قرار است اعضای هیات مدیرۀ یک شرکت بزرگ که چندین کارخانه تولیدی عظیم دارد فردی را به عنوان مدیرعامل تعیین کنند ، دو نفر برای احراز مدیریت این کارخانه کاندید هستند :
#آقای_الف فردی به شدت کاریست که کم حرف میزند ، سخنران خوبی نیست و مدام تپق می زند ، او هرگز چاپلوسی بالا دستیهایش را نمیکند ، او ٢٠ سال سابقه کار دارد و از کارگری در خط تولید تا مدیریت پروژه را تجربه کرده ، آقای الف انسانی بسیار لایق است .
رقیب او برای احراز مدیریت این کارخانه فردیست به نام #آقای_ب که در همۀ مراسمها در ردیف اول مینشیند و هنگام سخنرانی رییس طوری سرش را به نشان تایید تکان میدهد که گویی با تمام سخنان او موافق است ، او حتی در غیاب رییس هم از او تعریف میکند چون معتقد است دیوار موش دارد و موش هم گوش ، او سعی میکند تا از علایق سیاسی ، مذهبی و حتی ورزشی رؤسایش سر دربیاورد و خود را در تمام زمینهها همسو با آنها نشان دهد
اکنون پرونده این دو نفر روی میز هیات مدیره شرکت است تا یکی از آنها به سمت ریاست کارخانه منصوب شود :
به نظر شما چه کسی بازی را میبرد ؟
آقای الف چون کارآمد است ؟
یا آقای ب که چاپلوس و متملق است ؟
در یک جامعه روبهرشد و توسعه یافته حتما آقای الف رییس کارخانه میشود چون اصولا تمام مدیران بر اساس لیاقت و شایستگی عهدهدار سمت های ارشد شدهاند پس نیازی به تملق و ابراز وفاداری و نوکری نیست اما در جهان سوم تردید نکنید که قرعه بنام آقای ب خواهد افتاد زیرا در این جوامع کارآمدی و تخصص عملا جای خود را به نوکر صفتی و ریاکاری داده است ...
در يک سيستم سالم مديريتی ، افراد برای تصدی و حفظ مناصب مديريتی بايد دانش و کارآمدی خود را ثابت کنند ولی در يک سيستم ناسالم مديريتی ، چنين هدفی صرفا با اثبات ارادت و وفاداری قابل دسترسی است ، البته نيازی هم نيست اين ارادتمندی خیلی واقعی باشد چون صرف دانستن #علم_تملق و اصول #دستبوسی برای فرد کفايت ميکند . حتی میتوان در يک مقطع زمانی دستبوس رئيس جمهور وقت شد و زمانی ديگر به او پشت کرد و رقيبش را شأن و منزلتی در حد پيامبران داد . همچنين ميتوان در وصف رئيس دولتی او را معجزه هزاره سوم دانست و به هرکس که نقدی متوجه او کرد فحش داد و ادعا کرد که اگر آقای رئيسجمهور به بهشت نرود من هم نميروم اما مدتی بعد از او برائت جست و او را منحرف و اپوزیسیون دانست !!
@Library_Telegram
#آقای_الف فردی به شدت کاریست که کم حرف میزند ، سخنران خوبی نیست و مدام تپق می زند ، او هرگز چاپلوسی بالا دستیهایش را نمیکند ، او ٢٠ سال سابقه کار دارد و از کارگری در خط تولید تا مدیریت پروژه را تجربه کرده ، آقای الف انسانی بسیار لایق است .
رقیب او برای احراز مدیریت این کارخانه فردیست به نام #آقای_ب که در همۀ مراسمها در ردیف اول مینشیند و هنگام سخنرانی رییس طوری سرش را به نشان تایید تکان میدهد که گویی با تمام سخنان او موافق است ، او حتی در غیاب رییس هم از او تعریف میکند چون معتقد است دیوار موش دارد و موش هم گوش ، او سعی میکند تا از علایق سیاسی ، مذهبی و حتی ورزشی رؤسایش سر دربیاورد و خود را در تمام زمینهها همسو با آنها نشان دهد
اکنون پرونده این دو نفر روی میز هیات مدیره شرکت است تا یکی از آنها به سمت ریاست کارخانه منصوب شود :
به نظر شما چه کسی بازی را میبرد ؟
آقای الف چون کارآمد است ؟
یا آقای ب که چاپلوس و متملق است ؟
در یک جامعه روبهرشد و توسعه یافته حتما آقای الف رییس کارخانه میشود چون اصولا تمام مدیران بر اساس لیاقت و شایستگی عهدهدار سمت های ارشد شدهاند پس نیازی به تملق و ابراز وفاداری و نوکری نیست اما در جهان سوم تردید نکنید که قرعه بنام آقای ب خواهد افتاد زیرا در این جوامع کارآمدی و تخصص عملا جای خود را به نوکر صفتی و ریاکاری داده است ...
در يک سيستم سالم مديريتی ، افراد برای تصدی و حفظ مناصب مديريتی بايد دانش و کارآمدی خود را ثابت کنند ولی در يک سيستم ناسالم مديريتی ، چنين هدفی صرفا با اثبات ارادت و وفاداری قابل دسترسی است ، البته نيازی هم نيست اين ارادتمندی خیلی واقعی باشد چون صرف دانستن #علم_تملق و اصول #دستبوسی برای فرد کفايت ميکند . حتی میتوان در يک مقطع زمانی دستبوس رئيس جمهور وقت شد و زمانی ديگر به او پشت کرد و رقيبش را شأن و منزلتی در حد پيامبران داد . همچنين ميتوان در وصف رئيس دولتی او را معجزه هزاره سوم دانست و به هرکس که نقدی متوجه او کرد فحش داد و ادعا کرد که اگر آقای رئيسجمهور به بهشت نرود من هم نميروم اما مدتی بعد از او برائت جست و او را منحرف و اپوزیسیون دانست !!
@Library_Telegram