کلیپهای گنج حضور
410 subscribers
16 photos
830 videos
41 files
51 links
گزیده هایی از صحبتهای آقای پرویز شهبازی در برنامه گنج حضور که آدرس وبسایت برنامه www.parvizshahbazi.com است.
Download Telegram
✍️ ... در ضمن، اگر می‌خواهید پیشرفت کنید، این ابیات را باید حفظ کنید. شما بیایید پانصد بیت را حفظ کنید که وقتی به موردی می‌رسید که

دنبال کلید می‌گردید فوراً یادتان بیاید. نه اینکه یکبار نگاه کنید رد بشوید، بگویید من این را قبلاً دیدم، معنی ادبی هم نکنیم ما ...

برنامه ۹۰۶ گنج حضور

#متن #گنج_حضور
✍️ ... و سورهٔ تکویر‌ آیات ٧ تا ٩ این را می‌گوید:

«وَإِذَا النُّفُوسُ زُوِّجَتْ، وَإِذَا الْمَوْءُودَةُ سُئِلَتْ، بِأَيِّ ذَنْبٍ قُتِلَتْ.»
«و چون روح‌ها با تن‌ها قرين گردند. و چون از دختر زنده به گور شده پرسيده شود كه‌، به چه گناهى كشته شده است.»
🌴(قرآن کریم، سوره تكوير (۸۱)، آیات ۷ تا ۹)

«و چون روح‌ها با تن‌ها قرین گردند»، درست همین کار را می‌کنیم دیگر، الآن روح ما با تن قرین شده، «و چون از دختر زنده به گور شده پرسیده شود که به چه گناهی کشته شده است» یعنی اشاره می‌کند که ما، وقتی در انسان‌ها یا انسانیت، روح را با تن قرین می‌کند، همین الآن گفتیم چجوری قرین می‌کند، ما می‌آییم همانیده می‌شویم.

در این همانیدگی و آزاد شدن، انسان‌ها انسان‌های دیگر را نباید زنده‌به‌گور کنند!، زنده‌به‌گور کنند!، این اصطلاحِ خیلی غلیظی است ولیکن از نظرِ دیدِ مولانا و دیدِ زندگی، ما به‌عنوان من‌ذهنی مثلاً بچه‌هایمان را بزرگ می‌کنیم به کجا می‌فرستیم؟ به درون یک محفظه‌ای که دراثر همانیدگی می‌میرند، می‌گوید این ‌کار را نکنید.

برنامه ۹۰۶ گنج حضور

#متن #گنج_حضور
✍️ ... عرض کردم یکی از واژه‌های کلیدی غزل امروز «مراقب بودن» است. می‌گوید تو مراقب باش. «تو مراقب شو و آگه»، تو مراقب شو و آگه یعنی ببین این ابیات چه معنی می‌دهند؟ با عینک این ابیات که نگاه می‌کنی خودت را چجوری می‌بینی؟ چجوری می‌سنجی؟
مراقب باش که الآن چه فکری می‌کنی؟

دراثر این فکر چه عملی می‌کنی؟ دراثر این عمل آیا دردی در شما ایجاد می‌شود؟ الآن چه دردی تجربه می‌کنی؟ خشمگین هستی؟ می‌ترسی؟ حس رنجش می‌کنی یا شاد هستی؟ الآن حاضر هستی یا نیستی؟ الآن رضا داری؟ الآن شکر می‌کنی یا نمی‌کنی؟ این را می‌گوییم مراقب بودن، «تو مراقب شو و آگه».

برنامه ۹۰۶ گنج حضور

#متن #گنج_حضور
✍️ ... همین که وارد این جهان می‌شویم، همانیده می‌شویم با چیزهایی که به صورت ذهنی یعنی در فکر ما به ما نشان می‌دهند، و می‌گویند اینها برای بقای شما مهم است و فرم فکری یا ذهنی این چیزها را ما می‌گیریم و به آنها حس هویت تزریق می‌کنیم، همین که این کار را می‌کنیم، حس وجود به آنها می‌دهیم و آنها می‌شوند مرکز ما و عینک دید ما، و همین که چیزهای این جهانی به صورت فکر مرکز ما می‌شوند، اینها شروع می‌کنند به غصه تولید کردن.

غم در اینجا معادل همه هیجاناتی است که در اثر قرار گرفتن چیزهای بیرونی به صورت فکر در مرکز ما در ما به وجود می‌آید. پس ما متوجه هستیم که هر چیزی که در مرکز ما قرار می‌گیرد، غم تولید می‌کند. چرا؟ برای اینکه هر چیزی که هر چیزی که ما با ذهن‌مان یعنی فکرمان می‌توانیم تجسم کنیم و با حس‌هایمان می‌توانیم دریافت کنیم، اینها گذرا یا آفل هستند.

اگر ما چیزی را که آفل است و مرتب تغییر می‌کند در مرکزمان قرار بدهیم، پس مرکزمان دائماً تغییر می‌کند. در حالی که وقتی مرکز ما عدم بود، تغییر نمی‌کرد، ثابت بود. ما هم احوال‌مان ثابت بود، و پس خداوند که ما از جنس او هستیم، احوالاتش با تغییرات این جهان تغییر نمی‌کند.

انسان هم از جنس خداوند است، قبل از ورود به این جهان در ابتدای زندگی مرکزش تا حدودی عدم است، تا اینکه همانیده بشود، مرکزش جسم بشود. به طوری که از یک فکری که مربوط به یک چیز بیرونی است بپرد، یا بگذرد به فکر دیگر که باز هم مربوط به چیز بیرونی است و چون اینها دائماً تغییر می‌کنند، مرکز ما فرو می‌ریزد و ما اولین هیجانی که تجربه می‌کنیم ترس است ...

برنامه ۹۰۷ گنج حضور

#متن #گنج_حضور
✍️ ... پس می‌گوید که وقتی مرکزت همانیده است، گفتیم اینکه ما به عنوان امتداد زندگی می‌توانیم یک چیز فکری را بگیریم و حس وجود تزریق کنیم و آن بشود مرکز ما، و عینک دید ما و عینک دید عدم را یا خداوند از دست بدهیم، این را می‌گوییم همانش، همانیدن.

همانیدن به این علت می‌گوییم که یعنی همان را درست می‌کنیم. این لفظ همانیدن را هم شما خوب است متوجه بشوید که ما مرکز عدم داریم، هشیاری نظر داریم وقتی وارد این جهان می‌شویم، هشیاری ما جسمی می‌شود وقتی از اینها می‌گذاریم مرکزمان، برای اینکه فقط جسم‌ها را می‌توانیم ببینم. اسمش را می‌گذاریم همانیدن. 🙏

برنامه ۹۰۸ گنج حضور

#متن #گنج_حضور
✍️ ... پس سبک من ذهنی این است که به جدایی بیفتد، به تنهایی بیفتد و به نیاز بیفتد، به نیازی که هیچ موقع تمام نمی‌شود. یک جیب خالی است که هر چقدر می‌گذاری پر نمی‌شود. بعد می‌افتد به مقایسه، برای اینکه خودش را برتر نشان بدهد و راضی بکند که از دیگران بهتر است،

چون تنها راه اندازه‌گیری خودش همین مقایسه است، شروع می‌کند به عیب‌جویی، و عیب دیدن، عیب‌ها را گفتن، بدگویی، غیبت، کوچک کردن مردم، و یواش یواش خودش هم که می‌دانید بر اساس اجسام تشکیل شده، آن بزرگی زندگی را از دست می‌دهد، خودش هم حقیر می‌شود.

و هر چقدر هم که از بیرون تحقیر می‌شود، این حقارتش از بین نمی‌رود. پس می‌بینید مقایسه می‌کند دائماً خودش را و از طرف دیگر می‌دانیم هر همانیدگی درد ایجاد می‌کند. پس بنابراین اینکه می‌گوید با اجسام مختلف همانیده بشوم، دردهای زیادی ایجاد می‌شود. دردهایی مثل رنجش، خشم و نگرانی و اضطراب، حسادت و سیر نشدن،

حرص، علاقه به مقام، دائماً خواستن، و مخصوصاً زندگی را از اجسام خواستن، آن چیزی که از دست دادیم، اینها یا وقتی در گذشته است، مثلاً احساس تاسف می‌کند، احساس گناه می‌کند، اینها سبک زندگی من ذهنی است و جان هوایی. شما باید این را خوب بفهمید. 🙏

برنامه ۹۰۸ گنج حضور

#متن #گنج_حضور
🌺 ... و همین‌طور می‌بینید که وقتی آمدیم به این جهان و این چیزها را گذاشتیم مرکزمان و هشیاری جسمی پیدا کردیم، بلافاصله افتادیم به چیزی که می‌گوییم دویی. دویی یعنی این‌که این هشیاری جسمی که اسمش من‌ذهنی است و این دلق است، کارش خیلی ساده است، خیلی پیش‌ پا افتاده است.

هر چیزی را که ذهن ما نشان می‌دهد که آن هم حاصل پنج تا حس ما است، مثلاً دیدن و شنیدن و این‌ها است، می‌گوید این خوب است یا بد است، قضاوت می‌کند. خوب آن چیزی است که همانیدگی‌ها را زیاد می‌کند، یعنی آن چیز را زیاد می‌کند. مثلاً ما با پول همانیده شدیم. اتفاق می‌افتد ما برحسب پول نگاه می‌کنیم. اگر پولمان زیاد بشود، می‌گوییم خیلی خوب، اگر کم بشود پولمان می‌گوییم خیلی بد است. همین است، همین، قضاوت‌ ما همین است، هی خوب، بد، خوب، بد، خوب، بد، بعد آن موقع مقاومت هم دارد. چرا؟ مقاومت یعنی این‌که چیزی را که ذهن نشان می‌دهد ما از آن زندگی می‌خواهیم، برای ما مهم باشد.

برای انسانی که فضاگشا است یا با این فضای گشود‌شده کار می‌کند، یعنی پس از یک مدتی که شما با این دانش آشنا می‌شنوید، می‌فهمید که همه کار را آن زندگی می‌کند یا خدا می‌کند، دیگر آگاه به او هستید. بنابراین تن می‌دهید به قضا و کُن‌فَکان، و این‌که ذهن الآن چه نشان می‌دهد شما فقط به‌جای خوب و بد کردن برایش فضا باز می‌کنید. همین.

چون می‌دانید که آن زندگی همه‌چیز را می‌داند، نه شما. چیزی که ما می‌دانیم درواقع با ذهنمان این است که چه چیزی خوب است، چه چیزی بد است، چه چیزی کمک می‌کند این چیزهایی که ما با آن‌ها همانیده شدیم، زیاد بشوند و این‌ها هم معلوم است چه هستند.

فکر ما حول و حوش هر چیزی می‌گردد، ما با آن‌ها همانیده شدیم. توجه می‌کنید؟ و کارش پیش پا افتاده است. یکی از آگاهی‌های ما به‌عنوان هشیاری حضور، ناظر که گفتم خیلی زود اگر شما تمرکزتان را بگذارید روی فضای گشوده‌شده، یک‌دفعه می‌شود حضور ناظر. ذهن ناظر پیدا می‌کند.

من‌ذهنی یک باشنده‌ای پیدا می‌کند که دارد تماشایش می‌کند و آن شما هستید، یعنی شما به عنوان نیروی زندگی شمای ذهنی را دارید تماشا می‌کنید. می‌بینید چه بازی‌هایی دارد. مثلاً می‌بینید حسود است، بعضی جاها دروغ می‌گوید، بعضی جاها مثلاً راستِ راست را می‌خواهد دروغ کند مال یکی دیگر را، می‌خواهد ضرر بزند به یکی دیگر و اشتباه می‌کند زیر بار نمی‌رود، مسئولیت را گردن دیگران می‌اندازد، تا آن‌جا که می‌تواند از زیر بار درمی‌رود، قانون جبران انجام نمی‌دهد، صبر ندارد، این‌ها را می‌بینید که این من‌ذهنی دارد انجام می‌دهد. 🙏

برنامه ۹۰۹ گنج حضور

#متن #گنج_حضور
✍️ ... گاهی اوقات از زمانها چاره می‌خواهیم. می‌گوییم که این زمان از سال اگر دعا کنی، این کار را بکنی، این طوری می‌شود. بعضی موقع‌ها از ستاره‌ها کمک می‌خواهیم. بعضی موقع‌ها از فکرهای گذشتگان، بعضی موقع‌ها از مکان‌ها، مثلاً می‌گوییم برویم قبر فلانی را زیارت کنیم و در آنجا چاره‌مان را از او بخواهیم.

مولانا می‌گوید که اگر با ذهنت می‌توانی چیزی را ببینی، تجسم کنی، چاره ندارد. خُوب این مطلب مهمی است که شما یاد بگیرید و اگر درست یاد بگیرید تمام دردهای ما می‌ریزد. چرا؟ مثلاً خشم ما، ترس ما و رنجش‌ها ما به این علت است که چاره دست کسان یا چیزهایی است که ما با ذهن‌مان می‌توانیم ببینیم و آنها به ما نمی‌دهند.

و اگر شما فکر می‌کنید چاره کارتان، هر کار، چه کار این جهانی، چه کار تبدیل‌تان، دست یک نفر خاصی است، اشتباه می‌کنید ...

برنامه ۹۱۰ گنج حضور

#متن #گنج_حضور
✍️ ... امروزه شما با تحقیق در مورد مولانا و تامل روی خودتان و تمرکز روی خودتان پیغام می‌دهید. این پیغام‌ها در واقع بر اساس تحقیقاتی است که شما تک به تک می‌کنید. تعداد شما هم کم نیست. شما جزو عاشقان هستید. این کار را باید عاشقان انجام بدهند و این کار را به درستی انجام می‌دهید، من واقعاً بسیار سپاسگزارم.

کسانی که با من واقعاً شخصاً همکاری می‌کنند در درست کردن این برنامه، از آنها تشکر می‌کنم، تمام کسانی که قانون جبران مالی را رعایت می‌کنند، از آنها تشکر می‌کنم برای اینکه آنها سبب می‌شوند که این برنامه ادامه پیدا کند.

و می‌خواهم در اینجا از شما تقاضا کنم که شما قدر این برنامه را بدانید. گاهی اوقات من در این مورد صحبت نمی‌کنم برای اینکه ممکن است فکر کنید که این یک جور خودنمایی است. ولی واقعاً من می‌توانم بگویم از ابتدای تاریخ همچو برنامه‌ای اجرا نشده، به این دلیل که تکنولوژی نبوده.

ما الان بهترین ابیات یک عارف بزرگ را که نظیرش در این جهان وجود ندارد، برای شما پخش می‌کنیم. و این قدر اینها را برای شما پخش کردیم که شما اینها را تقریباً حفظ شدید و اگر شما قدر این برنامه را بدانید در این صورت به آن گوش می‌دهید و به آن چیزی که یاد می‌گیرید عمل می‌کنید و زندگی‌تان بهتر می‌کنید، بلکه از نیروی جاذبه من ذهنی بیرون می‌روید و به حضور می‌رسید، به منظور اصلی می‌رسید ...

برنامه ۹۱۰ گنج حضور

#متن #گنج_حضور
✍️... قبل از اینکه وارد این جهان بشویم، از جنس هشیاری هستیم، امتداد خدا هستیم، مرکز ما عدم است، اینکه می‌گوید دل، دل ما از آن موقع از جنس خداوند است، امتداد او هستیم، از جنس هشیاری عدم هستیم، هشیاری نظر هستیم، بنابراین چهار تا خاصیت حیاتی عقل، حس امنیت، هدایت و قدرت را از او می‌گیریم، حتی تا مدتی مثلاً هشت، نه، ده سالگی، باز هم مرکز ما تا حدود زیادی عدم می‌ماند.

ولی وقتی یک کمی بزرگتر می‌شویم، به وسیله ذهن‌مان چیزهایی را که در بیرون در زندگی ما اهمیت دارند، اهمیت دارند یعنی سبب بقای ما می‌شوند، مثل افرادی که در اطراف ما هستند، پدر، مادر، خواهر، برادر، فامیل و همین طور پول، و بقیه چیزهایی که در داخل این دایره نوشته شده، با آنها همانیده می‌شویم.

همانیدن یعنی ما به عنوان امتداد زندگی یا هشیاری خدایی این توانایی را داریم که به چیزهای ذهنی که در فکرمان تجسم می‌کنیم، حس وجود تزریق کنیم، همین که این کار را می‌کنیم مرکز ما عوض می‌شود. مرکز ما از عدم تبدیل می‌شود به یک جسم. جسم‌ها به صورت فکر هستند که در مرکز ما قرار می‌گیرند. بنابراین موقتاً می‌بینید که دل ما به وسیله جهان بیرون ربوده می‌شود، یعنی به وسیله همان اجسام ربوده می‌شود و در دل ما می‌نشینند.

مولانا می‌خواهد بگوید بدان که این موقتی است، تا ده سالگی است، تا دوازده سالگی است، و انسان باید بیدار بشود از این خواب. در ضمن وقتی یک چیزی در مرکز ما قرار می‌گیرد، آن می‌شود عینک دید ما و ما بر حسب آن می‌بینیم و فکر می‌کنیم و عقل آن را داریم. پس عقل ما عوض می‌شود. عقل ما قبلاً از زندگی می‌آمد، شبیه عقل کل بود که تمام کائنات را اداره می‌کند. الان می‌شود عقلی که چطوری این چیزها را زیاد کنیم.

برنامه ۹۱۱ گنج حضور

#متن #گنج_حضور