اتحاد ملی ایران
38K subscribers
67.5K photos
55.7K videos
227 files
9.94K links
هموطن سکوتت رافریادکن اندیشه ات رابیدارکن وجهلت راکنار بگذار بعد با فنجانی قهوه بسراغم بیا تا ازآزادی سخن بگوییم
ماباآگاهی به آزادی میرسیم!
اینستاگرام
Instagram.com/omidiranazad
X
x.com/OmidIranAzad
Download Telegram
ویترین_اپوزيسيون_شیشه_ایه،_مشت_رژیم_فلزی_.pdf
318.9 KB
کتاب ویترین اپوزيسيون شیشه ایه ، مشت رژیم فلزی

چهل و اندی سال از تسلط رژیم دیکتاتوری جمهوری اسلامی بر کشورمان می گذرد. از همان روز اول استقرار رژیم مردم از همدیگر سؤال میکردند: این ها کی می روند؟

این کتاب کوچک بر آن است تا این سؤالات بدون پاسخ جنبش آزادیخواهی ایران را به بحث بکش!

با انتشار این کتاب کوچک مارا همراهی کنید !

ارادت ❤️

#اشو
🔹دوستان و دشمنان جنبش ما؛ زدن شاهزاده رضا پهلوی! ( ۲/۱)


اگر به خاطر داشته باشید من اشو ، گفتم که انقلابات از هم درس میگیرند و سه درس مهمی که جامعه جهانی و بخصوص کشورهای عربی از جنبش جند سال قبل ایران گرفتند یکی این بود که برای اولین بار در صفحه تلویزیون، یوتیوپ و بطور کلی رسانه های اجتماعی میلیون ها انسان با چشم خود دیدند که می توان در ابعاد وسیع در خیابانها بر علیه صفاک ترین و خونخوارترین نظام دیکتاتوری مقاومت کرد و قدرتش را به چالش گرفت دیگر این که برای اولین بار این جنبش ایران بود که با استفاده از تکنولوژی جدید فیس بوک، یوتیوپ ، تلگرام ، توییتر و بطور کلی، اینترنت را در خدمت مبارزه اجتماعی قرار داد و درس دیگر که به نظر من بسیار هم مهم بود این بود ،که محبوبیتی که رژیم جمهوری اسلامی توانسته بود با ژست های ضد امپریالیستی خود در میان مردم خاور میانه و عرب به عنوان یک چهره وشخصیت و قدرت ضد امپریالیستی کسب کند با نمایش صحنه های سرکوبگرانه ی دولت اسلامی بر علیه ،مردم بخصوص جوانان فرو ریخت و نتیجه بلافاصله اش این بود که جنبش اسلامی در این کشورها به اصطلاح نفوذ و قدرت و اعتماد به نفس خود را از دست داد .


این ها درس هایی بودند که مردم خاورمیانه و کشورهای عربی که اغلب از ملل مسلمانند از جنبش انقلابی ایران گرفتند.

خب متقابلا من گفتم که حالا نوبت ما است که از این جنبش ها که تحت تأثیر جنبش ایران اعتماد به نفس و جرأت بروز یافتند، درس بگیریم.

در واقع هم در تمام این یک ماهی که اشو دارد بر سر این جنبش ها به بحث می پردازد داریم با تجزیه و تحلیل آن چه که در مورد این جنبش ها در جریان است و برای ما هم در آینده تکرار خواهند شد استنتاجاتی کنیم که در سایه آنها بتوانیم در آینده مگام های درستی برداریم و اشتباهات آن ها را تکرار نکنیم.


شما اگر توجه کنید در تقریبا تمام این جنبش هایی که در کشورهای عربی رخ داده اند هنوز اتفاق عجیبی نیفتاده است. تنها چیزی که می توانیم روی آن دست بگذاریم این است که در تونس و مصر دیکتاتورها رفته اند ولی دستگاه دیکتاتوری باقی مانده است.

در مصر دولت نظامی حتی امروزه بعد از آن همه تظاهرات و تجمعات عظیم و اعجاب انگیز هر نوع تظاهراتی را ممنوع کرده بود. همین چندین سال پیش در میدان التحریر که تظاهرات پراکنده و کوچکی بر علیه این دولت نظامی و سلطه ارتش از طرف نیروهای آگاه و مترقی جامعه انجام شد چندین زن را دستگیر کردند و همین مقامات ارتش آنها را شکنجه دادند به آنها شوک الکتریکی وارد کردند دست درازی جنسی ،کردند یعنی همه ی آن چه که قبلاً داشت.

بنابراین می بینید که چیزی واقعا عوض نشده چرا؟

به وجود دلیل این که توده مردم مصر دوستان و دشمنان دمکراسی و آزادی و انقلاب را هنوز تشخیص نداده اند!

وقتی که ارتش قدرت را به دست گرفت مردم فکر کردند که بله دیکتاتور رفت و همه چیز درست شد و همه به خانه های خودشان باز گشتند و میدان مبارزه را ترک کردند.

چون نا آگاه بودند این همان کلاهی است که همه جا نیروهای ارتجاعی و سرکوبگر بر سر مردم میگذارند.


شما هم اکنون به گذشته نگاه کنید در لیبی در واقع رئیس آن شورایی که در رأس اعتراضات مردم قرار گرفته بود یکی از وزرای مستعفی خود محمد قذافی بوده که بصورت مخالف او در آمده است.

خیلی روشن است که این فرد یک فرد ارتجاعی است برای اینکه شما بتوانید در دستگاه مرد دیوانه و خون آشامی مثل محمد قذافی تا حد وزارت بالا بروید باید خیلی امتحانات را گذرانده باشید بارها حقوق مردم را زیر پا گذاشته باشید در برابر هزاران جنایاتی که این دستگاه می کرده سکوت کرده یا در آنها دست داشته اید.


بنا بر این قرار گرفتن چنین فردی در رأس انقلاب و جنبش مردم برای ما مسلم ساخت که این جنبش سرنوشتی بهتر از جنبش مصر نداشت تا جائی که امروزه می بینید مبارزه مردم بر علیه نظام دیکتاتوری با دخالت کشورهای امپریالیستی فرانسه انگلیس و آمریکا به جنگ نیروهای ارتجاعی با یکدیگر تبدیل شده است.


#اشو


آدم چش‌سفید حقیقتو نمی‌بینه نه!
کوه که با دو تا طوفان نمی‌ریزه نه!
قلمو می‌کشم رو گردنت مثل آرشه‌ی ویولن
جونور خائن راحت نمی‌میره نه!


#اتحاد_ملی_ایران 🤝
🌐 خبرهای بیشتر را از اینجا دنبال کنید👇👇
@OmidIranAzad
🔹دوستان و دشمنان جنبش ما؛ زدن شاهزاده رضا پهلوی! ( ۲/۲)


واضح است مردم هم در این جنگ و مبارزه شرکت دارند حتی اگر شوراهایی هم تشکیل شده باشد که بعید هم نیست تشکیل شده باشد این شوراها تا وقتی که میان دوست و دشمن تشخیص ندهند، تا وقتی که این مقدار آگاهی و شفافیت را در مورد دموکراسی نداشته باشند که دشمنان دیروز دموکراسی را که امروز در لباس آزادی خواهی در آمده اند به صفوف خودشان راه ندهند، بر سرشان همان خواهد آمد که بر کمیته ها در انقلاب یا شورش ۵۷ ایران آمد چون در کمیته هائی هم که در سال ۵۷ تشکیل شدند در واقع در ابتدا این توده های مردم بودند که برای دفاع از انقلاب اسلحه به دست گرفتند و مانند همین کمیته های لیبی بر علیه بقایای نظام شاهنشاهی که مبارزه میکردند.

ما حتی شورای شرکت نفت را هم دیدیم که در ابتدا نیروی قدرتمندی بود که کمر رژیم شاه را شکست ولی بخاطر این که دید روشنی نسبت به خمینی و نظام اسلامی نداشت، سر انجام زیر فشار خمینی تسلیم آن شد و شیرهای نفت را باز کرد مثل مردم التحریر که پس از برکناری حسنی مبارک به خانه‌های خود بازگشتند آنها هم پس از رفتن شاه دست از مقاومت کشیدند و تلاش آن اقلیتی هم که در شورای نفت و شوراهای دیگر همچنان می خواستند به مقاومت ادامه دهند در اثر عدم پشتیبانی مردم که آگاهی به این مسائل نداشتند به جایی نرسید ما حتی در یمن هم شاهد این بودیم که با پیوستن تعدادی از سران ارتش یعنی فرماندهان همان دستگاه سرکوبگری که دیکتاتوری مطلقه را سی چهل سال بر سر پا نگه داشته بود اینها بلافاصله با پیوستن باصطلاح به مردم یکشبه تبدیل به رهبران جنبش میشوند و با مذاکره با دولت موجود با توافقی که برای خفه کردن مردم می کنند، به آنها خواهند گفت دموکراسی برقرار شده و حالا بروید به خانه هایتان .


اینها درس هایی است که ما باید بگیریم.


یکی از مهم ترین درس هایی که باید بگیریم این است که ، هر جریانی ، هرشخصی ، در هر کجا چه در قالب پادشاهی خواه چه در قالب برانداز با دیدگاه های مختلف ، بر ضد پادشاهی ، بر ضد شاهزاده رضا پهلوی تاخت و جفتک پراند 👇 در زمین جمهوری اسلامی بازی میکند .

تعارف ندارم در این برهه زمانی زدن شاهزاده رضا پهلوی ، زدن پادشاهی ، برای من به معنای موافقت با روند موجود و عدم مخالفت با براندازی نظام حاکم است؛ زیرا که با زدن بزرگترین و پر قدرت ترین حریف وزن جمهوری اسلامی بطور ناخواسته یا به عمد جمهوری اسلامی بله میگوییم!



#اشو


ملت که هیچی، آب می‌زنه زیرآب لیوانو...

انقدر حالم خوبه
که فکر میکنم خون همه‌ بدخواهای پهلوی شرابه آب‌ انگوره!

#اتحاد_ملی_ایران 🤝
🌐 خبرهای بیشتر را از اینجا دنبال کنید👇👇
@OmidIranAzad
🔹آلترناتیو هایی که جمهوري اسلامی میسازد- همه سوار هم می‌شن و چرند می‌گن ،الان نفع و فایده یعنی نفهمیدن!( ۲/۱)



از زمانی که آخوندها و عقبه شان در ایران به قدرت رسیدند، با رویکردي کاملا امنیتی و به طور عمده بر خلاف سلفشان یعنی رژیم شاهنشاهی، پروژه گسترده آلترناتیوسازی در دل جامعه به منظور ایجاد پایگاه اجتماعی براي خود را کلید زدند.

این آلترناتیوسازی، هر گونه نهاد، گفتمان و هر چیز دیگري که در اصل باید مستقل از حکومت میبود و در خارج از حیطه حکومت و بعضا در حوزه مدنی فعالیت میکرد و میتوانست موی دماغ حکومت استبدادی – که در قبضه آخوندها و متحدانشان بود – بشود را هدف قرار داد، و در گذر زمان اکثر آنها را بلعید و در خود هضم کرد.


برای مثال، رژیم آخوندی از همان ابتدا اتحادیه‌ها و اصناف حرفه‌ایِ مستقلِ موجود یا در حال شکل‌گیری را با نیروهاي خودي و با ارزش‌های خودی پر کرد.

به همین ترتیب، جمهوري اسلامی نهادهاي فرهنگی/مدنی/اجتماعیِ پیشین یا آنچه از آنها مانده بود را هم تحت سلطه گفتمان و نیروهاي وفادار به خود درآورد و به استفاده ابزاری از آنها پرداخت.

همین روش، جمهوري اسلامی نیروی آلترناتیو نظامی/شبه نظامی بسیج را ساخت؛ که گرچه بدن های مردمی دارد، اما کاملا تحت امر رژیم است و در جهت صیانت و پیشبرد گفتمان رژیم فعالیت میکند.


در همین راستا، جمهوري اسلامی از ابتدا در تلاش بوده تا آلترناتیوِ آپوزیسیون را هم در درون گفتمان خود بسازد.

این که میگویم در درون گفتمان جمهوری اسلامی، به این معنی است که آن آپوزیسیون آلترناتیو میتواند لزوما در حوزه ساختاری/فیزیکی/جغرافیایی جمهوری اسلامی نباشد – مثلا در خارج از کشور باشد، اما کماکان در چارچوب گفتمان جمهوری اسلامی فعالیت کند؛ و بلندی سقف مطالباتش حداکثر به اندازه‌ای باشد که در چاردیواری نظام قابل مطالبه است.

نمونه های کلاسیک اپوزیسیون آلترناتیو اصلاح طلبان حکومتی، ملی-مذهبی ها، و نیروهای چپ هستند؛ که با وجود زاویه داشتن ظاهری با جمهوري اسلامی هیچگاه بنیان‌ها و چارچوب‌های اصلی رژیم را به چالش نمیکشند؛ و فقط با آنهایی که در قدرت هستند سر ستیز دارند تا بلکه خود در همان سیستم به جای آنها بنشینند.


اینها در حقیقت اپوزیسیون دولت هستند و نه پوزیسیونِ حکومت و با این وجود باز خود را با نام فراگیر آپوزیسیون تعریف میکنند، و بدین ترتیب جماعت قابل توجهی را به دنبال خود میکشانند؛ و کلیت جمهوري اسلامی هم با سرکوب موضعیِ اینها بعضا خیالِ باطلِ اپوزیسیون بودنشان را تقویت میکند.

اقدام به برساختن اپوزیسیون سکولار دموکرات در چارچوب جمهوری اسلامی آخرین نمونه تلاش رژیم تا به امروز برای آلترناتیوسازی آپوزیسیون بوده است.

در جدیدترین حرکت براي آلترناتیوسازي، به نظر میرسد که جمهوري اسلامی اخیرا دست به برساختن تظاهرات ضدحکومتی آلترناتیو هم زده باشد.

آنچه که اخیرا تحت عنوان تظاهرات زن،زندگی، آزادی شاهدش بودیم، بر اساس مدارك و شواهد موجود، برساخته رژیم به نظر میرسد.

از آنجا که فرآیند آلترناتیوسازي در فلج کردن مقاومت واقعی در برابر جمهوری اسلامی و به هرز بردن نیروي اعتراضی در طول چهل و خرده‌ای سال اخیر اهمیت فراوان داشته و دارد، در این اثر، با بررسی پدیده شلوغی هاي اخیر در استان‌های کشور به عنوان مشت نمونه خروار، قصد دارم شیوه کارکرد این پروژه را بررسی کنم.


تظاهرات ظاهرا خودجوش بود.

پراکندگی اطلاعات درباره این تظاهرات در فضاي مجازی هم اینطور نشان میداد. با این وجود، آنچه من پس از کمی جستجو یافتم این بود که جرقۀ آغاز این حرکت را از حدود ده روز قبل از تظاهرات، رسانه ها و عوامل حکومتی زده بودند، و در قطعی گسترده هم این کار را کرده بودند.

بدون تفصیلِ مازاد، خواننده را ارجاع میدهم به نمونه ای از مقاله مفصل وبسایت حکومتی در این باب: موج اعتراض مجازی نسبت به حجاب (فارس نیوز) اعتراض شدید اصلاح طلبان به کشته شدن مهسا امینی، اعتراض برخی نمایندگان مجلس به این موضوع و از همه مهم تر رسانه ای کردن این قتل حکومتی از طریق خوده صدا و سیمای جمهوری اسلامی!


#اشو

هنو دُم خیلیا رو نچیدم
عظمت قلمو ندیدن اینا

قلمم مشعله، پاره می‌شه دل شب!
هنوز به بدخواه ایران سردرد میدم!

#جاوید_شاه

@C_B_SHAHZADEH
🔹آلترناتیو هایی که جمهوری اسلامی میسازد- نه به جنبش زندگی،آزادی؛ نوک قله ی مادرجندگی (۲/۲)

بعد از انتشار این مقالات و بولد سازی این موضوع توسط خوده رژیم جمهوری اسلامی، مضمون آنها به صورت مسری در فضاي مجازی و در شبکه هاي اجتماعی مثل تلگرام، توییتر و یوتوب پخش شد و گسترش پیدا کرد؛ به طوری که بعدا رسانه‌های خارجی و غیرحکومتی هم درباره آن اطلاع رسانی کردند.

سپس شناسه هایی عمدتا بی نام و نشان در فضاي مجازي براي تظاهرات در این باره تبلیغ گسترده کرده و این حرکتها را هدایت کردند؛ و نکته جالب درباره تمام این حرکت ها و تبلیغات این بود که با خود رژیم هیچ کاري نداشت، و صرفا مسله حجاب را پیش میبرد.

حال پرسش هایی که پیش می آید این است که در مملکتی که بر فرض مثال کارگر و معلم اش نمیتوانند جلوي وزارت کار و وزارت آموزش و پرورش تجمع مسالمت آمیز و بی سر و صدا کنند تا مثلا به ناچیز بودن حقوقشان اعتراض کنند، و اگر احیانا جرات کنند چنین کاري بکنند به شدت توسط رژیم سرکوب میشوند، و البته هیچ خبررسانی هم درباره شان صورت نمیگیرد؛ چگونه است که ناگهان تظاهراتی گسترده با رویکرد به شدت امنیتیِ ظهور میکند و این خود رسانه‌های رژیم هستند که آن را فراگیر میکنند؟

در مملکتی که در هر کجاي آن براي تجمعِ بیش از دو نفر به مجوز وزارت کشور نیاز است، چگونه است که ناگهان چندین استان به صورت خودجوش شلوغ میشود و در حین این شلوغی‌ها برخی حرکات غیرمتعارف هم صورت میگیرد اما رژیم نه تنها به مقابله برنمی خیزد که همراهی هم میکند؟


بر اساش شواهد، این تحریکات کار خود جمهوری اسلامی بوده است.


اینکه هدف رژیم از این تحریکات چه بوده دقیقا معلوم نیست، اما در اینکه رژیم در به راه انداختن این بلبشو دست داشته کمتر میشود تردید کرد.

و البته سوای از هدف جمهوري اسلامی، لازم است که ما فرآیند آلترناتیوسازی را بشناسیم تا مدام دچار آن نشویم.

جمهوري اسلامی در راه این آلترناتیوسازی تظاهراتی- مثل همه آلترناتیوسازي های دیگرش- از یک تکنیک مشهور در آتشنشانی استفاده میکند.

یکی از روش‌های معمولِ اطفاء حریق در جنگل، خاموش کردن آتش از طریق ایجاد خط آتش آلترناتیو است.

در این روش، گرداگرد منطقه‌ای که آتش گرفته را به صورت کنترل شده آتش میزنند تا منبع سوخت آتش اصلی را قطع کنند و جلوی گسترش آن را بگیرند.

در همین راستا، روش کمی متفاوت دیگر این است که دور منطقه آتش گرفته را آتش میزنند اما راهی براي گسترش آتش اصلی به جهتی دیگر، به دور از جهت طبیعی آتش، باز میگذارند تا آتش به آن سو برود.

جمهوری اسلامی دقیقا به همین شیوه عمل میکند: نیرویی که باید به طور طبیعی به مسیري برود را به صورت کنترل شده به سویی دیگر میکشاند و در نهایت یا آن را از کار میاندازد یا از آن به سود خود بهره میبرد.


بدین ترتیب میبینیم در مملکتی که کسی به هوای نان نمیتواند تجمع و اعتراض کند؛ و در جایی که چندین میلیون مردمش براي پس گرفتن رای شان در خیابان آرام راهپیمایی میکنند و خون از دماغ کسی نمی آید تا رژیم به آنها حمله کند و تار و مارشان کند، تظاهرات گسترده بر ضد حجاب با شعار زن، زندگی، آزادی به هیچ وجه امری متعارف و معقول و حتی مسبوق به سابقه هم نیست.

لذا، در عین پاسداشت ارزش‌های آزاديخواهانه و گرامی داشت مردمانی که سهمی در به وجود آمدن و پاسداري از آنها داشت هاند، به جاست مراقب باشیم تا باز با طناب پوسیده جمهوری اسلامی به چاه نرویم و نفت به آتش رژیم جنایتکار نریزیم.

برای اشو خیلی ساده است، بدین ترتیب است افرادی که از هنوز از جنبش زن، زندگی ،آزادی حرف میزنند ، مدتی راهنمای چپ میزنند و سپس سر بزنگاه به راست میپیچند.


رک بگم، اسم شخص خاصی را نمیارم که نگن اشو داعشیه شخص میزنه !

در هرکجا دیدین هر شخصی دقت کنید هر شخصی ، سوار جنبش زن،زندگی،آزادی شد ، بهش بگین شما واستادید رو نوک قله‌ی مادرجندگی، زیرا اینها خندق نظام هستند، و مخالفان واقعی نظام، بر سر راه براندازی باید اول از این خندق – که این روزها بدجوری هم بی آب شده – عبور کنند.

در وضعیت کنونی، فقد شعار جاوید شاه باید سر دهید و خواهان بازگشت پادشاهی به ایران باشیم، به غیر از این باشد بازی رو واگذار کردیم!


#اشو

گربه به گوشت نمی‌رسه می‌گه پیف‌پیف
اشو تک میاد تیم شید!

عجله ندارم ولی فشار میدم پدالو
جوری خائنا رو می‌ترکونم که انگار
سه تا کمربند گرفتم تو بلاتور



#جاوید_شاه

@C_B_SHAHZADEH
🔹بابک مینا؛ اصلاح طلبی که سیاه نمایی و سفید نمایی میکند؛ مخاطب رو گمراه میکنه با تز های میهن پرستانه!(۳/۱)



در نقطه مقابل هواداران سرنگونی جناحهای مختلف اصلاح طلبان قرار دارند. این اصلاح طلبان اما، اصلاح طلب نیستند و با اصلاح و تغییر هر موضوع بنیادی مخالف اند. اینان برای حفظ و نگهداری کلیات رژیم جمهوری اسلامی اصلاح جزئیات آن را طلب می کنند. اصلاحات مورد نظر اينان تغییر هیچ کدام از مبانی اساسی حکومت و جمهوری اسلامی را در بر نمی گیرد. اینان اصلاحاتی را می خواهند که احکام دینی، شریعت اسلامی قانون اساسی جمهوری اسلامی و حتی احادیث موجود و فتاوی علمای شیعه را خدشه دار نکنند از این رو، این اصلاح طلبان، را اصلاح طلبان طرفدار رژیم جمهوری اسلامی می نامیم. یکی از همین افراد ، بابک مینا میباشد.


میبینید چه متن کصشعری نوشته و چطور با ذهن مخاطبش بازی میکنه؟

اصلاح طلب احمق میگه که جمهوری اسلامی رو بیخیال شیم ، با اسرائیل درگیر شیم! یا هدفمند داره گمراه میکنه یا واقعا نمیدونه جمهوری اسلامی وابسته به اسرائیل و آمریکاست! ولی من ، اشو میگم این اصلاح طلب بی ارزش هدفمند در زمین جمهوری اسلامی بازی میکنه و خودشو جر میده تا مخاطبینش رو قانع کنه براندازی درست نیست بریم سمت اصلاحات!


اصلاح طلب بی ارزش متوجه شو این جنگ زرگریه! خودتو میزنی به خواب هوا بشه تاریک!

استراتژی تک محصول نفتی به معنی  وابستگی تمام و کمال به نفت و بازگرداندن درآمدهای نفتی از طریق خرید کالاهای ،مصرفی از جمله کالاهای نظامی به شریان بازار جهانی است.

رژیم شاه تعهد خود برای خرید اسلحه را به تمام و کمال به انجام رسانید، به بهای هر چه قوی تر  شدن مردم  و کشور ایران در امور نظامی کشور به خرید اسلحه‌های دست زد که آمریکا جز به متحد استراتژیک خود اسرائیل، نفروخته بود.

رژیم جمهوری اسلامی نیز همان وظیفه را فقط با افزایش چشمگیرتری در رابطه با بازارهای امپریالیستی جهانی به انجام رسانیده و میرساند در دورۀ این رژیم هم بخش مهمی از درآمد نفتی ایران صرف خرید اسلحه و تجهیزات جنگی شده و میشود.

با این تفاوت که رژیم اسلامی در این راه تا به جائی پیش رفته که به خواب ژنرال‌های شاه هم نمی آمد.


جالب است که بسیاری از اصلاح طلبان و طرفداران رژیم جمهوری اسلامی رژیم شاه را به خاطر این روابط با غرب و بازار جهانی، محکوم به خدمتگزاری به آمریکا و امپریالیسم جهانی میکنند .

شعارهای تندروانه ای مثل شاه نوکر  یا شاه نفتی و غیره نیز برای همه آشنایند ولی آیا نباید گر رسم شود که مست گیرند، در شهر هر آنچه هست گیرند؟

اگر رژیم شاه به خاطر این کارها به خدمتگزاری و نوکری بازار جهانی سر کردگی آمریکا محکوم میشود نباید همین حکم را در مورد رژیم اسلامی هم که به همان کارها و حتی بیشتر دست زده و می زند، صادر کرد؟

در این صورت، این سؤال مطرح میشود که چرا ،بسیاری رژیم جمهوری اسلامی را که همان مناسبات و بلکه بیشترش را با بازار جهانی و امپریالیستهای آمریکا و غیره داشته و دارند، نه خدمتگزار آمریکا میخوانند و نه نوکر آمریکا می دانند؟

چرا بسیاری پس از چهار دهه که از این روابط استعماری و امپریالیستی با بازار جهانی به سرکردگی آمریکا گذشته، هنوز هم قادر به دیدن این واقعیت ها نیستند یا از دیدنشان طفره میروند و حتی مستقیم و غیرمستقیم، به این شبهه دامن می زنند که گویا رژیم اسلامی حتی اگر مرتجع و دیکتاتور هم باشد، مستقل از آمریکا و امپریالیسم جهانی است؟

چرا هنوز هم جماعتی همراه با عوامل و سپردگان رژیم می توانند ادعاهایی را به میان مردم ببرند که گویا رژیم جمهوری اسلامی "استقلال طلب"، "ضد امپریالیست"، نماینده سرمایه داری ملی، یا در حال مبارزه با آمریکا و منافع بهره کشانه اش در ایران و منطقه " و مانند این هاست؟

این همه آیا برای آن است که مثلاً رژیم با شعارهای عوامفریبانه و استحماری (خر بکن!) "مرگ بر آمریکا و و غيره " کار آمده و کماکان با اینگونه شعارها بازی میکند؟

یا برای صدور انقلاب اسلامی خود به گروه های اسلامی منطقه اسلحه و دلار آمریکائی می دهد؟

یا با لاف و گزاف به رهبران آمریکا و اسرائیل فحش داده شعار مرگ و مرگ سر میدهد؟

یا با مثلاً معمر قذافی های آمریکای لاتین، روابط نزدیک ضد امپریالیستی بر قرار کرده و از آنان تأییدیه ضد آمریکایی می گیرد؟

یا مطبوعات غربی و امپریالیستی در عرض این چهل و چند سال هر روز با هیاهوی جدید تر به تکرار بر سر یادآوری می کنند که گویا رژیم ایران دشمن آمریکا و اسرائیل است یا مثلاً به زودی! برخورد نظامی پیش خواهد آمد؟

#اشو

سراغتون میام به نوبت، جوری قُرتون می‌کنم دربیاد کفر صافکار...

بابک مینا با قلمم جواهری لختت میکنم، چِشته به کدومش؟

وزه قلمم از نوک دشنه ‌تیزتره


#اتحاد_ملی_ایران 🤝
🌐 خبرهای بیشتر را از اینجا دنبال کنید👇👇
@OmidIranAzad
🔹بابک مینا؛ اصلاح طلبی که سیاه نمایی و سفید نمایی میکند؛ مخاطب رو گمراه میکنه با تز های میهن پرستانه!(۳/۲)


و یا بر سر مثلاً ساختن موشکهای دور پرواز و بمب اتمی با آمریکا و بازار جهانی وارد جنگ لفظی شده با محاصره اقتصادی و تهدیدات دیگر مجازات می شود؟

اما آیا برای فهمیدن این که چه کسی دوست و خدمتگزار کیست باید به این ادعاهای ظاهری و نمایشاتی از این دست گوش داد یا دلارهای نفتی ایران را تعقیب کرد که به واسطه رژیم اسلامی به جیب کی ها می روند و به حساب کدام کشورها و شرکت ها واریز می شوند؟

رژیم اسلامی هم به اندازه رژیم شاه به استراتژی تسلیحاتی وفادار مانده و درصد مهمی از در آمدهای نفتی را برای خرید اسلحه و لوازم جنگی اختصاص داده و می دهد.

این رژیم اما در این راه گام های بلندی از رژیم شاه پیشی گرفته و سود کارتلهای جهانشمول اسلحه سازی را از رقم میلیاردها به ارقام نجومی تاریخی رسانیده است.

با این وجود، تفاوت عمده در بین این دو رژیم از این جا آغاز شد که شاه طبق برنامه بازار جهانی اسلحه خرید، ولی نتوانست آنها را در جائی بترکاند و به پایان ببرد نتوانست جنگی راه بیاندازد و این همه اسلحه خریداری شده از آمریکا و دیگران را بر سر مردم و آبادی ها بریزد و تمام کند.

این به تنهایی ناتوانی بزرگی برای رژیم شاه بود و تهدیدی جدی برای استراتژی فروش اسلحه کشورهای صنعتی بازار جهانی و صنایع نظامی آمریکا به شمار می رفت.


  همه تپه و زرادخانه نظامی های دوران شاه در همان حال نشان‌دهنده این واقعیت بود که رژیم شاه بدون آن که محل مصرفی داشته باشد اسلحه می خرید، ولی مصرف نمی کرد مثل آدمی که نان می خرد، ولی نمی خورد.


حالا اگر این آدم مجبور به خرید روزانه نان باشد راهی ندارد جز آن که نان های خریداری شده را در خانه اش انبار کند.

انبار کردن نانها راه حلی موقتی است چرا که بالاخره روزی فرا می رسد که دیگر جائی برای انبار کردن نانهای خریداری شده باقی نمی ماند.

به بیان دیگر، خریدن ولی مصرف نکردن کالائی پس از مدتی خرید آن کالا را ناممکن می سازد و زنگهای خطر را برای فروشنده آن به صدا در می آورد.

این دقیقا یکی از دلایل سرنگونی شاه به دست غرب بود!

جنگ ۸ ساله بیش از یک میلیون نفر کشته و علیل بر جای نهاده ولی با این وجود، نه فریاد جنگ و جنگ رژیم مسئول این کشتارها خاموش شده و نه اشتهای رژیم برای خرید و مصرف اسلحه های جدیدتر تقلیل یافته است.

آیا خدماتی به این بزرگی قابل تشویق و پاداش نیستند؟

و آیا رژیم اسلامی صرفاً به سبب این توانایی ویژه ای که رژیم شاه و خیلی رژیم های دیگر فاقدش بوده و هستند، نمی بایست از رژیم شاه پیشی میگرفت و از لطف و مرحمت خاص اربابان جهانی برخوردار می شد؟

این بود رمز و راز حمایت ویژه بازار جهانی اسلحه به سرکردگی آمریکا از رژیم جنگ طلب و میلیتاریستی جمهوری اسلامی در برابر رژیم  ناتوان شاه....

و این است رمز و راز علاقه خاص آمریکا و غرب به رژیم جمهوری اسلامی و دلیل این که چرا همه رهبران کشورهای ابر قدرت بازار جهانی از اصلاح رژیم جمهوری اسلامی حرف می زنند، ولی هرگز و هرگز حتی کلمه ای در مورد سرنگونی رژیم اسلامی بر زبان نمی رانند.


امتیاز دوم تهدید نظامی منطقه برای خرید اسلحه  در جستجوی یک لولو خورخوره!


شاه نتوانست رهبران کشورهای عربی را با صدور انقلاب سفید خود بترساند.

رژیم شاه نتوانست موشک‌های میان برد و دور برد بسازد و در منطقه نفتی خاورمیانه تهدید اتمی و ترس از جنگ و آشوب به وجود آورد.

او یک لشکر کشی محدود به ظفار انجام داد و با شتاب تمام به جای خود برگشت، همین و بس!

این یک اعتراف تلخ به ناتوانی در راه به مصرف رسانیدن اسلحه های خریداری و انبار شده بود و سرنوشت شاه و رژیمش را رقم زد.


باید توجه کرد که رژیم شاه درست در زمانی مجبور به اعتراف به این ناتوانی و بی خود می شد که نظام کمونیستی شوروی دچار پیری شده بود و به جای تهدید اعراب با انقلاب های کمونیستی به راه رشد غیر سرمایه داری می رفت.

در آن زمان احزاب بعث عراق و سوریه به اندازه شاه ، کمونیستها را تار و مار و محکوم به اعدام میکردند، ولی در همان حال، به عنوان دوستان شوروی کمونیستی مورد حمایت مسکو بودند کار به جائی کشیده بود که حتی معمر قذافی از طریق ربودن هواپیما رهبران احزاب کمونیستی کشورهای منطقه را پائین کشیده و اعدام کرد، ولی با این وجود، در رابطه دوستانه اش با شوروی کمونیستی هیچ اتفاقی نیافتاد و آب از آب تکان نخورد.

#اشو

کلمه ها میکوبه، رژه نی
با قلمم می زنمتون یه دل سیر
شما مث مگسید توی چش شیر!



#اتحاد_ملی_ایران 🤝
🌐 خبرهای بیشتر را از اینجا دنبال کنید👇👇
@OmidIranAzad
🔹بابک مینا؛ اصلاح طلبی که سیاه نمایی و سفید نمایی میکند؛ مخاطب رو گمراه میکنه با تز های میهن پرستانه!(۳/۳)

طبیعی بود که در این شرایط شیوخ نفتی کشورهای عربی برای حفظ چاه های نفت و کاخ ها و حرمسراهای شان، نه فقط دلیلی برای دست بردن به دامان آمریکا و فروشندگان جهانی اسلحه نداشتند، بلکه حتی  میتوانستند به این فکر بیافتند که قراردادهای تسلیحاتی با آمریکا، انگلیس، فرانسه و غیره، باری به گردنشان است و به هیچ دردی جز جریمه ستانی اربابان بازار جهانی نمی خورند.

این بود که غرب و آمریکا به رژیم جانشینی نیاز داشتند که بتواند در منطقه خاورمیانه تهدید نظامی ایجاد کند و آنان را به خرید اسلحه و پناه بردن به آمریکا و غیره مجبور سازد.

این اما فقط یک سوی این وظیفۀ اسلحه خواری رژیم را نشان میدهد.

در سوی دیگرش، رژیم جمهوری اسلامی با خالی کردن زرادخانه‌ها و انبارهای اسلحه ها راه را برای خریدهای جدید اسلحه باز کرد و رونق بازار آینده تولید کنندگان فروشندگان و واسطه های اسلحه را تضمین کرده و آینده پر رونقی را به آنان نوید داد.

بدین ترتیب معلوم میشود که:

ضرورت تهدید میلیتاریستی منطقه نفتی خاورمیانه رژیم اسلامی را به وجود آورده و  رژیم اسلامی نیز صدور انقلاب اسلامی به منطقه و تهدید میلیتاریستی کشورهای خاورمیانه را به منطق بقای خود تبدیل کرده است.


این استراتژی نه فقط جنگ طلبی و آشوب را در برنامه دراز مدت رژیم جمهوری اسلامی ایران قرار داده، بلکه همچنین دوام و بقای رژیم جمهوری اسلامی را به مسلح شدن دائمی و تهدید میلیتاریستی مشروط کرده است.

و برنامه های میلیتاریستی خود را که معمولاً سری اند با تبلیغات و هیاهو پیش میبرند.

از طرفی موشک های میان برد و دور برد آزمایش میکنند و برای راه اندختن تأسیسات اتمی می کوشند.


دیگر، به جای تزیین ظاهر امر با صدور علائم واشاره های صلح دوستی، به تهدیدات خود علیه صلح منطقه شدت می بخشند مثل دزدی که داد بزنه: عسس بیا مرا بگیر


این همه آیا نشان نمی دهد که در اینجا وظیفه رژیم فقط به باد دادن پول نفت ایران برای خرید تسلیحات ختم نمی شود بلکه همزمان میخواهد کشورهای نفتی عربی را بترساند و بیش از پیش به دامان کارتل ها و انحصارات تسلیحاتی بازار جهانی به سرکردگی آمریکا بیاندازد؟

در این صورت آیا شعارهای جنگ و جنگ رژیم برای این نیست که به اربابان بازار اسلحه این پیام را برساند که:

دوستان ما داریم تهدیدات مان را پیش میبریم شما فرصت را برای تحمیل قراردادهای فروش اسلحه غنیمت بشمارید ؟

اگر دقت کنیم، هر وقت رژیم در رابطهٔ جهانی با رهبران بازار جهانی دچار مشکلی می شود و بود و نبودش را زیر سؤال میبیند به یک فعالیت مانور یا آزمایش نظامی دست می زند.


این آیا برای ترساندن مثلاً آمریکا ، اسرائیل  و ابرقدرتهایی است که از نظر تکنولوژی نظامی هزار سال پیشرفته تر اند؟ نه اصلاح طلب احمق ، از کدوم احساس خطر صحبت میکنی!

بابک مینای زرنگ ، اصلاح طلب احمق متوجه شو، این یک جنگ زرگری ست  ،البته متوجه هستی منتها هدفمند میری جلو، ولی اشو لختت میکنه!


یا برای آن است که رژیم میخواهد خاطر نشان سازد که میتواند با تهدید و تحمیل تسلیحات به منطقه از عهده وظایفی بر آید که به عهده گرفته است؟


این خدمات مهم و استراتژیک رژیم اسلامی به بازار جهانی به سرکردگی آمریکا هم به سؤالات مهم در مورد سبب های انتخاب رژیم اسلامی به جای رژیم شاه پاسخ می دهند.

هم روشن می کنند که چرا با وجود این همه تعارضات و دعواهای اکثراً زرگری با آمریکا و اسرائیل، هیچ مقامی در آمریکا و سایر کشورهای ابر قدرت بازار جهانی موافق برافتادن رژیم اسلامی نیست و به جای آن همه از اصلاح و حفظ رژیم حمایت میکنند این همه از نو این ارزیابی پیشین را تأیید می کند ملایان ایران و رژیم اسلامی همراه با استراتژی سازان بازار جهانی بازی بسیار بزرگ :

جهانی و استراتژیکی را روی صحنه آورده اند این بازی هم کنترل سیاسی و نظامی منطقه را برای بازار جهانی به سرکردگی آمریکا ممکن می سازد هم میلیارد میلیارد پول زبان بسته مردم محروم ایران و کشورهای منطقه را به جیب اسلحه سازان و انحصارگران جهانشمول و چند میلیتی می ریزد و هم توده های تحت ستم را با استفاده از تریاک دینی با شعارهای آی دزد، آی دزد کیفزن های حرفه ای گول زده و به دنبال شعارهای دروغین مرگ بر آمریکا ،مرگ بر اسرائیل و غیره می دواند.


#اشو


دعوای زرگری جمهوری اسلامی با اسرائیل را به عنوان جنگی واقعی و تمام عیار به خورد مخاطبینت نده و هدفمند در زمین جمهوری اسلامی بازی نکن !

میدونی چرا ؟

چون جاده نشون میده هر کی سد رامون بوده
از اون استخون مونده از من رد پا!


قلمم میخوره تو سینه بد خواها مثل سر زیدان !

دستگام تو کل دم و دستگاتون از صمیم قلب ❤️


#اتحاد_ملی_ایران 🤝
🌐 خبرهای بیشتر را از اینجا دنبال کنید👇👇
@OmidIranAzad
🔹نهادهای پایه ای طرحی ضروری برای مردم ایران - بخش نخست


نهاد پایه ای از جمعی کوچک و خصوصی تشکیل میشود که می خواهند در جریان یک تمرین جمعی و اجتماعی جمع خود را از نظر اجتماعی سیاسی و فرهنگی از عادت ها و بازمانده های تاریخی برهانند و به جای آن فرهنگ و عادات های متفاوت و برگزیده ای را جایگزین سازند.

در این راه اولین گام رد همه معیارها باورها و ارزش های سیاسی یی عادت شده است. رد می کنی کافر میشوی جرأت کفر می یابی و به دیگران هم فرصت کفر و رد می دهی.

از خود انتقاد می کنی و میگذاری دیگران هم از تو انتقاد کنند بدین وسیله هم یاد می گیری که انتقاد کنی و آن را هم قبل از همه از خودت شروع بکنی و هم تحمل شنیدن انتقاد از خود و متقابلاً احترام به آزادی اندیشه و بیان خود و دیگران را تمرین می کنی. سپس، در گاه بعدی، مانند تعمیر کاری عمل می کنی که برای ساختن موتور اتومبیلی ابتدا تمام قطعات موتور را پیاده می کند.

هر قطعه را می آزماید، تعمیر می کند، تمیز می کند، روغنکاری می کند.

هر آلایش ناشی از کارکردهای سابق را از روی قطعات سالم و لازم پاک میکند و سپس شروع می کند به سوار کردن این قطعات بی آلایش و تعمیر شده تا موتوری دگرگونه و قابل کار بسازد.
تو هم درست به همان کار منظم، سیتماتیک و نه چندان آسان دست میزنی از رد و کفر گذشته و باورها و ارزش های خودت شروع می کنی، بعد از آن قطعات باقیمانده را که بنا به منطق بشری ات قابل استفاده اند، از آلایش های پیشین شان زدوده و به کار می بری آنهایی را هم که دیگر کارکردی ندارند و به دردی نمیخورند با کمال شجاعت دور میریزی و با ،معیارها، ارزش ها و عناصر فرهنگی جدیدی تعویض می کنی، بدین ترتیب، قدم به قدم از انکار و کفر به باور و تأیید می رسی.

مثل منطق من فکر میکنم پس هستم بدین معنی: ابتدا همه عادت ها و یادگیری ها را یکباره بیرون ریخته و نفی میکنم و سپس هر کدام را که درست و منطقی یافتم، به کوله بار دانستنی ها و یادمانده هایم می افزایم.

این کار البته هم جمعی است و هم باید قدم به قدم در جریان عمل و تمرین اجتماعی پیش رفته و تجربه شود. کار جمعی مانند بازی با توپ است که جز با پاس دادن و گرفتن قابل تمرین نیست. این است که یک نفر به تنهایی از عهده انقلاب عليه باورها و اعتقادات غلط خود بر نمی آید، چرا که برای ارزیابی هر باور و ارزش عادت شده باید بتوان آن را با منطق متقابلش سنجید و با آلترناتیوهای دیگر به مقایسه کشید برای انجام آن ابتدا باید چند نفر رل متقابل همدیگر را بازی کرده و همدیگر را در یک پروسه تز- آنتی تز- سنتز یا (عرضه، رد ،نتیجه گیری)  قرار دهند.

تز به معنی برداشتن قدم رد و کفر است. آنتی تز، نظریات جدیدی اند که به عنوان آلترناتیو و برای مقایسه و ارزیابی ارائه می شوند و سنتز نتایجی اند که از برخود و تکرار این بازی متقابل تز و ضد تز حاصل می شوند.

در ضمن نهاد پایه ای همان اندازه که نهادی جمعی است ،ظرفیت محدودی دارد و شرکت کنندگانش از حد و حدود تعداد انگشتان یک دست فراتر نمی رود. افزایش تعداد شرکت کنندگان جریان متقابل تز -آنتی تز- سنتز را متوقف کرده و از کار می اندازد.

این است که از هر فرصتی باید به جای افزون تعداد شرکت کنندگان بر تعداد نهادها افزود. در آن صورت، هر عضوی می تواند نهاد دیگری تشکیل داده و به عنوان عضو مرتبط این نهادها نقش ایفا کند. این پیوندهای جدید نباید استقلال و خصوصی بودن محرمانه و غیر قابل تعقیب بودن نهادهای پایه ای را به خطر بیاندازند.

حالا اگر کسی بیاید و سؤال کند خوب ما آمدیم و با ۴-۳ نفر از نزدیک ترین هایمان یک نهاد پایه ای به وجود آوردیم و بعدش هم همانند تعمیر کاران ،موتور عناصر فرهنگی، عادت ها، سنت ها، مناسبات و ارزش ها، معیارهای ارزشی خود را در رابطه متقابل اجتماعی و سیاسی زیر ذره بین قرار داده و به نقد و اصلاحشان دست زدیم در آن صورت چه عناصری را باید به طور مشخص زیر ضرب بگیریم و از چه راهی برای تغییر و تحولشان بکوشیم؟

اول باید عقل و منطق بشری خود را عامل غالب و تعیین کننده قرار دهیم و بر این اساس، از نو در مورد هر رابطه ای داوری کنیم هر رابطه ای را از نو تعریف کنیم و هر آنچه را که به طور منطقی مردود است رد و هر چه را هم که به طور منطقی تأیید می شود، تأیید کنیم.


#اشو

قلم مشعله، پاره میشه دل شب
شما عمل صالح ما گناه کبیره
شما دانای عالم ما کلونی نادان
کمپین سر بلنده مثل سَرو
کمپین نوک هرمه، بالاس
قیمت تک تک اعضاش بالاس
مثله ماه تو دل تاریک شب بالاس
ازبالا تا پایین سیاست با ماس

من اشو، همونی ‌که واسه کمپین گردن میزد
هنوز به بدخواه پهلوی سردرد میدم
ساکته آخه زیاده ادب مرده
کف تلگرام افتاده جسد لختش
گزارش بازپرس میگه: تمیز کشتنش
قلم
اشو اثر جرمه


@C_B_SHAHZADEH
https://t.me/OmidIranAzad/143045


‍ ‍ 🔹نهادهای پایه ای طرحی ضروری برای مردم ایران- بخش دوم؛ ویژگی های بنیادی نهادهای پایه ای(۲/۲)


شش. این امور ابتدا باید به صورت تئوریک و بحث و جدل منطقی ،آغاز و سپس بدون درنگ در عمل پراکتیک اجتماعی تز آنتی تز - سنتز به بوته آزمایش اجتماعی گذاشته شوند. از آنجا که یادگیری مترادف با تغییر رفتار است پس هر جلسه ای باید رفتار اجتماعی شرکت کنندگان را در خانواده و جامعه تغییر دهد. تغییر ندهد، یعنی که همه این حرف ها و کارها باد هوایی بیش نبوده اند.  همراه این جریان، دموکراسی و مناسبات دموکراتیک در مرکز تمرین و اجرا قرار می گیرد. باید محتوای مفاهیمی چون حقوق بشر دموکراسی آزادی و همچنین رابطه آزادی با نظم و تفاوت آن با آنارشی و حد و حدود آزادی‌های فردی و جمعی بحث شده و تمرین شوند. برخورد با دیکتاتوری اسلامی حاکم بر ایران هم از این مرحله از نهاد پایه ای ،شروع به برخورد با دیکتاتوری در نهادهای کوچکتر مثل خانواده تا نهادهای بزرگتر اجتماعی و سیاسی گسترش یابد.

هفت. به طور طبیعی باید هر مرحله از یادگیری و تمرین باعث بروز تضاد و تعارض بین خود امروزی و دیروزی هر عضو و همچنین بین شرکت کنندگان و دیگران شود. این است که به موازات پیشرفت این جلسات خودسازی ،جمعی باید خود به خود دوره نقد و نافرمانی اجتماعی آغاز شود. این نافرمانی باید حوزه های مختلف ،سیاسی ،فرهنگی اجتماعی و اقتصادی در بر گرفته، به عادتی فرهنگی تبدیل شود. تمرین دخالت اجتماعی سیاسی و فرهنگی با توسعه نقد و نافرمانی ،آغاز و قدم به قدم تا قهر سیاسی فرهنگی ادامه می یابد تمرین نافرمانی و قهر سیاسی ،فرهنگی ،اجتماعی و اقتصادی علیه منابع و نهادهای دیکتاتوری از آن میان رژیم دیکتاتوری اسلامی باید آگاهانه پیش رفته و از نظر زمان و مکان برنامه ریزی شده و تحت کنترل باشد. دخالت های سیاسی و فرهنگی نه به خاطر واکنش‌ های خودجوش عاطفی و سیاسی، بلکه باید به صورت پروسه ای در حال رشد برنامه ریزی شده پیش برود. باید حوزه نافرمانی اعضا رفته رفته و گام به گام گسترش یافته از سطوح آغازین نافرمانی و مقاومت غیر فعال درونی آغاز و به سطوح بالاتر قهر و اعتراض فعال بیرونی برسد. از نهادهای کوچک خانواده و جمع دوستان آغاز و به نهادهای بزرگتر ،سیاسی ،دینی اجتماعی و فرهنگی برسد.

هشت. قابل پیش بینی است که با شرکت در یک چنین پروسه جمعی خودسازی و ادامه آن، هم پله های بعدی صعود فرهنگی سیاسی و اجتماعی نمایان تر و هم راه برای بر داشتن قدم های بعدی هموار تر خواهند شد.

پس با تشکیل نهاد پایه ای از بین اعضای خانواده یا دوستان خود ، راه سقوط دیکتاتوری جمهوری اسلامی را آسان تر کنیم.

این است که تشکیل نهاد های پایه ای ، طرحی ضروری برای ما پادشاهی خواهان، ما مردم ایران است.


دستامون بسته به هم مثل زنجیر
بزودی وقتش میرسه خیابونا بشه تسخیر
نه یادمون نمیره ما صورت ندا
این سری خون میپاچه بیرون از تو رگ نظام

#اشو