کتابخانه تلگرام
79K subscribers
2.87K photos
703 videos
10.5K files
1.95K links
انواع کتاب کمیاب و ممنوعه
رمان، داستان
علمی، تخیلی، آموزشی
تاریخی، سیاسی
مطالب و داستانهای آموزنده و ...

ارتباط با ادمین:⬇️
@Library_Telegram_Bot

صفحه اینستاگرام کانال⬇️
https://www.instagram.com/library_telegram/
Download Telegram
باید امروز حواسم باشد
که اگر قاصدکی را دیدم،
آرزوهایم را بدهم تا برساند به خدا،
به خدایی که خودم میدانم،
نه خدایی که برایم از خشم، نه خدایی که برایم از قهر،
نه خدایی که برایم ز غضب ساخته اند.
به خدایی که خودم میدانم،
به خدایی که دلش پروانه است،
و به مرغان مهاجر هر سال راه را میگوید،
و به باران گفته است باغها تشنه شدند ،
و حواسش حتی به دل نازک شب بو هم هست،
که مبادا که ترک بردارد ،
به خدایی که خودم میدانم
چه خدایی.. جانم ...

#سهراب_سپهری

@Library_Telegram
من سالها "نماز" خوانده ام.
بزرگترها می خواندند؛ من هم می خواندم.
در دبستان ما را برای نماز به مسجد می بردند.
روزی درِ مسجد بسته بود. بقال سرگذر گفت: ” نماز را روی بام مسجد بخوانید تا چند متر به خدا نزدیک تر باشید.“
مذهب شوخی سنگینی بود
که محیط با من کرد.و من سالها مذهبی ماندم،بی آنکه خدایی داشته باشم ...

#سهراب_سپهری

@Library_Telegram
نه تو می مانی و نه اندوه
و نه هیچ یک از مردم این آبادی ...
به حباب نگران لب یک رود قسم ...
و به کوتاهی آن لحظه ی شادی که گذشت،
غصه هم می گذرد،
آنچنانی که فقط خاطره ای خواهد ماند ...
لحظه ها عریانند ...
به تن لحظه ی خود ...
جامه ی اندوه مپوشان هرگز

#سهراب_سپهری

@Library_Telegram
#یک_دقیقه_مطالعه

نمی‌دانم تابستان چه سالی ملخ به شهر ما هجوم آورد. زیان‌ها رساند. من مامور مبارزه با ملخ در یکی از آبادی‌ها شدم. راستش را بخواهید حتی برای کشتن یک ملخ نقشه نکشیدم. وقتی میان مزارع راه می‌رفتم، سعی می‌کردم پا روی ملخ‌ها نگذارم. اگر محصول را می‌خوردند پیدا بود که گرسنه‌اند.

منطق من ساده و هموار بود. اگر یک روز طلوع و غروب خورشید را نمی‌دیدم گناهکار بودم. هوای تاریک و روشن مرا اهل مراقبه بار آورد. تماشای مجهول را به من آموخت. من سال‌ها نماز خوانده‌ام. بزرگترها می‌خواندند، من هم می‌خواندم. در دبستان ما را برای نماز به مسجد می‌بردند. روزی در مسجد بسته بود. بقال سرگذر گفت:”نماز را روی بام مسجد بخوانید تا چند متر به خدا نزدیک تر باشید.

مذهب شوخی سنگینی بود که که محیط با من کرد و من سال‌ها مذهبی ماندم، بی‌آنکه خدایی داشته باشم.

📕 هنوز در سفرم

#سهراب_سپهری

@Library_Telegram
‍ ‍ .



گفت : چرا سعی نمی‌کنیم سوئیس باشیم ؟

گفتم : چون مسئولان کشور #سوییس به‌طور متوسط هر 30 روز یکبار دربارۀ تصمیمات مهم کشور همه‌پرسی برگزار میکند تا از این طریق نظر اکثریت شهروندان را دربارۀ موضوعات مختلف جویا شوند اما شما خود را سخنگوی مردم میدانید و هر چه دلتان بخواهد میگویید بی‌آنکه نظر مردم #پشیزی ارزش داشته باشد ...

گفتم چون بر اساس گزارش سازمان ملل سوییس سومین کشور #شاد جهان و جمهوری اسلامی صد و ششم دنیاست

گفتم چون بر اساس رتبه‌بندی شاخص #آزادی_بشر ١۵٩ کشور جهان ، سوییس آزادترین کشور است و ایران در جایگاه ۱۵۴ قرار دارد !!

گفتم چون ٣ کشور برتر دنیا به لحاظ نبود فساد حکومتی عبارتند از : دانمارک ، فنلاند ، سوییس و ٣ کشور فـاسـد جـهـان بـه لحـاظ #فـسـاد حکومتی عبارتند از ونزوئلا ، کره شمالی ایران

گفتم چون در سوئیس بانک‌ها هیچ سودی از وام‌گیرندگان دریافت نمی‌کنند و در ایران بانک‌ها ٢٨% درصد بهره و #نزول از مردم ميگيرند


گفتم ما سوییس نشدیم
چون به قول #سهراب_سپهری :

در ده بالادست
چین‌ها کوتاه است
مردمش میدانند
که شقایق چه گلی است
بی گمان آنجا آبی ، آبی‌ست
مردمان سر ِ رود
آب را می‌فهمند
گِـل نکردندش
ما نیز آب را گل نکنیم ...

@Library_Telegram
چه‌قدر آدم‌ها بیراهه می‌روند. از کنار گل بی‌اعتنا می‌گذرند. می‌روند تا شعر گل را در صفحه‌ی یک کتاب پیدا کنند و بخوانند.
روبه‌روی زندگی نمی‌ایستند تا مشاهده کنند. برای همین است که حرف‌ها به دل نمی‌نشیند،
برای همین است که در شعرها شوری نیست، در نقاشی‌ها جوشش زندگی گم شده‌است.
چرا نگویم که من صدای قورباغه را در بهار بر بسیاری از آهنگ‌ها برتری میدهم.
میدانی، ما را ترسانده‌اند.
ما را آموخته‌اند.
وگرنه چرا می‌ترسیم بگوییم اگر پای سنجش به‌میان آید، اثری که صدای قورباغه در ما می‌گذارد، شاید هم‌تراز تاثیر ژرف‌ترین برخوردها در زندگی ما باشد.

#سهراب_سپهری

@Library_Telegram
چه‌قدر آدم‌ها بیراهه می‌روند. از کنار گل بی‌اعتنا می‌گذرند. می‌روند تا شعر گل را در صفحه‌ی یک کتاب پیدا کنند و بخوانند.
روبه‌روی زندگی نمی‌ایستند تا مشاهده کنند. برای همین است که حرف‌ها به دل نمی‌نشیند،
برای همین است که در شعرها شوری نیست، در نقاشی‌ها جوشش زندگی گم شده‌است.
چرا نگویم که من صدای قورباغه را در بهار بر بسیاری از آهنگ‌ها برتری میدهم.
میدانی، ما را ترسانده‌اند.
ما را آموخته‌اند.
وگرنه چرا می‌ترسیم بگوییم اگر پای سنجش به‌میان آید، اثری که صدای قورباغه در ما می‌گذارد، شاید هم‌تراز تاثیر ژرف‌ترین برخوردها در زندگی ما باشد.

#سهراب_سپهری

@Library_Telegram
من سالها
"نماز"
خوانده ام.
بزرگترها می خواندند؛
من هم می خواندم.
در دبستان ما را برای نماز به مسجد می بردند.
روزی درِ مسجد بسته بود. بقال سرگذر گفت: ” نماز را روی بام مسجد بخوانید تا چند متر به خدا نزدیک تر باشید.“

مذهب
شوخی سنگینی بود که محیط با من کرد. و من سالها مذهبی ماندم، بی آنکه خدایی داشته باشم ...

#سهراب_سپهری

@Library_Telegram
چه‌قدر آدم‌ها بیراهه می‌روند. از کنار گل بی‌اعتنا می‌گذرند. می‌روند تا شعر گل را در صفحه‌ی یک کتاب پیدا کنند و بخوانند.
روبه‌روی زندگی نمی‌ایستند تا مشاهده کنند. برای همین است که حرف‌ها به دل نمی‌نشیند،
برای همین است که در شعرها شوری نیست، در نقاشی‌ها جوشش زندگی گم شده‌است.
چرا نگویم که من صدای قورباغه را در بهار بر بسیاری از آهنگ‌ها برتری میدهم.
میدانی، ما را ترسانده‌اند.
ما را آموخته‌اند.
وگرنه چرا می‌ترسیم بگوییم اگر پای سنجش به‌میان آید، اثری که صدای قورباغه در ما می‌گذارد، شاید هم‌تراز تاثیر ژرف‌ترین برخوردها در زندگی ما باشد.

#سهراب_سپهری
@Library_Telegram