Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 تصور کنید روی زمین افتادهاید. ده-پانزده مرد مسلح شما را برای چند دقیقه تا سر حد مرگ میزنند و بعد یکی از آنها با موتور چندبار به صورت شما میکوبد و لحظهای که فکر میکنید دیگر همه چیز تمام شده، یکی از آنها -از فاصله نزدیک- با شاتگان ساچمهای به صورت شما شلیک میکند.
این گزارش، روایت «پوریا علیپور» است، پسر نازیآباد؛ شهروند معترضی که بهصورت معجزهآسایی زنده ماند و الان یکی از شاهدان عینی جنایتهای نظام جمهوری اسلامی است.
آنچه در فیلم خواهید دید و در این گزارش خواهید خواند، فقط روایت شب حادثه نیست؛ بلکه حکایت یک زندگی است که بهروشنی نشان میدهد تنها آسیبدیدگان نیستند که هزینه سرکوبهای جمهوری اسلامی را میپردازند، بلکه نزدیکان آنها هم به گونهای دیگر آسیب میبینند.
گزارش و ویدیو کامل مصاحبه آیدا قجر با پوریا علیپور را در وبسایت ایرانوایر بخوانید و ببینید.
#اعترافهای_اجباری #پوریا_علیپور #مونا_غریب_شاه #شلیک_به_معترضان #نقص_عضو
@Farsi_Iranwire
این گزارش، روایت «پوریا علیپور» است، پسر نازیآباد؛ شهروند معترضی که بهصورت معجزهآسایی زنده ماند و الان یکی از شاهدان عینی جنایتهای نظام جمهوری اسلامی است.
آنچه در فیلم خواهید دید و در این گزارش خواهید خواند، فقط روایت شب حادثه نیست؛ بلکه حکایت یک زندگی است که بهروشنی نشان میدهد تنها آسیبدیدگان نیستند که هزینه سرکوبهای جمهوری اسلامی را میپردازند، بلکه نزدیکان آنها هم به گونهای دیگر آسیب میبینند.
گزارش و ویدیو کامل مصاحبه آیدا قجر با پوریا علیپور را در وبسایت ایرانوایر بخوانید و ببینید.
#اعترافهای_اجباری #پوریا_علیپور #مونا_غریب_شاه #شلیک_به_معترضان #نقص_عضو
@Farsi_Iranwire
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 قسمت اول: پوریا علیپورآباد؛ بازمانده قتلگاه نازیآباد
🎞 پوریا علیپور، شهروند معترضی که در اعتراضات ایران به شدت مورد آزار و اذیت قرار گرفت، حالا در آلمان به همراه همسرش، مونا غریبشاه، زندگی میکند. این زوج مهندس، پس از یک سال و نیم مبارزه با آسیبهای جسمی و روحی ناشی از حملات نیروهای امنیتی، تصمیم به ترک ایران گرفتند. پوریا، که در ایران مهندسی عمران خوانده بود، با وجود تمام سختیها، همچنان امیدوار به آیندهای بهتر است. مونا، که مهندس نرمافزار است، نیز در این مبارزه به همسرش همراهی کرده است. این زوج، با وجود تمام محدودیتهایی که با آن مواجه بودند، همچنان سعی در ادامه زندگی معمولی و فعالیتهای مدنی داشتند. اما زندگی آنها با تحقیر و توهین از طرف نیروهای انتظامی همراه بود. اکنون، آنها در آلمان، کشوری که میزبان بسیاری از معترضان ایرانی و آسیبدیدههای جنبش «زن، زندگی، آزادی» است، زندگی میکنند.
🔺 گزارش کامل در سایت ایرانوایر
#پوریا_علیپور #اعتراضات_سراسری #چشمهایش #علیه_فراموشی
@Farsi_Iranwire
🎞 پوریا علیپور، شهروند معترضی که در اعتراضات ایران به شدت مورد آزار و اذیت قرار گرفت، حالا در آلمان به همراه همسرش، مونا غریبشاه، زندگی میکند. این زوج مهندس، پس از یک سال و نیم مبارزه با آسیبهای جسمی و روحی ناشی از حملات نیروهای امنیتی، تصمیم به ترک ایران گرفتند. پوریا، که در ایران مهندسی عمران خوانده بود، با وجود تمام سختیها، همچنان امیدوار به آیندهای بهتر است. مونا، که مهندس نرمافزار است، نیز در این مبارزه به همسرش همراهی کرده است. این زوج، با وجود تمام محدودیتهایی که با آن مواجه بودند، همچنان سعی در ادامه زندگی معمولی و فعالیتهای مدنی داشتند. اما زندگی آنها با تحقیر و توهین از طرف نیروهای انتظامی همراه بود. اکنون، آنها در آلمان، کشوری که میزبان بسیاری از معترضان ایرانی و آسیبدیدههای جنبش «زن، زندگی، آزادی» است، زندگی میکنند.
🔺 گزارش کامل در سایت ایرانوایر
#پوریا_علیپور #اعتراضات_سراسری #چشمهایش #علیه_فراموشی
@Farsi_Iranwire
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 قسمت دوم: پوریا علیپورآباد؛ بازمانده قتلگاه نازیآباد
🎞 پوریا، سربازی که در کرمانشاه خدمت کرده و با کردها احساس نزدیکی داشت، بعد از قتل «مهسا (ژینا) امینی»، دختر کُردی که در سفری به تهران توسط گشت ارشاد بازداشت و کشته شد، به خیابانها پیوست. او میگفت ژینا مهمان تهرانیها بود، اما بهجای پذیرایی، او را کشتند. وقتی اعتراضات به نازیآباد رسید، همسر پوریا، مونا نیز به خیابان رفت. شبی که تاریکی سیطره میانداخت، پوریا در خطوط جلویی معترضان قرار داشت. سرکوبگران با گاز اشکآور معترضان را پراکنده کردند. پوریا فرار کرد و در یک کوچه پناه گرفت، اما سرکوبگران او را شناسایی و دستگیر کردند. این داستان نمادین از جنبش ژینا و مبارزه برای حقوق بشر در ایران است.
🔺 گزارش کامل در سایت ایرانوایر
#پوریا_علیپور #اعتراضات_سراسری #چشمهایش #علیه_فراموشی
@Farsi_Iranwire
🎞 پوریا، سربازی که در کرمانشاه خدمت کرده و با کردها احساس نزدیکی داشت، بعد از قتل «مهسا (ژینا) امینی»، دختر کُردی که در سفری به تهران توسط گشت ارشاد بازداشت و کشته شد، به خیابانها پیوست. او میگفت ژینا مهمان تهرانیها بود، اما بهجای پذیرایی، او را کشتند. وقتی اعتراضات به نازیآباد رسید، همسر پوریا، مونا نیز به خیابان رفت. شبی که تاریکی سیطره میانداخت، پوریا در خطوط جلویی معترضان قرار داشت. سرکوبگران با گاز اشکآور معترضان را پراکنده کردند. پوریا فرار کرد و در یک کوچه پناه گرفت، اما سرکوبگران او را شناسایی و دستگیر کردند. این داستان نمادین از جنبش ژینا و مبارزه برای حقوق بشر در ایران است.
🔺 گزارش کامل در سایت ایرانوایر
#پوریا_علیپور #اعتراضات_سراسری #چشمهایش #علیه_فراموشی
@Farsi_Iranwire
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 قسمت سوم: پوریا علیپورآباد؛ بازمانده قتلگاه نازیآباد
🎞 پوریا، تحت حمله سرکوبگران بود. او را میزدند و با موتور به صورت او میکوبیدند. پوریا فکر کرد اگر خودش را مرده نشان دهد، شاید از او رد شوند. اما این تمام نشد. یکی از ماموران انتظامی جلو آمد و در نهایت، با شاتگان به او شلیک کرد. در همین زمان، مادر و دوست دختر پوریا، مونا، نگران او بودند و بارها تلاش کردند تا با او تماس بگیرند، اما هیچکس پاسخ نداد. به گفته مونا، این تماسها بدترین تماسهای از دست رفته زندگی او بودند.
🔺 گزارش کامل در سایت ایرانوایر
#پوریا_علیپور #اعتراضات_سراسری #چشمهایش #علیه_فراموشی
@Farsi_Iranwire
🎞 پوریا، تحت حمله سرکوبگران بود. او را میزدند و با موتور به صورت او میکوبیدند. پوریا فکر کرد اگر خودش را مرده نشان دهد، شاید از او رد شوند. اما این تمام نشد. یکی از ماموران انتظامی جلو آمد و در نهایت، با شاتگان به او شلیک کرد. در همین زمان، مادر و دوست دختر پوریا، مونا، نگران او بودند و بارها تلاش کردند تا با او تماس بگیرند، اما هیچکس پاسخ نداد. به گفته مونا، این تماسها بدترین تماسهای از دست رفته زندگی او بودند.
🔺 گزارش کامل در سایت ایرانوایر
#پوریا_علیپور #اعتراضات_سراسری #چشمهایش #علیه_فراموشی
@Farsi_Iranwire
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 قسمت چهارم: پوریا علیپورآباد؛ بازمانده قتلگاه نازیآباد
🎞 پس از خروج ماموران از صحنه واقعه، مونا از طریق دوستان پوریا متوجه شد که او آسیب دیده و تلاش کردند که او را هر چه سریعتر به بیمارستان برسانند. اما ماموران امنیتی و انتظامی تمام بیمارستانها را قرق، کنترل و معترضان زخمی را بازداشت میکردند. مونا و مادر پوریا و دوستانشان،خودشان را به پوریا رساندند و تلاش کردند که او را هرچه سریعتر به بیمارستان برسانند، اما ماموران امنیتی و انتظامی تمام بیمارستانها را قرق، کنترل و معترضان زخمی را بازداشت میکردند. به قول مونا، مقابل بیمارستانها «تونل وحشت» تشکیل داده بودند. بالاخره اورژانس را خبر کردند؛ از ترس آنکه پوریا خونریزی داخلی کرده باشد. اورژانس با کمک راننده آمبولانس که صورت پوریا را باندپیچی کرده بود، پوریا را قبول کرد و در نهایت پزشکی پیدا کردند که صورت از بین رفته را به پوریا برگرداند؛ با یک ستاره باقی مانده از آن شب پر وحشت.
🔺 گزارش کامل در سایت ایرانوایر
#پوریا_علیپور #اعتراضات_سراسری #چشمهایش #علیه_فراموشی
@Farsi_Iranwire
🎞 پس از خروج ماموران از صحنه واقعه، مونا از طریق دوستان پوریا متوجه شد که او آسیب دیده و تلاش کردند که او را هر چه سریعتر به بیمارستان برسانند. اما ماموران امنیتی و انتظامی تمام بیمارستانها را قرق، کنترل و معترضان زخمی را بازداشت میکردند. مونا و مادر پوریا و دوستانشان،خودشان را به پوریا رساندند و تلاش کردند که او را هرچه سریعتر به بیمارستان برسانند، اما ماموران امنیتی و انتظامی تمام بیمارستانها را قرق، کنترل و معترضان زخمی را بازداشت میکردند. به قول مونا، مقابل بیمارستانها «تونل وحشت» تشکیل داده بودند. بالاخره اورژانس را خبر کردند؛ از ترس آنکه پوریا خونریزی داخلی کرده باشد. اورژانس با کمک راننده آمبولانس که صورت پوریا را باندپیچی کرده بود، پوریا را قبول کرد و در نهایت پزشکی پیدا کردند که صورت از بین رفته را به پوریا برگرداند؛ با یک ستاره باقی مانده از آن شب پر وحشت.
🔺 گزارش کامل در سایت ایرانوایر
#پوریا_علیپور #اعتراضات_سراسری #چشمهایش #علیه_فراموشی
@Farsi_Iranwire
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 قسمت پنجم: پوریا علیپورآباد؛ بازمانده قتلگاه نازیآباد
🎞 به دلایلی نامشخص ویدئوی حمله نیروهای انتظامی به پوریا یک ماه پس از واقعه در شبکههای اجتماعی منتشر شد. شدت خشونت به حدی بود که حتی نیروهای انتظامی که معمولا اهمیتی برای سرنوشت معترضان قائل نیستند مجبور به واکنش شدند. «مهدی حاجیان»، سخنگو «فراجا» در صداوسیما جمهوری اسلامی به سخن آمد که با ماموران برخورد خواهند کرد.
پوریا میگوید: «مونا بعد از اینکه فیلم را دیدیم گریه میکرد و میگفت حلالم کن. باورش نمیشد.»
مونا اما احساس خودش را اینطور توصیف میکند: «لحظه به لحظهاش درد کشیدم. لحظه به لحظه از صمیم قلب آه میکشیدم. انگار فیلم سینمایی است که طرف با موتور روی بازیگر میرود. مگر میشود؟ از آن فاصله با شاتگان بزنی در صورت یک نفر. مگر چه کرده بود؟ اصلا دو تا شعار داده بود. تهش باید این شود؟ واقعا وحوش اسم خوبی است که روی آنها گذاشتهاند.»
🔺 گزارش کامل در سایت ایرانوایر
#پوریا_علیپور #اعتراضات_سراسری #چشمهایش #علیه_فراموشی
@Farsi_Iranwire
🎞 به دلایلی نامشخص ویدئوی حمله نیروهای انتظامی به پوریا یک ماه پس از واقعه در شبکههای اجتماعی منتشر شد. شدت خشونت به حدی بود که حتی نیروهای انتظامی که معمولا اهمیتی برای سرنوشت معترضان قائل نیستند مجبور به واکنش شدند. «مهدی حاجیان»، سخنگو «فراجا» در صداوسیما جمهوری اسلامی به سخن آمد که با ماموران برخورد خواهند کرد.
پوریا میگوید: «مونا بعد از اینکه فیلم را دیدیم گریه میکرد و میگفت حلالم کن. باورش نمیشد.»
مونا اما احساس خودش را اینطور توصیف میکند: «لحظه به لحظهاش درد کشیدم. لحظه به لحظه از صمیم قلب آه میکشیدم. انگار فیلم سینمایی است که طرف با موتور روی بازیگر میرود. مگر میشود؟ از آن فاصله با شاتگان بزنی در صورت یک نفر. مگر چه کرده بود؟ اصلا دو تا شعار داده بود. تهش باید این شود؟ واقعا وحوش اسم خوبی است که روی آنها گذاشتهاند.»
🔺 گزارش کامل در سایت ایرانوایر
#پوریا_علیپور #اعتراضات_سراسری #چشمهایش #علیه_فراموشی
@Farsi_Iranwire
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 قسمت ششم: پوریا علیپورآباد؛ بازمانده قتلگاه نازیآباد
🎞 دوره درمان پوریا تحت مراقبت خانوادهاش بیش از یک سال طول کشید.
با وجود خرد شدن استخوانهای دست چپ، شکستگی بینی و جراحات عمیق صورت، پوریا سعی میکرد که روحیه خود را حفظ کند و به اطرافیان خود نیز روحیه دهد.
پس از پخش ویدیوی حمله ماموران به پوریا، نیروهای انتظامی با او تماس میگیرند و به او وعده میدهند که ماموران خاطی تنبیه خواهند شد. پیگیریهای مکرر پوریا و خانوادهاش به نتیجهای نرسید و پوریا تصمیم گرفت که شخصا از مهاجمها شکایت کند. پوریا وکیل گرفت. او «پیام درفشان»، وکیل دادگستری را انتخاب کرد. بعد از ثبت شکایت بود که یک روز ماموران با دوربین، شیرینی و گل به دست با حضور مملو لباسشخصیها در کوچه به دیدار پوریا رفتند. به پوریا گفتند که «اتفاق» بوده و پیگیری خواهند کرد. کاغذی به دستش دادند. دکمه روشن شدن دوربین را زدند. میکروفون را هم به پیراهناش وصل کردند: «جوری صحبت میکردند که بخون!»
🔺 گزارش کامل در سایت ایرانوایر
#پوریا_علیپور #اعتراضات_سراسری #چشمهایش #علیه_فراموشی
@Farsi_Iranwire
🎞 دوره درمان پوریا تحت مراقبت خانوادهاش بیش از یک سال طول کشید.
با وجود خرد شدن استخوانهای دست چپ، شکستگی بینی و جراحات عمیق صورت، پوریا سعی میکرد که روحیه خود را حفظ کند و به اطرافیان خود نیز روحیه دهد.
پس از پخش ویدیوی حمله ماموران به پوریا، نیروهای انتظامی با او تماس میگیرند و به او وعده میدهند که ماموران خاطی تنبیه خواهند شد. پیگیریهای مکرر پوریا و خانوادهاش به نتیجهای نرسید و پوریا تصمیم گرفت که شخصا از مهاجمها شکایت کند. پوریا وکیل گرفت. او «پیام درفشان»، وکیل دادگستری را انتخاب کرد. بعد از ثبت شکایت بود که یک روز ماموران با دوربین، شیرینی و گل به دست با حضور مملو لباسشخصیها در کوچه به دیدار پوریا رفتند. به پوریا گفتند که «اتفاق» بوده و پیگیری خواهند کرد. کاغذی به دستش دادند. دکمه روشن شدن دوربین را زدند. میکروفون را هم به پیراهناش وصل کردند: «جوری صحبت میکردند که بخون!»
🔺 گزارش کامل در سایت ایرانوایر
#پوریا_علیپور #اعتراضات_سراسری #چشمهایش #علیه_فراموشی
@Farsi_Iranwire
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 قسمت هفتم: پوریا علیپورآباد؛ بازمانده قتلگاه نازیآباد
🎞 پرونده شکایت پوریا هنوز در جریان است. ولی تجربه آسیب دیدن در جنبش مهسا او را از یک جوان معترض به یک فعال سیاسی تبدیل کرد. پوریا در اولین فرصت با مونا به محل حادثه رفت. در «قتلگاه» ایستاد و به اطرافش نگریست. تجربه تلخ پوریا در جریان جنبش مهسا او را عضوی از خانواده بزرگ آسیبدیدگان جنبش آزادیخواهی در ایران کرد. پوریا با مادران و پدران دادخواه آشنا شد و جوانانی که نیروهای امنیتی و انتظامی چشمان آنها را هدف قرار داده بودند.
پوریا رفت به دیدار مادر پژمان قلیپور. دیگر خانوادههای دادخواه را پیدا کرد. بر مزار کشتههای اعتراضات حاضر میشد. انگار بهدنبال همدردانی بود که درد مشترک با آنها داشت. شاید همان آرامش میکرد. شبی که خانه یکی از دوستانش دعوت داشت، ناگهان با حدود ده نفر از آسیبدیدگان چشمی مواجه شد. وجودش مدام تغییر میکرد.
🔺 گزارش کامل در سایت ایرانوایر
#پوریا_علیپور #اعتراضات_سراسری #چشمهایش #علیه_فراموشی
@Farsi_Iranwire
🎞 پرونده شکایت پوریا هنوز در جریان است. ولی تجربه آسیب دیدن در جنبش مهسا او را از یک جوان معترض به یک فعال سیاسی تبدیل کرد. پوریا در اولین فرصت با مونا به محل حادثه رفت. در «قتلگاه» ایستاد و به اطرافش نگریست. تجربه تلخ پوریا در جریان جنبش مهسا او را عضوی از خانواده بزرگ آسیبدیدگان جنبش آزادیخواهی در ایران کرد. پوریا با مادران و پدران دادخواه آشنا شد و جوانانی که نیروهای امنیتی و انتظامی چشمان آنها را هدف قرار داده بودند.
پوریا رفت به دیدار مادر پژمان قلیپور. دیگر خانوادههای دادخواه را پیدا کرد. بر مزار کشتههای اعتراضات حاضر میشد. انگار بهدنبال همدردانی بود که درد مشترک با آنها داشت. شاید همان آرامش میکرد. شبی که خانه یکی از دوستانش دعوت داشت، ناگهان با حدود ده نفر از آسیبدیدگان چشمی مواجه شد. وجودش مدام تغییر میکرد.
🔺 گزارش کامل در سایت ایرانوایر
#پوریا_علیپور #اعتراضات_سراسری #چشمهایش #علیه_فراموشی
@Farsi_Iranwire