اخبار IAU (دانشگاه آزاد اسلامی )
27.2K subscribers
11.4K photos
1.21K videos
698 files
15K links
جدیدترین اطلاعیه ها و اخبار #دانشگاه_آزاد_اسلامی را اینجا کانال اخبارIAU بخوانید
⭕️این کانال هیچ وابستگی به دانشگاه آزاد اسلامی ندارد
ارتباط با ما 👇👇
@peashdadh
@mirhabib334
@Shobeirdaemi
لینک
https://t.me/joinchat/AAAAAD87grD9_3ocM7-e9A
آیدی
@IAzadUN
Download Telegram
#داستانک #شب

شیخی بود که به شاگردانش عقیده می آموخت ، لااله الاالله یادشان می داد ، آنرا برایشان شرح می داد و بر اساس آن تربیتشان می کرد.

روزی یکی از شاگردانش طوطی ای برای او هدیه آورد. شیخ همواره طوطی را محبت می کرد و او را در درسهایش حاضر می کرد تا آنکه طوطی توانست بگوید: لااله الا اللّه !

طوطی شب و روز لااله الا الله می گفت. اما یک روز شاگردان دیدند که شیخ به شدت گریه می کند. وقتی از او علت را پرسیدند گفت : طوطی به دست گربه کشته شد.

گفتند برای این گریه می کنی؟ اگر بخواهی یکی بهتر از آن را برایت تهیه می کنیم.
شیخ پاسخ داد: من برای این گریه نمی کنم.

ناراحتی من از اینست که وقتی گربه به طوطی حمله کرد، طوطی آنقدر فریاد زد تا مُرد...
با آن همه لااله الاالله که می گفت، وقتی گربه به او حمله کرد، آن را فراموش کرد و فقط فریاد می زد. زیرا او تنها با زبانش می گفت و قلبش آنرا یاد نگرفته و نفهمیده بود.

سپس شیخ گفت می ترسم من هم مثل این طوطی باشم! تمام عمر با زبانمان «لااله الاالله» بگوییم و وقتی که مرگ فرارسد فراموشش کنیم و آنرا ذکر نکنیم ، زیرا قلبهای ما هنوز آن را نشناخته است.
#شب_خوش

ارسالی سرکار خانم عابدینی
#دانشگاه_آزاد_اسلامی
واحد #شهربابک استان #کرمان

با ما باشید
@IAzadUn
#داستانک #شب
#انسان_های_عجیب

ما انسان های عجیبی هستیـم ، وقتی به دستفروشی فقیر میرسیم که جنس خود را به نصف قیمت میفـروشد با کلی چانه زدن او را شکست میدهیم و اجناسش را به #قیمت ناچیز می خریم ...

امـا وقـتی به کافـی شاپ لـوکس شخص ثروتمندی  میرویـم و یک فنجان قهوه را ده بـرابـر قیـمت نـوش جـان می کنیـم و انعامی اضافه نیز روی میز می گذاریم و شادمانیم !

شادمانیم که فقیران را #فقیر تر میکنیم شادمانیـم که ثروت منـدان را ثروتمنـدتر میکنیم...

#شب_خوش
ارسالی سرکار خانم عابدینی
#دانشگاه_آزاد_اسلامی
واحد #شهربابک استان #کرمان

با ما باشید
@IAzadUn
#داستانک #شب

#شهرداری_که_رفتگر_شد !

اوایـل انقلاب بود ، در گرگ ومیش سحر برای خرید از خـانه بیرون آمدم . چشمم به رفتگـر محله افتاد که مثـل همیشه در حال کار بود، دیدم امروز صورت خود را با پارچه ای #پوشانده. نزدیکتر رفتم، او رفتگر همیشگی محله ی ما نبود

کنجکاوم شد ، سلام دادم و دیدم رفتگر امـروز آقا مهدی باکـری است! آقا مهـدی، شمـا اینجا چه کار میکنید؟ اما آقا مهدی علاقه‌ ای به جـواب دادن نداشت. ادامـه دادم ، آقا مـهدی شما #شهرداری ، رفتگر همیشگی چرا نیست؟ شما رو چه به این کار؟ جارو رو بدین به من ، شما آخه چرا

خیلی تلاش کردم تا بالاخره زیرزبون آقا مهدی رو کشیدم. زن رفتگر، مریض شده بوده ؛ بهش مرخصی نمی دادن می‌گفتن اگه شما بری، نفر جایگزین نداریم ؛ رفته بود پیش آقا مهدی ، بهش مرخصی داده بود و خودش اومده بود جاش

اشک توی چشمام حلقه زد هرچی اصرار کردم آقا مهدی #جارو رو بهم نداد ؛ ازم خواهش کـرد که هر چه سریع تر از آنجا برم تا دیگـران متوجه نشوند ، رفتگر آن روز محله ما ، شهردار اورمیه بود...

#شب_خوش
ارسالی سرکار خانم عابدینی
#دانشگاه_آزاد_اسلامی
واحد #شهربابک استان #کرمان

با ما باشید
@IAzadUn
#داستانک #شب

شخصی نزد همسایه اش رفت و گفت میخواهم چیزی برایت تعریــف کنم . دوستی در مـورد تو می گفت... همسایه حرف او را قطع کرد و گفـت قبـل از اینکه #تعریف کنی ، بگو آیا حرفت را از میان سـه صافــی گذرانده ای یا نه؟ گفـت کـدام سه صافی ؟

اول از میـان صافی واقعیت . آیا مطمئنی چیزی که تعریـف میکنی واقعیت دارد؟ گفـت نه ، فقط آن را #شنیده ام ، شخصـی آن را برایـم تعریـف کرده است

همسایه سـری تکان داد و گفـت پس حتمـا آن را از میـان صافی دوم یعنـی #خوشحالی گذرانده ای. مسلما چیزی که میخواهی تعریف کنی، حتی اگر واقعیت نداشته باشد ، باعث خوشحالیم می شود . گفت فکر نکنم تو را خوشحال کند

#همسـایـه گفـت پـس اگر مـرا خوشحال نمیکند حتمـا از صــافـی سـوم ، یعنـی فایـده ، رد شـده اسـت . آیـا چیـزی کـه میخواهـی تعریـف کنـی ، برایم مفید اسـت و به دردم میخـورد؟ گفت نه ، به هیچ وجه

همسایه گفـت پس اگر این حـرف ، نه #واقعیت دارد ، نه خوشحال کننده است و نه مفید ، آن را پیــش خــود نگهدار و سعی کن خــودت هم زود فراموشش کنی

#شب_خوش
ارسالی سرکار خانم عابدینی
#دانشگاه_آزاد_اسلامی
واحد #شهربابک استان #کرمان

با ما باشید
@IAzadUn