☕️ قطعهای از کتاب
هنوز نمیدانستم که بعدها پلیس خواهم شد یا تروریست. این را بعدها که بزرگتر شدم خواهم فهمید. به هر حال یک گروه مرتب و منظم لازم داشتم، چون تنهایی غیرممکن بود، یک نفر خیلی کم است. اما کشتن را خیلی نمیپسندیدم، برعکسش را ترجیح میدهم. نه، چیزی که دوست دارم، این است که کسی بشوم مثل ویکتور هوگو.
آقای هامیل میگوید با کلمات میشود همه کار کرد، بیآنکه کسی را به کشتن بدهیم. به وقتش خواهیم دید. آقای هامیل میگوید کلمات از هر چیزی قویترند. اگر عقیدهی مرا بخواهید، میگویم اگر جوانکها تفنگ به دست دارند به خاطر این است که وقتی بچه بودهاند کسی بهشان محل نگذاشته؛ نه کسی آنها را دیده و نه کسی آنها را شناخته. بچههای اینجوری آنقدر زیادند که مردم متوجهشان نمیشوند. حتا هستند بچههایی که مجبور میشوند از گرسنگی بمیرند تا کسی بهشان توجهی بکند. بعضیهایشان هم گروههایی تشکیل میدهند تا توجه جلب کنند.
📕 #زندگی_در_پیش_رو
✍ #رومن_گاری
@Library_Telegram
هنوز نمیدانستم که بعدها پلیس خواهم شد یا تروریست. این را بعدها که بزرگتر شدم خواهم فهمید. به هر حال یک گروه مرتب و منظم لازم داشتم، چون تنهایی غیرممکن بود، یک نفر خیلی کم است. اما کشتن را خیلی نمیپسندیدم، برعکسش را ترجیح میدهم. نه، چیزی که دوست دارم، این است که کسی بشوم مثل ویکتور هوگو.
آقای هامیل میگوید با کلمات میشود همه کار کرد، بیآنکه کسی را به کشتن بدهیم. به وقتش خواهیم دید. آقای هامیل میگوید کلمات از هر چیزی قویترند. اگر عقیدهی مرا بخواهید، میگویم اگر جوانکها تفنگ به دست دارند به خاطر این است که وقتی بچه بودهاند کسی بهشان محل نگذاشته؛ نه کسی آنها را دیده و نه کسی آنها را شناخته. بچههای اینجوری آنقدر زیادند که مردم متوجهشان نمیشوند. حتا هستند بچههایی که مجبور میشوند از گرسنگی بمیرند تا کسی بهشان توجهی بکند. بعضیهایشان هم گروههایی تشکیل میدهند تا توجه جلب کنند.
📕 #زندگی_در_پیش_رو
✍ #رومن_گاری
@Library_Telegram