کتابخانه تلگرام
79K subscribers
2.87K photos
703 videos
10.5K files
1.95K links
انواع کتاب کمیاب و ممنوعه
رمان، داستان
علمی، تخیلی، آموزشی
تاریخی، سیاسی
مطالب و داستانهای آموزنده و ...

ارتباط با ادمین:⬇️
@Library_Telegram_Bot

صفحه اینستاگرام کانال⬇️
https://www.instagram.com/library_telegram/
Download Telegram
☕️ قطعه ای از کتاب

بـشر خـودش واقعيت است، اما به اشتباه خـود را علت در نظر مى گيرد،
و به جستجوى واقعيت مى رود و اين
واقعيت را خـدا مى نامد !

📕 #چنین_گفت_زرتشت

#فریدریش_نیچه

@Library_Telegram
☕️قطعه ای از کتاب

خداوند حدسی بیش نیست.
ولی من مایلم که شما حدس‌های خود را بدان‌چه قابل تصور است محدود سازید. همه را به چیزی تبدیل کنید که قابل تصور، دیدن و لمس کردن باشد. آن‌گاه شما ٬تا‌نهایت‌٬ از حواس خود پیروی نموده‌اید.
اگر خدایان می‌بودند، چگونه تاب می‌توانستم آورد که خدا نباشم؟ پس، خدایان نیستند.
خدا اندیشه‌ای‌ست که هر راست را کژ می‌کند و هر ایستاده‌ای را دچار دوار(سرگیجه). چه؟ زمان در گذر است و هر گذرا دروغ؟
من شر ضدِ بشر می‌خوانم، همه‌ی آن آموزه‌ ها درباره‌یِ یکتا و کامل و بی‌جنبش و بی نیاز را !

[گوته می گوید: ((هر آنچه گُذرا است خیالی بیش نیست.)) در مقابل، نیچه می گوید:]
هر آنچه پایدار است جز مَجازِ شاعرانه نیست!
و شاعران بسی دروغگویند.

آفریدن این است: نجاتِ بزرگ از رنج، و مایه‌ی آسایشِ زندگی. اما رنج و دگرگونیِ بسیار باید تا آفریننده ای در میان آید.

احساس ها همه در من رنج اند و در بند. اما #خواست‌ام همیشه چون آزادی بخش و شادی بخش به سوی ام می آید.
#خواستن آزادی بخش است!

📕 #چنین_گفت_زرتشت / در جزایر شادکامان

#فریدریش_نیچه

@Library_Telegram
📕 #چنین_گفت_زرتشت

فریدریش نیچه

🔃 داریوش آشوری

چکیده:
این کتاب که مهمترین اثر نیچه می‌باشد حاوی نظریاتی چون «ابرانسان»، «مرگ خدا» و «بازگشت جاودانه» به کامل‌ترین صورت و مثبت‌ترین معنی خود است. زرتشت پس از ده سال عزلت در کوه‌های آلپ احساس می‌کند که می‌خواهد شهد خرد خویش را به انسان‌ها بچشاند، پس به شهر فرود می‌آید؛ اما مردم به صدای برخاسته از الهام گوش نمی‌دهند، زیرا جز به کف زدن برای بندبازی‌های یک بندباز توجه ندارند و به سخنان او که آن‌ها را نمی‌فهمند می‌خندند. پس زردشت باید حواریونی برای خود برگزیند که بتواند «گفتارهای» خویش را که تحقیر آرمان‌های کهن است و به سبک کتاب‌های مقدس کهن چون اوستا و انجیل می‌باشد، خطاب به آن‌ها بیان کند. نخستین گفتار تمثیلی است با عنوان «سه دگردیسی» که در آن می‌توان چگونگی تحول روح انسانی را درک کرد، از اطاعت که با نماد شتر نشان داده می‌شود گرفته تا نفی شدید که با نماد شیر مجسم می‌شود، و تصدیق محض که کودک تجسم آن است. در گفتارهای بعدی به موضوعات بسیار متنوعی پرداخته می‌شود: نویسنده با ضعف نفس آدم‌های کم‌مایه‌ای که به رخوت آرام اخلاق پناه می‌برند؛ با متافیزیک، که جهان را با موعظه تجرید بی‌اعتبار می‌کند؛ با جمود کتابی فرهنگی که بیش از حد در خود فرورفته است؛ با ریاضت‌کشی که انسان را به فکر مرگ می‌اندازد؛ با کیش دولت‌پرستی که انسان‌ها را با تبدیل آن‌ها به بردگان دستگاهی غیرشخصی خفه می‌کند؛ و سرانجام با ابتذال اندیشه به مبارزه برمی‌خیزد. گفتارهای دیگر برعکس حاوی تصدیقاتی تهییج‌کننده‌است: یکی جنگ را به مثابه محرک انرژی انسان‌ها می‌ستاید؛ دیگری در دوگانگی شخصیت که ثمره عزلت و تأمل است زیباترین صورت دوستی را مشاهده می‌کند؛ دیگری در مقابل ارزش‌های مجرد، ارزش زندگی را می‌نشاند که غایت خود را در خود دارد؛ و سرانجام در آخرین گفتار، آن سخاوتمندی وافر فضیلت سالم را که دوست دارد به خود ببخشد تعلیم می‌دهد.


@Library_Telegram
چنین گفت زرتشت - نیچه.pdf
6 MB
📕 #چنین_گفت_زرتشت

فریدریش نیچه

🔃 داریوش آشوری


@Library_Telegram
کتابهای رایگان بیشتر در⬆️
درخواست کتاب⬇️
@Library_Telegram_Bot
☕️ قطعه ای از کتاب

آن خدای شرقی در جوانی سنگدل بود و جولانگه روان کین ستانی که برای دلداری یاران خویش دوزخی هم بنا نهاده بود. اما سرانجام پیر و نرمخو و بردبار و مهربان شد. پدر بود و نیا گشت؛ بلکه مادربزرگی شد پیر و لرزان.
روزی کنار بخاری‌اش نشست تا گرم شود، با گونه‌هایی چروکیده و پاهایی از سستی در هم کشیده. خسته از خواست خویش و جهان خویش.
دیری نپایید که از رحم بی‌پایان خویش خفه شد.

نه مگر در اندیشه‌اش ابهام بسیار بود و بسیار بر ما خشمگین می‌شد، چرا که ما سخنان پیچیده‌اش را در نمی‌یافتیم. نه مگر باید که روشن و تفسیرناپذیر سخن می‌گفت؟
اگر گوش‌هایمان گفته‌هایش را بد می‌شنید، چرا گوش‌های نیک‌شنو به ما نداده بود؟

📕 #چنین_گفت_زرتشت

فردریش_نیچه


@Library_Telegram
☕️ قطعه ای از کتاب


قدرت‌طلبی، تازیانه‌ای است که از دلِ سنگدل‌ترینان زبانه می‌کشد. هولناک‌ترین عذابی برای سرکش‌ترینان. زبانه‌ای تیره از انبوهی آتشی زنده.
قدرت‌طلبی، اما، استوار لگامی است که پرُ غرورترین مردمان را به آن یراق کرده‌اند و آن بر فضیلت‌های ناشناخته نشسته و بر پشت اسب غرور خنده می‌زند.

📕 #چنین_گفت_زرتشت

#فردریش_نیچه


@Library_Telegram
📕 قطعه ای از کتاب


«... و دیدم که اندوهی گران بر بشر فراز می‌آید. بهترینان از کارهاشان آزرده شدند. آموزه‌ای پدید آمد و باوری در کنار-اش: همه چیز پوچ است؛ همه چیز یکسان؛ همه چیز رو به پایان! و از تمامِ تپه‌ها پژواک آمد: همه چیز پوچ است؛ همه چیز یکسان؛ همه چیز رو به پایان! آری خرمن کرده‌ایم، اما میو‌ه‌هامان چرا همه سیاه و تباه شدند؟ دوش از ماهِ بدخواه چه فرو افتاد؟کارمان همه بیهوده بوده است و شراب مان زهر گشته است و چشمِ بد بر کشت‌ها و دل‌هامان داغِ زردی زده است. چنان خشکیده‌ایم همه که اگر آتش در ما افتد در دَمی، خُرد و خاکستر خواهیم شد. آری، آتش نیز از ما به تنگ آمده است! چشمه‌هامان همه خشکیده‌اند. دریا نیز پس رفته است. زمین همه می‌خواهد از هم دهان باز کند، اما ژرفنا نمی‌خواهد فروبلعد! دریغا، کجاست دریایی که باز در آن غرق می‌توان شد: زاریِ ما این‌گونه بر فرازِ مرداب‌های کم‌ژرفا طنین‌افکن است. به راستی، خسته‌تر از آن‌ایم که تن به مرگ دهیم. هنوز بیداریم و زنده __ اما،‌ در گورخانه‌ها!»

📕 #چنین_گفت_زرتشت

فردریش نیچه

@Library_Telegram
☕️ قطعه‌ای از کتاب

زرتشت درختی را که جوان کنارش نشسته بود گرفت و چنین گفت:

تکان دادن این درخت با دست آسان نیست، امّا باد ناپیدا بر آن زور می‌آورد و به هر سو که می‌خواهد می‌خماندش.

دست‌های ناپیدا از همه سخت‌تر بر ما زور می‌آورند و ما را می‌خمانند.

📕 #چنین_گفت_زرتشت

#فریدریش_نیچه

@Library_Telegram