📘#فرزند_پنجم
✍️#دوریس_لیسینگ
📝#مهدی_غبرایی
📻#نمایش_رادیویی
فرزند پنجم / دوریس لیسنگ
دوریس میلسینگ، به زبان انگلیسی: Doris May Lessing، زاده 1919 میلادی، درگذشته 2013. برنده جایزه ادبیات نوبل در سال 2007 بود.
کتاب فرزند پنجم، زندگی زوجی است بهنام «هریت» و «دیوید» که در یک ملاقات در یک مهمانی اداری، باهم آشنا میشوند. «روبهروی هم نشستند تا هرچه دلشان بخواهد یکدیگر را برانداز کنند و افتادند به حرف زدن. هی حرف زدند و زدند، انگار که تا حالا نگذاشته بودند حرف بزنند... همانطور کنار هم نشستند و گفتند و شنیدند، تا غوغای جمع در اتاقهای آن طرف راهرو کم شد...» باهم ازدواج میکنند و همهچیز در قالبی سنتی و طبیعی پیش میرود. آنها دوست دارند فرزندان زیادی داشته باشند، بچه اول و دوم و سوم و چهارم بهراحتی بهدنیا میآیند. عادی هستند. «آنها خانوادهٔ خوشبختی هستند.» اما «هریت» باز حامله میشود و نگرانی از همینجا شروع میشود. بچه از ابتدا در شکم هریت ناآرام است تا اینکه بهدنیا میآید. «بن» کودکی با شخصیت مهاجم، غیراجتماعی و مانند ابلیسی کوچک و نیرومند که انسجام خانواده را بههم میریزد. تا جاییکه تغییراتی در تفکرات هریت و دیوید پدید میآید.
«فرزند پنجم» عادی نیست. موجودی غریب است که در باغوحشی نشان داده میشود که نامش جامعه است. لسینگ نابودی خانواده را به تصویر میکشد. آدمهایی بیهویت و آشوبگر را وارد زندگی میکند که قربانیان خود جامعه هستند.
«بن هیولایی است مسخ شده، سیریناپذیر، پرتوقع، با نیرویی غیرعادی و شخصیتی غیراجتماعی که حضورش همهچیز را وارونه میکند. مظهر بینظمی و بیعدالتی که از خانواده آغاز و به جهان سرایت میکند.مظهر نیروهای بد که میخواهند دنیا را به بینظمی اولیه بازگردانند و وقتی چنین میشود، پایان جهان نزدیک است.»
https://telegram.me/Library_Telegram
✍️#دوریس_لیسینگ
📝#مهدی_غبرایی
📻#نمایش_رادیویی
فرزند پنجم / دوریس لیسنگ
دوریس میلسینگ، به زبان انگلیسی: Doris May Lessing، زاده 1919 میلادی، درگذشته 2013. برنده جایزه ادبیات نوبل در سال 2007 بود.
کتاب فرزند پنجم، زندگی زوجی است بهنام «هریت» و «دیوید» که در یک ملاقات در یک مهمانی اداری، باهم آشنا میشوند. «روبهروی هم نشستند تا هرچه دلشان بخواهد یکدیگر را برانداز کنند و افتادند به حرف زدن. هی حرف زدند و زدند، انگار که تا حالا نگذاشته بودند حرف بزنند... همانطور کنار هم نشستند و گفتند و شنیدند، تا غوغای جمع در اتاقهای آن طرف راهرو کم شد...» باهم ازدواج میکنند و همهچیز در قالبی سنتی و طبیعی پیش میرود. آنها دوست دارند فرزندان زیادی داشته باشند، بچه اول و دوم و سوم و چهارم بهراحتی بهدنیا میآیند. عادی هستند. «آنها خانوادهٔ خوشبختی هستند.» اما «هریت» باز حامله میشود و نگرانی از همینجا شروع میشود. بچه از ابتدا در شکم هریت ناآرام است تا اینکه بهدنیا میآید. «بن» کودکی با شخصیت مهاجم، غیراجتماعی و مانند ابلیسی کوچک و نیرومند که انسجام خانواده را بههم میریزد. تا جاییکه تغییراتی در تفکرات هریت و دیوید پدید میآید.
«فرزند پنجم» عادی نیست. موجودی غریب است که در باغوحشی نشان داده میشود که نامش جامعه است. لسینگ نابودی خانواده را به تصویر میکشد. آدمهایی بیهویت و آشوبگر را وارد زندگی میکند که قربانیان خود جامعه هستند.
«بن هیولایی است مسخ شده، سیریناپذیر، پرتوقع، با نیرویی غیرعادی و شخصیتی غیراجتماعی که حضورش همهچیز را وارونه میکند. مظهر بینظمی و بیعدالتی که از خانواده آغاز و به جهان سرایت میکند.مظهر نیروهای بد که میخواهند دنیا را به بینظمی اولیه بازگردانند و وقتی چنین میشود، پایان جهان نزدیک است.»
https://telegram.me/Library_Telegram
Telegram
کتابخانه تلگرام
انواع کتاب کمیاب و ممنوعه
رمان، داستان
علمی، تخیلی، آموزشی
تاریخی، سیاسی
مطالب و داستانهای آموزنده و ...
ارتباط با ادمین:⬇️
@Library_Telegram_Bot
صفحه اینستاگرام کانال⬇️
https://www.instagram.com/library_telegram/
رمان، داستان
علمی، تخیلی، آموزشی
تاریخی، سیاسی
مطالب و داستانهای آموزنده و ...
ارتباط با ادمین:⬇️
@Library_Telegram_Bot
صفحه اینستاگرام کانال⬇️
https://www.instagram.com/library_telegram/
فرزند پنجم.pdf
1.9 MB
📘#فرزند_پنجم
✍️#دوریس_لیسینگ
📝#مهدی_غبرایی
📻#نمایش_رادیویی
➖➖➖ ➖➖➖➖➖
@Library_Telegram
کتابهای رایگان بیشتر در⬆️
درخواست کتاب⬇️
@Library_Telegrambot
✍️#دوریس_لیسینگ
📝#مهدی_غبرایی
📻#نمایش_رادیویی
➖➖➖ ➖➖➖➖➖
@Library_Telegram
کتابهای رایگان بیشتر در⬆️
درخواست کتاب⬇️
@Library_Telegrambot
ارسالی از اعضاء گرامی👌
یک ایرانی:
جناب آقاي روحاني
به شما رأي دادم ، براي شما رأي جمع كردم ، براي شما تبليغ كردم و شما امروز رئيس جمهوريد ! پس علي الحساب يقيه ي شما را دو دستي مي چسبم ! ديگر نه كاري به كربلا دارم ! نه اربعين ! نه جنگ ، نه موشك ، نه يمن ، نه سوريه ، نه لبنان ، نه حزب الله ، نه ميانمار نه زهر مار نه هـيچ خراب شده ي ديگري! دولت شما كمتر از يك هفته ي پيش با پرداخت حدود يكصد ميليارد تومان ! در كمتر از نيم روز! مانع از حذف سرخ آبي هاي تهران شد ، شد يا نشد؟! چرا؟ چون اگر پرداخت نمي كرد ! اين دو تيم حذف مي شدند ، سوال، حذف اين دو تيم دردناك تر بود يا اين بي آبرويي؟! چرا كمك مردمي؟! چرا شماره حساب پشت شماره حساب؟! چرا جمعيت مردمي پشت جمعيت مردمي بايد اعلام آمادگي كند؟! چرا رئيس كميته بحران دولت شما در صفحه ي رسانه ملي حاضر نمي شود و نمي گويد مردم عزيز هـيچ نيازي به حتي يك بطري كوچك آب معدني از طرف شما نيست؟! چرا دولت شما با ضرب العجلي نيم روزه تمام كارخانه هاي آب معدني ، تهيه نان هاي صنعتي ، داروسازي ، بافت پتو و صد ها كارخانه ي مرتبط را با پول نقد ! مجاب نمي كند تمام انبارها را تخليه كنند و كانتينر پشت كانتينر به محل حادثه اعزام كنند؟! چقدر مي شود ؟ ده ميليارد؟ بيست ميليارد ؟ پنجاه ميليارد ؟ صد ميليارد؟! به درك!!! تازه مي شود به همان اندازه اي كه دولت دخالت كرد تا دو تيم فوتبال از يك دوره مسابقه حذف نشوند! تا كي و كجا قرار است در اين حكومت از تن و بدن و مال و منال اين مردم هزينه كنيد؟ كويت بايد قول ارسال كمك هاي خود را بدهد؟! همان كويت هم پيمان سعودي ها؟! اين حكومت تا كجا مي خواهد چوب حراج به آبرو و حيثيت خود و مردم بخت برگشته ي سرزمين اش بزند؟! جناب آقاي روحاني به شما مي گوييم چون به شما رأي داديم و شما گفته ي ما را منتقل كن ! امشب را نه فراموش مي كنيم و نه مي بخشيم! همه ايران امروز بسيج شد براي آنكه التيامي باشد بر دل زخم خورده ي هم وطنان غريب اش ، نه آمد براي انقلاب ، نه آمد براي لبيك ، نه آمد براي انتخاب بين عمار و زيد ، نه آمد براي تجديد ميثاق و نه آمد براي مشت زدن بر دهان آمريكا ! آن پير زني كه با عصا و به هزار زحمت و مرارت آمد تا يك باكس !! آب معدني را تقديم كند به مصيبت ديدگان آمد تا فرياد بكشد كه چه ويرانه اي شده ايران..
درود به شرف و شجاعتت
#فرزند #ایران
@Library_Telegram
یک ایرانی:
جناب آقاي روحاني
به شما رأي دادم ، براي شما رأي جمع كردم ، براي شما تبليغ كردم و شما امروز رئيس جمهوريد ! پس علي الحساب يقيه ي شما را دو دستي مي چسبم ! ديگر نه كاري به كربلا دارم ! نه اربعين ! نه جنگ ، نه موشك ، نه يمن ، نه سوريه ، نه لبنان ، نه حزب الله ، نه ميانمار نه زهر مار نه هـيچ خراب شده ي ديگري! دولت شما كمتر از يك هفته ي پيش با پرداخت حدود يكصد ميليارد تومان ! در كمتر از نيم روز! مانع از حذف سرخ آبي هاي تهران شد ، شد يا نشد؟! چرا؟ چون اگر پرداخت نمي كرد ! اين دو تيم حذف مي شدند ، سوال، حذف اين دو تيم دردناك تر بود يا اين بي آبرويي؟! چرا كمك مردمي؟! چرا شماره حساب پشت شماره حساب؟! چرا جمعيت مردمي پشت جمعيت مردمي بايد اعلام آمادگي كند؟! چرا رئيس كميته بحران دولت شما در صفحه ي رسانه ملي حاضر نمي شود و نمي گويد مردم عزيز هـيچ نيازي به حتي يك بطري كوچك آب معدني از طرف شما نيست؟! چرا دولت شما با ضرب العجلي نيم روزه تمام كارخانه هاي آب معدني ، تهيه نان هاي صنعتي ، داروسازي ، بافت پتو و صد ها كارخانه ي مرتبط را با پول نقد ! مجاب نمي كند تمام انبارها را تخليه كنند و كانتينر پشت كانتينر به محل حادثه اعزام كنند؟! چقدر مي شود ؟ ده ميليارد؟ بيست ميليارد ؟ پنجاه ميليارد ؟ صد ميليارد؟! به درك!!! تازه مي شود به همان اندازه اي كه دولت دخالت كرد تا دو تيم فوتبال از يك دوره مسابقه حذف نشوند! تا كي و كجا قرار است در اين حكومت از تن و بدن و مال و منال اين مردم هزينه كنيد؟ كويت بايد قول ارسال كمك هاي خود را بدهد؟! همان كويت هم پيمان سعودي ها؟! اين حكومت تا كجا مي خواهد چوب حراج به آبرو و حيثيت خود و مردم بخت برگشته ي سرزمين اش بزند؟! جناب آقاي روحاني به شما مي گوييم چون به شما رأي داديم و شما گفته ي ما را منتقل كن ! امشب را نه فراموش مي كنيم و نه مي بخشيم! همه ايران امروز بسيج شد براي آنكه التيامي باشد بر دل زخم خورده ي هم وطنان غريب اش ، نه آمد براي انقلاب ، نه آمد براي لبيك ، نه آمد براي انتخاب بين عمار و زيد ، نه آمد براي تجديد ميثاق و نه آمد براي مشت زدن بر دهان آمريكا ! آن پير زني كه با عصا و به هزار زحمت و مرارت آمد تا يك باكس !! آب معدني را تقديم كند به مصيبت ديدگان آمد تا فرياد بكشد كه چه ويرانه اي شده ايران..
درود به شرف و شجاعتت
#فرزند #ایران
@Library_Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
خدا
من نمی دانم که #خدا هست؟!
اگر هست چه هست!
گر خدا بود #جهان این همه بیرحم نبود!
گر خدا بود به #دل این همه زخم نبود!
گر خدا بود فرزندش از رَهِ بد وا میداشت!
گر خدا بود تو را #نیک و فریبا میداشت!
من نمیدانم که خدا هست؟
اگر هست چه هست!
و نگویند مگر همه
#فرزند خدایی هستیم؟
پس چرا هست یکی فرزندش
در بزرگی...
در عرش...
و یکی خار...
فرودست!
و نگویند مگر
#حق همه ی فرزندان #یکسان است!
من نمیدانم که خدا هست؟
اگر هست چه هست!
گر خدا هست چرا این همه #پوچی ماندست؟
گر خدا هست چرا هر کس به رَهی وا ماندست!
من نمیدانم
که خدا هست؟
اگر هست چرا
#ساکت و #خاموش ماندست!
✍️ سارا وَردیان
@Library_Telegram
من نمی دانم که #خدا هست؟!
اگر هست چه هست!
گر خدا بود #جهان این همه بیرحم نبود!
گر خدا بود به #دل این همه زخم نبود!
گر خدا بود فرزندش از رَهِ بد وا میداشت!
گر خدا بود تو را #نیک و فریبا میداشت!
من نمیدانم که خدا هست؟
اگر هست چه هست!
و نگویند مگر همه
#فرزند خدایی هستیم؟
پس چرا هست یکی فرزندش
در بزرگی...
در عرش...
و یکی خار...
فرودست!
و نگویند مگر
#حق همه ی فرزندان #یکسان است!
من نمیدانم که خدا هست؟
اگر هست چه هست!
گر خدا هست چرا این همه #پوچی ماندست؟
گر خدا هست چرا هر کس به رَهی وا ماندست!
من نمیدانم
که خدا هست؟
اگر هست چرا
#ساکت و #خاموش ماندست!
✍️ سارا وَردیان
@Library_Telegram