🔹 روز ۱۵ بهمن ماه روز بنیاد #دانشگاه_تهران نامیده میشود دانشگاهی که به دستور پدر ایران نوین رضا شاه بزرگ برای مبارزه با تحجر و واپسگرایی که سده ها گریبان ایران را می فشرد ساخته و راه اندازی شد .
در روز ۱۵ بهمن ماه ۱۳۱۳ لوحه ساختمان دانشگاه تهران به دست رضا شاه بزرگ در زمینهای پردیس جلالیه تهران بر زمین نشانده شد. نزدیک به ۲۵۰ هزار متر مربع از زمینهای جلالیه ویژه ساختمان دانشگاه تهران شد و بنا بر امر اعلیحضرت شاهنشاه قرار شد که کار ساختمان دانشکده پزشکی زودتر از دیگر دانشکدهها آغاز شود. بر روی لوح فلزی تاریخ ساختمان دانشگاه تهران چنین نوشته شد:
« هنگام شاهنشاهی پادشاه ایران رضا شاه پهلوی سردودمان پهلوی، ساختمان دانشگاه تهران به فرمان او آغاز و این نبشته که به یادگار در دل سنگ جای گرفته، به زمین سپرده شد. بهمن ماه یک هزار و سیصد و سیزده خورشیدی »
در روز ۸ خرداد ماه ۱۳۱۳ قانون اجازه تاسیس دانشگاه تهران در بیست و یک ماده به تصویب مجلس شورای ملی رسید. بر پایه این قانون دانشگاه تهران با شش دانشکده آغاز به کار کرد:
- ادبیات و فلسفه و علوم تربیتی
- علوم طبیعی و ریاضی
- فنی
- پزشکی و شعب و فروع آن (آموزشگاه عالی مامایی و آموزشگاه پرستاری و آموزشگاه عالی بهداشت و بیمارستانهای تهران)
- حقوق و علوم سیاسی و اقتصادی
- معقول و منقول
در روز ۲۴ اسفند ماه ۱۳۱۳ زادروز رضا شاه بزرگ، دانشگاه تهران در آیین باشکوهی در پیشگاه اعلیحضرت رضا شاه بزرگ گشوده شد. مهدیقلی هدایت نخستوزیر پیشین و کهنسال ایران که در این آیین باشکوه بود گفت این رویداد به همان اندازه برای ایران مهم است که ساختن راهآهن ایران و او از خداوند سپاس دارد که این روز بزرگ را دید و تجربه کرد. دانشگاه تهران با ۱۰۴۳ تن دانشجو آغاز به کار کرد. قانون بنیان دانشگاه تهران و آییننامه استخدامی دانشگاه تهران در روز ۸ خرداد ۱۳۱۳ به تصویب مجلس شورای ملی رسید .
اعلیحضرت رضا شاه بزرگ و ولیعهد محمدرضا پهلوی به داشتن پزشک در ایران بسیار اهمیت میدادند، ارتش را برای نگاهبانی مرزهای کشور و ملت ایران از گزند بیگانگان خارجی و پزشکان را نگاهبان ملت ایران از بیماریهای داخلی میخواندند، بدین روی در ساختن دانشکده پزشکی بی اندازه توجه شد و بهترینها در بنای آن فراهم آورده شد. سالن تشریح دانشکده پزشکی با آخرین تکنیکهای موجود ساخته شد. رضا شاه بزرگ کسانی که مانند زالو از دیدگاه مالی و معنوی کشور ایران را نابود میساختند را زیر کنترل درآورند و با همه دشمنیهای مفتخوران قاجار و آخوندهای مرتجع، ایرانی نوین و مدرن بنیاد نهادند. تشریح مردگان را که آخوندها پروانه نمیدادند انجام شود، اینک با فرمان رضا شاه مدرنترین سالن تشریح در دانشگاه تهران ساخته شد تا دانشجویان پزشکی بتوانند آناتومی بدن انسان را بشناسند و هممیهنان خود را از چنگال بیماریها برهانند.
بر فروهر شاهان ایرانساز پهلوی رضا شاه بزرگ و همایون شاهنشاه آریامهر هزاران درود میفرستیم و سپنتا مینیو جایگاهشان باد .
پاینده ایران 💎
تا ابد #جاویدشاه 👑
#رضاشاه_روحت_شاد
#فیروز_جامگان 💎
#رنسانس_ایرانی 🌱
در روز ۱۵ بهمن ماه ۱۳۱۳ لوحه ساختمان دانشگاه تهران به دست رضا شاه بزرگ در زمینهای پردیس جلالیه تهران بر زمین نشانده شد. نزدیک به ۲۵۰ هزار متر مربع از زمینهای جلالیه ویژه ساختمان دانشگاه تهران شد و بنا بر امر اعلیحضرت شاهنشاه قرار شد که کار ساختمان دانشکده پزشکی زودتر از دیگر دانشکدهها آغاز شود. بر روی لوح فلزی تاریخ ساختمان دانشگاه تهران چنین نوشته شد:
« هنگام شاهنشاهی پادشاه ایران رضا شاه پهلوی سردودمان پهلوی، ساختمان دانشگاه تهران به فرمان او آغاز و این نبشته که به یادگار در دل سنگ جای گرفته، به زمین سپرده شد. بهمن ماه یک هزار و سیصد و سیزده خورشیدی »
در روز ۸ خرداد ماه ۱۳۱۳ قانون اجازه تاسیس دانشگاه تهران در بیست و یک ماده به تصویب مجلس شورای ملی رسید. بر پایه این قانون دانشگاه تهران با شش دانشکده آغاز به کار کرد:
- ادبیات و فلسفه و علوم تربیتی
- علوم طبیعی و ریاضی
- فنی
- پزشکی و شعب و فروع آن (آموزشگاه عالی مامایی و آموزشگاه پرستاری و آموزشگاه عالی بهداشت و بیمارستانهای تهران)
- حقوق و علوم سیاسی و اقتصادی
- معقول و منقول
در روز ۲۴ اسفند ماه ۱۳۱۳ زادروز رضا شاه بزرگ، دانشگاه تهران در آیین باشکوهی در پیشگاه اعلیحضرت رضا شاه بزرگ گشوده شد. مهدیقلی هدایت نخستوزیر پیشین و کهنسال ایران که در این آیین باشکوه بود گفت این رویداد به همان اندازه برای ایران مهم است که ساختن راهآهن ایران و او از خداوند سپاس دارد که این روز بزرگ را دید و تجربه کرد. دانشگاه تهران با ۱۰۴۳ تن دانشجو آغاز به کار کرد. قانون بنیان دانشگاه تهران و آییننامه استخدامی دانشگاه تهران در روز ۸ خرداد ۱۳۱۳ به تصویب مجلس شورای ملی رسید .
اعلیحضرت رضا شاه بزرگ و ولیعهد محمدرضا پهلوی به داشتن پزشک در ایران بسیار اهمیت میدادند، ارتش را برای نگاهبانی مرزهای کشور و ملت ایران از گزند بیگانگان خارجی و پزشکان را نگاهبان ملت ایران از بیماریهای داخلی میخواندند، بدین روی در ساختن دانشکده پزشکی بی اندازه توجه شد و بهترینها در بنای آن فراهم آورده شد. سالن تشریح دانشکده پزشکی با آخرین تکنیکهای موجود ساخته شد. رضا شاه بزرگ کسانی که مانند زالو از دیدگاه مالی و معنوی کشور ایران را نابود میساختند را زیر کنترل درآورند و با همه دشمنیهای مفتخوران قاجار و آخوندهای مرتجع، ایرانی نوین و مدرن بنیاد نهادند. تشریح مردگان را که آخوندها پروانه نمیدادند انجام شود، اینک با فرمان رضا شاه مدرنترین سالن تشریح در دانشگاه تهران ساخته شد تا دانشجویان پزشکی بتوانند آناتومی بدن انسان را بشناسند و هممیهنان خود را از چنگال بیماریها برهانند.
بر فروهر شاهان ایرانساز پهلوی رضا شاه بزرگ و همایون شاهنشاه آریامهر هزاران درود میفرستیم و سپنتا مینیو جایگاهشان باد .
پاینده ایران 💎
تا ابد #جاویدشاه 👑
#رضاشاه_روحت_شاد
#فیروز_جامگان 💎
#رنسانس_ایرانی 🌱
#دانشگاه جندى شاپور
دانشگاه گندی شاپور (که بصورت جندیشاپورنیز نامیده شده) در سال۲۷۱ بدست شاهنشاهان ساسانی در شوشتر بنیاد نهاده شد. این فرهنگستان همچنین دارای یک بیمارستان آموزشی و یک کتابخانه بود. بیمارستان گندی شاپور نخستین بیمارستان آموزشی جهان بود. در این فرهنگستان دانشهای فلسفی و پزشکی تدریس میشد و بنا به روایات حبس و مرگ مانی پیامبر نیز در گندیشاپور روی دادهاست.
گندی شاپور یکی از هفت شهر اصلی #خوزستان بود. نام آن در آغاز «گوند-دزی-شاپور» به معنی «دژ نظامی شاپور» بودهاست. دیگر نامهایی که برای آن بهکار میرفته عبارت است از پیلآباد، خوز، نیلاب، نیلاط. در سریانی آن را بیت لاباط مینامیدند.
برخی پژوهشگران بر اینند که بنیادی همانند به گندیشاپور از زمان پارتیان در این جایگاه قرار داشتهاست. شهری به نام گندی شاپور را شاپور یکم فرزند اردشیر #ساسانی پس از شکست دادن سپاه روم به سرکردگی والرین، بنا نهاد. شاپور یکم گندی شاپور را پایتخت خود قرار داد.
نامآوری گندی شاپور بیشتر در زمان خسرو انوشیروان ساسانی انجام گرفت. خسرو انوشیروانگرایش فراوانی به دانش و پژوهش داشت و گروه بزرگی از دانشوران زمان خود را در گندی شاپور گرد آورد. در پی همین فرمان خسرو بود که برزویه، پزشک بزرگ ایرانی، مأمور مسافرت به #هندوستان شد تا به گردآوری بهترینهای دانش هندی بپردازد. امروزه شهرت برزویه در ترجمهای است که از کتاب پنچه تنتره هندی به پارسی میانه انجام داد که امروزه به نام کلیله و دمنه معروف است.
بنابراین فرهنگستان گندی شاپور از کانونهای اصلی دانشورزی، فلسفه و پزشکی در جهان باستان شد. در برخی منابع اشاراتی به انجام آزمون و امتحان برای اعطاء اجازه طبابت به دانشآموختگان دانشگاه گندی شاپور شدهاست. کتاب «تاریخ الحکمه» (سرگذشت فرزانگی) به توصیف این مسئله میپردازد. شاید این نمونه نخستین برگزاری آزمون دانشگاهی در جهان بوده باشد.
تمامی کتابهای شناخته شده آن روزگار در زمینه پزشکی، در کتابخانه گندی شاپور گردآوری و ترجمه شده بود، با اینکار گندی شاپور تبدیل به کانون اصلی انتقال دانش میان شرق و غرب گشت. گندی شاپور و همچنین آموزشگاه وانسیبین که پیش از فرهنگستان گندی شاپور در دزفول بنیاد شده بود تأثیر بزرگی در شکل گرفتن نهاد «بیمارستان» بویژه کلینیک آموزشی در جهان داشتند.
دانشگاه گندی شاپور در عصر خود بزرگترین مرکز فرهنگی شد. دانشجویان و استادان از اکناف جهان بدان روی میآوردند. مسیحیان نسطوری در آن دانشگاه پذیرفته شدند و ترجمه سریانیهای آثار یونانی در طب وفلسفه را به ارمغان آوردند نو افلاطونیها در آنجا بذر صوفی گری کاشتند. سنت طبی هندوستان، ایران، سوریه و یونان در هم آمیخت و یک مکتب درمانی شکوفا را به وجود آورد. به فرمان انوشیروان، آثار افلاطون و ارسطو به پهلوی برگردان شد و در دانشگاه تدریس شد.
در سالهای آغازین پیدایش دین اسلام در عربستان، دانشکده پزشکی و بیمارستان گندی شاپور شمار زیادی استاد ایرانی، یونانی، هندی و رومی را در خود جا داده بود. گفته شده که حتی پزشک شخصی محمد، پیامبر اسلام، نیز از دانشآموختگان(فارغالتحصیلان) دانشکده پزشکی جندیشاپور بودهاست.
در دانشگاه گندی شاپور، دوره ساسانیان، بخشی به گردآوری اطلاعات در باره بیماریهای دریانوردان و راههای درمان آنها اختصاص داشتهاست. در سفرهای دریایی اکتشافی که در زمان هخامنشیان انجام میشد، همواره پزشکانی با کاروانهای دریایی همراه بودند که وظیفه مراقبتهای بهداشتی دریانوردان را بر عهده داشتهاند.
در کتاب دینکردآمدهاست که «در دوران ساسانی در بندر سیراف و بندر هرمز نوعی دانشکده افسری به نام ناوارتشتارستان به آموزش و پرورش افسران نیروی دریایی ایران میپرداخت.
ابن ندیم آورده است که اردشیر بابکان، بقایای تمام کتابهای پراکنده باستانی ایرانیان را، از هند و چین جمعآوری کرد و به خزانه افزود. پسر او شاپور اولراه پدر را ادامه داد و و تمام کتابهایی که از زبانهای دیگر به پارسی ترجمه شده بود را گرد آورد. او همچنین اوستا را به صورت یک کتاب گردآوری کرد. بنابر این پس از آنکه اسکندر اوستا را سوزاند آن را احیا کرد. کتابخانه دیگری که در این زمان ساخته شد کتابخانه خسرو اول در جندی شاپور برای دانشگاه آن بود. علاقه خاص او به جمعآوری کتابها از دورترین نقاط جهان مشهور است. جندی شاپور بهترین مرکز تحقیقاتی در دوران ساسانی بود. بسیای از دانشمندان از ملیتهای مختلف مخصوصا نسطوری ها در آنجا گرد آمده بودند و بسیاری از کتابها به دستور خسرو اول به فارسی ترجمه شده بود. علاوه بر این دو کتابخانه، کتابخانههای بزرگ و معتبر دیگری هم وجود داشت. همه آتشکدهها و پرستشگاهها مانند همه بیمارستانها و مراکز تحقیقاتی و آموزشی گنجینه کتابهای خودشان را داشتند.
دانشگاه گندی شاپور (که بصورت جندیشاپورنیز نامیده شده) در سال۲۷۱ بدست شاهنشاهان ساسانی در شوشتر بنیاد نهاده شد. این فرهنگستان همچنین دارای یک بیمارستان آموزشی و یک کتابخانه بود. بیمارستان گندی شاپور نخستین بیمارستان آموزشی جهان بود. در این فرهنگستان دانشهای فلسفی و پزشکی تدریس میشد و بنا به روایات حبس و مرگ مانی پیامبر نیز در گندیشاپور روی دادهاست.
گندی شاپور یکی از هفت شهر اصلی #خوزستان بود. نام آن در آغاز «گوند-دزی-شاپور» به معنی «دژ نظامی شاپور» بودهاست. دیگر نامهایی که برای آن بهکار میرفته عبارت است از پیلآباد، خوز، نیلاب، نیلاط. در سریانی آن را بیت لاباط مینامیدند.
برخی پژوهشگران بر اینند که بنیادی همانند به گندیشاپور از زمان پارتیان در این جایگاه قرار داشتهاست. شهری به نام گندی شاپور را شاپور یکم فرزند اردشیر #ساسانی پس از شکست دادن سپاه روم به سرکردگی والرین، بنا نهاد. شاپور یکم گندی شاپور را پایتخت خود قرار داد.
نامآوری گندی شاپور بیشتر در زمان خسرو انوشیروان ساسانی انجام گرفت. خسرو انوشیروانگرایش فراوانی به دانش و پژوهش داشت و گروه بزرگی از دانشوران زمان خود را در گندی شاپور گرد آورد. در پی همین فرمان خسرو بود که برزویه، پزشک بزرگ ایرانی، مأمور مسافرت به #هندوستان شد تا به گردآوری بهترینهای دانش هندی بپردازد. امروزه شهرت برزویه در ترجمهای است که از کتاب پنچه تنتره هندی به پارسی میانه انجام داد که امروزه به نام کلیله و دمنه معروف است.
بنابراین فرهنگستان گندی شاپور از کانونهای اصلی دانشورزی، فلسفه و پزشکی در جهان باستان شد. در برخی منابع اشاراتی به انجام آزمون و امتحان برای اعطاء اجازه طبابت به دانشآموختگان دانشگاه گندی شاپور شدهاست. کتاب «تاریخ الحکمه» (سرگذشت فرزانگی) به توصیف این مسئله میپردازد. شاید این نمونه نخستین برگزاری آزمون دانشگاهی در جهان بوده باشد.
تمامی کتابهای شناخته شده آن روزگار در زمینه پزشکی، در کتابخانه گندی شاپور گردآوری و ترجمه شده بود، با اینکار گندی شاپور تبدیل به کانون اصلی انتقال دانش میان شرق و غرب گشت. گندی شاپور و همچنین آموزشگاه وانسیبین که پیش از فرهنگستان گندی شاپور در دزفول بنیاد شده بود تأثیر بزرگی در شکل گرفتن نهاد «بیمارستان» بویژه کلینیک آموزشی در جهان داشتند.
دانشگاه گندی شاپور در عصر خود بزرگترین مرکز فرهنگی شد. دانشجویان و استادان از اکناف جهان بدان روی میآوردند. مسیحیان نسطوری در آن دانشگاه پذیرفته شدند و ترجمه سریانیهای آثار یونانی در طب وفلسفه را به ارمغان آوردند نو افلاطونیها در آنجا بذر صوفی گری کاشتند. سنت طبی هندوستان، ایران، سوریه و یونان در هم آمیخت و یک مکتب درمانی شکوفا را به وجود آورد. به فرمان انوشیروان، آثار افلاطون و ارسطو به پهلوی برگردان شد و در دانشگاه تدریس شد.
در سالهای آغازین پیدایش دین اسلام در عربستان، دانشکده پزشکی و بیمارستان گندی شاپور شمار زیادی استاد ایرانی، یونانی، هندی و رومی را در خود جا داده بود. گفته شده که حتی پزشک شخصی محمد، پیامبر اسلام، نیز از دانشآموختگان(فارغالتحصیلان) دانشکده پزشکی جندیشاپور بودهاست.
در دانشگاه گندی شاپور، دوره ساسانیان، بخشی به گردآوری اطلاعات در باره بیماریهای دریانوردان و راههای درمان آنها اختصاص داشتهاست. در سفرهای دریایی اکتشافی که در زمان هخامنشیان انجام میشد، همواره پزشکانی با کاروانهای دریایی همراه بودند که وظیفه مراقبتهای بهداشتی دریانوردان را بر عهده داشتهاند.
در کتاب دینکردآمدهاست که «در دوران ساسانی در بندر سیراف و بندر هرمز نوعی دانشکده افسری به نام ناوارتشتارستان به آموزش و پرورش افسران نیروی دریایی ایران میپرداخت.
ابن ندیم آورده است که اردشیر بابکان، بقایای تمام کتابهای پراکنده باستانی ایرانیان را، از هند و چین جمعآوری کرد و به خزانه افزود. پسر او شاپور اولراه پدر را ادامه داد و و تمام کتابهایی که از زبانهای دیگر به پارسی ترجمه شده بود را گرد آورد. او همچنین اوستا را به صورت یک کتاب گردآوری کرد. بنابر این پس از آنکه اسکندر اوستا را سوزاند آن را احیا کرد. کتابخانه دیگری که در این زمان ساخته شد کتابخانه خسرو اول در جندی شاپور برای دانشگاه آن بود. علاقه خاص او به جمعآوری کتابها از دورترین نقاط جهان مشهور است. جندی شاپور بهترین مرکز تحقیقاتی در دوران ساسانی بود. بسیای از دانشمندان از ملیتهای مختلف مخصوصا نسطوری ها در آنجا گرد آمده بودند و بسیاری از کتابها به دستور خسرو اول به فارسی ترجمه شده بود. علاوه بر این دو کتابخانه، کتابخانههای بزرگ و معتبر دیگری هم وجود داشت. همه آتشکدهها و پرستشگاهها مانند همه بیمارستانها و مراکز تحقیقاتی و آموزشی گنجینه کتابهای خودشان را داشتند.