.
#دکتر_سریعالقلم 👈 پارادوکسهای ما
⏹️ نمیخواهیم در مورد درست یا غلط بودن این پارادوکس ها قضاوت کنیم بلکه صرفا کار یک شیمیدان را در آزمایشگاه علم سیاست انجام میدهیم یعنی موضوع خود را به زیر میکروسکوپ برده و آنچه مشاهده میکنیم به عنوان واقعیت مورد شناسایی قرار میدهیم
🔻 مهمترین پارادوکس موجود در کشور ما نگاه متضاد دو جناح حاکمیت به محیط بینالمللی است . یک طرز تفکر که جناح انتصابی را تشکیل میدهد جهان را مجموعه ای از زور و ستم و فساد و سلطه میداند که برای تعالی کشور باید از آن فاصله گرفت تا مملکت در معرض تغییرات نامناسب فرهنگی قرار نگیرد و طرز تفکر دیگری که معمولا جناح انتخاباتی حاکمیت است هم به نوعی تعامل و چانهزنی با جهان اعتقاد دارد که از این طریق بعضی از امتیازات مادی تکنولوژیک و فرهنگی برای کشور به دست میآید
🔻 این پارادوکس از زمان تشکیل جمهوری اسلامی و تدوین قانون اساسی آغاز شده است چرا که حکومت دینی و دموکراسی حلقههای اتصال بسیار ضعیفی دارند . در دموکراسی مبنا روی اکثریت است در حالی که در حکومت دینی نمیتوان اکثریت را مبنای قانون قرار داد چرا که منبع دیگری وجود دارد که هرچه اکثریت خواست باید از مجرای آن عبور کند . بدون بحث در مورد درست یا غلط بودن این روش میتوان گفت که این دو با هم سنخیت ندارد . مثلا این پرسش که آیا حمایت از موضوع فلسطین در چارچوب منافع ملی ایران هست یا خیر را دو جور میتوان جواب داد
🔻 یکی اینکه آری هست زیرا اگر ما حلقهٔ اول هویت خودمان را اسلامی تعریف کنیم چگونه یک مسلمان میتواند به وضع مسلمان دیگری بی تفاوت باشد و دوم اینکه خیر نیست زیرا اگر ما صرفاً به فکر پیشرفت اقتصاد ایران باشیم این پیشرفت نیازمند تعامل با جهان است و تعامل با جهان سازگاری سیاسی میخواهد . جالب توجه این که برای هر دو تلقی می توان از متون دینی استنباط کرد اما پارادوکس #تعامل_یا_تقابل با جهان پارادوکسهای دیگری در پی دارد که به بعضی از آنها ها اشاره می کنیم :
★ ما از یکسو میخواهیم یک حکومت عادی باشیم که به طور طبیعی با جهان مراوده دارد و در عین حال میخواهیم مبارزه کنیم اعتراض کنیم و در بیرون از مرزهای خود به دنبال عدالت بگردیم
★ ما میخواهیم خصوصیسازی اقتصادی کنیم کاری که نیازمند تعامل ، هماهنگی و سازگاری با بانکهای خصوصی خارجی و بنگاه های چند ملیتی جهان است و در عین حال میخواهیم با سیاست خارجی انقلابی نظم موجود جهان را زیر سوال ببریم و با دولت هایی که این بانکها و بنگاهها از دل آنها برخاسته مبارزه کنیم
★ ما میخواهیم به گات و سازمان جهانی بازرگانی بپیوندیم و میخواهیم با همان هفت کشور صنعتی تعارض سیاسی و فلسفی داشته باشیم و با آنها رویارویی کنیم اما وقتی آمریکا ، آلمان و ژاپن در مجموع ۶۰ درصد اقتصاد بینالملل را تشکیل میدهند پس ایران باید بین عضویت در سازمانهای جهانی و مبارزه با آنها یکی را انتخاب کند
★ ما هم میخواهیم با مخالفین و اپوزیسیون حکومتها ارتباط داشته باشیم و هم با خود حکومتها زیرا ارتباط با مخالفین وجوه ضدسلطه بودن ما را تأمین میکند و تماس با حکومتها به گسترش روابط سیاسی و اقتصادی منجر میشود
★ جمهوری اسلامی خواهان اقتصاد غرب و قرارداد نفتی ۱۰ میلیارد دلاری ست اما سیاست ، فرهنگ و فلسفه آن را قبول ندارد ، غرب هم متقابلاً خود را مجموعهای کامل از اقتصاد ، فلسفه ، سیاست و فرهنگ میداند که یا باید همه را پذیرفت یا از آن محروم شد . مثلاً اتحادیه اروپا میگوید که میخواهد با ایران کار کند به شرطی که ایران قرارداد حقوق بشر را امضا کند اما چون جمهوری اسلامی این آمادگی فکری و ساختاری را ندارد که همسو با جهان حرکت کند طبیعیست که در حوزهٔ اقتصاد با تحریم روبرو شود و دسترسی آن به منابع و امکانات غربی محدود گردد .
ـ 🛑 این خاصیت #قدرت است « اگر به ما نپیوندید آنچه داریم در اختیارتان نمیگذاریم» پس اگر کشوری در باشگاه قدرتمندان قرار نگرفت نیازها و خواستههای متعدد آن مورد توجه قرار نمیگیرد و مشکلات آن لاینحل باقی خواهد ماند.
@Library_Telegram
#دکتر_سریعالقلم 👈 پارادوکسهای ما
⏹️ نمیخواهیم در مورد درست یا غلط بودن این پارادوکس ها قضاوت کنیم بلکه صرفا کار یک شیمیدان را در آزمایشگاه علم سیاست انجام میدهیم یعنی موضوع خود را به زیر میکروسکوپ برده و آنچه مشاهده میکنیم به عنوان واقعیت مورد شناسایی قرار میدهیم
🔻 مهمترین پارادوکس موجود در کشور ما نگاه متضاد دو جناح حاکمیت به محیط بینالمللی است . یک طرز تفکر که جناح انتصابی را تشکیل میدهد جهان را مجموعه ای از زور و ستم و فساد و سلطه میداند که برای تعالی کشور باید از آن فاصله گرفت تا مملکت در معرض تغییرات نامناسب فرهنگی قرار نگیرد و طرز تفکر دیگری که معمولا جناح انتخاباتی حاکمیت است هم به نوعی تعامل و چانهزنی با جهان اعتقاد دارد که از این طریق بعضی از امتیازات مادی تکنولوژیک و فرهنگی برای کشور به دست میآید
🔻 این پارادوکس از زمان تشکیل جمهوری اسلامی و تدوین قانون اساسی آغاز شده است چرا که حکومت دینی و دموکراسی حلقههای اتصال بسیار ضعیفی دارند . در دموکراسی مبنا روی اکثریت است در حالی که در حکومت دینی نمیتوان اکثریت را مبنای قانون قرار داد چرا که منبع دیگری وجود دارد که هرچه اکثریت خواست باید از مجرای آن عبور کند . بدون بحث در مورد درست یا غلط بودن این روش میتوان گفت که این دو با هم سنخیت ندارد . مثلا این پرسش که آیا حمایت از موضوع فلسطین در چارچوب منافع ملی ایران هست یا خیر را دو جور میتوان جواب داد
🔻 یکی اینکه آری هست زیرا اگر ما حلقهٔ اول هویت خودمان را اسلامی تعریف کنیم چگونه یک مسلمان میتواند به وضع مسلمان دیگری بی تفاوت باشد و دوم اینکه خیر نیست زیرا اگر ما صرفاً به فکر پیشرفت اقتصاد ایران باشیم این پیشرفت نیازمند تعامل با جهان است و تعامل با جهان سازگاری سیاسی میخواهد . جالب توجه این که برای هر دو تلقی می توان از متون دینی استنباط کرد اما پارادوکس #تعامل_یا_تقابل با جهان پارادوکسهای دیگری در پی دارد که به بعضی از آنها ها اشاره می کنیم :
★ ما از یکسو میخواهیم یک حکومت عادی باشیم که به طور طبیعی با جهان مراوده دارد و در عین حال میخواهیم مبارزه کنیم اعتراض کنیم و در بیرون از مرزهای خود به دنبال عدالت بگردیم
★ ما میخواهیم خصوصیسازی اقتصادی کنیم کاری که نیازمند تعامل ، هماهنگی و سازگاری با بانکهای خصوصی خارجی و بنگاه های چند ملیتی جهان است و در عین حال میخواهیم با سیاست خارجی انقلابی نظم موجود جهان را زیر سوال ببریم و با دولت هایی که این بانکها و بنگاهها از دل آنها برخاسته مبارزه کنیم
★ ما میخواهیم به گات و سازمان جهانی بازرگانی بپیوندیم و میخواهیم با همان هفت کشور صنعتی تعارض سیاسی و فلسفی داشته باشیم و با آنها رویارویی کنیم اما وقتی آمریکا ، آلمان و ژاپن در مجموع ۶۰ درصد اقتصاد بینالملل را تشکیل میدهند پس ایران باید بین عضویت در سازمانهای جهانی و مبارزه با آنها یکی را انتخاب کند
★ ما هم میخواهیم با مخالفین و اپوزیسیون حکومتها ارتباط داشته باشیم و هم با خود حکومتها زیرا ارتباط با مخالفین وجوه ضدسلطه بودن ما را تأمین میکند و تماس با حکومتها به گسترش روابط سیاسی و اقتصادی منجر میشود
★ جمهوری اسلامی خواهان اقتصاد غرب و قرارداد نفتی ۱۰ میلیارد دلاری ست اما سیاست ، فرهنگ و فلسفه آن را قبول ندارد ، غرب هم متقابلاً خود را مجموعهای کامل از اقتصاد ، فلسفه ، سیاست و فرهنگ میداند که یا باید همه را پذیرفت یا از آن محروم شد . مثلاً اتحادیه اروپا میگوید که میخواهد با ایران کار کند به شرطی که ایران قرارداد حقوق بشر را امضا کند اما چون جمهوری اسلامی این آمادگی فکری و ساختاری را ندارد که همسو با جهان حرکت کند طبیعیست که در حوزهٔ اقتصاد با تحریم روبرو شود و دسترسی آن به منابع و امکانات غربی محدود گردد .
ـ 🛑 این خاصیت #قدرت است « اگر به ما نپیوندید آنچه داریم در اختیارتان نمیگذاریم» پس اگر کشوری در باشگاه قدرتمندان قرار نگرفت نیازها و خواستههای متعدد آن مورد توجه قرار نمیگیرد و مشکلات آن لاینحل باقی خواهد ماند.
@Library_Telegram