کتابخانه تلگرام
79K subscribers
2.87K photos
703 videos
10.5K files
1.95K links
انواع کتاب کمیاب و ممنوعه
رمان، داستان
علمی، تخیلی، آموزشی
تاریخی، سیاسی
مطالب و داستانهای آموزنده و ...

ارتباط با ادمین:⬇️
@Library_Telegram_Bot

صفحه اینستاگرام کانال⬇️
https://www.instagram.com/library_telegram/
Download Telegram
☕️ قطعه ای از کتاب


خیلی چیزها هست که تقصیر تو نیست. یا تقصیرِ من. تقصیر پیشگویی ها هم نیست، یا نفرینها یا دی ان ای، یا پوچی. تقصیر ساختار گرایی یا سومین انقلاب صنعتی هم نیست.

همه می میریم و ناپدید می شویم، ولی علتش این است که نظامِ خودِ دنیا را بر پایه ی ویرانی و فقدان گذاشته اند. زندگی ما سایه هایی از این اصل رهنماست. مثلا باد می وزد. می تواند بادی شدید و خشن باشد، یا نسیمی ملایم.

اما سرانجام هر بادی فرو می میرد و ناپدید می شود. باد شکل ندارد. فقط حرکت هواست، باید به دقت گوش بدهی، بعد استعاره را می فهمی ...

📕 کافکا در کرانه

#هاروکی_موراکامی

@Library_Telegram
#یک_دقیقه_مطالعه

‍ اگر انسان‌ها تا ابد زندگی می‌کردند،
اگر پیر‌ نمی‌شدند،
اگر بدون مردن، همیشه سالم در این جهان زندگی می‌کردند،
خیال می‌کنی هرگز به خود زحمت فکر کردن به چیزهایی را می‌دادند که الان ذهن‌شان را مشغول کرده؟

منظورم این است که ما درباره‌‌ی همه‌چیز فکر می‌کنیم، تقریبا همه چیز، فلسفه، روان‌شناسی، منطق، دین، ادبیات...
فکر می‌کنم اگر چیزی به نام "مرگ" وجود نداشت، افکار پیچیده‌‌ی این‌چنینی هرگز به وجود نمی‌آمد...

انسانها باید به‌طور جدی، به معنی زنده‌‌بودنشان و اینک اینجابودنشان فکر کنند، چون می‌دانند که روزی خواهند مرد.
درست است؟

اگر قرار بود برای همیشه زنده بمانیم، چه کسی به معنای زنده بودن فکر می‌کرد؟ چه اهمیتی داشت؟ یا حتی اگر برای کسی اهمیتی داشت، احتمالا فقط فکر می‌کردند: «خوب کلی وقت دارم، بعدا بهش فکر می‌کنم.»...

ولی ما نمی‌توانیم تا بعد صبر کنیم...
باید همین لحظه به آن فکر کنیم…
هیچ‌کس نمی‌داند قرار است چه اتفاقی بیفتد...
ما مرگ را برای رشد کردن لازم داریم...

مرگ، این موجود عظیم و نورانی است که هرچه بزرگ‌تر و نورانی‌تر باشد، ما را دیوانه‌وار‌تر مشتاق فکر کردن درباره‌‌ی چیز‌ها می‌کند.

📕 سرگذشت پرنده‌ی کوکی

#هاروکی_موراکامی

@Library_Telegram
.
‍ .

اگر انسان‌ها تا ابد زندگی می‌کردند، اگر پیر‌ نمی‌شدند، اگر بدون مردن، همیشه سالم در این جهان زندگی می‌کردند، خیال می‌کنی هرگز به خود زحمت فکرکردن به چیزهایی را می‌دادند که الان ذهن شان را مشغول کرده؟

منظورم این است که ما درباره‌ همه چیز فکر می‌کنیم، تقریبا همه چیز، فلسفه، روان‌شناسی، منطق، دین، ادبیات ...

فکر می‌کنم اگر چیزی به نام "مرگ" وجود نداشت، افکار پیچیده‌ اینچنینی هرگز به وجود نمی‌آمد ...

انسانها باید به طور جدی، به معنی زنده‌ بودنشان و اینک اینجا بودنشان فکر کنند، چون می‌دانند که روزی خواهند مرد.

درست است؟

اگر قرار بود برای همیشه زنده بمانیم، چه کسی به معنای زنده بودن فکر می‌کرد؟ چه اهمیتی داشت؟

یا حتی اگر برای کسی اهمیتی داشت، احتمالا فقط فکر می‌کردند:«خوب کلی وقت دارم، بعدا بهش فکر می‌کنم.» ... ولی ما نمی‌توانیم تا بعد صبر کنیم ... باید همین لحظه به آن فکر کنیم …

هیچ‌کس نمی‌داند قرار است چه اتفاقی بیفتد ... ما مرگ را برای رشد کردن لازم داریم ...

مرگ، این موجود عظیم و نورانی است که هر چه بزرگ‌تر و نورانی‌تر باشد، ما را دیوانه‌وار‌تر مشتاق فکر کردن در باره‌ چیز‌ها می‌کند.


#هاروکی_موراکامی


@Library_Telegram
‍ فقط کسانی كه مورد تبعيض قرار گرفته اند می دانند چقدر آزاردهنده است. هرکسی درد را به شيوه ی خودش حس می كند٬ هر كس جای زخم های خودش را دارد. بنابراين فكر مي كنم به اندازه ي هر كس ديگري به انصاف و عدالت اهميت مي دهم. اما از همه چندش آورتر برايم مردمي هستند كه هيچ تخيلي ندارند. كساني كه تی_اس_اليوت آنها را مرد تو خالی می نامد. ادم هایی كه آن فقدان تخيل را با ذره هاي بی احساس كاه پر كرده اند و حتي نمي دانند دارند چه می كنند. ادم هاي سنگدلي كه يك عالم كلمات تهی را به سويت مي اندازند٬ سعي دارند تو را وادار كنند كاري را انجام بدهي كه نمي خواهي.

#هاروکی_موراکامی

@Library_Telegram
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹

‍ فقط کسانی كه مورد تبعيض قرار گرفته اند می دانند چقدر آزاردهنده است. هرکسی درد را به شيوه ی خودش حس می كند٬ هر كس جای زخم های خودش را دارد. بنابراين فكر مي كنم به اندازه ي هر كس ديگري به انصاف و عدالت اهميت مي دهم. اما از همه چندش آورتر برايم مردمي هستند كه هيچ تخيلي ندارند. كساني كه تی_اس_اليوت آنها را مرد تو خالی می نامد. ادم هایی كه آن فقدان تخيل را با ذره هاي بی احساس كاه پر كرده اند و حتي نمي دانند دارند چه می كنند. ادم هاي سنگدلي كه يك عالم كلمات تهی را به سويت مي اندازند٬ سعي دارند تو را وادار كنند كاري را انجام بدهي كه نمي خواهي.

#هاروکی_موراکامی

@Library_Telegram
☕️ قطعه ای از کتاب

جنگ که در بگیرد، خیلی‌ها مجبورند سرباز بشوند. سلاح به دست می‌گیرند و می‌روند جبهه و ناچار می‌شوند سربازهای طرف دیگر را بکشند،
هرچه بیشتر بتوانند.

هیچ‌کس عین خیالش نیست که دوست داری دیگران را بکشی یا نه. کاری است که ناچاری بکنی وگرنه خودت کشته می‌شوی...

جانی واکر با انگشت به سینه‌ی ناکاتا اشاره کرد. گفت:

"بنگ! تاریخ انسان در یک کلمه."


📕 کافکا در کرانه

✍️ #هاروکی_موراکامی

@Library_Telegram
☕️ قطعه‌ای از کتاب

جنگ که در بگیرد، خیلی‌ها مجبورند سرباز بشوند. سلاح به دست می‌گیرند و می‌روند جبهه و ناچار می‌شوند سربازهای طرف دیگر را بکشند،
هرچه بیشتر بتوانند.

هیچ‌کس عین خیالش نیست که دوست داری دیگران را بکشی یا نه. کاری است که ناچاری بکنی وگرنه خودت کشته می‌شوی...

جانی واکر با انگشت به سینه‌ی ناکاتا اشاره کرد. گفت:

"بنگ! تاریخ انسان در یک کلمه."


📕 کافکا در کرانه

#هاروکی_موراکامی

@Library_Telegram
#یک_دقیقه_مطالعه

‍ اگر انسان‌ها تا ابد زندگی می‌کردند،
اگر پیر‌ نمی‌شدند،
اگر بدون مردن، همیشه سالم در این جهان زندگی می‌کردند،
خیال می‌کنی هرگز به خود زحمت فکر کردن به چیزهایی را می‌دادند که الان ذهن‌شان را مشغول کرده؟

منظورم این است که ما درباره‌‌ی همه‌چیز فکر می‌کنیم، تقریبا همه چیز، فلسفه، روان‌شناسی، منطق، دین، ادبیات...
فکر می‌کنم اگر چیزی به نام "مرگ" وجود نداشت، افکار پیچیده‌‌ی این‌چنینی هرگز به وجود نمی‌آمد...

انسانها باید به‌طور جدی، به معنی زنده‌‌بودنشان و اینک اینجابودنشان فکر کنند، چون می‌دانند که روزی خواهند مرد.
درست است؟

اگر قرار بود برای همیشه زنده بمانیم، چه کسی به معنای زنده بودن فکر می‌کرد؟ چه اهمیتی داشت؟ یا حتی اگر برای کسی اهمیتی داشت، احتمالا فقط فکر می‌کردند: «خوب کلی وقت دارم، بعدا بهش فکر می‌کنم.»...

ولی ما نمی‌توانیم تا بعد صبر کنیم...
باید همین لحظه به آن فکر کنیم…
هیچ‌کس نمی‌داند قرار است چه اتفاقی بیفتد...
ما مرگ را برای رشد کردن لازم داریم...

مرگ، این موجود عظیم و نورانی است که هرچه بزرگ‌تر و نورانی‌تر باشد، ما را دیوانه‌وار‌تر مشتاق فکر کردن درباره‌‌ی چیز‌ها می‌کند.

📕 سرگذشت پرنده‌ی کوکی

#هاروکی_موراکامی

@Library_Telegram
☕️ قطعه‌ای از کتاب

زندگی عجیبه، نیست؟
چیز‌هایی که یه روزی درخشان و زیبا به‌ نظرت می‌رسیدند و با دیدنشون از خود بیخود می‌شدی و حاضر بودی همه چیزت رو فداشون کنی،
بعد یه مدتی و با مرور زمان، یا با تغییر دیدگاهت یه‌ دفعه از شدت گیراییشون کم می‌شه و با کمال تعجب دیگه زیباییشون رو از دست میدن....


📕 #یک_عضو_غیر_وابسته

#هاروکی_موراکامی

@Library_Telegram
☕️ قطعه‌ای از کتاب

زمان همه‌چیز را از یاد آدم می‌برد. چنان در مسائل روزمره درگیریم که حوادث گذشته مثل ستارگان کهنسالی که سوخته‌اند، دیگر در مدار ذهن ما قرار نمی‌گیرند. امّا با این‌حال برخی چیزها هست که هرگز به باد نسیان نمی‌رود، خاطراتی که هرگز نمی‌توان از آن‌ها گریخت. این‌ها مثل محک زندگی تا ابد با ما می‌مانند.

📕 #کافکا_در_کرانه

#هاروکی_موراکامی

@Library_Telegram
☕️ قطعه‌ای از کتاب

تمام چیزهای دور و برمان در حال انفجار است، اما هنوز کسانی هستند که به یک قفل شکسته اهمیت می‌دهند و دیگرانی که از سر وظیفه‌شناسی سعی در تعمیر آن دارند.
شاید درست هم این‌طور باشد.
شاید کار کردن وظیفه‌شناسانه و صادقانه برای همین چیزهای کوچک، راهی است عاقلانه که در این دنیای رو به زوال دوام بیاوریم.

📕 #سامسای_عاشق

#هاروکی_موراکامی

@Library_Telegram
☕️ قطعه‌ای از کتاب

اغلب مردم دنبال حقایق قابل اثبات نیستند. همانطور که گفتید، حقیقت اغلب با دردی شدید همراه است، و تقریباً هیچ‌کس به دنبال حقایق دردناک نیست.

چیزی که مردم نیاز دارند داستان‌های زیبا و آرامش دهنده است که باعث شود احساس کنند زندگی‌شان معنایی دارند.

📕 #یک_کیو_هشتاد_و_چهار

#هاروکی_موراکامی

@Library_Telegram
☕️ قطعه‌ای از کتاب

طبق خواسته او، این نقل قول نیچه را بر سنگ مزارش حک کردند:

چگونه ممکن است، کسانی که در نور روز زندگی می کنند عمق شب را درک کنند؟

📕 #به_آواز_باد_گوش_بسپار

#هاروکی_موراکامی

@Library_Telegram
☕️ قطعه‌ای از کتاب

اگر انسان‌ها تا ابد زندگی می‌کردند،
اگر پیر‌ نمی‌شدند،
اگر بدون مردن، همیشه سالم در این جهان زندگی می‌کردند،
خیال می‌کنی هرگز به خود زحمت فکر کردن به چیزهایی را می‌دادند که الان ذهن‌شان را مشغول کرده؟

منظورم این است که ما درباره‌‌ی همه‌چیز فکر می‌کنیم، تقریبا همه چیز، فلسفه، روان‌شناسی، منطق، دین، ادبیات...
فکر می‌کنم اگر چیزی به نام "مرگ" وجود نداشت، افکار پیچیده‌‌ی این‌چنینی هرگز به وجود نمی‌آمد...

انسانها باید به‌طور جدی، به معنی زنده‌‌بودنشان و اینک اینجابودنشان فکر کنند، چون می‌دانند که روزی خواهند مرد.
درست است؟

اگر قرار بود برای همیشه زنده بمانیم، چه کسی به معنای زنده بودن فکر می‌کرد؟ چه اهمیتی داشت؟ یا حتی اگر برای کسی اهمیتی داشت، احتمالا فقط فکر می‌کردند: «خوب کلی وقت دارم، بعدا بهش فکر می‌کنم.»...

ولی ما نمی‌توانیم تا بعد صبر کنیم...
باید همین لحظه به آن فکر کنیم…
هیچ‌کس نمی‌داند قرار است چه اتفاقی بیفتد...
ما مرگ را برای رشد کردن لازم داریم...

مرگ، این موجود عظیم و نورانی است که هرچه بزرگ‌تر و نورانی‌تر باشد، ما را دیوانه‌وار‌تر مشتاق فکر کردن درباره‌‌ی چیز‌ها می‌کند.

📕 سرگذشت پرنده‌ی کوکی

#هاروکی_موراکامی

@Library_Telegram
☕️ قطعه‌ای از کتاب

جنگ که در بگیرد، خیلی‌ها مجبورند سرباز بشوند. سلاح به دست می‌گیرند و می‌روند جبهه و ناچار می‌شوند سربازهای طرف دیگر را بکشند،
هرچه بیشتر بتوانند.

هیچ‌کس عین خیالش نیست که دوست داری دیگران را بکشی یا نه. کاری است که ناچاری بکنی وگرنه خودت کشته می‌شوی...

جانی واکر با انگشت به سینه‌ی ناکاتا اشاره کرد. گفت:

"بنگ! تاریخ انسان در یک کلمه."

📕 #کافکا_در_کرانه

#هاروکی_موراکامی

@Library_Telegram
☕️ قطعه‌ای از کتاب

جنگ که در بگیرد، خیلی‌ها مجبورند سرباز بشوند. سلاح به دست می‌گیرند و می‌روند جبهه و ناچار می‌شوند سربازهای طرف دیگر را بکشند. هرچه بیشتر بتوانند.
هیچ‌کس عین خیالش نیست که دوست داری دیگران را بکشی یا نه. کاری است که ناچاری بکنی وگرنه خودت کشته می‌شوی. جانی واکر با انگشت به سینه‌ی ناکاتا اشاره کرد. گفت:
"بنگ! تاریخ انسان در یک کلمه."

📕 کافکا در کرانه

#هاروکی_موراکامی

@Library_Telegram
☕️ قطعه‌ای از کتاب

دروغ‌ها چیزهای وحشتناکی هستند. می‌توان گفت بزرگ‌ترین گناهانی که جامعه‌ی مدرن را می‌آزارند افزایش دروغ و سکوت است.
گستاخانه دروغ می‌گوییم و بعد زبانمان را قورت می‌دهیم.
به هرحال، اگر تمام طول سال صرفا حقیقت را بگوییم، احتمالا حقیقت ارزشش را از دست بدهد.


📕 #بشنو_آواز_باد_را

#هاروکی_موراکامی

@Library_Telegram
☕️ قطعه‌ای از کتاب

هر کدام از ما چیزی را که برایش باارزش بوده از دست می‌دهد. موقعیت‌های از دست رفته، احساساتی که هرگز نمی‌توانیم به‌دست بیاوریم .... این بخشی از آن چیزی است که معنی‌اش زنده بودن است!
اما درون سرمان اتاق کوچکی است که آن خاطرات را در آن نگه می‌داریم.
اتاقی شبیه قفسه‌های توی این کتابخانه.

و برای درک عملکردِ قلبمان باید مدام کارت‌های مرجع جدید درست کنیم. باید هر چندوقت یک‌بار چیزها را گردگیری کنیم. آن‌ها را هوا بدهیم، آب گلدان را عوض کنیم.
 

📕 #کافکا_در_ساحل

#هاروکی_موراکامی


@Library_Telegram
☕️ قطعه‌ای از کتاب

یک شاعر در بیست و یک سالگی می میرد، یک انقلابی یا یک ستاره ی راک در بیست وچهارسالگی. اما بعد از گذشتن از آن سن، فکر می کنی همه چیز روبه راه است. فکر می کنی توانسته ای از «منحنی مرگ انسان» بگذری و از تونل بیرون بیایی. حالا در یک بزرگراه شش بانده مستقیم به سوی مقصد خود در سفر هستی. چه بخواهی باشی، چه نخواهی. موهایت را کوتاه می کنی؛ هر روز صبح صورتت را اصلاح می کنی، دیگر یک شاعر نیستی، یا یک انقلابی و یا یک ستاره ی راک.

📕 #کجا_ممکن_است_پیدایش_کنم

#هاروکی_موراکامی

@Library_Telegram
زمان،
همه را،
یکسان از پا می‌اندازد.
مثلِ آن درشکه‌چی که به اسبِ پیرش آنقدر شلاق می‌زند تا در جاده بمیرد.
اما تازیانه‌ای که به ما می‌زنند،
ملایمتِ ترسناکی دارد
به‌نحوی که فقط چندنفر از ما
می‌فهمد که همگی کتک خورده‌ایم.

#هاروکی_موراکامی

@Library_Telegram