فیلم نوآر
روایت های تلخ و خشن فیلم های گانگستری بعد ها تا حدودی مورد استفاده فیلم نوآر قرار گرفتند. فیلم نوآر [فیلم سیاه] اصطلاحی بود که منتقدان فرانسوی برای نامیدن گروهی از فیلم های آمریکایی که در سال های جنگ ساخته شدند و بعد از سال 1945 پشت سر هم در کشورهای خارجی به نمایش درآمدند به کار بردند.
« نوآر» به معنای « سیاه» یا « تیره» است، اما مفهوم « گرفته و تلخ» هم از آن استنباط می شود. شروع فیلم نوآر را، بیشتر گرایشی سبکی و روایی بود تا یک ژانر، معمولاً فیلم سال 1941 جان هوستون شاهین مالت یا حتی زودتر از آن فیلم ب غریبه ای در طبقه سوم (1940،بویس ایگستر) می دانند. بیشتر فیلم نوآر ها با جنایت سرکار دارند، اما این گرایش ژانرهای گوناگونی را در بر می گیرد. فیلم های اجتماعی مانند تعطیلات از دست رفته وایلدر تا فیلم های جاسوسی مانند وزرات ترس (1944) فریتس لانگ، فیلم نوآر به حساب می آیند.
گرایش فیلم های نوآر ریشه در رمان کارگاهی سرد و غیر احساساتی آمریکایی دارد که در دهه 1920 شروع شد.
#تاریخ_سینما
دیوید بوردول
@filmbazan ✌️
روایت های تلخ و خشن فیلم های گانگستری بعد ها تا حدودی مورد استفاده فیلم نوآر قرار گرفتند. فیلم نوآر [فیلم سیاه] اصطلاحی بود که منتقدان فرانسوی برای نامیدن گروهی از فیلم های آمریکایی که در سال های جنگ ساخته شدند و بعد از سال 1945 پشت سر هم در کشورهای خارجی به نمایش درآمدند به کار بردند.
« نوآر» به معنای « سیاه» یا « تیره» است، اما مفهوم « گرفته و تلخ» هم از آن استنباط می شود. شروع فیلم نوآر را، بیشتر گرایشی سبکی و روایی بود تا یک ژانر، معمولاً فیلم سال 1941 جان هوستون شاهین مالت یا حتی زودتر از آن فیلم ب غریبه ای در طبقه سوم (1940،بویس ایگستر) می دانند. بیشتر فیلم نوآر ها با جنایت سرکار دارند، اما این گرایش ژانرهای گوناگونی را در بر می گیرد. فیلم های اجتماعی مانند تعطیلات از دست رفته وایلدر تا فیلم های جاسوسی مانند وزرات ترس (1944) فریتس لانگ، فیلم نوآر به حساب می آیند.
گرایش فیلم های نوآر ریشه در رمان کارگاهی سرد و غیر احساساتی آمریکایی دارد که در دهه 1920 شروع شد.
#تاریخ_سینما
دیوید بوردول
@filmbazan ✌️
فیلم گانگستری
ژانری که تا حدودی با فیلم های اجتماعی در ارتباط بود، ژانر فیلم های گانگستری بود. هر چند در سینمای صامت هم گاه گاه فیلم هایی درباره خرده تبهکاران خیابان ها ساخته می شد، اما فیلم دنیای زیر زمین (1927) ساخته فون اشترنبرگ نخستین فیلم مهمی بود که یک گانگستر قهرمان آن بود. در اوائل دهه 1930 این ژانر با فیلم ها چون سزار کوچک
( 1930، مروین لی روی)، دشمن مردم (1931، ویلیام ولمن) و صورت زخمی (هاوارد هاکس)، اهمیت بیشتری پیدا کرد. فیلم های گانگستری درباره موضوعات روز بودند و ماده خام خود را از جنایت سازمان یافته ای می گرفتند که در دوره منع مصرف مشروبات الکلی (1933_1920) روز به روز بیشتر گسترش می یافت.
#تاریخ_سینما
دیوید بوردول
@filmbazan ✌️
ژانری که تا حدودی با فیلم های اجتماعی در ارتباط بود، ژانر فیلم های گانگستری بود. هر چند در سینمای صامت هم گاه گاه فیلم هایی درباره خرده تبهکاران خیابان ها ساخته می شد، اما فیلم دنیای زیر زمین (1927) ساخته فون اشترنبرگ نخستین فیلم مهمی بود که یک گانگستر قهرمان آن بود. در اوائل دهه 1930 این ژانر با فیلم ها چون سزار کوچک
( 1930، مروین لی روی)، دشمن مردم (1931، ویلیام ولمن) و صورت زخمی (هاوارد هاکس)، اهمیت بیشتری پیدا کرد. فیلم های گانگستری درباره موضوعات روز بودند و ماده خام خود را از جنایت سازمان یافته ای می گرفتند که در دوره منع مصرف مشروبات الکلی (1933_1920) روز به روز بیشتر گسترش می یافت.
#تاریخ_سینما
دیوید بوردول
@filmbazan ✌️
اتفاق نظر بر این است که با نفوذترین کارگردان های ژاپنی دهه سی یاسوجیرو اُزو و کنجی میزوگوچی هستند. این دو کارگردان تقریبا از همه جهات متضاد هم بودند. ازو برای شوچیکو کار می کرد در حالی که میزوگوچی کارش را با نیک کاتسو شروع کرد و بعد به کارگردانی آزاد بدل شد.
ازو کارش را با کمدی و فیلم های « شومین _گکی» شروع کرد و نگاه طنز آمیز خود به زندگی روزمره را تقرییا در همه فیلم های خود حفظ کرد. میزوگوچی، که نخستین فیلم هایش ملودرام بودند، همه موقعیت های داستانی را در پی نشانه های روانشناختی و اجتماعی تاریک می کاوید. اُزو استاد تدوین و نماهای ثابت بود که عموما از فاصله نزدیک گرفته می شدند، در حالی که میزوگوچی سبکی برای خود پرورد که بر قاب بندی در نماهای عمومی، برداشت بلند و حرکت دوربین استوار بود. در صحنه فیلمبرداری اُزو آرام و سمج بود، در حالی که و میزوگوچی به شدت از کوره در می رفت و بدخلقی می کرد. اُزو و میزوگوچی در در کنار هم نشان می دهند که چگونه استودیویی ژاپن به کارگردان ها اجازه می داد اصالت و فردیت پردامنه ای برای خود حفظ کنند.
#تاریخ_سینما
دیوید بوردول
@filmbazan ✌️🌹
ازو کارش را با کمدی و فیلم های « شومین _گکی» شروع کرد و نگاه طنز آمیز خود به زندگی روزمره را تقرییا در همه فیلم های خود حفظ کرد. میزوگوچی، که نخستین فیلم هایش ملودرام بودند، همه موقعیت های داستانی را در پی نشانه های روانشناختی و اجتماعی تاریک می کاوید. اُزو استاد تدوین و نماهای ثابت بود که عموما از فاصله نزدیک گرفته می شدند، در حالی که میزوگوچی سبکی برای خود پرورد که بر قاب بندی در نماهای عمومی، برداشت بلند و حرکت دوربین استوار بود. در صحنه فیلمبرداری اُزو آرام و سمج بود، در حالی که و میزوگوچی به شدت از کوره در می رفت و بدخلقی می کرد. اُزو و میزوگوچی در در کنار هم نشان می دهند که چگونه استودیویی ژاپن به کارگردان ها اجازه می داد اصالت و فردیت پردامنه ای برای خود حفظ کنند.
#تاریخ_سینما
دیوید بوردول
@filmbazan ✌️🌹
سوررئالیسم
✍✍
در سال 1930، شاعر و نقاش ژان کوکتو نخستین فیلم خود را به نام خون شاعر ساخت ( فیلم در سال 1932 به نمایش درآمد ). هزینه های مالی فیلم را اشرافزاده ثروتمندی به نام ویکونت نوای تأمین کرده بود( همان کسی که از فیلم عصر طلایی ساخته لوئیس بونوئل و سالوادور دالی هم حمایت کرده بود). خون شاعر رؤیا و درام روانشناختی را به ژانرهای مهمی در سینمای تجربی بدل ساخت. فیلم کوکتو به شدت شخصی بود و از موتیف های چون جنگ و الهه الهام بخش شاعر که در شعر ها و نقاشی ها او هم دیده می شدند بهره گرفته بود. کوکتو با توسعه روایت رویا گونه سگ آندلسی قهرمانش را هنرمندی گرفت که تندیس می تراشد. تندیس زنده می شود و او را به داخل آینه و هزار توهای اسرار آمیز آن می فرستد. او پشت سرش صحنه های عجیب و غریبی می بیند که به گونه ای نمادین با هنر او در ارتباطند.
#تاریخ_سینما
دیوید بوردول
@filmbazan ✌️🌹
✍✍
در سال 1930، شاعر و نقاش ژان کوکتو نخستین فیلم خود را به نام خون شاعر ساخت ( فیلم در سال 1932 به نمایش درآمد ). هزینه های مالی فیلم را اشرافزاده ثروتمندی به نام ویکونت نوای تأمین کرده بود( همان کسی که از فیلم عصر طلایی ساخته لوئیس بونوئل و سالوادور دالی هم حمایت کرده بود). خون شاعر رؤیا و درام روانشناختی را به ژانرهای مهمی در سینمای تجربی بدل ساخت. فیلم کوکتو به شدت شخصی بود و از موتیف های چون جنگ و الهه الهام بخش شاعر که در شعر ها و نقاشی ها او هم دیده می شدند بهره گرفته بود. کوکتو با توسعه روایت رویا گونه سگ آندلسی قهرمانش را هنرمندی گرفت که تندیس می تراشد. تندیس زنده می شود و او را به داخل آینه و هزار توهای اسرار آمیز آن می فرستد. او پشت سرش صحنه های عجیب و غریبی می بیند که به گونه ای نمادین با هنر او در ارتباطند.
#تاریخ_سینما
دیوید بوردول
@filmbazan ✌️🌹
✍✍
در اواخر 1920، در برلین فیلمی به نمایش درآمد که بلافاصله چونان کاری نو در سینما شناخته شد:
مطب دکتر کالیگاری
تازگی این فیلم تخیل عموم را تسخیر کرد و فیلم به موفقیتی قابل ملاحضه دست پیدا کرد. در این فیلم از دکورهای استریلیزه ای استفاده شده بود مرکب از تصاویر ساختمان های غریب و از ریخت افتاده ای که به شیوه صحنه تئاتر روی پارچه و تخته نقاشی شده بودند.
بازیگران فیلم هیچ کوششی برای ارائه بازی های واقع گرایانه نمی کردند؛ بر عکس، حرکاتی به نمایش می گذاشتند که به جست و خیز و رقص می ماند. منتقدان اعلام کردند که سبک اکسپرسیونیستی، که مدت ها بود در هنرهای دیگر جا افتاده بود، راه خود را به سینما نیز گشوده است و بحث هایی در زمینه مزایای این رویدادهای برای هنر سینما پیش کشیدند.
#تاریخ_سینما
دیوید بوردول
@filmbazan ✌️🌹
در اواخر 1920، در برلین فیلمی به نمایش درآمد که بلافاصله چونان کاری نو در سینما شناخته شد:
مطب دکتر کالیگاری
تازگی این فیلم تخیل عموم را تسخیر کرد و فیلم به موفقیتی قابل ملاحضه دست پیدا کرد. در این فیلم از دکورهای استریلیزه ای استفاده شده بود مرکب از تصاویر ساختمان های غریب و از ریخت افتاده ای که به شیوه صحنه تئاتر روی پارچه و تخته نقاشی شده بودند.
بازیگران فیلم هیچ کوششی برای ارائه بازی های واقع گرایانه نمی کردند؛ بر عکس، حرکاتی به نمایش می گذاشتند که به جست و خیز و رقص می ماند. منتقدان اعلام کردند که سبک اکسپرسیونیستی، که مدت ها بود در هنرهای دیگر جا افتاده بود، راه خود را به سینما نیز گشوده است و بحث هایی در زمینه مزایای این رویدادهای برای هنر سینما پیش کشیدند.
#تاریخ_سینما
دیوید بوردول
@filmbazan ✌️🌹
✍✍
پیش فرض های نظریه پردازان امپرسیونیست تأثیر قابل ملاحظه ای بر سبک و ساختار روایی فیلم های آن ها داشت. مهم تر از همه اینکه در این ها کارکرد تکنیک غالباً انتقال ذهنیت شخصیت ها بود. این ذهنیت شامل تصویر های روانی مانند خیال ها، رویاها، و خاطره ها؛ نماهای نقطه نظر (pov) اپتیکی؛ و دریافت رویدادها از سوی شخصیت ها بدون استفاده از نماهای نقطه نظر است. هر چند درست است که در همه کشورهای دیگر هم فیلم ها از تمهیداتی مانند سوپرایمپوز[ در هم آمیزی تصویر ها] و فلاش بک برای نشان دادن افکار و احساسات آدم ها بهره می گرفتند، اما امپرسیونیست ها در این جهت خیلی جلوتر رفتند.
#تاریخ_سینما
دیوید بوردول
@filmbazan ✌️🌹
پیش فرض های نظریه پردازان امپرسیونیست تأثیر قابل ملاحظه ای بر سبک و ساختار روایی فیلم های آن ها داشت. مهم تر از همه اینکه در این ها کارکرد تکنیک غالباً انتقال ذهنیت شخصیت ها بود. این ذهنیت شامل تصویر های روانی مانند خیال ها، رویاها، و خاطره ها؛ نماهای نقطه نظر (pov) اپتیکی؛ و دریافت رویدادها از سوی شخصیت ها بدون استفاده از نماهای نقطه نظر است. هر چند درست است که در همه کشورهای دیگر هم فیلم ها از تمهیداتی مانند سوپرایمپوز[ در هم آمیزی تصویر ها] و فلاش بک برای نشان دادن افکار و احساسات آدم ها بهره می گرفتند، اما امپرسیونیست ها در این جهت خیلی جلوتر رفتند.
#تاریخ_سینما
دیوید بوردول
@filmbazan ✌️🌹
در زمینه فرم فیلم، امپرسیونیست ها بر این باور بودند که سینما نباید از روایت های تئاتری یا ادبی تقلید کند. آن ها همچنین بحث می کردند که فرم سینمایی باید بر « ریتم دیداری» استوار باشد.
این فکر از باور امپرسیونیست ها به این امر که عواطف، و نه داستان ها، باید زیر بنای سینما باشند، سرچشمه می گرفت تصور فیلمی روایی که تنها بر ریتم دیداری استوار باشد و به کلی از مناسبات علت و معلولی بپرهیزد، البته بسیار دشوار است. با این همه امپرسیونیست ها اصرار داشتند که توجه شان به ریتم باعث می شود فیلم هایشان بیش از هر شکل هنری دیگری به موسیقی نزدیک است.
#تاریخ_سینما
دیوید بوردول
@filmbazan ✌️🌹
این فکر از باور امپرسیونیست ها به این امر که عواطف، و نه داستان ها، باید زیر بنای سینما باشند، سرچشمه می گرفت تصور فیلمی روایی که تنها بر ریتم دیداری استوار باشد و به کلی از مناسبات علت و معلولی بپرهیزد، البته بسیار دشوار است. با این همه امپرسیونیست ها اصرار داشتند که توجه شان به ریتم باعث می شود فیلم هایشان بیش از هر شکل هنری دیگری به موسیقی نزدیک است.
#تاریخ_سینما
دیوید بوردول
@filmbazan ✌️🌹