هوای حوا
40.5K subscribers
22.7K photos
1.53K videos
8 files
15.6K links
تو آدم
من حوا
سیبی در کار باشد یا نه
با تو
بهشت جاریست...

كانال رسمى هواى حوا
@MarYamBa
Pics,poems & graphics

⚠️کپی بدون ذکر منبع 📛

📍اینستاگرام:
instagram.com/havaye.havva



🍀کانال دوم :
@Madam_Miim
Download Telegram
گر خواهی عزیز شوی
یا بمیری یا دور شوی 😐

🍀 @Madam_Miim
💟 @HaVaYe_HaVvA
Dar Vaghe
Amir Tataloo
7:03 ♥️

برایت پیش آمده که در خلوت خودت، وقتی به یک قطعه‌ی موسیقی برخورد میکنی ناگهان ناخواسته ضربان قلبت بالا می‌رود. حس می‌کنی که یک آشنا‌ی غریبه که هرگز او را ندیده‌ای دستت را گرفته، تو را می‌برد. می‌برد و جای تو حرف می‌زند. فکر ‌می‌کند. گریه می‌کند. می‌خندد. غمگین می‌شود. شاد می‌شود. به یاد می‌آورد. و در نهایت تو را در آغوش می‌گیرد تا در پستویی که تو دلت می‌خواهد جا بُگذارد. درست همین‌جا هست که با خودت می‌گویی، من چه قدر این قطعه را می‌شناسم. و دوباره گوشش می‌دهی. آنقدر که ضربان قلبت پایین بیاید. آنقدر که مطمین شوی تو را در آن پستو جا گذاشته است. حالا این پستو می‌تواند خیال‌های تو باشد، خاطراتت باشد، فرار از خستگی هایت باشد، رویاهایت باشد و یا شاید هم چشمان معشوقه‌ای که دلت برایشان تنگ شده باشد ...

👤 مهدی پورعبادی
💟 کانال هوای حوا @Havaye_Havva
📝

به گامهای کَسان،
می برم گمان که تویی ..
دلم زِ سینه برون شد ز بَس تَپید،
بیا...


👤#سیمین_بهبهانی
💟 کانال هوای حوا @Havaye_Havva
📝

اگر شما در ماه‌های گذشته‌ی سال به هر دلیلی از افسردگی در رنج بوده‌اید یا بی‌دل و دماغ و بی‌حوصله بودید، چون سوگوارِ از دست دادن‌های مختلفی بوده‌اید (عزیزی را از دست داده‌اید؛ چه به واسطه‌ی مرگ، چه مهاجرت، چه تمام شدنِ رابطه‌ای عاطفی یا ازدواج. امنیت مالی یا شغلی‌تان را از دست داده‌اید)، یا تغییرات بزرگی را تجربه کرده‌اید که هضمش زمان می‌برد و فعلا با اضطرابِ ناشی از ناآشنا بودنِ شرایط دست و پنجه نرم می‌کنید، یا کسی را از نزدیکانتان می‌شناسید که چنین تجربه‌هایی را از سر گذرانده، از خود یا او انتظار نداشته باشید که به ناگهان همچون نوشدارویی معجزه‌آسا تمام آن احوالات را ناپدید کند و شما مانند ققنوسی از آتش برخاسته، ناگهان آدم دیگری شوید.
این فشارِ شفاهای ضربتی و افسانه‌ای فقط وضعیتِ روانی آسیب‌دیده‌ی شما را شکننده‌تر می‌کند.
مثل اینکه از کسی که تمام استخوان‌هایش شکسته و در گچ است بخواهیم فقط به خاطرِ اینکه عروسی مهمی دعوت شده و برای اینکه زودتر حالش خوب شود، بخواهیم برقصد.
گاهی درک کردنِ آدم‌ها یعنی به آنها اجازه دهیم حالشان خوش نباشد، بدون آنکه ترکشان کنیم.
هر ساختارِ روانی با سرعتِ مناسبِ خودش از بحران‌ها عبور می‌کند.

👤#نیلوفر_کیان‌راد
💟 کانال هوای حوا @Havaye_Havva
یک شادی بی وقفه ...

🍀 @Madam_Miim
💟 @HaVaYe_HaVvA
📝

واقعاً جگر شیر و قلبِ مسیحایی می‌خواهد اینکه بروی بهزیستی و سرپرستی بچه‌ای را بر عهده بگیری .
بچه‌های ندیده و نشناخته که حتی هیچ تصویر روشنی از آینده‌اش نداری .
حتی نمیَ‌‌دانی دو سالِ دیگر چه اتفاقی خواهد افتاد .
*اما تو قمار می‌کنی . یک قمارعاشقانه .*
مشکلات بدنی و تربیتی و اجتماعی و فرهنگیِ احتمالی را به جان می‌خری و دل به دریا می‌زنی . شاید به خاطرِ همین قمار عاشقانه بود که پیامبر می‌گفت هر کس یتیمی را سرپرستی کند در بهشت همنشین من خواهد بود .
حالا فکر کن امروز یک جفت زن و شوهرِ جوانِ ژیگولویِ خفنِ  را ببینی که گزینهٔ موردنظرشان نه یک بچهٔ خوشگل و سالم و تپل مپل و مو بور و چشم آبی باشد
بلکه اصرار دارند که فقط و فقط یک بچهٔ عقب افتاده و بیمار را سرپرستی کنند
و وقتی بعد از چند ماه دوَندگی به خواسته‌شان می‌رسند ، چنان شادند که انگار خبرِ برنده شدن در بزرگترین لاتاریِ عالم را به آنها داده‌اند .
تصورش هم آدم را مبهوت می‌کند .
تنها کاری که از دستم برمی‌آمد این بود که رفتم جلو و با بغض گفتم : شما آدم نیستید لعنتی‌ها . شما فرشته‌اید . شما تجسمِ خداوند رویِ زمین هستید .
راستَش ! برخی‌ها را که می‌بینی تازه می‌فمهی که آن جوابِ خدا به فرشته‌ها در اعتراض به خلقت انسان ، شوخی نبوده است .
یک چیزهائی هم هست که ارزشش را داشت خداوند این موجودِ پرهزینهٔ مغرورِ تخریبگر را بیافریند . چیزهائی که ما نمی‌دانیم . خوبی‌هائی که در زیرِ پوست این شهر در جریان است ...

👤محسن زندی
💟 کانال هوای حوا @Havaye_Havva
Forwarded from هوای حوا
قسمت غم انگیز تنهایی، "بی پناهی" است.
این که یک شب، یک روز، یک جایی دلت بخواهد از همه دردهای دنیا پناه ببری به آغوشی، نوازشی، گفتگویی، درست می شودی، بوسه ای، حضوری، دیداری.... و هیچکس هیچ جای جهانت نباشد. بار دنیا و آدمهایش بیفتد روی شانه های نحیفت، به هر طرف که نگاه کنی آیه های عذاب به سمتت دوان باشد، پناه همه باشی به قدر بضاعت دلت ، عالم و آدم را مراقبت کنی و کسی نباشد که اگر بارت را از شانه ات بر نمی دارد، لااقل به آزار کلام جانت را نفرساید.

در دنیای آدمهای تنها، سایه ای نیست برای خنک شدن. همیشه ظهر داغ مرداد است، وسط کویر خشکی که مارهای غاشیه دارد.عادت می کنیم به سوختن، و کم کم تمام می شویم،بی این که یاد گرفته باشیم آسودن در امن دلبرانه یار چه معنا دارد.
ما، خسته های مکدر تاریخ،فرزندان آزرده خواهش و دوری، قبیله تنهای دلتنگ. که به فریب هر سلامی لبخند زدیم و هر بوسه ای شکنجه ای شد به جانمان. ما، که در سکوت فرسودیم و همانطور که می مردیم،هرکس حالمان را پرسید با لبخند گفتیم خوبم.
خوبیم.به خوبی ماده سگ پیری که با درد و عذاب هفت توله مرده به دنیا آورده باشد...

👤حمید سلیمی
💟 کانال هوای حوا @Havaye_Havva
📝

قدیما یه شاگرد کفاشی بود، هر روز میرفت لب رودخونه برای درست کردن کفش، چرم می‌شست؛

اوستاش هر روز قبل رفتن بهش سیلی میزد، می‌گفت اینو میزنم تا چرم رو آب نبره! یه روز شاگرد داشت میشُست که چرم رو آب برد، با خودش گفت اوستا هر روز به من چَک میزد که آب نبره چرم رو، الان بفهمه قطعا زنده م نمیذاره!

با ترس و لرز رفت و هرجوری بود به اوستاش گفت جریان رو، ولی اوستاش گفت باشه عیب نداره. شاگرد با تعجب پرسید نمی‌زنیم؟ اوستاش گفت من میزدم که چرم رو آب نبره! الان که آب برده دیگه فایده ای نداره...

زندگیم همینه، تمام تلاش‌تون رو بکنید چرم رو آب نبره، وقتی چرمتون رو آب برد دیگه فایده نداره، حرص نخورید...

💟 کانال هوای حوا @Havaye_Havva
Dooset Daram
Babak Jahanbakhsh
نگاهش
به نوبرانه های گیلاس بود
گفت من تجربه کرده ام
هیچ جا به
زیبایی آغوش کسی که
دوستش داری نیست♥️

👤#وحید_قرقانی
💟 کانال هوای حوا @Havaye_Havva
آهسته مرا ببوس،
انگار که زخمی را می‌دوزی...

💟 کانال هوای حوا @Havaye_Havva
📝


  من از زیستن در چنین جامعه‌ای می‌ترسم

مادر همسرم را به یکی از درمانگاه‌های شهر بردیم. به واحدی از آن مجموعه مراجعه کردیم تا ویلچری در اختیارمان بگذارند تا بتوانیم ایشان را از ماشین به داخل درمانگاه منتقل کنیم.

مسئول آن واحد گفت که چیزی بدهیم به‌عنوان ضمانت، برای اطمینان از اینکه ویلچر را برمی‌گردانیم.

کارت قبول نکرد و گفت تلفن همراه بدهیم. تلفن همراه را دادیم. خواهش کرد تا تلفن همراه را در مقابل چشمانش روشن کنیم تا مطمئن شود که تلفن روشن است و کار می‌کند!

در کمال تعجب نگاهش کردیم. متوجه شد که از این درخواست جا خورده‌ایم. دلیل را پرسیدیم. گفت تاکنون چند تلفن همراه اسقاطی و به‌دردنخور را به عنوان ضمانت به او داده‌اند و بعد ویلچر را برده‌اند و نیاورده‌اند. باز تعجب کردیم.

باورمان نشد. رفت و چند تلفن همراه اسقاطی آورد و نشانمان داد. گفت در ازای هر کدام از اینها یک ویلچر از درمانگاه برده‌اند و نیاورده‌اند!

گاهی اوقات یک تومور بسیار کوچک، نشانۀ وجود بیماری ناگوار و دهشتناک در جسم است. آنچه گفتم شاید در نگاه نخست کوچک و بی‌اهمیت جلوه کند ولی از منظر اجتماعی نشانۀ‌ای بزرگ است.

من از زیستن در چنین جامعه‌ای می‌ترسم و به هیچ وجه نمی‌توانم نگرانی‌ام را پنهان کنم.

👤 دکتر فردین علیخواه
💟 کانال هوای حوا @Havaye_Havva
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تجربه‌ ام را باور کن...

عشق باید خودش بیاید،
ناگهان و بی‌صدا...

آمدنش دست ما نیست؛
هیچکس آدرس عشق را ندارد...!

👤گابریل گارسیا مارکز
💟@dialecticofsolitude
📝


نقل است ساربانی در آخر عمر خود، شترش را صدا می‌زند و به دلیل اذیت و آزاری که بر شترش روا داشته از او حلالیت می‌طلبد.

یکایک آزار و اذیت‌هایی که بر شتر بیچاره آورده را نام می‌برد از جمله زدن شتر با تازیانه، آب و غدا ندادن، بار اضافه زدن و …. همه را بر می‌شمرد و می‌پرسد آیا مرا حلال می‌کنی؟

شتر در جواب می‌گوید همه این‌ها را که گفتی حلال می‌کنم اما یک بار با من کاری کردی که آن را هرگز نمی‌توانم حلال کنم و تو را ببخشم. ساربان پرسید آن چه کاری بود؟

شتر جواب داد یک بار افسار مرا به دُم یک خر بستی. من اگر تو را بخاطر همه آزار و اذیت‌ها ببخشم، بخاطر این تحقیر هرگز تو را نخواهم بخشید.

ضرب‎المثل “افسار شتر بر دم خر بستن” اشاره به سپردن عنان کار به افراد نالایق دارد و این‌که افرادی نالایق بدون داشتن تخصص و شایستگی لازم، متصدی پست و مقامی شوند.

وجود این افراد در راس امور باعث وارد شدن خسارات زیادی چه از بعد مادی و چه از بعد روانی می‌شود مانند فرار استعدادها، دلسرد شدن افراد شایسته، کاهش تعهد سازمانی و... .

💟 کانال هوای حوا @Havaye_Havva
📝

می‌پرسی کدامین احساس در عشق شگفت‌انگیز است؟
می‌گویم : امنیت
این که حس کنی کسی قلبت را تنگ
در آغوش می‌گیرد نه دستانت را...

💟 کانال هوای حوا @Havaye_Havva
📝

زندگی، همیشه آواز " رسیدن " را سر نمیدهد ، همه وقت که حالِ دل ، حال دلدادگی نیست ، گاه گداری هم پیش می آید که باید برای تمام شدن رابطه ای لحظه شماری کرد وقتی دل شکسته ات نمی خواهد دوباره بازگردی! هرکجا که حرف عشق به میان بیاید دست و دلت نلرزد بیفتی به جان خودت و بایستی برای دیدار پایانی یک اشتباه.
کنار آمدن با درد یک عشق بی فرجام بهتر از رسیدنی ست که طعم کَزَش تمام عمر از یادت نرود !
زندگی همیشه آواز رسیدن را سر نمی دهد اما هر نرسیدنی هم هرچند تلخ ، به معنای پایان رابطه با روزگار نیست ، بعضی از تلخی ها را باید قورت داد تا ناخوشی اش خاطرت را آزرده تر از این ها نکند . . .

👤 #حاتمه_ابراهیم_زاده
💟 کانال هوای حوا @Havaye_Havva
📝

مامان دیشب می‌گفت: «آن‌وقت‌ها که خانه بودی هم توی اتاق دربسته‌ات بودی و نمی‌دیدمت اما باز هم حالا دلگیرتر است.»
به‌خنده گفتم نمی‌شود تصور کنی که هنوز توی اتاقم، در را بسته‌ام و پشت آن نوشته‌ام «لطفاً در بزنید»؟
گفت: «نه، چون بوی تو دیگر نمی‌آید.»

مامان گاهی برای خودش شاعر می‌شود. این‌که از میان همه‌ی چیزهایی که می‌توان در نسبت خانه تعریف کرد، دنبال بوها باشی، شاعرانگی پنهانی دارد.

من یک بار بعدِ خداحافظی از عزیزی تا آخر شب دست‌هایم را نشستم تا عطرش از میان انگشت‌هایم نپرد. چون این‌طوری خیال می‌کردم همراه اویم.
عطرها مقدم بر صدایند. گاهی حتی مقدم بر خاطره‌اند. راه می‌افتند میان مولکول‌های هوا و به آن‌ها کالبد می‌دهند و یک تنِ خیالی از صاحب خود می‌سازند که دلتنگ‌کننده‌تر است‌. چون هم هست هم نمی‌توانی در آغوشش بگیری. این است که عطرها می‌توانند در مواقعی موجودات بسیار بی‌رحمی باشند.

👤 سارا آناهید
💟 کانال هوای حوا @Havaye_Havva
نگاهِ چشمِ تو غارتگرِ دل و دین است...

- فروغی بسطامی
📝

با الفاظى شبيه به اينكه "هيچى نمي‌شوى، كودن ..."
از دبيرستان تيزهوشان، علامه حلى معروف اخراج شد،

پدر و مادر يك هفته پشت در مدير مدرسه البرز نشستند تا آقاى دزفوليان رخصت داد تا نوجوان را ببيند:

-معدل ١١ نشان مي‌دهد كه درس را كه رها كرده‌اى، واضحا هم اعلام كرده اى كه مي‌خواهى شاگرد مكانيك بشوى تو ميكانيكى محل، چرا؟

-درس را دوست ندارم.
- جاى درس تو اين ماهها چه كرده‌اى؟
-برنامه نويسى
-آقاى مسگرى! يك مساله برايش طرح كنيد كه برايش كدنويسى كند.
يك ربع بعد:

-آقاى مدير! من برگه اين پسر را كه تصحيح مي‌كنم، ميبينم كه اين بچه نابغه است، ثبت نامش كنيد (عليرغم اينكه مدرسه البرز شرط معدل ١٧ داشت).

-پسرجان! من به اعتبار خودم ثبت نام مشروط می‌كنم تو را، آبروى من را نبرى پسر اخراجى علامه حلى، با رتبه دورقمى، مكانيك دانشگاه صنعتى شريف قبول ميشود و رتبه يك كنكور ارشد همانجا به رشته ام بى اى مي‌رود.

"روزى در اوج موفقيت هاى تحصيلى دانشگاهى، برگه برنامه نويسى را پيدا كردم كه آقاى مسگرى به عنوان آزمون ورودى از من گرفته بود، سوال درباره حركت مهره اسب شطرنج از نقطه آ به نقطه ب بود ولى در نهايت تعجب فهميدم كاملا غلط حل كرده بودم! به هر زحمتى بود مسگرى را پيدا كردم؛ ازش پرسيدم با اينكه اين مساله را اشتباه كد زده بودم ولى شما اعلام كرديد اين بچه نابغه است، چرا؟

من را به ياد آورد و خنديد و گفت: آقاى دزفوليان بهم گفته بود اين بچه غرورش شكسته شده در مدرسه قبلى، هر طور برگه اش بود مهم نيست، تو بلند جلوى خودش و پدر و مادرش بگو كه "نابغه" است"؛ او نياز دارد دوباره برخيزد وگرنه شاگرد ميكانيك مي‌شود.

پی نوشت:
من این خاطره را در یک مبارک سحری، شخصا از محمدرضا شعبانعلى شنیدم، وقتی به انتهای خاطره رسید، بغض کرد و گریست و من نیز گریستم؛ به یاد تمام کسانی که بزرگوارانه پای رویای کودکان و نوجوانان سرزمینشان ایستادند.

👤علیرضا شیری
💟 کانال هوای حوا @Havaye_Havva
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آنجا که هیچ نیست
به یاد بیاور که دوستت دارم ♥️


🍀 @Madam_Miim
💟 @HaVaYe_HaVvA