نیم قرن پیش، محمدرضا شاه پهلوی در اوج درآمد نفتی هشدار داد که نفت تمام خواهد شد و ایران باید برای جمعیت آینده آماده باشد. او سیاست را «هنر پیشبینی» میدانست و بر همین اساس پروژه عظیم انرژی هستهای ایران آغاز شد.
شاه فقید دستور ساخت ۲۰ نیروگاه اتمی را داد: بوشهر با آلمان، کارون با فرانسه و ۱۴ نیروگاه دیگر در دست بررسی.
هدف روشن بود: تأمین برق پایدار، توسعه صنعتی، رفاه اجتماعی.
اما چشمانداز فقط برق نبود. پادشاه ایران در همان زمان پروژهای را تعریف کرد که امروز حیاتیتر از همیشه است: شیرینسازی آب دریا در سواحل خلیج فارس با استفاده از برق هستهای. راهحلی علمی برای بحران کمآبی ایران.
در بهار ۲۵۳۶ (۱۳۵۶ خورشیدی)، ایران میزبان کنفرانس جهانی با ۵۰۰ کارشناس هستهای شد. شاه فقید در پاسخ به پیام جیمی کارتر تأکید کرد: «باید از هرجومرج و فقدان مسئولیت در استفاده از نیروی اتم اجتناب کرد، وگرنه بشریت با خطر روبهرو خواهد شد.» او همواره بر یک اصل اصرار داشت که کوشش ایران تنها در مسیر صلح و توسعه است.
این تصویر آیندهای بود که برای ایران طراحی شد:
– استقلال انرژی
– امنیت آب
– پیشرفت صنعتی
– جایگاه شایسته در جامعه جهانی
اما انقلاب اسلامی ۵۷ همهچیز را متوقف کرد. پروژهها نیمهتمام رها شدند. پولها بر باد رفت. و ایران از مسیر توسعه به مسیر تحریم، انزوا و گروگانگیری اتمی سقوط کرد.
امروز که جمهوری اسلامی «انرژی هستهای» را به ابزار تهدید و سایه جنگ بر سر مردم بدل کرده، بازخوانی آن آیندهنگری شاه فقید یک حقیقت تلخ را آشکار میکند:
آنچه میتوانست پایه تمدن بزرگ ایران باشد، تبدیل شد به ابزار بقای یک حکومت تبهکار.
این اصل را همیشه باید تکرار کنیم که پادشاه فقید میگفت، وصول به تمدن بزرگ در درجه اول یعنی انتخاب بهترین دستاوردهای جهان؛ اما به شرطی که هویت ملی خود را حفظ کنیم باید ایرانی بمانیم تا بتوانیم از پیشرفت های دیگران بهره گیریم.
جمهوری اسلامی همه چیز را وارونه کرد؛
انرژی هسته ای را از پروژه توسعه به ابزار گروگان گیری سیاسی بدل کرد. به جای نیروگاه و رفاه تحریم و انزوا به مردم تحمیل شد. به جای اعتبار جهانی سایه جنگ و فقر را روی سر ایران انداخت.
این دو نگاه را مقایسه کنید یک سو آینده سازی برای ایران و یک سو ویرانگری برای بقا
#انرژی_اتمی
#برنامه_اتمی
#انرژی_هسته_ای
#ایران_را_پس_میگیریم
#جمهوری_اسلامی_علیه_ایران @irannc
شاه فقید دستور ساخت ۲۰ نیروگاه اتمی را داد: بوشهر با آلمان، کارون با فرانسه و ۱۴ نیروگاه دیگر در دست بررسی.
هدف روشن بود: تأمین برق پایدار، توسعه صنعتی، رفاه اجتماعی.
اما چشمانداز فقط برق نبود. پادشاه ایران در همان زمان پروژهای را تعریف کرد که امروز حیاتیتر از همیشه است: شیرینسازی آب دریا در سواحل خلیج فارس با استفاده از برق هستهای. راهحلی علمی برای بحران کمآبی ایران.
در بهار ۲۵۳۶ (۱۳۵۶ خورشیدی)، ایران میزبان کنفرانس جهانی با ۵۰۰ کارشناس هستهای شد. شاه فقید در پاسخ به پیام جیمی کارتر تأکید کرد: «باید از هرجومرج و فقدان مسئولیت در استفاده از نیروی اتم اجتناب کرد، وگرنه بشریت با خطر روبهرو خواهد شد.» او همواره بر یک اصل اصرار داشت که کوشش ایران تنها در مسیر صلح و توسعه است.
این تصویر آیندهای بود که برای ایران طراحی شد:
– استقلال انرژی
– امنیت آب
– پیشرفت صنعتی
– جایگاه شایسته در جامعه جهانی
اما انقلاب اسلامی ۵۷ همهچیز را متوقف کرد. پروژهها نیمهتمام رها شدند. پولها بر باد رفت. و ایران از مسیر توسعه به مسیر تحریم، انزوا و گروگانگیری اتمی سقوط کرد.
امروز که جمهوری اسلامی «انرژی هستهای» را به ابزار تهدید و سایه جنگ بر سر مردم بدل کرده، بازخوانی آن آیندهنگری شاه فقید یک حقیقت تلخ را آشکار میکند:
آنچه میتوانست پایه تمدن بزرگ ایران باشد، تبدیل شد به ابزار بقای یک حکومت تبهکار.
این اصل را همیشه باید تکرار کنیم که پادشاه فقید میگفت، وصول به تمدن بزرگ در درجه اول یعنی انتخاب بهترین دستاوردهای جهان؛ اما به شرطی که هویت ملی خود را حفظ کنیم باید ایرانی بمانیم تا بتوانیم از پیشرفت های دیگران بهره گیریم.
جمهوری اسلامی همه چیز را وارونه کرد؛
انرژی هسته ای را از پروژه توسعه به ابزار گروگان گیری سیاسی بدل کرد. به جای نیروگاه و رفاه تحریم و انزوا به مردم تحمیل شد. به جای اعتبار جهانی سایه جنگ و فقر را روی سر ایران انداخت.
این دو نگاه را مقایسه کنید یک سو آینده سازی برای ایران و یک سو ویرانگری برای بقا
#انرژی_اتمی
#برنامه_اتمی
#انرژی_هسته_ای
#ایران_را_پس_میگیریم
#جمهوری_اسلامی_علیه_ایران @irannc
❤10👍2🥰1