«فعلا که به ملا و ملاپرستان باختیم و تنها سابقه درخشان حکومت پهلوی بدادمان رسیده است.
ملا که خود علامه دهر است ما را در جایگاه علامه دهر نشانده، که دچار غرور کاذب شده ایم»

ادامه مطالب قبلی از کدو قل قله زن 👇👇

خیلی دور خیلی نزدیک


متاسفانه تمام نیروهای جامعه را با توپ دور برد با گره جمهوری اسلامی کوبیدیم.
میلیمتر به میلیمتر تهران گره داد و ما صاف کردیم حال با کوچکترین اشتباه در این زمین صاف هرچیزی عمل می آید.
مگر فریدون فر، چگونه تاج بر سر گذاشت جز اتکا به نیروهای جامعه


تا از آسانسور طلبکاری پیاده نشویم و راه پله ها را تک به تک بالا و پایین نرویم خرابی ساختمان ترمیم نمی شود.
هدایت قلمی و کسروی خامه، برای بیزینس سیاسی نیست.
خرید و فروش این مُرکب در مکاسبِ سیاست، حرام است.
لیقه بر دهان

از مسجد تا خانقاه و از خانقاه تا بیت العدل را اگر لازم است با پای برهنه رفت، برویم.
لازم باشد، دو زانو و چهار زانو نشست، باید نشست.

باید از ملت عذرخواهی، کوچه به کوچه و خانه به خانه و نام به نام دعوت نامه به فراخوان نهایی داد.

این سخن طنز نیست کفاره کفران نعمت است.
خدای تاریخ نمی داند و مایل هم نیست که این مهم چگونه انجام می شود.
خدای تاریخ، امروز کفاره می خواهد.

اپوزیسیون قدرت و قوت خرید و فروش در بازار سیاست را ندارد و از طرفی هرگاه شخص پادشاه مشغول سیاست شدند همچون اژدها به گفتارشان پرید.

که چرا چنین فرمودند.
چرا چنین کردند.
چرا آنجا رفتند.
و هزاران چرای دیگر که ناشی از بی خردی است.

فعلا که به ملا و ملاپرستان باختیم و تنها سابقه درخشان حکومت پهلوی بدادمان رسیده است.
ملا که خود علامه دهر است ما را در جایگاه علامه دهر نشانده، که دچار غرور کاذب شده ایم.

اگر هنوز هم دست برتر را در سیاست و برتری آتش را در جبهه داریم فقط به مدد سابقه درخشان حکومت پهلوی است.

خزانه را دادیم رفت بدنبال یک میلیون قرض الحسنه هستیم.
تظاهرات میلیونی را در زمان و مکانی نامشخص آدرس می دهیم.
باید دانست که زمان و مکان، مرز افسانه و تاریخ است.

کوک ضربان قلب ایرانیان، پهلوی است، می خواهیم با نمایش این نوارقلب، کدام قلب سنگی را به تپش اندازیم.
مجاهدین خلق در اقلیتِ اقلیت بسر می برند لذا مجبورند با یک قاشق آب، حمام کنند و با یک مشت خاک غسل میت کنند.
پف فیل های خود را کانون های شورشی می نامند.

در مقابل قطره چکان مجاهدین اگر سلطنت طلبان بدون چانه زنی از بالا، دریچه سد را باز کنند خطایی استراتژیک است.

مجاهدین شناگران ماهری هستند که آب به خود ندیده اند.

سلاح ایران اورنگ شاهی و کتاب قانون است.
سلاحی که پروانه حمل آن، ضمامت بیش از هشتاد میلیون نفوس است.

تاکید بر غیرقانونی بودن رژیم، ریل لوکوموتیو پیروزی است.
اگر سلطنت پهلوی لوکوموتیو نجات میهن است، ریل این لوکوموتیو قانون اساسی مشروطه است.

نسخه پیچی علاج هر دردی از جمله درد فعلی کشور است.

ارسال همزمان و هماهنگ نسخه هایی از قانون اساسی مشروطه بصورت کتاب و نه نسخه مجازی با ترجمه و دیباچه ای از مشروطیت ایران، به اقصی نقاط دنیا، که توانایی تاثیرگذاری در این شرایط را دارند اگر شق الحکومت نکند مطمئنا حکومت و بدل مسخره اش یعنی سازمان مجاهدین را وارد فاز پاسخگویی می کند.

از جمله این نقاط سازمان ملل، کنگره آمریکا، پارلمان اروپا، واتیکان، لهستان، قاهره، توکیو، مکزیک، تاجیکستان، تایلند و اسراییل.
باید عالی ترین و نمادی ترین اشخاص، مخاطب و گیرنده قرار گیرند.

همچنین ارسال یک نسخه از قانون اساسی مشروطه بصورت نمادین به پایگاه آمونس- اسکات قطب جنوب.

و ارسال نسخه هایی از همین کتاب مقدس به بزرگ سرمایه داران و بزرگ خدا داران ایرانی که مقیم خارج از کشور هستند.

شاید این نسخه پیچی در توان کمترین و امثالهم نباشد، اما مطمئنا برای خیل میهن پرستان امکان پذیر است.

پاینده ایران جاوید رضا شاه دوم

-کدو قل قله زن-

https://t.me/KhiresarMotamared/3417

- قلبش همچون پادشاهش، فقط برای ایران و مردمش می‌تپید.
- با اینکه در جوانی چپگرا بود و دکترای علوم سیاسی از آلمان داشت و مارکس‌شناس بود، اما راه سرفرازی ایران را در پادشاهی (شناسنامهٔ ایران) دید.
- برخلاف پتیارگان چپول و اسلامیست، همه‌چیزش ایران بود؛ نه منافع مافیایی-حزبی و حمالی و سربازی برای اروپا و روسیه و آمریکا و….
- برخلاف اسلامگرایان یا چپگرایان کودن، با عضویت در گروهک‌های تروریستی (حزب توده، مجاهدین خلق، فداییان خلق و…) سرباز کشورهای بیگانه برای کوبیدن ایران نشد.
- به‌جای به خاک‌وخون کشیدن مردم و بمبگذاری در خیابان‌های کشورش به‌نام دروغ آزادیخواهی، همیشه در اندیشهٔ سربلندی ایران و مردمش و سازندگی زیر سایهٔ پهلوی و شاهنشاهی ایران بود.

فریدون فرخزاد بود.
زادروزش گرامی باد.


پ-ن: او باید الگوی ما و جوانان ما باشد. از روز ۲۲ نکبت ۵۷ تا امروز، جای او را در عرصهٔ رسانه، هنر و سیاست، چنان بی‌مایگان و هرزگانی گرفته‌اند که آوردن نامشان هم مایهٔ شرم است. هرگز به نکبت و خواری «جمهوری» (با هر پسوند و رنگ و بو و مزه‌ای) گردن نمی‌نهیم و با گردنی افراشته، در راه فریدون گام بر خواهیم داشت.
@KhiresarMotamared

- قلبش همچون پادشاهش، فقط برای ایران و مردمش می‌تپید.
- با اینکه در جوانی چپگرا بود و دکترای علوم سیاسی از آلمان داشت و مارکس‌شناس بود، اما راه سرفرازی ایران را در پادشاهی (شناسنامهٔ ایران) دید.
- برخلاف پتیارگان چپول و اسلامیست، همه‌چیزش ایران بود؛ نه منافع مافیایی-حزبی و حمالی و سربازی برای اروپا و روسیه و آمریکا و….
- برخلاف اسلامگرایان یا چپگرایان کودن، با عضویت در گروهک‌های تروریستی (حزب توده، مجاهدین خلق، فداییان خلق و…) سرباز کشورهای بیگانه برای کوبیدن ایران نشد.
- به‌جای به خاک‌وخون کشیدن مردم و بمبگذاری در خیابان‌های کشورش به‌نام دروغ آزادیخواهی، همیشه در اندیشهٔ سربلندی ایران و مردمش و سازندگی زیر سایهٔ پهلوی و شاهنشاهی ایران بود.

فریدون فرخزاد بود.
زادروزش گرامی باد.


پ-ن: او باید الگوی ما و جوانان ما باشد. از روز ۲۲ نکبت ۵۷ تا امروز، جای او را در عرصهٔ رسانه، هنر و سیاست، چنان بی‌مایگان و هرزگانی گرفته‌اند که آوردن نامشان هم مایهٔ شرم است. هرگز به نکبت و خواری «جمهوری» (با هر پسوند و رنگ و بو و مزه‌ای) گردن نمی‌نهیم و با گردنی افراشته، در راه فریدون گام بر خواهیم داشت.
@KhiresarMotamared

به یاد رییس‌جمهور انور سادات، دوستی که ایرانیان او را هرگز فراموش نخواهند کرد. سی‌ونه سال از روزی که سادات جان خود را بر سر صلح و دوستی بین ملل خاورمیانه فدا کرد می‌گذرد و هنوز منطقه ما صحنه صف‌آرایی میان عشق، دوستی، گفتگو و پیشرفت از یک‌ سو و سیاهی، کشتار و نفرت از سوی دیگر است.

‏@OfficialRezaPahlavi

بر باد رفته

خروجی انحصارات حکومتی برای ام القری هیچ در هیچ بود.

ام القری که به لطف انحصارات همه جانبه حکومت، باید لب ریز از افراد سیاه پوش حسینی با شال های سبز مهدوی می بود، تهی تر از اموال ابو تراب شده است.
شهادت ملت خرج شهادتین امت شد.
حکومت سرمست از کلکسیون شیعیان جهان، حلقه فشار را بر ایرانیان تنگ تر می کرد.

چشم آبی، سیاه پوست، زردپوست، سرخ پوست و حتی اسکیمو با خون ملت مظلوم ایران بر ظلومیت خون حسین شهادت امضا کردند.
قهقه های ولی امر مسلمین از جمع آوری این سیاهی لشگر، در جهان طنین انداز بود.

تا اینکه...

چرخ روزگار چرخید و دست تقدیر کلکسیون نظام را در حراج آخر سال به یغما برد.

ولی امر مسلمین از همه جا ناامید به ملت دربند امید بسته است.
حال آنکه ایرانیان که سالها سرمایه های مادی و معنویشان غارت شده است چیزی جز، چند آلت از حیوانات اهلی برای حواله دادن به حکومت ندارند.



و او نشسته در ایوان نظام، غروب حکومت را نظاره گر و به کلکسیون بر باد رفته می اندیشد.

-کدو قل قله زن-
@KhiresarMotamared

یکسال گذشت و پرسش هنوز پابرجاست! پرسشی که باید از همه گروه‌ها و دستجات سیاسی پرسید

https://t.me/KhiresarMotamared/1999

به نظر من بهترین پست روز :

بچه که بودیم برای اذیت کردن خرمون تو گوشش فوت میکردیم، این کار باعث میشد که کله بادی بگیره و گیج بشود.
حالا که بزرگ شدیم گوشمون را گذاشتیم در کون خر
از بس که تو این رسانه‌ها دروغ میگویند کله بادی گرفتیم.
@KhiresarMotamared

مایک پنس و در نهایت جمهوری خواهان برنده نهایی مناظره

در حین مناظره متوجه شدم که جو بایدن کاتولیک هست و این یعنی عمرا رئیس جمهور آمریکا بشه
و اینو بدانید که الیت جامعه آمریکا اجازه نخواهند داد که یک کاتولیک رئیس جمهور بشه.
اگر هم بشه اونوقت حتما تقلب شده و اونوقت دیگه آمریکا آمریکا نخواهد بود و چه بسا منجر به جنگ داخلی بشه.


اما دلم میخاد از فرق انتخابات در آمریکا و انتخابات در جمهوری اسلامی حرف بزنم.
در این سالها که انتخابات ریاست جمهوری آمریکا را دنبال میکردم (خصوصا این انتخابات) نکته ای که توجه ام را جلب کرد و افسوس زیادی خوردم اینه که دولتمردان آمریکایی بشدت از مردم می‌ترسند و بسیار به مردم خودشون احترام میگذارن.
اگر ده درصد احترام و کرامتی که دولتمردان آمریکایی به شهروندان خودش میزارن را مقامات جمهوری اسلامی به مردم ایران می‌گذاشتند، حتما خوشبخت تر بودیم و حتما به زندگی عادی خودمون می‌رسیدیم و هیچ وقت همه مردم ایران تا این حد درگیر سیاست نبودیم....
و مهمترین فرق دو انتخابات در دو کشور اینه که اگر ده درصد مقامات جمهوری اسلامی مثل مقامات آمریکایی بودن تا حالا جمهوری اسلامی سقوط می‌کرد!

چون مقامات جمهوری اسلامی میخان حکومت کنند ولی مقامات آمریکایی میخان خدمت کنند.
مقامات جمهوری اسلامی به مانند همه نظام‌های کمونیستی #عدالت_محور (سوسیالیستی) میدونن که باید مردم خودشون رو خوار و خفیف کنند، مثل حیوان باهاشون رفتار کنند تا در قدرت بمانند. اونا در این سالها کرامت انسانی ایرانیان را خورد و خاکشیر کردن تا مردم ایران را برده و بنده خودشون کنند. اونا خوب میدونن که سقف مطالبات خیلی کمه ولی....
#تشنگان_قدرت و #تشنگان_خدمت فرق مقامات آمریکایی و مقامات ج.ا هست

و البته مردم عادی چون از این طرح و برنامه خبر ندارند معمولا به جای اینکه نوک پیکان حملات خودشون رو متوجه حکومت کنند به هموطنان خودشون گیر میدن و با القا هایی که در همه این کشورها منجمله جمهوری اسلامی صورت میگیره، مردم عادی نتیجه میگیرن که «مردم حقشونه چون حکومت برآمده از همین مردمه»
@KhiresarMotamared

در خون ترامپ پادتن (آنتی بادی) ویروس کرونا یافت شد.

نتایج تست پادتن خون دونالد ترامپ مثبت شده و خون وی حاوی پادتن ویروس کرونا تشخیص داده شد. ترامپ قهرمان شد و شاهد آن خون اوست که خون قهرمانان است. سوپرمنی که کرونا را شکست می‌دهد و نه‌تنها جامعهٔ‌ آمریکا که کل بشریت را نجات خواهد داد.

حالا متوجه می‌شویم که چرا تست کرونای ترامپ مثبت شد و چرا به بیمارستان منتقل شد.

در خون ترامپ پادتن (آنتی بادی) ویروس کرونا یافت شد. نتایج تست پادتن خون دونالد ترامپ مثبت شده و خون وی حاوی پادتن ویروس کرونا تشخیص داده شد. ترامپ قهرمان شد و شاهد آن خون اوست که خون قهرمانان است. سوپرمنی که کرونا را شکست می‌دهد و نه‌تنها جامعهٔ‌ آمریکا که کل بشریت را نجات خواهد داد.

رکبی که ترامپ به دموکرات‌ها زد، یک درس هم برای اپوزیسیون ایرانی دارد که خودشان را در یک خانهٔ شیشه‌ای جای داده‌اند و معمولا در این سال‌ها فرصت‌سوزی کرده‌اند.

اگر ترامپ در ایران بود، هم یاد نوید افکاری را زنده نگه می‌داشت و هم زندگی را تعطیل نمی‌کرد و در شادی پرسپوليسی‌ها شرکت می‌کرد. ترامپ اگر ایران بود به اعتقادات بدنهٔ اصلی جامعهٔ خودش احترام می‌گذاشت و نه‌تنها مدام خرافه‌پرستی را بر سرشان نمی‌کوبید که سعی می‌کرد پلی از آن برای موفقیت خود و کشورش بسازد.

به کسانی که دنباله‌رو و پامنبری‌اند حرجی نیست ولی متأسفانه بسیاری از تریبون‌داران و مدعیان سیاست، در حال مبارزه در خلاءاند.


پ.ن: مطمئنم بسیاری از «خردمندان فهمیده» می‌گویند پس فرق ما با جمهوری اسلامی چیست؟! پاسخ یک خطی به این خردمندان: اگر واقعا می‌خواهی آگاهی‌بخشی کنی، خدمت کنی، هرگز عمود بر افکار، احساسات و اعتقادات مردم حرکت نکن!

حاج آقا فیس بوکو باش که پست منو مغایر با ارزش‌های اسلامی و اخلاقی و اجتماعی دونسته و اجازه انتشار بهش نداد 😂😂😂
طیب الله حاج آقا زاکربرگ طیب الله 😁

الان فیسبوک پست منو مغایر با ارزش‌های اسلامی اخلاقی و اجتماعی دونست و بعنوان هرزنامه پاکش کرد.
تا اینجاش مشکل نیست ولی اگر همین نوشته ها رو بعنوان سندی از دخالت ایرانی‌ها در انتخابات آمریکا پیش روی مردم بزارن اونوقت چی بگیم؟!
از دمکرات های حرامزاده‌ و آخوندای بی وطن بعید نیست

نرّ‌گس محمدی آزاد شد.

خط دفاعی را بچینید که به‌زودی نطق‌هایی آتشین از این آزادشده از بند ضحاک و در #نقش_کاوه، علیه هر دو جناح حاکم و شخص خامنه‌ای خواهید شنید و هیاهویی پیرامون نرگس محمدی به‌وجود می‌آید.
ظاهرا هر دو نرّ (سین و گس) ادعای ریاست جمهوری دارند؛ شاید نرّه سین نقش مهاجم بدلی را برای به‌هم ریختن خط دفاعی میهن‌پرستان ایفا می‌کرده تا در این میان، یک تازه‌وارد آزادشده به‌نام نرّه گس بیاید و کار را تمام کند.

اما کور خوانده‌اند، چون مصمم‌تر از گذشته و با #پیمان_نوین شاهزاده، هر دو نرّه سین_گس را لایی‌باران می‌کنیم. 😘😍


پ.ن: بهترین گل، گلی است که بعد از لایی وارد دروازه شود. 😉

‏بعنوان‌ اطاعت از ‎#شاهزاده پستی که نظرم در مورد آسید ممد رضا شجریان و اعلام مرگ او را حذف کردم

یک #خاطره، خاطره‌ای که هر روز داریم می‌بینیم و هر دم تجربه‌اش می‌کنیم.

۱/۳
عراق سوسنگرد را محاصره کرده بود و اگر بخواهم برای جوانان امروز مختصر بگویم، ما اصلا سازماندهی نداشتیم و علیرغم اینکه همهٔ سران می‌دانستند به‌زودی جنگ در می‌گیرد ولی عملا هیچ کاری نکردند؛ و فقط در ماه امرداد، برای راضی کردن دلواپسان آن روزها، در شهرهای خوزستان برای کمتر از پنج دقیقه خاموشی نمایشی به‌راه انداختند. (فریب رسانه‌ها را نخورید که می‌گویند از حملهٔ عراق بی‌خبر بودیم و برای اینکه رشتهٔ سخن گم نشود فقط همین‌جا بگویم که عراق می‌خواست سال ۵٨ به ایران حمله کند که سیل به‌موقع در خوزستان مانع آن شد). همان خاموشی را هم مثل مانورهای زلزله که در این سال‌ها دیده‌اید همه به شوخی و سرسری می‌گرفتند. راستش نشان دادن بلبشوی آن دوران، خارج از حوصلهٔ خواننده (که شاید حوصله نکند همین متن کوتاه را هم بخواند) و توان نگارنده است؛

اما ماجرا: عراق عزم اشغال سوسنگرد کرد. چندین تن از نیروها در سوسنگرد در حال مقاومت و شماری هم بیرون سوسنگرد در حال فشار به ارتش عراق بودند تا خط محاصره سوسنگرد را بشکنند. لذا جادهٔ حمیدیه-سوسنگرد محل استقرار نیروهای ایران شد و فرماندهی جنگ مستقر در اهواز به این محور نیرو می‌فرستاد. این نیروها جادهٔ آسفالت را به‌عنوان سنگر به‌کار بستند؛ (بلندی جاده حدود دو تا سه متر بود؛ یک سنگر کاملا آماده.) از آن‌طرف جاده، تانک‌های عراق به سمت نیروهای ایرانی شلیک و از این سمت جاده هم تیراندازی گاه بی‌هدف و گاه هدفمند که بستگی به سازماندهی آن دسته و تیم داشت به سمت عراق می‌شد (دسته و گروه‌ها در کنار هم بودند ولی هیچ سازماندهی میانشان نبود.) رادیو هم طبق معمول فقط مارش پخش می‌کرد و گزارش‌ها یکسره دربارهٔ تار و مار عراقی‌ها به‌دست ما بود!

کمی دورتر یک لندروور با آرم بهزیستی روی درش، به سمت سوسنگرد می‌رفت و از هر نقطه‌ای که می‌گذشت تمام نیروها فریاد می‌زدند!!! و رانندهٔ لندروور به‌جای ترمز و ایست، مدام بوق می‌زد و همراه دو سرنشینش دست تکان می‌دادند!!! فریاد نیروها اثری نداشت که نداشت و درست جلوی جای استقرار گروه ما، یک گلولهٔ تانک به شانهٔ جاده خورد و بلادرنگ رانندهٔ لندروور ترمز کرد و سرنشینانش خودرو را وسط جاده رها کردند و پشت جاده پناه گرفتند!!! ایستادن و ماندن لندروور جلوی سنگر ما، به معنی یک شاخص خوب برای تیراندازی به سوی ما بود. شاخصی دقیق حتی برای توپخانهٔ دشمن.
- کات -

#ترس
نمی‌خواهم ترس را تعریف کنم؛ اینکه آیا خوب است یا بد، و نشانه‌های آن چیست و چرا انسان گاه به بهانهٔ ترس سعی در توجیه رفتار بزدلانهٔ خود می‌کند و ترس خوب چیست و…؛ خیر، نیروهایی که برای جنگ آمده بودند هنوز اسیر تبلیغات بهشت فروشی رژیم نشده بودند و تنها و تنها برای میهن، پای به میدان نهاده بودند و از همهٔ طبقات در میانشان بود و جالبتر اینکه همه‌نوع جهان‌بینی به وفور پیدا می‌شد. یکی مذهبی، دیگری غیرمذهبی؛ خود مذهبی‌ها انواع و اقسام داشتند چه رسد به غیرمذهبی‌ها و…؛

پس از رها شدن لندروور ترس به جانمان افتاد. چه کنیم؟! آیا محل را تخلیه کنیم؟! کجا برویم؟! مگر می‌شود چند متر آن‌طرف پناه گرفت؟! نیروهای چند متر آن‌طرف‌تر کجا بروند؟! وقتی گراگیری ثبت شود، کافی بود گرا را در عرض تغییر دهند و آنگاه تمام طول پشت جاده را می‌توانستند بزنند. تصور کنید شاید بتوانید عمق ترس وارده بر ما از این سیبل ثابت (لندرور) را ببینید. ما درست پشت این سیبل بودیم. دوستی به نام محمود که سال‌ها بعد کشته شد، شروع کرد به قهقهه سر دادن؛ همسنگر دیگری به‌نام ابراهیم به جابجایی جیپی که روی آن تفنگ ۱۰۶ بود فکر می‌کرد و همسنگر دیگری به رانندهٔ لندرور می‌گفت برو و ماشین را پایین بیاور. ولی سرنشینان لندرور در شوک کامل بودند و ترس تمام وجودشان را گرفته بود؛ طوری که حتی توان سخن گفتن نداشتند. دوست سابقم که امروز به‌خاطر عقایدم من را دشمن و عامل بیگانه می‌داند، ناگزیر شد بر ترسش غلبه کند و خودش به‌روی جاده رود و ماشین را روشن کند و پایین بیاورد. حتی امروز هم یادآوری اینکه همان هنگام استارت لعنتی گیر کرد و حداقل دو دقیقه درون ماشین ماند، تن او و همینطور من را به رعشه می‌اندازد. او بر اثر شلیک تیر مستقیم تانک زخمی شد و تاوان نادانی و سهل‌انگاری و سرخوشی همه را داد اما سرانجام خودرو پایین آمد و همه‌چیز آرام و سوسنگرد نیز آزاد شد.
- کات -

۲/۳

ما هر روز این خاطره را زندگی می‌کنیم و جالب اینکه همان نفرات در تقریبا همان قالب‌ها نقش بازی می‌کنند!! یک بار دیگر مرور می‌کنیم:
- اگر رادیو اخبار راست می‌داد و اگر رژیم راستی را برگزیده بود، آیا کارکنان بهزیستی بی‌هوا و با سرعت به سمت مرگ می‌شتافتند؟ اگر به آنان گفته شده بود که نمی‌توانند به سوسنگرد بروند، آیا چنان شتابان می‌رفتند؟
- این دروغ گفتن‌های حکومت باعث شده بود که حتی عقبهٔ جبهه نیز برآورد اشتباهی داشته باشد. آنان به گزارش‌های سرتاپا دروغ اطمینان کرده بودند و به سمت سوسنگرد نیرو می‌فرستادند در حالی که فوج فوج رسیدن نیرو پشت یک جاده، وضع بدی پدید آورده بود.

این داستان لندرور نمونه‌ای بود از ده‌ها نمونهٔ دیگر که در جای‌جای خط جنگ روی داد. برای مثال وزیر نفت این مملکت (تندگویان) توسط عراق به اسارت گرفته شد و این فقط به‌خاطر اطلاعات غلط همراه دروغگویی حکومت بود.
- منش حکومت تزریق روحیه و نگفتن از شکست است که تا حدی پذیرفتنی است، ولی این سرخوشان چه؟! آیا نمی‌دیدند و از خود نمی‌پرسیدند این نیروها اینجا چکار می‌کنند؟! و فقط به خاطر دیدن روی ماه ما داد و هوار می‌کنند؟! سرخوشانی که هر روز با آنان زندگی می‌کنیم. اینان هیچگاه اخبار و رویدادها را پی نمی‌گیرند و حتی به پیرامون خود نیز توجه نمی‌کنند. آدم‌هایی که هر روز فریب می‌خورند و تخته‌گاز می‌تازند. هر روز دم خروس حکومت را می‌بینند و هر دم سعی در توجیه آن دارند. فقر، فحشا و… را می‌بینند ولی دست تکان می‌دهند و بوق می‌زنند و شتابان به راه خود می‌روند. انسان‌هایی مسئولیت‌ناپذیر، انسان‌هایی الکی‌خوش، انسان‌هایی که با کوچکترین بحران از نظر روانی به هم می‌ریزند و جم/Jam می‌کنند! انسان‌هایی که هنگام رودررویی با دیگران آنان را دعوت به زیبایی‌های دنیا، خوشی، بوییدن گل، دنیای دو روزه و گذرا، بهار دل‌انگیز و عشق به طبیعت و… می‌کنند!

به نظرتان این آدم‌ها آشنا نیستند؟! پیرامون ما بسیارند؛ نه؟! همان بار نخست هنگام روبرویی با این افراد می‌توانید به این نتیجه برسید که نمی‌دانند غم چیست و لُب کلام اینکه کسان دیگری باید خرابکاری و نادانی اینان را رفو کند. و وای که چه بسیارند این آدم‌ها و چه سرمست‌اند و البته بودن و ماندن در کنارشان باید مانند استراحت بین راه، کوتاه باشد و اگر به درازا بکشد قطعا از هدف و مقصد باز خواهی ماند.

- چه خوب است هنگام بحران از بحران فرار نکنیم و با روی باز به پیشواز آن رویم؛ اما مانند دوست ما محمود که نه‌تنها به خطرات لبخند نمی‌زد بلکه با قهقهه با آن بازی می‌کرد، بنظر می‌رسد شجاعت بیش از حد هم خودش دردی است؛ شجاعتی که هنگام خردورزی مهار نشود، آیا دردسرش مانند همان سرخوشان نیست؟!

- گونهٔ سوم، افرادی چون ابراهیم بودند که فقط به فکر توپ ۱۰۶ بود و همین. طرز فکر او این بود که هر کس خودش را درست کند جامعه نیز درست می‌شود!! و هر کس وظیفهٔ خودش را انجام دهد دنیا گلستان می‌شود!! طرز فکری کاملا انتزاعی!! آیا چنین چیزی قابل تصور است؟!! طرز فکری که حکومت حدود چهل سال است در حال تبليغ و ترویج آن است!! مگر ممکن است؟! مگر تاثیرناپذیری ممکن است؟! که اگر چنین بود مردم با مسئولان دزد و دروغگو همگام نمی‌شدند. تبلیغی فریبنده که تا پایان تاریخ هم پیاده‌سازی آن ممکن نیست. بسیارند انسان‌های شریف مانند آقا ابراهیم ما که هر روز خانه‌ای زیبا از راستی درست می‌کنند و با اولین موج، آن خانهٔ شنی به همراه آب به دریا می‌رود.

- نوجوانی آنجا بود که به‌خاطر سن و سالش، تمام سکنات و حرکات را زیر نظر گرفته بود و هنگام رزم نیز داشت می‌آموخت. نوجوان ترس را در چشمان کسی که لندرور را پایین آورد به‌خوبی می‌دید و زمزمهٔ چه‌کنم چه‌کنم او را به‌خوبی به‌یاد دارد و به‌یاد دارد که او به‌خاطر ترسیدن نترس شد و به‌خاطر جان شیرین، از جانش گذشت. او به نوجوان آموخت باید به‌خاطر بقا، خطر کرد و به‌خاطر حفظ جان شیرین، از جان گذشت. او به نوجوان آموخت "هراسناک‌ترین ویژگی انسان ترس است که با آن عملا خودش را هلاک می‌کند."
- کات -

۳/۳

چقدر این گونه شخصیت‌ها را پیرامون خود می‌بینید؟! سرخوشان، متهوران و … و نوجوانان و کودکانی که چشم تیزبین دارند و ترس یا شجاعت، ریا و دروغ و هرچه گمان می‌کنیم که نمی‌بینند را به‌خوبی درک می‌کنند. این نوجوانان فردا همان کارها را تکرار خواهند کرد.

- هراسناک‌ترین ویژگی آدمی ترس است. زیرا عملا خودش را به کام مرگ می‌سپارد. اگر گرگی به شهر ما حمله ببرد و یا به درون حیاط خانه ما، آیا باز هم خواهیم ترسید؟ اگر به درون اطاق بیاید چه؟ اگر پنجه بر پنجهٔ بسته و ترسوی ما بیفکند چه؟ آیا خردورزی همان ترسیدن و مبارزه نکردن است؟ هرچه خردت پاسخ داد مهم است زیرا کودک و نوجوان تو در آینده، «تو» را زندگی خواهد کرد.

از آنجا که دشمن امروز ما (که مدام در حال تیراندازی و شکار ما در این سوی جاده است) را خوب میشناسی، نیازی به بررسی او نمی‌بینم که اگر از سرخوشان باشی، سخنان من و امثال من کمکی نمی‌کند و متأسفانه بار تو به دوش دیگرانی است که در این کشتی اند. و ای کاش به فکر فرزندانت بودی که «دشمن امروز از عراق آن روز، پلیدتر است.»


پ.ن: شاید روزی وقت بگذارم و فرق جنگ در شش ماه اول را دقیق‌تر بگویم. شاید وقت شد و گفتم چرا هرچه نظام حاکم بیشتر اقتدار پیدا کرد و بیشتر دارای ثبات شد، به همان میزان ما درجا زدن و شکست را تجربه کردیم. «شاید وقتی دیگر»

کامنت یکی از همراهان تلگرام


شور و شیرین
♟ نوزاد که خیلی گریه کنه و دردش رو نفهمند، ننه‌جونا یه مقدار نمک و شکر رو در آب حل میکنن و به حلق نوزاد بینوا می‌ریزن تا سرگرم بشه و دردش رو فراموش کنه!
1⃣ سحر پنجشنبه ۱۷ مهر نرگس محمدی بعد از ۸ سال و نیم زندان و عفو یک و نیم سال و نیز بعد از ما‌ه‌ها اعتصصصصاب قضا!!! آزاد میشه!
2⃣ عصر امروز، (فقط)خبر فوت شجریان اعلام میشه، البته چند وقت پیش فوت کرده بوده.
3⃣ امشب قراره دسترسی بانک‌ها و تمام صرافی‌ها به نظام مالی دنیا قطع بشه!
👈 نره‌گس خانم رو که ببینید انگار از سونای خشک و تر اومده نه از اعتصصصصاب خشک و تر!!!(اشاره مخاطب به کلیپی از نر #گس)
✅ به هر چیزی که باور دارید از نوزادی بیرون بیایید و به "شور رو شیرین" مشغول نشید!!!