Forwarded from کتابخانه تلگرام(صوتی)
#کتاب_صوتی
📕 #بازجویی_از_صدام
تخلیه اطلاعاتی رئیس جمهور
✍ #جان_نیکسون
🔃 #هوشنگ_جیرانی
یک فایل فشرده👇👇👇
کتابی فوقالعاده درباره یکی از دیکتاتورهای معروف قرن بیستم که رویکردی روایی و تحلیلی درباره صدام حسین و بازجوییهای سیا از وی بلافاصله پس از بازداشتش را دنبال میکند. جان نیکسون که نخستین بازجوی صدام حسین بوده است روایتهای دست اولی از مواجهه با حاکم عراق به دست میدهد که بویژه بخش مربوط به ایران آن خواندنی است.
@Library_Telegram1
📕 #بازجویی_از_صدام
تخلیه اطلاعاتی رئیس جمهور
✍ #جان_نیکسون
🔃 #هوشنگ_جیرانی
یک فایل فشرده👇👇👇
کتابی فوقالعاده درباره یکی از دیکتاتورهای معروف قرن بیستم که رویکردی روایی و تحلیلی درباره صدام حسین و بازجوییهای سیا از وی بلافاصله پس از بازداشتش را دنبال میکند. جان نیکسون که نخستین بازجوی صدام حسین بوده است روایتهای دست اولی از مواجهه با حاکم عراق به دست میدهد که بویژه بخش مربوط به ایران آن خواندنی است.
@Library_Telegram1
Forwarded from کتابخانه تلگرام(صوتی)
بازجویی_از_صدام_تخلیه_اطلاعاتی_رئیس.zip
138.3 MB
#کتاب_صوتی
📕 #بازجویی_از_صدام
تخلیه اطلاعاتی رئیس جمهور
✍ #جان_نیکسون
🔃 #هوشنگ_جیرانی
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@Library_Telegram1
کتابهای رایگان بیشتر در⬆️
درخواست کتاب⬇️
@Library_Telegram_Bot
📕 #بازجویی_از_صدام
تخلیه اطلاعاتی رئیس جمهور
✍ #جان_نیکسون
🔃 #هوشنگ_جیرانی
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@Library_Telegram1
کتابهای رایگان بیشتر در⬆️
درخواست کتاب⬇️
@Library_Telegram_Bot
#بازجویی_از_صدامحسین
یک عمر تفریحش شکار غزال بود غذای مورد علاقهاش هم گوشت غزال اما در ١٣ دسامبر ۲۰۰۳ وقتی با ۷۵۰هزار دلار پول نقد ، یک هفتتیر و دو کلاشینکف او در سوراخ موشی نزدیک زادگاهش تکریت دستگیر کردند هیچ شباهتی به غزال نداشت ، موهایی ژولیده و ریشی به اندازۀ ریش فیدل کاسترو ... قرار گذاشتند #صدام چندوقتی قبل از تحویل به دولت موقت عراق ، برای تخلیۀ اطلاعاتی در اختیار آمریکاییها باشد . باید سوالات بسیاری را پاسخ میداد ، آیا صدام هنوز تسلیحات کشتار جمعی داشت؟ با القاعده همکاری میکرد ؟ چرا تصمیم گرفت با آمریکا بجنگد ؟؟ اما صدام که میدانست حکمی غیر از اعدام در انتظارش نیست دلیلی نمیدید به دشمن اطلاعات بدهد . بهعلاوه دلواپس تصویری بود که بعد از مرگ باقی میگذارد ـ انگیزههای زیادی برای سکوت داشت و دریغ از یک دلیل موجه برای اعتراف و قهرمان این داستان بازجوی آمریکایی و جوانیست زادۀ لبنان به نام جرج ...
➕ هیچوقت صدام را شکنجه نکردم و از هیچ تکنیکی هم برای او استفاده نکردم ، شکنجههایی مثل زیاد کردن گرما یا سرمای اتاق ، ایجاد سروصدای زیاد ، محرومیت زندانی از خواب ، این در حالی بود که نفرت عمومی از صدام بهقدری زیاد بود که چندتایی چکولگد به او که هزاران کشته را روانۀ آن دنیا کرده بود حکماً به ساحت مقدس حقوق بشر هم برنمیخورد اما صدام مشخصاً در حیات سیاسیش نشان داده بود که به هرگونه تهدید یا رویکرد ترسمحور ، جواب نمیدهد . تهدیدهای ما را که به جنگ ۱۹۹۱ منتهی شد قبول نکرد و به اولتیماتوم ما که منتهی به جنگ ۲۰۰۳ شد نیز اعتنایی نشان نداد پس اگر او را در موقعیتی بگذارید که خودش را در حال تقلا ببیند تحمل خواهد کرد حتی اگر بمیرد ، راه شکستن چنین آدمی #زمان بود . چند ماه زمان که طی آن رابطهای بر مبنای وابستگی ، اعتماد و عاطفه با او ساخت ...
➕ استراتژی این بود که صدام به من وابسته شود و هر چیزی که میخواهد به سراغ من بیاید ، نمیخواستم با هیچیک از بازجوهای دیگر تعامل داشته باشد ، نمیخواستم با زندانیهای دیگر تعامل داشته باشد حتی با پرسنل پزشکی ، دنبال تعامل با هر انسانی که بود باید از من میخواست . در اصل داشتم به او میگفتم من مسئول تمام جوانب زندگیش هستم و اگر به چیزی نیاز دارد تنها راۀ چارۀ او تعامل با من است . صدام #شاعر بود و دوست داشت هنرش را بهاشتراک بگذارد میدیدم موقع خواندن شعرهایش و توضیح معنای واقعی آنها چه لذتی میبرد. خیلی به این موضوع میبالید اما بیشتر شعرها واقعا افتضاح بودند گاهی فکر میکردم حقوقم برای گوش دادن به این شعرها کم است این را اما به صدام نمیگفتم . «میگفتم محشرند.»
➕ رسیدن به رازهای صدام نیازمند شکستن تدریجی اعتمادبهنفس مردی بود که به سلطۀ کامل عادت داشت ، امیدوارم به این موضوع نخندید اما در ٢٨ آوریل برای او تولد گرفتم و چندتایی کلوچه و بذر گل برای او بردم تا آنجا باغچۀ کوچکی درست کند ، صدام تشکر کرد و کمی احساساتی شده بود ، احساساتیترین حالتی که از او دیدم ، صدایش نرم شده بود و میشد در صورتش عاطفه و قدردانی را دید ، تا آن روز هیچگاه کسی برای او جشن تولد نگرفته بود . هر چه زمان بیشتر میگذشت خود او میخواست با من تعامل کند ، میگفت بروم دیدنش ، میخواست با من حرف بزند ، میدانست نباید با من حرف بزند اما دیگر دست خودش نبود ... شدم محرم اسرارش ، شاید، دوستش ، سرگرمیاش ، همهچیزش !!
من و صدام در آن باغچۀ کوچک قدم میزدیم و رازها برملا میشد ، مثلاً اینکه بین مردم شهر چو افتاده بود صدام چندین بدل خود را به شهر فرستاده ، میگفت «هیچکس به درد بدل صدام حسین بودن نمیخورد !! »
@Library_Telegram
یک عمر تفریحش شکار غزال بود غذای مورد علاقهاش هم گوشت غزال اما در ١٣ دسامبر ۲۰۰۳ وقتی با ۷۵۰هزار دلار پول نقد ، یک هفتتیر و دو کلاشینکف او در سوراخ موشی نزدیک زادگاهش تکریت دستگیر کردند هیچ شباهتی به غزال نداشت ، موهایی ژولیده و ریشی به اندازۀ ریش فیدل کاسترو ... قرار گذاشتند #صدام چندوقتی قبل از تحویل به دولت موقت عراق ، برای تخلیۀ اطلاعاتی در اختیار آمریکاییها باشد . باید سوالات بسیاری را پاسخ میداد ، آیا صدام هنوز تسلیحات کشتار جمعی داشت؟ با القاعده همکاری میکرد ؟ چرا تصمیم گرفت با آمریکا بجنگد ؟؟ اما صدام که میدانست حکمی غیر از اعدام در انتظارش نیست دلیلی نمیدید به دشمن اطلاعات بدهد . بهعلاوه دلواپس تصویری بود که بعد از مرگ باقی میگذارد ـ انگیزههای زیادی برای سکوت داشت و دریغ از یک دلیل موجه برای اعتراف و قهرمان این داستان بازجوی آمریکایی و جوانیست زادۀ لبنان به نام جرج ...
➕ هیچوقت صدام را شکنجه نکردم و از هیچ تکنیکی هم برای او استفاده نکردم ، شکنجههایی مثل زیاد کردن گرما یا سرمای اتاق ، ایجاد سروصدای زیاد ، محرومیت زندانی از خواب ، این در حالی بود که نفرت عمومی از صدام بهقدری زیاد بود که چندتایی چکولگد به او که هزاران کشته را روانۀ آن دنیا کرده بود حکماً به ساحت مقدس حقوق بشر هم برنمیخورد اما صدام مشخصاً در حیات سیاسیش نشان داده بود که به هرگونه تهدید یا رویکرد ترسمحور ، جواب نمیدهد . تهدیدهای ما را که به جنگ ۱۹۹۱ منتهی شد قبول نکرد و به اولتیماتوم ما که منتهی به جنگ ۲۰۰۳ شد نیز اعتنایی نشان نداد پس اگر او را در موقعیتی بگذارید که خودش را در حال تقلا ببیند تحمل خواهد کرد حتی اگر بمیرد ، راه شکستن چنین آدمی #زمان بود . چند ماه زمان که طی آن رابطهای بر مبنای وابستگی ، اعتماد و عاطفه با او ساخت ...
➕ استراتژی این بود که صدام به من وابسته شود و هر چیزی که میخواهد به سراغ من بیاید ، نمیخواستم با هیچیک از بازجوهای دیگر تعامل داشته باشد ، نمیخواستم با زندانیهای دیگر تعامل داشته باشد حتی با پرسنل پزشکی ، دنبال تعامل با هر انسانی که بود باید از من میخواست . در اصل داشتم به او میگفتم من مسئول تمام جوانب زندگیش هستم و اگر به چیزی نیاز دارد تنها راۀ چارۀ او تعامل با من است . صدام #شاعر بود و دوست داشت هنرش را بهاشتراک بگذارد میدیدم موقع خواندن شعرهایش و توضیح معنای واقعی آنها چه لذتی میبرد. خیلی به این موضوع میبالید اما بیشتر شعرها واقعا افتضاح بودند گاهی فکر میکردم حقوقم برای گوش دادن به این شعرها کم است این را اما به صدام نمیگفتم . «میگفتم محشرند.»
➕ رسیدن به رازهای صدام نیازمند شکستن تدریجی اعتمادبهنفس مردی بود که به سلطۀ کامل عادت داشت ، امیدوارم به این موضوع نخندید اما در ٢٨ آوریل برای او تولد گرفتم و چندتایی کلوچه و بذر گل برای او بردم تا آنجا باغچۀ کوچکی درست کند ، صدام تشکر کرد و کمی احساساتی شده بود ، احساساتیترین حالتی که از او دیدم ، صدایش نرم شده بود و میشد در صورتش عاطفه و قدردانی را دید ، تا آن روز هیچگاه کسی برای او جشن تولد نگرفته بود . هر چه زمان بیشتر میگذشت خود او میخواست با من تعامل کند ، میگفت بروم دیدنش ، میخواست با من حرف بزند ، میدانست نباید با من حرف بزند اما دیگر دست خودش نبود ... شدم محرم اسرارش ، شاید، دوستش ، سرگرمیاش ، همهچیزش !!
من و صدام در آن باغچۀ کوچک قدم میزدیم و رازها برملا میشد ، مثلاً اینکه بین مردم شهر چو افتاده بود صدام چندین بدل خود را به شهر فرستاده ، میگفت «هیچکس به درد بدل صدام حسین بودن نمیخورد !! »
@Library_Telegram
#بازجویی_صدام ( بخش دوم )
نشسته بودم توی سلولش و داشت شعرهایش را برایم میخواند که ناگهان فکری به ذهنم رسید
➕ گفتم : میدانی صدام فهمیدهام سبک منحصربهفردی در نوشتن داری میتوانم بگویم تو از سخنرانینویس استفاده نمیکنی
➖ گفت : معلوم است که سخنرانیهایم را هم خودم مینویسم و حرف دلم هستند
➕ اما متوجه شدهام چندتایی از سخنرانیهایت سبک متفاوتی دارند ، فکر میکنم آنها را کسی برایت نوشته
➖ کدام سخنرانیها
➕ خندهدار است که میپرسی ژوئن ۲۰۰۰ یک سخنرانی کردی که گفتی عراق تا وقتی سایرین در منطقه خودشان را خلع سلاح نکنند خلع سلاح را نمیپذیرد ، جواب تفنگ تفنگ است ، جواب چماق چماق و جواب سنگ سنگ
➖ میخواستم پیامی برای #ایرانیها بفرستم ، بزرگترین تهدید برای عراق ایران بود نه آمریکا . آنها باید باور میکردند که من هنوز سلاحهای خودم را دارم تا دوباره به عراق حمله نکنند
➕ پس حقه بود ؟ برای فریب ایرانیها ؟
➖ دقیقا ، بیشتر تسلیحات کشتار جمعی را بازرسان سازمان ملل در دهۀ نود میلادی تخریب کردند ، آنهایی را هم که بازرسان تخریب نکرده بودند خودم یکطرفه معدوم کردم
➕ واقعا خودت را برای نمایش به خطر انداختی ؟
➖ محاسباتم دربارۀ بوش و مقاصدش اشتباه درآمد ، فکر میکردم آمریکا مثل عملیات روباه صحرا (۱۹۹۸) یک حملۀ هوایی چند روزه میکند و تمام ، من چنین حملهای را تجربه کرده بودم
تنها یک سؤال دیگر مانده بود
آیا صدام با القاعده ارتباط داشت ؟؟
➕ صدام تو ارتباطی با بنلادن داشتی ؟
➖ #بنلادن یک متعصب دینی بود ، از نظر من دین و سیاست باید از هم جدا بمانند پس نمیتوانستم به کسی تا آن اندازه مذهبی اعتماد و کمک کنم جرج ، من رهبری سکولار #هستم
از دیگر اعترافهای صدام این بود که خودش شخصاً دستور استفاده از سلاحهای شیمیایی در برابر کردهای شمال را داده. مردم خودش را در عملیات انفال به گاز بست تا جلو حملهی ایران و مقاومت کردها در برابر حکومت خود را بگیرد.
#دیدار_آخر
صبح بود که از او خداحافظی کردم ، چندتایی سیگار برگ کوبایی با هم کشیدیم ، به شوخی گفت با هم بزنیم توی کسبوکار ، میگفت یک شرکت مشاوره راه بیندازیم ، من هم به او گفتم اگر به سلامت از دادرسی عبور کند به شراکت با او فکر خواهم کرد اما هردو میدانستیم که اینها واقعگرایانه نیست ، حس میکنم او میخواست با خاطرهای خوش برود ، بغلم کرد و بهروش سنتی اعراب گونههایم را بوسید و خداحافظی کرد ... اشک را در چشمهایش میدیدم ، به من گفت دلش برایم تنگ میشود ... توهمی دربارهی سرنوشتش نداشت : دادگاه و اعدام اما به نظر خودش زندگی فوقالعادهای را از سر گذرانده بود ، شده بود رهبر گهوارۀ تمدن و تأثیر شگرفی روی کشور ، روی منطقه و روی جهان گذاشته بود برای همین رویارویی با مرگ آزارش نمیداد ... همانطور که خودش گفته بود : « بدون ذرهای افسوس ، بدون ذرهای پشیمانی. »
#اعدام
با اینکه کاملا باور داشتم اعدام برای جرائمی که صدام مرتکب شده منصفانه است اما دوست نداشتم از نزدیک شاهد اعدامش باشم ، میدانی من وجه متفاوتی از صدام را دیده بودم ، من وجه #انسانی صدام را دیدم نه صدام دیکتاتور وحشی را ، وجه انسانی همان رهبر شروری که مردم خود را بمباران شیمیایی کرد ، صدام تا چند ثانیه قبل از آویزان شدن داشت با مردم عراق کلکل میکرد ، «عراق بدون من هیچچیز نیست» «اسم خودتان را گذاشتهاید مرد ؟» نگذاشتند اشهدش را کامل بخواند ، به محمد که رسید زیر پایش را خالی کردند ... #صدام هم تمام شد !!
@Library_Telegram
نشسته بودم توی سلولش و داشت شعرهایش را برایم میخواند که ناگهان فکری به ذهنم رسید
➕ گفتم : میدانی صدام فهمیدهام سبک منحصربهفردی در نوشتن داری میتوانم بگویم تو از سخنرانینویس استفاده نمیکنی
➖ گفت : معلوم است که سخنرانیهایم را هم خودم مینویسم و حرف دلم هستند
➕ اما متوجه شدهام چندتایی از سخنرانیهایت سبک متفاوتی دارند ، فکر میکنم آنها را کسی برایت نوشته
➖ کدام سخنرانیها
➕ خندهدار است که میپرسی ژوئن ۲۰۰۰ یک سخنرانی کردی که گفتی عراق تا وقتی سایرین در منطقه خودشان را خلع سلاح نکنند خلع سلاح را نمیپذیرد ، جواب تفنگ تفنگ است ، جواب چماق چماق و جواب سنگ سنگ
➖ میخواستم پیامی برای #ایرانیها بفرستم ، بزرگترین تهدید برای عراق ایران بود نه آمریکا . آنها باید باور میکردند که من هنوز سلاحهای خودم را دارم تا دوباره به عراق حمله نکنند
➕ پس حقه بود ؟ برای فریب ایرانیها ؟
➖ دقیقا ، بیشتر تسلیحات کشتار جمعی را بازرسان سازمان ملل در دهۀ نود میلادی تخریب کردند ، آنهایی را هم که بازرسان تخریب نکرده بودند خودم یکطرفه معدوم کردم
➕ واقعا خودت را برای نمایش به خطر انداختی ؟
➖ محاسباتم دربارۀ بوش و مقاصدش اشتباه درآمد ، فکر میکردم آمریکا مثل عملیات روباه صحرا (۱۹۹۸) یک حملۀ هوایی چند روزه میکند و تمام ، من چنین حملهای را تجربه کرده بودم
تنها یک سؤال دیگر مانده بود
آیا صدام با القاعده ارتباط داشت ؟؟
➕ صدام تو ارتباطی با بنلادن داشتی ؟
➖ #بنلادن یک متعصب دینی بود ، از نظر من دین و سیاست باید از هم جدا بمانند پس نمیتوانستم به کسی تا آن اندازه مذهبی اعتماد و کمک کنم جرج ، من رهبری سکولار #هستم
از دیگر اعترافهای صدام این بود که خودش شخصاً دستور استفاده از سلاحهای شیمیایی در برابر کردهای شمال را داده. مردم خودش را در عملیات انفال به گاز بست تا جلو حملهی ایران و مقاومت کردها در برابر حکومت خود را بگیرد.
#دیدار_آخر
صبح بود که از او خداحافظی کردم ، چندتایی سیگار برگ کوبایی با هم کشیدیم ، به شوخی گفت با هم بزنیم توی کسبوکار ، میگفت یک شرکت مشاوره راه بیندازیم ، من هم به او گفتم اگر به سلامت از دادرسی عبور کند به شراکت با او فکر خواهم کرد اما هردو میدانستیم که اینها واقعگرایانه نیست ، حس میکنم او میخواست با خاطرهای خوش برود ، بغلم کرد و بهروش سنتی اعراب گونههایم را بوسید و خداحافظی کرد ... اشک را در چشمهایش میدیدم ، به من گفت دلش برایم تنگ میشود ... توهمی دربارهی سرنوشتش نداشت : دادگاه و اعدام اما به نظر خودش زندگی فوقالعادهای را از سر گذرانده بود ، شده بود رهبر گهوارۀ تمدن و تأثیر شگرفی روی کشور ، روی منطقه و روی جهان گذاشته بود برای همین رویارویی با مرگ آزارش نمیداد ... همانطور که خودش گفته بود : « بدون ذرهای افسوس ، بدون ذرهای پشیمانی. »
#اعدام
با اینکه کاملا باور داشتم اعدام برای جرائمی که صدام مرتکب شده منصفانه است اما دوست نداشتم از نزدیک شاهد اعدامش باشم ، میدانی من وجه متفاوتی از صدام را دیده بودم ، من وجه #انسانی صدام را دیدم نه صدام دیکتاتور وحشی را ، وجه انسانی همان رهبر شروری که مردم خود را بمباران شیمیایی کرد ، صدام تا چند ثانیه قبل از آویزان شدن داشت با مردم عراق کلکل میکرد ، «عراق بدون من هیچچیز نیست» «اسم خودتان را گذاشتهاید مرد ؟» نگذاشتند اشهدش را کامل بخواند ، به محمد که رسید زیر پایش را خالی کردند ... #صدام هم تمام شد !!
@Library_Telegram
#اندکی_تفکر
در چهلمین سال اعدام نیکپی شهردار طاغوتی تهران ، اتهامات #دروغی که جمهوری اسلامی به او زد را با اتهامات #حقیقی که به قالیباف وارد شده مقایسه کنید و بعد به یک سؤال ساده پاسخ دهید : اگر سزای #نیکپی در سال ١٣۵٧ اعدام بود حداقل مجازات برای قالیباف چیست ؟؟
🔖 کیفرخواست دادگاه غلامرضا نیکپی :
با توجه به پنج حلقه نوار #بازجویی و صدها مدارک خیانت از غلامرضا نیکپی شهردار سابق تهران ، نامبرده سالها از مزدوران ِ سرسپردۀ استعمار بوده که بجای مدیریت اصولی شهرداری در جهت رفاه حال تمام ملت مسلمان ایران ، تنها درصدد تامین منافع گروهی از دلالان غارتگر و زمینخواران بیوطن فعالیت کرده است تا شهر ما و شهرهای دیگر به پیروی از سیاستهای شهری پایتخت شاهنشاهی به توقفگاه ماشینهای نقلیه استعمار و کارخانجات مونتاژ آنان تبدیل گردد و سود بیحساب این کارخانجات به جیب اربابان او سرازیر شود که با کمال تاسف باید سالها کوشش کرد تا آثار پدیدههای استعمارگرانه از بین برود !!
بنابراین نامبرده به عنوان #مفسد_فیالارض معرفی و از دادگاه تقاضای اشد مجازات میشود
🚨 دادگاه #عادل هم پس از شور ، نیکپی را به اعدام محکوم و حکم (۵دقیقه بعد) اجرا شد !!
🇮🇷 حجم مدارکی که تا امروز از فساد شهرداری در دوران #قالیباف افشا شده نشان میدهد که موضوع اصلا یک فساد معمولی نیست چون بیش از 20 هزار میلیارد تومان در آن ١٠ سال هاپولی شده یعنی ٧ برابر بیشتر از اختلاس خاوری و در هر کجای دنیا حتی فاسدترین کشورها هم اگر این حجم از فساد افشاگری میشد قطعا شخص را دادگاهی میکردند اما مدیونید اگر فکر کنید #قوه_قضاییه جمهوری اسلامی بجز بازداشت خبرنگاران افشاگر ، کار دیگری انجام داده باشد !!
➕ راستی نیکپی دکترای اقتصاد بینالملل از انگلستان و دکترای شهرسازی از آمریکا داشت.
تصویر زیر را ببینید.👇
@Library_Telegram
در چهلمین سال اعدام نیکپی شهردار طاغوتی تهران ، اتهامات #دروغی که جمهوری اسلامی به او زد را با اتهامات #حقیقی که به قالیباف وارد شده مقایسه کنید و بعد به یک سؤال ساده پاسخ دهید : اگر سزای #نیکپی در سال ١٣۵٧ اعدام بود حداقل مجازات برای قالیباف چیست ؟؟
🔖 کیفرخواست دادگاه غلامرضا نیکپی :
با توجه به پنج حلقه نوار #بازجویی و صدها مدارک خیانت از غلامرضا نیکپی شهردار سابق تهران ، نامبرده سالها از مزدوران ِ سرسپردۀ استعمار بوده که بجای مدیریت اصولی شهرداری در جهت رفاه حال تمام ملت مسلمان ایران ، تنها درصدد تامین منافع گروهی از دلالان غارتگر و زمینخواران بیوطن فعالیت کرده است تا شهر ما و شهرهای دیگر به پیروی از سیاستهای شهری پایتخت شاهنشاهی به توقفگاه ماشینهای نقلیه استعمار و کارخانجات مونتاژ آنان تبدیل گردد و سود بیحساب این کارخانجات به جیب اربابان او سرازیر شود که با کمال تاسف باید سالها کوشش کرد تا آثار پدیدههای استعمارگرانه از بین برود !!
بنابراین نامبرده به عنوان #مفسد_فیالارض معرفی و از دادگاه تقاضای اشد مجازات میشود
🚨 دادگاه #عادل هم پس از شور ، نیکپی را به اعدام محکوم و حکم (۵دقیقه بعد) اجرا شد !!
🇮🇷 حجم مدارکی که تا امروز از فساد شهرداری در دوران #قالیباف افشا شده نشان میدهد که موضوع اصلا یک فساد معمولی نیست چون بیش از 20 هزار میلیارد تومان در آن ١٠ سال هاپولی شده یعنی ٧ برابر بیشتر از اختلاس خاوری و در هر کجای دنیا حتی فاسدترین کشورها هم اگر این حجم از فساد افشاگری میشد قطعا شخص را دادگاهی میکردند اما مدیونید اگر فکر کنید #قوه_قضاییه جمهوری اسلامی بجز بازداشت خبرنگاران افشاگر ، کار دیگری انجام داده باشد !!
➕ راستی نیکپی دکترای اقتصاد بینالملل از انگلستان و دکترای شهرسازی از آمریکا داشت.
تصویر زیر را ببینید.👇
@Library_Telegram
Telegram
attach 📎
#یک_دقیقه_مطالعه
از صحبت ها با سمیر (راننده صدام) چیزهای زیادی درباره روزهای نخست فرار صدام دستگیرمان میشود.
در یکی از شبهای نخست پس از ترک بغداد، سمیر اتومبیل را کنار خانهای پارک میکند و صدام از او میخواهد که از صاحبخانه ها بپرسد آیا به او و مهمانانش برای آن شب جا میدهند؟ پیرزنی در را باز کرده، از پذیرش آنها سرباز میزند.
وقتی سمیر اشاره میکند که رییس جمهوری فقط یک جای خواب میخواهد، پیرزن سمیر را سرزنش میکند که او زمانی آمده است که برای مهمانی رفتن دیر است.
به گفتهی سمیر ، صدام از این نکته سنجی زن خندهاش گرفته بود.
📕 #بازجویی_از_صدام
@Library_Telegram
از صحبت ها با سمیر (راننده صدام) چیزهای زیادی درباره روزهای نخست فرار صدام دستگیرمان میشود.
در یکی از شبهای نخست پس از ترک بغداد، سمیر اتومبیل را کنار خانهای پارک میکند و صدام از او میخواهد که از صاحبخانه ها بپرسد آیا به او و مهمانانش برای آن شب جا میدهند؟ پیرزنی در را باز کرده، از پذیرش آنها سرباز میزند.
وقتی سمیر اشاره میکند که رییس جمهوری فقط یک جای خواب میخواهد، پیرزن سمیر را سرزنش میکند که او زمانی آمده است که برای مهمانی رفتن دیر است.
به گفتهی سمیر ، صدام از این نکته سنجی زن خندهاش گرفته بود.
📕 #بازجویی_از_صدام
@Library_Telegram