Forwarded from Atheism Society
💥 روحانيون شيعه، عامل اصلى تجزيه ايران!
#قسمت_هفتم
#نقش_روحانيون در ضميمه كردن خاك ايران به عثمانى
ميدانيم كه در سال ١٢٩٨ هجرى قمرى #موسيو_ژوزف_نوزيلژيكى به رياست ادارات گمرك كرمانشاه و تبريز منصوب شد و اقدامات و اصلاحات او در امور گمرك به استثناى محمره (خرمشهر) تحت نظر او قرار گرفت و در نتيجه اقدامات او در سال ١٣٠١ درآمد گمرك ٥٠ درصد افزايش يافت و «نوز» به وزارت ترفيع مقام يافت
در سال ١٣٠٣ حاج #ميرزا_حسن_مجتهد_تبريزى كه از روحانيون ضدمشروطيت بنام است به منظور مخالفت با اقدامات و اصلاحات «نوز» در اداره امور گمرك و سر و سامان دادن به وضع مالى كشور اعلام داشت علماى طراز اول #كربلا و #نجف نامه هايى براى او ارسال و به وى مأموريت داده اند با تمام امكانات لازم با كمك مردم بر ضد حقوق و عوارض جديد گمركى و لغو آنها اقدامات لازم به عمل آورد،
سپس به فرماندار تبريز اعلام داشت كه وى بايد در اجراى دستور علماى كربلا و نجف، مأموران بلژيكى گمرك را از كشور خارج، حقوق و عواض گمركى را لغو، مدارسى را كه اخيراً بر طبق الگوى مدارس اروپائى تأسيس شده ببندد و مغازه هاى #اروپائيها و #امريكائيها را تعطيل كند
«نوز» و همكارانش بر اثر تحريك #حاج_ميرزا حسن مجتهد تبريز و شوراندن مردم بر ضد آنها از شهر فرار كردند،
ولى بعد از فرار بلژيكيها از تبريز معلوم شد نامه هايى كه حاج ميرزا حسن مجتهد طراز اول تبريز به عنوان نامه هاى واصله از علماى كربلا و نجف ارائه داده، جعلى بوده و لذا حاج ميرزا حسن و دستيارانش از شهر اخراج و نوز و همكارانش مجدداً به شهر مراجعت و مشغول به كار شدند
{Times, July 13 , 1903}
اين عمل #غيرمذهبى و #غيراخلاقى حاج ميرزا حسن مجتهد اول تبريز نشان ميدهد كه تنها #آيت_الله_خمينى براي در دست گرفتن قدرت، مردم را فريب نداد.
تنها او نبود كه به مردم گفت ما روحانيون داعيه حكومت نداريم و پس از فريب آنها ، حكومت را بين خود و #آخوندها تقسيم و به قصابى مردم بيگناه مشغول شد، #روحانيت_شيعه به طور پيوسته در طول تاريخ خود با خدعه و نيرنگ, مقام كاذب مذهبى ش را حفظ كرده است. اين وقايع نشان ميدهد كه #روحانيون پيوسته از راههاى نامشروع و ضداخلاقى در مردم نفوذ و از طريق غير انسانى و با حيله به مكيدن خون ملت بى پناه ايران اشتغال ورزيده اند
اتفاق جالب ديگرى كه در اين زمان بنا به نوشته مجله تايمز رخ داده اينست كه #ملاهاى_منتفذ ايران با الهام از نظريه «#پان_اسلاميسم»سيد جمال الدين اسد آبادى درصدد برآمده بودند ايران را به #سلطان_عثمانى تسليم و او را به عنوان خليفه اسلام بشناسند و بدين وسيله به قول خودشان بين شيعه و سنى آشتى و اتحاد برقرار سازند
بر طبق نوشته روزنامه تايمز در شماره ٢٧ اگوست سال ١٩٠٣ #مجتهدين نامه اى به #مظفرالدين_شاه نوشته و ضمن آن، او را تهديد كرده اند كه اگر به خواستهاى آنها عمل نكند آنها مجبور خواهند شد سلطان تركيه را دعوت كنند تا ايران را تصرف كند
دو واقعه مذكور را «ادوارد براون» به تفصيل شرح و روزنامه تايمز را به عنوان مأخذ خبرى خود ذكر كرده است
#منبع:
{Edward Brown , The Persian Revolusion (New York : Brans and Nobels , Inc 1966) , pp. 107-80}
در دوران كنونى هم خيانت اين قوم مفتخور و تجزيه ايران و دادن منابع ملى به روسيه و چين، راه اسلاف فاسد و خائنشان را دنبال ميكنند.
@atheism_society
#قسمت_هفتم
#نقش_روحانيون در ضميمه كردن خاك ايران به عثمانى
ميدانيم كه در سال ١٢٩٨ هجرى قمرى #موسيو_ژوزف_نوزيلژيكى به رياست ادارات گمرك كرمانشاه و تبريز منصوب شد و اقدامات و اصلاحات او در امور گمرك به استثناى محمره (خرمشهر) تحت نظر او قرار گرفت و در نتيجه اقدامات او در سال ١٣٠١ درآمد گمرك ٥٠ درصد افزايش يافت و «نوز» به وزارت ترفيع مقام يافت
در سال ١٣٠٣ حاج #ميرزا_حسن_مجتهد_تبريزى كه از روحانيون ضدمشروطيت بنام است به منظور مخالفت با اقدامات و اصلاحات «نوز» در اداره امور گمرك و سر و سامان دادن به وضع مالى كشور اعلام داشت علماى طراز اول #كربلا و #نجف نامه هايى براى او ارسال و به وى مأموريت داده اند با تمام امكانات لازم با كمك مردم بر ضد حقوق و عوارض جديد گمركى و لغو آنها اقدامات لازم به عمل آورد،
سپس به فرماندار تبريز اعلام داشت كه وى بايد در اجراى دستور علماى كربلا و نجف، مأموران بلژيكى گمرك را از كشور خارج، حقوق و عواض گمركى را لغو، مدارسى را كه اخيراً بر طبق الگوى مدارس اروپائى تأسيس شده ببندد و مغازه هاى #اروپائيها و #امريكائيها را تعطيل كند
«نوز» و همكارانش بر اثر تحريك #حاج_ميرزا حسن مجتهد تبريز و شوراندن مردم بر ضد آنها از شهر فرار كردند،
ولى بعد از فرار بلژيكيها از تبريز معلوم شد نامه هايى كه حاج ميرزا حسن مجتهد طراز اول تبريز به عنوان نامه هاى واصله از علماى كربلا و نجف ارائه داده، جعلى بوده و لذا حاج ميرزا حسن و دستيارانش از شهر اخراج و نوز و همكارانش مجدداً به شهر مراجعت و مشغول به كار شدند
{Times, July 13 , 1903}
اين عمل #غيرمذهبى و #غيراخلاقى حاج ميرزا حسن مجتهد اول تبريز نشان ميدهد كه تنها #آيت_الله_خمينى براي در دست گرفتن قدرت، مردم را فريب نداد.
تنها او نبود كه به مردم گفت ما روحانيون داعيه حكومت نداريم و پس از فريب آنها ، حكومت را بين خود و #آخوندها تقسيم و به قصابى مردم بيگناه مشغول شد، #روحانيت_شيعه به طور پيوسته در طول تاريخ خود با خدعه و نيرنگ, مقام كاذب مذهبى ش را حفظ كرده است. اين وقايع نشان ميدهد كه #روحانيون پيوسته از راههاى نامشروع و ضداخلاقى در مردم نفوذ و از طريق غير انسانى و با حيله به مكيدن خون ملت بى پناه ايران اشتغال ورزيده اند
اتفاق جالب ديگرى كه در اين زمان بنا به نوشته مجله تايمز رخ داده اينست كه #ملاهاى_منتفذ ايران با الهام از نظريه «#پان_اسلاميسم»سيد جمال الدين اسد آبادى درصدد برآمده بودند ايران را به #سلطان_عثمانى تسليم و او را به عنوان خليفه اسلام بشناسند و بدين وسيله به قول خودشان بين شيعه و سنى آشتى و اتحاد برقرار سازند
بر طبق نوشته روزنامه تايمز در شماره ٢٧ اگوست سال ١٩٠٣ #مجتهدين نامه اى به #مظفرالدين_شاه نوشته و ضمن آن، او را تهديد كرده اند كه اگر به خواستهاى آنها عمل نكند آنها مجبور خواهند شد سلطان تركيه را دعوت كنند تا ايران را تصرف كند
دو واقعه مذكور را «ادوارد براون» به تفصيل شرح و روزنامه تايمز را به عنوان مأخذ خبرى خود ذكر كرده است
#منبع:
{Edward Brown , The Persian Revolusion (New York : Brans and Nobels , Inc 1966) , pp. 107-80}
در دوران كنونى هم خيانت اين قوم مفتخور و تجزيه ايران و دادن منابع ملى به روسيه و چين، راه اسلاف فاسد و خائنشان را دنبال ميكنند.
@atheism_society
Forwarded from Atheism Society
💥 سياست، كفايت و درايت، تمام چيزى كه امام على نداشت
#قسمت_اول
همه ما درباره وقايع صدر اسلام بارها و بارها مطالبى را از #روحانيون_مسلمان و خصوصاً #آخوندهاى_شيعه شنيده ايم.
اما آنچيزى كه كمتر و يا اصلا از آن حرف زده نشده است،
نقاط ضعف #على_بن_ابيطالب است كه با وضوح تمام در جاى جاى تاريخ اسلام به چشم ميخورد،
چه آنجا كه روحانيون شيعه او را عامل خلقت كائنات ميدانند و چه آنجا كه اهل سنت #دامادى_محمد و خلافت او پس از #عثمان را برايش فضيلت ميشمارند.
على بن ابيطالب در خانه محمد بزرگ شده بود و زمانى كه محمد ادعاى نبوت كرد نوجوانى بيش نبود كه نزديكى به محمد و تمايل او به دين تازه تأسيس اسلام،
او را به #انسانى_خشك_مقدس و متعصب تبديل كرده بود كه بارها بدليل همين خشك مقدس بودن، جان انسانهاى بيگناهى را گرفته و هميشه مورد بخشش و حمايت شديد پيامبر اسلام قرار گرفته بود.(رك: من لا یحضر الفقیه ج ١ حديث ٣٤٢٥ - امالی شیح صدوق برگ ١٦٤)
اين حمايتهاى محمد و اين اعمال على، از او #شخصى_بسيار_منفور و دل نچسب در ميان ياران محمد به وجود آورده بود كه تنها راه چاره محمد براى نجاتش ازين تنفر اصحابش، ازدواج فاطمه با او بود.
خود محمد نيز از اين خلق و خوى على آگاه بود و تمام تلاشش در حمايتهاى بى دريغ از او، جلوگيرى از خشم و نفرت اطرافيانش بود و نه توانائى هاى على بن ابيطالب.(رك: داستان #غدير_خم و علتش)
به عنوان مثال اينكه در هيچ جائى از تاريخ اسلام نمى بينيم كه محمد به على مسئوليتى مهم داده باشد و در هيچكدام از جنگها فرماندهى هيچ سپاهى را در هيچ برهه اى از زمان به وى واگذار نكرد.
پس از مرگ محمد على جوانى حدود ٣٠-٣٢ ساله بود كه هيچ اعتبارى در ميان اصحاب محمد نداشت و اينرا تمامى اصحاب محمد ميدانستند،
به همين دليل نيز در انتخاب جانشين محمد حتى او را براى مشورت دعوت نكردند، فراموش نكنيم كه كسانى كه بيش از ٢٠ سال در كنار محمد بودند بهتر از من و شما و آخوندها، صلاح ملك خويش ميدانستند، پس نعره هاى گوشخراش روحانيون شيعه در جانشينى برحق على به درد خودشان و پاى منبريهاشون ميخورد و نه به درد تاريخ و محققين.
ادامه دارد .....
@atheism_society
#قسمت_اول
همه ما درباره وقايع صدر اسلام بارها و بارها مطالبى را از #روحانيون_مسلمان و خصوصاً #آخوندهاى_شيعه شنيده ايم.
اما آنچيزى كه كمتر و يا اصلا از آن حرف زده نشده است،
نقاط ضعف #على_بن_ابيطالب است كه با وضوح تمام در جاى جاى تاريخ اسلام به چشم ميخورد،
چه آنجا كه روحانيون شيعه او را عامل خلقت كائنات ميدانند و چه آنجا كه اهل سنت #دامادى_محمد و خلافت او پس از #عثمان را برايش فضيلت ميشمارند.
على بن ابيطالب در خانه محمد بزرگ شده بود و زمانى كه محمد ادعاى نبوت كرد نوجوانى بيش نبود كه نزديكى به محمد و تمايل او به دين تازه تأسيس اسلام،
او را به #انسانى_خشك_مقدس و متعصب تبديل كرده بود كه بارها بدليل همين خشك مقدس بودن، جان انسانهاى بيگناهى را گرفته و هميشه مورد بخشش و حمايت شديد پيامبر اسلام قرار گرفته بود.(رك: من لا یحضر الفقیه ج ١ حديث ٣٤٢٥ - امالی شیح صدوق برگ ١٦٤)
اين حمايتهاى محمد و اين اعمال على، از او #شخصى_بسيار_منفور و دل نچسب در ميان ياران محمد به وجود آورده بود كه تنها راه چاره محمد براى نجاتش ازين تنفر اصحابش، ازدواج فاطمه با او بود.
خود محمد نيز از اين خلق و خوى على آگاه بود و تمام تلاشش در حمايتهاى بى دريغ از او، جلوگيرى از خشم و نفرت اطرافيانش بود و نه توانائى هاى على بن ابيطالب.(رك: داستان #غدير_خم و علتش)
به عنوان مثال اينكه در هيچ جائى از تاريخ اسلام نمى بينيم كه محمد به على مسئوليتى مهم داده باشد و در هيچكدام از جنگها فرماندهى هيچ سپاهى را در هيچ برهه اى از زمان به وى واگذار نكرد.
پس از مرگ محمد على جوانى حدود ٣٠-٣٢ ساله بود كه هيچ اعتبارى در ميان اصحاب محمد نداشت و اينرا تمامى اصحاب محمد ميدانستند،
به همين دليل نيز در انتخاب جانشين محمد حتى او را براى مشورت دعوت نكردند، فراموش نكنيم كه كسانى كه بيش از ٢٠ سال در كنار محمد بودند بهتر از من و شما و آخوندها، صلاح ملك خويش ميدانستند، پس نعره هاى گوشخراش روحانيون شيعه در جانشينى برحق على به درد خودشان و پاى منبريهاشون ميخورد و نه به درد تاريخ و محققين.
ادامه دارد .....
@atheism_society