اتحاد ملی ایران
پهلویسم، گذشته، حال و آینده وقتی رضاشاه آمد، ﻣﯿﺮﺯﺍ ﮐﻮﭼﮏ ﺧﺎﻥ ﺟﻤﻬﻮﺭﯼ ﮔﯿﻼﻥ ﺭاه ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻪ ﻭ ﺗﻤﺒﺮ بنامش ﭼﺎﭖ ﻣﯽﮐﺮﺩ! ﺩﺭ ﻣﺎﺯﻧﺪﺭﺍﻥ ﺍﻣﯿﺮﻣﻮﯾﺪ ﻗﺪﺭﺕ ﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﺗﻬﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺗﻬﺪﯾﺪ ﻣﯿﮑﺮﺩ. ﺷﻤﺎﻝ ﺧﺮﺍﺳﺎﻥ در دست طایفه ﺗﺮﮐﻤﻦ و ﺷﻤﺎﻝ ﻏﺮﺑﯽاش ﺩﺭ ﺩﺳﺖ ﻣﻌﺰﺯ و ﺍﯾﻞ ﺷﺎﺩﻟﻮ ﺑﻮﺩ. ﺁﺫﺭﺑﺎﯾﺠﺎﻥ ﺷﻤﺎﻟﯽ ﺩﺭ…
پهلویسم، گذشته، حال و آینده
وقتی رضاشاه آمد، ﻣﯿﺮﺯﺍ ﮐﻮﭼﮏ ﺧﺎﻥ ﺟﻤﻬﻮﺭﯼ ﮔﯿﻼﻥ ﺭاه ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻪ ﻭ ﺗﻤﺒﺮ بنامش ﭼﺎﭖ ﻣﯽﮐﺮﺩ! ﺩﺭ ﻣﺎﺯﻧﺪﺭﺍﻥ ﺍﻣﯿﺮﻣﻮﯾﺪ ﻗﺪﺭﺕ ﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﺗﻬﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺗﻬﺪﯾﺪ ﻣﯿﮑﺮﺩ. ﺷﻤﺎﻝ ﺧﺮﺍﺳﺎﻥ در دست طایفه ﺗﺮﮐﻤﻦ و ﺷﻤﺎﻝ ﻏﺮﺑﯽاش ﺩﺭ ﺩﺳﺖ ﻣﻌﺰﺯ و ﺍﯾﻞ ﺷﺎﺩﻟﻮ ﺑﻮﺩ. ﺁﺫﺭﺑﺎﯾﺠﺎﻥ ﺷﻤﺎﻟﯽ ﺩﺭ ﺩست ﺍﻗﺒﺎﻝ ﺍﻟﺴﻠﻄﻨﻪ، ﻏﺮﺏ ﺍﺭﻭﻣﯿﻪ ﻭ ﮐﺮﺩﺳﺘﺎﻥ ﺩﺭ ﺩﺳﺖ ﺳﻤﯿﺘﻘﻮ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﭘﺮﭼﻢ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﻮﺩ ﺳﺎﺧﺘﻪ ﻭ ﺷﯿﻌﯿﺎﻥ ﺭﺍ قتلﻋﺎﻡ ﻣﯽﮐﺮﺩ. ﺁﺫﺭﺑﺎﯾﺠﺎﻥ در ﺩﺳﺖ ﺍﯾﻞ ﺷﺎﻫﺴﻮﻥ ﻭ ﻫﻤﺪﺍﻥ ﺩﺳﺖ ﻋﺸﺎﯾﺮ ﮐُﺮﺩ ﺑﻮﺩ. ﺩﺭ ﺟﻨﻮﺏ ﺑﻠﻮﭺ ﻫﺎ ﺧﻮﺩﮔﺮﺩﺍﻥ ﺑﻮدند و ﻣﺤﻤﺪﺧﺎﻥ ﺳﺮﮐﺮده ﺑﻠﻮﭺﻫﺎ ﺳﮑﻪ ﺑﻪﻧﺎﻡ ﺧﻮﺩ ﻣﯽﺯﺩ ﻭ ﭼﯿﺰﯼ نمانده ﺑﻮﺩ ﺩﯾﺎﺭ ﺭستم ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﻪ ﭘﺎﮐﺴﺘﺎن ﺑﭙﯿﻮﻧﺪ.
ﺍﯾﺮﺍﻧﯿﺎﻥ ﺑﺮﺍﯼ ﺭﻓﺘﻦ ﺑﻪ ﺧﻮﺯﺳﺘﺎن ﻣﯿﺒﺎﯾﺴﺖ ﻭﯾﺰﺍ ﺑﮕﯿﺮﻧﺪ، ﺗﺮکمنﻫﺎ ﺭاهﻫﺎﯼ ﺧﺮﺍﺳﺎﻥ ﺭﺍ ﻏﺎﺭت ﻣﯿﮑﺮدند، ﻣﻨﺎﻃﻖ ﻣﺮﮐﺰﯼ ﻣﺤﻞ ﺟﻮﻻﻥ ﺷﻮﺭشیان ﺑﻮﺩ. ﻧﺎﯾﺐ ﺣﺴﯿﻦ ﺩﺭ ﮐﺎﺷﺎﻥ ﺍﺯ ﺩﻭﻟﺖ ﻣﺮﮐﺰﯼ ﺑﺎﺝ ﻣﯽﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺟﻨﺎیا میکرد! ﺷﻤﺎﻝ ﺩﺳﺖ ﺭﻭس ﻭ ﺟﻨﻮﺏ ﺩﺳﺖ ﺍﻧﮕﻠﯿﺲ ﺑﻮﺩ. ﺍنگلیس ﺍﺳﮑﻨﺎس ﭼﺎﭖ ﻣﯿﮑﺮﺩ ﻭ ﺍﺯ ﺩﻭﻟﺖ ﺣـﻖِ ﺗـوحش میگرفت.
ﺗﺮﺍﺧﻢ ﻭ ﺳﻮﺯﺍﮎ ﻭ ﻣﺎﻻﺭﯾﺎ ﺩﺭ ﮐﺸﻮﺭ ﺑﯿﺪﺍﺩ ﻣﯿﮑﺮد. ۹۵٪ ﻣﺮﺩﻡ ﺭﻭﺳﺘﺎیی و ﺷﻬﺮﻫﺎ ﻫﻢ ﻓﺮﻗﯽ ﺑﺎ ﺭﻭﺳﺘﺎ ﻧﺪﺍﺷﺖ. ۹۸٪ ﺳﻮﺍد ﻧﺪﺍﺷﺘﻨﺪ. جاده ﻭ ﺍﻣﻨﯿﺖ، ﺁﺭﺯﻭﯼ ﺍﯾﺮﺍﻧﯿﺎﻥ ﺑﻮﺩ. ﻣﺮﺩﻡ ﺑﺮﺍﯼ ﺭﻓﺘﻦ ﺑﻪ مشهد ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻪ ﺭﻭﺳﯿﻪ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﺭﻓﺘﻦ ﺑﻪ ﺧﻮﺯﺳﺘﺎﻥ ﺑﻪ ﻋﺮﺍق ﻣﯿﺮﻓﺘﻨﺪ.
ﻭقتی رضاشاه رفت :
ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺩﺍﺭﺍﯼ بانک، ﺍﺭﺗﺶ، ﺭﺍﺩﯾﻮ، ﻣﺪﺭﺳﻪ، ﻗﺎﻧﻮنﻣﺪﻧﯽ، ﺭﺍهﺁﻫﻦ، ﺻﻨﺎﯾﻊ، ﻓﺮﻫﻨﮕﺴﺘان، ﮊﺍﻧﺪﺍﺭﻣﺮی، ﺩﺍﻧﺸﺴﺮا، دانشگاه، ﺧﺒﺮﮔﺰﺍﺭﯼ، ﮐﺎﺭﺧﺎﻧﻪ، ﺛﺒﺖ ﺍﺳﻨﺎﺩ، بیمه، ﻣﻮﺯه، فرودگاه، ﮔﺎﻫﻨﻤﺎﯼ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ و… ﺷﺪ. ﺗﻤﺎﻡ ﺍﻣﺘﯿﺎﺯﺍﺕ ﺑﯿﮕﺎنگان ﻟﻐﻮ، ﺯﻧﺎﻥ آزاد و ﻣﺮﺩﺍﻥ ﺍﺯ ﭘﻮﺷﺶ ﻣﺪﺭﻥ بهره ﺑﺮدند. ﻋﺸﺎﯾﺮ ﺍﺳﮑﺎﻥ و ﺧﺎﻧﺴﺎﻻﺭﯼ ﺑﺮﺍه اﻓﺘﺎد. ﺩﺍﺩﮔﺴﺘﺮی دست آخوند را از ﻣﮑﺘﺐﺧﺎﻧﻪ، ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ و قضاوت کوتاه ساخت. ﺍﺣﯿﺎﯼ ﺍﻣﺎکن ﺑﺎﺳﺘﺎﻧﯽ و همه و همه ﺗﻨﻬﺎ ﺩﺭ ﻣﺪﺕ ۱۶ ﺳﺎﻝ ﻭ ﺑﺪﻭﻥ ﺑﻮﺩﺟﻪ ﻧﻔﺖ ﺑـﻪ ﺍﻧﺠﺎﻡ رسید.
حال امروز پس از گذشت ۱۰۰ سال دوباره و گونهای دیگر به همان زمان آغاز باز گشتهایم. منتها با این تفاوت که در این روزهای حساس کشورمان که رژیم در پرتگاه سقوط است و اکثر چهرههای برجسته بر نقش کلیدی پهلوی سوم تاکید دارند، حکومت و مزدورانش در یک اتحاد بیقواره دست در دست هم دادهاند تا به خیال خود این شخص را از مشروعیت ساقط کنند.
ملی منقلیها که نقش روضه خوانان تاریخی را به دوش میکشند، ناله سر میدهند تا اثبات کنند درجا زدن تاریخی معنایی ندارد.
چپولها که کماکان طلب جهیزیه خود را از شاه دارند، به صیغه اسلامیون درآمدن و هرگز جهیزهای به خانه نبردند، ولی مزد خیانت پیشگی خود را از پهلوی سوم طلب میکنند.
مجاهدین که وظیفه دارند هر جا نامی از پهلوی به میان آمد با بهره بردن از پایین تنه خود و با پیش کشیدن نرخ عورت مریم، عوعوی اسلام دمکراتیک سر دهند! «اینان نان حرامزادگی خود را میخورند».
فرقه جنون که تنها یک کیبورد دارند و از پول بابا اکبر و فائزه بهره میبرند، در حال لجنپراکنی میباشند. وقتی به نهایت اندیشه اینان وارد میشوی هیچ در آن نمییابی جز این که آویزان چند راس لاشخور همانند خودشان باشند!
پانها و تجزیهطلبان که بجز بی شرفی و بی هویتی دارایی چندانی ندارند، خوب میدانند که بهای هر وجب از خاک ایران قیمت هزاران راس از آنان است و اگر یک حکومت ملی در راس باشد چه روزگار سیاهی خواهند داشت. یکپارچگی کابوس این انگلها است.
هر یک از این گروهها با شیوه خاص خود اما در راستای یک هدف مشترک سعی در به حاشیه کشاندن نقش پهلوی سوم را دارند اما خبر بد برای آنان این است که چه آنها بخواهند چه نخواهند بی گمان #رضا_شاه_دوم_پهلوى_سوم در آینده سیاسی ایران نقشی کلیدی خواهد داشت، حال این مزدوران هر چه میتوانند جار زنند و ماتحت بدرند تا دردهایشان التیام پیدا کند. #جاویدشاه
#پهلوی_سوم_رضاشاه_دوم
https://t.me/OmidIranAzad/131498
وقتی رضاشاه آمد، ﻣﯿﺮﺯﺍ ﮐﻮﭼﮏ ﺧﺎﻥ ﺟﻤﻬﻮﺭﯼ ﮔﯿﻼﻥ ﺭاه ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻪ ﻭ ﺗﻤﺒﺮ بنامش ﭼﺎﭖ ﻣﯽﮐﺮﺩ! ﺩﺭ ﻣﺎﺯﻧﺪﺭﺍﻥ ﺍﻣﯿﺮﻣﻮﯾﺪ ﻗﺪﺭﺕ ﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﺗﻬﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺗﻬﺪﯾﺪ ﻣﯿﮑﺮﺩ. ﺷﻤﺎﻝ ﺧﺮﺍﺳﺎﻥ در دست طایفه ﺗﺮﮐﻤﻦ و ﺷﻤﺎﻝ ﻏﺮﺑﯽاش ﺩﺭ ﺩﺳﺖ ﻣﻌﺰﺯ و ﺍﯾﻞ ﺷﺎﺩﻟﻮ ﺑﻮﺩ. ﺁﺫﺭﺑﺎﯾﺠﺎﻥ ﺷﻤﺎﻟﯽ ﺩﺭ ﺩست ﺍﻗﺒﺎﻝ ﺍﻟﺴﻠﻄﻨﻪ، ﻏﺮﺏ ﺍﺭﻭﻣﯿﻪ ﻭ ﮐﺮﺩﺳﺘﺎﻥ ﺩﺭ ﺩﺳﺖ ﺳﻤﯿﺘﻘﻮ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﭘﺮﭼﻢ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﻮﺩ ﺳﺎﺧﺘﻪ ﻭ ﺷﯿﻌﯿﺎﻥ ﺭﺍ قتلﻋﺎﻡ ﻣﯽﮐﺮﺩ. ﺁﺫﺭﺑﺎﯾﺠﺎﻥ در ﺩﺳﺖ ﺍﯾﻞ ﺷﺎﻫﺴﻮﻥ ﻭ ﻫﻤﺪﺍﻥ ﺩﺳﺖ ﻋﺸﺎﯾﺮ ﮐُﺮﺩ ﺑﻮﺩ. ﺩﺭ ﺟﻨﻮﺏ ﺑﻠﻮﭺ ﻫﺎ ﺧﻮﺩﮔﺮﺩﺍﻥ ﺑﻮدند و ﻣﺤﻤﺪﺧﺎﻥ ﺳﺮﮐﺮده ﺑﻠﻮﭺﻫﺎ ﺳﮑﻪ ﺑﻪﻧﺎﻡ ﺧﻮﺩ ﻣﯽﺯﺩ ﻭ ﭼﯿﺰﯼ نمانده ﺑﻮﺩ ﺩﯾﺎﺭ ﺭستم ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﻪ ﭘﺎﮐﺴﺘﺎن ﺑﭙﯿﻮﻧﺪ.
ﺍﯾﺮﺍﻧﯿﺎﻥ ﺑﺮﺍﯼ ﺭﻓﺘﻦ ﺑﻪ ﺧﻮﺯﺳﺘﺎن ﻣﯿﺒﺎﯾﺴﺖ ﻭﯾﺰﺍ ﺑﮕﯿﺮﻧﺪ، ﺗﺮکمنﻫﺎ ﺭاهﻫﺎﯼ ﺧﺮﺍﺳﺎﻥ ﺭﺍ ﻏﺎﺭت ﻣﯿﮑﺮدند، ﻣﻨﺎﻃﻖ ﻣﺮﮐﺰﯼ ﻣﺤﻞ ﺟﻮﻻﻥ ﺷﻮﺭشیان ﺑﻮﺩ. ﻧﺎﯾﺐ ﺣﺴﯿﻦ ﺩﺭ ﮐﺎﺷﺎﻥ ﺍﺯ ﺩﻭﻟﺖ ﻣﺮﮐﺰﯼ ﺑﺎﺝ ﻣﯽﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺟﻨﺎیا میکرد! ﺷﻤﺎﻝ ﺩﺳﺖ ﺭﻭس ﻭ ﺟﻨﻮﺏ ﺩﺳﺖ ﺍﻧﮕﻠﯿﺲ ﺑﻮﺩ. ﺍنگلیس ﺍﺳﮑﻨﺎس ﭼﺎﭖ ﻣﯿﮑﺮﺩ ﻭ ﺍﺯ ﺩﻭﻟﺖ ﺣـﻖِ ﺗـوحش میگرفت.
ﺗﺮﺍﺧﻢ ﻭ ﺳﻮﺯﺍﮎ ﻭ ﻣﺎﻻﺭﯾﺎ ﺩﺭ ﮐﺸﻮﺭ ﺑﯿﺪﺍﺩ ﻣﯿﮑﺮد. ۹۵٪ ﻣﺮﺩﻡ ﺭﻭﺳﺘﺎیی و ﺷﻬﺮﻫﺎ ﻫﻢ ﻓﺮﻗﯽ ﺑﺎ ﺭﻭﺳﺘﺎ ﻧﺪﺍﺷﺖ. ۹۸٪ ﺳﻮﺍد ﻧﺪﺍﺷﺘﻨﺪ. جاده ﻭ ﺍﻣﻨﯿﺖ، ﺁﺭﺯﻭﯼ ﺍﯾﺮﺍﻧﯿﺎﻥ ﺑﻮﺩ. ﻣﺮﺩﻡ ﺑﺮﺍﯼ ﺭﻓﺘﻦ ﺑﻪ مشهد ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻪ ﺭﻭﺳﯿﻪ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﺭﻓﺘﻦ ﺑﻪ ﺧﻮﺯﺳﺘﺎﻥ ﺑﻪ ﻋﺮﺍق ﻣﯿﺮﻓﺘﻨﺪ.
ﻭقتی رضاشاه رفت :
ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺩﺍﺭﺍﯼ بانک، ﺍﺭﺗﺶ، ﺭﺍﺩﯾﻮ، ﻣﺪﺭﺳﻪ، ﻗﺎﻧﻮنﻣﺪﻧﯽ، ﺭﺍهﺁﻫﻦ، ﺻﻨﺎﯾﻊ، ﻓﺮﻫﻨﮕﺴﺘان، ﮊﺍﻧﺪﺍﺭﻣﺮی، ﺩﺍﻧﺸﺴﺮا، دانشگاه، ﺧﺒﺮﮔﺰﺍﺭﯼ، ﮐﺎﺭﺧﺎﻧﻪ، ﺛﺒﺖ ﺍﺳﻨﺎﺩ، بیمه، ﻣﻮﺯه، فرودگاه، ﮔﺎﻫﻨﻤﺎﯼ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ و… ﺷﺪ. ﺗﻤﺎﻡ ﺍﻣﺘﯿﺎﺯﺍﺕ ﺑﯿﮕﺎنگان ﻟﻐﻮ، ﺯﻧﺎﻥ آزاد و ﻣﺮﺩﺍﻥ ﺍﺯ ﭘﻮﺷﺶ ﻣﺪﺭﻥ بهره ﺑﺮدند. ﻋﺸﺎﯾﺮ ﺍﺳﮑﺎﻥ و ﺧﺎﻧﺴﺎﻻﺭﯼ ﺑﺮﺍه اﻓﺘﺎد. ﺩﺍﺩﮔﺴﺘﺮی دست آخوند را از ﻣﮑﺘﺐﺧﺎﻧﻪ، ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ و قضاوت کوتاه ساخت. ﺍﺣﯿﺎﯼ ﺍﻣﺎکن ﺑﺎﺳﺘﺎﻧﯽ و همه و همه ﺗﻨﻬﺎ ﺩﺭ ﻣﺪﺕ ۱۶ ﺳﺎﻝ ﻭ ﺑﺪﻭﻥ ﺑﻮﺩﺟﻪ ﻧﻔﺖ ﺑـﻪ ﺍﻧﺠﺎﻡ رسید.
حال امروز پس از گذشت ۱۰۰ سال دوباره و گونهای دیگر به همان زمان آغاز باز گشتهایم. منتها با این تفاوت که در این روزهای حساس کشورمان که رژیم در پرتگاه سقوط است و اکثر چهرههای برجسته بر نقش کلیدی پهلوی سوم تاکید دارند، حکومت و مزدورانش در یک اتحاد بیقواره دست در دست هم دادهاند تا به خیال خود این شخص را از مشروعیت ساقط کنند.
ملی منقلیها که نقش روضه خوانان تاریخی را به دوش میکشند، ناله سر میدهند تا اثبات کنند درجا زدن تاریخی معنایی ندارد.
چپولها که کماکان طلب جهیزیه خود را از شاه دارند، به صیغه اسلامیون درآمدن و هرگز جهیزهای به خانه نبردند، ولی مزد خیانت پیشگی خود را از پهلوی سوم طلب میکنند.
مجاهدین که وظیفه دارند هر جا نامی از پهلوی به میان آمد با بهره بردن از پایین تنه خود و با پیش کشیدن نرخ عورت مریم، عوعوی اسلام دمکراتیک سر دهند! «اینان نان حرامزادگی خود را میخورند».
فرقه جنون که تنها یک کیبورد دارند و از پول بابا اکبر و فائزه بهره میبرند، در حال لجنپراکنی میباشند. وقتی به نهایت اندیشه اینان وارد میشوی هیچ در آن نمییابی جز این که آویزان چند راس لاشخور همانند خودشان باشند!
پانها و تجزیهطلبان که بجز بی شرفی و بی هویتی دارایی چندانی ندارند، خوب میدانند که بهای هر وجب از خاک ایران قیمت هزاران راس از آنان است و اگر یک حکومت ملی در راس باشد چه روزگار سیاهی خواهند داشت. یکپارچگی کابوس این انگلها است.
هر یک از این گروهها با شیوه خاص خود اما در راستای یک هدف مشترک سعی در به حاشیه کشاندن نقش پهلوی سوم را دارند اما خبر بد برای آنان این است که چه آنها بخواهند چه نخواهند بی گمان #رضا_شاه_دوم_پهلوى_سوم در آینده سیاسی ایران نقشی کلیدی خواهد داشت، حال این مزدوران هر چه میتوانند جار زنند و ماتحت بدرند تا دردهایشان التیام پیدا کند. #جاویدشاه
#پهلوی_سوم_رضاشاه_دوم
https://t.me/OmidIranAzad/131498
Telegram
اتحاد ملی ایران
پهلویسم، گذشته، حال و آینده
وقتی رضاشاه آمد، ﻣﯿﺮﺯﺍ ﮐﻮﭼﮏ ﺧﺎﻥ ﺟﻤﻬﻮﺭﯼ ﮔﯿﻼﻥ ﺭاه ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻪ ﻭ ﺗﻤﺒﺮ بنامش ﭼﺎﭖ ﻣﯽﮐﺮﺩ! ﺩﺭ ﻣﺎﺯﻧﺪﺭﺍﻥ ﺍﻣﯿﺮﻣﻮﯾﺪ ﻗﺪﺭﺕ ﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﺗﻬﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺗﻬﺪﯾﺪ ﻣﯿﮑﺮﺩ. ﺷﻤﺎﻝ ﺧﺮﺍﺳﺎﻥ در دست طایفه ﺗﺮﮐﻤﻦ و ﺷﻤﺎﻝ ﻏﺮﺑﯽاش ﺩﺭ ﺩﺳﺖ ﻣﻌﺰﺯ و ﺍﯾﻞ ﺷﺎﺩﻟﻮ ﺑﻮﺩ. ﺁﺫﺭﺑﺎﯾﺠﺎﻥ ﺷﻤﺎﻟﯽ…
وقتی رضاشاه آمد، ﻣﯿﺮﺯﺍ ﮐﻮﭼﮏ ﺧﺎﻥ ﺟﻤﻬﻮﺭﯼ ﮔﯿﻼﻥ ﺭاه ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻪ ﻭ ﺗﻤﺒﺮ بنامش ﭼﺎﭖ ﻣﯽﮐﺮﺩ! ﺩﺭ ﻣﺎﺯﻧﺪﺭﺍﻥ ﺍﻣﯿﺮﻣﻮﯾﺪ ﻗﺪﺭﺕ ﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﺗﻬﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺗﻬﺪﯾﺪ ﻣﯿﮑﺮﺩ. ﺷﻤﺎﻝ ﺧﺮﺍﺳﺎﻥ در دست طایفه ﺗﺮﮐﻤﻦ و ﺷﻤﺎﻝ ﻏﺮﺑﯽاش ﺩﺭ ﺩﺳﺖ ﻣﻌﺰﺯ و ﺍﯾﻞ ﺷﺎﺩﻟﻮ ﺑﻮﺩ. ﺁﺫﺭﺑﺎﯾﺠﺎﻥ ﺷﻤﺎﻟﯽ…