🔹دوستان و دشمنان جنبش ما؛ زدن شاهزاده رضا پهلوی! ( ۲/۱)
اگر به خاطر داشته باشید من اشو ، گفتم که انقلابات از هم درس میگیرند و سه درس مهمی که جامعه جهانی و بخصوص کشورهای عربی از جنبش جند سال قبل ایران گرفتند یکی این بود که برای اولین بار در صفحه تلویزیون، یوتیوپ و بطور کلی رسانه های اجتماعی میلیون ها انسان با چشم خود دیدند که می توان در ابعاد وسیع در خیابانها بر علیه صفاک ترین و خونخوارترین نظام دیکتاتوری مقاومت کرد و قدرتش را به چالش گرفت دیگر این که برای اولین بار این جنبش ایران بود که با استفاده از تکنولوژی جدید فیس بوک، یوتیوپ ، تلگرام ، توییتر و بطور کلی، اینترنت را در خدمت مبارزه اجتماعی قرار داد و درس دیگر که به نظر من بسیار هم مهم بود این بود ،که محبوبیتی که رژیم جمهوری اسلامی توانسته بود با ژست های ضد امپریالیستی خود در میان مردم خاور میانه و عرب به عنوان یک چهره وشخصیت و قدرت ضد امپریالیستی کسب کند با نمایش صحنه های سرکوبگرانه ی دولت اسلامی بر علیه ،مردم بخصوص جوانان فرو ریخت و نتیجه بلافاصله اش این بود که جنبش اسلامی در این کشورها به اصطلاح نفوذ و قدرت و اعتماد به نفس خود را از دست داد .
این ها درس هایی بودند که مردم خاورمیانه و کشورهای عربی که اغلب از ملل مسلمانند از جنبش انقلابی ایران گرفتند.
خب متقابلا من گفتم که حالا نوبت ما است که از این جنبش ها که تحت تأثیر جنبش ایران اعتماد به نفس و جرأت بروز یافتند، درس بگیریم.
در واقع هم در تمام این یک ماهی که اشو دارد بر سر این جنبش ها به بحث می پردازد داریم با تجزیه و تحلیل آن چه که در مورد این جنبش ها در جریان است و برای ما هم در آینده تکرار خواهند شد استنتاجاتی کنیم که در سایه آنها بتوانیم در آینده مگام های درستی برداریم و اشتباهات آن ها را تکرار نکنیم.
شما اگر توجه کنید در تقریبا تمام این جنبش هایی که در کشورهای عربی رخ داده اند هنوز اتفاق عجیبی نیفتاده است. تنها چیزی که می توانیم روی آن دست بگذاریم این است که در تونس و مصر دیکتاتورها رفته اند ولی دستگاه دیکتاتوری باقی مانده است.
در مصر دولت نظامی حتی امروزه بعد از آن همه تظاهرات و تجمعات عظیم و اعجاب انگیز هر نوع تظاهراتی را ممنوع کرده بود. همین چندین سال پیش در میدان التحریر که تظاهرات پراکنده و کوچکی بر علیه این دولت نظامی و سلطه ارتش از طرف نیروهای آگاه و مترقی جامعه انجام شد چندین زن را دستگیر کردند و همین مقامات ارتش آنها را شکنجه دادند به آنها شوک الکتریکی وارد کردند دست درازی جنسی ،کردند یعنی همه ی آن چه که قبلاً داشت.
بنابراین می بینید که چیزی واقعا عوض نشده چرا؟
به وجود دلیل این که توده مردم مصر دوستان و دشمنان دمکراسی و آزادی و انقلاب را هنوز تشخیص نداده اند!
وقتی که ارتش قدرت را به دست گرفت مردم فکر کردند که بله دیکتاتور رفت و همه چیز درست شد و همه به خانه های خودشان باز گشتند و میدان مبارزه را ترک کردند.
چون نا آگاه بودند این همان کلاهی است که همه جا نیروهای ارتجاعی و سرکوبگر بر سر مردم میگذارند.
شما هم اکنون به گذشته نگاه کنید در لیبی در واقع رئیس آن شورایی که در رأس اعتراضات مردم قرار گرفته بود یکی از وزرای مستعفی خود محمد قذافی بوده که بصورت مخالف او در آمده است.
خیلی روشن است که این فرد یک فرد ارتجاعی است برای اینکه شما بتوانید در دستگاه مرد دیوانه و خون آشامی مثل محمد قذافی تا حد وزارت بالا بروید باید خیلی امتحانات را گذرانده باشید بارها حقوق مردم را زیر پا گذاشته باشید در برابر هزاران جنایاتی که این دستگاه می کرده سکوت کرده یا در آنها دست داشته اید.
بنا بر این قرار گرفتن چنین فردی در رأس انقلاب و جنبش مردم برای ما مسلم ساخت که این جنبش سرنوشتی بهتر از جنبش مصر نداشت تا جائی که امروزه می بینید مبارزه مردم بر علیه نظام دیکتاتوری با دخالت کشورهای امپریالیستی فرانسه انگلیس و آمریکا به جنگ نیروهای ارتجاعی با یکدیگر تبدیل شده است.
✍ #اشو
آدم چشسفید حقیقتو نمیبینه نه!
کوه که با دو تا طوفان نمیریزه نه!
قلمو میکشم رو گردنت مثل آرشهی ویولن
جونور خائن راحت نمیمیره نه!
#اتحاد_ملی_ایران 🤝
🌐 خبرهای بیشتر را از اینجا دنبال کنید👇👇
@OmidIranAzad
اگر به خاطر داشته باشید من اشو ، گفتم که انقلابات از هم درس میگیرند و سه درس مهمی که جامعه جهانی و بخصوص کشورهای عربی از جنبش جند سال قبل ایران گرفتند یکی این بود که برای اولین بار در صفحه تلویزیون، یوتیوپ و بطور کلی رسانه های اجتماعی میلیون ها انسان با چشم خود دیدند که می توان در ابعاد وسیع در خیابانها بر علیه صفاک ترین و خونخوارترین نظام دیکتاتوری مقاومت کرد و قدرتش را به چالش گرفت دیگر این که برای اولین بار این جنبش ایران بود که با استفاده از تکنولوژی جدید فیس بوک، یوتیوپ ، تلگرام ، توییتر و بطور کلی، اینترنت را در خدمت مبارزه اجتماعی قرار داد و درس دیگر که به نظر من بسیار هم مهم بود این بود ،که محبوبیتی که رژیم جمهوری اسلامی توانسته بود با ژست های ضد امپریالیستی خود در میان مردم خاور میانه و عرب به عنوان یک چهره وشخصیت و قدرت ضد امپریالیستی کسب کند با نمایش صحنه های سرکوبگرانه ی دولت اسلامی بر علیه ،مردم بخصوص جوانان فرو ریخت و نتیجه بلافاصله اش این بود که جنبش اسلامی در این کشورها به اصطلاح نفوذ و قدرت و اعتماد به نفس خود را از دست داد .
این ها درس هایی بودند که مردم خاورمیانه و کشورهای عربی که اغلب از ملل مسلمانند از جنبش انقلابی ایران گرفتند.
خب متقابلا من گفتم که حالا نوبت ما است که از این جنبش ها که تحت تأثیر جنبش ایران اعتماد به نفس و جرأت بروز یافتند، درس بگیریم.
در واقع هم در تمام این یک ماهی که اشو دارد بر سر این جنبش ها به بحث می پردازد داریم با تجزیه و تحلیل آن چه که در مورد این جنبش ها در جریان است و برای ما هم در آینده تکرار خواهند شد استنتاجاتی کنیم که در سایه آنها بتوانیم در آینده مگام های درستی برداریم و اشتباهات آن ها را تکرار نکنیم.
شما اگر توجه کنید در تقریبا تمام این جنبش هایی که در کشورهای عربی رخ داده اند هنوز اتفاق عجیبی نیفتاده است. تنها چیزی که می توانیم روی آن دست بگذاریم این است که در تونس و مصر دیکتاتورها رفته اند ولی دستگاه دیکتاتوری باقی مانده است.
در مصر دولت نظامی حتی امروزه بعد از آن همه تظاهرات و تجمعات عظیم و اعجاب انگیز هر نوع تظاهراتی را ممنوع کرده بود. همین چندین سال پیش در میدان التحریر که تظاهرات پراکنده و کوچکی بر علیه این دولت نظامی و سلطه ارتش از طرف نیروهای آگاه و مترقی جامعه انجام شد چندین زن را دستگیر کردند و همین مقامات ارتش آنها را شکنجه دادند به آنها شوک الکتریکی وارد کردند دست درازی جنسی ،کردند یعنی همه ی آن چه که قبلاً داشت.
بنابراین می بینید که چیزی واقعا عوض نشده چرا؟
به وجود دلیل این که توده مردم مصر دوستان و دشمنان دمکراسی و آزادی و انقلاب را هنوز تشخیص نداده اند!
وقتی که ارتش قدرت را به دست گرفت مردم فکر کردند که بله دیکتاتور رفت و همه چیز درست شد و همه به خانه های خودشان باز گشتند و میدان مبارزه را ترک کردند.
چون نا آگاه بودند این همان کلاهی است که همه جا نیروهای ارتجاعی و سرکوبگر بر سر مردم میگذارند.
شما هم اکنون به گذشته نگاه کنید در لیبی در واقع رئیس آن شورایی که در رأس اعتراضات مردم قرار گرفته بود یکی از وزرای مستعفی خود محمد قذافی بوده که بصورت مخالف او در آمده است.
خیلی روشن است که این فرد یک فرد ارتجاعی است برای اینکه شما بتوانید در دستگاه مرد دیوانه و خون آشامی مثل محمد قذافی تا حد وزارت بالا بروید باید خیلی امتحانات را گذرانده باشید بارها حقوق مردم را زیر پا گذاشته باشید در برابر هزاران جنایاتی که این دستگاه می کرده سکوت کرده یا در آنها دست داشته اید.
بنا بر این قرار گرفتن چنین فردی در رأس انقلاب و جنبش مردم برای ما مسلم ساخت که این جنبش سرنوشتی بهتر از جنبش مصر نداشت تا جائی که امروزه می بینید مبارزه مردم بر علیه نظام دیکتاتوری با دخالت کشورهای امپریالیستی فرانسه انگلیس و آمریکا به جنگ نیروهای ارتجاعی با یکدیگر تبدیل شده است.
✍ #اشو
آدم چشسفید حقیقتو نمیبینه نه!
کوه که با دو تا طوفان نمیریزه نه!
قلمو میکشم رو گردنت مثل آرشهی ویولن
جونور خائن راحت نمیمیره نه!
#اتحاد_ملی_ایران 🤝
🌐 خبرهای بیشتر را از اینجا دنبال کنید👇👇
@OmidIranAzad
🔹دوستان و دشمنان جنبش ما؛ زدن شاهزاده رضا پهلوی! ( ۲/۲)
واضح است مردم هم در این جنگ و مبارزه شرکت دارند حتی اگر شوراهایی هم تشکیل شده باشد که بعید هم نیست تشکیل شده باشد این شوراها تا وقتی که میان دوست و دشمن تشخیص ندهند، تا وقتی که این مقدار آگاهی و شفافیت را در مورد دموکراسی نداشته باشند که دشمنان دیروز دموکراسی را که امروز در لباس آزادی خواهی در آمده اند به صفوف خودشان راه ندهند، بر سرشان همان خواهد آمد که بر کمیته ها در انقلاب یا شورش ۵۷ ایران آمد چون در کمیته هائی هم که در سال ۵۷ تشکیل شدند در واقع در ابتدا این توده های مردم بودند که برای دفاع از انقلاب اسلحه به دست گرفتند و مانند همین کمیته های لیبی بر علیه بقایای نظام شاهنشاهی که مبارزه میکردند.
ما حتی شورای شرکت نفت را هم دیدیم که در ابتدا نیروی قدرتمندی بود که کمر رژیم شاه را شکست ولی بخاطر این که دید روشنی نسبت به خمینی و نظام اسلامی نداشت، سر انجام زیر فشار خمینی تسلیم آن شد و شیرهای نفت را باز کرد مثل مردم التحریر که پس از برکناری حسنی مبارک به خانههای خود بازگشتند آنها هم پس از رفتن شاه دست از مقاومت کشیدند و تلاش آن اقلیتی هم که در شورای نفت و شوراهای دیگر همچنان می خواستند به مقاومت ادامه دهند در اثر عدم پشتیبانی مردم که آگاهی به این مسائل نداشتند به جایی نرسید ما حتی در یمن هم شاهد این بودیم که با پیوستن تعدادی از سران ارتش یعنی فرماندهان همان دستگاه سرکوبگری که دیکتاتوری مطلقه را سی چهل سال بر سر پا نگه داشته بود اینها بلافاصله با پیوستن باصطلاح به مردم یکشبه تبدیل به رهبران جنبش میشوند و با مذاکره با دولت موجود با توافقی که برای خفه کردن مردم می کنند، به آنها خواهند گفت دموکراسی برقرار شده و حالا بروید به خانه هایتان .
اینها درس هایی است که ما باید بگیریم.
یکی از مهم ترین درس هایی که باید بگیریم این است که ، هر جریانی ، هرشخصی ، در هر کجا چه در قالب پادشاهی خواه چه در قالب برانداز با دیدگاه های مختلف ، بر ضد پادشاهی ، بر ضد شاهزاده رضا پهلوی تاخت و جفتک پراند 👇 در زمین جمهوری اسلامی بازی میکند .
تعارف ندارم در این برهه زمانی زدن شاهزاده رضا پهلوی ، زدن پادشاهی ، برای من به معنای موافقت با روند موجود و عدم مخالفت با براندازی نظام حاکم است؛ زیرا که با زدن بزرگترین و پر قدرت ترین حریف وزن جمهوری اسلامی بطور ناخواسته یا به عمد جمهوری اسلامی بله میگوییم!
✍ #اشو
ملت که هیچی، آب میزنه زیرآب لیوانو...
انقدر حالم خوبه
که فکر میکنم خون همه بدخواهای پهلوی شرابه آب انگوره!
#اتحاد_ملی_ایران 🤝
🌐 خبرهای بیشتر را از اینجا دنبال کنید👇👇
@OmidIranAzad
واضح است مردم هم در این جنگ و مبارزه شرکت دارند حتی اگر شوراهایی هم تشکیل شده باشد که بعید هم نیست تشکیل شده باشد این شوراها تا وقتی که میان دوست و دشمن تشخیص ندهند، تا وقتی که این مقدار آگاهی و شفافیت را در مورد دموکراسی نداشته باشند که دشمنان دیروز دموکراسی را که امروز در لباس آزادی خواهی در آمده اند به صفوف خودشان راه ندهند، بر سرشان همان خواهد آمد که بر کمیته ها در انقلاب یا شورش ۵۷ ایران آمد چون در کمیته هائی هم که در سال ۵۷ تشکیل شدند در واقع در ابتدا این توده های مردم بودند که برای دفاع از انقلاب اسلحه به دست گرفتند و مانند همین کمیته های لیبی بر علیه بقایای نظام شاهنشاهی که مبارزه میکردند.
ما حتی شورای شرکت نفت را هم دیدیم که در ابتدا نیروی قدرتمندی بود که کمر رژیم شاه را شکست ولی بخاطر این که دید روشنی نسبت به خمینی و نظام اسلامی نداشت، سر انجام زیر فشار خمینی تسلیم آن شد و شیرهای نفت را باز کرد مثل مردم التحریر که پس از برکناری حسنی مبارک به خانههای خود بازگشتند آنها هم پس از رفتن شاه دست از مقاومت کشیدند و تلاش آن اقلیتی هم که در شورای نفت و شوراهای دیگر همچنان می خواستند به مقاومت ادامه دهند در اثر عدم پشتیبانی مردم که آگاهی به این مسائل نداشتند به جایی نرسید ما حتی در یمن هم شاهد این بودیم که با پیوستن تعدادی از سران ارتش یعنی فرماندهان همان دستگاه سرکوبگری که دیکتاتوری مطلقه را سی چهل سال بر سر پا نگه داشته بود اینها بلافاصله با پیوستن باصطلاح به مردم یکشبه تبدیل به رهبران جنبش میشوند و با مذاکره با دولت موجود با توافقی که برای خفه کردن مردم می کنند، به آنها خواهند گفت دموکراسی برقرار شده و حالا بروید به خانه هایتان .
اینها درس هایی است که ما باید بگیریم.
یکی از مهم ترین درس هایی که باید بگیریم این است که ، هر جریانی ، هرشخصی ، در هر کجا چه در قالب پادشاهی خواه چه در قالب برانداز با دیدگاه های مختلف ، بر ضد پادشاهی ، بر ضد شاهزاده رضا پهلوی تاخت و جفتک پراند 👇 در زمین جمهوری اسلامی بازی میکند .
تعارف ندارم در این برهه زمانی زدن شاهزاده رضا پهلوی ، زدن پادشاهی ، برای من به معنای موافقت با روند موجود و عدم مخالفت با براندازی نظام حاکم است؛ زیرا که با زدن بزرگترین و پر قدرت ترین حریف وزن جمهوری اسلامی بطور ناخواسته یا به عمد جمهوری اسلامی بله میگوییم!
✍ #اشو
ملت که هیچی، آب میزنه زیرآب لیوانو...
انقدر حالم خوبه
که فکر میکنم خون همه بدخواهای پهلوی شرابه آب انگوره!
#اتحاد_ملی_ایران 🤝
🌐 خبرهای بیشتر را از اینجا دنبال کنید👇👇
@OmidIranAzad
Forwarded from کمپین بازگشت شاهزاده
🔹آلترناتیو هایی که جمهوري اسلامی میسازد- همه سوار هم میشن و چرند میگن ،الان نفع و فایده یعنی نفهمیدن!( ۲/۱)
از زمانی که آخوندها و عقبه شان در ایران به قدرت رسیدند، با رویکردي کاملا امنیتی و به طور عمده بر خلاف سلفشان یعنی رژیم شاهنشاهی، پروژه گسترده آلترناتیوسازی در دل جامعه به منظور ایجاد پایگاه اجتماعی براي خود را کلید زدند.
این آلترناتیوسازی، هر گونه نهاد، گفتمان و هر چیز دیگري که در اصل باید مستقل از حکومت میبود و در خارج از حیطه حکومت و بعضا در حوزه مدنی فعالیت میکرد و میتوانست موی دماغ حکومت استبدادی – که در قبضه آخوندها و متحدانشان بود – بشود را هدف قرار داد، و در گذر زمان اکثر آنها را بلعید و در خود هضم کرد.
برای مثال، رژیم آخوندی از همان ابتدا اتحادیهها و اصناف حرفهایِ مستقلِ موجود یا در حال شکلگیری را با نیروهاي خودي و با ارزشهای خودی پر کرد.
به همین ترتیب، جمهوري اسلامی نهادهاي فرهنگی/مدنی/اجتماعیِ پیشین یا آنچه از آنها مانده بود را هم تحت سلطه گفتمان و نیروهاي وفادار به خود درآورد و به استفاده ابزاری از آنها پرداخت.
همین روش، جمهوري اسلامی نیروی آلترناتیو نظامی/شبه نظامی بسیج را ساخت؛ که گرچه بدن های مردمی دارد، اما کاملا تحت امر رژیم است و در جهت صیانت و پیشبرد گفتمان رژیم فعالیت میکند.
در همین راستا، جمهوري اسلامی از ابتدا در تلاش بوده تا آلترناتیوِ آپوزیسیون را هم در درون گفتمان خود بسازد.
این که میگویم در درون گفتمان جمهوری اسلامی، به این معنی است که آن آپوزیسیون آلترناتیو میتواند لزوما در حوزه ساختاری/فیزیکی/جغرافیایی جمهوری اسلامی نباشد – مثلا در خارج از کشور باشد، اما کماکان در چارچوب گفتمان جمهوری اسلامی فعالیت کند؛ و بلندی سقف مطالباتش حداکثر به اندازهای باشد که در چاردیواری نظام قابل مطالبه است.
نمونه های کلاسیک اپوزیسیون آلترناتیو اصلاح طلبان حکومتی، ملی-مذهبی ها، و نیروهای چپ هستند؛ که با وجود زاویه داشتن ظاهری با جمهوري اسلامی هیچگاه بنیانها و چارچوبهای اصلی رژیم را به چالش نمیکشند؛ و فقط با آنهایی که در قدرت هستند سر ستیز دارند تا بلکه خود در همان سیستم به جای آنها بنشینند.
اینها در حقیقت اپوزیسیون دولت هستند و نه پوزیسیونِ حکومت و با این وجود باز خود را با نام فراگیر آپوزیسیون تعریف میکنند، و بدین ترتیب جماعت قابل توجهی را به دنبال خود میکشانند؛ و کلیت جمهوري اسلامی هم با سرکوب موضعیِ اینها بعضا خیالِ باطلِ اپوزیسیون بودنشان را تقویت میکند.
اقدام به برساختن اپوزیسیون سکولار دموکرات در چارچوب جمهوری اسلامی آخرین نمونه تلاش رژیم تا به امروز برای آلترناتیوسازی آپوزیسیون بوده است.
در جدیدترین حرکت براي آلترناتیوسازي، به نظر میرسد که جمهوري اسلامی اخیرا دست به برساختن تظاهرات ضدحکومتی آلترناتیو هم زده باشد.
آنچه که اخیرا تحت عنوان تظاهرات زن،زندگی، آزادی شاهدش بودیم، بر اساس مدارك و شواهد موجود، برساخته رژیم به نظر میرسد.
از آنجا که فرآیند آلترناتیوسازي در فلج کردن مقاومت واقعی در برابر جمهوری اسلامی و به هرز بردن نیروي اعتراضی در طول چهل و خردهای سال اخیر اهمیت فراوان داشته و دارد، در این اثر، با بررسی پدیده شلوغی هاي اخیر در استانهای کشور به عنوان مشت نمونه خروار، قصد دارم شیوه کارکرد این پروژه را بررسی کنم.
تظاهرات ظاهرا خودجوش بود.
پراکندگی اطلاعات درباره این تظاهرات در فضاي مجازی هم اینطور نشان میداد. با این وجود، آنچه من پس از کمی جستجو یافتم این بود که جرقۀ آغاز این حرکت را از حدود ده روز قبل از تظاهرات، رسانه ها و عوامل حکومتی زده بودند، و در قطعی گسترده هم این کار را کرده بودند.
بدون تفصیلِ مازاد، خواننده را ارجاع میدهم به نمونه ای از مقاله مفصل وبسایت حکومتی در این باب: موج اعتراض مجازی نسبت به حجاب (فارس نیوز) اعتراض شدید اصلاح طلبان به کشته شدن مهسا امینی، اعتراض برخی نمایندگان مجلس به این موضوع و از همه مهم تر رسانه ای کردن این قتل حکومتی از طریق خوده صدا و سیمای جمهوری اسلامی!
✍ #اشو
هنو دُم خیلیا رو نچیدم
عظمت قلمو ندیدن اینا
قلمم مشعله، پاره میشه دل شب!
هنوز به بدخواه ایران سردرد میدم!
#جاوید_شاه
@C_B_SHAHZADEH
از زمانی که آخوندها و عقبه شان در ایران به قدرت رسیدند، با رویکردي کاملا امنیتی و به طور عمده بر خلاف سلفشان یعنی رژیم شاهنشاهی، پروژه گسترده آلترناتیوسازی در دل جامعه به منظور ایجاد پایگاه اجتماعی براي خود را کلید زدند.
این آلترناتیوسازی، هر گونه نهاد، گفتمان و هر چیز دیگري که در اصل باید مستقل از حکومت میبود و در خارج از حیطه حکومت و بعضا در حوزه مدنی فعالیت میکرد و میتوانست موی دماغ حکومت استبدادی – که در قبضه آخوندها و متحدانشان بود – بشود را هدف قرار داد، و در گذر زمان اکثر آنها را بلعید و در خود هضم کرد.
برای مثال، رژیم آخوندی از همان ابتدا اتحادیهها و اصناف حرفهایِ مستقلِ موجود یا در حال شکلگیری را با نیروهاي خودي و با ارزشهای خودی پر کرد.
به همین ترتیب، جمهوري اسلامی نهادهاي فرهنگی/مدنی/اجتماعیِ پیشین یا آنچه از آنها مانده بود را هم تحت سلطه گفتمان و نیروهاي وفادار به خود درآورد و به استفاده ابزاری از آنها پرداخت.
همین روش، جمهوري اسلامی نیروی آلترناتیو نظامی/شبه نظامی بسیج را ساخت؛ که گرچه بدن های مردمی دارد، اما کاملا تحت امر رژیم است و در جهت صیانت و پیشبرد گفتمان رژیم فعالیت میکند.
در همین راستا، جمهوري اسلامی از ابتدا در تلاش بوده تا آلترناتیوِ آپوزیسیون را هم در درون گفتمان خود بسازد.
این که میگویم در درون گفتمان جمهوری اسلامی، به این معنی است که آن آپوزیسیون آلترناتیو میتواند لزوما در حوزه ساختاری/فیزیکی/جغرافیایی جمهوری اسلامی نباشد – مثلا در خارج از کشور باشد، اما کماکان در چارچوب گفتمان جمهوری اسلامی فعالیت کند؛ و بلندی سقف مطالباتش حداکثر به اندازهای باشد که در چاردیواری نظام قابل مطالبه است.
نمونه های کلاسیک اپوزیسیون آلترناتیو اصلاح طلبان حکومتی، ملی-مذهبی ها، و نیروهای چپ هستند؛ که با وجود زاویه داشتن ظاهری با جمهوري اسلامی هیچگاه بنیانها و چارچوبهای اصلی رژیم را به چالش نمیکشند؛ و فقط با آنهایی که در قدرت هستند سر ستیز دارند تا بلکه خود در همان سیستم به جای آنها بنشینند.
اینها در حقیقت اپوزیسیون دولت هستند و نه پوزیسیونِ حکومت و با این وجود باز خود را با نام فراگیر آپوزیسیون تعریف میکنند، و بدین ترتیب جماعت قابل توجهی را به دنبال خود میکشانند؛ و کلیت جمهوري اسلامی هم با سرکوب موضعیِ اینها بعضا خیالِ باطلِ اپوزیسیون بودنشان را تقویت میکند.
اقدام به برساختن اپوزیسیون سکولار دموکرات در چارچوب جمهوری اسلامی آخرین نمونه تلاش رژیم تا به امروز برای آلترناتیوسازی آپوزیسیون بوده است.
در جدیدترین حرکت براي آلترناتیوسازي، به نظر میرسد که جمهوري اسلامی اخیرا دست به برساختن تظاهرات ضدحکومتی آلترناتیو هم زده باشد.
آنچه که اخیرا تحت عنوان تظاهرات زن،زندگی، آزادی شاهدش بودیم، بر اساس مدارك و شواهد موجود، برساخته رژیم به نظر میرسد.
از آنجا که فرآیند آلترناتیوسازي در فلج کردن مقاومت واقعی در برابر جمهوری اسلامی و به هرز بردن نیروي اعتراضی در طول چهل و خردهای سال اخیر اهمیت فراوان داشته و دارد، در این اثر، با بررسی پدیده شلوغی هاي اخیر در استانهای کشور به عنوان مشت نمونه خروار، قصد دارم شیوه کارکرد این پروژه را بررسی کنم.
تظاهرات ظاهرا خودجوش بود.
پراکندگی اطلاعات درباره این تظاهرات در فضاي مجازی هم اینطور نشان میداد. با این وجود، آنچه من پس از کمی جستجو یافتم این بود که جرقۀ آغاز این حرکت را از حدود ده روز قبل از تظاهرات، رسانه ها و عوامل حکومتی زده بودند، و در قطعی گسترده هم این کار را کرده بودند.
بدون تفصیلِ مازاد، خواننده را ارجاع میدهم به نمونه ای از مقاله مفصل وبسایت حکومتی در این باب: موج اعتراض مجازی نسبت به حجاب (فارس نیوز) اعتراض شدید اصلاح طلبان به کشته شدن مهسا امینی، اعتراض برخی نمایندگان مجلس به این موضوع و از همه مهم تر رسانه ای کردن این قتل حکومتی از طریق خوده صدا و سیمای جمهوری اسلامی!
✍ #اشو
هنو دُم خیلیا رو نچیدم
عظمت قلمو ندیدن اینا
قلمم مشعله، پاره میشه دل شب!
هنوز به بدخواه ایران سردرد میدم!
#جاوید_شاه
@C_B_SHAHZADEH
Forwarded from کمپین بازگشت شاهزاده
🔹آلترناتیو هایی که جمهوری اسلامی میسازد- نه به جنبش زندگی،آزادی؛ نوک قله ی مادرجندگی (۲/۲)
بعد از انتشار این مقالات و بولد سازی این موضوع توسط خوده رژیم جمهوری اسلامی، مضمون آنها به صورت مسری در فضاي مجازی و در شبکه هاي اجتماعی مثل تلگرام، توییتر و یوتوب پخش شد و گسترش پیدا کرد؛ به طوری که بعدا رسانههای خارجی و غیرحکومتی هم درباره آن اطلاع رسانی کردند.
سپس شناسه هایی عمدتا بی نام و نشان در فضاي مجازي براي تظاهرات در این باره تبلیغ گسترده کرده و این حرکتها را هدایت کردند؛ و نکته جالب درباره تمام این حرکت ها و تبلیغات این بود که با خود رژیم هیچ کاري نداشت، و صرفا مسله حجاب را پیش میبرد.
حال پرسش هایی که پیش می آید این است که در مملکتی که بر فرض مثال کارگر و معلم اش نمیتوانند جلوي وزارت کار و وزارت آموزش و پرورش تجمع مسالمت آمیز و بی سر و صدا کنند تا مثلا به ناچیز بودن حقوقشان اعتراض کنند، و اگر احیانا جرات کنند چنین کاري بکنند به شدت توسط رژیم سرکوب میشوند، و البته هیچ خبررسانی هم درباره شان صورت نمیگیرد؛ چگونه است که ناگهان تظاهراتی گسترده با رویکرد به شدت امنیتیِ ظهور میکند و این خود رسانههای رژیم هستند که آن را فراگیر میکنند؟
در مملکتی که در هر کجاي آن براي تجمعِ بیش از دو نفر به مجوز وزارت کشور نیاز است، چگونه است که ناگهان چندین استان به صورت خودجوش شلوغ میشود و در حین این شلوغیها برخی حرکات غیرمتعارف هم صورت میگیرد اما رژیم نه تنها به مقابله برنمی خیزد که همراهی هم میکند؟
بر اساش شواهد، این تحریکات کار خود جمهوری اسلامی بوده است.
اینکه هدف رژیم از این تحریکات چه بوده دقیقا معلوم نیست، اما در اینکه رژیم در به راه انداختن این بلبشو دست داشته کمتر میشود تردید کرد.
و البته سوای از هدف جمهوري اسلامی، لازم است که ما فرآیند آلترناتیوسازی را بشناسیم تا مدام دچار آن نشویم.
جمهوري اسلامی در راه این آلترناتیوسازی تظاهراتی- مثل همه آلترناتیوسازي های دیگرش- از یک تکنیک مشهور در آتشنشانی استفاده میکند.
یکی از روشهای معمولِ اطفاء حریق در جنگل، خاموش کردن آتش از طریق ایجاد خط آتش آلترناتیو است.
در این روش، گرداگرد منطقهای که آتش گرفته را به صورت کنترل شده آتش میزنند تا منبع سوخت آتش اصلی را قطع کنند و جلوی گسترش آن را بگیرند.
در همین راستا، روش کمی متفاوت دیگر این است که دور منطقه آتش گرفته را آتش میزنند اما راهی براي گسترش آتش اصلی به جهتی دیگر، به دور از جهت طبیعی آتش، باز میگذارند تا آتش به آن سو برود.
جمهوری اسلامی دقیقا به همین شیوه عمل میکند: نیرویی که باید به طور طبیعی به مسیري برود را به صورت کنترل شده به سویی دیگر میکشاند و در نهایت یا آن را از کار میاندازد یا از آن به سود خود بهره میبرد.
بدین ترتیب میبینیم در مملکتی که کسی به هوای نان نمیتواند تجمع و اعتراض کند؛ و در جایی که چندین میلیون مردمش براي پس گرفتن رای شان در خیابان آرام راهپیمایی میکنند و خون از دماغ کسی نمی آید تا رژیم به آنها حمله کند و تار و مارشان کند، تظاهرات گسترده بر ضد حجاب با شعار زن، زندگی، آزادی به هیچ وجه امری متعارف و معقول و حتی مسبوق به سابقه هم نیست.
لذا، در عین پاسداشت ارزشهای آزاديخواهانه و گرامی داشت مردمانی که سهمی در به وجود آمدن و پاسداري از آنها داشت هاند، به جاست مراقب باشیم تا باز با طناب پوسیده جمهوری اسلامی به چاه نرویم و نفت به آتش رژیم جنایتکار نریزیم.
برای اشو خیلی ساده است، بدین ترتیب است افرادی که از هنوز از جنبش زن، زندگی ،آزادی حرف میزنند ، مدتی راهنمای چپ میزنند و سپس سر بزنگاه به راست میپیچند.
رک بگم، اسم شخص خاصی را نمیارم که نگن اشو داعشیه شخص میزنه !
در هرکجا دیدین هر شخصی دقت کنید هر شخصی ، سوار جنبش زن،زندگی،آزادی شد ، بهش بگین شما واستادید رو نوک قلهی مادرجندگی، زیرا اینها خندق نظام هستند، و مخالفان واقعی نظام، بر سر راه براندازی باید اول از این خندق – که این روزها بدجوری هم بی آب شده – عبور کنند.
در وضعیت کنونی، فقد شعار جاوید شاه باید سر دهید و خواهان بازگشت پادشاهی به ایران باشیم، به غیر از این باشد بازی رو واگذار کردیم!
✍ #اشو
گربه به گوشت نمیرسه میگه پیفپیف
اشو تک میاد تیم شید!
عجله ندارم ولی فشار میدم پدالو
جوری خائنا رو میترکونم که انگار
سه تا کمربند گرفتم تو بلاتور
#جاوید_شاه
@C_B_SHAHZADEH
بعد از انتشار این مقالات و بولد سازی این موضوع توسط خوده رژیم جمهوری اسلامی، مضمون آنها به صورت مسری در فضاي مجازی و در شبکه هاي اجتماعی مثل تلگرام، توییتر و یوتوب پخش شد و گسترش پیدا کرد؛ به طوری که بعدا رسانههای خارجی و غیرحکومتی هم درباره آن اطلاع رسانی کردند.
سپس شناسه هایی عمدتا بی نام و نشان در فضاي مجازي براي تظاهرات در این باره تبلیغ گسترده کرده و این حرکتها را هدایت کردند؛ و نکته جالب درباره تمام این حرکت ها و تبلیغات این بود که با خود رژیم هیچ کاري نداشت، و صرفا مسله حجاب را پیش میبرد.
حال پرسش هایی که پیش می آید این است که در مملکتی که بر فرض مثال کارگر و معلم اش نمیتوانند جلوي وزارت کار و وزارت آموزش و پرورش تجمع مسالمت آمیز و بی سر و صدا کنند تا مثلا به ناچیز بودن حقوقشان اعتراض کنند، و اگر احیانا جرات کنند چنین کاري بکنند به شدت توسط رژیم سرکوب میشوند، و البته هیچ خبررسانی هم درباره شان صورت نمیگیرد؛ چگونه است که ناگهان تظاهراتی گسترده با رویکرد به شدت امنیتیِ ظهور میکند و این خود رسانههای رژیم هستند که آن را فراگیر میکنند؟
در مملکتی که در هر کجاي آن براي تجمعِ بیش از دو نفر به مجوز وزارت کشور نیاز است، چگونه است که ناگهان چندین استان به صورت خودجوش شلوغ میشود و در حین این شلوغیها برخی حرکات غیرمتعارف هم صورت میگیرد اما رژیم نه تنها به مقابله برنمی خیزد که همراهی هم میکند؟
بر اساش شواهد، این تحریکات کار خود جمهوری اسلامی بوده است.
اینکه هدف رژیم از این تحریکات چه بوده دقیقا معلوم نیست، اما در اینکه رژیم در به راه انداختن این بلبشو دست داشته کمتر میشود تردید کرد.
و البته سوای از هدف جمهوري اسلامی، لازم است که ما فرآیند آلترناتیوسازی را بشناسیم تا مدام دچار آن نشویم.
جمهوري اسلامی در راه این آلترناتیوسازی تظاهراتی- مثل همه آلترناتیوسازي های دیگرش- از یک تکنیک مشهور در آتشنشانی استفاده میکند.
یکی از روشهای معمولِ اطفاء حریق در جنگل، خاموش کردن آتش از طریق ایجاد خط آتش آلترناتیو است.
در این روش، گرداگرد منطقهای که آتش گرفته را به صورت کنترل شده آتش میزنند تا منبع سوخت آتش اصلی را قطع کنند و جلوی گسترش آن را بگیرند.
در همین راستا، روش کمی متفاوت دیگر این است که دور منطقه آتش گرفته را آتش میزنند اما راهی براي گسترش آتش اصلی به جهتی دیگر، به دور از جهت طبیعی آتش، باز میگذارند تا آتش به آن سو برود.
جمهوری اسلامی دقیقا به همین شیوه عمل میکند: نیرویی که باید به طور طبیعی به مسیري برود را به صورت کنترل شده به سویی دیگر میکشاند و در نهایت یا آن را از کار میاندازد یا از آن به سود خود بهره میبرد.
بدین ترتیب میبینیم در مملکتی که کسی به هوای نان نمیتواند تجمع و اعتراض کند؛ و در جایی که چندین میلیون مردمش براي پس گرفتن رای شان در خیابان آرام راهپیمایی میکنند و خون از دماغ کسی نمی آید تا رژیم به آنها حمله کند و تار و مارشان کند، تظاهرات گسترده بر ضد حجاب با شعار زن، زندگی، آزادی به هیچ وجه امری متعارف و معقول و حتی مسبوق به سابقه هم نیست.
لذا، در عین پاسداشت ارزشهای آزاديخواهانه و گرامی داشت مردمانی که سهمی در به وجود آمدن و پاسداري از آنها داشت هاند، به جاست مراقب باشیم تا باز با طناب پوسیده جمهوری اسلامی به چاه نرویم و نفت به آتش رژیم جنایتکار نریزیم.
برای اشو خیلی ساده است، بدین ترتیب است افرادی که از هنوز از جنبش زن، زندگی ،آزادی حرف میزنند ، مدتی راهنمای چپ میزنند و سپس سر بزنگاه به راست میپیچند.
رک بگم، اسم شخص خاصی را نمیارم که نگن اشو داعشیه شخص میزنه !
در هرکجا دیدین هر شخصی دقت کنید هر شخصی ، سوار جنبش زن،زندگی،آزادی شد ، بهش بگین شما واستادید رو نوک قلهی مادرجندگی، زیرا اینها خندق نظام هستند، و مخالفان واقعی نظام، بر سر راه براندازی باید اول از این خندق – که این روزها بدجوری هم بی آب شده – عبور کنند.
در وضعیت کنونی، فقد شعار جاوید شاه باید سر دهید و خواهان بازگشت پادشاهی به ایران باشیم، به غیر از این باشد بازی رو واگذار کردیم!
✍ #اشو
گربه به گوشت نمیرسه میگه پیفپیف
اشو تک میاد تیم شید!
عجله ندارم ولی فشار میدم پدالو
جوری خائنا رو میترکونم که انگار
سه تا کمربند گرفتم تو بلاتور
#جاوید_شاه
@C_B_SHAHZADEH