سرنوشت زندانیان خارجی: حکم آزادی دارند ولی در زندان ماندهاند(بخش اول)
#فرشته_ناصحی
https://iranwire.com/fa/features/22284
در زندان های ایران شش هزار زندانی خارجی نگهداری می شوند. خبرگزاری ایسنا آخرین آمار زندانیان خارجی را پنج هزار نفر برآورد کرده است.
سازمان زندانها می گوید بیش از هشتاد درصد زندانیان اتباع خارجه در ایران، افغان هستند. آنها غالبا به اتهام جرایم مرتبط با مواد مخدر یا ورود غیر قانونی در کشور، زندانی شده اند.
اگر زندانیان افغان میهمان شده در زندان های ایران را نادیده بگیریم، هم اکنون قریب به 700 زندانی از سایر کشورهای جهان در شرایط نامناسب بهداشتی و معیشتی در زندانند.
آنها غالبا از داشتن وکیل محرومند و برخی مدت هاست دوران محکومیت شان سپری شده، اما آزاد نشده اند.
پس از افغان ها، رتبه دوم زندانیان خارجی متعلق به کشورهای آفریقایی است. زندانیانی از دزدان دریایی سومالی که به لحاظ تعداد و فراوانی بعد از زندانیان افغان قرار میگیرند.
دزدان دریایی به کشتی ها و لنچ های ایرانی در سواحل مالزی حمله کرده و این کشتی ها را مورد تعرض قرار داده اند وهمان جا توسط سرنشینان کشتی های ایرانی دستگیر شده و به ایران آورده شده اند.
سامانه کنسولی آن طور که در وب سایت این سامانه نوشته شده ، بعد از دستگیری متهم، به سفارت خانه متبوع فرد بازداشت شده اطلاع می دهد: «ضمن مکاتبه و مذاکره با مقامات انتظامي و امنيتي تا حصول نتيجه اي روشن و شفاف موضوع تحت پيگيري قرار خواهد داشت و به محض دريافت اطلاعات فورا مراتب به سفارت خانه مربوطه منعکس خواهد گرديد.»
ایران با 25 کشور دنیا قرارداد استرداد مجرمین را به امضا رسانده اما تعداد زیادی از این قراردادها هرگز اجرا نمی شوند و مجرمان اتباع خارجی حتی بعد از سپری شدن دوران زندان شان در زندان های ایران باقی می مانند.
«سهیل مقدر» فوق لیسانس مددکاری اجتماعی که در زندان اوین مشغول به کار است، آرزو دارد مسئولان باور می کردند بازگرداندن مجرمان به کشورهای خودشان یک سود دو سویه برای زندانی و کشور میزبان است: « از یک طرف زندانی امکان ملاقات و دیدار با خانواده اش را پیدا کرده و این مسئله، تحمل حبس و مسیر اصلاح را تسهیل می کند و از سوی دیگر کشور میزبان بعد از محاکمه مجرم، او را از خاک خودش دور کرده و امکان بازگشت مجرم یا افزایش جرم را کاهش می دهد. هزینه نگهداری زندانی هم از روی دوش زندانبان برداشته می شود.»
اما به نظر می رسد ایران نه میلی به برگرداندن زندانیان خارجی به موطن شان دارد نه پیگیر مسئله استرداد زندانیان ایرانی است که در کشورهای دیگر به سر می برند.
«مصطفی عزیزی»، نویسنده و تهیه کننده سابق برنامه های تلویزیونی که مدتی را در بند هشت زندان اوین در کنار زندانیان خارجی گذرانده، خبر می دهد که در این بند بیش از 200 زندانی خارجی نگهداری می شده: «آنجا بندی هست به نام بند هشت که پیش از این کاربری اداری داشته و هنوز هم کلمات رنگ و رو رفته «دادگاه انقلاب» بر سر در این بند قابل خواندن است. آنها این ساختمان اداری را تغییر کاربری داده و تبدیلش کرده اند به بند هشت که محل نگهداری همین اتباع خارجی است. بندی چسبیده به بند هفت.»
زندانیانی که گذرشان به این بند افتاده می گویند سقف کوتاه این بند و مدل ساختمان اساسا برای نگهداری زندانی طراحی نشده، آقای عزیزی هم بر عدم کاربری درست زندان اشاره می کند: «راهروها باریکند و هر چهار طبقه یک سالن محسوب شده و بهم متصلند. همه شان یک فضای هواخوری دارند. استاندارد هواخوری شان بزرگتر از سایر هواخوری هاست. این بند ویو و منظره خوبی دارد. بیرون از زندان و حتی خوابگاه دختران دانشگاه ملی تا حدودی از آنجا قابل دید است. »
آقای عزیزی اوایل اقامتش در بند هشت تخت نداشته، شب ها در مسیر راهروهای این بند می خوابیده، بندی که عرض راهروهایش 170 سانتی متر است. او می گوید زندانیان الجزایری به زبان انگلیسی مسلط بوده و اهل مطالعه هستند. آنها تقریبا همه کتاب های موجود در کتابخانه زندان را خوانده اند.
#فرشته_ناصحی
https://iranwire.com/fa/features/22284
در زندان های ایران شش هزار زندانی خارجی نگهداری می شوند. خبرگزاری ایسنا آخرین آمار زندانیان خارجی را پنج هزار نفر برآورد کرده است.
سازمان زندانها می گوید بیش از هشتاد درصد زندانیان اتباع خارجه در ایران، افغان هستند. آنها غالبا به اتهام جرایم مرتبط با مواد مخدر یا ورود غیر قانونی در کشور، زندانی شده اند.
اگر زندانیان افغان میهمان شده در زندان های ایران را نادیده بگیریم، هم اکنون قریب به 700 زندانی از سایر کشورهای جهان در شرایط نامناسب بهداشتی و معیشتی در زندانند.
آنها غالبا از داشتن وکیل محرومند و برخی مدت هاست دوران محکومیت شان سپری شده، اما آزاد نشده اند.
پس از افغان ها، رتبه دوم زندانیان خارجی متعلق به کشورهای آفریقایی است. زندانیانی از دزدان دریایی سومالی که به لحاظ تعداد و فراوانی بعد از زندانیان افغان قرار میگیرند.
دزدان دریایی به کشتی ها و لنچ های ایرانی در سواحل مالزی حمله کرده و این کشتی ها را مورد تعرض قرار داده اند وهمان جا توسط سرنشینان کشتی های ایرانی دستگیر شده و به ایران آورده شده اند.
سامانه کنسولی آن طور که در وب سایت این سامانه نوشته شده ، بعد از دستگیری متهم، به سفارت خانه متبوع فرد بازداشت شده اطلاع می دهد: «ضمن مکاتبه و مذاکره با مقامات انتظامي و امنيتي تا حصول نتيجه اي روشن و شفاف موضوع تحت پيگيري قرار خواهد داشت و به محض دريافت اطلاعات فورا مراتب به سفارت خانه مربوطه منعکس خواهد گرديد.»
ایران با 25 کشور دنیا قرارداد استرداد مجرمین را به امضا رسانده اما تعداد زیادی از این قراردادها هرگز اجرا نمی شوند و مجرمان اتباع خارجی حتی بعد از سپری شدن دوران زندان شان در زندان های ایران باقی می مانند.
«سهیل مقدر» فوق لیسانس مددکاری اجتماعی که در زندان اوین مشغول به کار است، آرزو دارد مسئولان باور می کردند بازگرداندن مجرمان به کشورهای خودشان یک سود دو سویه برای زندانی و کشور میزبان است: « از یک طرف زندانی امکان ملاقات و دیدار با خانواده اش را پیدا کرده و این مسئله، تحمل حبس و مسیر اصلاح را تسهیل می کند و از سوی دیگر کشور میزبان بعد از محاکمه مجرم، او را از خاک خودش دور کرده و امکان بازگشت مجرم یا افزایش جرم را کاهش می دهد. هزینه نگهداری زندانی هم از روی دوش زندانبان برداشته می شود.»
اما به نظر می رسد ایران نه میلی به برگرداندن زندانیان خارجی به موطن شان دارد نه پیگیر مسئله استرداد زندانیان ایرانی است که در کشورهای دیگر به سر می برند.
«مصطفی عزیزی»، نویسنده و تهیه کننده سابق برنامه های تلویزیونی که مدتی را در بند هشت زندان اوین در کنار زندانیان خارجی گذرانده، خبر می دهد که در این بند بیش از 200 زندانی خارجی نگهداری می شده: «آنجا بندی هست به نام بند هشت که پیش از این کاربری اداری داشته و هنوز هم کلمات رنگ و رو رفته «دادگاه انقلاب» بر سر در این بند قابل خواندن است. آنها این ساختمان اداری را تغییر کاربری داده و تبدیلش کرده اند به بند هشت که محل نگهداری همین اتباع خارجی است. بندی چسبیده به بند هفت.»
زندانیانی که گذرشان به این بند افتاده می گویند سقف کوتاه این بند و مدل ساختمان اساسا برای نگهداری زندانی طراحی نشده، آقای عزیزی هم بر عدم کاربری درست زندان اشاره می کند: «راهروها باریکند و هر چهار طبقه یک سالن محسوب شده و بهم متصلند. همه شان یک فضای هواخوری دارند. استاندارد هواخوری شان بزرگتر از سایر هواخوری هاست. این بند ویو و منظره خوبی دارد. بیرون از زندان و حتی خوابگاه دختران دانشگاه ملی تا حدودی از آنجا قابل دید است. »
آقای عزیزی اوایل اقامتش در بند هشت تخت نداشته، شب ها در مسیر راهروهای این بند می خوابیده، بندی که عرض راهروهایش 170 سانتی متر است. او می گوید زندانیان الجزایری به زبان انگلیسی مسلط بوده و اهل مطالعه هستند. آنها تقریبا همه کتاب های موجود در کتابخانه زندان را خوانده اند.
Iranwire
سرنوشت زندانیان خارجی: حکم آزادی دارند ولی در زندان ماندهاند
None
سرنوشت زندانیان خارجی: حکم آزادی دارند ولی در زندان ماندهاند(بخش دوم)
#فرشته_ناصحی
https://iranwire.com/fa/features/22284
زندانیان بند هشت متشکل از زندانیان ژاپنی، کره ای، عراقی، پاکستانی، سوری، سنگاپوری، آفریقایی، سومالیایی، کنیایی و یکی دو نفر از اهالی کامرون هستند.
«مصطفی عزیزی» می گوید مدتی با چند شهروند آفریقایی هم بند بوده: «تعدادی از آنها حبس ابد داشتند. بعضی ها نزدیک ده سال بود آنجا بودند. یکی دو نفرشان وقت دستگیری کودک بوده اند و زمان حضور من تازه بیست و اندی سن و سالشان بود. هیچ کس نبود که دنبال کارشان باشد و چون ارتباط دیپلماتیکی بین ایران و سومالی وجود ندارد حتی اگر آزاد می شدند ناچار بودند در زندان بمانند. چون معمولا اتباع کشورهای دیگر، زمان آزادی توسط سفارتشان تحویل گرفته شده و هدایت می شوند به فرودگاه برای خروج. سومالی ها چون سفارتی نبود که تحویلشان بگیرد و منتقلشان کند، حکم شان که تمام می شد باز هم بلاتکلیف می ماندند.»
او به موردی اشاره می کند که در عین صدور حکم آزادی، اشتباه مترجم باعث ماندگاری اش در زندان شده: «یک زندانی کنیایی به اسم «کارل مکس» آنجا بود. بیچاره دو سال بود حکمش تمام شده و آزادی مشروط خورده بود. دادگاه حکم کارل را به فارسی به او ابلاغ کرده و نامه داده بود به سفارت که آزاد است اما مترجم دادگستری حکم این زندانی را اشتباه ترجمه کرده و به همین دلیل سفارت متوجه نشده بود که او آزاد است تا بیایند او را ببرند. « سعید ملک پور» که به بند هشت آمد او از سعید خواست برایش یک نامه بنویسد. همین باعث شد سعید پرونده را بخواند و متوجه بشود که او مدت ها پیش باید آزاد می شده. به مترجم زنگ زده بودند و نامه مجددا ترجمه شد و این بار او آزاد شد و به کنیا برگشت. »
اتهام عمده زندانیان خارجی ساکن ایران، ترانزیت مواد مخدر یا قاچاق ارز است. عده ای هم البته به اتهام همدستی با داعش یا القاعده در زندانند. عده ای از آفریقایی تبارها می خواهند با یک کیف حاوی مواد از مسیر پاکستان یا ایران به کشورهای اروپایی برسند که برخی از آنها حین عبور از کشور ترانزیت دستگیر شده اند. این زندانی ها معمولا توسط قاضی ایرانی به حبس ابد یا حکم اعدام محکوم می شوند. گر چه به ندرت حکم اعدام این قبیل زندانی ها در سال های اخیر اجرا می شود.
«سهیل مقدم» هم اظهارات آقای مصطفی عزیزی را تایید می کند: «دردناک است چون این زندانی ها اغلب شان وکیل ندارند، کسی پیگیر کارشان نیست سفارت شان هم رهایشان کرده وگاهی واقعا نامتناسب با جرم ارتکابی و شاید بشود گفت بی دلیل در زندانند.»
#فرشته_ناصحی
https://iranwire.com/fa/features/22284
زندانیان بند هشت متشکل از زندانیان ژاپنی، کره ای، عراقی، پاکستانی، سوری، سنگاپوری، آفریقایی، سومالیایی، کنیایی و یکی دو نفر از اهالی کامرون هستند.
«مصطفی عزیزی» می گوید مدتی با چند شهروند آفریقایی هم بند بوده: «تعدادی از آنها حبس ابد داشتند. بعضی ها نزدیک ده سال بود آنجا بودند. یکی دو نفرشان وقت دستگیری کودک بوده اند و زمان حضور من تازه بیست و اندی سن و سالشان بود. هیچ کس نبود که دنبال کارشان باشد و چون ارتباط دیپلماتیکی بین ایران و سومالی وجود ندارد حتی اگر آزاد می شدند ناچار بودند در زندان بمانند. چون معمولا اتباع کشورهای دیگر، زمان آزادی توسط سفارتشان تحویل گرفته شده و هدایت می شوند به فرودگاه برای خروج. سومالی ها چون سفارتی نبود که تحویلشان بگیرد و منتقلشان کند، حکم شان که تمام می شد باز هم بلاتکلیف می ماندند.»
او به موردی اشاره می کند که در عین صدور حکم آزادی، اشتباه مترجم باعث ماندگاری اش در زندان شده: «یک زندانی کنیایی به اسم «کارل مکس» آنجا بود. بیچاره دو سال بود حکمش تمام شده و آزادی مشروط خورده بود. دادگاه حکم کارل را به فارسی به او ابلاغ کرده و نامه داده بود به سفارت که آزاد است اما مترجم دادگستری حکم این زندانی را اشتباه ترجمه کرده و به همین دلیل سفارت متوجه نشده بود که او آزاد است تا بیایند او را ببرند. « سعید ملک پور» که به بند هشت آمد او از سعید خواست برایش یک نامه بنویسد. همین باعث شد سعید پرونده را بخواند و متوجه بشود که او مدت ها پیش باید آزاد می شده. به مترجم زنگ زده بودند و نامه مجددا ترجمه شد و این بار او آزاد شد و به کنیا برگشت. »
اتهام عمده زندانیان خارجی ساکن ایران، ترانزیت مواد مخدر یا قاچاق ارز است. عده ای هم البته به اتهام همدستی با داعش یا القاعده در زندانند. عده ای از آفریقایی تبارها می خواهند با یک کیف حاوی مواد از مسیر پاکستان یا ایران به کشورهای اروپایی برسند که برخی از آنها حین عبور از کشور ترانزیت دستگیر شده اند. این زندانی ها معمولا توسط قاضی ایرانی به حبس ابد یا حکم اعدام محکوم می شوند. گر چه به ندرت حکم اعدام این قبیل زندانی ها در سال های اخیر اجرا می شود.
«سهیل مقدم» هم اظهارات آقای مصطفی عزیزی را تایید می کند: «دردناک است چون این زندانی ها اغلب شان وکیل ندارند، کسی پیگیر کارشان نیست سفارت شان هم رهایشان کرده وگاهی واقعا نامتناسب با جرم ارتکابی و شاید بشود گفت بی دلیل در زندانند.»
Iranwire
سرنوشت زندانیان خارجی: حکم آزادی دارند ولی در زندان ماندهاند
None
چند روایت از روزگار اعضای #داعش و #القاعده در اوین و رجایی شهر(بخش اول)
#فرشته_ناصحی
https://iranwire.com/fa/features/22390
«حمید» که هشت ماه هم اتاقی زندانیان سلفی و تکفیری بوده، می گوید از آن دسته زندانی مرتبط با القاعده و داعش که با افتخار ادعا می کردند با این گروه ها در ارتباط بوده و آموزش های سخت نظامی را پشت سر گذاشته اند، می ترسیده است.
او معتقد است بافت این دسته از زندانی ها یک دست نیست: «عده دیگری بودند که تحت تاثیر تبلیغات القاعده و داعش قرار گرفته و به علت تظاهرات رفتاری افراطی یا تکثیر کتاب و سی دی، در محدوده کرمانشاه یا کردستان بازداشت شده بودند. البته هیچ کدام از این دو گروه با سایر زندانی ها ارتباط نمی گرفتند.»
بند ده زندان رجایی شهر تا سال های متوالی محل تجمع زندانیان سنی مذهبی بود که به اتهام محاربه به دلیل همکاری با گروه های سلفی به اعدام محکوم شده بودند.
پس از اعدام گروهی از ساکنان بند ده زندان رجایی شهر در مردادماه سال گذشته، اغلب زندانیان وابسته به داعش و القاعده در بندهای مختلف زندان پراکنده شدند.
بر اساس آمار موجود، تا پیش از روز هفدهم خردادماه ۹۶، حدود 300 زندانی با اتهام «ارتباط با گروه های سلفی و معاند نظام» در زندان های ایران نگهداری می شدند که البته بعد از وقوع حمله تروریستی در دو نقطه شهر تهران ، تعداد بازداشت شدگان وابسته به گروه های تکفیری افزایش یافته است.
عمده این زندانیان در زندان های رجایی شهر، اوین، قزلحصار، زندان مرکزی سنندج ، همدان و زاهدان در حال تحمل دوران حبس هستند.
«حمید» که شش سال است به یک جرم امنیتی در سالن 12 زندان رجایی شهر به سر می برد می گوید با زندانیان سنی مذهب اعدام شده، برخورد زیادی داشته: « یک تیم قوی والیبال داشتند. وقت هواخوری چون من هم در این ورزش مهارت داشتم، با آنها آشنا شدم. آنها با ندرت با کسی بیرون از خودشان عیاق می شدند، اما من را به خاطر والیبال به جمع خودشان پذیرفتند »
«بهمن احمدی امویی»، روزنامه نگار و فعال سیاسی هم در خاطراتش به این تیم والیبال اشاره کرده است: « یک تیم والیبال دارند و بعد از ظهرها با بچهها بازی میکنند. گاهگاهی هم دور هم مینشینند و بخشهایی از قرآن را که حفظ هستند، تمرین میکنند. »
بند چهار زندان رجایی شهر دارای سه سالن ده، یازده و دوازده است که هیچ کدام از این بندها به همدیگر راه ندارند. در بند ده، زندانیان سنی مذهب وابسته به داعش و القاعده نگهداری می شدند، بند یازده، محل نگهداری زندانیان عادی و بعضا خطرناک و بند 12 هم محل تجمع زندانیان سیاسی – عقیدتی و امنیتی است.
حمید می گوید به نظر می رسد از سال گذشته تا کنون عمده ساکنان بند ده به بند هفت منتقل شده اند: "در طول مدتی که با آنها معاشرت می کردم، متوجه شدم زندانی های وابسته به القاعده بعد از تمام شدن دوران حبس شان از ایران خارج می شدند، میانه روترها آرام شده و وابستگان به داعش محال ممکن بود در مباحث داخل زندان اظهار پشیمانی کنند و یا حتی بعد از آزادی از تفکرشان برگردند. اما آنچه قابل توجه بود این مسئله بود که آنها به ندرت تحصیلات عالیه داشته یا اهل مطالعه کتاب هایی جز قرآن و کتاب های دینی بودند.»
در زندان رجایی شهر قریب به 200 زندانی وابسته به القاعده و داعش نگهداری می شدند که سال گذشته 27 نفرشان اعدام شدند اما تعداد زندانیان سنی مذهب در زندان اوین به مراتب کمتر از زندان رجایی شهر است. آنها در بندهای 350، بند چهار، هفت، هشت و بند 209 به طور پراکنده نگهداری می شوند.
به گفته حمید « آنها با اینکه اغلب کرد هستند، به جای زبان کردی با همدیگر به زبان عربی سلیس حرف می زنند.»
«احسان محرابی» ، روزنامه نگاری که در طول دوران زندانش، مدتی را با زندانیان القاعده هم بندی بوده در این باره به ایران وایر می گوید: «هم بندی های من با خودشان به زبان کردی حرف می زدند با ما به زبان فارسی. در مورد عربی سخن گفتن شان بحث دیگری مطرح است. آقای امین زاده می گفت بعضی از اعضای خارجی القاعده که برای محاوره، کاملا به زبان عربی مسلط نیستند، به زبان آیات قرآن با هم ارتباط می گیرند.»
این روزنامه نگار به گروهی از این زندانیان اشاره می کند که در افغانستان علیه نیروهای آمریکایی جنگیده بودند: « آنها می گفتند تعدادی از آمریکایی ها را کشته اند. عده ای هم قبل از عضویت در این گروه، کارهایی مانند قاچاق و شبیه به آن را تجربه کرده بودند. برخی مانند «محمد برایی» نیز از روحانیون سنی بودند که در نشست های مذهبی در کشورهای دیگر شرکت کرده و دستگیر شده بودند. طنز ماجرا شاید این بود که در نهایت مدت محکومیت محمد برایی چند برابر زندانیانی شد که می گفتند در عملیات نظامی شرکت داشته اند.»
#فرشته_ناصحی
https://iranwire.com/fa/features/22390
«حمید» که هشت ماه هم اتاقی زندانیان سلفی و تکفیری بوده، می گوید از آن دسته زندانی مرتبط با القاعده و داعش که با افتخار ادعا می کردند با این گروه ها در ارتباط بوده و آموزش های سخت نظامی را پشت سر گذاشته اند، می ترسیده است.
او معتقد است بافت این دسته از زندانی ها یک دست نیست: «عده دیگری بودند که تحت تاثیر تبلیغات القاعده و داعش قرار گرفته و به علت تظاهرات رفتاری افراطی یا تکثیر کتاب و سی دی، در محدوده کرمانشاه یا کردستان بازداشت شده بودند. البته هیچ کدام از این دو گروه با سایر زندانی ها ارتباط نمی گرفتند.»
بند ده زندان رجایی شهر تا سال های متوالی محل تجمع زندانیان سنی مذهبی بود که به اتهام محاربه به دلیل همکاری با گروه های سلفی به اعدام محکوم شده بودند.
پس از اعدام گروهی از ساکنان بند ده زندان رجایی شهر در مردادماه سال گذشته، اغلب زندانیان وابسته به داعش و القاعده در بندهای مختلف زندان پراکنده شدند.
بر اساس آمار موجود، تا پیش از روز هفدهم خردادماه ۹۶، حدود 300 زندانی با اتهام «ارتباط با گروه های سلفی و معاند نظام» در زندان های ایران نگهداری می شدند که البته بعد از وقوع حمله تروریستی در دو نقطه شهر تهران ، تعداد بازداشت شدگان وابسته به گروه های تکفیری افزایش یافته است.
عمده این زندانیان در زندان های رجایی شهر، اوین، قزلحصار، زندان مرکزی سنندج ، همدان و زاهدان در حال تحمل دوران حبس هستند.
«حمید» که شش سال است به یک جرم امنیتی در سالن 12 زندان رجایی شهر به سر می برد می گوید با زندانیان سنی مذهب اعدام شده، برخورد زیادی داشته: « یک تیم قوی والیبال داشتند. وقت هواخوری چون من هم در این ورزش مهارت داشتم، با آنها آشنا شدم. آنها با ندرت با کسی بیرون از خودشان عیاق می شدند، اما من را به خاطر والیبال به جمع خودشان پذیرفتند »
«بهمن احمدی امویی»، روزنامه نگار و فعال سیاسی هم در خاطراتش به این تیم والیبال اشاره کرده است: « یک تیم والیبال دارند و بعد از ظهرها با بچهها بازی میکنند. گاهگاهی هم دور هم مینشینند و بخشهایی از قرآن را که حفظ هستند، تمرین میکنند. »
بند چهار زندان رجایی شهر دارای سه سالن ده، یازده و دوازده است که هیچ کدام از این بندها به همدیگر راه ندارند. در بند ده، زندانیان سنی مذهب وابسته به داعش و القاعده نگهداری می شدند، بند یازده، محل نگهداری زندانیان عادی و بعضا خطرناک و بند 12 هم محل تجمع زندانیان سیاسی – عقیدتی و امنیتی است.
حمید می گوید به نظر می رسد از سال گذشته تا کنون عمده ساکنان بند ده به بند هفت منتقل شده اند: "در طول مدتی که با آنها معاشرت می کردم، متوجه شدم زندانی های وابسته به القاعده بعد از تمام شدن دوران حبس شان از ایران خارج می شدند، میانه روترها آرام شده و وابستگان به داعش محال ممکن بود در مباحث داخل زندان اظهار پشیمانی کنند و یا حتی بعد از آزادی از تفکرشان برگردند. اما آنچه قابل توجه بود این مسئله بود که آنها به ندرت تحصیلات عالیه داشته یا اهل مطالعه کتاب هایی جز قرآن و کتاب های دینی بودند.»
در زندان رجایی شهر قریب به 200 زندانی وابسته به القاعده و داعش نگهداری می شدند که سال گذشته 27 نفرشان اعدام شدند اما تعداد زندانیان سنی مذهب در زندان اوین به مراتب کمتر از زندان رجایی شهر است. آنها در بندهای 350، بند چهار، هفت، هشت و بند 209 به طور پراکنده نگهداری می شوند.
به گفته حمید « آنها با اینکه اغلب کرد هستند، به جای زبان کردی با همدیگر به زبان عربی سلیس حرف می زنند.»
«احسان محرابی» ، روزنامه نگاری که در طول دوران زندانش، مدتی را با زندانیان القاعده هم بندی بوده در این باره به ایران وایر می گوید: «هم بندی های من با خودشان به زبان کردی حرف می زدند با ما به زبان فارسی. در مورد عربی سخن گفتن شان بحث دیگری مطرح است. آقای امین زاده می گفت بعضی از اعضای خارجی القاعده که برای محاوره، کاملا به زبان عربی مسلط نیستند، به زبان آیات قرآن با هم ارتباط می گیرند.»
این روزنامه نگار به گروهی از این زندانیان اشاره می کند که در افغانستان علیه نیروهای آمریکایی جنگیده بودند: « آنها می گفتند تعدادی از آمریکایی ها را کشته اند. عده ای هم قبل از عضویت در این گروه، کارهایی مانند قاچاق و شبیه به آن را تجربه کرده بودند. برخی مانند «محمد برایی» نیز از روحانیون سنی بودند که در نشست های مذهبی در کشورهای دیگر شرکت کرده و دستگیر شده بودند. طنز ماجرا شاید این بود که در نهایت مدت محکومیت محمد برایی چند برابر زندانیانی شد که می گفتند در عملیات نظامی شرکت داشته اند.»
IranWire | خانه
چند روایت از روزگار اعضای داعش و القاعده در اوین و رجایی شهر
چند روایت از روزگار اعضای #داعش و #القاعده در اوین و رجایی شهر(بخش دوم)
#فرشته_ناصحی
https://iranwire.com/fa/features/22390
«احسان محرابی» هم در خاطراتش مثل «بهمن احمدی امویی» از آب شدن تدریجی یخ ارتباط بین زندانیان القاعده و سایر زندانیان سیاسی می گوید: "زندانیان القاعده در ابتدای ورود به بند 350 زندان اوین به دلیل دیدگاه های افراطی مذهبی با زندانیان دیگر درگیر می شدند. اما پس از روابط نزدیک رهبران مذهبی آنان از جمله محمد برایی با چهره هایی چون عماد الدین باقی این اختلافات پایان یافت و دیدگاه های افراطی آنان نیز تا حد زیادی تعدیل شد.
یک گروه دیگر از زندانیان، اتباع خارجی وابسته به داعش هستند که قصد پیوستن به این گروه را داشتند و هنگام عبور از ایران دستگیر شده بودند، به روایت احسان محرابی: " از جمله آنها، دو مصری بودند که همزمان با آغاز بهار عربی در بند 350 زندان اوین به سر می بردند. چهره های جذابی هم داشتند. برخی از زندانیان از جمله «علی ملیحی» و «احسان عبده تبریزی» به زبان انگلیسی با این دو زندانی که یکی از آنها مهندس برق بود، گپ می زدند. این دو گاهی به عمد در مراسم آمار شرکت نمی کردند تا به انفرادی فرستاده شوند. آنها می گفتند در انفرادی فرصت بیشتری برای عبادت دارند.»
آنها به شهادت زندانیان سیاسی مجاور، بخش های زیادی از وقتشان را در زندان صرف خواندن نماز، قرآن و مناسک مذهبی می کنند . «بهمن احمدی امویی» هم از افراط آنها در اجرای مراسم مذهبی سخن گفته است: «روزی ۸ نوبت نماز جماعت در اتاق برگزار میشود. پنج نوبت بچههای القاعده و سه نوبت دیگران. بچههای جنبش سبز، گاهی به بهشتی شیرازی و زمانی به محسن میردامادی اقتدا میکنند. اوضاع آشفتهای شده و کمترین میزان آرامش راداریم. حتی از اتاقهای دیگر هم برای شرکت در نماز جماعت به اتاق ما میآیند.»
در این میان خاطرات «حمید» که کماکان در زندان رجایی شهر به سر می برد، هم شنیدنی است: « یک دوره چهار ماهه هم با یکی از تکفیری ها هم بندی بودم. او از امیرهای گروه «کتائب» بود. امیر آنها شبیه به مرجع تقلید ماست و می تواند حکم کند که مثلا فلانی کافر و مستحق مرگ است. او متولد شهر جوانرود استان کرمانشاه بود. من هرگز در معرض برخورد خشونت بارش قرار نگرفتم اما خودش با جزییات برایم تعریف می کرد که در شرق کردستان دوره های سخت آموزشی دیده و به عراق و افغانستان هم بارها سفر کرده و تعدادی را به درک واصل کرده( این ادبیاتی بود که او برای کشته شدگان به کار می برد). او می گفت جمهوری اسلامی دشمن ما نیست و کاری به فعالیت ها و تبلیغات مان ندارد» ولی تاکید می کرد مردم عادی منطقه برخورد خوبی با این گروه ها ندارند.
حمید تعریف می کند زندانی سلفی تلاش زیادی کرده تا او را با اسلام ناب محمدی که فقط تا 300 سال پس از اسلام پابرجا بوده ولی در این دوره از زمان با تحریف مواجه شده، آشنا کند.
یک نکته مهم برای همه زندانیان، آزادی عمل مقطعی برخی فعالان افراطی بوده است. حمید می گوید : "هم بندی من یک روز قبل از انتخابات سال 1392 و در جریان یک درگیری خونین بین نیروهای انتظامی و یک گروه سلفی ایرانی بازداشت شده بود. می گفت اوایلش در مقابل فعالیت شات سکوت کردند و گاهی توجه داشتند، چون از آنها به عنوان اهرم فشار برای کنترل تجاوز احتمالی کردهای عراق و حتی کردهای معترض ایرانی استفاده می کردند اما هر چه زمان گذشت، دایره برخورد و درگیری ها هم بالا گرفت و کار خیلی ها به زندان و اعدام کشیده شد.»
هم اتاقی حمید جزو محدود زندانیان سنی بوده که در کلاس های زبان انگلیسی زندان شرکت می کرده: " آنها تمایلی برای مشارکت در کلاس های زبان انگلیسی و بقیه کلاس های عمومی نداشتند.»
«احسان محرابی» بخشی از خاطرات شرکت در کلاس زبان انگلیسی زندان را به یاد می آورد: « کلاس های زبان انگلیسی در زندان معمولا توسط زندانیانی برگزار می شد که سال ها در کشورهای انگلیسی زبان زندگی کرده بودند. در یکی از کلاس ها آقای برایی هم حضور داشت. در حین آموزش زبان انگلیسی، من و دیگر زندانیان با او شوخی می کردیم. از جمله وقتی که یک روز درکلاس به انگلیسی درباره if تمرین می کردیم، من از او سئوال پرسیدم که اگر هواپیما داشتی چکار می کردی و دیگر اعضای کلاس یک صدا به شوخی گفتند هواپیما را به برج می زدم. یک بار دیگر که SHALL را تمرین می کردیم، از او پرسیدم shall we dance. به نظر می رسید برخورد اعضای القاعده به مرور با این شوخی ها عادی شده بود در حالی که قبلا شدیدا واکنش نشان می دادند.»
#فرشته_ناصحی
https://iranwire.com/fa/features/22390
«احسان محرابی» هم در خاطراتش مثل «بهمن احمدی امویی» از آب شدن تدریجی یخ ارتباط بین زندانیان القاعده و سایر زندانیان سیاسی می گوید: "زندانیان القاعده در ابتدای ورود به بند 350 زندان اوین به دلیل دیدگاه های افراطی مذهبی با زندانیان دیگر درگیر می شدند. اما پس از روابط نزدیک رهبران مذهبی آنان از جمله محمد برایی با چهره هایی چون عماد الدین باقی این اختلافات پایان یافت و دیدگاه های افراطی آنان نیز تا حد زیادی تعدیل شد.
یک گروه دیگر از زندانیان، اتباع خارجی وابسته به داعش هستند که قصد پیوستن به این گروه را داشتند و هنگام عبور از ایران دستگیر شده بودند، به روایت احسان محرابی: " از جمله آنها، دو مصری بودند که همزمان با آغاز بهار عربی در بند 350 زندان اوین به سر می بردند. چهره های جذابی هم داشتند. برخی از زندانیان از جمله «علی ملیحی» و «احسان عبده تبریزی» به زبان انگلیسی با این دو زندانی که یکی از آنها مهندس برق بود، گپ می زدند. این دو گاهی به عمد در مراسم آمار شرکت نمی کردند تا به انفرادی فرستاده شوند. آنها می گفتند در انفرادی فرصت بیشتری برای عبادت دارند.»
آنها به شهادت زندانیان سیاسی مجاور، بخش های زیادی از وقتشان را در زندان صرف خواندن نماز، قرآن و مناسک مذهبی می کنند . «بهمن احمدی امویی» هم از افراط آنها در اجرای مراسم مذهبی سخن گفته است: «روزی ۸ نوبت نماز جماعت در اتاق برگزار میشود. پنج نوبت بچههای القاعده و سه نوبت دیگران. بچههای جنبش سبز، گاهی به بهشتی شیرازی و زمانی به محسن میردامادی اقتدا میکنند. اوضاع آشفتهای شده و کمترین میزان آرامش راداریم. حتی از اتاقهای دیگر هم برای شرکت در نماز جماعت به اتاق ما میآیند.»
در این میان خاطرات «حمید» که کماکان در زندان رجایی شهر به سر می برد، هم شنیدنی است: « یک دوره چهار ماهه هم با یکی از تکفیری ها هم بندی بودم. او از امیرهای گروه «کتائب» بود. امیر آنها شبیه به مرجع تقلید ماست و می تواند حکم کند که مثلا فلانی کافر و مستحق مرگ است. او متولد شهر جوانرود استان کرمانشاه بود. من هرگز در معرض برخورد خشونت بارش قرار نگرفتم اما خودش با جزییات برایم تعریف می کرد که در شرق کردستان دوره های سخت آموزشی دیده و به عراق و افغانستان هم بارها سفر کرده و تعدادی را به درک واصل کرده( این ادبیاتی بود که او برای کشته شدگان به کار می برد). او می گفت جمهوری اسلامی دشمن ما نیست و کاری به فعالیت ها و تبلیغات مان ندارد» ولی تاکید می کرد مردم عادی منطقه برخورد خوبی با این گروه ها ندارند.
حمید تعریف می کند زندانی سلفی تلاش زیادی کرده تا او را با اسلام ناب محمدی که فقط تا 300 سال پس از اسلام پابرجا بوده ولی در این دوره از زمان با تحریف مواجه شده، آشنا کند.
یک نکته مهم برای همه زندانیان، آزادی عمل مقطعی برخی فعالان افراطی بوده است. حمید می گوید : "هم بندی من یک روز قبل از انتخابات سال 1392 و در جریان یک درگیری خونین بین نیروهای انتظامی و یک گروه سلفی ایرانی بازداشت شده بود. می گفت اوایلش در مقابل فعالیت شات سکوت کردند و گاهی توجه داشتند، چون از آنها به عنوان اهرم فشار برای کنترل تجاوز احتمالی کردهای عراق و حتی کردهای معترض ایرانی استفاده می کردند اما هر چه زمان گذشت، دایره برخورد و درگیری ها هم بالا گرفت و کار خیلی ها به زندان و اعدام کشیده شد.»
هم اتاقی حمید جزو محدود زندانیان سنی بوده که در کلاس های زبان انگلیسی زندان شرکت می کرده: " آنها تمایلی برای مشارکت در کلاس های زبان انگلیسی و بقیه کلاس های عمومی نداشتند.»
«احسان محرابی» بخشی از خاطرات شرکت در کلاس زبان انگلیسی زندان را به یاد می آورد: « کلاس های زبان انگلیسی در زندان معمولا توسط زندانیانی برگزار می شد که سال ها در کشورهای انگلیسی زبان زندگی کرده بودند. در یکی از کلاس ها آقای برایی هم حضور داشت. در حین آموزش زبان انگلیسی، من و دیگر زندانیان با او شوخی می کردیم. از جمله وقتی که یک روز درکلاس به انگلیسی درباره if تمرین می کردیم، من از او سئوال پرسیدم که اگر هواپیما داشتی چکار می کردی و دیگر اعضای کلاس یک صدا به شوخی گفتند هواپیما را به برج می زدم. یک بار دیگر که SHALL را تمرین می کردیم، از او پرسیدم shall we dance. به نظر می رسید برخورد اعضای القاعده به مرور با این شوخی ها عادی شده بود در حالی که قبلا شدیدا واکنش نشان می دادند.»
IranWire | خانه
چند روایت از روزگار اعضای داعش و القاعده در اوین و رجایی شهر
عامل #کهریزک در زندان #اوین همبند قربانی کهریزک شد(بخش اول)
#فرشته_ناصحی
https://iranwire.com/fa/features/22408
هنوز هم چند نفر از زندانیان قدیمی تر ساکن بند هشت، برخورد مستقیم شان با «علی اکبر حیدری فر» را به خاطر دارند. مردی لاغر اندام، بداخلاق و کینه توز که سال ها منصب قضایی داشت و قربانی گرفت. او از چهره های جنجالی چند سال اخیر بوده که در جریان رسیدگی به پرونده کهریزک، مدعی شد «سعید مرتضوی» مسئولیتی در انتقال جوانان بازداشتی به این بازداشتگاه ندارد.
او روز بیست و یکم اسفندماه سال 1391 و قبل از برگزاری سومین جلسه دادگاه کهریزک به خبرنگار خبرگزاری مهر گفته بود « انتقال متهمان به کهریزک به دستور مستقیم من بود. همه کاره من بودم. به عنوان دادیار داستانی تهران در سال 88 دستور بازداشت و اعزام به کهریزک را صادر کرده ام و این دستورات ارتباطی با سعید مرتضوی نداشته و من شخصا انجام داده ام.»
اما حیدری فر پس از آنکه به دستور دادگاه انتظامی قضات، از سمت دادیاری دادگستری معلق شد، باز هم جنجال آفرید. او در روزهای نخست سال 1391 در یک پمپ بنزین شلوغ در منطقه بهارستان اصفهان که مردم در آنجا صف بسته بودند، با مردم درگیر شد. او پس از یک درگیری لفظی، رو به آنها هفت تیر کشید و چند تیر هوایی شلیک کرد. و در حالی که می گفت «من قاضی هستم و مصونیت دارم» محل درگیری را ترک کرد.
بعدها سایت «بازتاب» خبر از اتهامات دیگری داد. به جز استفاده غیرقانونی از اسلحه، این قاضی دادگستری متهم به حمل مواد مخدر، قاچاق عتیقه و اعمال نفوذ شد.
«حیدری فر» دوشنبه ای که گذشت به بند هشت زندان اوین منتقل شد. این بار می گویند اتهام او اختلاس و فساد اقتصادی است. او همسایه «مجید مقدم» شده، زندانی سیاسی که به جرم «بازگو کردن اتفاقات و حقایق پشت پرده کهریزک از طریق مصاحبه با رسانه های معاند» و «شرکت در مراسم کشته شدگان کهریزک» هنوز هم در بند هشت زندان اوین نگهداری می شود.
«رضا ذوقی» از جان به در بردگان کهریزک است. او تک تک کلماتی را که دادیار حیدری فر ظہر روز نوزدهم تیرماه سال 1388 در محل پلیس پیشگیری نیروی انتظامی خطاب به او و بقیه بازداشتی ها گفته، به روشنی به خاطر دارد: « روز ۱۸ تیر دستگیر شدم. بعد از انتقال به پلیس امنیت و پس از آنکه عکس گرفتند و پرونده تشکیل شد، من را به پلیس پیشگیری فرستادند. آنجا حدود ۴۰۰ نفر بودیم و تا صبح، هیچ کس از ترس و وحشتی که به جانمان افتاده بود نخوابید. نزدیک ظهر در حیاط پلیس پیشگیری صف شدیم. بعد از انجام مراسم بشین و پاشو و فحاشی و باتوم، دادیارحیدری فر تشریف آوردند. ما زیر آفتاب سوزان ایستاده بودیم و از شدت تشنگی لب هایمان ترک برداشته بود. ایشان روی صندلی و زیر سایه نشست. به محض اینکه مستقر شد یک دیس میوه و شربت خنک جلویش ردیف کردند. برگه های تفهیم اتهام را مابین ما تقسیم کردند. جای مشخصات فردی خالی بود ولی برای هر همه ما پنج اتهام نوشته بودند که هر کدام از آنها می توانست تا آخر عمرمان، ما را در زندان ماندگار کند. یکی از بچه ھا بلند شد و اعتراض کرد. او گفت هیچ جرمی مرتکب نشده و تنها کاری که کرده رد شدن از خیابان حوالی بیت رهبری بوده و همان جا هم دستگیر شده است. به اشاره حیدری فر یکی از مامورین حاضر در صحنه، این فرد را از بین جمعیت بیرون کشید و به شکل وحشیانه ای با باتوم به او حمله کرد. او را وادار کردند روی آسفالت داغ سینه خیز برود. آن قدر او را زدند تا مجبور شد برگه تفهیم اتهام را امضا کند.»
به دنبال این ماجرا همه افراد برگه ها را امضا می کنند: « ما را به دو گروه تقسیم کردند. گروهی که باید به اوین منتقل می شدند و عده دیگری که باید به کهریزک می رفتند. حیدری فر خطاب به گروه دوم گفت به کهریزک می روید و تا آخر تابستان آنجا ماندگار می شوید. اگر زنده ماندید، به پرونده شما بعد از اتمام تابستان رسیدگی می شود.»
شرح دردناک آنچه بر «رضا ذوقی» و سایر بازداشت شدگان کهریزک رفته، بارها از زبان جان به دربردگان این مکان مخوف داده شده است. تنها در حد فاصل روزهای نخست بازداشت کهریزکی ها، محسن روح الامینی، امیر جوادی فر، رامین قهرمانی، محمد کامرانی و احمد نجاتی کارگر به علت شکنجه های وارد شده در این بازداشتگاه جان باختند.
#فرشته_ناصحی
https://iranwire.com/fa/features/22408
هنوز هم چند نفر از زندانیان قدیمی تر ساکن بند هشت، برخورد مستقیم شان با «علی اکبر حیدری فر» را به خاطر دارند. مردی لاغر اندام، بداخلاق و کینه توز که سال ها منصب قضایی داشت و قربانی گرفت. او از چهره های جنجالی چند سال اخیر بوده که در جریان رسیدگی به پرونده کهریزک، مدعی شد «سعید مرتضوی» مسئولیتی در انتقال جوانان بازداشتی به این بازداشتگاه ندارد.
او روز بیست و یکم اسفندماه سال 1391 و قبل از برگزاری سومین جلسه دادگاه کهریزک به خبرنگار خبرگزاری مهر گفته بود « انتقال متهمان به کهریزک به دستور مستقیم من بود. همه کاره من بودم. به عنوان دادیار داستانی تهران در سال 88 دستور بازداشت و اعزام به کهریزک را صادر کرده ام و این دستورات ارتباطی با سعید مرتضوی نداشته و من شخصا انجام داده ام.»
اما حیدری فر پس از آنکه به دستور دادگاه انتظامی قضات، از سمت دادیاری دادگستری معلق شد، باز هم جنجال آفرید. او در روزهای نخست سال 1391 در یک پمپ بنزین شلوغ در منطقه بهارستان اصفهان که مردم در آنجا صف بسته بودند، با مردم درگیر شد. او پس از یک درگیری لفظی، رو به آنها هفت تیر کشید و چند تیر هوایی شلیک کرد. و در حالی که می گفت «من قاضی هستم و مصونیت دارم» محل درگیری را ترک کرد.
بعدها سایت «بازتاب» خبر از اتهامات دیگری داد. به جز استفاده غیرقانونی از اسلحه، این قاضی دادگستری متهم به حمل مواد مخدر، قاچاق عتیقه و اعمال نفوذ شد.
«حیدری فر» دوشنبه ای که گذشت به بند هشت زندان اوین منتقل شد. این بار می گویند اتهام او اختلاس و فساد اقتصادی است. او همسایه «مجید مقدم» شده، زندانی سیاسی که به جرم «بازگو کردن اتفاقات و حقایق پشت پرده کهریزک از طریق مصاحبه با رسانه های معاند» و «شرکت در مراسم کشته شدگان کهریزک» هنوز هم در بند هشت زندان اوین نگهداری می شود.
«رضا ذوقی» از جان به در بردگان کهریزک است. او تک تک کلماتی را که دادیار حیدری فر ظہر روز نوزدهم تیرماه سال 1388 در محل پلیس پیشگیری نیروی انتظامی خطاب به او و بقیه بازداشتی ها گفته، به روشنی به خاطر دارد: « روز ۱۸ تیر دستگیر شدم. بعد از انتقال به پلیس امنیت و پس از آنکه عکس گرفتند و پرونده تشکیل شد، من را به پلیس پیشگیری فرستادند. آنجا حدود ۴۰۰ نفر بودیم و تا صبح، هیچ کس از ترس و وحشتی که به جانمان افتاده بود نخوابید. نزدیک ظهر در حیاط پلیس پیشگیری صف شدیم. بعد از انجام مراسم بشین و پاشو و فحاشی و باتوم، دادیارحیدری فر تشریف آوردند. ما زیر آفتاب سوزان ایستاده بودیم و از شدت تشنگی لب هایمان ترک برداشته بود. ایشان روی صندلی و زیر سایه نشست. به محض اینکه مستقر شد یک دیس میوه و شربت خنک جلویش ردیف کردند. برگه های تفهیم اتهام را مابین ما تقسیم کردند. جای مشخصات فردی خالی بود ولی برای هر همه ما پنج اتهام نوشته بودند که هر کدام از آنها می توانست تا آخر عمرمان، ما را در زندان ماندگار کند. یکی از بچه ھا بلند شد و اعتراض کرد. او گفت هیچ جرمی مرتکب نشده و تنها کاری که کرده رد شدن از خیابان حوالی بیت رهبری بوده و همان جا هم دستگیر شده است. به اشاره حیدری فر یکی از مامورین حاضر در صحنه، این فرد را از بین جمعیت بیرون کشید و به شکل وحشیانه ای با باتوم به او حمله کرد. او را وادار کردند روی آسفالت داغ سینه خیز برود. آن قدر او را زدند تا مجبور شد برگه تفهیم اتهام را امضا کند.»
به دنبال این ماجرا همه افراد برگه ها را امضا می کنند: « ما را به دو گروه تقسیم کردند. گروهی که باید به اوین منتقل می شدند و عده دیگری که باید به کهریزک می رفتند. حیدری فر خطاب به گروه دوم گفت به کهریزک می روید و تا آخر تابستان آنجا ماندگار می شوید. اگر زنده ماندید، به پرونده شما بعد از اتمام تابستان رسیدگی می شود.»
شرح دردناک آنچه بر «رضا ذوقی» و سایر بازداشت شدگان کهریزک رفته، بارها از زبان جان به دربردگان این مکان مخوف داده شده است. تنها در حد فاصل روزهای نخست بازداشت کهریزکی ها، محسن روح الامینی، امیر جوادی فر، رامین قهرمانی، محمد کامرانی و احمد نجاتی کارگر به علت شکنجه های وارد شده در این بازداشتگاه جان باختند.
IranWire | خانه
عامل کهریزک در زندان اوین همبند قربانی کهریزک شد
عامل #کهریزک در زندان #اوین همبند قربانی کهریزک شد(بخش دوم)
#فرشته_ناصحی
https://iranwire.com/fa/features/22408
«رضا ذوقی » می گوید یک روز و بعد از آن روزگار وحشتناکی که از سرشان گذشته، گروهی از مجلس برای بازدید آنها می آیند. علاءالدین بروجردی، رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس در راس آنها بودم و علی اکبر حیدری فر هم در میان همراهان: «ما نسبت به او پر از خشم و نفرت بودیم. به نظرم او یکی از کسانی بود که باعث شد ما بدترین روزهای زندگی مان را تجربه کنیم و شاهد مرگ دوستان مان باشیم. امیر جوادی فر در حالی که تمام وجودش پر از جای ضربه و زخم بود دستش از پشت بسته شده و لب هایش از تشنگی ترک برداشته بودند، جلوی چشم همه ما روی صندلی اتوبوس جان داد و التماس های ما فقط برای اینکه یک جرعه آب به او برسانند به جایی نرسید. همان روز دیدار مجلسی ها با ما، بروجردی قول داد به زودی موجبات آزادی ما را فراهم می کند. پرونده ای که به باور ما سردار رادان، سعید مرتضوی و علی اکبر حیدری فر از مسببانش بودند و هر سه آنها هرگز بابت آنچه انجام دادند، متهم و مجازات نشدند. متاسفانه همین آقای حیدری فر هم اگر الان در زندان به سر می برد، به خاطر جرایم دیگری است که مرتکب شده است.»
«شبنم مددزاده» در صفحه اینستاگرامش به شرح لحظات بازجویی اش توسط «حیدری فر» پرداخته، حیدری فر که بایستی بازپرس پرونده اش باشد روز سی و یکم فروردین ماه سال 88 در اتاق بازجویی زندان اوین او را تحت فشار شدید گذاشته تا یک برگه را امضا کند: «نمی خواهد برگه را بخوانی فقط امضا کن. اعتراض بزنی باید تا زمانی که جواب اعتراضت بیاید در انفرادی بمانی، هنوز بعد از دو ماه نفهمیده ای کجا آمده ایی؟ این بازجوها با تو برخورد خوبی کرده اند که این همه زبان درازی می کنی.»
مریم ملک پور، خواهر سعید ملک پور که در بند هشت زندان اوین به سر می برد، در توییترش نوشته است حیدری فر در زندان به ملک پور گفته است «من به تو بد کردم ولی کاره ای نبودم، دستور از بالا می آمده».
مهسا امرآبادی، روزنامه نگار نیز که تجربه برخورد با حیدری فر را داشته، در توییتر نوشته: « نگاه پر از تبختر تو، لخ لخ دمپایی هایت، بی ادبی و گستاخی بی شرمانه ات، هرگز فراموشم نمیشه. دروغ چرا؟ از تو متنفرم.»
اطلاعات چندانی در مورد پرونده «علی اکبر حیدری فر»، قاضی جوانی که به «دست راست سعید مرتضوی» مشهور بوده و به جرم اختلاس و فساد اقتصادی در زندان اوین به سر می برد، منتشر نشده است.
شاید پرونده او بی ارتباط با معاونت حقوقی شرکت سرمایه گذاری «صبا تامین» نباشد، شرکتی که یکی از تشکیلات وابسته به سازمان تامین اجتماعی است و او زمانی با حکمی از سوی «سعید مرتضوی» به این سمت گماشته شده بود.
#فرشته_ناصحی
https://iranwire.com/fa/features/22408
«رضا ذوقی » می گوید یک روز و بعد از آن روزگار وحشتناکی که از سرشان گذشته، گروهی از مجلس برای بازدید آنها می آیند. علاءالدین بروجردی، رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس در راس آنها بودم و علی اکبر حیدری فر هم در میان همراهان: «ما نسبت به او پر از خشم و نفرت بودیم. به نظرم او یکی از کسانی بود که باعث شد ما بدترین روزهای زندگی مان را تجربه کنیم و شاهد مرگ دوستان مان باشیم. امیر جوادی فر در حالی که تمام وجودش پر از جای ضربه و زخم بود دستش از پشت بسته شده و لب هایش از تشنگی ترک برداشته بودند، جلوی چشم همه ما روی صندلی اتوبوس جان داد و التماس های ما فقط برای اینکه یک جرعه آب به او برسانند به جایی نرسید. همان روز دیدار مجلسی ها با ما، بروجردی قول داد به زودی موجبات آزادی ما را فراهم می کند. پرونده ای که به باور ما سردار رادان، سعید مرتضوی و علی اکبر حیدری فر از مسببانش بودند و هر سه آنها هرگز بابت آنچه انجام دادند، متهم و مجازات نشدند. متاسفانه همین آقای حیدری فر هم اگر الان در زندان به سر می برد، به خاطر جرایم دیگری است که مرتکب شده است.»
«شبنم مددزاده» در صفحه اینستاگرامش به شرح لحظات بازجویی اش توسط «حیدری فر» پرداخته، حیدری فر که بایستی بازپرس پرونده اش باشد روز سی و یکم فروردین ماه سال 88 در اتاق بازجویی زندان اوین او را تحت فشار شدید گذاشته تا یک برگه را امضا کند: «نمی خواهد برگه را بخوانی فقط امضا کن. اعتراض بزنی باید تا زمانی که جواب اعتراضت بیاید در انفرادی بمانی، هنوز بعد از دو ماه نفهمیده ای کجا آمده ایی؟ این بازجوها با تو برخورد خوبی کرده اند که این همه زبان درازی می کنی.»
مریم ملک پور، خواهر سعید ملک پور که در بند هشت زندان اوین به سر می برد، در توییترش نوشته است حیدری فر در زندان به ملک پور گفته است «من به تو بد کردم ولی کاره ای نبودم، دستور از بالا می آمده».
مهسا امرآبادی، روزنامه نگار نیز که تجربه برخورد با حیدری فر را داشته، در توییتر نوشته: « نگاه پر از تبختر تو، لخ لخ دمپایی هایت، بی ادبی و گستاخی بی شرمانه ات، هرگز فراموشم نمیشه. دروغ چرا؟ از تو متنفرم.»
اطلاعات چندانی در مورد پرونده «علی اکبر حیدری فر»، قاضی جوانی که به «دست راست سعید مرتضوی» مشهور بوده و به جرم اختلاس و فساد اقتصادی در زندان اوین به سر می برد، منتشر نشده است.
شاید پرونده او بی ارتباط با معاونت حقوقی شرکت سرمایه گذاری «صبا تامین» نباشد، شرکتی که یکی از تشکیلات وابسته به سازمان تامین اجتماعی است و او زمانی با حکمی از سوی «سعید مرتضوی» به این سمت گماشته شده بود.
IranWire | خانه
عامل کهریزک در زندان اوین همبند قربانی کهریزک شد
🆔@Farsi_Iranwire
بازدید از زندانی که ساختگی بود
#فرشته ناصحی
چهل و پنج سفیرخارجی مقیم تهران، روز چهارشنبه چهاردهم تیرماه از روی فرش قرمزی که جلوی در ورودی زندان اوین به میمنت ورود آنها پهن شده بود گذشتند، از بین دسته گلهای باشکوه عبور کردند و در یک محوطه خنگ و دلپذیر، زیر سایه سار درختان سر به فلک کشیده زندان دورهم جمع شدند.
روز پنجشنبه پانزدهم تیرماه، اغلب روزنامههای داخلی از اظهار شگفتی سفرای خارجی مقیم تهران در مورد وضعیت عالی و مطلوب زندان اوین نوشتند. وقتی روزنامههای زندان را بین برخی بندها توزیع کردند، گزارشها، خشم و عصبانیت زندانیان را برانگیخت.
آنها این بازدید را «نمایشی، دروغین و دکوری» میدانند و آن طور که یکی از ساکنین بند هشت زندان اوین به ایران وایر میگوید، آنها تا ساعتهای بعد توی حیاط زندان و در جریان هواخوری یا در تجمات چند نفره مابین راهروها، در مورد موضوع این بازدید متناقض و نابسامانیهای موجود زندان اوین حرف میزند.
وب سایت باشگاه خبرنگاران جوان با اشاره به گزارش های منتشر شده درباره این بازدید، نوشته روسیاهی رسانه هایی که تلاش می کنند تصویر وارونه و غیر واقعی از زندان های ایران و نقض حقوق بشر ارائه بدهند به زغال مانده و سفرا انگشت حیرت به دهان گرفته بودند. زندگی در زندان اوین جریان دارد، مددجویان یا در آرایشگاه و آشپزخانه و فروشگاه زندان در حال گذران اوقات خوش فراغتند، یا روی تخت اتاق های شش تخته با روکش قرمز رنگ و فرش های متحدالشکل در حال خواب و قیلوله تابستانند. یک عده هم توی کلاس های معرق، زبان، خوشنویسی و موسیقی در حال گذران اوقات خوش تابستان هستند. باشگاه های ورزشی و تجهیزات مدرن بدنسازی، غذای اعلا، کتابخانه ای که در زندان های منطقه خاورمیانه نظیرش وجود ندارد، درهای باز بندها که بهم راه دارند، لباس های تمیز و اتو کشیده و ....
ادامه مطلب را در لینک زیر بخوانید
https://iranwire.com/fa/features/22628
ایران وایر در تلگرام https://t.me/Farsi_Iranwire
بازدید از زندانی که ساختگی بود
#فرشته ناصحی
چهل و پنج سفیرخارجی مقیم تهران، روز چهارشنبه چهاردهم تیرماه از روی فرش قرمزی که جلوی در ورودی زندان اوین به میمنت ورود آنها پهن شده بود گذشتند، از بین دسته گلهای باشکوه عبور کردند و در یک محوطه خنگ و دلپذیر، زیر سایه سار درختان سر به فلک کشیده زندان دورهم جمع شدند.
روز پنجشنبه پانزدهم تیرماه، اغلب روزنامههای داخلی از اظهار شگفتی سفرای خارجی مقیم تهران در مورد وضعیت عالی و مطلوب زندان اوین نوشتند. وقتی روزنامههای زندان را بین برخی بندها توزیع کردند، گزارشها، خشم و عصبانیت زندانیان را برانگیخت.
آنها این بازدید را «نمایشی، دروغین و دکوری» میدانند و آن طور که یکی از ساکنین بند هشت زندان اوین به ایران وایر میگوید، آنها تا ساعتهای بعد توی حیاط زندان و در جریان هواخوری یا در تجمات چند نفره مابین راهروها، در مورد موضوع این بازدید متناقض و نابسامانیهای موجود زندان اوین حرف میزند.
وب سایت باشگاه خبرنگاران جوان با اشاره به گزارش های منتشر شده درباره این بازدید، نوشته روسیاهی رسانه هایی که تلاش می کنند تصویر وارونه و غیر واقعی از زندان های ایران و نقض حقوق بشر ارائه بدهند به زغال مانده و سفرا انگشت حیرت به دهان گرفته بودند. زندگی در زندان اوین جریان دارد، مددجویان یا در آرایشگاه و آشپزخانه و فروشگاه زندان در حال گذران اوقات خوش فراغتند، یا روی تخت اتاق های شش تخته با روکش قرمز رنگ و فرش های متحدالشکل در حال خواب و قیلوله تابستانند. یک عده هم توی کلاس های معرق، زبان، خوشنویسی و موسیقی در حال گذران اوقات خوش تابستان هستند. باشگاه های ورزشی و تجهیزات مدرن بدنسازی، غذای اعلا، کتابخانه ای که در زندان های منطقه خاورمیانه نظیرش وجود ندارد، درهای باز بندها که بهم راه دارند، لباس های تمیز و اتو کشیده و ....
ادامه مطلب را در لینک زیر بخوانید
https://iranwire.com/fa/features/22628
ایران وایر در تلگرام https://t.me/Farsi_Iranwire
Iranwire
فرش قرمز، سفرا و هتل/شکنجه گاه اوین
None
🆔@Farsi_Iranwire
انتقال از اتاق دیالیز به بند سلامت زندان سقز
فرزند «محمود صالحی»، فعال کارگری ساکن شهر سقز می گوید پدرش حین خروج از بخش دیالیز بیمارستان امام خمینی سقز و در حالی که برای راه رفتن به کمک مادرش نیاز داشته ، توسط سه مامور لباس شخصی اداره اطلاعات سنندج بازداشت و به زندان مرکزی سقز منتقل می شود تا حکم یک سال حبسش را بگذراند.
محمود صالحی که سابق بر این کارگر نانوایی بوده و برای ادامه حیاتش هر هفته به دو جلسه دیالیز نیازمند است ، در طول چند سال گذشته برای احقاق حقوق کارگران خباز و نانوا در شهر سقز فعالیت صنفی می کرده است
به گفته «سامرند صالحی»، فرزند «محمود صالحی»، پدرش که از بنیانگذاران کمیته هماهنگی برای ایجاد تشکل های کارگری است روز هشتم اردیبهشت ماه سال 1394 به مدت یک ماه توسط اداره اطلاعات سنندج زندانی شده و همان جا و پی آمد آن دوره یک ماهه ، کارش به دیالیز می کشد.
صالحی بعدها در آبانماه سال 1394 در یک نامه سرگشاده به گزارشگر ویژه سازمان ملل می گوید در طول دوران بازداشتش با امتناع از پذیرش داروهایی که باید مصرف می کرده ، کار او را به دیالیز می رسانند.
«من محمود صالحی، فرزند محمد به شماره شناسنامه ٨٠٧ متولد سال ١٣۴١ در حال حاضر مستمری بیگیر سازمان تامین اجتماعی و ساکن شهرستان سقز یکی از شهرهای استان کردستان هستم . در تاریخ ٨/٢/٩۴ توسط نیروهای لباس شخصی اداره اطلاعات شهرستان سقز به نیابت از اداره اطلاعات استان کردستان در منزل مسکونی خود، بدون انجام هیچگونه عملی که مغایر با قانون اساسی ایران باشد دستگیر شدم . بعد از دستگیری و انتقال به سلول انفرادی در زندان شهر سقز، همراه عثمان اسماعیلی یکی دیگر از کارگران نقاش ساختمان که ایشان هم همان روز دستگیر شده بود، به بازداشتگاه مخوف وزارت اطلاعات استان کردستان منتقل شدیم. در همان بازداشتگاه بنده هر دو کلیه خود را به دلیل اینکه مسئولان زندان داروهایم را قطع کردند، از دست دادم و حال هر هفته دوبار یعنی روزهای شبنه و سه شنبه در بیمارستان امام خمینی سقز همودیالیز می شوم.»
سامرند صالحی در مورد آن روزها به ایران وایر می گوید آنها بدون هیچ هشدار قبلی به منزلشان یورش برده اند. نه احضاریه ای در کار بوده نه هشداری داده اند: «وسایل شخصی از جمله تلفن و کامپیوتر پدرم را با خودشان بردند و مستقیم او را به زندان سنندج منتقل کردند بعد از سه چهار روز گشت و گذار تازه متوجه شدیم که او زندان سنندج است. بعد از آن با اینکه پدرم تحت درمان بود اما داروهای او را نپذیرفتند و بعد از آزادی کارش به دیالیز کشید. زمانی حاضر شدند او را آزاد کنند که دیگر باید هفته ای دو بار می رفت دیالیز می شد. »
در گزارش #فرشته_ناصحی جزئیات بیشتر را بخوانید:👇👇
https://iranwire.com/fa/features/23745
ایران وایر را در تلگرام دنبال کنید:👇👇
https://t.me/Farsi_Iranwire
انتقال از اتاق دیالیز به بند سلامت زندان سقز
فرزند «محمود صالحی»، فعال کارگری ساکن شهر سقز می گوید پدرش حین خروج از بخش دیالیز بیمارستان امام خمینی سقز و در حالی که برای راه رفتن به کمک مادرش نیاز داشته ، توسط سه مامور لباس شخصی اداره اطلاعات سنندج بازداشت و به زندان مرکزی سقز منتقل می شود تا حکم یک سال حبسش را بگذراند.
محمود صالحی که سابق بر این کارگر نانوایی بوده و برای ادامه حیاتش هر هفته به دو جلسه دیالیز نیازمند است ، در طول چند سال گذشته برای احقاق حقوق کارگران خباز و نانوا در شهر سقز فعالیت صنفی می کرده است
به گفته «سامرند صالحی»، فرزند «محمود صالحی»، پدرش که از بنیانگذاران کمیته هماهنگی برای ایجاد تشکل های کارگری است روز هشتم اردیبهشت ماه سال 1394 به مدت یک ماه توسط اداره اطلاعات سنندج زندانی شده و همان جا و پی آمد آن دوره یک ماهه ، کارش به دیالیز می کشد.
صالحی بعدها در آبانماه سال 1394 در یک نامه سرگشاده به گزارشگر ویژه سازمان ملل می گوید در طول دوران بازداشتش با امتناع از پذیرش داروهایی که باید مصرف می کرده ، کار او را به دیالیز می رسانند.
«من محمود صالحی، فرزند محمد به شماره شناسنامه ٨٠٧ متولد سال ١٣۴١ در حال حاضر مستمری بیگیر سازمان تامین اجتماعی و ساکن شهرستان سقز یکی از شهرهای استان کردستان هستم . در تاریخ ٨/٢/٩۴ توسط نیروهای لباس شخصی اداره اطلاعات شهرستان سقز به نیابت از اداره اطلاعات استان کردستان در منزل مسکونی خود، بدون انجام هیچگونه عملی که مغایر با قانون اساسی ایران باشد دستگیر شدم . بعد از دستگیری و انتقال به سلول انفرادی در زندان شهر سقز، همراه عثمان اسماعیلی یکی دیگر از کارگران نقاش ساختمان که ایشان هم همان روز دستگیر شده بود، به بازداشتگاه مخوف وزارت اطلاعات استان کردستان منتقل شدیم. در همان بازداشتگاه بنده هر دو کلیه خود را به دلیل اینکه مسئولان زندان داروهایم را قطع کردند، از دست دادم و حال هر هفته دوبار یعنی روزهای شبنه و سه شنبه در بیمارستان امام خمینی سقز همودیالیز می شوم.»
سامرند صالحی در مورد آن روزها به ایران وایر می گوید آنها بدون هیچ هشدار قبلی به منزلشان یورش برده اند. نه احضاریه ای در کار بوده نه هشداری داده اند: «وسایل شخصی از جمله تلفن و کامپیوتر پدرم را با خودشان بردند و مستقیم او را به زندان سنندج منتقل کردند بعد از سه چهار روز گشت و گذار تازه متوجه شدیم که او زندان سنندج است. بعد از آن با اینکه پدرم تحت درمان بود اما داروهای او را نپذیرفتند و بعد از آزادی کارش به دیالیز کشید. زمانی حاضر شدند او را آزاد کنند که دیگر باید هفته ای دو بار می رفت دیالیز می شد. »
در گزارش #فرشته_ناصحی جزئیات بیشتر را بخوانید:👇👇
https://iranwire.com/fa/features/23745
ایران وایر را در تلگرام دنبال کنید:👇👇
https://t.me/Farsi_Iranwire
IranWire | خانه
انتقال از اتاق دیالیز به بند سلامت زندان سقز
🆔@Farsi_Iranwire
بهداری زندان شبیه اتاق بازجویی است
«مزدک دهنوی»، ساکن بند هفت سالن دوازده زندان اوین به بیماری «آنمی آپلاستیک» که یک بیماری خونی است، مبتلاست و به ناچار سر و کارش مداوما به بهداری زندان می افتد. مزدک از هیچ جای زندان به اندازه بهداری نفرت ندارد: «عنوان بهداری زندان اوین را از هر طرف که بخوانی هیچ شباهتی به فضای یک درمانگاه ندارد. بیشتر به اتاق بازجویی شبیه است. به بهداری که فکر می کنم دچار دلشوره می شوم چون رفتن به بهداری پروسه دردناکی است.»
اما پروسه رفتن به بهداری چیست؟ یک زندانی وقتی احساس بدحالی می کند در مرحله نخست باید به دفتر بند مربوطه اطلاع بدهد. آنها گاهی ممکن است با بدحالی تا یک ساعت منتظر بمانند تا از طرف بند مربوطه هماهنگی های لازم با بهداری و پزشک کشیک زندان انجام شود، بعد از آن زندانی را تحت الحفظ و با ماشین بهداری که یک آمبولانس کهنه بدون تجهیزات است، به ساختمان درمانگاه که از بندهای مختلف زندان حداکثر دویست یا سیصد متر بیشتر فاصله ندارد منتقل می کنند. زندانی های زن زندان اوین به هیچ وجه اجازه ندارند با پای پیاده مسیر بهداری را که یک فاصله صدمتری تا بند زنان است طی کنند. آنها حتما باید با ماشین بهداری راهی درمانگاه بشوند.
مزدک دهنوی خاطرات روزانه و روند معاینه اش را مرور می کند: «دکتر که مثل دکترهای معمولی و مورد وثوق و اعتماد زندانی نیست و معلوم است از مسیرهای گزینشی زیادی گذشته تا توانسته به داخل زندان راه پیدا کند گوشی را می گذارد روی قلبم. چند ثانیه گوش می دهد و با یک دستگاه فشار خون کهنه مدل قدیمی که زهوار چسبش در رفته، فشارم را می گیرد. چیزهایی یاداشت می کند و بعد از آن شروع می کند به پرس و جو، آنهم نه از موضع یک پزشکی که با بیمارش احساس همدلی دارد، بلکه از موضع یک بازجو با یک متهم. سوالاتی که می پرسد عملا اتهام است. مثلا می گوید اگر حالم بد بوده چرا روز قبل و حین هواخوری راست راست راه می رفته ام و با بقیه خوش و بش می کرده ام؟ اینکه بهتر است تمارض نکنم و بهانه نیاورم. اینکه به نظر نمی رسد حالم ناخوش باشد، قلبم مثل ساعت کار می کند و هیچ امر غیرطبیعی وجود ندارد. درک نمی کنم چطور می شود با یک معاینه سطحی که حداکثر دو دقیقه به طول انجامیده و فقط شامل گوش دادن به صدای قلبم و یک فشار خون سریع و سرپایی بوده، این همه اطلاعات پزشکی محکم و مستدل استخراج کرده باشد. در نهایت هم می گوید امروز فقط آسپرین برای مریض ها داریم.»
مزدک بارها به خاطر درد شدید استخوان هایش به بهداری مراجعه کرده و با اینکه یک بیماری نادر و دردناک دارد اما هر بار یک بسته آسپرین یا مقداری استامینوفن دریافت کرده است. او بیماری تنبلی استخوان دارد اما رئیس زندان حاضر به انتقالش به یک مرکز درمانی مجهز نیست.
جزئیات بیشتر را در گزارش #فرشته_ناصحی بخوانید:👇👇
https://iranwire.com/fa/features/23961
ایران وایر را در تلگرام دنبال کنید:👇👇
https://t.me/Farsi_Iranwire
بهداری زندان شبیه اتاق بازجویی است
«مزدک دهنوی»، ساکن بند هفت سالن دوازده زندان اوین به بیماری «آنمی آپلاستیک» که یک بیماری خونی است، مبتلاست و به ناچار سر و کارش مداوما به بهداری زندان می افتد. مزدک از هیچ جای زندان به اندازه بهداری نفرت ندارد: «عنوان بهداری زندان اوین را از هر طرف که بخوانی هیچ شباهتی به فضای یک درمانگاه ندارد. بیشتر به اتاق بازجویی شبیه است. به بهداری که فکر می کنم دچار دلشوره می شوم چون رفتن به بهداری پروسه دردناکی است.»
اما پروسه رفتن به بهداری چیست؟ یک زندانی وقتی احساس بدحالی می کند در مرحله نخست باید به دفتر بند مربوطه اطلاع بدهد. آنها گاهی ممکن است با بدحالی تا یک ساعت منتظر بمانند تا از طرف بند مربوطه هماهنگی های لازم با بهداری و پزشک کشیک زندان انجام شود، بعد از آن زندانی را تحت الحفظ و با ماشین بهداری که یک آمبولانس کهنه بدون تجهیزات است، به ساختمان درمانگاه که از بندهای مختلف زندان حداکثر دویست یا سیصد متر بیشتر فاصله ندارد منتقل می کنند. زندانی های زن زندان اوین به هیچ وجه اجازه ندارند با پای پیاده مسیر بهداری را که یک فاصله صدمتری تا بند زنان است طی کنند. آنها حتما باید با ماشین بهداری راهی درمانگاه بشوند.
مزدک دهنوی خاطرات روزانه و روند معاینه اش را مرور می کند: «دکتر که مثل دکترهای معمولی و مورد وثوق و اعتماد زندانی نیست و معلوم است از مسیرهای گزینشی زیادی گذشته تا توانسته به داخل زندان راه پیدا کند گوشی را می گذارد روی قلبم. چند ثانیه گوش می دهد و با یک دستگاه فشار خون کهنه مدل قدیمی که زهوار چسبش در رفته، فشارم را می گیرد. چیزهایی یاداشت می کند و بعد از آن شروع می کند به پرس و جو، آنهم نه از موضع یک پزشکی که با بیمارش احساس همدلی دارد، بلکه از موضع یک بازجو با یک متهم. سوالاتی که می پرسد عملا اتهام است. مثلا می گوید اگر حالم بد بوده چرا روز قبل و حین هواخوری راست راست راه می رفته ام و با بقیه خوش و بش می کرده ام؟ اینکه بهتر است تمارض نکنم و بهانه نیاورم. اینکه به نظر نمی رسد حالم ناخوش باشد، قلبم مثل ساعت کار می کند و هیچ امر غیرطبیعی وجود ندارد. درک نمی کنم چطور می شود با یک معاینه سطحی که حداکثر دو دقیقه به طول انجامیده و فقط شامل گوش دادن به صدای قلبم و یک فشار خون سریع و سرپایی بوده، این همه اطلاعات پزشکی محکم و مستدل استخراج کرده باشد. در نهایت هم می گوید امروز فقط آسپرین برای مریض ها داریم.»
مزدک بارها به خاطر درد شدید استخوان هایش به بهداری مراجعه کرده و با اینکه یک بیماری نادر و دردناک دارد اما هر بار یک بسته آسپرین یا مقداری استامینوفن دریافت کرده است. او بیماری تنبلی استخوان دارد اما رئیس زندان حاضر به انتقالش به یک مرکز درمانی مجهز نیست.
جزئیات بیشتر را در گزارش #فرشته_ناصحی بخوانید:👇👇
https://iranwire.com/fa/features/23961
ایران وایر را در تلگرام دنبال کنید:👇👇
https://t.me/Farsi_Iranwire
IranWire | خانه
بهداری زندان شبیه اتاق بازجویی است
🆔@Farsi_Iranwire
آماده سازی اوین برای بازداشت شدگان
یکی از زندانیان بند هفت زندان اوین که به خاطر محکومیت مالی در زندان است، به ایران وایر می گوید این روزها شرایط زندان اوین عادی نیست و به خوبی افزایش تردد و ورود و خروج را می شود حس کرد: « سه شنبه صبح زود با سر و صدای تردد زندانیان از خواب بیدار شدم. آنها داشتند یکی از سالن میانی بند هفت را که غالب ساکنانش زندانیان مالی هستند، تخلیه می کردند. وقتی یکی از زندانی ها را به سالن ما منتقل کردند و ما در مورد علت این جا به جایی ها کنجکاوی کردیم گفتند گویا قرار است بازداشتی های اعتراضات اخیر را به آنجا منتقل کنند.»
این زندانی با اشاره به این که کلیه احکام مرخصی زندانیان عادی و سیاسی زندان اوین تا اطلاع ثانوی لغو شده گفت: « ما به شدت اخبار را پیگیری می کنیم و نگرانیم. بااینکه روزنامه های متنوعی نداریم و برنامه های تلویزیون هم قطره چکانی اطلاعات می دهند اما می شود وضعیت غیر عادی زندان را درک کرد.»
به گفته او تعدادی از بازداشتی ها که به لحاظ سیاسی و امنیتی «پاکند» و سابقه بازداشت ندارند و از کف خیابان جمع شده اند به قرنطینه و بقیه افرادی که به زعم حکومت خطرناکترند یا سابقه بازداشت داشته و زندانی سیاسی و عقیدتی هستند به بند دو الف و بند 209 منتقل شده اند.
مقامات رسمی آمار بازداشتی های این پنج روزه را اعلام نکرده اند اما در عین حال بازداشت تعدادی از معترضان را تایید می کنند. مصطفی محبی، مدیرکل زندان های استان تهران به خبرگزاری فارس گفته «تیم هایی در زندان مستقر شده و در حال پالایش افراد بازداشت شده در حوادث روزهای اخیر هستند» و «دستگیری ها در حدی نبوده که در بحث پذیرش با مشکل مواجه شویم.» او گفته تعداد بازداشتی ها در سه چهار روز اخیر به ۲۰۰ نفر نرسیده است.
در همین حال، روابط عمومی وزارت اطلاعات در اطلاعیه ای اعلام کرده با اقدامات اطلاعاتی سربازان گمنام امام زمان، برخی از عناصر به گفته آنان اغتشاشگر و معاند ناآرامی های اخیر دستگیر شده و عده دیگری تحت پیگرند. محتوای این اطلاعیه نشان دهنده این است که در روزهای آینده بر تعداد بازداشت شده ها افزوده خواهد شد.
در گزارشی از #فرشته_ناصحی بخوانید:👇👇
https://iranwire.com/fa/features/24349
ایران وایر را در تلگرام دنبال کنید:👇👇
https://t.me/Farsi_Iranwire
آماده سازی اوین برای بازداشت شدگان
یکی از زندانیان بند هفت زندان اوین که به خاطر محکومیت مالی در زندان است، به ایران وایر می گوید این روزها شرایط زندان اوین عادی نیست و به خوبی افزایش تردد و ورود و خروج را می شود حس کرد: « سه شنبه صبح زود با سر و صدای تردد زندانیان از خواب بیدار شدم. آنها داشتند یکی از سالن میانی بند هفت را که غالب ساکنانش زندانیان مالی هستند، تخلیه می کردند. وقتی یکی از زندانی ها را به سالن ما منتقل کردند و ما در مورد علت این جا به جایی ها کنجکاوی کردیم گفتند گویا قرار است بازداشتی های اعتراضات اخیر را به آنجا منتقل کنند.»
این زندانی با اشاره به این که کلیه احکام مرخصی زندانیان عادی و سیاسی زندان اوین تا اطلاع ثانوی لغو شده گفت: « ما به شدت اخبار را پیگیری می کنیم و نگرانیم. بااینکه روزنامه های متنوعی نداریم و برنامه های تلویزیون هم قطره چکانی اطلاعات می دهند اما می شود وضعیت غیر عادی زندان را درک کرد.»
به گفته او تعدادی از بازداشتی ها که به لحاظ سیاسی و امنیتی «پاکند» و سابقه بازداشت ندارند و از کف خیابان جمع شده اند به قرنطینه و بقیه افرادی که به زعم حکومت خطرناکترند یا سابقه بازداشت داشته و زندانی سیاسی و عقیدتی هستند به بند دو الف و بند 209 منتقل شده اند.
مقامات رسمی آمار بازداشتی های این پنج روزه را اعلام نکرده اند اما در عین حال بازداشت تعدادی از معترضان را تایید می کنند. مصطفی محبی، مدیرکل زندان های استان تهران به خبرگزاری فارس گفته «تیم هایی در زندان مستقر شده و در حال پالایش افراد بازداشت شده در حوادث روزهای اخیر هستند» و «دستگیری ها در حدی نبوده که در بحث پذیرش با مشکل مواجه شویم.» او گفته تعداد بازداشتی ها در سه چهار روز اخیر به ۲۰۰ نفر نرسیده است.
در همین حال، روابط عمومی وزارت اطلاعات در اطلاعیه ای اعلام کرده با اقدامات اطلاعاتی سربازان گمنام امام زمان، برخی از عناصر به گفته آنان اغتشاشگر و معاند ناآرامی های اخیر دستگیر شده و عده دیگری تحت پیگرند. محتوای این اطلاعیه نشان دهنده این است که در روزهای آینده بر تعداد بازداشت شده ها افزوده خواهد شد.
در گزارشی از #فرشته_ناصحی بخوانید:👇👇
https://iranwire.com/fa/features/24349
ایران وایر را در تلگرام دنبال کنید:👇👇
https://t.me/Farsi_Iranwire
IranWire | خانه
آماده سازی اوین برای بازداشت شدگان
ساعت حوالی نه صبح و درست در مرکز بلوار قدس اهواز یا همان لشکر سابق بود، حوالی پادگان لشکر نود و دو زرهی. «امیرحسین» سرباز وظیفه است و هفت ماه به پایان خدمتش مانده. او دیروز به مراسم رژه اهواز رفته بود. مراسمی که با حمله تروریستی، ناتمام ماند و یادگارش شد بهت و اندوه.
امیرحسین هم مثل خیلیها عزادار شده، عزادار یکی از دوستانش: « نوزده روز به پایان خدمت خلیل هاشمی فر از اهالی روستای تنگ تکاب بهبهان باقی مانده بود. فکر می کنم گلوله به پشت سرش خورد، البته مطمئن نیستم. او چند ردیف جلوتر از من روی زمین افتاد. اولش تصور کردم، او هم مثل من با شنیدن صدای تیراندازی خودش را برای محافظت روی زمین انداخته، اما رد خون را روی گردنش دیدم. نیم خیز شدم که به طرفش بدوم که فریاد تحکم آمیز یک نفر را شنیدم که داد می زد بخواب سرباز، بلند نشو. فریادش چنان تحکمی داشت که میخکوبم کرد. حالا نمی توانم باور کنم در طول همین چند دقیقه خلیل رفته باشد. او نه این وری بود، نه آن وری. یک سرباز ساده بود. خندههای پیوسته و مدامش در یادم مانده، وقتی شروع می کرد به خندیدن دیگر تمام شدنی نبود. »
#خوزستان
در گزارش #فرشته_ناصحی بخوانید:👇👇
https://t.me/iv?url=https%3A%2F%2Firanwire.com%2Ffa%2Ffeatures%2F27750&rhash=97782104fed07c
امیرحسین هم مثل خیلیها عزادار شده، عزادار یکی از دوستانش: « نوزده روز به پایان خدمت خلیل هاشمی فر از اهالی روستای تنگ تکاب بهبهان باقی مانده بود. فکر می کنم گلوله به پشت سرش خورد، البته مطمئن نیستم. او چند ردیف جلوتر از من روی زمین افتاد. اولش تصور کردم، او هم مثل من با شنیدن صدای تیراندازی خودش را برای محافظت روی زمین انداخته، اما رد خون را روی گردنش دیدم. نیم خیز شدم که به طرفش بدوم که فریاد تحکم آمیز یک نفر را شنیدم که داد می زد بخواب سرباز، بلند نشو. فریادش چنان تحکمی داشت که میخکوبم کرد. حالا نمی توانم باور کنم در طول همین چند دقیقه خلیل رفته باشد. او نه این وری بود، نه آن وری. یک سرباز ساده بود. خندههای پیوسته و مدامش در یادم مانده، وقتی شروع می کرد به خندیدن دیگر تمام شدنی نبود. »
#خوزستان
در گزارش #فرشته_ناصحی بخوانید:👇👇
https://t.me/iv?url=https%3A%2F%2Firanwire.com%2Ffa%2Ffeatures%2F27750&rhash=97782104fed07c
IranWire | خانه
روایت یک سرباز از حادثه تروریستی اهواز
ساعت حوالی نه صبح و درست در مرکز بلوار قدس اهواز یا همان لشکر سابق بود، حوالی پادگان لشکر نود و دو زرهی. «امیرحسین» سرباز وظیفه است و هفت ماه به پایان خدمتش مانده. او دیروز به مراسم رژه اهواز رفته بود. مراسمی که با حمله تروریستی، ناتمام ماند و یادگارش شد…
خانم «آیدین آگاهی» امسال این کافه را راه انداخته است. او در مراسم افتتاحیه کافه، به خبرنگارها و افراد سرشناسی که حضور داشته اند، گفته که کافه را با حمایت مالی بهزیستی راه اندازی کرده است. اما مدتی که از افتتاح کافه گذشته، خودش مانده است و خودش. حالا می گوید هیچ کدام از آن وعده های داده شده عملی نشده اند. همه سعی و تلاش او این روزها، سرپا نگه داشتن کافه دانتیسم است؛ کافه ای که در آن 38 جوان مبتلا به اوتیسم، «سی پی» و سندروم دان کار می کنند.
در گزارش #فرشته_ناصحی بخوانید:👇👇
https://t.me/iv?url=https%3A%2F%2Firanwire.com%2Ffa%2Ffeatures%2F28284&rhash=97782104fed07c
در گزارش #فرشته_ناصحی بخوانید:👇👇
https://t.me/iv?url=https%3A%2F%2Firanwire.com%2Ffa%2Ffeatures%2F28284&rhash=97782104fed07c
IranWire | خانه
مدیر کافه دانتیسم: بهزیستی به وعده هایش عمل نکرد
مدیر و موسس کافه «دانتیسم» در تهران می گوید: «سازمان بهزیستی که اولش قول همکاری و کمک های مالی داده بود، در نهایت هیچ کمک موثری به ما نکرد.» کافه دانتیسم را جوانان مبتلا به سندروم «دان» و اختلال «اوتیسم» می گردانند.
روز گذشته روایت های متفاوتی در مورد اعدام شماری از بازداشت شدگان متهم به دست داشتن در حمله تروریستی اهواز در فضای مجازی منتشر شد. دوم مهرماه ۱۳۹۷ ، وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی در ویدیویی از بازداشت ۲۲ نفر در اهواز خبر داد و مدعی شد این افراد در حمله به رژه نظامی اهواز دخیل و یا از عوامل پشتیبانی کننده این حمله بودهاند.
حالا فعالان عرب #خوزستان می گویند تعدادی از این افراد در سکوت کامل خبری، بدون طی کردن روند قانونی محاکمه و بدون اطلاع خانواده هایشان اعدام شده اند.
«کریم دحیمی»، فعال حقوق عرب ساکن لندن به «ایران وایر» می گوید: «تهدید و ترس خانواده ها به نوعی باعث شده است که دسترسی به اطلاعات در این مورد دشوار باشد. روز گذشته یکی از دوستانم اطلاع داد که یک خانواده از افراد بازداشتی به ستاد خبری اطلاعات احضار شده و در آن جا به آن ها برگه فوت فرزندشان را داده و گفته اند که او را روز پنج شنبه اعدام کرده اند. از آن ها تعهد گرفتنه اند که حق برگزاری هیچ مراسم فاتحه خوانی ندارند.»
در گزارش #فرشته_ناصحی بخوانید:👇👇
https://t.me/iv?url=https%3A%2F%2Firanwire.com%2Ffa%2Ffeatures%2F28379&rhash=97782104fed07c
حالا فعالان عرب #خوزستان می گویند تعدادی از این افراد در سکوت کامل خبری، بدون طی کردن روند قانونی محاکمه و بدون اطلاع خانواده هایشان اعدام شده اند.
«کریم دحیمی»، فعال حقوق عرب ساکن لندن به «ایران وایر» می گوید: «تهدید و ترس خانواده ها به نوعی باعث شده است که دسترسی به اطلاعات در این مورد دشوار باشد. روز گذشته یکی از دوستانم اطلاع داد که یک خانواده از افراد بازداشتی به ستاد خبری اطلاعات احضار شده و در آن جا به آن ها برگه فوت فرزندشان را داده و گفته اند که او را روز پنج شنبه اعدام کرده اند. از آن ها تعهد گرفتنه اند که حق برگزاری هیچ مراسم فاتحه خوانی ندارند.»
در گزارش #فرشته_ناصحی بخوانید:👇👇
https://t.me/iv?url=https%3A%2F%2Firanwire.com%2Ffa%2Ffeatures%2F28379&rhash=97782104fed07c
IranWire | خانه
آیا همه بازداشتی های مرتبط با حمله تروریستی اهواز اعدام شده اند؟
روز گذشته روایت های متفاوتی در مورد اعدام شماری از بازداشت شدگان متهم به دست داشتن در حمله تروریستی اهواز در فضای مجازی منتشر شد. دوم مهرماه ۱۳۹۷ ، وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی در ویدیویی از بازداشت ۲۲ نفر در اهواز خبر داد و مدعی شد این افراد در حمله به رژه…
هفته گذشته، تعداد مراجعان زندانی به بهداری زندان «اوین» به طور چشم گیری افزایش یافته بود. یک زندانی ساکن بند هفت زندان اوین به «ایران وایر» می گوید برخی از دوستانش از حالت های دردناکی که به علایم مسمومیت شباهت داشته، شکایت می کرده و اغلب آن ها می گفته اند بعد از مصرف داروی مسکن، به چنین شرایطی دچار شده اند.
یکی از زندانیان ساکن زندان رجایی شهر هم به «ایران وایر» می گوید این روزها بیش از گذشته هم بندی هایش دچار مسمومیت ناشی از مصرف داروی مسکن می شوند.جزییات بیشتر را در گزارش #فرشته_ناصحی بخوانید:👇👇
https://t.me/iv?url=https%3A%2F%2Firanwire.com%2Ffa%2Ffeatures%2F28472&rhash=97782104fed07c
یکی از زندانیان ساکن زندان رجایی شهر هم به «ایران وایر» می گوید این روزها بیش از گذشته هم بندی هایش دچار مسمومیت ناشی از مصرف داروی مسکن می شوند.جزییات بیشتر را در گزارش #فرشته_ناصحی بخوانید:👇👇
https://t.me/iv?url=https%3A%2F%2Firanwire.com%2Ffa%2Ffeatures%2F28472&rhash=97782104fed07c
IranWire | خانه
افزایش داروهای تقلبی و تاریخ مصرف گذشته در زندان ها
اتوبوس های زرد رنگ پشت سر هم می آیند، پر و خالی می شوند و می روند. چند بوفه به شکل دریچه های کوچک از دیوارهای زندان رو به حیاط سردرآورده اند و چای و خوراکی های مختصری به ملاقات کنندگان عرضه می کنند. یک کیک 60 گرمی «های بای» که بیرون از محوطه زندان 700 تومان…