به وفور در تاریخ دیده و شنیده شده که فلانی را سرش را زیر آب کردن، سم به وی خوراندن و..
و همگی از نامرادی های روزگار و کثیفی دنیای سیاست نالیده ایم، اما شاید هرگز به این فکر نکردیم که چاره ای جز کشتن نبوده
بطور کلی انسانها در حال پاسداری از هویتی که با آن در جامعه جایگاهی کسب کرده، هستند. این پاسداشت در رده های میانی اربابان قدرت فوق العاده بالاست.
امان از وقتی که جایگاه یک نفر با هویت و اعتبارش در هم آمیخته شود. او برای حفظ آن دست به هر اقدامی می‌زند...
#قاسم_سلیمانی اعتبار و هویت خودش را از جنگ بدست آورده بود اما جایگاه کنونی خودش را از #سپاه_قدس بدست آورده.
خیلی‌ها گفتند و منم چندین بار نوشتم که اپوزیسیون داخلی آخوندا نظامیان هستند و نوشتم به همین دلیل در همه نیروهای نظامی فرمانده نمی‌تواند معاون خودش را تعیین کند و رهبر معاونین را انتصاب می‌کند
اما قاسم سلیمانی که در این چند سال خصوصا از آن زمان که درجه سرلشکری را برخلاف روال عادی تصاحب کرد، هم خودش و هم دیگر فرماندهان نظامی که بر اساس قانون نظام ارشد و فرمانده او شناخته می‌شوند، متوجه شدند که قاسم سلیمانی ارشدتر از همه آنهاست.
زمانی که گمان کودتا برعلیه ملایان حاکم بر ایران میرفت، رهبر برخلاف سنوات گذشته (باید) ارشدیت افرادی چون #عزیزجعفری #محسن_رضایی و #رحیم_صفوی را زیرپا می‌گذاشت و... لذا نشان #ذوالفقار که بالاترین نشان نظامیست را به وی داد و جایگاه او را به ارشدترین فرد نظامی ارتقا داد.
و نکته مهمی که همه ازش غافل هستند همین خطر کودتا ست و حضور نیروهای #حشدالشعبی و #زینبیون نه برای سرکوب مردم که برای مقابله با احتمال کودتا از طرف نظامیان هست.
برگردم به تاریخ و خون‌های ریخته شده...
آيا غیر از اینه که گاهی از روی جبر باید از روی جنازه چنین افرادی عبور کرد؟
اگر قاسم سلیمانی متوجه بود که ماجراجویی های سپاه قدس ماهیت او را شکل نداده قطعا در این چند ساله اینهمه گربه رقصانی نمیکرد و از طرفی رهبر که او را روانشناسی کرده پایه های لرزان حکومتش را با خیال راحت به دست او نمی‌سپرد.
امان از وقتی که جایگاه یک نفر هویت او شود. به نظرم در آینده نزدیک #قاتل قاسم سلیمانی که احتمال زیاد #دوست نزدیک وصمیمی او باشد با چشمان گریان دستور قتلش را می‌دهد. و واقعا چاره ای جز این نیست.
++++++++++++++
بعنوان پی‌نوشت : همین نوشته در مورد آدمهایی که هویتشان با مرامی که به آن اعتقاد دارند و جایگاه خودشون را به نام آزادیخواهی و مبارزه گره زدن صادق است.
سرنوشت تمام کسانی که احساس می‌کنند #رسالتی بر دوش دارند غیر از مرگ نیست. رسالتی که همواره با باور به یک ایدئولوژی بر دوش یک مومن سنگینی می‌کند. افرادی چون #خسروگلسرخی که به گمان من راه برگشتی نداشت و غیر از مرگ هیچ راه نجاتی برای وی خصوصا در آن زمان نمی‌توان تصور کرد.
در تمام انقلاب‌های ایدئولوژیک انقلابیون بعد از پیروزی دچار #احساس_پوچی شده‌اند. چون هویت خودشان را در مبارزه تعریف کردن. لذا اینها باید مدام در حال نبرد با دشمن باشند.
قاسم سلیمانی، خسرو گلسرخی و کلا این افراد مصداق بارز «موجیم که آسودگی ما عدم ماست» هستند و هیچ راهی جز کشتن آنها نیست
@KhiresarMotamared
و همگی از نامرادی های روزگار و کثیفی دنیای سیاست نالیده ایم، اما شاید هرگز به این فکر نکردیم که چاره ای جز کشتن نبوده
بطور کلی انسانها در حال پاسداری از هویتی که با آن در جامعه جایگاهی کسب کرده، هستند. این پاسداشت در رده های میانی اربابان قدرت فوق العاده بالاست.
امان از وقتی که جایگاه یک نفر با هویت و اعتبارش در هم آمیخته شود. او برای حفظ آن دست به هر اقدامی می‌زند...
#قاسم_سلیمانی اعتبار و هویت خودش را از جنگ بدست آورده بود اما جایگاه کنونی خودش را از #سپاه_قدس بدست آورده.
خیلی‌ها گفتند و منم چندین بار نوشتم که اپوزیسیون داخلی آخوندا نظامیان هستند و نوشتم به همین دلیل در همه نیروهای نظامی فرمانده نمی‌تواند معاون خودش را تعیین کند و رهبر معاونین را انتصاب می‌کند
اما قاسم سلیمانی که در این چند سال خصوصا از آن زمان که درجه سرلشکری را برخلاف روال عادی تصاحب کرد، هم خودش و هم دیگر فرماندهان نظامی که بر اساس قانون نظام ارشد و فرمانده او شناخته می‌شوند، متوجه شدند که قاسم سلیمانی ارشدتر از همه آنهاست.
زمانی که گمان کودتا برعلیه ملایان حاکم بر ایران میرفت، رهبر برخلاف سنوات گذشته (باید) ارشدیت افرادی چون #عزیزجعفری #محسن_رضایی و #رحیم_صفوی را زیرپا می‌گذاشت و... لذا نشان #ذوالفقار که بالاترین نشان نظامیست را به وی داد و جایگاه او را به ارشدترین فرد نظامی ارتقا داد.
و نکته مهمی که همه ازش غافل هستند همین خطر کودتا ست و حضور نیروهای #حشدالشعبی و #زینبیون نه برای سرکوب مردم که برای مقابله با احتمال کودتا از طرف نظامیان هست.
برگردم به تاریخ و خون‌های ریخته شده...
آيا غیر از اینه که گاهی از روی جبر باید از روی جنازه چنین افرادی عبور کرد؟
اگر قاسم سلیمانی متوجه بود که ماجراجویی های سپاه قدس ماهیت او را شکل نداده قطعا در این چند ساله اینهمه گربه رقصانی نمیکرد و از طرفی رهبر که او را روانشناسی کرده پایه های لرزان حکومتش را با خیال راحت به دست او نمی‌سپرد.
امان از وقتی که جایگاه یک نفر هویت او شود. به نظرم در آینده نزدیک #قاتل قاسم سلیمانی که احتمال زیاد #دوست نزدیک وصمیمی او باشد با چشمان گریان دستور قتلش را می‌دهد. و واقعا چاره ای جز این نیست.
++++++++++++++
بعنوان پی‌نوشت : همین نوشته در مورد آدمهایی که هویتشان با مرامی که به آن اعتقاد دارند و جایگاه خودشون را به نام آزادیخواهی و مبارزه گره زدن صادق است.
سرنوشت تمام کسانی که احساس می‌کنند #رسالتی بر دوش دارند غیر از مرگ نیست. رسالتی که همواره با باور به یک ایدئولوژی بر دوش یک مومن سنگینی می‌کند. افرادی چون #خسروگلسرخی که به گمان من راه برگشتی نداشت و غیر از مرگ هیچ راه نجاتی برای وی خصوصا در آن زمان نمی‌توان تصور کرد.
در تمام انقلاب‌های ایدئولوژیک انقلابیون بعد از پیروزی دچار #احساس_پوچی شده‌اند. چون هویت خودشان را در مبارزه تعریف کردن. لذا اینها باید مدام در حال نبرد با دشمن باشند.
قاسم سلیمانی، خسرو گلسرخی و کلا این افراد مصداق بارز «موجیم که آسودگی ما عدم ماست» هستند و هیچ راهی جز کشتن آنها نیست
@KhiresarMotamared