خارپشت هر بلا - تجربه شخصی

✍️ توجه کنید می‌گوید برخارپُشتِ هر بلا،خود را مزن تو هم، هَلا، هر لحظه از نظر عملی استفاده دارد. ما یک دفعه رفته بودیم کوه همین جا و یک گروهی بودند بین آنها یک جوان بود و با مار بازی می‌کرد،

یک دفعه مار نیشش زد و تبری که در دستش داشت، دنبال مار بود که مار را بکشد، و در آنجا آدمهای نسبتاً پیری بودند که تجربه داشتند، او را گرفتند،

گفتند نه، بشین، بشین، بشین. بعد آنجا را بستند و شروع کردند به زهر را بیرون آوردن. ولی این آقا می‌خواست با تبر دنبال مار بکند و بکشد.

بعد به او گفتند اگر این کار را می‌کردی، این زهر می‌رفت به تمام بدنت با این خون، و دیگر ما نمی‌توانستیم کاری بکنیم. و ما هم همین طور هستیم.

وقتی یک بلا می‌آید و مار نیش می‌زند ما را، این مار آن مار نیست، ما شروع می‌کنیم با تبر دنبال مار، مار هم رفته بود در علفها اصلاً نمی‌شد پیدایش کرد.

یک ساعت هم می‌گشت مار را، تازه مار را هم می‌کشت خودش هم کشته می‌شد. ما هم همین طور هستیم. مثلاً می‌رویم اداره، مثلا کارمان را از دست می‌دهیم ... 🙏

برنامه ۷۷۱ گنج حضور

#خارپشت #درد #روابط #تجربه #مار #صبر

@ganjehozourclips

سر و دم مار لایق هم هستند – درون و بیرون ما

💐 مولوی، مثنوی، دفتر سوم، بیت 2770 💐
گرد سَر گردان بود آن دُم مار
لایقند و درخورند آن هر دو یار

✍️ می‌گوید مار گرد سرش می‌پیچد و دمش می‌آید نزدیک سرش. و این دو یار یعنی آثار بیرونی و مرکز لایق هم هستند و در خور هم.

پس هر چه ما در بیرون درست کرده‌ایم، در خور و لایق مرکز ماست. شما گله نکنید بیرون ما چرا اینطوری است؟

اینجا را نگاه کنید، مرکز را نگاه کنید. اینجا سر مار است، بیرون دم مار است. 🙏

« برنامه ۶۷۵ گنج حضور »

#مثنوی #مار #دل #درون #بیرون #ابیات