✍ #دمی_با_رضا_بابایی
⚡️عاشورا و واقعیتهای ثانوی
میزگرد کتاب سال عاشورایی🔻
🔹هر جامعهای در هر دورهای حق دارد از سرمایههای تاریخی خود استفاده کند. اینکه الان قرائت انقلابی از عاشورا درست یا غلط است، بحثی انحرافی است. چه سودی دارد که بگوییم عاشورا را باید تفسیر انقلابی کرد یا تفسیر حقوق بشری یا توصیههای دیگر بکنیم؟ مراحل و پارادایمهای اجتماعی در هر دورهای نیازهایی دارد و برای برآوردن نیازهای خود، سراغ سرمایههای تاریخی و اجتماعیاش میرود. کار آکادمیک و مطالعات تاریخی پژوهشگران، تأثیر چندانی در سمتوسوی جامعه ندارد.
🔹فرض کنید: در سال 57، در راهپیماییهای تاسوعا و عاشورا، بزرگترین و دقیقترین محققان یا اصلاً خود امام حسین(ع) میآمدند و میگفتند: این چه کاری است که شما میکنید؟ ماجرای عاشورا این نبود. چیز دیگری بود.آیا به نظر شما صدایشان به گوشها میرسید؟ اگر همین امروز پیامبر(ص) تشریف بیاورند و بگویند که تا اینجا هر چه دربارۀ من و دین من گفتید، اشکالی ندارد؛ ولی من الان ده جمله به شما میگویم که همۀ اسلام در آن جملات جمع است و بیش از این نیست. شما را به خدا کم و زیادش نکنید. به نظر من پنجاه سال نمیگذرد که آنقدر روی این ده جمله بحث و گفتوگو و تفسیر و تأویل و بازخوانی و قرائتسازی میشود که آن جملات به حاشیه میروند.
🔹ادیان همانطور که تأثیر میگذارند، تأثیر هم میپذیرند. اینکه در تاریخ چه اتفاقی افتاده است، به مورخان مربوط است. جامعه کار خود را میکند. امروز چون حقوق بشر و تعامل بین کشورها و دینها و گروهها مقبول افتاده و سکه رایج شده است، عدهای ذرهبین در دست گرفتهاند و میگردند تا ببیند که امام حسین(ع) در کجا حرف از صلح زده یا کجا مراقب بوده است که خونی ریخته نشود یا در کجا از در مذاکره وارد شده است. چرا این حرفها دیروز نبود؟ آیا انسانیتر و حقوق بشریتر از قرائت آقای طالقانی از اسلام داریم؟ چرا ایشان آن موقع چنین حرفهایی دربارۀ عاشورا نزد؟ چرا شریعتی از عاشورا، نهضتی شبیه انقلابهای قرن بیستمی ساخت؟ چون فهم فراتاریخی در حد محال است.
🔹پارادایم شیفت، خدایگان جامعه است. اینها به جامعه میگویند که مثلاً به چه چیزی بیشتر بیندیشد و به کدام سو برود و چه آرمانهایی را برجسته کند. پارادایمها اگر مغلوب شوند، مغلوب پارادایمی دیگر میشوند. حالا اینکه پارادایم غالب، از کجا و از کدام بستر برمیخیزد، بحث دیگری است. عوامل و علل و زمینههای متعدد و بسیار متاوت و متکثر دارد. عدهای جان بر کف در گوشۀ کتابخانهها مینشینند و کار خود را میکنند و تحقیقات خود را دارند، اما زمام امور در دست آنها نیست. ممکن است امروز کسی تحقیقاتی داشته باشد که باب ذائقة دهۀ پنجاه دربارۀ عاشورا باشد؛ اما دیگر آن اثر را ندارد. خلاصه اینکه که خود عاشورا الهامبخش حقوق بشر یا جهاد یا عملیات استشهادی نیست. نیاز ماست که عاشورا را اینگونه تفسیر میکند. عاشورا واقعیتی دارد که تحقیقات و تأملات ما ممکن است به آن نزدیک شود یا دور؛ اما واقعیت ثانوی بر تحقیقات علمی استوار نیست. اگر میگوییم عاشورا در سرنوشت ما مؤثر است، به این معنا است که آنچنان را آنچنانتر تر میکند.
🔹به نظرم پژوهشگران و عاشوراپژوهان همانند سوزنبان میتوانند در مسیر قطار دینشناسی اثر بگذارند؛ اما اینکه جامعه هم سوار این قطار بشود یا نه، به خیلی چیزهای دیگر بستگی دارد که شاید یکی از کمفروغترین آنها تحقیقات علمی است.
🆔 @Sayehsokhan
⚡️عاشورا و واقعیتهای ثانوی
میزگرد کتاب سال عاشورایی🔻
🔹هر جامعهای در هر دورهای حق دارد از سرمایههای تاریخی خود استفاده کند. اینکه الان قرائت انقلابی از عاشورا درست یا غلط است، بحثی انحرافی است. چه سودی دارد که بگوییم عاشورا را باید تفسیر انقلابی کرد یا تفسیر حقوق بشری یا توصیههای دیگر بکنیم؟ مراحل و پارادایمهای اجتماعی در هر دورهای نیازهایی دارد و برای برآوردن نیازهای خود، سراغ سرمایههای تاریخی و اجتماعیاش میرود. کار آکادمیک و مطالعات تاریخی پژوهشگران، تأثیر چندانی در سمتوسوی جامعه ندارد.
🔹فرض کنید: در سال 57، در راهپیماییهای تاسوعا و عاشورا، بزرگترین و دقیقترین محققان یا اصلاً خود امام حسین(ع) میآمدند و میگفتند: این چه کاری است که شما میکنید؟ ماجرای عاشورا این نبود. چیز دیگری بود.آیا به نظر شما صدایشان به گوشها میرسید؟ اگر همین امروز پیامبر(ص) تشریف بیاورند و بگویند که تا اینجا هر چه دربارۀ من و دین من گفتید، اشکالی ندارد؛ ولی من الان ده جمله به شما میگویم که همۀ اسلام در آن جملات جمع است و بیش از این نیست. شما را به خدا کم و زیادش نکنید. به نظر من پنجاه سال نمیگذرد که آنقدر روی این ده جمله بحث و گفتوگو و تفسیر و تأویل و بازخوانی و قرائتسازی میشود که آن جملات به حاشیه میروند.
🔹ادیان همانطور که تأثیر میگذارند، تأثیر هم میپذیرند. اینکه در تاریخ چه اتفاقی افتاده است، به مورخان مربوط است. جامعه کار خود را میکند. امروز چون حقوق بشر و تعامل بین کشورها و دینها و گروهها مقبول افتاده و سکه رایج شده است، عدهای ذرهبین در دست گرفتهاند و میگردند تا ببیند که امام حسین(ع) در کجا حرف از صلح زده یا کجا مراقب بوده است که خونی ریخته نشود یا در کجا از در مذاکره وارد شده است. چرا این حرفها دیروز نبود؟ آیا انسانیتر و حقوق بشریتر از قرائت آقای طالقانی از اسلام داریم؟ چرا ایشان آن موقع چنین حرفهایی دربارۀ عاشورا نزد؟ چرا شریعتی از عاشورا، نهضتی شبیه انقلابهای قرن بیستمی ساخت؟ چون فهم فراتاریخی در حد محال است.
🔹پارادایم شیفت، خدایگان جامعه است. اینها به جامعه میگویند که مثلاً به چه چیزی بیشتر بیندیشد و به کدام سو برود و چه آرمانهایی را برجسته کند. پارادایمها اگر مغلوب شوند، مغلوب پارادایمی دیگر میشوند. حالا اینکه پارادایم غالب، از کجا و از کدام بستر برمیخیزد، بحث دیگری است. عوامل و علل و زمینههای متعدد و بسیار متاوت و متکثر دارد. عدهای جان بر کف در گوشۀ کتابخانهها مینشینند و کار خود را میکنند و تحقیقات خود را دارند، اما زمام امور در دست آنها نیست. ممکن است امروز کسی تحقیقاتی داشته باشد که باب ذائقة دهۀ پنجاه دربارۀ عاشورا باشد؛ اما دیگر آن اثر را ندارد. خلاصه اینکه که خود عاشورا الهامبخش حقوق بشر یا جهاد یا عملیات استشهادی نیست. نیاز ماست که عاشورا را اینگونه تفسیر میکند. عاشورا واقعیتی دارد که تحقیقات و تأملات ما ممکن است به آن نزدیک شود یا دور؛ اما واقعیت ثانوی بر تحقیقات علمی استوار نیست. اگر میگوییم عاشورا در سرنوشت ما مؤثر است، به این معنا است که آنچنان را آنچنانتر تر میکند.
🔹به نظرم پژوهشگران و عاشوراپژوهان همانند سوزنبان میتوانند در مسیر قطار دینشناسی اثر بگذارند؛ اما اینکه جامعه هم سوار این قطار بشود یا نه، به خیلی چیزهای دیگر بستگی دارد که شاید یکی از کمفروغترین آنها تحقیقات علمی است.
🆔 @Sayehsokhan
✍ #دمی_با_رضا_بابایی
اینک دشمن
نمیدانم در کتاب ناسخ التواریخ بود یا کتابی دیگر که خواندم: در یکی از جنگهای دورۀ ساسانیان، فرمانده ایرانی، روی به سپاهیان خود کرد و انگشت اشارت به سوی دشمن، و سخنی به این مضمون گفت: ای پهلوانان ایرانزمین، اگر شیر مادر نوشیدهاید، اگر بر سفرۀ پدر نشستهاید، اگر مام میهن را دوست دارید، اگر خون غیرت در رگهای شماست، اگر دشمن میجویید تا خون او بریزید، اگر لاف و گزاف نمیگفتید که با دشمن چنین و چنان خواهیم کرد، اینک دشمن!
بیش از بیست سال است که در ایران، عقل و تدبیر دست اشارت به سوی خشکسالی و کمآبی دراز کرده است و در گوش مسئولان کشور فریاد میکشد که اگر نمیخواهید در آیندهای بس نزدیک، به ایران، کویر ایران بگویند، و اگر غیرت دشمنستیزی در شماست، اینک دشمن.
۹۶/۷/۱۵
🆔 @Sayehsokhan
اینک دشمن
نمیدانم در کتاب ناسخ التواریخ بود یا کتابی دیگر که خواندم: در یکی از جنگهای دورۀ ساسانیان، فرمانده ایرانی، روی به سپاهیان خود کرد و انگشت اشارت به سوی دشمن، و سخنی به این مضمون گفت: ای پهلوانان ایرانزمین، اگر شیر مادر نوشیدهاید، اگر بر سفرۀ پدر نشستهاید، اگر مام میهن را دوست دارید، اگر خون غیرت در رگهای شماست، اگر دشمن میجویید تا خون او بریزید، اگر لاف و گزاف نمیگفتید که با دشمن چنین و چنان خواهیم کرد، اینک دشمن!
بیش از بیست سال است که در ایران، عقل و تدبیر دست اشارت به سوی خشکسالی و کمآبی دراز کرده است و در گوش مسئولان کشور فریاد میکشد که اگر نمیخواهید در آیندهای بس نزدیک، به ایران، کویر ایران بگویند، و اگر غیرت دشمنستیزی در شماست، اینک دشمن.
۹۶/۷/۱۵
🆔 @Sayehsokhan