👩‍🌾 آب یاری
1.48K subscribers
4.15K photos
1.6K videos
159 files
1.84K links
«کار جامعه شناسی افشاگری است،کشف کارکردهای پنهان است»
پیتربرگر

کانال با ثبت رسمی (شامد)
✍️ مهتابذرافکن
دکتری جامعه شناسی تغییرات اجتماعی،تسهیلگر و
پژوهشگر آزاد درحوزه اجتماعی آب ومسائل زنان روستایی/اکوفمنیست
نشرمطالب با ذکر منبع
@mhtabzr
Download Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 سراب آب ژرف

🔹با جدی شدن مسئله کم‌آبی در استان‌هایی مانند سیستان و بلوچستان اظهارنظرها درباره میزان اثربخشی طرح حفر چاه‌های آب ژرف افزایش یافته است. امین شول سیرجانی، سردبیر روزنامه #پیام_ما این موضوع را در ۹۰ ثانیه بررسی کرده است.

🔹گزارش‌ها و مقالات تحلیلی «پیام ما» درباره ابعاد مختلف طرح حفر چاه‌های آب ژرف را سایت روزنامه بخوانید.

#یادداشت_ویدئویی
#آب_ژرف
@payamema
#یادداشت

در اعتراض به شبکه اجتماعی «ردیت» صورت گرفت:

🔻ثبت بزرگ‌ترین اعتصاب شهروندان مجازی

✍️جاوید مومنی
روزنامه‌نگار

🔹میلیون‌ها کاربر در شبکه اجتماعی «ردیت» در بیش از نصف انجمن‌های این سرویس به مدت ۴۸ ساعت اعتصاب کردند.

🔹علت این اعتصاب، افزایش ناگهانی هزینه‌های خدمات «ردیت» بود، به‌ویژه افزایش هزینه‌های ابزارهای جانبی که استفاده از این شبکه اجتماعی را ساده‌تر می‌کردند.

🔹«ردیت» یکی از قدیمی‌ترین شبکه‌های اجتماعی فعال است و در طول ۱۸ سالی که از آغاز به کارش می‌گذرد، به یکی از بزرگ‌ترین رسانه‌های دیجیتالی جهان تبدیل شده است.

🔹«ردیت» به‌عنوان یک رسانهٔ دیجیتال، محتوای تولید شده توسط کاربران را منتشر می‌کند و رهبری و هدایت خرده‌فرهنگ‌های مجازی را بر عهده دارد.

🔹بر اساس آخرین آمارها، روزانه بیش از ۵۰ میلیون کاربر از «ردیت» استفاده می‌کنند و تخمین زده می‌شود که بیش از ۱ میلیارد نفر ماهانه به طور فعال در این جامعه مجازی حضور دارند.

🔹محتوای متنی که روزانه در «ردیت» منتشر می‌شود، در سال‌های گذشته به‌عنوان یکی از منابع اصلی یادگیری مدل‌های زبانی بزرگ که امروزه به نام هوش مصنوعی مشهورند، مورداستفاده قرار می‌گرفته است.

🔹سم آلتمن، مدیرعامل OpenAI که چت جی‌پی‌تی محصول معروف این شرکت است، نقش مهمی در پیشرفت «ردیت» ایفا کرده است.

🔹در سال ۲۰۱۴، سام آلتمن که مدیر شتاب‌دهنده YCombinator بود با جذب سرمایه‌گذاری بالغ بر ۵۰ میلیون دلار، «ردیت» را تبدیل به یکی از اسب‌های تک‌شاخ (شرکت‌های میلیارد دلاری) دنیای فناوری کرد.

🔹این اتفاق با حضور هنرمندان معروفی مانند اسنوپ داگ و جرد لتو، هیجان زیادی در فضای استارتاپ‌ها و شرکت‌های فناوری اطلاعات ایجاد کرد.

🔹اعتصاب کاربران و مدیران انجمن‌های «ردیت» از آنجا آغاز شد که «ردیت» هزینه استفاده از خدمات برنامه‌نویسی را افزایش داد.

🔹این افزایش تصاعدی باعث شد که ابزارهای جانبی که برای کاربران جذاب بودند، مانند اپلیکیشن موبایلی آپولو، به دلیل هزینه غیرقابل‌تحمل سالانه ۲۰ میلیون دلار، خدمات خود را متوقف کنند.

🔹سال‌هاست که کاربران در «ردیت» محتوا تولید می‌کنند. «ردیت» از نمایش تبلیغات و ارائه خدمات ارزش‌افزوده علاوه بر تأمین هزینه‌های نگهداری، سود قابل‌توجهی به دست می‌آورد و ارزش این شبکه به بیش از ۱۰ میلیارد دلار رسیده است.

🔹تا امروز، کاربران راضی بودند که نقش آنها در اینترنت، «ردیت» و برای شهروندان فضای مجازی، مفید و موثر است و همواره به عنوان جزء حیاتی پیشرفت این مسیر بوده‌اند. اما در لحظه‌ای که نیازهای اصلی آنها نادیده گرفته شد، همگی دست به اعتصاب زدند.

🔹«ردیت» به صورتی عمل می‌کند که انجمن‌های مجزا به نام «ساب ردیت» دارد.

🔹در طی این ۴۸ ساعت اعتصاب، ۵۵ درصد از این انجمن‌ها فعالیت خود را متوقف کرده و به حالت خصوصی درآمده‌اند.

🔹اثرگذاری و شمار اعضای این انجمن‌ها به‌ویژه انجمن Funny که بیش از ۴۹ میلیون کاربر دارد، اهمیت و ابعاد اعتصاب را نشان می‌دهد.

🔹در حال حاضر، این بزرگ‌ترین اعتصاب شهروندان مجازی در جهان است و تلاش بزرگی برای مقابله با سلب آزادی کاربران در حال انجام است./#پیام_ما

#شبکه_اجتماعی

@payamema
#یادداشت

🔻اینفلوئنسرها علیه زندگی

✍️جاوید مؤمنی
کارشناس فناوری اطلاعات

🔹در عصر دیجیتال، رسانه‌های اجتماعی به بخشی جدایی‌ناپذیر از زندگی روزمره ما تبدیل شده‌اند. این روش ارتباط جدید، به‌اشتراک‌گذاری اطلاعات و حتی درک ما از خود را تغییر داده است.

🔹درحالی‌که پلتفرم‌های رسانه‌های اجتماعی مزایای متعددی را ارائه می‌دهند، معایب خاصی نیز دارند. یکی از این نگرانی‌ها تأثیر رسانه‌های اجتماعی بر الگوهای مصرف ما به‌ویژه در حوزه لباس و به‌صورت کلی مُد است.

🔹مد سریع پدیده‌ای است که با رشد ناگهانی رسانه‌های اجتماعی پدیدار شد. این اتفاق تولید لباس‌های ارزان‌قیمت و مد روز اشاره دارد که برای استفاده در مدت کوتاهی طراحی شده‌اند تا به‌سرعت دور ریخته شوند و با اقلام جدید جایگزین شوند.

🔹یادم می‌آید که زمانی خوش‌تیپ‌های خانواده در مورد «رنگ سال» حرف می‌زدند؛ ولی این روزها اینفلوئنسرها و فروشگاه‌های آنلاین در مورد «رنگ ماه» و «رنگ هفته» در شبکه‌های اجتماعی با همه حرف می‌زنند.

🔹رسانه‌های اجتماعی نقش مهمی در افزایش تقاضا برای مد سریع ایفا کرده‌اند. قرارگرفتن مداوم در معرض اینفلوئنسرها، افراد مشهور و تبلیغات آنلاین که آخرین روند مد را به نمایش می‌گذارد، فرهنگ لباس‌های یکبار مصرف را ایجاد کرده است.

🔹پلتفرم‌های رسانه‌های اجتماعی بر اساس اصل رضایت فوری ساخته شده‌اند. با چند ضربه روی صفحه‌نمایش، می‌توانیم دنیایی از گزینه‌ها، گرایش‌ها و سبک‌های به‌ظاهر نامحدود را کشف کنیم. با چند واکنش نسبت به رنگ و طرح، آنها ذائقه ما را کشف کرده و محتوای دقیق‌تری بر اساس علاقه ما نمایش می‌دهند و ما بیشتر و بیشتر غرق دنیای خیالی شبکه‌های اجتماعی می‌شویم.

🔹فرهنگ پست‌های «لباس روز» و فشار برای همگام‌شدن با جدیدترین مدها، تمایل ما را برای لباس‌های جدید تسریع کرده است. در نتیجه، صنعت پوشاک برای پاسخگویی به این تقاضا وفق داده شده که منجر به افزایش سرسام‌آور تولید و مصرف شده است.

🔹 رسانه‌های اجتماعی فضایی است که در آن افراد اغلب نسخه‌ای کامل از خود را ارائه می‌کنند. نسخه‌ای به نظر کامل که شاید ناخواسته بر علیه زندگی تلاش می‌کند، اینفلوئنسرها و سلبریتی‌ها تصویری ایده‌آل از مد و زیبایی را ترویج می‌کنند و به نظر می‌رسد که داشتن یک کمد لباس گسترده برای حفظ سطح مطلوبیت مشابه ضروری است.

🔹ترس از دیده‌شدن چندین بار در یک لباس به دلیل بررسی دقیق رسانه‌های اجتماعی می‌تواند منجر به خرید بیش از حد و متعاقباً ردپای زیست‌محیطی بیشتر شود.

🔹گسترش مد سریع عواقب شدیدی برای محیط‌زیست دارد. صنعت پوشاک یکی از بزرگ‌ترین عوامل آلودگی، کاهش آب و انتشار کربن است. مد سریع متکی بر مواد ارزان‌قیمت و شیوه‌های کار استثماری است که چرخه مصرف بیش از حد و اتلاف را تداوم می‌بخشد. علاوه بر این، دور ریختن لباس‌های ناخواسته به سرریزشدن محل‌های دفن زباله کمک می‌کند و صدها سال طول می‌کشد تا تجزیه شوند.

🔹درحالی‌که رسانه‌های اجتماعی کاتالیزوری برای رشد مد سریع بوده‌اند، می‌توانند بستری برای تغییرات مثبت نیز باشند. اینفلوئنسرها و مصرف‌کنندگان آگاه شروع به استفاده از حضور آنلاین خود برای حمایت از انتخاب‌های مد پایدار کرده‌اند.

🔹با ترویج برندهای اخلاقی، به اشتراک گذاشتن نکاتی در مورد تغییر کاربری یا صرفه‌جویی در لباس و تشویق مصرف آگاهانه، رسانه‌های اجتماعی می‌توانند نقشی اساسی در تغییر نگرش ما نسبت به مد داشته باشند.
شبکه‌های اجتماعی بدون شک نقش بسزایی در ظهور مد سریع و تأثیر نامطلوب آن بر محیط‌زیست داشته‌اند.

🔹قرارگرفتن دائمی در معرض استانداردهای دست‌نیافتنی مد، همراه با فریب لذت فوری، به فرهنگ مصرف بیش از حد و اتلاف دامن زده است.

🔹بااین‌حال، باقدرت ارتباط افراد در سراسر جهان، رسانه‌های اجتماعی نیز پتانسیل ایجاد تغییرات مثبت را دارند. با استفاده از این پلتفرم‌ها برای حمایت از شیوه‌های مد پایدار، می‌توانیم روایت را تغییر دهیم و به سمت صنعت مد آگاه‌تر و مسئولانه‌تر نسبت به محیط‌زیست حرکت کنیم.

🔹شاید زمان آن فرارسیده است که رسانه‌های اجتماعی نیروی خوبی برای شکل‌دادن به آینده‌ای پایدارتر باشند./#پیام_ما

#اینفلوئنسر

@payamema
#یادداشت

🔻مهاجران اقلیمی قربانی نابرابری

🔹 بخشی از از روستاهای فارس، خراسان، اصفهان، تهران‌، یزد، کرمان، همدان و... به دلیل نابودی آبخوان‌ها به مرور مجبور به مهاجرت می‌شوند

✍️ مهتا بذرافکن
پژوهشگر جامعه‌شناسی توسعه

🔹پیامدهای تغییر اقلیم اکنون در همه‌ قاره‌ها و اقیانوس‌ها احساس می‌شود.

🔹 اثرات مخرب بر منابع آبی و خاک کم کم خود را نشان می دهد؛ کاستی‌های روزافزون حکمرانی و ظرفیت جوامع برای رویارویی با شرایط جوی حاد و شدید مانند امواج گرمایی و آتش‌سوزی‌ها و کم آبی نیز قابل مشاهده است. درک پیامدهای اجتماعی و مخاطره‌آمیز تغییر اقلیم نیازمند استفاده از دانش جامعه‌شناسی است.

🔹 گزینه‌هایی که در محیط‌های اجتماعی مختلف در دسترس است، فرایندهایی که در تصمیم‌گیری سیستمی دخیل است، تلاش‌های فردی، اجتماعی، سازمانی و دولتی برای انطباق با پیامدهای تغییر اقلیم همگی به مجموعه‌ای از دانش‌ اجتماعی در کنار دانش اقلیمی نیاز دارد. / #پیام_ما

متن کامل یادداشت را این‌جا بخوانید.

@payamema
Forwarded from پیام‌ ما آنلاین (Nima)
#یادداشت

🔻خطر ساده‌انگاری مسائل با «آب مجازی»

✍️حمید پشتوان
پژوهشگر آب

🔹در نگاه نخست منطقی می‌نماید که محصولات و کالاهایی که به آب زیادی نیاز دارند، در کشورهایی که با کمیابی آب روبه‌رو هستند تولید نشوند. بنابراین، اگر مصرف‌کنندگان، شرکت‌ها و دولت‌ها بدانند چه مقدار آب استفاده می‌شود، می‌توانند دربارهٔ اینکه چه چیزی بسازند و بخرند تصمیمات درستی بگیرند. کشورهایی که در وضعیت کمیابی آب به سر می‌برند، به‌جای استفاده از منابع محدود خود می‌توانند به واردات «آب مجازی» فکر کنند. آب مجازی آبی است که برای تولید کالا در جاهای دیگر استفاده می‌شود.

🔹رد پای آب ابزاری است که پژوهشگران و فعالان محیط‌ زیست برای سنجش میزان استفاده آب برای تولید محصولات کشاورزی و کالاهای مختلف پیشنهاد داده‌اند.

متن کامل یادداشت را این‌جا بخوانید.

@payamema
#یادداشت

🔻زاگرس قربانی اولویت‌­های اشتباه سازمان منابع طبیعی

✍️رحیم ملک‌نیا
استاد منابع طبیعی دانشگاه لرستان

🔹سوختن بلوط‌های زاگرس دیگر داستانی غیرمنتظره و رخدادی عجیب نیست، اتفاق تکراری سالیان اخیر است که با تلاش مردمان زاگرس و نگاه توام با افسوس سایر مردمان این سرزمین همراه شده است.

🔹این سطور نیز همانند این آتش تکراری، فاقد سخنی تازه در باب آتش سوزی زاگرس است؛ زیرا هرآنچه باید گفته و شنیده می­شد، بارها و بارها توسط کارشناسان و دلسوزان بیان شده است. این نوشتار، اما تلاشی ناامیدانه برای بازگشت سازمان منابع طبیعی به اولویت­های واقعی خود در مدیریت جنگل­ها و اولویت‌بندی بایسته در راهکارهای مدیریت حریق است.

🔹در بحران آتش‌­سوزی جنگل­های زاگرس، ریشه و راه حل دو مسیر متفاوت را طی می­‌کنند.

🔹در حالی که با استناد به سخنان مدیران و تحقیقات، تقریبا تمام آتش‌­سوزی­‌های زاگرس دارای منشا انسانی است، اما در این سال‌ها تمرکز مدیریت حریق بر گلایه به حق از نبود ابزار مناسب اطفا بوده است و توجهی در خور به برنامه­های پیشگیری نشده است.

🔹 اگر سازمان متولی جنگل‌­ها ادعا کند که برنامه مدون برای وضعیت زاگرس دارد، تکرار حریق و عملیات اطفا بدون تجهیزات و طرح مشخص، حاکی از ناموفق بودن این برنامه است. وضعیت کنونی که نادیده گرفتن اصل مقدم بودن پیشگیری بر درمان است، هر سال خسارت بیشتر ایجاد می‌کند.

🔹خرید تجهیزات اگر چه اقدامی ضروری برای اطفا حریق است، اما راه‌حل بحران انسانی آتش سوزی در زاگرس نیست.

🔹 سهل انگاری گردشگران، بی‌توجهی زارعان به ممنوعیت آتش زدن پسماند مزارع، وجود تضاد بین مردم محلی در استفاده از عرصه‌های طبیعی، تضاد بین مردم و سازمان منابع طبیعی و بی‌توجهی گاه‌به‌گاه سایر سازمان­‌ها و ادارات به حفاظت جنگل در پروژه‌­ها، از دلایل اصلی سهوی و عمدی در وقوع آتش است.

🔹 راه حل پیشگیری این بحران، آموزش، تعامل و اجرای قوانین بازدارنده متناسب با اهمیت زاگرس است. آموزش همگانی گسترده از طریق رسانه‌ها، نصب علائم هشدار دهنده در نقاط بحرانی، اجباری شدن آموزش راهنمایان تورهای گردشگری و نیروهای سایر سازمان‌ها یا ادارات که در محدوده جنگل فعالیت دارند و تمرکز بر آموزش و ترویج جوامع محلی، می‌تواند بر وقوع حریق های سهوی تاثیرگذار باشد.

🔹تعارضات بین مردم محلی بر سر استفاده از منابع یا تعارض بین مردم و سازمان منابع طبیعی، از دلایل مهم در وقوع حریق عمدی است.

🔹حل چنین تعارضاتی نیازمند اقدام جدی از طرف سازمان منابع‌­طبیعی با همکاری سایر سازمان‌های مسئول در این زمینه است.

🔹تلفیقی از اقدامات ترویجی، مشارکت و وضع و اعمال قوانین بازدارنده، از راهکارهای مهم کاهش حریق­های عمدی است. در کنار اشتباه سازمان منابع طبیعی مبتنی بر اولویت بخشیدن به تامین تجهیزات و رها کردن ریشه حریق، اولویت‌بندی اشتباه در رسالت و وظایف سازمان نیز این بحران را تشدید کرده است.

🔹در حالی که از زمستان سال گذشته و در پی وضعیت بارشی مناسب زاگرس، پیش‌­بینی وقوع آتش‌سوزی‌های گسترده می­‌شد، اما سازمان جنگل­های سابق، زمان طلایی پیشگیری از حریق و آمادگی برای مقابله را صرف جلسات کاشت میلیاردی نهال کرد.

🔹 رها کردن حفاظت از جنگل‌­های طبیعی و امید بستن به کاشت نهال بدون توجه به شرایط فنی، اشتباه استراتژیک از سوی سازمان منابع طبیعی است که ناشی از گم کردن اولویت­های مدیریتی، رها کردن حفاظت و توجه بیش از حد به پروژه‌­ای که است که بخش اصلی آن، خارج از وظایف سازمان منابع طبیعی است.

🔹وعده جایگزینی درختان قربانی حریق در کردستان با نهال­‌های پروژه کاشت میلیاردی خود گواهی بر درک اشتباه سازمان منابع طبیعی از اهمیت جنگل­‌های طبیعی با خدمات بی‌شمار و دل بستن به کاشت نهال‌هایی است که نتیجه پروژه­‌های مشابه پیشین، به روشنی مشخص نیست.

🔹چنان‌که در سطور ابتدایی بیان شد، امیدوارم مدیریت جنگل­‌های کشور بر اساس اولویت‌­های واقعی که تلاش برای تهیه و اجرای طرح جنگلداری است، صورت گیرد و اولویت مدیریت حریق نیز فاز اطفا به اقدامات مدون برای پیشگیری تغییر رویه دهد.

@payamema
#یادداشت

🔻«پایداری» همه‌چیز را تغییر می‌دهد

| محمد جهانشاهی |
| دبیر کمیته ملی طبیعت‌گردی و گردشگری سبز |

◇ ۲۷ سپتامبر ۱۹۷۰ اساسنامه سازمان جهانگردی در سازمان ملل مصوب شد. پنج سال بعد، این سازمان کار خود را شروع کرد و در پایان همان دهه تصمیم گرفته شد ۲۷ سپتامبر به‌عنوان روز جهانی جهانگردی هر ساله بهانه‌ای برای گردهم‌آمدن و توجه بیشتر به ارزش‌های این صنعت رو به گسترش در سراسر جهان باشد. «سهم گردشگری در حفظ میراث فرهنگی، صلح و درک متقابل» اولین شعار این سازمان بود و پس از آن هر ساله شعاری متناسب با شرایط که بازگوکنندهٔ رویکرد عمومی این سازمان بود اعلام می‌شد تا به امروز که شعار «گردشگری و سرمایه‌گذاری‌های سبز» برای سال ۲۰۲۳ اعلام شده است. برای درک بهتر این شعار باید به اواسط قرن بیستم برگردیم به‌ویژه دهه‌های بعد از جنگ جهانی دوم. دهه‌ای پس از دو قرن اتفاقات خاص؛ ماشین بخار، تجربهٔ پرواز، ساخت داروهای جدید و شیوه‌های نوین درمانی، نظرات سیاسی و اقتصادی جدید، کامپیوتر، جنگ‌ها و جنگ‌افزارهای ویرانگر، تقسیمات سیاسی و کشورهای جدید و از همه مهم‌تر چالش‌های جدید. از دهه هفتاد رفته‌رفته نشانه‌های کج‌روی مسیر توسعه و پیشرفت برای دانشمندان نمایان شد که لزوم اصلاح شیوه‌ها و دیدگاه‌ها شکل جدی‌تری به خود گرفت.

◇ پارادایم راهبردی توسعه پایدار مهم‌ترین دستاورد آن سال‌ها بود. آن زمان آثار سوء برنامه‌ها و فعالیت‌های گستردهٔ صنعتی و اقتصادی کشورهای توسعه‌یافته و در حال توسعه، در ابعاد مختلف به‌ویژه در حوزه‌های مرتبط با محیط زیست و طبیعت، زنگ خطر را برای آینده به صدا در آورد. بر همین اساس، پارادایم توسعه پایدار در اواسط دههٔ ۱۹۸۰ تعریف جدیدی از توسعه ارائه کرد.
«توسعه‌ای که نیازهای زمان حال را برآورده می‌کند، بدون به خاطر انداختن توانایی نسل‌های آینده در برآوردن نیازهایشان.»

◇ کلان‌روندهای قرن بیستم، عامل بیداری و ایجاد حساسیت بود. گردشگری نیز از این شرایط بی‌بهره نبود و آثار سوء ناشی از گردشگری انبوه در مراکز و مقاصد گردشگری از جمله سواحل جنگل‌ها، سایت‌های تاریخی و نیز جوامع محلی میزبان نمایان شده بود. رفتارهایی چون درج عبارت گردشگری مسئولانه در متن سیاست ملی گردشگری آفریقای جنوبی در سال‌های ۱۹۶۰ و بعدتر تحت‌تأثیر کمیسیون جهانی محیط زیست و توسعه که بیانیهٔ «آیندهٔ مشترک ما» را منتشر کرد و نیز در اواخر قرن گذشته که رسماً واژهٔ گردشگری پایدار نوعی عاقبت‌اندیشی را پیش پای گردشگری قرار داد، همه پیش‌زمینه شرایط امروز گردشگری و دغدغه‌های آن از این حیث بودند. امروزه صنعت گردشگری با گسترش و سرعت قابل‌توجهی درحال رشد است. تا پیش از همه‌گیری کرونا این صنعت جمعیتی بیش از یک میلیارد و ۲۰۰ میلیون گردشگر را درگیر خود کرده بود و بیش از هزار و ۳۰۰ میلیارد دلار و نزدیک به ۱۰ درصد GDP جهان را به خود اختصاص داده بود.

◇ این میزان اثرگذاری باعث شد صنعت گردشگری جایگاه ویژه‌ای در سیاست‌های کلان و چشم‌اندازهای جهانی داشته باشد. از همین‌رو سازمان جهانی جهانگردی برای چهل‌وسومین پاسداشت روز جهانی خود در سال ۲۰۲۳، گردشگری و سرمایه‌گذاری سبز را شعار و رویکرد خود عنوان کرده است. سه محور انسان، زمین و رفاه، هدف‌های روشنی برای مانیفست بزرگترین صنعت خدماتی جهان هستند. کشور ما نیز اگرچه بیش از ۹۰ سال است که تجربهٔ گردشگری را در ساختار حاکمیتی و دیوان‌سالاری خود دارد، اما به‌دلایل مختلف از چرخهٔ رقابت و نیز تحقق توسعه‌پایدار گردشگری عقب مانده است. با این حال گردشگری هر ساله ده‌ها هزار میلیارد تومان گردش مالی را در کنار صدها میلیارد سرمایه به خود جلب می‌کند.

◇ توجه به توسعه پایدار و گردشگری سبز به دلایل زیادی اهمیت این موصوع را در گردشگری کشور نسبت به بسیاری کشورهای دیگر افزایش می‌دهد. از آنجا که ما کشوری منابع‌طبیعی‌محور هستیم و به‌لحاظ دارا بودن ذخایر و منابع انرژی از جمله نفت و گاز جزء برترین‌های جهان هستیم و میزان تولیدمان تحت تأثیر شرایط بین‌المللی، همواره نوسانات جدی را به خود می‌بیند، اما متأسفانه در بخش تقاضا و مصرف نیز رتبهٔ بالایی داریم. به‌طور مثال میزان مصرف گاز طبیعی در کشور ما پاسخگوی مصرف یک کشور با جمعیت ۲۵۰ میلیون نفری است. به‌علاوه در بخش سرانهٔ مصرف منابع آبی هم جزء کشورهای پرمصرف هستیم. همین رویه نیز در تولید زباله و پسماند جریان دارد تا جایی که میانگین متوسط تولید سالانهٔ زباله در شهرهای شمالی که جزء مقاصد پرتردد کشور هستند، بیش از ۱۲۰۰ کیلوگرم است که نزدیک به ۱۰ برابر متوسط جهانی است. در رابطه با مصرف بنزین و گازوئیل هم تقریباً دو برابر میانگین جهانی مصرف می‌کنیم.

گردشگری پایدار، به حداقل رساندن ردپای محیط زیستی در سفر

چاره جویی برای گردشگری مسئولانه

مشارکت رمز موفقیت طرح‌های پایدار

پای توسعه پایدار گردشگری لنگ می‌زند

@payamema
#یادداشت

🔻همسر رئیس جمهوری صدای کدام زنان بود؟

| اطهره نژادی |
| فعال حوزه زنان و محیط زیست |

◇ جمیله علم‌الهدی همسر رئیس جمهوری ایران اخیرا با رسانه آمریکایی نیوزویک مصاحبه کرده که متن آن از سوی «شبکه شرق» و دیگر رسانه‌ها منتشر شده است. یکی از مهمترین جمله‌های علم‌الهدی این بوده است که «شاید برای شما بسیار هیجان انگیز و جالب باشد که زنان در ایران برای حقوق خود مبارزه نکرده‌اند. زیرا از حقوق خود برخوردار هستند. آن هم به دلیل حفظ حرمت آنها در جامعه توسط مردان است.» چند روزی صبر کردم تا واکنش‌های فعالان و دغدغه‌مندان حوزه زنان که همه به خوبی از اوضاع زنان کشور مطلع هستند و خوب می‌دانند این دم خروس قابل پنهان کردن نیست فرونشیند تا به عنوان کسی که سال‌هایی در چهار دولت از جایگاه کارشناس تا معاون برنامه‌ریزی و هماهنگی حوزه زنان فعالیت داشته‌ام نکاتی را بنویسم به این امید که شنیده شود.

خانم جمیله علم‌الهدی و همه کسانی که جامعه ارتباطی‌شان بخش گزینش شده‌ای از زنان کشور هستند و همه آنهایی که در زمان دولت های یازدهم و دوازدهم، هر روز مسئولان امور زنان در معاونت زنان و خانواده رئیس جمهور را هدف انواع انتقاد و اتهام قرار می‌دادند و امروز، سکوت، علامت رضایت‌شان از اوضاع این معاونت است با چه میزان تحقیق و بر اساس چه پژوهش‌هایی در مورد وضعیت زنان کشور سخن می‌گویند؟ ما بارها به استناد آمارهای رسمی از وضعیت زنان کشور و پژوهش‌های مرتبط گفته‌ایم که چه باید کرد. آنها هم بگویند و اطلاع رسانی کنند تا به قول همسر رئیس جمهور شفاف‌سازی شود.

همسر رئیس جمهور می گوید پیش از رئیس جمهور شدن همسرش، فعالیت‌های آکادمیک آن‌هم در حوزه تعلیم و تربیت کودکان داشته و سابقه ی کار اجرایی ندارد. ایشان در حوزه زنان فعالیتی نداشته و شاید به دلیل همان عدم احساس نیاز همسرشان به کار کردن، ایشان احتمالا همین نمونه را در مصاحبه خود با نیوزویک، به کل جامعه تعمیم داده است.

خانم علم‌الهدی طبیعتا با این سابقه اندک با زنانی برخورد نکرده که برای تهیه غذای یک وعده فرزندان خود در غیاب همسری که به حبس ابد محکوم شده است، حاضر به جا به جا کردن مواد مخدر آن هم از نوعی شده باشد که پس از دستگیری و تعیین مجازات، با دغدغه فرزندانش، منتظر اجرای حکم اعدام باشد. البته حتما همسر رئیس‌جمهوری که برای شفاف‌سازی موضوعات وارد کار سیاسی شده‌اند نتیجه پژوهش مطالبات زنان را مطالعه کرده‌اند و می‌دانند که تحکیم بنیان خانواده و بهبود وضعیت اقتصادی از مهمترین مطالبات زنان کشور است و بدون تردید می‌دانند ارتباط این دو مطالبه چیست.

فراموش نمی‌کنم چند ساعتی را که در زمان مسئولیتم در معاونت امور زنان و خانواده، با کمک مشاور امور زنان یکی از استان‌های بزرگ کشور به‌طور ناشناس و به عنوان یک پژوهشگر با زنانی گفت‌و گو کردم که احتمالا از نظر همسر آقای رئیس جمهور، اصلا در جامعه وجود ندارند یا به مصلحت نیست که بگوییم وجود دارند. وقتی با گفت‌و گویی به ظاهر ساده اما سرشار از درد به ریشه مشکل آنها رسیدم، اولین چیزی که ضرورت خود را بیش از آنچه تصور می کردم نشان داد این بود که برای بهبود وضعیت زنان باید به جریان‌سازی جنسیتی بپردازیم که همه تصمیم‌گیران مراقب تصمیمات و اثرات پیدا و پنهان تصمیم‌های خود بر زنان و خانواده‌ها باشند. پرداختن به امور زنان نباید به معاونت زنان و مشاوران دستگاهی و استانی محدود شود بلکه باید مسئولان و مدیران کشور متوجه آثار و پیامدهای تصمیمات خود در جامعه باشند.

وقتی پای مصاحبه با شبکه‌های خارجی می‌نشینید، مجبور نیستید همه چیز را بگویید ولی شایسته نیست نادرست بگویید. شاید همین انکار کردن‌ها باعث شده است که باور کنیم مشکلات وجود ندارند و اصلا فراموش کرده ایم که باید برای حل مسائل و رفع مشکلات روند افزایش یا کاهش آنها را بررسی کنیم و راه چاره بیابیم و نگران کننده است اگر بی توجهی به مشکلات را راه برطرف کردن آنها بدانیم.

یادداشت کامل را این‌جا بخوانید.

@payamema
#یادداشت

دیوار مهاجران را ما کوتاه کردیم

| شیما وزوایی |

حالا «آنجا که مرز کشیدند» پُل که نزدیم، اما سنگ که می‌توانیم از بالای دیوار پرتاب نکنیم. موج‌های رسانه‌ای که به‌دلیل جریان طبیعی که در بستر ترندهای شبکه‌های اجتماعی طی می‌کنند، معمولاً عمر خیلی درازی ندارد. این جریان‌ها و محتواها و هشتگ‌ها به‌ویژه در موضوعاتی مانند مخالفت با مهاجرت و پناه‌جویی، معمولاً از گوشه‌های تاریک و غیررسمی اینترنت که ساختن اطلاعات جعلی یا گمراه‌کننده راحت است، شروع می‌شوند. سپس هدایت می‌شوند و اوج می‌گیرند و خیلی وقت‌ها هم کنترل‌شان از دست خارج می‌شود. البته رسانه‌های رسمی و بازیگران سیاست نیز خواسته و ناخواسته به آن دامن می‌زنند.

گاهی هم موج‌هایی در حمایت و همدلی از افغانستانی‌ها به راه می‌افتد. به‌عنوان مثال بعد از قدرت گرفتن طالبان، تا چند هفته رسانه‌ها از کلیپ‌ها و نقاشی‌ها و شعرهای فارسی دربارهٔ زنان و مقاومت پنجشیر پر شده بود. اینجا باید یک موضوع مهم را به خود یادآوری کنیم و یک پرسش مهم را در ادامه از خود بپرسیم.

اول، موج‌های رسانه‌ای کوتاه هستند و محتوا ساختن و پخش کردن آنها معمولاً بی‌هزینه است. اما همین موج‌ها وقتی جمع شوند، طوفان می‌سازند و می‌توانند برای گروه‌های کم‌صدا و به‌حاشیه‌رفتهٔ جامعه، مانند جامعهٔ مهاجر و جمعیت پناهجو، تبعات جدی داشته باشد و به قیمت زندگی آنها تمام شود. اینجا «زندگی» می‌تواند معیشت ده‌ها خانواده باشد، تحصیل هزاران کودک، بازگردانده شدن میلیون‌ها انسان به شرایط خطرناک و یا حتی از دست رفتن جان یک انسان به‌دلیل خشونت‌های برخاسته از تبعات موج‌های مهاجرستیز. وقتی از تبعات خشونت حرف می‌زنیم، حتی یک قربانی هم زیادی است.

دوم، باید فکر کنیم که چرا وقتی موج‌های ضد مهاجر شروع می‌شوند همهٔ سیاستمداران و نهادهای دولتی و منطقه‌ای و بین‌المللی با طفره رفتن از پرداختن به مسائل و حتی آمارهای واقعی، ناگهان به صرافت می‌افتند که «مردم نگران نباشید، ما هم مهاجر غیرقانونی را اخراج می‌کنیم»، اما وقتی جریان‌های همدلانه یا مطالبه‌گر به راه می‌افتد به ذهن کسی نمی‌رسد که باید سیاستگذاری بهتر و انسانی‌تری داشته باشیم، قوانین عجیب و بازدارنده را تغییر دهیم و بهبود ببخشیم، نهادهای علمی و فرهنگی ایجاد کنیم، برای فعالان اجتماعی فضا ایجاد کنیم و…

از طرف دیگر، چرا این جریان‌های همدلانه به «کنشگری هشتگی» مقطعی خلاصه می‌شوند و تنها وقتی حامی افغانستانی‌ها هستند که آنها را «قربانی» طالبان در خارج از مرزهای ایران بدانند. این «دلسوزی‌ها» برای «دیگری» چه حاصلی دارد، اگر نتواند به شمول اجتماعی و برخورداری جامعهٔ افغانستانی (از مهاجر گرفته تا پناهجوی با مدرک و بدون مدرک) از خدمات و حقوقشان کمک کند؟

تا وقتی «دیگری‌ها» را از دور و در صفحهٔ سیاه گوشی خود ببینیم، اوضاع همین است. حالا فردی که «دیگری» شده را چه مظلوم و اگزوتیک ببینیم، چه متجاوز و قانون‌شکن تفاوت چندانی ندارد؛ اینها دو روی یک سکه هستند. تا وقتی فکر کنیم آن یک نفر کارگر افغانستانی یا آن مسئول ساختمان یا آن دانشجوی مهاجر که ده دقیقه با آنها معاشرت کردیم، نمایندهٔ تمامی افغانستانی‌های ساکن در ایران با تنوع و تکثر قومیتی و جنسیتی و گرایش‌های متنوع هستند، اوضاع همین است.

راحت‌تر است که فکر کنیم مدیریت آب مشکلی ندارد، افغانستانی‌ها آب‌های اضافه را خوردند؛ مدیریت آموزش مشکلی ندارد، افغانستانی‌ها مدرسه‌ها را پُر کردند؛ سیاست‌های جمعیتی مشکلی ندارد، همهٔ نوزادان افغانستانی هستند؛ مدیریت شهری و مسکن و اجاره‌ها مشکلی ندارد، افغانستانی‌ها خانه‌ها را پُر کرده‌اند.

در دنیای پرسرعت فناوری و اینترنت، این موج رسانه‌ای جدید ضد مهاجرت هم فروکش خواهد کرد و موضوع دیگری «ترند» رسانه‌های اجتماعی خواهد شد. اما خوب است گاهی فقط چند دقیقه مکث کنیم. به این فکر کنیم که حتی اگر همهٔ تفاوت‌ها و مسئله‌های واقعی را که جامعه و دولت باید در موضوع مدیریت مهاجرت به آن توجه کند بپذیریم، شباهت‌های ما با مهاجران افغانستانی خیلی بیشتر از تفاوت‌های ماست. شباهت ما با آن مهاجری که هیچ‌وقت نتوانسته با همهٔ سرمایه‌ای که جمع کرده، خانه بخرد، کاری شایسته و رسمی داشته باشد، فرزندش را با خیال راحت و رایگان به مدرسه بفرستد و... بسیار بیشتر است تا با آن بسازوبفروشی که از ساختن خانه‌هایی خالی سود می‌برد، و یا کارفرمایی که حقوق کارگرانش را نمی‌دهد و کسانی که مدرسه‌ها را دانه‌دانه خصوصی می‌کنند و می‌فروشد. این شباهت‌ها ما و زندگی ما را به‌هم نزدیک‌تر می‌کنند.

یادداشت را در سایت پیام‌ما بخوانید.

🔹زمانی برای پایان سیاست تعلیق؟

🔹مهاجرستیزی به‌نفع منافع ملی ایران نیست

🔹مهندسی مهاجرهراسی

🔹بازی رسانه‌‌ای علیه مهاجران و کودکان

🔹زبان ضد مهاجران در ایران با زبان راست‌گرایان اروپا یکی است

@payamema
#یادداشت

🔻سینمای اکولوژی، سینمای پایداری
| محسن تیزهوش |

◇ آنچه از اکولوژی بگوید، مسیر را برای رسیدن به توسعهٔ پایدار به جامعه نشان خواهد داد. برای اجتماعی که از معنا تهی شده، پرداختن به سینمایی که فُرم آن وام گرفته از طبیعت باشد، کاستی­‌های بی‌­شمار اقتصادی را در گوش‌­های سنگین‌شده فریاد کشیده و کاملاً شفاف در پیشگاه چشم‌­هایی که نمی‌­خواهند با واقعیت روبه‌رو شوند، به نمایش در خواهد آمد.

اینک طبیعت­‌گرایی در نمای بصری، تصویر و تصوری است که از خط‌­خوردگی‌­های ژورنالیستی فاصله می‌گیرد و تنها روایت‌­های صادق را الگو قرار می‌­دهد. هرچند چنین کاری بسیار سخت است، اما برای رسیدن به محتوایی برگرفته از تحقیق و پژوهش، بهتر است به سراغِ خبرهای حقیقی رفت و برای پرداخت نهایی تنها به ذات هنری اندیشه کرد تا اینگونه اثری مستقل متولد شود. دوربینی که بدون سایه وارد روستایی دورافتاده می‌شود و از فقر و آوارگی و بی‌­آبی و از دست رفتن زمین‌­های کشاورزی تصویر ثبت می‌­کند، توانسته بدونِ دخالت افکار شبه­‌روشنفکری رایج نقدی ساختارمند در قابِ ژانر بیان کند. حالا یک دغدغه شکل‌ گرفته است که از مشاهده و پرسش­گری آمده و سؤال آن تا نسل‌­های آتی ذهن‌­ها را درگیر خود خواهد کرد. اینکه ژانری همچون مستند بتواند اجتماع، اقتصاد و محیط زیست را حولِ یک محور جمع کند، درکی درست از مشاهده می‌­خواهد و این مشاهده از چشم­‌هایی می‌­آید که داده‌­های محیطی را به‌صورت کاملاً ارگانیک به مرحلهٔ پرسش رسانده است و دیگر خبری از برداشت شخصی نیست.

در مباحث مختلف ادبی و فلسفی برداشت هرمنوتیک بسیار رایج است، اما رسیدن به چنین نگاهی که عمیق است و بدون قضاوت روایت می‌­شود، کار هر­کس و در یک زمان مشخص نبوده و نیست. برای مثال «افرا، یا روز می‌گذرد» نمایشنامه‌ای به قلمِ استاد «بهرام بیضایی» دارای چنین نگاهی است و یا در اغلب آثار استاد «عباس کیارستمی» می‌­توانیم مستندی اکولوژیک را ببینیم که دارای روایت یا قصه هم هستند. برای مثال می‌­توان بارها فیلم «باد ما را خواهد برد» را تماشا کرد. در فرمتِ چنین نگاهی آثار مستند کمی در جهان ساخته شده‌­اند.

اثری که بتواند آوارگی هزاران کودک ساکن آفریقا یا آسیای شرق را به شایستگی به تصویر بنشاند تا ذهن‌­های به‌خواب‌رفته در جهان هم بدانند که می­‌شود فقط برای تصاحب زمین­‌های بکر مانده، میلیون‌دلاری خرج نکرد و آن کودکان تشنه و پا­برهنه را نیز هم فارغ از جلوه‌­گری دید. اما امان از رسانه‌هایی که در خدمت جریان‌­های قدرت هستند و اجازه نمی‌­دهند تصویر واقعی طبیعت به تمامی انسان‌­ها به‌شکل یکسان برسد. اینجاست که فیلمسازی اکولوژیک می‌­تواند در راستای به تصویر کشاندن حقیقت بدون هیچ روتوشی، نقش اصلی خود را به‌عنوان یک سازندهٔ مسئله­‌دار ایفا کند. در هیاهویی که این روزها در بین جنگ و خشونت خاورمیانه را دربرگرفته است، هستند روستاهایی که یک هفته در میان از آب آشامیدنی سالم برخوردار می‌­شوند.

در مورد یک قارهٔ دیگر سخن نمی­‌گویم؛ همین­‌جا از صبح نیشابور تا غروبِ طلایی لرستان و کردستان بسیاری از جوامع محلی زیستن در یک محیطِ سرشار از تنش را تجربه می‌­کنند. همچنین، وجود تولیدات حیوانی و حتی گیاهی در همین سرزمین خودمان چنان با انواع آلودگی و سموم گوناگون در هم­ آمیخته است که زندگی در شهرها هم دیگر امن نیست. آلودگی هوا هم که در کلانشهرها سال‌هاست سلامتی شهروندان را به سرطان نزدیک و نزدیک‌­تر می‌­کند. همین موضوع می‌­تواند از سؤال‌­های بی‌­پاسخ عصر ما باشد که چرا محصولات گیاهی را با سمومی خطرناک آبیاری می‌­کنند؟ حجم بسیاری از آنتی‌بیوتیک‌ها در دامپروری‌­ها چه می‌­کند؟ و یا چرا درصد فلزات سنگین در لبنیات بالاتر از میانگین جهانی است؟ و سؤالات دیگری که تنها یک فیلمساز دغدغه‌­مند می‌­تواند با کمک دانش اکولوژی پاسخی درخور و بصری به آنها بدهد. اما پاسخ اکثر فیلمسازان داری یک اشتراک ابهام‌­آلود است؛ نمی‌­گذارند حقایق محیطی به تصویر کشیده شود. به‌راستی چقدر مستند داریم که تاکنون ساخته نشده است؟

@payamema