کتابخانه تلگرام
79K subscribers
2.87K photos
703 videos
10.5K files
1.95K links
انواع کتاب کمیاب و ممنوعه
رمان، داستان
علمی، تخیلی، آموزشی
تاریخی، سیاسی
مطالب و داستانهای آموزنده و ...

ارتباط با ادمین:⬇️
@Library_Telegram_Bot

صفحه اینستاگرام کانال⬇️
https://www.instagram.com/library_telegram/
Download Telegram
#امنیت تنها به معنی عدم جنگ در کشور نیست ، امنیت حقیقی یعنی تمام افراد جامعه بدون توجه به نژاد ، دین ، طبقه جنسیت و پایگاه اجتماعی از حقوق یکسان برای رشد برخوردار باشند..

#نلسون_ماندلا

#سپنتا_نیکنام_زرتشتی
#حق_عضویت_در_شورای_شهر
#رای_مردم_و_اما_امنیت

و قضاوت با شما

@Library_Telegram
☀️فاجعه "#جهل_مقدس"

مـــن اين اصطـــلاح را از جوردانو برونو فراگرفته ام:

۴۱۱ سال پيش در روز ۱۷ فوريه ســـال ۱۶۰۰ ميلادي جوردانو برونو، فيلسوف ايتاليايي پس از گذراندن ۸ ســـال در سياه چال هاي خوفناك دادگاه انگيزاسيون (تفتيش عقايد) در ميدان كامپو دي فيوري شـــهر رم زنده زنده در آتش سوزانده شد.
جوردانو برونو كسي بود كه از #حق تمام انسانها براي #انديشيدن بدان گونه كه دلشان مي خواست، دفاع مي كرد.
او براي ايده هايي كه "#درســـت_آئيني" را به مردم "تحميل" مي كرد، جايگزيني ارائه داد.
قبل از اينكه جوردانو برونو در آتش سوزانده شود، جلادان پاپ براي اينكه او را از گفتن سخنان كفر آميز(از نظر دادگاه انگیزاسیون) بازدارند، زبانش را قطع كردند. اين سرنوشت اغلب فلاسفه و دانشمندان دوره انگيزاسيون(تفتيش عقايدِ) كليساي كاتوليك بود.

نوشته اند كه پيش از بريدن زبان برونو، وقتي او را به يك ميله آهنين بسته بودند و انبوهي از هيزم براي سوزاندن او جمع كرده بودند، او هم ساكت بود و تسليم شده بود و چيزی نمی گفت؛ ولـــی اتفاقی افتاد كه يك جمله تاريخی گفت كه در تاريخ باقی ماند.

آن اتفاق اين بود كه ناگهان ديدند پيرزنی نزديك شد كه تكه هيزمی در دست داشت و با آوردن نام خدا برلب، آن را به روی هيزم ها انداخت. برونو سكوتش را شكست و گويي عمل اين پير زن مغز استخوانش را سوزانده بود،

گفت: ⬛️ «نفرین بر اين جهل مقدست!»

‼️مهمترين و يا لااقل يكـــي از اهم آفتهاي اجتماعي كه نه تنها در منطقه اسلامي بلكه شايد بتوان گفت در سراسر جهان، جوامع ديني از آن رنج مي برند، #جهل_مقدس است.

🔻 #جهل_مقدس جهلي است كه بُعد قدسي دارد.

در چنين جهلي، شخص جاهل در جهل مي سوزد، ولي براي خدا مي سوزد. گرسنگي، فقر، فلاكت، بيماري، جنگ و دشمني، جنايت، آدمكشي، ايذا و آزار بـــه همنوع ،همه را ، به قصد قربت تحمل مي كند. و جالب اين اســـت كه از هرگونه روشـــنگري هم مي هراسد آن هم براي خدا.

🔷 در جهل قدسي، شـــخص جاهل با نهادي همراه مي شود به نام « #اعتقاد »؛ يعني براي چنين انســـاني، اعتقاد به جاي تفكر مي نشيند.
اعتقاد از ريشـــه «عقد» يعني گره بستن است. شخصي كه به امري معتقد مي شود فكرش را گـــره كرده و معتقداتش را خط قرمز خويش مي سازد.

جهل مقدس همـــراه با اعتقاد هاي ديني است؛ ولي ديني كه نه بر اساس تعقل بلكه بر اساس هواهاي نفساني انسان معتقد، پذيرفته و پرستيده مي شود و بالاترين جنايت را ممكن است مرتكب شـــود در حالي كه خيال مي كند براي خداست و متقرب به خدا مي شود.

🔅يكي از آفات اجتماعي كه من مايلم آن را فاجعه تأســـفبار براي جوامع ديني امروز بنامم، جهل مقدس اســـت؛ جهلي كه قهرمانانش دست به مهمترين جنايات مي زننـــد، به خيال آنكه كاري كه مي كنند مورد خواست خداست و آنان براي خدا تلاش مي كنند.

در يونان باســـتان جنگ ميان خدايان بود و در ادوار بعد در قالب جنگ اديان شكل گرفت. در تاريخ اسلام نیز جنايات و خونريزيهايي كه به دست گروه خوارج به بار آمد همه معلول همين نوع جهل است.

امـــروز در جامعه ايران نيز جهل مقدس گاه منشـــأ فاجعه مي شود، كه به ذكر يك نمونه بســـنده مي كنيم.
در دادنامه ۱۷۲ ۱۶/۲/۱۳۸۲ پرونده كلاســـه ۱۱۳۱-۸۱-۹ دادگاه عمومي كرمان از قول متهمين قتلهاي محفلي كرمان مكرراً اين مطلب آمده اســـت كـــه در مورد برخي مقتولين با تسبيح استخاره گرفتيم و چون عدد ۶ آمد و عدد ۶ به معناي لزوم تعجيل در عمل اســـت، تصميم گرفتيم كه او را بكشيم و كشتيم!
گاهي اوقـــات جهل كه لباس تقدس مي پوشد يك ملت را در تاريكي و جهنـــم ابدي فرو مي بَرد.

نمونه اش در زمان ما مردم كره شمالي هستند. در كشور كره شـــمالي مردمي زندگي مي كنند كه از حداقلِ شرائطِ حيات يك انسان برخوردار نيستند؛ ولي تبليغات حاكميت فكر آنان را چنان ساخته كه خيال مي كنند در بهشت برين اند. اين افراد در تاريكي هستند؛ ولي قدرت مشت آهنين، اجازه روشنگري به هيچ فردي نمي دهد.
در كره شمالي تنها كسي كه حق فكر كردن دارد، رهبر حكومت اســـت كه فرمانده بزرگ ناميده مي شود. وقتی فرمانده بزرگ درباره مسئله ای حرفي زد، ديگر هيچ كس حق ندارد در آن زمينه اظهار نظر كند.

@Library_Telegram
دین درست را از میوه اش باید شناخت،
نہ از استدلالهاے ڪلامـے و اعتقادے،
مثلا وقتـے انسانهاے بـے سواد،
با سواد شدند
فقر ڪم شد،
بـے اخلاقـے ڪم شد؛
آن وقت میگوییم این دین درست است.

#حق_الدوله

@Library_Telegram
#حق_الدوله

ﻗﻠﻢ ﭼﺮﺧﯿﺪ ﻭ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ
ﻭﺭﻕ ﺑﺮﮔﺸﺖ ﻭ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ

ﭼﭗ ﻭ ﻣﺬﻫﺐ ﮔﺮﻩ ﺧﻮﺭﺩﻧﺪ ﻭ ﺷﯿﺨﺎﻥ
ﺷﺒﺎﻧﻪ ﺟﺎﯼ ﺷﺎﻫﺎﻥ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ

ﻫﻤﻪ ﺍﺯ ﺣﺠﺮﻩﻫﺎ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺧﺰﯾﺪﻧﺪ
ﺑﻪ ﺳﺮﻋﺖ ﺳﻘﻒ ﻭ ﺍﯾﻮﺍﻥ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ

ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ ﻭ ﮔﺮﻓﺘﻦ ڪﺎﺭﺷﺎﻥ ﺷﺪ
ﻫﺮﺁﻧﭽﻪ ﺧﻮﺍﺳﺘﻨﺪ ﺁﻥ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ

ﺑﻪ ﻫﺮ ﺍﻧﮕﯿﺰﻩ ﻭ ﺑﺎ ﻫﺮ ﺑﻬﺎﻧﻪ
ﻣﺴﻠﻤﺎﻥ، ﻧﺎﻣﺴﻠﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ

ﺑﻪ ﺟﺮﻡ ﺑﺪﺣﺠﺎﺑﯽ، ﺑﺪ ﻟﺒﺎﺳﯽ
ﺯﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﻧﯿﺰ، ﻣﺮﺩﺍﻥ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ

ﺳﺮﺍﻍ ﺳﻔﺮﻩ ﻫﺎ، ﻧﻔﺘﯽ ﻧﯿﺎﻣﺪ
ﻭﻟﯿڪﻦ ﺩﺭ ﻋﻮﺽ ﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ

ﯾڪﯽ ﻧﺎﻥ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﺑﺮﺩﻧﺪﺵ ﺑﻪ ﺯﻧﺪﺍﻥ
ﺍﺯ ﺁﻥ ﺑﯿﭽﺎﺭﻩ ﺩﻧﺪﺍﻥ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ

ﯾڪﯽ ﺁﻓﺘﺎﺑﻪ ﺩﺯﺩﯼ ﮔﺸﺖ ﺍﻓﺸﺎﺀ
ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺁﻓﺘﺎﺑﻪ ﺩﺍﺷﺖ ﺁﻥ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ

ﯾڪﯽ ﺧﺎﻥ ﺑﻮﺩ ﺍﺯ ﺣﯿﺚ ﭼﭙﺎﻭﻝ
ﺩﻭ ﺗﺎ ﻣﺴﺘﺨﺪﻡ ﺧﺎﻥ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ

ﻓﻼﻥ ﻣﻼ ﻣﺨﺎﻟﻒ ﺩﺍﺷﺖ ﺑﺴﯿﺎﺭ
ﻣﺨﺎﻟﻒ ﻫﺎﯼ ﺍﯾﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ

ﺑﺪﻩ ﻣﮋﺩﻩ ﺑﻪ ﺩﺯﺩﺍﻥ ﺧﺰﺍﻧﻪ
ڪﻪ ﺷﺎڪﯽ ﻫﺎﯼ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ

ﭼﻮ ﺷﺪ ﺩﺭ ﺁﺳﺘﺎﻥ ﻗﺪﺱ ﺩﺯﺩﯼ
ﮔﺪﺍﻫﺎﯼ ﺧﺮﺍﺳﺎﻥ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ

ﺑﻪ ﺟﺮﻡ ﺍﺧﺘﻼﺱ ﺷﺮڪﺖ ﻧﻔﺖ
ﺑﺮﺍﺩﺭﻫﺎﯼ ﺩﺭﺑﺎﻥ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ

ﻧﻤﯽ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﭼﻮﻥ ﺧﺮ ﺭﺍ ﺑﮕﯿﺮﻧﺪ
ﻣﺤﺒﺖ ڪﺮﺩﻩ ﭘﺎﻻﻥ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ

ﻏﺬﺍ ﺭﺍ ﺁﺷﭙﺰ ﭼﻮﻥ ﺷﻮﺭ ﻣﯿڪﺮﺩ
ﺳﺮ ﺳﻔﺮﻩ ﻧﻤڪﺪﺍﻥ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ

ﭼﻮ ﺁﻣﺪ ﺳﻘﻒ ﻣﻬﻤﺎﻧﺨﺎﻧﻪ ﭘﺎﺋﯿﻦ
ﺑﻪ ﺣڪﻢ ﺷﺮﻉ ﻣﻬﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ

#سیمین_بهبهانی

@Library_Telegram
#اندکی_تٵمل

شیخی ولیمه گرفت وهمه ی طرفدارانش رادعوت ڪرد
اطعمه فراوان بود ڪه برق رفت.یڪی گفت ڪه تا آمدن برق همه مشغول دست زدن شوند تا مبادا ڪسی سفره را هاپولی ڪند. صدای ڪف زدن بلند بود ڪه برق آمد. چشم همه به سفره افتاد ڪه غارت شده بود شیخ گفت ما ڪه همگی دست میزدیم؛ نڪند جنیان سفره را غارت ڪرده اند! رئیس اجنه ظاهر گشت و گفت: شما هریڪ با یڪ دستتان به گردنتان میزدید و با دست دیگر غذاها را درشڪمتان میریختید آنوقت تقصیرش را میاندازید گردن اجنه ؟! یکی از قلندران فرزانه گفت اینان در این ڪار ید طولایی دارند.
سالهاست که با یڪدست بر سر و سینه میزنند
و با دست دیگر جیب خلایق خالی میڪنند و میگویند اجنبی برد!!!!

#حق_الدوله


@Library_Telegram
#ماه_عسل

در ماه عسل هر سال، آنگونه ڪه می دانی
یک مجری معروف است، احسان علیخانی

برنامه ڪند اجرا،قبل از دم افطاری
با گریه و با زاری ، در یڪ تم روحانی

دعوت شدگان او، بیچاره و مستاصل
یا اهل دم و دودند، یا قاتل و زندانی

یا اینڪه جدا گشته، مردی زعیال خود
یا طفلک معصومی، در جامعه قربانی

افتاده یڪی در چاه، یا رفته ته دره
یا گم شده در جنگل، یا توی بیابانی

یا اینڪه گنهڪاری ، شرمنده زاعمالش
اڪنون کند از ڪارش، ابراز پشیمانی

یا رفته سر داری ، یڪ قاتل اعدامی
بخشیده شده اما، در لحظه پایانی

هرچند ڪه پندی هست، در قصه مدعوین
اعصاب مخاطب را ، ساییده چو سوهانی

گویی ڪه هدف در این،برنامه فقط این است
تا در غم مدعوین ، هی اشڪ ببارانی

خواهی ڪه مخاطب را، نیکی ڪنی و خدمت
ای آنڪه تو در شهرت، نامیده به احسانی

گریاندن مردم را، بس ڪن ڪه هنر این است
ڪاین مردم غمگین را، یڪ لحظه بخندانی


#حق_الدوله


@Library_Telegram
#یک_فنجان_تفکر ☕️

🚛 اعتصاب کنندگان را نادیده نگیریم

#احسان_محمدی

🔺 واژه #اعتصاب در میان واژه های حساس و امنیتی دسته بندی شده است.

واکنش ها به این اقدام عموماً در ابتدا نادیده گرفتن، سپس تکذیب و در نهایت با برچسب هایی مثل «تلاش برای جلب توجه»، «در نتیجه تحریک بیگانگان» و ... همراه است.

🔻هیچکس در این سرزمین از مداخله و سنگ اندازی #دشمن خوشحال نمی شود و همه مشتاق هستند با هر کس که از پشت به کمر مام میهن دشنه می زند قاطعانه برخورد شود. اما آیا هر اعتصاب کننده و جان به لب رسیده ای از دشمن خط گرفته است؟

🔻شاید برخی از این واکنش ها به این دلیل باشد که همواره به نقش و تاثیر اعتصاب های کارگری در سال 57 اشاره می شود.

جایی که گفته می شود مردمی که از خشم و ظلم لبریز شده بودند با این اقدام قاطع عملاً به محمدرضا پهلوی نشان دادند که ماجرا تمام است و آنها دیگر سر تسلیم و تعظیم فرو ندارند.

🔻ویدئوهایی از اعتصاب #کامیونداران منتشر شده که برخی از آنها همکاران شان را که حاضر به پیوستن به اعتصاب نشده تهدید به آتش زدن خودرو، شکستن شیشه و ... می کنند. نشانه هایی از حرکت به سمت خشونت که معمولاً در اعتراضات به سبک ما رخ می دهد.

🔻اعتصاب یک واکنش پذیرفته شده در بسیاری از کشورهای جهان است. صاحبان صنف و کارگران در اعتراض به افزایش مالیات، کاهش دستمزد، حق بیمه، برخوردهای صاحب کاران و ... دست به اعتراض می زنند که گاهی منجر به اعتصاب می شود.

اما مهمتر از اعتصاب، نحوه برخورد یا #مدیریت آن است که می تواند یک موضوع ساده و قابل حل را به گرهی بغرنج برای کشور تبدیل کند.

🔻در غیاب صنف و سندیکای واقعی که معمولاً هدایت و رهبری اعتراضات را برعهده می گیرد، حرکت های #خودجوش و هیجانی که در میان آن حب و بغض های فردی و چه بسا بیرونی هم وجود دارد موجب بروز خسارت های جبران ناپذیر می شود.

🔻 اعضای کارکشته و باتجربه سندیکا قادرند با چانه زنی، مطالبات به حق اعضای زیرمجموعه خود را دنبال کنند و مانع از بروز رفتارهای هیجانی که عموماً با مداخله پلیس و نیروهای امنیتی همراه است، شوند.

🔻بسیاری از ما شیوه های اعتراض برای مطالبه حقوق خود را نمی دانیم. نیاموخته ایم که وقتی #حق مان تضییع می شود یا گمان می کنیم که چنان که شایسته است و محق هستیم به ما توجه نشده چطور رفتار کنیم.

🔻زمینه های اعتراض قانونی هم چندان وجود ندارد، هر معترض و مطالبه گری ممکن است با برچسب #اغتشاشگر و #اختلالگر از چرخه حذف شود اما باور کنیم که کامیوندارانی که صبح تا شب و شب تا روز با حرکتی مورچه وار در حال انتقال کالا در جاده های کشور هستند بازیچه دست استکبار جهانی قرار گرفته اند و کوک شده اند تا علیه کشور اقدام کنند؟

🔻هیچکس با #مطالبه_به_حق مخالف نیست. اما چه کسی باید این #حق را تعیین کند؟ اگر این مطالبات به حق با #زیاده_خواهی همراه شود چطور؟

افزایش دستمزد درخواستی رانندگان کامیون طبعاً دومینووار روی قیمت کالاهای دیگر اثر خواهد گذاشت و حتی برخی از کسانی که امروز تمام قد از کامیون داران حمایت می کنند ممکن است فردا خود به قیمت جدید کالاها و #گرانی معترض شوند!

🔻در کنار توقعی که از معترضان برای حفظ خونسردی و اعتراض در چارچوب های قانونی می رود، از حاکمیت هم این انتظار می رود که با صبوری و مدارا به اعتراضات و مطالباتی برخی از شهروندان خود گوش کند و البته در پی یافتن راه حل باشد.

🔻فراموش نباید کرد که همین معترضان یا اعتصاب کنندگان فرزندان این سرزمین هستند و چراغ شان اینجا می سوزد و در #انتخابات و #راهپیمایی ها و ایستادگی ها مقابل دشمن، از هیچ کوششی فروگذار نیستند. انکار و نادیده گرفتن آنها یا برخوردهای صرفاً قهرآمیز پنهان کردن زغال گداخته در جیب است.

🔻مدیرانی که قادر نیستند در سرچشمه یک مشکل را با #بیل حل کنند، گاهی بحران های #سیل آسایی می سازند که دیگر با #پیل هم نمی شود جلویش را گرفت. بیش از آنکه کامیونداران را نصیحت کنیم، باید شیوه های مدیریت تنش و اعتراض را به مدیران مان بیاموزیم.

@Library_Telegram
Forwarded from همه چی، هیچی
#حق_الدوله

رئیس جمهور گفته:
هرگونه مذاڪره ، صحبت یا توافق با آمریڪا، یعنی تسلیم
و تسلیم یعنی از دست دادن تمام دست آوردهای 40 ساله انقلاب………

24 ساعته دارم فڪر می‌ڪنم
منظورش دقیقاً ڪدام دست آوردهاست؟؟
مغزم هنگ ڪرده

شما می‌دونید ڪدام دست‌آوردها رو میگه؟؟

با فرهنگ‌تر شدیم
همه دنیا عاشقمونه
به شدت مرفه شدیم
محیط زیست در بهترین وضعه
صنعت‌مون پویاست
نمی‌دونیم فساد چی چی هست؟!
پاسپورت‌مون معتبرترینه
پولمون با ارزش‌ترین پوله
ایمان همه قرصه
ریا نیست
ربا نیست
دروغ نیست
اختلاس نیست
مسئولان نالایق ڪم داریم
نهادهای غیر پاسخگو ڪم‌ داریم
ظلم و ستم نیست
بی عدالتی بیداد نمی‌ڪنه
گرسنه و بدبخت نداریم
ڪلاه برداری نداریم
رانت خواری نداریم
درآمدها بالاست
بیمه و تأمین اجتماعی بیسته
آمار طلاق پایینه
دزد نداریم
بدبخت نداریم
جاده و ماشین توپه
شادترین مردم دنیا هستیم
همه خارجیا دنبال مهاجرت به ایران هستند
و……

اینه ڪه همه دنیا در به در دنبال الگو برداری از ما هستند.
می‌خوان ببینن چطوری اینطوری شدیم😣


@hychy
#ایساک_بابل یکی از بزرگترین نویسندگان داستان‌های کوتاه روسیه و جهان است . بابل معتقد بود هنرمند بدون آزادی قادر به خلق هیچ اثر ارزنده‌ای نیست و در دورۀ استالین به قدری فشارها بر روی او برای نوشتن آثار تبلیغاتی و فرمایشی زیاد شد که رسما اعلام کرد : ترجیح میدهم سکوت کنم و چیزی ننویسم چون من حالا ژانر سکوت را انتخاب کرده و در این ژانر به درجه استادی رسیده‌ام

او علنا اعتصاب قلم کرد و شجاعانه علیه فقدان آزادی بیان و آزادی قلم در کشور شورید و گفت : در این مملکت تنها مکالمۀ آزادی که امکانپذیر است شب‌ها با همسرت زیر لحاف است‌ و من تا آزاد نباشم چیزی نمی نویسم حتی یک کلمه

او طالب این بود که #حق_سکوتش از طرف رژیم محترم شمرده شود اما رژیم توقع چنین سرپیچی را نداشت و نویسندگان شوروی باید پرکار می‌بودند و در مدح و ثنای ایدوئولوژی کمونیستی آقایان می‌نوشتند و عاقبت هم استالین تاب نیاورد و یکی از بهترین داستان‌نویس های جهان را به جرم جاسوسی برای فرانسه و اتریش تیرباران کرد.

@Library_Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
خدا
من نمی دانم که #خدا هست؟!
اگر هست چه هست!
گر خدا بود #جهان این همه بی‌رحم نبود!
گر خدا بود به #دل این همه زخم نبود!
گر خدا بود فرزندش از رَهِ بد وا می‌داشت!
گر خدا بود تو را #نیک و فریبا می‌داشت!
من نمی‌دانم که خدا هست؟
اگر هست چه هست!
و نگویند مگر همه
#فرزند خدایی هستیم؟
پس چرا هست یکی فرزندش
در بزرگی...
در عرش...
و یکی خار...
فرودست!
و نگویند مگر
#حق همه ی فرزندان #یکسان است!
من نمی‌دانم که خدا هست؟
اگر هست چه هست!
گر خدا هست چرا این همه #پوچی ماندست؟
گر خدا هست چرا هر کس به رَهی وا ماندست!
من نمی‌دانم
که خدا هست؟
اگر هست چرا
#ساکت و #خاموش ماندست!

✍️ سارا وَردیان

@Library_Telegram