Forwarded from 👈مدرسه مکالمه مبتکر روشهای آموزش زبان انگلیسی بدون کلاس (Peace on Earth)
📚 #تفاوت بین :
#On_Time و #In_Time
1⃣ On Time
✅ سر وقت، دقیقا در زمان مشخص شده
✳️مثال:
📝 Did you get to work on time this morning?
📝 امروز صبح سر وقت رسیدی به محل کارت؟
2⃣ In Time
✅ قبل از وقت تعیین شده
✳️مثال:
📝 We entered the theater just in time to see the beginning of the movie.
📝 ما قبل از شروع اجرا وارد سالن تئاتر شدیم فقط برای اینکه شروعش رو ببینیم.
📚 #grammar
#گرامر
@OnlineConversationSchool
#On_Time و #In_Time
1⃣ On Time
✅ سر وقت، دقیقا در زمان مشخص شده
✳️مثال:
📝 Did you get to work on time this morning?
📝 امروز صبح سر وقت رسیدی به محل کارت؟
2⃣ In Time
✅ قبل از وقت تعیین شده
✳️مثال:
📝 We entered the theater just in time to see the beginning of the movie.
📝 ما قبل از شروع اجرا وارد سالن تئاتر شدیم فقط برای اینکه شروعش رو ببینیم.
📚 #grammar
#گرامر
@OnlineConversationSchool
https://t.me/engish1/942
📚 #grammar
#on
#گرامر : کاربرد حرف اضافه On در #واژه های اصطلاحی
همرا با تقویت #تلفظ
✅ معنای #عبارت های زیر را همراه با حرف اضافه On خوب به خاطر بسپارید:
On the phone: با تلفن
On holiday: در تعطیلات
On leave: در مرخصی
On sale: حراج
On the whole: روی هم رفته
On one’s account:
به حساب کسی
On time:
به موقع ، درست سروقت
On credit نسیه
On schedule: طبق برنامه
On foot: پیاده
On duty: انجام وظیفه
On scooter: با موتور سیکلت
💯با این کانال راحت انگلیسی بیاموز و صحبت کن👇👇👇
🆔 @OnlineConversationSchool 👇🎧
📚 #grammar
#on
#گرامر : کاربرد حرف اضافه On در #واژه های اصطلاحی
همرا با تقویت #تلفظ
✅ معنای #عبارت های زیر را همراه با حرف اضافه On خوب به خاطر بسپارید:
On the phone: با تلفن
On holiday: در تعطیلات
On leave: در مرخصی
On sale: حراج
On the whole: روی هم رفته
On one’s account:
به حساب کسی
On time:
به موقع ، درست سروقت
On credit نسیه
On schedule: طبق برنامه
On foot: پیاده
On duty: انجام وظیفه
On scooter: با موتور سیکلت
💯با این کانال راحت انگلیسی بیاموز و صحبت کن👇👇👇
🆔 @OnlineConversationSchool 👇🎧
Forwarded from گرامر کاربردی
⏱️تفاوت اصطلاحات in time و on time
مدرسه آنلاین مکالمه
#on_time
#in_time
توجه مجموعه 110 فایل ویدیویی سخنرانی افراد مشهور دنیا از رییس جمهور ها ملکه انگلیس هنرپیشه های مطرح جهان خوانندگان مشهور فوتبالیست ها و .... به همراه فایل های صوتی همه سخنرانی و متن سخنرانی ها همرا با رونوشت درشت و اثر گذار مخصوص آموزش زبان انگلیسی را با هزینه 150 تومان از ما بخواهید و خود را از هزینه های سرسام آور کلاسهای حضوری انگلیسی و ترددهای بیمورد برهانید به اسانی مکالمه بباموزید ،بانک لغات خود را افزایش دهید ، مهارت شنیداری خود را بالا ببرید و در عین حال که لذت میبرید انگلیسی را بیاموزید برای دریافت این مجموعه ارزشمند کلمه ی سخنرانیها را به این آیدی ارسال کنید👇
مدرسه آنلاین مکالمه
#on_time
#in_time
توجه مجموعه 110 فایل ویدیویی سخنرانی افراد مشهور دنیا از رییس جمهور ها ملکه انگلیس هنرپیشه های مطرح جهان خوانندگان مشهور فوتبالیست ها و .... به همراه فایل های صوتی همه سخنرانی و متن سخنرانی ها همرا با رونوشت درشت و اثر گذار مخصوص آموزش زبان انگلیسی را با هزینه 150 تومان از ما بخواهید و خود را از هزینه های سرسام آور کلاسهای حضوری انگلیسی و ترددهای بیمورد برهانید به اسانی مکالمه بباموزید ،بانک لغات خود را افزایش دهید ، مهارت شنیداری خود را بالا ببرید و در عین حال که لذت میبرید انگلیسی را بیاموزید برای دریافت این مجموعه ارزشمند کلمه ی سخنرانیها را به این آیدی ارسال کنید👇
Telegraph
⏱️تفاوت اصطلاحات in time و on time
https://t.me/OnlineConversationSchool ⏱️تفاوت اصطلاحات in time و on time
➖➖➖➖➖➖➖➖
#تفاوت_ونحوه_کاربرد
#in_time و #on_time
در این مطلب قصد داریم به تفاوت in time و on time بپردازیم که عباراتی کاربردی در زبان انگلیسی هستند.
کاربرد On Time
on time یعنی دقیقا سر وقت (نه زودتر و نه دیرتر). به چند مثال توجه کنید:
My flight to Berlin is scheduled at 10:30 pm. If it leaves only at 10:30 pm, it’s on time.
پروازم به برلین ساعت 10:30 شبه. اگه تنها ساعت 10:30 شب حرکت کنه به موقع است.
He always arrives at work on time.
او همیشه سر وقت به محل کارش می رسد.
کاربرد In Time
in time موقعی بکار میرود که ما قبل از یک موعد مقرر به جایی می رسیم یا کاری را انجام می دهیم.
همچنین می توانیم از in time برای زمانی که کاری یا چیزی قبل از اینکه دیر شود انجام داده می شود، استفاده کنیم.
به چند مثال برای اصطلاح in time توجه کنید:
My class starts at 9 am, but I want to arrive at the university in time, because I’m hungry.
کلاسم ساعت 9 صبح شروع میشه ولی من میخوام یه کم زودتر به دانشگاه برم چون گرسنه هستم.
The accident victim was seriously injured; they got him to the hospital just in time.
قربانی حادثه به شدت مجروح شده بود؛ آنها او را به موقع به بیمارستان رساندند.
این مثال همانطور که کاملا مشخص است این مفهوم را منتقل می کند که قبل از اینکه دیر شود فرد مجروح را به بیمارستان رساندند.
گاهی اوقات ممکن است با just in time برخورد کنید، با اضافه کردن just به اصطلاح in time به این نکته که چیزیدقیقا قبل از موعد مقرر اتفاق می افتد یا انجام می شود اشاره می شود. به عبارتی دیگر just تاکید را افزایش می دهد.
I got stuck in traffic, but arrived at the airport for my flight just in time.
من در ترافیک گیر کردم ولی دقیقا قبل از موعد مقرر برای پروازم به فرودگاه رسیدم (قبل از اینکه هواپیما پرواز کند).
مثالهاي بيشتر:
The film was supposed to start at 8.30 but it didn't begin on time.
.
I like to get up in time to have a big breakfast before going to work.
.
We want to start the meeting on time, so please don't be late.
.
I've just washed this shirt. I want to wear it this evening, so I hope it will be dry in time.
.
The train service is not very good. The trains are rarely on time.
.
I nearly missed my flight this morning. I got to the airport just in time .
.
I nearly forgot that it was Joe's birthday. Fortunately I remembered in time .
.
Why are you never on time ? You always keep everybody waiting.
I got home in time to see the football match.
#The_difference_between_on_time_and_in_time is a subtle one, and the two expressions may sometimes be used interchangeably. Nevertheless, they express two slightly different ideas:
in time = early enough; not late
on time = punctually; according to the schedule
They are often interchangeable when the implied meaning is “not too late”. Either variant is possible in
The road is closed; I won’t be able to get to work in time / on time.
When you say that you “cannot get there in time”, the implied meaning is that you are going to be late, and when you “cannot be there on time”, the implied meaning is that you are going to miss the scheduled start of your working day, which is essentially the same thing.
On the other hand, when punctuality with respect to some specific time is required, “on time” sounds more natural:
The meeting has been scheduled for 3 pm. Please, arrive on time.
Of course, it is probably fine to arrive at 2:55, but the point is that you should be present in the correct conference room at 3 o’clock.
When it is the fact that you are not (too) late that matters, “in time” is the more natural variant; in fact, you can still be “in time” even when you are not “on time”:
I didn’t arrive at the cinema on time, but I still arrived in time to see the whole film.
#تفاوت_ونحوه_کاربرد
#in_time و #on_time
در این مطلب قصد داریم به تفاوت in time و on time بپردازیم که عباراتی کاربردی در زبان انگلیسی هستند.
کاربرد On Time
on time یعنی دقیقا سر وقت (نه زودتر و نه دیرتر). به چند مثال توجه کنید:
My flight to Berlin is scheduled at 10:30 pm. If it leaves only at 10:30 pm, it’s on time.
پروازم به برلین ساعت 10:30 شبه. اگه تنها ساعت 10:30 شب حرکت کنه به موقع است.
He always arrives at work on time.
او همیشه سر وقت به محل کارش می رسد.
کاربرد In Time
in time موقعی بکار میرود که ما قبل از یک موعد مقرر به جایی می رسیم یا کاری را انجام می دهیم.
همچنین می توانیم از in time برای زمانی که کاری یا چیزی قبل از اینکه دیر شود انجام داده می شود، استفاده کنیم.
به چند مثال برای اصطلاح in time توجه کنید:
My class starts at 9 am, but I want to arrive at the university in time, because I’m hungry.
کلاسم ساعت 9 صبح شروع میشه ولی من میخوام یه کم زودتر به دانشگاه برم چون گرسنه هستم.
The accident victim was seriously injured; they got him to the hospital just in time.
قربانی حادثه به شدت مجروح شده بود؛ آنها او را به موقع به بیمارستان رساندند.
این مثال همانطور که کاملا مشخص است این مفهوم را منتقل می کند که قبل از اینکه دیر شود فرد مجروح را به بیمارستان رساندند.
گاهی اوقات ممکن است با just in time برخورد کنید، با اضافه کردن just به اصطلاح in time به این نکته که چیزیدقیقا قبل از موعد مقرر اتفاق می افتد یا انجام می شود اشاره می شود. به عبارتی دیگر just تاکید را افزایش می دهد.
I got stuck in traffic, but arrived at the airport for my flight just in time.
من در ترافیک گیر کردم ولی دقیقا قبل از موعد مقرر برای پروازم به فرودگاه رسیدم (قبل از اینکه هواپیما پرواز کند).
مثالهاي بيشتر:
The film was supposed to start at 8.30 but it didn't begin on time.
.
I like to get up in time to have a big breakfast before going to work.
.
We want to start the meeting on time, so please don't be late.
.
I've just washed this shirt. I want to wear it this evening, so I hope it will be dry in time.
.
The train service is not very good. The trains are rarely on time.
.
I nearly missed my flight this morning. I got to the airport just in time .
.
I nearly forgot that it was Joe's birthday. Fortunately I remembered in time .
.
Why are you never on time ? You always keep everybody waiting.
I got home in time to see the football match.
#The_difference_between_on_time_and_in_time is a subtle one, and the two expressions may sometimes be used interchangeably. Nevertheless, they express two slightly different ideas:
in time = early enough; not late
on time = punctually; according to the schedule
They are often interchangeable when the implied meaning is “not too late”. Either variant is possible in
The road is closed; I won’t be able to get to work in time / on time.
When you say that you “cannot get there in time”, the implied meaning is that you are going to be late, and when you “cannot be there on time”, the implied meaning is that you are going to miss the scheduled start of your working day, which is essentially the same thing.
On the other hand, when punctuality with respect to some specific time is required, “on time” sounds more natural:
The meeting has been scheduled for 3 pm. Please, arrive on time.
Of course, it is probably fine to arrive at 2:55, but the point is that you should be present in the correct conference room at 3 o’clock.
When it is the fact that you are not (too) late that matters, “in time” is the more natural variant; in fact, you can still be “in time” even when you are not “on time”:
I didn’t arrive at the cinema on time, but I still arrived in time to see the whole film.
Forwarded from مدرسه انگلیسی (ShayⒶⓃ)
🔹Prepositions of place
حروف اضافه مکان
#Above
'Above' is used to show that something is much higher than another thing.
"بالا" برای نشان دادن اینکه چیزی بسیار بالاتر از چیز دیگری است استفاده می شود.
The birds were flying above the clouds.
#Over
Over' is used to show that something is at a higher level than something else. It also shows that something covers or touches something else
کلمه Over' برای نشان دادن اینکه چیزی در سطح بالاتری نسبت به چیز دیگری است استفاده می شود. همچنین نشان می دهد که چیزی چیز دیگری را می پوشاند یا لمس می کند.
Mom kept the umbrella over our heads.
Her mother put a blanket over her.
#On
As we mentioned before, on has two meanings. When ‘on’ is used as a horizontal proposition, it shows physical contact with a vertical surface.
همانطور که قبلا ذکر کردیم، بر دو معنی دارد. هنگامی که «روشن» به عنوان یک گزاره افقی استفاده می شود، تماس فیزیکی با یک سطح عمودی را نشان می دهد.
The candles are on the table.
#Under
'Under' is a preposition that shows a position below something.
Under'
حرف اضافه ای است که موقعیتی را در زیر چیزی نشان می دهد.
There are no monsters under the bed, Johnny!
#Beneath
We use 'beneath' to show a lower level. :
ما از "beneath" برای نشان دادن سطح پایین تر استفاده می کنیم.
The shop is right beneath the apartment.
#Below
'Below', as a preposition of place means at a lower level or position than something or someone.
به عنوان حرف اضافه مکان به معنای در سطح یا موقعیت پایین تر از چیزی یا کسی است.
Just below the surface of the water, the crocodile hid.
#Near
Near' is used to show a short distance from something or someone else.
برای نشان دادن فاصله کوتاه از چیزی یا شخص دیگری استفاده می شود.
The parking lot is near the shopping center.
Don't go near the edge
#Beyond
Beyond shows a location further side of something.
مکانی را در طرف دیگر چیزی نشان می دهد
You can find the castle beyond the bridge.
The parking lot is near the shopping center.
Don't go near the edge.
If you swim near the bottom, you can see the coral reefs.
#Up
As mentioned before, we use 'up' to show that something is located at a higher position.
برای نشان دادن اینکه چیزی در موقعیت بالاتری قرار دارد استفاده می کنیم.
Look at the sentence below:
The church is just up the street.
#Down
We use 'down' to show that something is located at a lower position.
ما از «Down» برای نشان دادن اینکه چیزی در موقعیت پایینتری قرار دارد استفاده میکنیم.
Our school is just down the street.
#In_front_of
This preposition shows a position in the front part of another thing. It also shows the position facing something or someone.
این حرف اضافه موقعیتی را در قسمت جلوی یک چیز دیگر نشان می دهد. همچنین موقعیتی را که در مقابل چیزی یا کسی قرار دارد نشان می دهد.
The car was parked in front of my house.
I get so nervous in front of the camera.
#Behind
'Behind' is the opposite of 'in front of'. It shows the position at the back of something.
مخالف «در مقابل» است. موقعیت را در پشت چیزی نشان می دهد.
The sun hid behind the clouds.
#In
'In' is used to show the position inside an enclosed (or semi-enclosed) area.
برای نشان دادن موقعیت در داخل یک منطقه محصور (یا نیمه محصور) استفاده می شود
There's some tea left in my mug.
#Outside
‘Outside’ is used to show the position out of an enclosed (or semi-enclosed) area.
برای نشان دادن موقعیت خارج از یک منطقه محصور (یا نیمه محصور) استفاده می شود
The fans were waiting outside the cinema.
پادکست بشنو اما نه هر پادکستی
🔸▬🔸▬مدرسه مکالمه▬🔸▬🔸
👉🔹IELTS Cambridge Practice
من بخام آیلتس شرکت کنم اینو از دست نمیدم
حروف اضافه مکان
#Above
'Above' is used to show that something is much higher than another thing.
"بالا" برای نشان دادن اینکه چیزی بسیار بالاتر از چیز دیگری است استفاده می شود.
The birds were flying above the clouds.
#Over
Over' is used to show that something is at a higher level than something else. It also shows that something covers or touches something else
کلمه Over' برای نشان دادن اینکه چیزی در سطح بالاتری نسبت به چیز دیگری است استفاده می شود. همچنین نشان می دهد که چیزی چیز دیگری را می پوشاند یا لمس می کند.
Mom kept the umbrella over our heads.
Her mother put a blanket over her.
#On
As we mentioned before, on has two meanings. When ‘on’ is used as a horizontal proposition, it shows physical contact with a vertical surface.
همانطور که قبلا ذکر کردیم، بر دو معنی دارد. هنگامی که «روشن» به عنوان یک گزاره افقی استفاده می شود، تماس فیزیکی با یک سطح عمودی را نشان می دهد.
The candles are on the table.
#Under
'Under' is a preposition that shows a position below something.
Under'
حرف اضافه ای است که موقعیتی را در زیر چیزی نشان می دهد.
There are no monsters under the bed, Johnny!
#Beneath
We use 'beneath' to show a lower level. :
ما از "beneath" برای نشان دادن سطح پایین تر استفاده می کنیم.
The shop is right beneath the apartment.
#Below
'Below', as a preposition of place means at a lower level or position than something or someone.
به عنوان حرف اضافه مکان به معنای در سطح یا موقعیت پایین تر از چیزی یا کسی است.
Just below the surface of the water, the crocodile hid.
#Near
Near' is used to show a short distance from something or someone else.
برای نشان دادن فاصله کوتاه از چیزی یا شخص دیگری استفاده می شود.
The parking lot is near the shopping center.
Don't go near the edge
#Beyond
Beyond shows a location further side of something.
مکانی را در طرف دیگر چیزی نشان می دهد
You can find the castle beyond the bridge.
The parking lot is near the shopping center.
Don't go near the edge.
If you swim near the bottom, you can see the coral reefs.
#Up
As mentioned before, we use 'up' to show that something is located at a higher position.
برای نشان دادن اینکه چیزی در موقعیت بالاتری قرار دارد استفاده می کنیم.
Look at the sentence below:
The church is just up the street.
#Down
We use 'down' to show that something is located at a lower position.
ما از «Down» برای نشان دادن اینکه چیزی در موقعیت پایینتری قرار دارد استفاده میکنیم.
Our school is just down the street.
#In_front_of
This preposition shows a position in the front part of another thing. It also shows the position facing something or someone.
این حرف اضافه موقعیتی را در قسمت جلوی یک چیز دیگر نشان می دهد. همچنین موقعیتی را که در مقابل چیزی یا کسی قرار دارد نشان می دهد.
The car was parked in front of my house.
I get so nervous in front of the camera.
#Behind
'Behind' is the opposite of 'in front of'. It shows the position at the back of something.
مخالف «در مقابل» است. موقعیت را در پشت چیزی نشان می دهد.
The sun hid behind the clouds.
#In
'In' is used to show the position inside an enclosed (or semi-enclosed) area.
برای نشان دادن موقعیت در داخل یک منطقه محصور (یا نیمه محصور) استفاده می شود
There's some tea left in my mug.
#Outside
‘Outside’ is used to show the position out of an enclosed (or semi-enclosed) area.
برای نشان دادن موقعیت خارج از یک منطقه محصور (یا نیمه محصور) استفاده می شود
The fans were waiting outside the cinema.
پادکست بشنو اما نه هر پادکستی
🔸▬🔸▬مدرسه مکالمه▬🔸▬🔸
👉🔹IELTS Cambridge Practice
من بخام آیلتس شرکت کنم اینو از دست نمیدم
Telegram
این پست از مدرسه مکالمه
🤖 /7649