کتابخانه تلگرام
79K subscribers
2.87K photos
703 videos
10.5K files
1.95K links
انواع کتاب کمیاب و ممنوعه
رمان، داستان
علمی، تخیلی، آموزشی
تاریخی، سیاسی
مطالب و داستانهای آموزنده و ...

ارتباط با ادمین:⬇️
@Library_Telegram_Bot

صفحه اینستاگرام کانال⬇️
https://www.instagram.com/library_telegram/
Download Telegram
📗#لینمارا_عشق_و_آرزو
#کاترین_گاسکین
📝#ابراهیم_یونسی

لینمارا عشق و آرزو / کاترین گاستین


“«-لینمارا عشق و آرزو» کتابی سرشار از عشق های عجیب و دوست داشتنی است. که نویسنده در آن به نگاه ساکنین انگلستان درباره ی جنگ جهانی دوم نیز می پردازد. ماجرای این کتاب بدین شرح است؛ نیکول که با مادر مهاجر روسش در آمریکا زندگی می‌کند و در مدرسه‌ای‌ مذهبی درس می خواند در آستانه‌ی شانزده سالگی پی به راز زندگی مادرش و به دنبال آن زندگی خودش می‌برد که تمام جهانش را دگرگون می‌کند. نیکول که تنها بازمانده یک خانواده ثروتمند انگلیسی است به وسیله وکیل خانواده از ثروت بسیار زیادش مطلع می‌شود، اما شرط به‌دست آوردن این ثروت جدایی نیکول از مادرش آنا است . آنا نیکول را رها می‌کند، و نیکول به انگلستان می رود و به جمع اشرافی انگلستان جایی که روزگاری مادرش هم در آنجا داستانی عاشقانه داشت وارد می‌شود و ماجراهایی جذاب و عاشقانه و خواندی شکل می‌گیرد.

در بخشی از این کتاب می خوانیم:

«تنبلی!ناگهان این لفظ برای نیکول مفهومی خوش و دل انگیز یافت. احساس کرد می کوشد از سرعت گذشت روزها ، و حتی ساعت ها بکاهد. می خواست این تکه از زمان را نگه دارد. در عین حال که از نغمات بامدادی پرندگان حسن استقبال می کرد و صرفا برای این که از نغماتشان لذت ببرئ صبح زود بیدار می شد از پدیدارشدن ته رنگ صورتی بر افق مغرب که منادی آغازشفق دیرپای بهاری بود نفرت داشت. برای نخستین بار احساس کرد انگار به درک مفهوم سرزمین انگلستان آغاز کرده و در می یابد که انگلستان چیست....
آن شب همه آمده بودند. نیکول انگار همه ی فصل را در پیش چشم می دید. ماه سپتامبر بود و بیشتر مردم به شهر باز آمده بودند، پس از فاصله ای کوتاه که ماه اوت بار اورده بود، این بزرگترین مهمانی بود و همه با شور و رغبت امده بودند چون می دانستند آیریس گاوینگ مهمانی های مفصل می دهد و به علت این که می خواستند این دختر آمریکایی فوق العاده را که معلوم نبود از کجا پیدایش شده بود و همه ی افکار و نظریات مربوط به حرکات دختران دم بخت را یکباره مغلوب کرده بود؛ یکبا دیگر ببینند....»
ابراهیم یونسی،نویسنده و مترجم و مورخ و نخستین استاندار کردستان در بعد از انقلاب سال 1305 در شهر بانه متولد شد. یونسی از اعضای گروهی بود که در سال 1333 بعد از دولت دکتر مصدق به عنوان افسر نظامی دستگیر و پس از کش و قوس‌های فراوان، هشت سال از عمرش را در زندان رژیم پهلوی سپری کرد.
وی پس از چنین سال تحمل سختی و زندان با واسطه دوستش، دکتر روح الله عباسی، در مدرسه عالی اقتصاد اسم نویسی کرد و از همان مدرسه لیسانس اقتصاد را اخذ و دکترای همین رشته را هم در سال 1356 از دانشگاه سوربن فرانسه دریافت کرد. او ترجمه و کار داستان‌نویسی را از همان روز‌هایی که در زندان بود، آغاز کرد.و پس از آزاد‌ی‌اش در سال 1341 «هنر داستان‌نویسی» را که در این ایام تالیف کرده بود، منتشر کرد.
#درخواستی
👇👇👇
https://telegram.me/Library_Telegram
📕#اسرار_کائنات
#ابراهیم_ویکتوری

اسرار کائنات / ابراهیم ویکتوری


"ما در دنیایی زندگی می‌كنیم كه دایما در حال انبساط و تغییر و تحول است جهان ما از یك نقطه‌ی انرژی عظیم سرچشمه گرفته است. نخستین راز كائنات به دلیل عدم وجود یك پاسخ علمی قانع‌كننده به این پرسش آشكار به وجود آمده است كه این نقطه‌ی انرژی از كجا آمده است؟ دانشمندان برای این كه بر اثبات وجود خداوند، مهر تایید علمی نزده باشند این منبع قدرت را آفریدگار می‌نامند. از این زمان به بعد معماها بیش‌تر و بیش‌تر می‌شوند و زمانی كه یكی از آن‌ها حل می‌شود چند معمای دیگر مطرح می‌شوند. برای مثال معمای سرنوشت نهایی كائنات را درنظر بگیرید كه سه پاسخ ممكن داشته است: انبساط دایمی اما با سرعت كاهنده؛ توقف انبساط پس از مدتی نامعلوم؛ و برگشت و جمع شدن دوباره در یك نطقه طی فرایندی به نام "ارمبش بزرگ (The big crunch) كه نقطه‌ی مقابل فرآیند آغاز عالم (انفجار بزرگ The Big Bang) است. شاید بزرگ‌ترین كشف علمی ده سال پایانی قرن بیستم این بود كه سرعت انبساط عالم در حال افزایش است. این موضوع دو پاسخ احتمالی 2 و 3 را حذف می‌كند، اما معماها پایان نیافته‌اند، بلكه معمای دیگری شكل گرفته. این كه عامل این افزایش سرعت چیست؟ كتاب حاضر حاوی مقالاتی علمی از ابراهیم ویكتوری است مخاطب فصل نخست كتاب به طور خاص هر فردی است كه نگاهی به آسمان شب می‌اندازد و در شگفت است كه این نقاط نورانی كه همه‌جا پراكنده‌اند چیستند؟ فصل دوم درباره‌ی تاریخ نجوم است. این فصل به معرفی ابزار نجومی، نیز افرادی كه در طی اعصار مختلف در درك ما از عالم تاثیر داشته‌اند اختصاص یافته است. در دیگر فصل‌های كتاب به اسراری درباره‌ی كائنات اشاره شده است كه از آن جمله‌اند: چگونگی تاثیر گرانش، نیز مطالبی در خصوص نور، سیاه‌چاله‌ها، خورشید، ستارگان، و چگونگی باقی ماندن ماهواره‌ها در مدار خود. كتاب به دو زبان فارسی و انگلیسی به چاپ رسیده است."

#معرفی_نویسنده

ابراهیم ویکتوری در بهمن ماه ۱۳۱۲ خورشیدی در تهران چشم به جهان گشود. آموزش ابتدایی را در دبستان کورش ، و دوره متوسطه را در دبیرستان فیروز بهرام تهران گذراند. در سال ۱۳۳۱ برای تحصیلات راهی آمریکا شد. پس از یک سال آموختن زبان انگلیسی، در دانشگاه معروف ام-آی-تی پذیرفته، در طی پنج سال بعد درجات لیسانس و مافوق لیسانس را در رشته‌های تخصصی نساجی و دینامیک هوا مربوط به رشته مهندسی مکانیک بدست آورد. در طی دو سال آخر دانشگاه، ضمن تدریس در بخش نساجی دانشگاه ام-آی-تی، برای پروژه پژوهشی متعلق به نیروی هوایی ایالات متحده آمریکا در دانشگاه، تونل بادی برای آزمایش پارچه‌های چتر نجات طراحی کرد.

#فعالیت‌ها

وی در پایان آموزش دانشگاهی بعنوان مشاور فنی برای شرکت‌های نساجی آمریکا ، تحقیق پیرامون آثار سلاح‌های اتمی (برای نیروی هوایی آمریکا) ، موتورهای بی صدا(برای نیروی دریایی آمریکا) ، و علت انفجار موتورهای موشکی (برای سازمان ناسا NASA) پژوهشهایی به انجام رساند.
در سال ۱۳۵۶ به ایران بازگشت و یک شرکت ایرانی وابسته به وزارت کشاورزی مشغول بکار شد و سرانجام در سال ۱۳۵۸ بار دیگر به آمریکا بازگشت و به طراحی نرم‌افزارهای ویژه پرداخت.
ابراهیم ویکتوری در طی ۲۳ سال اخیر در برخی از برنامه‌های رادیو و تلویزیون جهان شرکت و پیرامون سفر در فضا ، ستاره شناسی و کیهان شناسی با آنان گفتگو و در طی سال‌های اخیر نیز به اجرای برنامه تلویزونی ای در شبکه کانال یک بنام شگفتیهای جهان پرداخت.

#آثار
ابراهیم ویکتوری بیش از ۵۰ مقاله علمی درباره پژوهشهای خود منتشر کرده‌است. علاوه بر این طی ۱۵ سال اخیر بیش از ۵۰۰ مقاله متنوع و گوناگون به زبان ساده درباره سفر در فضا، و دو علم ستاره‌شناسی و کیهان‌شناسی در نشریات فارسی زبان آمریکا ارایه داده‌است.
#درخواستی
https://telegram.me/Library_Telegram
#به_دور_از_مردم_شوریده
#تامس_هاردی
#ابراهیم_یونسی

به دور از مردم شوریده"(به دورازاجتماع خشمگین)" به دور از مردم شوریده" نخستین رمانی بود که "تامس هاردی" را در مقام رمان نویس شهره و محبوب همگان ساخت. هنگامی که « بت شبا اوردین » زیبا وارث مزرعه ای می شود عشق و علاقه سه خواستگار متفاوت را به جانب خویش می کشد: نخست گابریل اوک،که مردی خاکی و ساده و بی آلایش است؛ دوم گروهبان فرانسیس تروی جوان؛ و آخر از همه آقای بالدوود مزرعه دار، که مردی است میانسال و مورد احترام. انتخاب " بت شبا" و تراژدیی که این انتخاب به بار می آورد جان مایه داستانی است که مولف برای ما باز می گوید.رمان دور از اجتماع خشمگین که در سال ۱۸۷۴ منتشر شد و به حدی موفق بود که توانست پس از آن کار معماری را رها کند و به صورت تمام وقت به ادبیات بپردازد و در طی ۲۵ سال بعد از آن بیش از ده رمان بنویسد.

شخصیت اصلی رمان دختری است زیبا به نام 'بت شبا 'که پس از مرگ پدر و مادر با خاله‌اش زندگی می‌کند .در این میان گله‌داری به نام 'گابریل اوک ' که بسیار به وی علاقه‌مند است ;بر اثر سانحه‌ای تمامی گوسفندان را از دست می‌دهد و به فردی فقیر و جویای کار تبدیل می‌شود .پس از چندی شبی گابریل در راهی شعله‌های آتشی توجه‌اش را جلب می‌کند و مزرعه‌ای را می‌بیند که در حال سوختن است ;گابریل برای خاموش کردن آتش تمام توان خویش را به کار می‌گیرد و با کمک اهالی روستا, آتش را خاموش می‌کند, زمانی که با صاحب مزرعه رو به رو می‌شود, بت شبا را می‌بیند که از او برای کمکش تشکر می‌کند .گابریل در می‌یابد که مزرعه میراثی است که از یکی از اقوام بت شبا به او رسیده است . بدین سان گابریل مشاور مزرعه دختر شده در آن جا زندگی می‌کند ;اما بت شبا با یکی دیگر از خواستگارانش به نام گروهبان 'تروی 'ازدواج می‌کند و ..
📕 #شگفتی_های_جهان

#ابراهیم_ویکتوری

چگونگی آفرینش اجرام آسمانی، منظومه شمسی و زمین & مکان و سبب پیدایش آنها
ابراهیم ویکتوری در ۱۲ بهمن ماه ۱۳۱۲ خورشیدی در تهران چشم به جهان گشود. آموزش ابتدایی را در دبستان کوروش، و دورهٔ متوسطه را در دبیرستان فیروز بهرام تهران گذراند.
در سال ۱۳۳۱ برای تحصیلات راهی آمریکا شد. پس از یک سال آموختن زبان انگلیسی، در دانشگاه معروف ام‌آی‌تی پذیرفته شد. در طی پنج سال بعد درجات لیسانس و فوق لیسانس را در رشتهٔ مهندسی مکانیک در گرایش‌های تخصصی فن‌آوری نساجی و آیرودینامیک به‌دست آورد.
در طی دو سال آخر دانشگاه، ضمن تدریس در بخش نساجی دانشگاه ام-آی-تی، برای پروژه پژوهشی متعلق به نیروی هوایی ایالات متحده آمریکا در دانشگاه، تونل بادی برای آزمایش پارچه‌های چتر نجات طراحی کرد. ابراهیم ویکتوری بیش از ۵۰ مقاله علمی دربارهٔ پژوهشهای خود منتشر نموده‌است[نیازمند منبع].
علاوه بر این طی ۱۵ سال اخیر بیش از ۵۰۰ مقاله متنوع و گوناگون به زبان ساده درباره سفر در فضا، و دو علم ستاره‌شناسی و کیهان‌شناسی در نشریات فارسی زبان آمریکا ارایه داده‌است.

@Library_Telegram
📕 #شگفتی_های_جهان

#ابراهیم_ویکتوری

ایشان در ۱۲ بهمن ماه ۱۳۱۲ خورشیدی در تهران چشم به جهان گشود. آموزش ابتدایی را در دبستان کوروش، و دورهٔ متوسطه را دردبیرستان فیروز بهرام تهران گذراند. در سال ۱۳۳۱ برای تحصیلات راهی آمریکا شد. پس از یک سال آموختن زبان انگلیسی، در دانشگاه معروف ام‌آی‌تیپذیرفته شد. در طی پنج سال بعد درجات لیسانس و فوق لیسانس را در رشتهٔ مهندسی مکانیک در گرایش‌های تخصصی فن‌آوری نساجی وآیرودینامیک به‌دست آورد. در طی دو سال آخر دانشگاه، ضمن تدریس در بخش نساجی دانشگاه ام-آی-تی، برای پروژه پژوهشی متعلق به نیروی هوایی ایالات متحده آمریکا در دانشگاه، تونل بادی برای آزمایش پارچه‌های چتر نجات طراحی کرد.

@Library_Telegram
Forwarded from Deleted Account
شگفتیهای جهان.pdf
12.5 MB
📕 #شگفتی_های_جهان

#ابراهیم_ویکتوری


@Library_Telegram
کتابهای رایگان بیشتر در⬆️
درخواست کتاب⬇️
@Library_Telegram_Bot
‍ .



خاطرات مرحوم دکتر #ابراهیم_یزدی

در سال ١٣٧١ که به ایران آمده بودم به دیدن مرحوم مهندس بازرگان ‏رفتم و صحبت از جنگ ایران و عراق شد ، از ایشان پرسیدم که آیا واقعا نمیشد از این جنگ پیش گیری کرد ؟ مهندس ‏خاطره‌ای را در این زمینه نقل کردند که دانستن آن برای آیندگان خالی از لطف نیست :

۵ ماه قبل ازحمله صدام حسین به ایران در ٣٠فروردین ١٣۵٩ تیتر بزرگ روزنامه کیهان این بود : امام ارتش عراق را به قیام بر علیه صدام دعوت کرد.

در اوایل اردیبهشت ١٣۵٩ شورای انقلاب از من خواستند برای رسیدگی به مسئله مهمی جلسۀ شورا را تشکیل دهیم، وقتی به جلسه رفتم دیدم آقای دعائی سفیر ایران در عراق نیز در جلسه حضور دارد گفتند آقای دعایی ‏گزارشی دارند.

آقای دعایی گفت: در چند ماه‌ اخیر هرچند روز یکبار مرا به ‏وزارت امور خارجه احضار و با ارائه مدارکی به کوشش ایران برای اخلال و آشفتگی در عراق ‏اعتراض میکنند اما هفته گذشته شخص صدام حسین مرا احضار کرد و پس از ‏بیان اعتراض شدید خود نسبت به دخالت‌ها گفت:

🔴 این وضع برای من قابل تحمل نیست، شما بروید تهران و به آقای ‏خمینی بگویید من اولین دولتی بودم که جمهوری اسلامی را به رسمیت شناختم و اگر مایلند خود من (صدام) شخصا به ایران می‌آیم تا با مذاکره اختلافات را حل کنیم و اگر مایل نیستند با من مذاکره کنند یک هیئت ‏عالی رتبه به ایران میفرستم و یا آنها یک هیئت برای مذاکره به عراق بفرستد تا اختلافات حل ‏شود چوم در صورت ادامۀ این وضع مطمئن باشید که به ایران حمله نظامی ‏خواهم کرد.

شورای انقلاب تصمیم میگیرد که آقای دعایی به همراه مهندس بازرگان و دکتر بهشتی برای تعیین تکلیف به دیدار رهبر انقلاب بروند، در این دیدار ابتدا آقای دعایی شرح کامل ماجرا و تهدید صدام را ‏بیان میکند و رهبر انقلاب در پاسخ به او میگویند : محلش نگذارید!!

سپس مهندس بازرگان به استدلال میپردازد ‏که باید توجه کرد که امروز موقعیت ما در ‏جهان به علت انقلاب چندان مطلوب نیست و اگر گرفتار جنگ شویم همه از طرف مقابل حمایت خواهند کرد، از این گذشته وضعیت ارتش به علت اعدام بسیاری از فرماندهان ارشد آن خوب نیست و به کلی فاقد روحیه لازم برای جنگیدن است بنابراین واجب است از وقوع هرگونه جنگ احتمالی پیشگیری کنیم.

رهبر انقلاب باز میگویند: محلش نگذارید.

مجددا دکتر بهشتی شروع به استدلال میکند که آیت‌الله خمینی تحمل نمیکنند و از جای خود برمی‌خیزند و برای بار سوم میگویند: گفتم که محلش نگذارید و به طرف ‏در حرکت میکنند، آقای دعایی که خیلی ناراحت شده بود میگوید: آقا من دیگر به بغداد نمی‌روم

آقای ‏خمینی پس از تامل کوتاهی رویشان را به طرف دعایی برگردانده و میگویند: ‏وظیفه #شرعی‌ به تو میگوید که بروی و بدون اینکه منتظر پاسخ شوند از اتاق بیرون میروند ...

در مسیر بازگشت به شورای ‏انقلاب آقای دعایی در حالی که گریه میکرده است می‌گوید: به خدا قسم او (صدام) ‏حمله خواهد کرد و هیچکس کاری نمی‌تواند بکند!!

مدتی بعد عراق به ایران حمله کرد.

@Library_Telegram
Forwarded from همه چی، هیچی
#تذکره_الاولیا #عطار_نیشابوری

نقل است که گفتند گوشت گران است
#ابراهیم_ادهم گفت : ما ارزانش کنیم
گفتند چگونه ؟
گفت نخریم و نخوریم !!

@hychy
#یک_فنجان_تفکر ☕️

چرا کتاب خواندنمان نمی آید؟

یعنی اگر به میخ و سیخ مان بکشند و از دروازه ی شهر آویزانمان فرمایند و... اگر سر به سر تن به کشتن دهیم عمرا" که کتاب بخوانیم.!!!

ما اصلا یک جور مقاومت عجیبی در برابر کتاب خواندن داریم که تفلون در برابر چسبیدن غذا به ماهیتابه ندارد.

چنان نسبت به کتاب خواندن نفوذ ناپذیریم که ایزولاسیون هیچ پشت بامی نسبت به باران و برف چنین عایق نیست.

یعنی حاضریم وقتمان را با خاراندن پسِ سر و شمردن شوره های روی شانه مان تلف کنیم اما دو صفحه یا چهار خط کتاب نخوانیم.
یکی از بارزترین خصوصیات ما که دیگر دارد به شناسنامه مان تبدیل می شود و اوراق هویتی و شاخصه ی ممیزه ی ماست همین کتاب نخواندن است.
جالب این است که تمام دک و پُزمان به گذشته ی مکتوبمان است که بع له...
اما به حال و گذشته و آینده ی مکتوب خود به اندازه ی یه تخم گشنیز (مودب برخورد کردم) هم اعتنا نداریم.

عملا" و علنا" به کسانی که کتاب می خوانند می خندیم.
آشکارا اگر کسی کتاب خوان باشد جزو قوم یاجوج و ماجوج می دانیمش. معتقدیم تا وقتی می شود رفت جُردن یا خیابان اندرزگو یا... (هر شهری، محلی) دور دور کرد ، خربودن محض است وقتت را حرام کنی و کتاب بخوانی.

اگر کسی در خانه اش کتابخانه دارد انگار در توالت منزلش بند رخت کشیده و رویش پیژامه آویزان کرده باشد.

در اثاث کشی یخچال سایدبای ساید و حمل و نقل آن برای مان از بدیهیات است اما چهارتا کارتن کتاب را بدبارترین، سنگین ترین و مزاحم ترین اثاثیه می دانیم (جالب این است که عزیزانی که شغل شریف شان همین جابجایی بار و اثاثیه و اسباب کشی است هم از یخچال فریزر و لباسشویی و گاز و کمد... کمتر گله دارند تا از کارتن های کتاب!)
مملکتی که تیراژ کتاب در آن شده پانصد ششصد جلد، مردمانش نباید دکتر بروند؟ یعنی صفا می کنیم برای خودمان.
خوشبختانه تنها مسئله ای که بین تمام صنوف از پزشک و داروساز دندانپزشک تا کارمند و راننده و حسابدار و مکانیک و باغبان و... مشترک است همین کتاب نخواندن است!
یعنی اصلا می شود آن را میثاق جمعی ما دانست و یقین داشت همه تا همیشه بر آن وفادار خواهند ماند.
شکر خدا تمام اقوام و طوایف مختلف ما نیز در یک اتحاد ملی-میهنی بر سر کتاب نخواندن به توافق و تفاهمی چنان سترگ دست یازیده اند که بی آن که جایی ثبت اش کنند از هر قانون مثبوت و مضبوطی گرانقدرتر می شمارندش و در پاسداشت آن به جد و به جان می کوشند!

آن طرف دنیا تیراژ کتاب هایشان میلیونی است و یک دهه ای می شود *ای بوک* را هم فراگیر کرده اند اما ما توانسته ایم طی یک دهه ی اخیر تیراژ کتاب هایمان را به یک سوم کاهش دهیم و از شوق این امر همگی لامبادا برقصیم و احساس شعف کلیه ی منافذمان را پر کند ...
چقدر خوبیم ما ...

#ابراهیم_رها

@Library_Telegram
📕 #به_دور_از_مردم_شوریده

#تامس_هاردی

🔃 #ابراهیم_یونسی

به دور از مردم شوریده"(به دورازاجتماع خشمگین)" به دور از مردم شوریده" نخستین رمانی بود که "تامس هاردی" را در مقام رمان نویس شهره و محبوب همگان ساخت. هنگامی که « بت شبا اوردین » زیبا وارث مزرعه ای می شود عشق و علاقه سه خواستگار متفاوت را به جانب خویش می کشد: نخست گابریل اوک،که مردی خاکی و ساده و بی آلایش است؛ دوم گروهبان فرانسیس تروی جوان؛ و آخر از همه آقای بالدوود مزرعه دار، که مردی است میانسال و مورد احترام. انتخاب " بت شبا" و تراژدیی که این انتخاب به بار می آورد جان مایه داستانی است که مولف برای ما باز می گوید.رمان دور از اجتماع خشمگین که در سال ۱۸۷۴ منتشر شد و به حدی موفق بود که توانست پس از آن کار معماری را رها کند و به صورت تمام وقت به ادبیات بپردازد و در طی ۲۵ سال بعد از آن بیش از ده رمان بنویسد.

شخصیت اصلی رمان دختری است زیبا به نام 'بت شبا 'که پس از مرگ پدر و مادر با خاله‌اش زندگی می‌کند .در این میان گله‌داری به نام 'گابریل اوک ' که بسیار به وی علاقه‌مند است ;بر اثر سانحه‌ای تمامی گوسفندان را از دست می‌دهد و به فردی فقیر و جویای کار تبدیل می‌شود .پس از چندی شبی گابریل در راهی شعله‌های آتشی توجه‌اش را جلب می‌کند و مزرعه‌ای را می‌بیند که در حال سوختن است ;گابریل برای خاموش کردن آتش تمام توان خویش را به کار می‌گیرد و با کمک اهالی روستا, آتش را خاموش می‌کند, زمانی که با صاحب مزرعه رو به رو می‌شود, بت شبا را می‌بیند که از او برای کمکش تشکر می‌کند .گابریل در می‌یابد که مزرعه میراثی است که از یکی از اقوام بت شبا به او رسیده است . بدین سان گابریل مشاور مزرعه دختر شده در آن جا زندگی می‌کند ;اما بت شبا با یکی دیگر از خواستگارانش به نام گروهبان 'تروی 'ازدواج می‌کند و ..

@Library_Telegram
.



خاطرات مرحوم دکتر #ابراهیم_یزدی

در سال ١٣٧١ که به ایران آمده بودم به دیدن مرحوم مهندس بازرگان ‏رفتم و صحبت از جنگ ایران و عراق شد ، از ایشان پرسیدم که آیا واقعا نمیشد از این جنگ پیش گیری کرد ؟ مهندس ‏خاطره‌ای را در این زمینه نقل کردند که دانستن آن برای آیندگان خالی از لطف نیست :

۵ ماه قبل ازحمله صدام حسین به ایران در ٣٠فروردین ١٣۵٩ تیتر بزرگ روزنامه کیهان این بود : امام ارتش عراق را به قیام بر علیه صدام دعوت کرد .

در اوایل ارویبهشت ١٣۵٩ شورای انقلاب از من خواستند برای رسیدگی به مسئله مهمی جلسۀ شورا را تشکیل دهیم ، وقتی به جلسه رفتم دیدم آقای دعائی سفیر ایران در عراق نیز در جلسه حضور دارد گفتند آقای دعایی ‏گزارشی دارند

آقای دعایی گفت : در چند ماه‌ اخیر هرچند روز یکبار مرا به ‏وزارت امور خارجه احضار و با ارائه مدارکی به کوشش ایران برای اخلال و آشفتگی در عراق ‏اعتراض میکنند اما هفته گذشته شخص صدام حسین مرا احضار کرد و پس از ‏بیان اعتراض شدید خود نسبت به دخالت‌ها گفت :

🔴 این وضع برای من قابل تحمل نیست ، شما بروید تهران و به آقای ‏خمینی بگویید من اولین دولتی بودم که جمهوری اسلامی را به رسمیت شناختم و اگر مایلند خود من (صدام) شخصا به ایران می‌آیم تا با مذاکره اختلافات را حل کنیم و اگر مایل نیستند با من مذاکره کنند یک هیئت ‏عالی رتبه به ایران میفرستم و یا آنها یک هیئت برای مذاکره به عراق بفرستد تا اختلافات حل ‏شود چوم در صورت ادامۀ این وضع مطمعن باشید که به ایران حمله نظامی ‏خواهم کرد .

شورای انقلاب تصمیم میگیرد که آقای دعایی به همراه مهندس بازرگان و دکتر بهشتی برای تعیین تکلیف به دیدار رهبر انقلاب بروند ، در این دیدار ابتدا آقای دعایی شرح کامل ماجرا و تهدید صدام را ‏بیان میکند و رهبر انقلاب در پاسخ به او میگویند : محلش نگذارید !!

سپس مهندس بازرگان به استدلال میپردازد ‏که باید توجه کرد که امروز موقعیت ما در ‏جهان به علت انقلاب چندان مطلوب نیست و اگر گرفتار جنگ شویم همه از طرف مقابل حمایت خواهند کرد ، از این گذشته وضعیت ارتش به علت اعدام بسیاری از فرماندهان ارشد آن خوب نیست و به کلی فاقد روحیه لازم برای جنگیدن است بنابراین واجب است از وقوع هرگونه جنگ احتمالی پیشگیری کنیم

رهبر انقلاب باز میگویند : محلش نگذارید.

مجددا دکتر بهشتی شروع به استدلال میکند که آیت‌الله خمینی تحمل نمیکنند و از جای خود برمی‌خیزند و برای بار سوم میگویند : گفتم که محلش نگذارید و به طرف ‏در حرکت میکنند ، آقای دعایی که خیلی ناراحت شده بود میگوید : آقا من دیگر به بغداد نمی‌روم

آقای ‏خمینی پس از تامل کوتاهی رویشان را به طرف دعایی برگردانده و میگویند : ‏وظیفه #شرعی‌ به تو میگوید که بروی و بدون اینکه منتظر پاسخ شوند از اتاق بیرون میروند ...

در مسیر بازگشت به شورای ‏انقلاب آقای دعایی در حالی که گریه میکرده است می‌گوید : به خدا قسم او (صدام) ‏حمله خواهد کرد و هیچکس کاری نمی‌تواند بکند !!

مدتی بعد عراق به ایران حمله کرد .

@Library_Telegram
📌عنکبوت مقدس توهین به امام رضا یا کارتل آستان قدس؟

چند روزی است که با نمایش فیلم عنکبوت مقدس در جشنواره کن ، عده ای فریاد وااسلاما وا قرآنا سر داده و فیلم را توهین به امام رضا دانسته و عده ای هم ندانسته و بدون دیدن فیلم چشم و گوش بسته به سازندگان فیلم بدبیراه گفته و در محکومیت فیلم عکس امام رضا را استوری میکنند ! بگذریم از اینکه داستان فیلم هیچ ربطی به امام رضا ندارد و داستان یک قاتل زنجیره ای است که در اواخر دهه ۷۰ دهها زن خودفروش را براساس اعتقادات دینی سربه نیست میکند ... حالا ببینیم دلیل حمله گروه مافیایی علم الهدی به فیلم چیست ؟ و چرا احساس خطر میکنند ؟

در سال ۱۳۶۶ که قانون مالیاتی ایران تصویب شد امام خمینی آستان قدس و موسسات وابسته‌اش را از پرداخت مالیات معاف کرد اما نکته همین است که ٩٠% از بنگاه‌های متصل به آستان قدس بعد از مرگ امام خمینی و در سه دهه گذشته پدیدار شدند که فعالیت‌های این بنگاه‌ها از بیمارستان تا خودروسازی را در بر می‌گیرد ؛ و الان این امپراتوری ثروت و قدرت در اختیار  والی خراسان #علم الهدی و دامادش #ابراهیم رئیسی میباشد؛ که درآمدهای آن هیچ سودی برای کشور و ملت ندارد و قسمت بزرگی از سود حاصله از این فعالیت های اقتصادی در خارج از کشور با نام های شخصی افراد سرمایه گذاری می شود. و اما لیست فقط تعدادی از این شرکتها و هلدینگهای اقتصادی آستان قدس رضوی ۰۰۰

#موسسات_و_شرکت‌های_صنعتی

🔺کارخانجات سیمان سمنگان
🔺کارخانجات تهیه و تولید فرش آستان قدس رضوی
🔺 کارخانجات سنگ قدس رضوی
🔺 کارخانجات صنایع چوبی آستان
🔺کارخانجات معادن وگرانیت قدس
🔺کارخانجات نخ ریسی و نساجی خسروی
🔺شرکت  چاپ و انتشارات آستان

#موسسات_و_شرکت‌های_غذایی

🔺 شرکت آرد قدس رضوی
🔺 شرکت خمیر مایه رضوی
🔺 شرکت فرآورده‌های غذایی رضوی
🔺 شرکت فرآورده‌های لبنی رضوی
🔺 شرکت قند آبکوه
🔺 شرکت قند تربت حیدریه
🔺 شرکت قند چناران
🔺 شرکت قند خراسان رضوی
🔺 شرکت نان قدس رضوی

#موسسات_و_شرکت‌های_کشاورزی

🔺 شرکت کشاورزی رضوی
🔺 شرکت عمران جنگل‌های قدس
🔺 شرکت کشاورزی وموقوفات چناران
🔺 شرکت کشت وصنعت اسفراین
🔺 شرکت کشت وصنعت انابد
🔺 شرکت کشت وصنعت سرخس
🔺 موسسه باغات آستان قدس رضوی
🔺 موسسه کشت و دام کنه بیست
🔺 موسسه کشت وصنعت مزرعه نمونه
🔺 موسسه موقوفات ملک
🔺 موسسه کشاورزی جنوب خراسان
🔺 موسسه موقوفات و کشاورزی سمنان

#موسسات_و_شرکت‌های_خدماتی

🔺 شرکت پخش رضوی
🔺شرکت داروسازی ثامن
🔺 شرکت ساختمانی بتن قدس رضوی
🔺 شرکت فن آوری اطلاعات رضوی فاوا
🔺 شرکت کارگزاری رضوی
🔺 شرکت مسکن وعمران قدس رضوی
🔺 شرکت مهندسان مشاور آستان قدس
🔺 شرکت مهندسی آب وخاک
🔺 موسسه اعتباری رضوی
🔺 موسسه خدمات عمران خراسان
🔺 موسسه منطقه ویژه اقتصادی سرخس

موسسات و شرکت‌های خودروسازی

🔺 شرکت خودرو سازی شهاب خودرو
🔺 شرکت شهاب یار
🔺 شرکت کمباین سازی ایران

#املاک_آستان_قدس_رضوی

🔺 ۴٣% از مساحت مشهد متعلق به آستان قدس است یعنی بیش از ۱۳ هزار هکتار از مساحت این شهر جزو موقوفات آستان قدس رضوی است اما این موقوفات محدود به مشهد و خراسان نیست و آستان قدس در سرتاسر ایران املاک و زمین و باغ و چاه و قنات دارد و بیش از ٣٠٠ هزار مستاجر ، از همدان وآذربایجان شرقی و گلستان و گیلان تا تهران و اصفهان و سمنان و یزد ... ارزش تقریبی زمین‌های آستان قدس را حدود  ۳۰ میلیارد دلار (۲۰۰ هزار میلیارد تومان یا ۲۰۰ تریلیارد تومان)تخمین می‌زنند ...

موسسات ، شرکت‌ها و کارخانه‌هایی که آستان قدس رضوی یکی از سهامداران اصلی آنهاست

🔺 راه‌آهن مشهد
🔺 فرودگاه بین‌المللی سرخبخشی
🔺 پارکینگ طبقاتی صحن رضوی
🔺 شرکت فولاد مبارکه اصفهان

🔺 نهادی که روزگاری قرار بود با موقوفات شهروندان کار خیریه پیشه کند حالا آنقدر بزرگ وقدرتمند شده است که نه نهادهای نظارتی و نه‌دولت جرات نزدیک شدن به حریم و حوزه استحفاظی #امپراطوری_علم_الهدی و #ابراهیم رئیسی  را ندارند؟؟؟

❇️ وقتی بنگاه‌های اقتصادی آستان قدس رضوی که از آن به عنوان بزرگ ترین امپراتوری مالی خاورمیانه یاد می‌شود نه تنها مالیات نمیدهد بلکه دفتر و دستک‌ روشنی ندارد و به هیچ مرجعی هم حساب پس نمی‌دهد در چنین کشوری از شفافیت سخن گفتن بیشتر شبیه جک گفتن است !!!؟؟؟
👈بی خود نیست به کلمه عنکبوت مقدس حساس شده و صدایشان در آمده چون  آستان قدس مانند عنکبوت همه جای مشهد و ایران تار تنیده است  و این توهین به امام رضا نیست بلکه کنایه به کاهنان معبد آمون! و کارتل اقتصادی آستان قدس رضوی است . لطفا تفکر🙏🙏🙏🕵🏻‍♂️

@Library_Telegram