نشر سایه سخن
9.75K subscribers
12.8K photos
4.65K videos
269 files
3.64K links


📚📚کتابخانه ای همراه؛
همراه با شما تا هنر زندگی🌹🌹

خرید کتاب:
⬇️⬇️⬇️⬇️
www.sayehsokhan.com

📚ثبت سفارش مستقیم کتاب در دایرکت اینستاگرام:
👇👇👇👇
https://b2n.ir/s05391

آدرس: خ 12فروردین، کوچه بهشت آیین، پ 19 همکف
تلفن:66496410
Download Telegram
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
📣 #اطلاعیه

از جمعه‌، اول تیرماه، درس‌گفتار آنلاینِ مصطفی ملکیان با عنوانِ
«اخلاقِ اسپینوزا»

در محیط اسکای‌روم برگزار خواهد شد.

زمان و مدت برگزاری دوره:‌ ۴ جلسه

جمعه‌ها از ساعت ۱۸ تا ۲۰

لینک ثبت‌نام (فیلترشکن را خاموش کنید و ترجیحاً لینک زیر را کپی و در محیط گوگل باز کنید):

⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️
https://evnd.co/Ebj7x

@MalekianMedia

🆔 @sayehsokhan
🎙#کتاب_صوتی: #وقتی_نیچه_گریست

نویسنده: #اروین_د_یالوم
👩🏻‍🏫مترجم: سپیده حبیب
👨🏻‍💼گوینده: آرمان سلطان زاده
📻ناشر صوتی: آوانامه
📔ناشر متنی: نشر قطره

#قسمت_بیستم

@bankema

🆔 @Sayehsokhan

⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
‏دکتر شفیعی کدکنی:

بی غیرتی ما بود که آرشیوی از صدای ملک الشعرای بهار نداریم.
"وقتی بهار فوت کرد" 25 سال بود‌ که ضبط صدا در ایران سابقه داشت ولی از شاعری به این عظمت صدایی باقی نمانده در حالی که می‌شد‌ داشته باشیم؛ ما کم همتیم...

@ahaliye_eshgh

🆔️ @sayehsokhan
@sokhanranihaa
@sokhanranihaa
🔊فایل صوتی

گفت‌وگوی جمعی از دوستان با مصطفی ملکیان

۳۱ فروردین ۱۴۰۳، بوکلند ارم شیراز

@sokhanranihaa
@MalekianMedia

🆔 @sayehsokhan
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
برای دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی

مراد اهل دل روزگار یافتمش
به خلق و خوی چو خرّم‌بهار یافتمش

حمیدخصلت و آزادمرد و مردم‌دوست
کریم‌طبع و کرامت‌شعار یافتمش

مقیم کوی قناعت رها ز حرص و حسد
به قاف عزّت سیمرغ‌وار یافتمش

مدار مردی و معیار مردمی با دوست
به حال خصم مدارامدار یافتمش

درو نظر چو به چشم دل و درون کردم
چو روشن‌آینه‌یی بی‌غبار یافتمش

رها ز قید رعونت گسسته بند غرور
از اهل فضل و کرم یادگار یافتمش

ضمیر پاکش خورشیدوار نورافشان
به روشنایی آیینه‌وار یافتمش

امین قول بزرگان به نقل و نقد و نظر
بدیع‌کار و بدایع‌نگار یافتمش

شجاع و شیردل و استوار و پابرجای
برابر ستم نابکار یافتمش

فرشته‌خوی و جوانمرد و پایدار به عهد
به عهد و پیمان بس استوار یافتمش

یگانه در نظر و نقد و در فنون سخن
یگانه‌داور این روزگار یافتمش

عجب مدار که من دوست دارمش چون جان
به دوستی زر کامل‌عیار یافتمش

یکی منم ز محبّان بی‌ریایش من
که از فنون ریا برکنار یافتمش

کمال مکرمت و مردمی درو دیدم
مدار فضل و فضیلت‌مدار یافتمش

دگر نکرده ره مردمی و در همه حال
به مهر و آذر چون نوبهار یافتمش

کریم‌طبع و کرامت‌خصال و دوست‌نواز
به دوستی و کرم پایدار یافتمش

نگاه کن به کمال مروّت و کرمش
که پیش خصمان چون دوستار یافتمش

یگانه دیده‌ام او را به یاری یاران
به صدق و یاری چون یار غار یافتمش

مظاهر مصفا

🆔 @sayehsokhan
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
👤 صحبت‌های آقای #دکتر_محمد_خدایاری_فرد مترجم کتاب #بر_قله_اقتدار درباره لزوم حضور روانشناس در تمام مراحل زندگی افراد (حتی از بدو تولد)

📗 کتاب بر قله اقتدار

🆔 @sayehsokhan
🎙#کتاب_صوتی: #وقتی_نیچه_گریست

نویسنده: #اروین_د_یالوم
👩🏻‍🏫مترجم: سپیده حبیب
👨🏻‍💼گوینده: آرمان سلطان زاده
📻ناشر صوتی: آوانامه
📔ناشر متنی: نشر قطره

#قسمت_بیست_و_یکم

@bankema

🆔 @Sayehsokhan

⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
«من مُرید نگیرم، شیخ می‌گیرم»

(شمس و شکارِ مولوی)

عرفای بزرگ را از منظری به دو گروه ‌می‌توان طبقه‌بندی‌کرد: گروهِ بی‌شماری از آنان شاگردپرور‌اند و زمره‌ای دیگر، که در اقلیت نیز هستند، شاگردگریز.
شگفت آن‌که مولوی و شمس با همهٔ اتّحاد جانی که داشتند از این منظر با هم تفاوتی آشکار دارند. مولانا، به‌رغمِ همهٔ طعن و تعریضی که نثارِ شیخکانِ مریدپرور و مزوّر می‌کند، خود پیری است اگرچه وارسته اما مریدپرور‌. او پس از کسبِ معارف و طیّ مدارج، ترکِ وقارِ سجاده‌نشینی و فقاهت و دانشمندی کرد و مریدِ شمس شد. اما جانِ رقصان و پرّانِ شمس، به تنگنای مرسومِ رابطهٔ مرید و مرادی تن‌درنمی‌داد. او به روایتِ افلاکی، حتی مولانا و کسانش را از مطالعهٔ معارفِ «مولانای بزرگ» (بهاءولد) برحذرمی‌داشت. شمس مریدپرور نبود و چنان‌که از مقالاتِ او نیز برمی‌آید، مولانا شکاری بوده استثنایی که صیدش کرد و به پروراندنش همت‌گماشت: «من مرید نگیرم؛ مرا بسیار در‌پیچ‌کردند که مرید شویم و خرقه بده، گریختم. در عقبم آمدند منزلی و آن‌چه آوردند آن‌جا ریختند؛ و فایده نبود و رفتم. من مرید نگیرم. من شیخ می‌گیرم؛ آن‌گاه نه هر شیخی، شیخِ کامل!» (مقالاتِ شمس، به‌تصحیحِ استاد موحّد، انتشاراتِ خوارزمی،ج ۱: ۲۲۶).

شمس جویای جان‌هایِ عاشق بوده‌ نه درپیِ مراتبِ شیخی و مرادی. ازهمین‌رو جایی می‌گوید خاکِ کفشِ عاشقانِ راستین را به سرِ مشایخِ روزگار نمی‌دهم (۱: ۹۱). و نکته آن‌جا است که مولانا، این جانِ شوریده، در معیارهای مرسوم، خود شیخی کامل بود هنگامی که مریدِ شمس شد. در نگاهِ شمس، شیخْ هستی است و مریدْ نیستی؛ و مریدی که نیست نشود، مرید نباشد (ج۲: ۱۴۱).
این نکته نیز گفتنی است که شمس اگرچه به چنبرهٔ شیخی تن‌در‌نمی‌دهد اما درعینِ‌حال با‌ اعتمادِ به‌نفسِ بالایی می‌گوید هرکه یک‌بار مرا ببیند، مریدیِ دیگران را رها کند (۱: ۷۴).
نیز درست است که حضورِ قاطعِ شمس، سراسرغزلیاتِ مولانا را فراگرفته، اما از دیگرسو حضورِ مولانا در مقالاتِ شمس نیز حضوری است بسیار چشم‌گیر. شمس به هر مناسبتی یادی از مولانا می‌کند و نامِ مولانا وردِ زبانِ او است. عباراتی از این دست در مقالات فراوان است:
اگر مولانا میلِ شنیدن نداشته‌باشد، نمی‌گویم (۲: ۱۵۷). «من صدرِ اسلام، مولانا را گویم» (۱: ۱۱۱).
هرچه می‌شنوید از صدقهٔ سرِ حضورِ مولانا است (۲: ۱۳۱).
«با هیچ خلق سخن نگفته‌ام الّا با مولانا» (۲: ۱۴۱).
در رُبعِ مسکون، کسی هم‌چون مولانا یافت‌نمی‌شود (۲: ۱۳۳).

شمس چندین بار نیز اشاره‌کرده، این‌گونه که به هوای مولانا بازگشته‌ام، اگر پدرم سر از خاک برمی‌کرد، دمشق و حلب را به شوقِ دیدارش ترک‌نمی‌کردم (۱: ۱۶۸ و ۲: ۱۵۸).

در عبارتِ زیر به روشنی جایگاهِ
مولوی در نگاهِ شمس آشکار است:

«آبی بودم بر خود می‌جوشیدم و می‌پیچیدم و بوی‌می‌گرفتم؛ تا وجودِ مولانا بر من زد؛ روان شد؛ اکنون می‌رود خوش و تازه و خرّم» (۱: ۱۴۲).

احمدرضا بهرام‌پور

🆔 @sayehsokhan