📙 هیتلر و نازیسم
✍ دیک گیری
'آرا و عقاید سیاسی 'عنوان مجموعهای است که در آن شرح و زندگی واندیشههای برخی از متفکران سیاسی قرن نوزدهم و بیستم ـ که بر پایه مکتبهای آنان حکومتهایی به وجود آمده و سپس از هم پاشیده یا دچار تحول و تطور شدهاند ـ بررسی شده است .نویسنده در جلد پنجم این مجموعه زندگی هیتلر و اندیشه نازیسم را بررسی مینماید .وی تحلیلی فشرده و مستند از طبیعت حکمرانی نازی و تاثیر آن در جامعه آلمانی به دست میدهد و به شرح دیدگاههای هیتلر و نقش موثر وی در حکومت رایش سوم اشاره کرده, از عواملی که حزب نازی را به قدرت رسانید, از سازمان و طبیعت حکومت در رایش سوم که هیتلر خود موجد آن بود و از منشا بروز و به کارگیری 'هولوکاست '(نابودی یهودیان) سخن به میان میآورد ;به ویژه در خصوص اساس و علت حمایت رای دهندگان از حزب نازی و چگونگی تبلیغات نازی توضیح میدهد .کتاب با 'گاهشمار زندگی هیتلر 'آغاز میشود .پس از آن پیشگفتار و 'واژهنامه و فهرست کلمات اختصاری', درج میگردد و در ادامه این مباحث میآید :هیتلر و عقایدش ;جمهوری وایمار و ظهور نازیسم ; دولت نازی و جامعه ;جنگ و ویرانی .کتاب با یادداشتها, نمایه و عکسهایی از هیتلر و جریان نازیسم به پایان میرسد .لازم به توضیح است که آدولف هیتلر ( 1889ـ 1945), بنیانگذار و رهبر حزب ناسیونال سوسیالیست (نازی) و پیشوای آلمان بود .وی طراح و مجری سیاست توسعهطلبی ارضی بود که با اشغال لهستان, چکسلواکی و اتریش آغاز شد و در ادامه, به جنگ جهانی دوم انجامید .هیتلر, اندیشههایش را در کتاب 'نبرد من 'به طور مشروح نوشته است که همین اندیشهها, در قالب مرامنامه حزب نازی گنجانیده شد .این اندیشهها آمیزهای بود از شکل فاشیسم ایتالیا, روحیه ملیگرایی قدیم آلمان, نژادپرستی و نظامیگری پروس در راستای ایجاد یک کشور واحد از ملتهای آلمانی زبان همراه با یک حکومت دیکتاتوری خشن.
#هیتلر_و_نازیسم
#دیک_گیری
@Library_Telegram
✍ دیک گیری
'آرا و عقاید سیاسی 'عنوان مجموعهای است که در آن شرح و زندگی واندیشههای برخی از متفکران سیاسی قرن نوزدهم و بیستم ـ که بر پایه مکتبهای آنان حکومتهایی به وجود آمده و سپس از هم پاشیده یا دچار تحول و تطور شدهاند ـ بررسی شده است .نویسنده در جلد پنجم این مجموعه زندگی هیتلر و اندیشه نازیسم را بررسی مینماید .وی تحلیلی فشرده و مستند از طبیعت حکمرانی نازی و تاثیر آن در جامعه آلمانی به دست میدهد و به شرح دیدگاههای هیتلر و نقش موثر وی در حکومت رایش سوم اشاره کرده, از عواملی که حزب نازی را به قدرت رسانید, از سازمان و طبیعت حکومت در رایش سوم که هیتلر خود موجد آن بود و از منشا بروز و به کارگیری 'هولوکاست '(نابودی یهودیان) سخن به میان میآورد ;به ویژه در خصوص اساس و علت حمایت رای دهندگان از حزب نازی و چگونگی تبلیغات نازی توضیح میدهد .کتاب با 'گاهشمار زندگی هیتلر 'آغاز میشود .پس از آن پیشگفتار و 'واژهنامه و فهرست کلمات اختصاری', درج میگردد و در ادامه این مباحث میآید :هیتلر و عقایدش ;جمهوری وایمار و ظهور نازیسم ; دولت نازی و جامعه ;جنگ و ویرانی .کتاب با یادداشتها, نمایه و عکسهایی از هیتلر و جریان نازیسم به پایان میرسد .لازم به توضیح است که آدولف هیتلر ( 1889ـ 1945), بنیانگذار و رهبر حزب ناسیونال سوسیالیست (نازی) و پیشوای آلمان بود .وی طراح و مجری سیاست توسعهطلبی ارضی بود که با اشغال لهستان, چکسلواکی و اتریش آغاز شد و در ادامه, به جنگ جهانی دوم انجامید .هیتلر, اندیشههایش را در کتاب 'نبرد من 'به طور مشروح نوشته است که همین اندیشهها, در قالب مرامنامه حزب نازی گنجانیده شد .این اندیشهها آمیزهای بود از شکل فاشیسم ایتالیا, روحیه ملیگرایی قدیم آلمان, نژادپرستی و نظامیگری پروس در راستای ایجاد یک کشور واحد از ملتهای آلمانی زبان همراه با یک حکومت دیکتاتوری خشن.
#هیتلر_و_نازیسم
#دیک_گیری
@Library_Telegram
#اندکی_تفکر
پس از سقوط رایش سوم بسیاری از خبرنگاران و روزنامهنگاران مطرح جهان با شوقی وافر کوشیدند تا از موجودی حساب #هیتلر در بانک های جهان آگاه شوند و پرده از راز ثروت بیشمار او بردارند اما افسوس که تنها ثروت باقیمانده از هیتلر ، همان حق تألیف کتاب #نبرد_من بود که توسط ناشر به حساب او ریخته شده بود ... دربارۀ ثروت #استالین نیز هرچه روزنامهنگاران جستجو کردند جز حق تألیف چند کتاب و آخرین حقوق ماهیانهاش که به حساب او ریخته شده بود چیز دیگری نیافتند !!
استالین ، هیتلر ، مائو و موسولینی همه مردانی متعهد به اخلاق بودند که هرگز از قدرت برای ثروتاندوزی استفاده نکردند و بخاطر آرمانهای خود میلیونها نفر را نابود کردند و تا پای جان ایستادند ، آنها در میان مردم محبوبیتی غیرقابل وصف داشتند اما نخبگان از آنها متنفر بودند و آنها هم نخبگان را میکشتند ، درست برعکس چرچیل فردی الکلی بود که از هیچ فسق و فجوری اجتناب نمیکرد ، حتی برخی از مردم بریتانیا هم او را سرزنش میکردند اما او برای دموکراسی جنگید و توانست با کمک نخبگان جهان میلیونها انسان را از چنگال فاشیسم و نازیسم نجات دهد.
@Library_Telegram
پس از سقوط رایش سوم بسیاری از خبرنگاران و روزنامهنگاران مطرح جهان با شوقی وافر کوشیدند تا از موجودی حساب #هیتلر در بانک های جهان آگاه شوند و پرده از راز ثروت بیشمار او بردارند اما افسوس که تنها ثروت باقیمانده از هیتلر ، همان حق تألیف کتاب #نبرد_من بود که توسط ناشر به حساب او ریخته شده بود ... دربارۀ ثروت #استالین نیز هرچه روزنامهنگاران جستجو کردند جز حق تألیف چند کتاب و آخرین حقوق ماهیانهاش که به حساب او ریخته شده بود چیز دیگری نیافتند !!
استالین ، هیتلر ، مائو و موسولینی همه مردانی متعهد به اخلاق بودند که هرگز از قدرت برای ثروتاندوزی استفاده نکردند و بخاطر آرمانهای خود میلیونها نفر را نابود کردند و تا پای جان ایستادند ، آنها در میان مردم محبوبیتی غیرقابل وصف داشتند اما نخبگان از آنها متنفر بودند و آنها هم نخبگان را میکشتند ، درست برعکس چرچیل فردی الکلی بود که از هیچ فسق و فجوری اجتناب نمیکرد ، حتی برخی از مردم بریتانیا هم او را سرزنش میکردند اما او برای دموکراسی جنگید و توانست با کمک نخبگان جهان میلیونها انسان را از چنگال فاشیسم و نازیسم نجات دهد.
@Library_Telegram
Forwarded from اتچ بات
#چرچیلترین_ایرانی
پس از شکست آلمان نازی و نابودی #هیتلر در جنگ جهانی دوم اتحاد موقت بلوک غرب با شوروی از بین رفت و #استالین درحال طرحریزی دوران جدیدی از تقابل بین غرب لیبرال و شرق کمونیست بود همان چیزی که بعدها «جنگ سرد» نام گرفت ، استالین که با نقشۀ چرچیل به سود متفقین وارد جنگ شده بود پس از پیروزی هیچکدام از سرزمینهای اشغالی را بدون تأسیس حکومتی کمونیستی ترک نکرد ، او در حقیقت کسانی چون روزولت و چرچیل را که قهرمانان کشور خود بودند فریب داد و با دست آنان ١٣ دولت کمونیستی جدید را در سه قارۀ جهان پدید آورد که شمار جمعیتشان برابر با یک سوم جمعیت کره زمین بود و در منطقه آذربایجان ایران هم بنای انجام همین کار را داشت ...
شاه جوان در چنین شرایطی مسئولیت تشکیل دولت جدید را به #احمد_قوام سپرد که در آن زمان بیش از ۷۰ سال داشت .. قوام پس از آن که مامور تشکیل کابینه شد به مجلس رفت و ضمن ارائه برنامه حکومتش اعلام کرد که اگر شوروی بخواهد آماده است برای مذاکره به مسکو سفر کند و فردای آن روز سفیر روسیه با دعوتنامه رسمی خدمت او رسید و اینگونه احمد قوام در ٣٠ بهمن ۱۳۲۴ شال و کلاه کرد و راهی مسکو شد تا با کسی دیدار کند که همه چیز با امضای او آغاز شده بود : استالین ...
قوام در ابتدا با ذهنیتی خوشبینانه از شوروی راهی این کشور شده بود اما رفتار استالین در اولین دیدارش با او باعث ناامیدیاش شد ، خودش این اتفاق را چنین شرح میدهد : بنا به دعوتی که از جانب استالین به عمل آمد به تنهایی به ملاقات وی در کاخ کرملین رفتم ولی ملاقات با او اثر نامطلوبی در اعتمادم نسبت به صداقت و صمیمیت روسها نسبت به ایران برجا گذاشت ، استالین در نخستین ملاقات آمرانه و تحکمآمیز سخن میگفت و با صراحت تمام اعطای امتیاز کامل نفت شمال را به مدت پنجاه سال خواستار شد و در جواب سوال من دربارهٔ تاریخ تخلیهٔ ایران از قوای سرخ هم آن را منوط به فرا رسیدن زمان مناسب کرد ... این نوع برخورد کاملا مخالف توقع و انتظار من بود خاصه اینکه با رئیس هیچ کشوری هرچقدر هم که مقتدر باشد جز با رعایت احترام متقابل حاضر به گفتوگو نبودم لیکن به همان صراحت لهجۀ خودش به او گفتم تقاضاها و قراردادهایی که برخلاف مصلحت و منافع کشور ایران باشد قبول نخواهد شد و در صورت فهم این مطلب توسط آنان برای ادامۀ مذاکرات در مسکو خواهم ماند .
در ملاقات دوم قوام با استالین ، او سیگاری از روی میز برداشته و پس از روشن کردن سیگار بدون اینکه به استالین سیگار تعارف کند مشغول دود کردن سیگار میشود ، استالین هم بلافاصله از جعبه سیگار خود سیگاری بر لب مینهد و ظاهراً بهدنبال فندک در جیبهای خود میگردد ، قوام فندک خود را روشن کرده سیگار استالین را آتش میزند ، میگویند پس از روشن شدن سیگار سران دولتین فضای مذاکرات هم تغییر کرد و و باب مذاکرۀ باز شد
او در ازای تخلیه آذربایجان به استالین وعده سرخرمن واگذاری امتیاز استخراج نفت شمال را داد و آن را منوط به خروج نیروهای شوروی از ایران کرد زیرا بخوبی میدانست که زمینه برای اینکار در تهران مهیا نیست و انجام این مهم مستلزم تصویب مجلس است ، شوروی هم که نمیخواست بدون امتیاز آذربایجان را واگذار کند به شرط تشکیل مجلسی مطیع توسط قوام و تصویب طرح واگذاری امتیاز نفت پذیرفت که استقلال آذربایجان را به رسمیت نشناسد و نیروهای خود را تخلیه کند ...
برخلاف سیاستمداری مانند دکتر #مصدق که سخت به اصول خود پایبند بود و هرگز حاضر به مذاکره و تواقق با انگلستان نشد #قوام در امور سیاسی عمیقا مصلحتگرا و شبیهترین سیاستمدار ایرانی به چرچیل بود ، قوام یک سیاستمدار واقعیست با تمام خوبیها و بدیهایش ، او هم دوستباز و خونسرد و خوشگذران و جاهطلب بود هم در سیاست خردمند و باتدبیر رفتار میکرد و تصمیم میگرفت ، دچار عواطف و احساسات نمیشد و درست مثل چرچیل میدانست در کجاها باید کوتاه بیاید و در کجاها باید ایستادگی کند ... تقریباً هیچکس چه دولتهای خارجی و چه جریانهای سیاسی داخلی موضعی مشخص و باثبات در مورد او نداشتند چون او بر حسب #منافع_کشور دوست و دشمن خود را تعریف میکرد و این مهمترین خصلت برای سیاستمدار باهوش است . این روزها صحنۀ سیاست ایران بیش از همیشه نیاز به یک قوامالسلطنه دارد ...
@hychy
لحظه ورود احمد قوام به خاک شوروی 👇🏻
پس از شکست آلمان نازی و نابودی #هیتلر در جنگ جهانی دوم اتحاد موقت بلوک غرب با شوروی از بین رفت و #استالین درحال طرحریزی دوران جدیدی از تقابل بین غرب لیبرال و شرق کمونیست بود همان چیزی که بعدها «جنگ سرد» نام گرفت ، استالین که با نقشۀ چرچیل به سود متفقین وارد جنگ شده بود پس از پیروزی هیچکدام از سرزمینهای اشغالی را بدون تأسیس حکومتی کمونیستی ترک نکرد ، او در حقیقت کسانی چون روزولت و چرچیل را که قهرمانان کشور خود بودند فریب داد و با دست آنان ١٣ دولت کمونیستی جدید را در سه قارۀ جهان پدید آورد که شمار جمعیتشان برابر با یک سوم جمعیت کره زمین بود و در منطقه آذربایجان ایران هم بنای انجام همین کار را داشت ...
شاه جوان در چنین شرایطی مسئولیت تشکیل دولت جدید را به #احمد_قوام سپرد که در آن زمان بیش از ۷۰ سال داشت .. قوام پس از آن که مامور تشکیل کابینه شد به مجلس رفت و ضمن ارائه برنامه حکومتش اعلام کرد که اگر شوروی بخواهد آماده است برای مذاکره به مسکو سفر کند و فردای آن روز سفیر روسیه با دعوتنامه رسمی خدمت او رسید و اینگونه احمد قوام در ٣٠ بهمن ۱۳۲۴ شال و کلاه کرد و راهی مسکو شد تا با کسی دیدار کند که همه چیز با امضای او آغاز شده بود : استالین ...
قوام در ابتدا با ذهنیتی خوشبینانه از شوروی راهی این کشور شده بود اما رفتار استالین در اولین دیدارش با او باعث ناامیدیاش شد ، خودش این اتفاق را چنین شرح میدهد : بنا به دعوتی که از جانب استالین به عمل آمد به تنهایی به ملاقات وی در کاخ کرملین رفتم ولی ملاقات با او اثر نامطلوبی در اعتمادم نسبت به صداقت و صمیمیت روسها نسبت به ایران برجا گذاشت ، استالین در نخستین ملاقات آمرانه و تحکمآمیز سخن میگفت و با صراحت تمام اعطای امتیاز کامل نفت شمال را به مدت پنجاه سال خواستار شد و در جواب سوال من دربارهٔ تاریخ تخلیهٔ ایران از قوای سرخ هم آن را منوط به فرا رسیدن زمان مناسب کرد ... این نوع برخورد کاملا مخالف توقع و انتظار من بود خاصه اینکه با رئیس هیچ کشوری هرچقدر هم که مقتدر باشد جز با رعایت احترام متقابل حاضر به گفتوگو نبودم لیکن به همان صراحت لهجۀ خودش به او گفتم تقاضاها و قراردادهایی که برخلاف مصلحت و منافع کشور ایران باشد قبول نخواهد شد و در صورت فهم این مطلب توسط آنان برای ادامۀ مذاکرات در مسکو خواهم ماند .
در ملاقات دوم قوام با استالین ، او سیگاری از روی میز برداشته و پس از روشن کردن سیگار بدون اینکه به استالین سیگار تعارف کند مشغول دود کردن سیگار میشود ، استالین هم بلافاصله از جعبه سیگار خود سیگاری بر لب مینهد و ظاهراً بهدنبال فندک در جیبهای خود میگردد ، قوام فندک خود را روشن کرده سیگار استالین را آتش میزند ، میگویند پس از روشن شدن سیگار سران دولتین فضای مذاکرات هم تغییر کرد و و باب مذاکرۀ باز شد
او در ازای تخلیه آذربایجان به استالین وعده سرخرمن واگذاری امتیاز استخراج نفت شمال را داد و آن را منوط به خروج نیروهای شوروی از ایران کرد زیرا بخوبی میدانست که زمینه برای اینکار در تهران مهیا نیست و انجام این مهم مستلزم تصویب مجلس است ، شوروی هم که نمیخواست بدون امتیاز آذربایجان را واگذار کند به شرط تشکیل مجلسی مطیع توسط قوام و تصویب طرح واگذاری امتیاز نفت پذیرفت که استقلال آذربایجان را به رسمیت نشناسد و نیروهای خود را تخلیه کند ...
برخلاف سیاستمداری مانند دکتر #مصدق که سخت به اصول خود پایبند بود و هرگز حاضر به مذاکره و تواقق با انگلستان نشد #قوام در امور سیاسی عمیقا مصلحتگرا و شبیهترین سیاستمدار ایرانی به چرچیل بود ، قوام یک سیاستمدار واقعیست با تمام خوبیها و بدیهایش ، او هم دوستباز و خونسرد و خوشگذران و جاهطلب بود هم در سیاست خردمند و باتدبیر رفتار میکرد و تصمیم میگرفت ، دچار عواطف و احساسات نمیشد و درست مثل چرچیل میدانست در کجاها باید کوتاه بیاید و در کجاها باید ایستادگی کند ... تقریباً هیچکس چه دولتهای خارجی و چه جریانهای سیاسی داخلی موضعی مشخص و باثبات در مورد او نداشتند چون او بر حسب #منافع_کشور دوست و دشمن خود را تعریف میکرد و این مهمترین خصلت برای سیاستمدار باهوش است . این روزها صحنۀ سیاست ایران بیش از همیشه نیاز به یک قوامالسلطنه دارد ...
@hychy
لحظه ورود احمد قوام به خاک شوروی 👇🏻
Telegram
#اندکی_تفکر
اصولا مبنای #فاشیسم در هر نسخه و مکتب آن ، بر مبنای عشق سیاسی و رابطۀ عاطفی با رهبر است ... از رابطۀ عاشقانۀ ملت خل مشنگ آلمان در آن دوران با هیتلر بگیرید تا عشق دیوانهوار به استالین یا ستایش عاشقانۀ کوباییها نسبت به فیدل ... با این حال من هیچوقت نمیفهمم که چطور یک انسان میتواند عاشق رهبرش باشد ولی عاشق زن خودش نباشد ؟! حاضر است بخاطر همان شخص جان بدهد و مانند آب خوردن از زن و بچهاش بگذرد ، تقریبا در همۀ جوامع فاشیستی در طول تاریخ هم نمونههایش پیدا میشود اما مهمترین #پارادوکس موجود در این عشقها یک طرفه بودن تمام آنهاست .
صاحبان قدرت در رژیم های ایدئولوژیک از آنجا که حاکمیت خود را ضرورت تاریخ میدانند غالبا به عنوان مالکین کشور عمل میکنند و در تصمیماتی که میگیرند چندان به سرنوشت مردمی که بر آنان حکومت میکنند اهمیتی نمیدهند ، شاید بهترین نمونه این حقیقت تلخ #هیتلر باشد
فرماندهان ارتش هیتلر در روزهای آخر جنگ وقتی آلمان در حال نابودی و ویرانی بود به وی پیشنهاد دادند تا برلین را ترک یا خود را تسلیم آمریکاییها کند تا کشور بیش از این ویران نشود اما هیتلر در پاسخشان یک جمله گفت : بگذارید آلمان نابود شود چون مردم آلمان باید تاوان نابودی امپراطوری من را با خون خودشان بدهند ... هیتلر میتوانست با تسلیم کردن کشور مانع کشته شدن تعداد بیشتری از آنها شود اما این کار را نکرد چون عشق او به مردم آلمان فقط تا زمانی ادامه داشت که به دردش می خوردند.
@Library_Telegram
--------------------------------------
این چند دقیقه ، میتواند سرمشق تمام ملتهایی باشد که عاشقانه #دیکتاتوری را میپرستند 👇
اصولا مبنای #فاشیسم در هر نسخه و مکتب آن ، بر مبنای عشق سیاسی و رابطۀ عاطفی با رهبر است ... از رابطۀ عاشقانۀ ملت خل مشنگ آلمان در آن دوران با هیتلر بگیرید تا عشق دیوانهوار به استالین یا ستایش عاشقانۀ کوباییها نسبت به فیدل ... با این حال من هیچوقت نمیفهمم که چطور یک انسان میتواند عاشق رهبرش باشد ولی عاشق زن خودش نباشد ؟! حاضر است بخاطر همان شخص جان بدهد و مانند آب خوردن از زن و بچهاش بگذرد ، تقریبا در همۀ جوامع فاشیستی در طول تاریخ هم نمونههایش پیدا میشود اما مهمترین #پارادوکس موجود در این عشقها یک طرفه بودن تمام آنهاست .
صاحبان قدرت در رژیم های ایدئولوژیک از آنجا که حاکمیت خود را ضرورت تاریخ میدانند غالبا به عنوان مالکین کشور عمل میکنند و در تصمیماتی که میگیرند چندان به سرنوشت مردمی که بر آنان حکومت میکنند اهمیتی نمیدهند ، شاید بهترین نمونه این حقیقت تلخ #هیتلر باشد
فرماندهان ارتش هیتلر در روزهای آخر جنگ وقتی آلمان در حال نابودی و ویرانی بود به وی پیشنهاد دادند تا برلین را ترک یا خود را تسلیم آمریکاییها کند تا کشور بیش از این ویران نشود اما هیتلر در پاسخشان یک جمله گفت : بگذارید آلمان نابود شود چون مردم آلمان باید تاوان نابودی امپراطوری من را با خون خودشان بدهند ... هیتلر میتوانست با تسلیم کردن کشور مانع کشته شدن تعداد بیشتری از آنها شود اما این کار را نکرد چون عشق او به مردم آلمان فقط تا زمانی ادامه داشت که به دردش می خوردند.
@Library_Telegram
--------------------------------------
این چند دقیقه ، میتواند سرمشق تمام ملتهایی باشد که عاشقانه #دیکتاتوری را میپرستند 👇
Telegram
attach 📎