☕️ قطعه ای از کتاب
خطر ایمان دینی ، این است که آدمیان عادی را وا می دارد تا میوه های جنون را بچینند و آنها را مقدس تلقی کنند ؛ تمدن هنوز در محاصره ی لشکریان احمق است زیرا هنوز به کودکان تعلیم می دهند که گزاره های دینی ، برخلاف گزاره های دیگر محتاج توجیه نیستند . حتی امروزه مردم همدیگر را به خاطر ادبیات باستانی می کشند . در تصور چه کسی می گنجد که این تراژدی پوچی رخ دهد ؟
📕 #پایان_ایمان
✍ #دکتر_سم_هریس
@Library_Telegram
خطر ایمان دینی ، این است که آدمیان عادی را وا می دارد تا میوه های جنون را بچینند و آنها را مقدس تلقی کنند ؛ تمدن هنوز در محاصره ی لشکریان احمق است زیرا هنوز به کودکان تعلیم می دهند که گزاره های دینی ، برخلاف گزاره های دیگر محتاج توجیه نیستند . حتی امروزه مردم همدیگر را به خاطر ادبیات باستانی می کشند . در تصور چه کسی می گنجد که این تراژدی پوچی رخ دهد ؟
📕 #پایان_ایمان
✍ #دکتر_سم_هریس
@Library_Telegram
☕️ قطعه ای از کتاب
تفاوت در معیارهای اخلاقی باورمندان و ناباوران
روشهای خدا [از نظر مومنان] در واقع راز آمیز هستند. به نگر میرسد هر واقعیتی هیچ اهمیتی ندارد چه اندازه بد و نامناسب باشد میتواند سازگار با ایمان دینی باشد.
ما خودمان باید با لگد مسائل دینی را از زمین بیرون اندازیم باری، مردم دیندار به طور منظم یکدیگر را مطمئن میسازند که خدا پاسخگوی رنج کشیدن انسانها نیست. ولی چگونه میتوانیم این ادعا که خدا دانا به همه چیز و قادر متعال است را بدانیم؟ هیچ راه دیگری نیست و برای هر انسان خردمند زمان آن رسیده نادرستی این را بپذیرد. همانا این دشواری پیر باور به دادگری خدا، ما باید آن را حل شده ببینیم.
اگر خدا وجود دارد یا توان انجام هیچ کاری برای توقف بدترین بلایا را ندارد یا برای وی بیاهمیت است! پس خدایا ناتوان یابدسرشت است.خوانندهی دیندار به تندی چرخشی خواهد داشت [و میگوید]: دربارهی خدا نمیتوان تنها با معیارهای اخلاقی انسانی داوری نمود.
ولی همانا، معیارهای انسانی اخلاق، در گام نخست به طور دقیق همان بوده که باورمندان بر برپایی خوبیِ خدا آنرا بکار گرفتهاند و هر خدایی که خودش را نگران چیزهای بسیار کوچک مانند ازدواج همجنسها یا نامی که با آن در نماز خوانده میشود نماید اگر او وجود داشته باشد! نه تنها شایستگی بیکرانهی آفرینش را ندارد حتی شایستگی انسان را نیز ندارد، بنابراین تنها خداناباور به اندازهی بسنده مهربان است تا رنج ژرفی را که از چهرهی جهان پیداست را دریابد.
بسیار ترسناک است که ما همگی میمیریم و چیزهایی که دوست داریم را از دست می دهیم، ولی رنج کشیدن انسانهای بسیاری زمانی که زنده هستند بدون آنکه نیاز باشد، بسیار بیشتر ترسناک است. اندازه بزرگی این رنج به دینها بسته است. دشمنی دینی، جنگهای دینی، فریبهای دینی، گوناگونی شاخهها از منابع اندک دینی، اینها مایه آن هست که خداناباوری یک نیاز اخلاقی و روشناندیشی شود، خداناباوری یک نیاز است ولی در کنار جامعه جا گرفته، به نگر میرسد خداناباور چون تنها کسی است که با واقعیت سر و کار دارد با زندگی سراسر شرمآورِ همسایگانش از دسترس دور میشود.
📕 مانیفست یک خداناباور
✍ #دکتر_سم_هریس
@Library_Telegram
تفاوت در معیارهای اخلاقی باورمندان و ناباوران
روشهای خدا [از نظر مومنان] در واقع راز آمیز هستند. به نگر میرسد هر واقعیتی هیچ اهمیتی ندارد چه اندازه بد و نامناسب باشد میتواند سازگار با ایمان دینی باشد.
ما خودمان باید با لگد مسائل دینی را از زمین بیرون اندازیم باری، مردم دیندار به طور منظم یکدیگر را مطمئن میسازند که خدا پاسخگوی رنج کشیدن انسانها نیست. ولی چگونه میتوانیم این ادعا که خدا دانا به همه چیز و قادر متعال است را بدانیم؟ هیچ راه دیگری نیست و برای هر انسان خردمند زمان آن رسیده نادرستی این را بپذیرد. همانا این دشواری پیر باور به دادگری خدا، ما باید آن را حل شده ببینیم.
اگر خدا وجود دارد یا توان انجام هیچ کاری برای توقف بدترین بلایا را ندارد یا برای وی بیاهمیت است! پس خدایا ناتوان یابدسرشت است.خوانندهی دیندار به تندی چرخشی خواهد داشت [و میگوید]: دربارهی خدا نمیتوان تنها با معیارهای اخلاقی انسانی داوری نمود.
ولی همانا، معیارهای انسانی اخلاق، در گام نخست به طور دقیق همان بوده که باورمندان بر برپایی خوبیِ خدا آنرا بکار گرفتهاند و هر خدایی که خودش را نگران چیزهای بسیار کوچک مانند ازدواج همجنسها یا نامی که با آن در نماز خوانده میشود نماید اگر او وجود داشته باشد! نه تنها شایستگی بیکرانهی آفرینش را ندارد حتی شایستگی انسان را نیز ندارد، بنابراین تنها خداناباور به اندازهی بسنده مهربان است تا رنج ژرفی را که از چهرهی جهان پیداست را دریابد.
بسیار ترسناک است که ما همگی میمیریم و چیزهایی که دوست داریم را از دست می دهیم، ولی رنج کشیدن انسانهای بسیاری زمانی که زنده هستند بدون آنکه نیاز باشد، بسیار بیشتر ترسناک است. اندازه بزرگی این رنج به دینها بسته است. دشمنی دینی، جنگهای دینی، فریبهای دینی، گوناگونی شاخهها از منابع اندک دینی، اینها مایه آن هست که خداناباوری یک نیاز اخلاقی و روشناندیشی شود، خداناباوری یک نیاز است ولی در کنار جامعه جا گرفته، به نگر میرسد خداناباور چون تنها کسی است که با واقعیت سر و کار دارد با زندگی سراسر شرمآورِ همسایگانش از دسترس دور میشود.
📕 مانیفست یک خداناباور
✍ #دکتر_سم_هریس
@Library_Telegram