[هشدار نامه]
467 subscribers
28K photos
21.8K videos
182 files
3.39K links
+مبادا که ترس از مردم، شما را از گفتن حقیقت باز دارد!
.

#حضرت_محمد(ص)

#شاهنشاه_رضاشاه_پهلوی:
@OfficialRezaPahlavi

کانال مرجع :
@Rastakhiz_Simorgh1339

کانالهای مرتبط:
@rakib_nameh
@rakik_nameh
🆔 @neshat_shirin

#با_ما_همراه_باشید
🌞
Download Telegram
🌞رکیک نامه:


@rakik_nameh



☀️زندگینامه‌ #کورش_کبیر (بخش #یکم ):



#ایختوویگو ،آخرین پادشاه سلسله #ماد ، در خواب دید که از بدن دخترش #ماندانا جوی آب بزرگی روان شد که نه تنها پایتخت او بلکه وسعت پهناوری از زمین را فراگرفت.او ماجرای رویای خویش را با خوابگزار ویژه‌اش بازگفت.خوابگزار چنین پاسخ داد:"از دخترت پسری زاده خواهد شد که نه تنها پادشاهی تو،بلکه سراسر #آسیا را فرمانبردار خواهد کرد."

ایختوویگو که از این پاسخ هراسان شده بود،دختر خود را به همسری هیچ یک از بزرگان مادی درنیاورد.پس او را به #کمبوجیه ،شاه #انشان ،داد که نواده ی #هخامنش ،پسر #کورش_یکم و یک شاهزاده ی #پارسی بود.کمبوجیه خویی ملایم داشت و خاندانی #نژاده بود.او پس از پایان مراسم عروسی همراه با ماندانا رهسپار #انشان شد.در همان سال ایختوویگو دوباره به‌خواب دید که از بدن ماندانا تاکی روییده،برومند شده و بر سراسر آسیا سایه افکنده است.این بار نیز خوابگزاران همان گزارش پیشین را پیش‌داشتند.ایختوویگو پیکی به پارس فرستاد و ماندانا را که در آستانه ی زایش بود،به #اکباتان بازگردانید.از ماندانا پسری زاده شد خوب‌رو و تندرست.

ایختوویگو نوزاد را به #هارپاگ که از خانواده ی خود او و از میان #مادها راست‌رو ترین بود،سپرد و فرمان داد او را به خانه ی خویش برده به هلاکت رساند.هارپاگ مردی دانا بود پس با خود اندیشید که ایختوویگو پیر و نزدیک به مرگ است و پس از او ماندانا بر تخت خواهد نشست.چنانچه کودک به دست او کشته گردد و ماندانا آگاه شود،بیگمان از او کین پسر خواهد‌خواست.پس کودک را به یکی از چوپانان آستیاگ به نام #میثرادات سپرده و از او خواست کودک را بکشد و تنش را برای حیوانات اندازد.همچنین بر او آشکار ساخت که نام پسر،کورش است و از تبار ماندانا و کمبوجیه میباشد.

در همان زمان، #سپاکو ،همسر میثرادات ، برای چندمین بار کودکی مرده زاده بود که جسدش هنوز در خانه بود.میثرادات جسد کودکش را به هارپاگ داد و به جای او کورش را نزد خود نگاه داشت.هارپاگ دانست که این کودک مرده،کورش نیست اما سخنی بر زبان نیاورد.او نیز خوش نداشت در مرگ شاهزاده دست داشته باشد.چرا که باور داشت ریختن خون شاهانه بد‌شگون است و دامانش را خواهد گرفت.بر کسی نیز آشکار نشد که کورش فرزند راستین میثرادات نیست.
چون کورش به ده سالگی رسید،پیشامدی رخ داد که کیستی او را بر همگان آشکار ساخت


@rakik_nameh
🌞
☀️پاسخ به یکی دیگر از ادعای پانترکی و جدایی طلب ها 👇


🔻موضوع مورد ادعا :مراسم #برشنوم یا غسل وتطهیر با #ادرار_گاو
آیین زرتشتی و #ايرانيان_باستان


🔸در اینجا قبل از هرچیزی جا داره در مورد کلیت و ماهیت مطلب توضیحی داده بشه جهت درک بهتر که چرا جدایی طلب ها به دروغ تحریف متوصل میشن ....

🔸مورد #یکم : #ایرانیان_باستان به کار بردن این جمله از طرف پانترکه و جدایی طلب ها دقیقا کنایه به قوم فارس میزنه و اینکه اونها فقط فارس هارو ایرانی میدونن نمونه اون از کانال جعلی (کانال تاریخ فرهنگ ازربایجان) که فکر هم میکنن اگر ذ به ز تبدیل بشه خودش یک جهش فرهنگی و نوعی روشنگری و جدایی هست ولی خب ایرانیان باستان شامل کلیه نواحی میشه ک بهش فلات ایران میگن در فلات ایران ما اقوام بسیاری داریم مانند ( پشتو و بلوچ و تاجیک و تالش و گیل و مازنی و لر و اذری و کرد و فارس و دیگر اقوام عزیزمون🌹) به مجموع این اقوام و سرزمین انها آریانا میگفتن که به معنی سرزمین ایران هست و یا ایرانیان و گاهی میگن اریایی ها ! این در مورد ایرانیان

🔸 مورد #دوم : #آذربایجان که در ابتدا آذر بادگان بوده که به معنی حفظ کننده آتش مقدس که از دو کلمه آذر به معنی آتش و بادگان به معنی خزانه دار یا حفظ کننده تشکیل شده که این اتشکده گویی در نزدیکی ها تبریز کنونی بوده و همینطور اتشکده دیگر و مهم و با ارزش آذرگُشنَسب که به تخت سلیمان هم معروفه که نشانه اینه که نام اذربایجان بخاطر وجود فرهنگ عمیق زرتشتی در اون ناحیه شکل گرفته و برداشته شده از باورهای ایرانیان باستان و ساکنان آذربایجان بوده

🔸 مورد #سوم : اگر بده برای همه بده و اگر خوبه برای همه خوبه تا اینجا گفتیم که ایران متعلق به قوم خاصی نیست و ایران یک مفهوم کلی هست که به تمام ساکنین فلات ایران در مجموع ایرانی میگن وآذری های عزیزمون که خود منم از تبار همین عزیزان هستم یکی از این اقوام ایرانی و اینکه گفتیم که مردمان آذربایجان هم زرتشتی بوده اند پس اگر این سنت رو که مورد تحریف قرار گرفته بد میدونن پانترکها و جدایی طلب ها باید بدونن که خود ناحیه آذربایجان هم جز همون ایرانیان باستان و زرتشتی ها بودند ولی خب اگر که منظورشون فقط فارس هاست که مشخصه میخوان تفرقه بندازن و ترویج تفکرات قوم گرایی

🔸 مورد #چهارم : و اما پاسخ به این سوال که بخاطر ترجمه های اشتباه و گاه غرض ورزهای از داخل هم در اون موثر بوده و همینطور تحریف های جدایی طلب ها بخصوص پانترک ها که به مشابهه این تحریف رو ما در مورد یهودیان نیز داشتیم که میگفتن در تورات نوشته شده که موسی با خدا کشتی گرفته که این هم ادعای کذب و بخاطر ترجمه اشتباه بوده برای پاسخ به این شبهه پانترکه بسنده میکنم به سوال از موبدموبدان خورشیدیان که فکر میکنم برای اهل تفکر کافی باشه 👇


💠 #پاسخ : غسل با ادرار گاو در سخن موبد خورشیدیان:

«با استفاده از ادرار گاو با روشی بسیار ویژه و تخصصی، محلولی بنام پادیاب یا نیرنگ می ساختند، که کاربرد پلشت بری (ضد عفونی کننده) داشت و می توانست با مواد نگهدارنده ای که در آن موجود بود، تا دهها سال بدون تغییر، شفاف و بی بو باقی بماند.» (پاسخ به پرسش های دینی زرتشتیان، ص ۲۲۰)



@rakik_nameh
🌞
Forwarded from نهضت جنگل
☑️ #زندگینامه‌ ی #کورش بزرگ (بخش #یکم ):


#ایختوویگو ،آخرین پادشاه سلسله #ماد ، در خواب دید که از بدن دخترش #ماندانا جوی آب بزرگی روان شد که نه تنها پایتخت او بلکه وسعت پهناوری از زمین را فراگرفت.او ماجرای رویای خویش را با خوابگزار ویژه‌اش بازگفت.خوابگزار چنین پاسخ داد:"از دخترت پسری زاده خواهد شد که نه تنها پادشاهی تو،بلکه سراسر #آسیا را فرمانبردار خواهد کرد."

ایختوویگو که از این پاسخ هراسان شده بود،دختر خود را به همسری هیچ یک از بزرگان مادی درنیاورد.پس او را به #کمبوجیه ،شاه #انشان ،داد که نواده ی #هخامنش ،پسر #کورش_یکم و یک شاهزاده ی #پارسی بود.کمبوجیه خویی ملایم داشت و خاندانی #نژاده بود.او پس از پایان مراسم عروسی همراه با ماندانا رهسپار #انشان شد.در همان سال ایختوویگو دوباره به‌خواب دید که از بدن ماندانا تاکی روییده،برومند شده و بر سراسر آسیا سایه افکنده است.این بار نیز خوابگزاران همان گزارش پیشین را پیش‌داشتند.ایختوویگو پیکی به پارس فرستاد و ماندانا را که در آستانه ی زایش بود،به #اکباتان بازگردانید.از ماندانا پسری زاده شد خوب‌رو و تندرست.

ایختوویگو نوزاد را به #هارپاگ که از خانواده ی خود او و از میان #مادها راست‌رو ترین بود،سپرد و فرمان داد او را به خانه ی خویش برده به هلاکت رساند.هارپاگ مردی دانا بود پس با خود اندیشید که ایختوویگو پیر و نزدیک به مرگ است و پس از او ماندانا بر تخت خواهد نشست.چنانچه کودک به دست او کشته گردد و ماندانا آگاه شود،بیگمان از او کین پسر خواهد‌خواست.پس کودک را به یکی از چوپانان آستیاگ به نام #میثرادات سپرده و از او خواست کودک را بکشد و تنش را برای حیوانات اندازد.همچنین بر او آشکار ساخت که نام پسر،کورش است و از تبار ماندانا و کمبوجیه میباشد.

در همان زمان، #سپاکو ،همسر میثرادات ، برای چندمین بار کودکی مرده زاده بود که جسدش هنوز در خانه بود.میثرادات جسد کودکش را به هارپاگ داد و به جای او کورش را نزد خود نگاه داشت.هارپاگ دانست که این کودک مرده،کورش نیست اما سخنی بر زبان نیاورد.او نیز خوش نداشت در مرگ شاهزاده دست داشته باشد.چرا که باور داشت ریختن خون شاهانه بد‌شگون است و دامانش را خواهد گرفت.بر کسی نیز آشکار نشد که کورش فرزند راستین میثرادات نیست.
چون کورش به ده سالگی رسید،پیشامدی رخ داد که کیستی او را بر همگان آشکار ساخت



https://t.me/Nehzate_Jangal/966

🆔 @Nehzate_Jangal
Forwarded from نهضت جنگل
☑️ #زندگینامه‌ ی #کورش بزرگ (بخش #یکم ):


#ایختوویگو ،آخرین پادشاه سلسله #ماد ، در خواب دید که از بدن دخترش #ماندانا جوی آب بزرگی روان شد که نه تنها پایتخت او بلکه وسعت پهناوری از زمین را فراگرفت.او ماجرای رویای خویش را با خوابگزار ویژه‌اش بازگفت.خوابگزار چنین پاسخ داد:"از دخترت پسری زاده خواهد شد که نه تنها پادشاهی تو،بلکه سراسر #آسیا را فرمانبردار خواهد کرد."

ایختوویگو که از این پاسخ هراسان شده بود،دختر خود را به همسری هیچ یک از بزرگان مادی درنیاورد.پس او را به #کمبوجیه ،شاه #انشان ،داد که نواده ی #هخامنش ،پسر #کورش_یکم و یک شاهزاده ی #پارسی بود.کمبوجیه خویی ملایم داشت و خاندانی #نژاده بود.او پس از پایان مراسم عروسی همراه با ماندانا رهسپار #انشان شد.در همان سال ایختوویگو دوباره به‌خواب دید که از بدن ماندانا تاکی روییده،برومند شده و بر سراسر آسیا سایه افکنده است.این بار نیز خوابگزاران همان گزارش پیشین را پیش‌داشتند.ایختوویگو پیکی به پارس فرستاد و ماندانا را که در آستانه ی زایش بود،به #اکباتان بازگردانید.از ماندانا پسری زاده شد خوب‌رو و تندرست.

ایختوویگو نوزاد را به #هارپاگ که از خانواده ی خود او و از میان #مادها راست‌رو ترین بود،سپرد و فرمان داد او را به خانه ی خویش برده به هلاکت رساند.هارپاگ مردی دانا بود پس با خود اندیشید که ایختوویگو پیر و نزدیک به مرگ است و پس از او ماندانا بر تخت خواهد نشست.چنانچه کودک به دست او کشته گردد و ماندانا آگاه شود،بیگمان از او کین پسر خواهد‌خواست.پس کودک را به یکی از چوپانان آستیاگ به نام #میثرادات سپرده و از او خواست کودک را بکشد و تنش را برای حیوانات اندازد.همچنین بر او آشکار ساخت که نام پسر،کورش است و از تبار ماندانا و کمبوجیه میباشد.

در همان زمان، #سپاکو ،همسر میثرادات ، برای چندمین بار کودکی مرده زاده بود که جسدش هنوز در خانه بود.میثرادات جسد کودکش را به هارپاگ داد و به جای او کورش را نزد خود نگاه داشت.هارپاگ دانست که این کودک مرده،کورش نیست اما سخنی بر زبان نیاورد.او نیز خوش نداشت در مرگ شاهزاده دست داشته باشد.چرا که باور داشت ریختن خون شاهانه بد‌شگون است و دامانش را خواهد گرفت.بر کسی نیز آشکار نشد که کورش فرزند راستین میثرادات نیست.
چون کورش به ده سالگی رسید،پیشامدی رخ داد که کیستی او را بر همگان آشکار ساخت



https://t.me/Nehzate_Jangal/966

🆔 @Nehzate_Jangal