Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 پیام نوروزی مادر #عرفان_رضایی از جانباختگان اعتراضات که در حساب اینستاگرام خود منتشر کرد.
#مهسا_امینی #نوروز #اعتراضات_سراسری
@Farsi_Iranwire
#مهسا_امینی #نوروز #اعتراضات_سراسری
@Farsi_Iranwire
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 مادر #عرفان_رضایی از جانباختگان اعتراضات، در حساب اینستاگرام خود از حال و هوای سال قبل و سفرشان روایت کرد.
«پارسال این موقع جمع سه نفره‌مان قشم بودیم و چقدر لذت می‌بردم از این‌که بچه‌ها بزرگ شدن، مرد شدن و می‌تونم گاهی به اون‌ها تکیه کنم
و چقدر شاد بودیم با این‌که هنوز دلواپس این بودم چه شغلی برایشان فراهم کنم، آیا هزینه سفر بعدی رو هم می‌تونم از پسش بربیام و برای بچه‌هام خاطره‌ی خوش بذارم ...»
#مهسا_امینی #نوروز
@Farsi_Iranwire
«پارسال این موقع جمع سه نفره‌مان قشم بودیم و چقدر لذت می‌بردم از این‌که بچه‌ها بزرگ شدن، مرد شدن و می‌تونم گاهی به اون‌ها تکیه کنم
و چقدر شاد بودیم با این‌که هنوز دلواپس این بودم چه شغلی برایشان فراهم کنم، آیا هزینه سفر بعدی رو هم می‌تونم از پسش بربیام و برای بچه‌هام خاطره‌ی خوش بذارم ...»
#مهسا_امینی #نوروز
@Farsi_Iranwire
📸 مادر #عرفان_رضایی از جانباختگان در اعتراضات ۳۰ شهریور شهر آمل، با انتشار عکس نوجوانی فرزندش در حساب اینستاگرام خود خاطره آن‌روز را نقل کرد.
«پسر هنرمند و نابغه من اینجا فقط ۱۴سال داشت
اون‌روز دورش شلوغ شده بود
همه براش آرزوی موفقیت می‌کردند و با این مرد آهنی شنی و عرفان عکس می‌گرفتند می‌گفتند قطعا در آینده تو نام تو به عنوان مرد بزرگ در ایران ثبت می‌شود
عرفان هم می‌توانست زندگی‌اش را بکند برود یک جای دور که برای هنرش، استعدادش ارزش قائل شوند، اما خاک افسرده‌ی اینجا را به خوشی و آسایش تو هیچ غربتی ترجیح نداد
او حقش را طلبید و جوابش را با گلوله دادند
حکومت قاتل تو هر جنایتی را به بهانه‌ی انجام تکالیف الهی انجام دادی تو آدمکی بودی که از خودت بت ساختی
تو آبروی اسلام و مسلمانی را برده‌ای
ما روزی جوانه می‌زنیم
ما هویت ایرانی خود را پیدا می‌کنیم
و یادمان نمی‌رود که بیش از هرچیز انسانیم»
#مهسا_امینی #اعتراضات_سراسری
@Farsi_Iranwire
«پسر هنرمند و نابغه من اینجا فقط ۱۴سال داشت
اون‌روز دورش شلوغ شده بود
همه براش آرزوی موفقیت می‌کردند و با این مرد آهنی شنی و عرفان عکس می‌گرفتند می‌گفتند قطعا در آینده تو نام تو به عنوان مرد بزرگ در ایران ثبت می‌شود
عرفان هم می‌توانست زندگی‌اش را بکند برود یک جای دور که برای هنرش، استعدادش ارزش قائل شوند، اما خاک افسرده‌ی اینجا را به خوشی و آسایش تو هیچ غربتی ترجیح نداد
او حقش را طلبید و جوابش را با گلوله دادند
حکومت قاتل تو هر جنایتی را به بهانه‌ی انجام تکالیف الهی انجام دادی تو آدمکی بودی که از خودت بت ساختی
تو آبروی اسلام و مسلمانی را برده‌ای
ما روزی جوانه می‌زنیم
ما هویت ایرانی خود را پیدا می‌کنیم
و یادمان نمی‌رود که بیش از هرچیز انسانیم»
#مهسا_امینی #اعتراضات_سراسری
@Farsi_Iranwire
📸 مادر #عرفان_رضایی از جانباختگان اعتراضات با انتشار عکسی کنار مزار او دل‌نوشته‌ی زیر را به اشتراک گذاشت.
«عرفانم امروز دلم خیلی گرفته آخرین تصویری که ازت داشتم توی سردخونه
هنوز ته مانده‌ی سرمه‌ای که درست میکردی زیر چشمات لابه‌لای مژه‌های بلندت بود
صدای آهنگ پیشرو بلند شد از تو اتاقت
دیگه نتونستم تمرکز کنم
گفتم ارمیا چه خبرته
کلید برق و که زدم دیدم چشمای ورم کرده‌اش پر اشکه،
خواستم ادای آدمای قوی رو دربیارم و نصیحتش کنم
اما نشد تا بغلش کردم
زدم زیر گریه
بوی تنت رو رو شونه‌هاش حس کردم
گفتم فرزانه بمیره غم شما دوتا برادر رو نبینه
عرفان می‌دونی دیگه هیچی منو سر ذوق نمیاره حتی تو خونه‌ای که تازه خریدیم و فقط یه ماه توش خاطره ساختی
ازت نظر خواستم و گفتم عرفان نظرت چیه یه تیکه از دیوار رو طوسی رنگ کنیم به نطرت این رنگ پرده‌ها به دیزاین خونه میاد
هر چی که می‌گفتم تو قبول داشتی
جز پرده‌های زخیمه سالن
عرفان باب میل تو کل پرده یه گوشه‌ی میله جمع شده. شمعدونی روی ستون کنار پنجره گل داده
مثل تو کنار پنجره خیره میشم به آسمون. کله سحر بیدار شدم هی به تو فک کردم هی به تو فک کردم ...»
#مهسا_امینی
@Farsi_Iranwire
«عرفانم امروز دلم خیلی گرفته آخرین تصویری که ازت داشتم توی سردخونه
هنوز ته مانده‌ی سرمه‌ای که درست میکردی زیر چشمات لابه‌لای مژه‌های بلندت بود
صدای آهنگ پیشرو بلند شد از تو اتاقت
دیگه نتونستم تمرکز کنم
گفتم ارمیا چه خبرته
کلید برق و که زدم دیدم چشمای ورم کرده‌اش پر اشکه،
خواستم ادای آدمای قوی رو دربیارم و نصیحتش کنم
اما نشد تا بغلش کردم
زدم زیر گریه
بوی تنت رو رو شونه‌هاش حس کردم
گفتم فرزانه بمیره غم شما دوتا برادر رو نبینه
عرفان می‌دونی دیگه هیچی منو سر ذوق نمیاره حتی تو خونه‌ای که تازه خریدیم و فقط یه ماه توش خاطره ساختی
ازت نظر خواستم و گفتم عرفان نظرت چیه یه تیکه از دیوار رو طوسی رنگ کنیم به نطرت این رنگ پرده‌ها به دیزاین خونه میاد
هر چی که می‌گفتم تو قبول داشتی
جز پرده‌های زخیمه سالن
عرفان باب میل تو کل پرده یه گوشه‌ی میله جمع شده. شمعدونی روی ستون کنار پنجره گل داده
مثل تو کنار پنجره خیره میشم به آسمون. کله سحر بیدار شدم هی به تو فک کردم هی به تو فک کردم ...»
#مهسا_امینی
@Farsi_Iranwire
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 مادر #عرفان_رضایی از جانباختگان اعتراضات با انتشار ویدیویی از راه رفتن فرزندش در ساحل و روایت خاطره آن‌روز با مخاطب قرار دادن حکومت نوشت که دیگر از مهربانی، دین، خدا، قانون و حیا حرف نزنید:
«۱۹۵روز بی‌تو نگذشت
اینجا ساحل قشم
تعطیلات نوروز ۱۴۰۱
عرفان ارتباط نزدیکی با طبیعت داشت
پابرهنه روی ماسه‌های داغ و زمین داغ قدم میزد و می‌خوابید برام سخت بود حس این‌که این حجم از گرما و سنگ‌های تیز پاش و اذیت میکنه
ولی عرفان می‌گفت می‌خواد همه‌ی اینا رو در تارو پود جسمش حس کنه
با حنا هندی یه کفش استخری برای پاش کشید
نوبت لنگه‌ی بعدی حنا تمام شد
با خنده بهم گفت مامان نگران نباش کفش پام کردم
تمام صدف‌هایی که تو ساحل جمع کرده بودم و برگردوند به ساحل
...
یادش و نامش تو خاطره این خاک می‌مونه
این خاک می‌فهمه
این خاک زنده هست
تو چی؟ بابت این‌همه خون‌هایی که ریختی بابت جان‌هایی که قرار بود پنجاه سال دیگر زندگی کنند و تو گرفتی،
بابت بی‌نظمی که در نظم و چرخه‌ی طبیعت و آفرینش و مرگ بوجود آوردی فقط برای این‌که نظام اسلامی خود ساخته‌ی خودت را حفظ کنی چه جوابی داری بدی، دیگر با من از مهربانی، دین، خدا، قانون، حیا، حرف نزن»
«۱۹۵روز بی‌تو نگذشت
اینجا ساحل قشم
تعطیلات نوروز ۱۴۰۱
عرفان ارتباط نزدیکی با طبیعت داشت
پابرهنه روی ماسه‌های داغ و زمین داغ قدم میزد و می‌خوابید برام سخت بود حس این‌که این حجم از گرما و سنگ‌های تیز پاش و اذیت میکنه
ولی عرفان می‌گفت می‌خواد همه‌ی اینا رو در تارو پود جسمش حس کنه
با حنا هندی یه کفش استخری برای پاش کشید
نوبت لنگه‌ی بعدی حنا تمام شد
با خنده بهم گفت مامان نگران نباش کفش پام کردم
تمام صدف‌هایی که تو ساحل جمع کرده بودم و برگردوند به ساحل
...
یادش و نامش تو خاطره این خاک می‌مونه
این خاک می‌فهمه
این خاک زنده هست
تو چی؟ بابت این‌همه خون‌هایی که ریختی بابت جان‌هایی که قرار بود پنجاه سال دیگر زندگی کنند و تو گرفتی،
بابت بی‌نظمی که در نظم و چرخه‌ی طبیعت و آفرینش و مرگ بوجود آوردی فقط برای این‌که نظام اسلامی خود ساخته‌ی خودت را حفظ کنی چه جوابی داری بدی، دیگر با من از مهربانی، دین، خدا، قانون، حیا، حرف نزن»
📷 مادر #عرفان_رضایی، جوان کشته‌شده در #اعتراض_سراسری، در اینستاگرام خود از دیدار با مادر #سینا_لوح‌موسوی، دیگر جوان کشته‌شده، در خانه‌اش خبر داد و به نقل از مادر سینا، نوشت: «اگر امید مردم نبود، می‌مُردم».
این دو مادر، در گفت‌وگوی خود بر پیمودن راه دشوار #دادخواهی تاکید کرده‌اند.
#اعتراضات_سراسری #اعتصابات_سراسری #مهسا_امینی
@Farsi_Iranwire
این دو مادر، در گفت‌وگوی خود بر پیمودن راه دشوار #دادخواهی تاکید کرده‌اند.
#اعتراضات_سراسری #اعتصابات_سراسری #مهسا_امینی
@Farsi_Iranwire
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 مادر #عرفان_رضایی از جانباختگان اعتراضات با انتشار ویدیویی به‌مناسبت زادروز فرزند دیگرش، خطاب به او نوشت:
«ارمیای قشنگم انگار همین دیروز بود که با برادرت کنار هم تولدت را جشن گرفتیم.
اما امشب ...
دیدن شانه‌به‌شانه راه رفتنتان برایم بهترین تصویر دنیا بود
درست توی همین ساعت‌ها آمدی تا برای عرفان برادر و دوست باشی
اما ضحاک تمام دنیای کوچک ما را از ما گرفت برادر و دوستت، هم‌دمت را گرفت. عزیزم اطمینان دارم روزی وطن و دنیای شما پر از آرامش می‌شود، به تو قول می‌دهم ایران دوباره ایران شود
چون ایمان دارم
طوفان هرچه‌قدر سهمگین باشد رنگین‌کمانش درخشان‌تر است»
#مهسا_امینی #اعتراضات_سراسری
@Farsi_Iranwire
«ارمیای قشنگم انگار همین دیروز بود که با برادرت کنار هم تولدت را جشن گرفتیم.
اما امشب ...
دیدن شانه‌به‌شانه راه رفتنتان برایم بهترین تصویر دنیا بود
درست توی همین ساعت‌ها آمدی تا برای عرفان برادر و دوست باشی
اما ضحاک تمام دنیای کوچک ما را از ما گرفت برادر و دوستت، هم‌دمت را گرفت. عزیزم اطمینان دارم روزی وطن و دنیای شما پر از آرامش می‌شود، به تو قول می‌دهم ایران دوباره ایران شود
چون ایمان دارم
طوفان هرچه‌قدر سهمگین باشد رنگین‌کمانش درخشان‌تر است»
#مهسا_امینی #اعتراضات_سراسری
@Farsi_Iranwire
📸 مادر #عرفان_رضایی از جانباختگان اعتراضات با انتشار این عکس متن زیر را در حساب اینستاگرام خود به اشتراک گذاشت.
«کلید شماره ۲۱و برداشتم با بی‌حوصلگی کیفم رو انداختم تو کمد باشگاه
از صبح باروحیه و باانرژی بودم
تو مسیر پونزده دقیقه‌ای به سمت باشگاه به خاطرات گذشته فک میکردم
خاطراتی که مثل تیغ دولبه عمل می‌کنند
بعضی مواقع خاطرات خوب و لذت‌بخش و بعضی وقت‌ها خاطرات بد و آزار‌دهنده
به حرف‌های چهار ماه قبل از کشته شدن عرفان فک کردم، به شوریدگی‌هامون، لبخندهامون، حرف‌هامون
صداش توی ذهنمه مامان تو زن قوی هستی
از کنار فرمانداری رد شدم
تمام صحنه‌های شب ۳۰شهریور اومد تو ذهنم
وقتی رسیدم تمام انرژی که انباشته بودم به یک‌باره مرد، با خودم گفتم امروز زودتر تعطیل می‌کنم
چشمم خورد به نوشته‌ی داخل کمد
چرا بی‌تابی؟ هیچ‌چیز ابدی نیست
انگار یه تلنگری بود برای ذهن و جسم خسته‌ام
دیکتاتور نه عذاب من ابدیست نه حکومت و ظلم تو»
#مهسا_امینی #اعتراضات_سراسری #اعتصابات_سراسری
@Farsi_Iranwire
«کلید شماره ۲۱و برداشتم با بی‌حوصلگی کیفم رو انداختم تو کمد باشگاه
از صبح باروحیه و باانرژی بودم
تو مسیر پونزده دقیقه‌ای به سمت باشگاه به خاطرات گذشته فک میکردم
خاطراتی که مثل تیغ دولبه عمل می‌کنند
بعضی مواقع خاطرات خوب و لذت‌بخش و بعضی وقت‌ها خاطرات بد و آزار‌دهنده
به حرف‌های چهار ماه قبل از کشته شدن عرفان فک کردم، به شوریدگی‌هامون، لبخندهامون، حرف‌هامون
صداش توی ذهنمه مامان تو زن قوی هستی
از کنار فرمانداری رد شدم
تمام صحنه‌های شب ۳۰شهریور اومد تو ذهنم
وقتی رسیدم تمام انرژی که انباشته بودم به یک‌باره مرد، با خودم گفتم امروز زودتر تعطیل می‌کنم
چشمم خورد به نوشته‌ی داخل کمد
چرا بی‌تابی؟ هیچ‌چیز ابدی نیست
انگار یه تلنگری بود برای ذهن و جسم خسته‌ام
دیکتاتور نه عذاب من ابدیست نه حکومت و ظلم تو»
#مهسا_امینی #اعتراضات_سراسری #اعتصابات_سراسری
@Farsi_Iranwire
📷 مادر عرفان رضایی: از کسی که عکس قاتل بچه‌هایمان به دیوار مغازه‌اش است، خرید نمی‌کنم
«فرزانه برزه‌کار»، مادر «عرفان رضایی»، جوان کشته شده در جریان اعتراضات در شهر آمل نیز، با انتشار تصویری از محل دفن فرزندش نوشته، به «بهترین سنگ‌فروشی» برای سنگ قبر فرزندش مراجعه کرده، اما چون تصویر علی خامنه‌ای بر دیوار مغازه نصب بوده، از خرید کردن منصرف شده است.این مادر دادخواه که از زمره نخستین مادرانی بود که بعد از کشته‌شدن فرزندش درباره او اطلاع‌رسانی کرد نوشته است: «دیدم عکس قاتل بچه‌هامون رو زده به دیوار مغازش. گفتم سفارش من کنسل است. من از کسی که دلش با مردم نیست خرید نمی‌کنم.»
#اعتراضات_سراسری #عرفان_رضایی #فرزانه_برزه‌کار
@Farsi_Iranwire
«فرزانه برزه‌کار»، مادر «عرفان رضایی»، جوان کشته شده در جریان اعتراضات در شهر آمل نیز، با انتشار تصویری از محل دفن فرزندش نوشته، به «بهترین سنگ‌فروشی» برای سنگ قبر فرزندش مراجعه کرده، اما چون تصویر علی خامنه‌ای بر دیوار مغازه نصب بوده، از خرید کردن منصرف شده است.این مادر دادخواه که از زمره نخستین مادرانی بود که بعد از کشته‌شدن فرزندش درباره او اطلاع‌رسانی کرد نوشته است: «دیدم عکس قاتل بچه‌هامون رو زده به دیوار مغازش. گفتم سفارش من کنسل است. من از کسی که دلش با مردم نیست خرید نمی‌کنم.»
#اعتراضات_سراسری #عرفان_رضایی #فرزانه_برزه‌کار
@Farsi_Iranwire
📸 مادر #عرفان_رضایی از جانباختگان اعتراضات با انتشار عکس‌های قدیمی پدر عرفان، متن زیر را در حساب اینستاگرام خود به اشتراک گذاشت.
«پدر عرفان جانباز شیمیایی و موجیست
موجی شد تا وطن و دختران سرزمینش در امنیت باشند
موجی نشد تاعده‌ای موج‌سواری کنند
او جانباز نشد تا روزی پشت صندلی عدالت حکم اعدام و زندانی صادر کند
تویی که مرا می‌ترسانی، میدانی نصف عمرم به پرستاری و جمع کردن خورده شیشه‌ها گذشت میدانی چقدر این خورده شیشه‌ها دست و پاهایم را مجروح کرد،
من ناخواسته به عشق یک زندگی آرام و تشکیل خانواده وارد جنگ شدم
اما حالا خودخواسته می‌دانم در مسیر دادخواهی چه در انتظار من است
من خون زیاد دیدم
خون‌هایی که در اثر خودزنی‌های جنون‌آمیزش مثل یک پرستار دوره‌دیده شستشو و پانسمان میکردم، من زیر تمام آن مشت و لگدها نمردم
وقتی دست‌های بخیه شده‌ام و ظرف‌های لب‌پر و زندگی ناقصم را نگاه میکردم می‌گفتم باید به خاطر بچه‌هایم قوی باشم
من قوی شدم، من از خودم گذشتم تا عرفانم قد بکشد و مرد شود
من تمام قرص‌های اعصاب و روان و خواب‌و شناختم
من دردهایی را از خاطرات جنگ تجربه کردم که هیچ‌کس حتی قدرت یک دقیقه مقابله با آن را ندارد
من آن‌قدر قوی هستم که هیچ‌کس نمی‌تواند دردهایم را پشت چهره‌ام تشخیص دهد
به قول عرفان من آن‌قدر قوی شدم که یک لشگر حریف من نمی‌شود. نصف عمرم به پرستاری گذشت بقیه‌اش به دادخواهی خون پسر بی‌گناهم
بله پدر عرفان یک جانباز هست جانبازی که پس از ۷بار کمیسیون پزشکی رفتن و پرونده ماه‌ها بستری در بیمارستان صحرایی و آثار جراحت‌‌های بدنش ۲۵درصد حق جانبازی گرفت درحالی‌که دردها و جنونش نزدیک به کارت قرمز بود، درصدش را کم دادی تا کیسه‌های دزدی‌ات بیشتر شود
اما حالا شماهایی که اسمتان را جانباز گذاشته‌اید، هرروز سرحال‌تر و شاداب‌تر می‌شوید، بر صندلی قدرت نشسته‌اید در یک جلسه دادگاه بدون شواهد حکم اعدام صادر می‌کنید و خون بی‌گناهان می‌ریزید
با کشتن پسرش دردهایش را بیشتر کردید و دوز قرص‌هایش را بالاتر
اگر حالش فقط کمی بهتر شود وای به روزگار قاتل فرزندش
پدر عرفان نه تسهیلات دولتی خواست نه غرامت جنگی
اما فرزندش را با گلوله جنگی کشتید
#محسن_رضايي
#جانبازان_دفاع_مقدس
#عرفان_رضایی❤️»
#مهسا_امینی #اعتراضات_سراسری #اعتصابات_سراسری
@Farsi_Iranwire
«پدر عرفان جانباز شیمیایی و موجیست
موجی شد تا وطن و دختران سرزمینش در امنیت باشند
موجی نشد تاعده‌ای موج‌سواری کنند
او جانباز نشد تا روزی پشت صندلی عدالت حکم اعدام و زندانی صادر کند
تویی که مرا می‌ترسانی، میدانی نصف عمرم به پرستاری و جمع کردن خورده شیشه‌ها گذشت میدانی چقدر این خورده شیشه‌ها دست و پاهایم را مجروح کرد،
من ناخواسته به عشق یک زندگی آرام و تشکیل خانواده وارد جنگ شدم
اما حالا خودخواسته می‌دانم در مسیر دادخواهی چه در انتظار من است
من خون زیاد دیدم
خون‌هایی که در اثر خودزنی‌های جنون‌آمیزش مثل یک پرستار دوره‌دیده شستشو و پانسمان میکردم، من زیر تمام آن مشت و لگدها نمردم
وقتی دست‌های بخیه شده‌ام و ظرف‌های لب‌پر و زندگی ناقصم را نگاه میکردم می‌گفتم باید به خاطر بچه‌هایم قوی باشم
من قوی شدم، من از خودم گذشتم تا عرفانم قد بکشد و مرد شود
من تمام قرص‌های اعصاب و روان و خواب‌و شناختم
من دردهایی را از خاطرات جنگ تجربه کردم که هیچ‌کس حتی قدرت یک دقیقه مقابله با آن را ندارد
من آن‌قدر قوی هستم که هیچ‌کس نمی‌تواند دردهایم را پشت چهره‌ام تشخیص دهد
به قول عرفان من آن‌قدر قوی شدم که یک لشگر حریف من نمی‌شود. نصف عمرم به پرستاری گذشت بقیه‌اش به دادخواهی خون پسر بی‌گناهم
بله پدر عرفان یک جانباز هست جانبازی که پس از ۷بار کمیسیون پزشکی رفتن و پرونده ماه‌ها بستری در بیمارستان صحرایی و آثار جراحت‌‌های بدنش ۲۵درصد حق جانبازی گرفت درحالی‌که دردها و جنونش نزدیک به کارت قرمز بود، درصدش را کم دادی تا کیسه‌های دزدی‌ات بیشتر شود
اما حالا شماهایی که اسمتان را جانباز گذاشته‌اید، هرروز سرحال‌تر و شاداب‌تر می‌شوید، بر صندلی قدرت نشسته‌اید در یک جلسه دادگاه بدون شواهد حکم اعدام صادر می‌کنید و خون بی‌گناهان می‌ریزید
با کشتن پسرش دردهایش را بیشتر کردید و دوز قرص‌هایش را بالاتر
اگر حالش فقط کمی بهتر شود وای به روزگار قاتل فرزندش
پدر عرفان نه تسهیلات دولتی خواست نه غرامت جنگی
اما فرزندش را با گلوله جنگی کشتید
#محسن_رضايي
#جانبازان_دفاع_مقدس
#عرفان_رضایی❤️»
#مهسا_امینی #اعتراضات_سراسری #اعتصابات_سراسری
@Farsi_Iranwire
📸 مادر #عرفان_رضایی از جانباختگان اعتراضات در حساب اینستاگرام خود نوشت:
«بعد از فوت عرفان مدت‌ها در ناباوری بودم
وقتی زنگ آیفون صدا می‌کرد برای یه لحظه فک میکردم عرفان هست
گاهی وقت‌ها به‌اشتباه ارمیا رو عرفان صدا میکردم
بعدش که باور کردم عرفان برای همیشه رفت
اون‌قدر این درد کشنده می‌شد که حتی قدرت حرف زدن رو از من می‌گرفت
من آدم فوق‌العاده دلسوز و حساسی بودم اگه یه وقتی بنر فوت جوونی که حتی نمی‌شناختم توی خیابون می‌دیدم تا چندوقت موقع خواب به‌یادش دلم می‌گرفت، فک میکردم اگه بچه‌های من بودن من می‌مردم چطور مادرش تحمل میکنه. وقتی این اتفاق برای من پیش اومد خودم رو سرزنش میکردم که شاید این تصورات ذهنی من بوده که این‌طور سرنوشت منو رقم زد
وقتی بلند گوهای نیم‌کره مغزم فعال می‌شدند به هیچ‌وجه نمی‌تونستم ساکتشون کنم
حتی زمانی که با رژ صورتی و پنکک سعی میکردم ماسک به چهره رنگ‌پریده‌ام بزنم
یادم بود قبلا اگه جای وسیله‌ای رو گم می‌کرد زیرلب وقتی با خودم حرف می‌زدم ومی‌گفتم کجا گذاشتمت در حد ۵۰یا۲۰۰میلی ثانیه پیداش میکردم، صد بار در روز صدا کردم عرفان کجایی
اما همیشه یک قبر دومتروهفتادوپنج‌سانتی می‌اومد تو ذهنم
اون‌قدر دلتنگش می‌شدم که گاها فکر میکردم نباید مجبور باشم این دردها رو تحمل کنم و تو زندان دنیا بمانم هرطوری شده باید برم کنار عرفان
حتی به نحوه مرگم هم فک کردم
اما بلافاصله به تنها شدن ارمیا که فک میکردم منصرف می‌شدم
بارها عکس‌های ناهید و گوهر عزیز و می‌دیدم
این زن‌ها از چه جنسی‌ان
اونا هم مثل من مادرن
نمی‌تونستم به این شعر مولانا اکتفا کنم
من از برای مصلحت در حبس دنیا مانده‌ام
کدام مصلحت؟
به حرف عرفان فک میکردم؛مامان تو یک زن قوی هستی
حالا چه جوابی داشتم ؟
عرفان تو اشتباه فک میکردی
نه عرفان من هیچ وقت اشتباه فک نمیکرد
امروز وقتی به بازارچه هفتگی رفتم
خانمی به من گفت اگر من جای تو بودم آمل را باخاک یکسان میکردم
گفتم تو از کجا میدانی تمام ایران را تغییر ندهم و اباد نکنم من تنها نیستم فروشنده های اطراف که اکثرشان از روستا و صبح تا غروبشان درباغ میگذره وقتی از مکالمه ما فهمیدن مادرعرفانم
گفتند این بار باهمه دفعات فرق میکنه ما خسته ایم همه مان زخم خورده ایم این حکومت نابود شدنیست
وچقدر از همه ی اخبار و حادثه ها مطلع بودند
چقدر روشن بودن ، ...»
#مهسا_امینی #اعتراضات_سراسری #اعتصابات_سراسری
@Farsi_Iranwire
«بعد از فوت عرفان مدت‌ها در ناباوری بودم
وقتی زنگ آیفون صدا می‌کرد برای یه لحظه فک میکردم عرفان هست
گاهی وقت‌ها به‌اشتباه ارمیا رو عرفان صدا میکردم
بعدش که باور کردم عرفان برای همیشه رفت
اون‌قدر این درد کشنده می‌شد که حتی قدرت حرف زدن رو از من می‌گرفت
من آدم فوق‌العاده دلسوز و حساسی بودم اگه یه وقتی بنر فوت جوونی که حتی نمی‌شناختم توی خیابون می‌دیدم تا چندوقت موقع خواب به‌یادش دلم می‌گرفت، فک میکردم اگه بچه‌های من بودن من می‌مردم چطور مادرش تحمل میکنه. وقتی این اتفاق برای من پیش اومد خودم رو سرزنش میکردم که شاید این تصورات ذهنی من بوده که این‌طور سرنوشت منو رقم زد
وقتی بلند گوهای نیم‌کره مغزم فعال می‌شدند به هیچ‌وجه نمی‌تونستم ساکتشون کنم
حتی زمانی که با رژ صورتی و پنکک سعی میکردم ماسک به چهره رنگ‌پریده‌ام بزنم
یادم بود قبلا اگه جای وسیله‌ای رو گم می‌کرد زیرلب وقتی با خودم حرف می‌زدم ومی‌گفتم کجا گذاشتمت در حد ۵۰یا۲۰۰میلی ثانیه پیداش میکردم، صد بار در روز صدا کردم عرفان کجایی
اما همیشه یک قبر دومتروهفتادوپنج‌سانتی می‌اومد تو ذهنم
اون‌قدر دلتنگش می‌شدم که گاها فکر میکردم نباید مجبور باشم این دردها رو تحمل کنم و تو زندان دنیا بمانم هرطوری شده باید برم کنار عرفان
حتی به نحوه مرگم هم فک کردم
اما بلافاصله به تنها شدن ارمیا که فک میکردم منصرف می‌شدم
بارها عکس‌های ناهید و گوهر عزیز و می‌دیدم
این زن‌ها از چه جنسی‌ان
اونا هم مثل من مادرن
نمی‌تونستم به این شعر مولانا اکتفا کنم
من از برای مصلحت در حبس دنیا مانده‌ام
کدام مصلحت؟
به حرف عرفان فک میکردم؛مامان تو یک زن قوی هستی
حالا چه جوابی داشتم ؟
عرفان تو اشتباه فک میکردی
نه عرفان من هیچ وقت اشتباه فک نمیکرد
امروز وقتی به بازارچه هفتگی رفتم
خانمی به من گفت اگر من جای تو بودم آمل را باخاک یکسان میکردم
گفتم تو از کجا میدانی تمام ایران را تغییر ندهم و اباد نکنم من تنها نیستم فروشنده های اطراف که اکثرشان از روستا و صبح تا غروبشان درباغ میگذره وقتی از مکالمه ما فهمیدن مادرعرفانم
گفتند این بار باهمه دفعات فرق میکنه ما خسته ایم همه مان زخم خورده ایم این حکومت نابود شدنیست
وچقدر از همه ی اخبار و حادثه ها مطلع بودند
چقدر روشن بودن ، ...»
#مهسا_امینی #اعتراضات_سراسری #اعتصابات_سراسری
@Farsi_Iranwire
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 مادر #عرفان_رضایی از جانباختگان اعتراضات در حساب اینستاگرام خود این ویدیو را با شرح زیر منتشر کرد:
«برقص جانم
روزی می‌رسد که ایرانمان متحول می‌شود
روزی که مردان سرزمینم هیچ‌گاه پیر نمی‌شوند
روزی می‌رسد که شلیته‌ای با حاشیه‌ی سرخ و سفید و سبز می‌پوشیم
با آسودگی خیال که رنگش را هرگز درجهانمان ندیده‌ایم می‌رقصیم
باز هم تقویم سالمان پر می‌شود از شادی و عشق
توقف نکن
به رقصیدن ادامه بده
در بی‌تابی‌های این برزخ
که خیمه زده به جانمان
منتظر باش باز هم با هم می‌رقصیم»
#مهسا_امینی #اعتراضات_سراسری
@Farsi_Iranwire
«برقص جانم
روزی می‌رسد که ایرانمان متحول می‌شود
روزی که مردان سرزمینم هیچ‌گاه پیر نمی‌شوند
روزی می‌رسد که شلیته‌ای با حاشیه‌ی سرخ و سفید و سبز می‌پوشیم
با آسودگی خیال که رنگش را هرگز درجهانمان ندیده‌ایم می‌رقصیم
باز هم تقویم سالمان پر می‌شود از شادی و عشق
توقف نکن
به رقصیدن ادامه بده
در بی‌تابی‌های این برزخ
که خیمه زده به جانمان
منتظر باش باز هم با هم می‌رقصیم»
#مهسا_امینی #اعتراضات_سراسری
@Farsi_Iranwire
📸 مادر #عرفان_رضایی از جانباختگان اعتراضات در حساب اینستاگرام خود نوشت:
«به‌نام خدای رنگین‌کمان
آن‌چه در احکام و شریعت و دین گشتم، انسان را اشرف مخلوقات و جانشین خدا روی زمین یاد کردند، چگونه است که دنیاطلبان و حاکمان زورگو جهت قدرت طلبی بر جوامع بشریت، نسل جوانان پاک و عاری از هرگونه آلودگی دنیوی را با مستندسازی جعل و ادله‌های واهی و با استفاده از شکنجه و ضرب‌وجرح و دستگیری و اعتراف اجباری در دادگاه غیرعادلانه محاکمه و به اعدام محکوم می‌نماید. تمام حقوق شهروندی، حق زندگی را از مردم و جوانان گرفته‌اند، لذا اعدام سه تن از جوانان خانه اصفحان را توسط حکومت ترسو محکوم می‌نماییم، از طرف مادران دادخواه این عمل شنیع را محکوم و خواهان مداخله سازمان و نهاد حقوق بشری و جهان و همچنین خواهان اتحاد و همبستگی اپوزیسیون خارج از کشور برای مبارزه با این رژیم هستیم»
#مهسا_امینی #اعتراضات_سراسری #اعتصابات_سراسری
@Farsi_Iranwire
«به‌نام خدای رنگین‌کمان
آن‌چه در احکام و شریعت و دین گشتم، انسان را اشرف مخلوقات و جانشین خدا روی زمین یاد کردند، چگونه است که دنیاطلبان و حاکمان زورگو جهت قدرت طلبی بر جوامع بشریت، نسل جوانان پاک و عاری از هرگونه آلودگی دنیوی را با مستندسازی جعل و ادله‌های واهی و با استفاده از شکنجه و ضرب‌وجرح و دستگیری و اعتراف اجباری در دادگاه غیرعادلانه محاکمه و به اعدام محکوم می‌نماید. تمام حقوق شهروندی، حق زندگی را از مردم و جوانان گرفته‌اند، لذا اعدام سه تن از جوانان خانه اصفحان را توسط حکومت ترسو محکوم می‌نماییم، از طرف مادران دادخواه این عمل شنیع را محکوم و خواهان مداخله سازمان و نهاد حقوق بشری و جهان و همچنین خواهان اتحاد و همبستگی اپوزیسیون خارج از کشور برای مبارزه با این رژیم هستیم»
#مهسا_امینی #اعتراضات_سراسری #اعتصابات_سراسری
@Farsi_Iranwire
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥فرزانه برزه‌کار مادر #عرفان_رضایی از کشته‌شدگان اعتراضات سراسری با انتشار ویدیویی از نصب سنگ مزار برای فرزندش در حساب اینستاگرام خود نوشت:
«پسرِ قهرمانِ من امروز، خانه‌ی ابدی‌اش، تزیین شد؛ با سنگ ِ سرد ِ مزاری که، فکر میکردم حتما روزی او برای من خواهد خرید.
گردن ِ سرنوشت نمی‌اندازم؛ چون دیگر حتی دنیا هم می‌داند، سرنوشتِ فرزندم این نبود که حالا من برایش سنگ بخرم .
یک نگاره‌ی سنگی، از عرفان ِ من … با آن هودیِ سبزِ زیبایش، اینک در آرامستان، خودنمایی می‌کند.
جلوه‌ای به آن‌جا داده که حتی نیاز نیست از نزدیک زیارتش کنید.
از دور که نگاه کنید انگار قهرمان ِ من دارد به شما نگاه می‌کند و لبخند می‌زند.
مزار عرفانم از حالا محل طواف من در آخرین روزهای هفته می‌شود.
امروز وقتی سنگ در جایش قرار گرفت، ۲۲ بار دورش چرخیدم. برای ۲۲ سالی که افتخار ِ مادری‌اش را داشتم.
بعد با خودم فکر کردم:
(خانه خدا را ببینی حاجی می‌شوی.
مقبره امام هشتم را زیارت کنی مشهدی می‌شوی.
کربلا بروی، کربلایی می‌شوی.)
از حالا هرهفته من عرفانی می‌شوم ... مامان عرفانی ...
مامان عرفانی از این لحظه، دست بوس ِ هر عرفانی‌ای می‌شود که به زیارت پسرم می‌آید، حتی اگر شجاعت نداشته باشد و از دور پسرم را زیارت کند. (من درک می‌کنم)
اما ... اما … اما ...
فقط ببینم دست ِ هرزه‌ی کوردلان و نامحرمان، به مزار ِ عرفانی ِ عرفانم بخورد؛ مصمم‌تر و قوی‌تر از قبل فرزندم را به جهانیان نشان می‌دهم. آه ِ عرفانی‌ام را تا ابد دامنگیرشان خواهم کرد. شرف نداشته همه‌تان را بر باد خواهم داد
دست کثیف‌تان و نگاه پلیدتان، از مزار فرزندم دور باد.
با سپاس از دوستانی که همراهی‌ام کردند ولی نمی‌شناسمشان 🙏🏽♥️
با سپاس از عزیز وطن‌پرست و باشرفی که هزینه سنگ مزار عرفان جانو پرداخت کرد 🙏🏽♥️»
#مهسا_امینی #اعتراضات_سراسری
@Farsi_Iranwire
«پسرِ قهرمانِ من امروز، خانه‌ی ابدی‌اش، تزیین شد؛ با سنگ ِ سرد ِ مزاری که، فکر میکردم حتما روزی او برای من خواهد خرید.
گردن ِ سرنوشت نمی‌اندازم؛ چون دیگر حتی دنیا هم می‌داند، سرنوشتِ فرزندم این نبود که حالا من برایش سنگ بخرم .
یک نگاره‌ی سنگی، از عرفان ِ من … با آن هودیِ سبزِ زیبایش، اینک در آرامستان، خودنمایی می‌کند.
جلوه‌ای به آن‌جا داده که حتی نیاز نیست از نزدیک زیارتش کنید.
از دور که نگاه کنید انگار قهرمان ِ من دارد به شما نگاه می‌کند و لبخند می‌زند.
مزار عرفانم از حالا محل طواف من در آخرین روزهای هفته می‌شود.
امروز وقتی سنگ در جایش قرار گرفت، ۲۲ بار دورش چرخیدم. برای ۲۲ سالی که افتخار ِ مادری‌اش را داشتم.
بعد با خودم فکر کردم:
(خانه خدا را ببینی حاجی می‌شوی.
مقبره امام هشتم را زیارت کنی مشهدی می‌شوی.
کربلا بروی، کربلایی می‌شوی.)
از حالا هرهفته من عرفانی می‌شوم ... مامان عرفانی ...
مامان عرفانی از این لحظه، دست بوس ِ هر عرفانی‌ای می‌شود که به زیارت پسرم می‌آید، حتی اگر شجاعت نداشته باشد و از دور پسرم را زیارت کند. (من درک می‌کنم)
اما ... اما … اما ...
فقط ببینم دست ِ هرزه‌ی کوردلان و نامحرمان، به مزار ِ عرفانی ِ عرفانم بخورد؛ مصمم‌تر و قوی‌تر از قبل فرزندم را به جهانیان نشان می‌دهم. آه ِ عرفانی‌ام را تا ابد دامنگیرشان خواهم کرد. شرف نداشته همه‌تان را بر باد خواهم داد
دست کثیف‌تان و نگاه پلیدتان، از مزار فرزندم دور باد.
با سپاس از دوستانی که همراهی‌ام کردند ولی نمی‌شناسمشان 🙏🏽♥️
با سپاس از عزیز وطن‌پرست و باشرفی که هزینه سنگ مزار عرفان جانو پرداخت کرد 🙏🏽♥️»
#مهسا_امینی #اعتراضات_سراسری
@Farsi_Iranwire
📸 فرزانه برزه‌کار مادر #عرفان_رضایی از کشته‌شدگان اعتراضات سراسری با انتشار این تصویر در حساب اینستاگرام خود نوشت:
«امشب میزبان مادر جاوبد‌نام فرشید موسوی و غزاله چلابی در منزلم
امشب اینجا، توی خانه‌ام انگار ملائک جمع شده‌اند.
امشب انگار هرآن‌چه که سال‌های سال از بهشت توی گوشمان فرو کرده بودند ... توی هال خانه‌ام می‌بینم.
اندوهی که داریم برای لحظاتی توی این بهشت که امشب ساخته‌ایم محو می‌شود.
سینا و فرشید و عرفانم، برای دیدار مادرانشان امشب، روح‌نوازی می‌کنند ...
وقت اشک ریختن کنارشان با خود این شعر را زمزمه می‌کنم.
گر ما ز سر بریده می‌ترسیدیم / در محفل عاشقان نمی‌رقصیدیم .
محدودیت‌هایتان نمی‌تواند جلوی دیدارهای ما و انتشارش را بگیرد.
ما را ز سر بریده می‌ترسانید؟
ما را ز سر بریده می‌ترسانید؟
ما را ….»
#دادخواهی #مهسا_امینی #اعتراضات_سراسری
@Farsi_Iranwire
«امشب میزبان مادر جاوبد‌نام فرشید موسوی و غزاله چلابی در منزلم
امشب اینجا، توی خانه‌ام انگار ملائک جمع شده‌اند.
امشب انگار هرآن‌چه که سال‌های سال از بهشت توی گوشمان فرو کرده بودند ... توی هال خانه‌ام می‌بینم.
اندوهی که داریم برای لحظاتی توی این بهشت که امشب ساخته‌ایم محو می‌شود.
سینا و فرشید و عرفانم، برای دیدار مادرانشان امشب، روح‌نوازی می‌کنند ...
وقت اشک ریختن کنارشان با خود این شعر را زمزمه می‌کنم.
گر ما ز سر بریده می‌ترسیدیم / در محفل عاشقان نمی‌رقصیدیم .
محدودیت‌هایتان نمی‌تواند جلوی دیدارهای ما و انتشارش را بگیرد.
ما را ز سر بریده می‌ترسانید؟
ما را ز سر بریده می‌ترسانید؟
ما را ….»
#دادخواهی #مهسا_امینی #اعتراضات_سراسری
@Farsi_Iranwire
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 خانواده‌ی #عرفان_رضایی از کشته‌شدگان اعتراضات پس از قتل حکومتی مهسا امینی ویدیویی از مزار این جاویدنام به مناسبت سالروز تولدش منتشر کرده‌اند.
#اعتراضات_سراسری
@Farsi_Iranwire
#اعتراضات_سراسری
@Farsi_Iranwire
📸 در آستانه دومین سالگرد جنبش زن، زندگی، آزادی، خانواده‌های کشته‌شدگان یاد فرزاندان و عزیزانشان را گرامی می‌دارند.
پدر «#ژینا_مهسا_امینی»، امجد امینی، در صفحه اینستاگرام خود تصویری از مهسا منتشر کرده و همچنین مادر #عرفان_رضایی عکسی از پسرش را در روز تولدش منتشر کرد.
#اعتراضات_سراسری #علیه_فراموشی
@Farsi_Iranwire
پدر «#ژینا_مهسا_امینی»، امجد امینی، در صفحه اینستاگرام خود تصویری از مهسا منتشر کرده و همچنین مادر #عرفان_رضایی عکسی از پسرش را در روز تولدش منتشر کرد.
#اعتراضات_سراسری #علیه_فراموشی
@Farsi_Iranwire
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 «فرزانه برزه‌کار»، مادر «عرفان رضایی»، از کشته‌شدگان خیزش انقلابی در سال ۱۴۰۱ در آمل با انتشار استوری در اینستاگرام خود خطاب به کسی که به فرزندش شلیک کرده نوشته: تو چطور تونستی ماشه را بکشی؟ پسرم که افتاده بود چطور تونستی برای بار دوم شلیک کنی؟
#علیه_فراموشی #عرفان_رضایی
@Farsi_Iranwire
#علیه_فراموشی #عرفان_رضایی
@Farsi_Iranwire
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 «فرزانه برزه‌کار»، مادر «عرفان رضایی» از کشته‌شدگان خیزش انقلابی در سال ۱۴۰۱ در آمل با انتشار فیلمی از فرزندش در حال کشیدن نقاشی، در اینستاگرام خود نوشته است:
من یک مادر داغدارم که برای دادخواهی و خونخواهی خون به ناحق ریخته فرزند هنرمند و عدالت خواهم فریاد کشیدم.
اگر مرا به سکوت وادار کردید بدانید همچنان دادخواه خون فرزندم می‌مانم و می‌دانم و ایمان دارم در آینده‌ای نه چندان دور در یک دادگاه عادلانه قاتلین فرزندم به سزای عملشان می‌رسند.
#علیه_فراموشی #عرفان_رضایی
@Farsi_Iranwire
من یک مادر داغدارم که برای دادخواهی و خونخواهی خون به ناحق ریخته فرزند هنرمند و عدالت خواهم فریاد کشیدم.
اگر مرا به سکوت وادار کردید بدانید همچنان دادخواه خون فرزندم می‌مانم و می‌دانم و ایمان دارم در آینده‌ای نه چندان دور در یک دادگاه عادلانه قاتلین فرزندم به سزای عملشان می‌رسند.
#علیه_فراموشی #عرفان_رضایی
@Farsi_Iranwire
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 در دومین سالگرد جنبش ژینا، ایران‌وایر در یک سری ویدئو یاد جانباختگان این قیام ملی را گرامی می‌دارد.
عرفان رضایی، جوان ۲۱ ساله روز ۳۰ شهریور در آمل با شلیک دو گلوله از فاصله نزدیک به کتف و سینه کشته شد.
به گفته عموهای عرفان دو تیر، یکی به زیر کتف و دیگری به زیر سینه عرفان اصابت کرده است.
مادر عرفان به رادیو زمانه گفت: «به سردخانه مراجعه کردیم و من فقط سر عرفان را دیدم که شکافته شده بود. پزشکان گفتند برای کالبدشکافی سر او را شکافتیم که ببینیم شاید در اثر مصرف مواد یا مشروبات الکلی فوت کرده است.»
ویدیویی در شبکه‌های اجتماعی منتشر شده است که او را ساعتی قبل از کشته شدن در حال پاره‌کردن یکی از بنرهای علی خامنه‌ای در یکی از خیابان‌های شهر آمل نشان می‌دهد.
گفته می‌شود او مقابل فرمانداری آمل کشته شده است. پدر عرفان از مجروحان شیمیایی و موج انفجار جنگ ایران و عراق بوده است. نیروهای امنیتی تلاش کردند عرفان را رهگذر معرفی کنند که توسط معترضان کشته شده است و شهید است. اما خانواده او قبول نکردند.
#مهسا_امینی #علیه_فراموشی #عرفان_رضایی
@Farsi_Iranwire
عرفان رضایی، جوان ۲۱ ساله روز ۳۰ شهریور در آمل با شلیک دو گلوله از فاصله نزدیک به کتف و سینه کشته شد.
به گفته عموهای عرفان دو تیر، یکی به زیر کتف و دیگری به زیر سینه عرفان اصابت کرده است.
مادر عرفان به رادیو زمانه گفت: «به سردخانه مراجعه کردیم و من فقط سر عرفان را دیدم که شکافته شده بود. پزشکان گفتند برای کالبدشکافی سر او را شکافتیم که ببینیم شاید در اثر مصرف مواد یا مشروبات الکلی فوت کرده است.»
ویدیویی در شبکه‌های اجتماعی منتشر شده است که او را ساعتی قبل از کشته شدن در حال پاره‌کردن یکی از بنرهای علی خامنه‌ای در یکی از خیابان‌های شهر آمل نشان می‌دهد.
گفته می‌شود او مقابل فرمانداری آمل کشته شده است. پدر عرفان از مجروحان شیمیایی و موج انفجار جنگ ایران و عراق بوده است. نیروهای امنیتی تلاش کردند عرفان را رهگذر معرفی کنند که توسط معترضان کشته شده است و شهید است. اما خانواده او قبول نکردند.
#مهسا_امینی #علیه_فراموشی #عرفان_رضایی
@Farsi_Iranwire