💥ردی بر ادعای فواید روزهداری اسلامی (۱)
#بخش_چهارم
#ادعا:
روزه داری برای بیماران مبتلا به صرع مفید است:
Fasting may benefit patients with epilepsy
(منبع: ژورنال science daily)
#پاسخ_به_ادعا:
کمافیالسابق در این مقاله نیز به نوعی از روزهداری اشاره شده است که در عمل سنخیتی با روزه داری اسلامی که در آن حتی نوشیدن آب هم منع شده است ندارد. در همین مقاله آمده است که:
In the study, six children, ages 2 to 7, and all on the ketogenic diet, were asked to fast on alternate days.
ترجمه: در این پژوهش،از شش کودک در رنج سنی ۲ تا ۷ سال که رژیم غذایی کتوژنتیک (تولید و آزادسازی کتون بادی به خون طی فرایند لیپولیز با کاهش مصرف کربوهیدرات و افزایش مصرف اسیدهای چرب) را میگذراندند،درخواست شد که «به صورت یک روز در میان پرهیز غذایی داشته باشند.»
باز هم در جای دیگر میگوید:
Periodic fasts, they add, may eventually prove to be an alternative standalone therapy in children with drug-resistant epilepsy.
ترجمه: متد «پرهیز غذایی متناوب» که به رژیم غذایی کتوژنتیک کودکان اضافه شد، احتمالا میتواند به عنوان یک روش درمانی مستقل برای کودکان مبتلا به صرعی که در مقابل داروها مقاوم هستند تلقی شود
همانطور که مشاهده کردید٬ اساساً این مقاله هیچ ربطی به اثر درمانی روزهداری اسلامی بر بیماری صرع نداشت! اما تا وقتی که «دروغ سلاح مؤمن است» ٬ هر دروغی برای اعتلای اسلام و رونق بازار دکانداران دین ثواب هم دارد! چنانکه نویسندهی مسلمان آن مقاله در پایان کلامش به این مطلب اشاره میکند:
«نشر این مطالب حتی بدون ذکر آیدی کانال نقد الحاد جایز میباشد و در حکم صدقهی جاریه است و ثواب دارد!»
پایان
https://t.me/Iamkheradgera
#بخش_چهارم
#ادعا:
روزه داری برای بیماران مبتلا به صرع مفید است:
Fasting may benefit patients with epilepsy
(منبع: ژورنال science daily)
#پاسخ_به_ادعا:
کمافیالسابق در این مقاله نیز به نوعی از روزهداری اشاره شده است که در عمل سنخیتی با روزه داری اسلامی که در آن حتی نوشیدن آب هم منع شده است ندارد. در همین مقاله آمده است که:
In the study, six children, ages 2 to 7, and all on the ketogenic diet, were asked to fast on alternate days.
ترجمه: در این پژوهش،از شش کودک در رنج سنی ۲ تا ۷ سال که رژیم غذایی کتوژنتیک (تولید و آزادسازی کتون بادی به خون طی فرایند لیپولیز با کاهش مصرف کربوهیدرات و افزایش مصرف اسیدهای چرب) را میگذراندند،درخواست شد که «به صورت یک روز در میان پرهیز غذایی داشته باشند.»
باز هم در جای دیگر میگوید:
Periodic fasts, they add, may eventually prove to be an alternative standalone therapy in children with drug-resistant epilepsy.
ترجمه: متد «پرهیز غذایی متناوب» که به رژیم غذایی کتوژنتیک کودکان اضافه شد، احتمالا میتواند به عنوان یک روش درمانی مستقل برای کودکان مبتلا به صرعی که در مقابل داروها مقاوم هستند تلقی شود
همانطور که مشاهده کردید٬ اساساً این مقاله هیچ ربطی به اثر درمانی روزهداری اسلامی بر بیماری صرع نداشت! اما تا وقتی که «دروغ سلاح مؤمن است» ٬ هر دروغی برای اعتلای اسلام و رونق بازار دکانداران دین ثواب هم دارد! چنانکه نویسندهی مسلمان آن مقاله در پایان کلامش به این مطلب اشاره میکند:
«نشر این مطالب حتی بدون ذکر آیدی کانال نقد الحاد جایز میباشد و در حکم صدقهی جاریه است و ثواب دارد!»
پایان
https://t.me/Iamkheradgera
Telegram
I am kheradgera
توییتر:
https://twitter.com/Iamkheradgera1?s=09
اینستاگرام: https://www.instagram.com/Iamkheradgera1
کانال تلگرام: https://t.me/Iamkheradgera
https://twitter.com/Iamkheradgera1?s=09
اینستاگرام: https://www.instagram.com/Iamkheradgera1
کانال تلگرام: https://t.me/Iamkheradgera
🔻#بخش_چهارم
با این وجود شایان ذکر است که وقتی اجساد پف کرده مردگان از دریا بیرون کشیده میشود رحمت انسان است کە بە نمایش درمیآید نه رحمت خدا. در روزهایی که هزاران کودک در یک آن از آغوش مادران خود رها شدە و بە سادگی غرق میشوند، باید الهیات لیبرال توضیح دهد چە اتفاقی افتادە است و چرا خدای متعال کاری نکردە است. الهیات غضب اصولگرایان، شایستگی فکری و عقلی بیشتری از این الهیات دارد. اگر خدا وجود داشته باشد، اراده او غیرقابل فهم و توصیف نیست. تنها چیزی که در این وقایع وحشتناک غیر قابل فهم و توصیف است این است که بسیاری از مردان و زنانی کە از نظر عصبی کاملا" سالم هستند، میتوانند باور نکردنیها را باور کنند و این را حد اعلای حکمت اخلاقی بدانند.
این نگرش اعتدالگرایان مذهبی کاملا" بیمعنی و نامعقول است که باور دارند یک انسان معقول میتواند به خدا ایمان داشته باشد زیرا این عقیده او را خوشحال میکند، هراس او از مرگ را تخفیف میدهد یا به زندگی او معنی میدهد. پوچی این گزارە هنگامی آشکار میشود که موضوع آرامشبخش دیگری را جایگزین مفهوم خدا در این گزارە کنیم: به عنوان مثال تصور کنید که مردی میخواهد باور کند که یک الماس در جایی از حیاط خانە او مدفون است که اندازه آن بە بزرگی یک یخچال است. بدون شک این باور غیر منتظره احساس بسیار خوبی بە شما میدهد. فقط تصور کنید چه اتفاقی میافتد اگر او به عنوان نمونه از منطق اعتدالگرایان مذهبی پیروی کند و این باور را بە صورتی عمل گرایانه حفظ کند: وقتی از او سؤال شود که چرا فکر میکند الماسی در حیاط خانە او وجود دارد که هزاران برابر بزرگتر از هر الماسی است کە تاکنون کشف شدهاست، و او چیزهایی مانند اینها بگوید: "این باور بە زندگی من معنا میدهد،" یا "من و خانواده روزهای یکشنبه از حفاری برای یافتن آن لذت میبریم" یا "من نمیخواهم در دنیایی زندگی کنم که در آن الماسی در حیاط خانه من دفن نشده باشد کە بزرگی آن از یک یخچال کوچکتر باشد. ”واضح است که این پاسخها نابسندە هستند. اما آنها تنها نابسندە نیستند، این جوابها را یک دیوانه یا یک احمق بە چنین پرسشی خواهد داد.
در اینجا ما میتوانیم ببینیم که چرا شرط بندی پاسکال، جهش ایمان کیرکگارد و سایر ترفندهای معرفت شناختی پونزی کاری از پیش نمیبرند. اعتقاد به وجود خدا بە این معنی است کە ایمان داشته باشیم شخصی در نوعی ارتباط با وجود خود است به گونهای که وجود او به خودی خود دلیل اعتقاد بە او است. بین واقعیت مورد نظر و پذیرش آن واقعیت، باید رابطه علی یا صوری وجود داشته باشد. به این ترتیب، میتوانیم ببینیم که اعتقادات دینی، به عنوان اعتقاد بە روشی که جهان بر اساس آن استوار است، باید به اندازه همە روابط علی دیگر با شواهد قابل اثبات باشد. بنیادگرایان مذهبی علیرغم تمام تعدیهایشان بە عقل و خرد، این را فهمیدهاند. اعتدالگرایان حداقل طبق تعریف این را درک نکردەاند.
ناسازگاری عقل و ایمان قرنهاست که از ویژگیهای بارز شناخت انسان و گفتمان عمومی بودە است. یا شخص دلایل خوبی برای اعتقادات شدیدش دارد یا چنین دلایلی ندارد. مردم با هر عقیدە و مسلکی به طور طبیعی تقدم و برتری عقل و خرد را تشخیص میدهند و در هر جایی که ممکن باشد به استدلال و شواهد متوسل میشوند. وقتی استدلال منطقی از عقیده آنها پشتیبانی میکند، آنان سخت بە دفاع از آن برمیخیزند؛ هنگامی استدلال منطقی تهدیدی متوجە گزارە آنها کند، آن را مسخرە میکنند. گاهی اوقات این دو حالت در یک جملە واحد با هم اتفاق میافتد و شخص برای بخشی از گفتەاش استدلال منطقی را بە سخرە میگیرد و برای بخش دیگر بە آن متوسل میشود. تنها هنگامی که شواهد و مدارک پشتیبان یک دکترین دینی، ضعیف یا ناموجود باشد یا شواهد قانع کنندهای علیه آن آموزە وجود داشتە باشد، طرفداران آن دکترین "ایمان" را فرا میخوانند. در غیر این صورت بە آسانی دلایل خود برای داشتن آن اعتقاد را اقامە میکنند. بە عنوان مثال "انجیل عهد جدید، رسالت انجیل عهد عتیق را تائید میکند، من صورت عیسی را در پنجره دیدم، ما دعا کردیم و سرطان دخترمان بهبود یافت". چنین دلایلی به طور کلی نابسندە هستند اما بهتر از آنند کە هیچ دلیلی اقامە نشود. ایمان چیزی بیشتر از مجوزی نیست که افراد مذهبی به خود میدهند تا هنگام عدم موفقیت خرد همچنان اعتقاد خود را حفظ کنند. در دنیایی که با اعتقادات مذهبی ناسازگار از هم گسیختە شده است، در کشوری که مردم آن به طور فزایندهای به مفهوم عصر آهن از خدا، پایان تاریخ و جاودانگی روح همچنان ایمان دارند، تقسیمبندی عجولانە گفتمان ما بە دو حوزە امور مربوط بە عقل و امور مربوط بە ایمان، اکنون نابخردانە و غیرقابل قبول است.
https://t.me/Iamkheradgera
با این وجود شایان ذکر است که وقتی اجساد پف کرده مردگان از دریا بیرون کشیده میشود رحمت انسان است کە بە نمایش درمیآید نه رحمت خدا. در روزهایی که هزاران کودک در یک آن از آغوش مادران خود رها شدە و بە سادگی غرق میشوند، باید الهیات لیبرال توضیح دهد چە اتفاقی افتادە است و چرا خدای متعال کاری نکردە است. الهیات غضب اصولگرایان، شایستگی فکری و عقلی بیشتری از این الهیات دارد. اگر خدا وجود داشته باشد، اراده او غیرقابل فهم و توصیف نیست. تنها چیزی که در این وقایع وحشتناک غیر قابل فهم و توصیف است این است که بسیاری از مردان و زنانی کە از نظر عصبی کاملا" سالم هستند، میتوانند باور نکردنیها را باور کنند و این را حد اعلای حکمت اخلاقی بدانند.
این نگرش اعتدالگرایان مذهبی کاملا" بیمعنی و نامعقول است که باور دارند یک انسان معقول میتواند به خدا ایمان داشته باشد زیرا این عقیده او را خوشحال میکند، هراس او از مرگ را تخفیف میدهد یا به زندگی او معنی میدهد. پوچی این گزارە هنگامی آشکار میشود که موضوع آرامشبخش دیگری را جایگزین مفهوم خدا در این گزارە کنیم: به عنوان مثال تصور کنید که مردی میخواهد باور کند که یک الماس در جایی از حیاط خانە او مدفون است که اندازه آن بە بزرگی یک یخچال است. بدون شک این باور غیر منتظره احساس بسیار خوبی بە شما میدهد. فقط تصور کنید چه اتفاقی میافتد اگر او به عنوان نمونه از منطق اعتدالگرایان مذهبی پیروی کند و این باور را بە صورتی عمل گرایانه حفظ کند: وقتی از او سؤال شود که چرا فکر میکند الماسی در حیاط خانە او وجود دارد که هزاران برابر بزرگتر از هر الماسی است کە تاکنون کشف شدهاست، و او چیزهایی مانند اینها بگوید: "این باور بە زندگی من معنا میدهد،" یا "من و خانواده روزهای یکشنبه از حفاری برای یافتن آن لذت میبریم" یا "من نمیخواهم در دنیایی زندگی کنم که در آن الماسی در حیاط خانه من دفن نشده باشد کە بزرگی آن از یک یخچال کوچکتر باشد. ”واضح است که این پاسخها نابسندە هستند. اما آنها تنها نابسندە نیستند، این جوابها را یک دیوانه یا یک احمق بە چنین پرسشی خواهد داد.
در اینجا ما میتوانیم ببینیم که چرا شرط بندی پاسکال، جهش ایمان کیرکگارد و سایر ترفندهای معرفت شناختی پونزی کاری از پیش نمیبرند. اعتقاد به وجود خدا بە این معنی است کە ایمان داشته باشیم شخصی در نوعی ارتباط با وجود خود است به گونهای که وجود او به خودی خود دلیل اعتقاد بە او است. بین واقعیت مورد نظر و پذیرش آن واقعیت، باید رابطه علی یا صوری وجود داشته باشد. به این ترتیب، میتوانیم ببینیم که اعتقادات دینی، به عنوان اعتقاد بە روشی که جهان بر اساس آن استوار است، باید به اندازه همە روابط علی دیگر با شواهد قابل اثبات باشد. بنیادگرایان مذهبی علیرغم تمام تعدیهایشان بە عقل و خرد، این را فهمیدهاند. اعتدالگرایان حداقل طبق تعریف این را درک نکردەاند.
ناسازگاری عقل و ایمان قرنهاست که از ویژگیهای بارز شناخت انسان و گفتمان عمومی بودە است. یا شخص دلایل خوبی برای اعتقادات شدیدش دارد یا چنین دلایلی ندارد. مردم با هر عقیدە و مسلکی به طور طبیعی تقدم و برتری عقل و خرد را تشخیص میدهند و در هر جایی که ممکن باشد به استدلال و شواهد متوسل میشوند. وقتی استدلال منطقی از عقیده آنها پشتیبانی میکند، آنان سخت بە دفاع از آن برمیخیزند؛ هنگامی استدلال منطقی تهدیدی متوجە گزارە آنها کند، آن را مسخرە میکنند. گاهی اوقات این دو حالت در یک جملە واحد با هم اتفاق میافتد و شخص برای بخشی از گفتەاش استدلال منطقی را بە سخرە میگیرد و برای بخش دیگر بە آن متوسل میشود. تنها هنگامی که شواهد و مدارک پشتیبان یک دکترین دینی، ضعیف یا ناموجود باشد یا شواهد قانع کنندهای علیه آن آموزە وجود داشتە باشد، طرفداران آن دکترین "ایمان" را فرا میخوانند. در غیر این صورت بە آسانی دلایل خود برای داشتن آن اعتقاد را اقامە میکنند. بە عنوان مثال "انجیل عهد جدید، رسالت انجیل عهد عتیق را تائید میکند، من صورت عیسی را در پنجره دیدم، ما دعا کردیم و سرطان دخترمان بهبود یافت". چنین دلایلی به طور کلی نابسندە هستند اما بهتر از آنند کە هیچ دلیلی اقامە نشود. ایمان چیزی بیشتر از مجوزی نیست که افراد مذهبی به خود میدهند تا هنگام عدم موفقیت خرد همچنان اعتقاد خود را حفظ کنند. در دنیایی که با اعتقادات مذهبی ناسازگار از هم گسیختە شده است، در کشوری که مردم آن به طور فزایندهای به مفهوم عصر آهن از خدا، پایان تاریخ و جاودانگی روح همچنان ایمان دارند، تقسیمبندی عجولانە گفتمان ما بە دو حوزە امور مربوط بە عقل و امور مربوط بە ایمان، اکنون نابخردانە و غیرقابل قبول است.
https://t.me/Iamkheradgera
Telegram
I am kheradgera
توییتر:
https://twitter.com/Iamkheradgera1?s=09
اینستاگرام: https://www.instagram.com/Iamkheradgera1
کانال تلگرام: https://t.me/Iamkheradgera
https://twitter.com/Iamkheradgera1?s=09
اینستاگرام: https://www.instagram.com/Iamkheradgera1
کانال تلگرام: https://t.me/Iamkheradgera
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
💥مستند بیرون از گهواره
📌 #بخش_چهارم
تماشای بخش سوم از طریق:
https://t.me/Iamkheradgera/13714
🔥مطالب بیشتر در کانال: من خردگرا هستم👇
@Iamkheradgera
📌 #بخش_چهارم
تماشای بخش سوم از طریق:
https://t.me/Iamkheradgera/13714
🔥مطالب بیشتر در کانال: من خردگرا هستم👇
@Iamkheradgera