#تلنگر
آیا با #دشمن_بدعهد میتوان مذاکره کرد و نتایج مثبت گرفت ؟ بله ، تجربههای تاریخی شاهدیست بر این ادعا ...
در زمان جنگ جهانی دوم نیروهای متفقین ( آمریکا ، بریتانیا ، شوروی ) به دلیل جنگ با آلمان نازی بسیاری از کشورهای اروپای شرقی و نیز بخش شمالی ایران را به اشغال نظامی خود درآوردند ، پس از پایان جنگ انگلیس و آمریکا به پیمان خود وفا کرده و در سال ١٣٢۴ بیهیچ تعهد الزامآوری از ایران خارج شدند اما شوروی زیر همه عهد و پیمانهایش زد و از خارج کردن ارتشش خودداری کرد . در واقع شوروی در جریان جنگ جهانی دوم از هیچ نقطهای عقبنشینی نکرد مگر اینکه در آنجا یک دولت کمونیستی هم پیمان با خود تأسیس کند و در نتیجه این اقدام بسیاری از کشورهای اروپای شرقی عملا به زیر سلطه رژیمهای کمونیستی درآمدند .
استالین بدش نمیآمد که همین بلا را سر ایران هم درآورد و آذربایجان را به خاک خودش ملحق کند اما نخست وزیر با درایت شاه جوان ایران ، احمد قوام تصمیم گرفت با بد عهدترین و جفاکارترین حاکم قدرتمند جهان #جوزف_استالین مذاکره کند . برخلاف آنچه که در روایت عامیانه از این مذاکرات وجود دارد این گفتوگوها به سادگی به نتیجهای نرسید و برعکس اختلاف نظر عمیق دو طرف موجب شد که مذاکرات گره بخورد و چنین بود که سفر قوام به مسکو برخلاف پیشبینی نخستین، ۱۹ روز طول کشید
سرانجام بعد از روزهای پیاپی مذاکره و رد و بدل شدن چند یادداشت میان قوام و استالین که در آنها شرایط دو طرف برای یک مصالحه ذکر میشد قراردادی بین ایران و شوروی به امضا رسید ، طبق این قراداد استالین قول داد ظرف سه ماه همۀ نیروهای نظامی اش را از ایران خارج کند و قوام هم متعهد شد که شوروی را در منافع نفت شمال ایران شریک کند ... استالین به قولش عمل کرد اما وعده شریک کردن شوروی در منافع نفت شمال ایران عملا مشمول مرور زمان شد و هرگز عملی نشد . قوام چنین بهانه آورد که اکنون در ایران مجلس وجود ندارد و بدون مجلس نمیتوان امتیازی به خارجیها داد ، از این رو شوروی را ترغیب کرد که از ایران خارج شود تا او انتخابات مجلس را برگزار کند و تضمین داد که اکثریت مجلس امتیاز نفت شمال را به شوروی خواهند داد ... البته استالین آرزوی به دست آوردن امتیاز نفت ایران را با خود به گور برد !!
پس ملاحظه میکنید که یک کشور ضعیف به شرط برخوردار بودن از هوش و درایت حاکمانش میتواند در مذاکره با زورگوترین و بدعهدترین حاکم جهان موفق باشد ، قوام با انجام همین مذاکرهای که هیچکس حتی خود شاه به آن کوچکترین امیدی نداشت با بهره برداری درست از تضادهای عمده بین قدرتهای آن روزگار توانست از تجزیه آذربایجان ایران و الحاقش به شوروی جلوگیری کند . این پیروزی در میدان دیپلماسی نشان میدهد که چگونه سیاستمردان کارکشته در موقعیتهای خطیر حتی در برابر قدرتهای جهانی میتوانند دست بالا را داشته باشند !!
پ.ن: الانم که حکومت هر سری بخشی از سهم ایران از دریای کاسپین (خزر) را به روسیه می بخشد.
@Library_Telegram
آیا با #دشمن_بدعهد میتوان مذاکره کرد و نتایج مثبت گرفت ؟ بله ، تجربههای تاریخی شاهدیست بر این ادعا ...
در زمان جنگ جهانی دوم نیروهای متفقین ( آمریکا ، بریتانیا ، شوروی ) به دلیل جنگ با آلمان نازی بسیاری از کشورهای اروپای شرقی و نیز بخش شمالی ایران را به اشغال نظامی خود درآوردند ، پس از پایان جنگ انگلیس و آمریکا به پیمان خود وفا کرده و در سال ١٣٢۴ بیهیچ تعهد الزامآوری از ایران خارج شدند اما شوروی زیر همه عهد و پیمانهایش زد و از خارج کردن ارتشش خودداری کرد . در واقع شوروی در جریان جنگ جهانی دوم از هیچ نقطهای عقبنشینی نکرد مگر اینکه در آنجا یک دولت کمونیستی هم پیمان با خود تأسیس کند و در نتیجه این اقدام بسیاری از کشورهای اروپای شرقی عملا به زیر سلطه رژیمهای کمونیستی درآمدند .
استالین بدش نمیآمد که همین بلا را سر ایران هم درآورد و آذربایجان را به خاک خودش ملحق کند اما نخست وزیر با درایت شاه جوان ایران ، احمد قوام تصمیم گرفت با بد عهدترین و جفاکارترین حاکم قدرتمند جهان #جوزف_استالین مذاکره کند . برخلاف آنچه که در روایت عامیانه از این مذاکرات وجود دارد این گفتوگوها به سادگی به نتیجهای نرسید و برعکس اختلاف نظر عمیق دو طرف موجب شد که مذاکرات گره بخورد و چنین بود که سفر قوام به مسکو برخلاف پیشبینی نخستین، ۱۹ روز طول کشید
سرانجام بعد از روزهای پیاپی مذاکره و رد و بدل شدن چند یادداشت میان قوام و استالین که در آنها شرایط دو طرف برای یک مصالحه ذکر میشد قراردادی بین ایران و شوروی به امضا رسید ، طبق این قراداد استالین قول داد ظرف سه ماه همۀ نیروهای نظامی اش را از ایران خارج کند و قوام هم متعهد شد که شوروی را در منافع نفت شمال ایران شریک کند ... استالین به قولش عمل کرد اما وعده شریک کردن شوروی در منافع نفت شمال ایران عملا مشمول مرور زمان شد و هرگز عملی نشد . قوام چنین بهانه آورد که اکنون در ایران مجلس وجود ندارد و بدون مجلس نمیتوان امتیازی به خارجیها داد ، از این رو شوروی را ترغیب کرد که از ایران خارج شود تا او انتخابات مجلس را برگزار کند و تضمین داد که اکثریت مجلس امتیاز نفت شمال را به شوروی خواهند داد ... البته استالین آرزوی به دست آوردن امتیاز نفت ایران را با خود به گور برد !!
پس ملاحظه میکنید که یک کشور ضعیف به شرط برخوردار بودن از هوش و درایت حاکمانش میتواند در مذاکره با زورگوترین و بدعهدترین حاکم جهان موفق باشد ، قوام با انجام همین مذاکرهای که هیچکس حتی خود شاه به آن کوچکترین امیدی نداشت با بهره برداری درست از تضادهای عمده بین قدرتهای آن روزگار توانست از تجزیه آذربایجان ایران و الحاقش به شوروی جلوگیری کند . این پیروزی در میدان دیپلماسی نشان میدهد که چگونه سیاستمردان کارکشته در موقعیتهای خطیر حتی در برابر قدرتهای جهانی میتوانند دست بالا را داشته باشند !!
پ.ن: الانم که حکومت هر سری بخشی از سهم ایران از دریای کاسپین (خزر) را به روسیه می بخشد.
@Library_Telegram
.
آیا با #دشمن_بدعهد میتوان مذاکره کرد و نتایج مثبت گرفت ؟ بله ، تجربههای تاریخی شاهدیست بر این ادعا ...
در زمان جنگ جهانی دوم نیروهای متفقین ( آمریکا ، بریتانیا ، شوروی ) به دلیل جنگ با آلمان نازی بسیاری از کشورهای اروپای شرقی و نیز بخش شمالی ایران را به اشغال نظامی خود درآوردند ، پس از پایان جنگ انگلیس و آمریکا به پیمان خود وفا کرده و در سال ١٣٢۴ بیهیچ تعهد الزامآوری از ایران خارج شدند اما شوروی زیر همه عهد و پیمانهایش زد و از خارج کردن ارتشش خودداری کرد . در واقع شوروی در جریان جنگ جهانی دوم از هیچ نقطهای عقبنشینی نکرد مگر اینکه در آنجا یک دولت کمونیستی هم پیمان با خود تأسیس کند و در نتیجه این اقدام بسیاری از کشورهای اروپای شرقی عملا به زیر سلطه رژیمهای کمونیستی درآمدند .
استالین بدش نمیآمد که همین بلا را سر ایران هم درآورد و آذربایجان را به خاک خودش ملحق کند اما نخست وزیر با درایت شاه جوان ایران ، احمد قوام تصمیم گرفت با بد عهدترین و جفاکارترین حاکم قدرتمند جهان #جوزف_استالین مذاکره کند . برخلاف آنچه که در روایت عامیانه از این مذاکرات وجود دارد این گفتوگوها به سادگی به نتیجهای نرسید و برعکس اختلاف نظر عمیق دو طرف موجب شد که مذاکرات گره بخورد و چنین بود که سفر قوام به مسکو برخلاف پیشبینی نخستین، ۱۹ روز طول کشید
سرانجام بعد از روزهای پیاپی مذاکره و رد و بدل شدن چند یادداشت میان قوام و استالین که در آنها شرایط دو طرف برای یک مصالحه ذکر میشد قراردادی بین ایران و شوروی به امضا رسید ، طبق این قراداد استالین قول داد ظرف سه ماه همۀ نیروهای نظامی اش را از ایران خارج کند و قوام هم متعهد شد که شوروی را در منافع نفت شمال ایران شریک کند ... استالین به قولش عمل کرد اما وعده شریک کردن شوروی در منافع نفت شمال ایران عملا مشمول مرور زمان شد و هرگز عملی نشد . قوام چنین بهانه آورد که اکنون در ایران مجلس وجود ندارد و بدون مجلس نمیتوان امتیازی به خارجیها داد ، از این رو شوروی را ترغیب کرد که از ایران خارج شود تا او انتخابات مجلس را برگزار کند و تضمین داد که اکثریت مجلس امتیاز نفت شمال را به شوروی خواهند داد ... البته استالین آرزوی به دست آوردن امتیاز نفت ایران را با خود به گور برد !!
پس ملاحظه میکنید که یک کشور ضعیف به شرط برخوردار بودن از هوش و درایت حاکمانش میتواند در مذاکره با زورگوترین و بدعهدترین حاکم جهان موفق باشد ، قوام با انجام همین مذاکرهای که هیچکس حتی خود شاه به آن کوچکترین امیدی نداشت با بهره برداری درست از تضادهای عمده بین قدرتهای آن روزگار توانست از تجزیه آذربایجان ایران و الحاقش به شوروی جلوگیری کند . این پیروزی در میدان دیپلماسی نشان میدهد که چگونه سیاستمردان کارکشته در موقعیتهای خطیر حتی در برابر قدرتهای جهانی میتوانند دست بالا را داشته باشند!!
@Library_Telegram
آیا با #دشمن_بدعهد میتوان مذاکره کرد و نتایج مثبت گرفت ؟ بله ، تجربههای تاریخی شاهدیست بر این ادعا ...
در زمان جنگ جهانی دوم نیروهای متفقین ( آمریکا ، بریتانیا ، شوروی ) به دلیل جنگ با آلمان نازی بسیاری از کشورهای اروپای شرقی و نیز بخش شمالی ایران را به اشغال نظامی خود درآوردند ، پس از پایان جنگ انگلیس و آمریکا به پیمان خود وفا کرده و در سال ١٣٢۴ بیهیچ تعهد الزامآوری از ایران خارج شدند اما شوروی زیر همه عهد و پیمانهایش زد و از خارج کردن ارتشش خودداری کرد . در واقع شوروی در جریان جنگ جهانی دوم از هیچ نقطهای عقبنشینی نکرد مگر اینکه در آنجا یک دولت کمونیستی هم پیمان با خود تأسیس کند و در نتیجه این اقدام بسیاری از کشورهای اروپای شرقی عملا به زیر سلطه رژیمهای کمونیستی درآمدند .
استالین بدش نمیآمد که همین بلا را سر ایران هم درآورد و آذربایجان را به خاک خودش ملحق کند اما نخست وزیر با درایت شاه جوان ایران ، احمد قوام تصمیم گرفت با بد عهدترین و جفاکارترین حاکم قدرتمند جهان #جوزف_استالین مذاکره کند . برخلاف آنچه که در روایت عامیانه از این مذاکرات وجود دارد این گفتوگوها به سادگی به نتیجهای نرسید و برعکس اختلاف نظر عمیق دو طرف موجب شد که مذاکرات گره بخورد و چنین بود که سفر قوام به مسکو برخلاف پیشبینی نخستین، ۱۹ روز طول کشید
سرانجام بعد از روزهای پیاپی مذاکره و رد و بدل شدن چند یادداشت میان قوام و استالین که در آنها شرایط دو طرف برای یک مصالحه ذکر میشد قراردادی بین ایران و شوروی به امضا رسید ، طبق این قراداد استالین قول داد ظرف سه ماه همۀ نیروهای نظامی اش را از ایران خارج کند و قوام هم متعهد شد که شوروی را در منافع نفت شمال ایران شریک کند ... استالین به قولش عمل کرد اما وعده شریک کردن شوروی در منافع نفت شمال ایران عملا مشمول مرور زمان شد و هرگز عملی نشد . قوام چنین بهانه آورد که اکنون در ایران مجلس وجود ندارد و بدون مجلس نمیتوان امتیازی به خارجیها داد ، از این رو شوروی را ترغیب کرد که از ایران خارج شود تا او انتخابات مجلس را برگزار کند و تضمین داد که اکثریت مجلس امتیاز نفت شمال را به شوروی خواهند داد ... البته استالین آرزوی به دست آوردن امتیاز نفت ایران را با خود به گور برد !!
پس ملاحظه میکنید که یک کشور ضعیف به شرط برخوردار بودن از هوش و درایت حاکمانش میتواند در مذاکره با زورگوترین و بدعهدترین حاکم جهان موفق باشد ، قوام با انجام همین مذاکرهای که هیچکس حتی خود شاه به آن کوچکترین امیدی نداشت با بهره برداری درست از تضادهای عمده بین قدرتهای آن روزگار توانست از تجزیه آذربایجان ایران و الحاقش به شوروی جلوگیری کند . این پیروزی در میدان دیپلماسی نشان میدهد که چگونه سیاستمردان کارکشته در موقعیتهای خطیر حتی در برابر قدرتهای جهانی میتوانند دست بالا را داشته باشند!!
@Library_Telegram
Telegram