📚 #برشی_از_کتاب : #معلم_مدرسه_کیفی
✍️ اثر: #دکتر_ویلیام_گلسر
👌 ترجمه: #دكتر_علی_صاحبی و #دکتر_عاطفه_سلطانی_فر
📇 انتشارات: #سایه_سخن
🆔 @Sayehsokhan
✍️ اثر: #دکتر_ویلیام_گلسر
👌 ترجمه: #دكتر_علی_صاحبی و #دکتر_عاطفه_سلطانی_فر
📇 انتشارات: #سایه_سخن
🆔 @Sayehsokhan
بلند شدم و با خوشامدگویی و برخوردی گرم کار را آغازکردم. ترزا از انرژی و شوق من برای دیدارش متعجب شده بود. اولین درمان گر وی نبودم و او عادت داشت از افسردگی کردنش برای غلبه بر مصاحبه و در صورت امکان خالی کردن جلسه مشاوره از هر گونه امیدواری بهره گیرد. با نگاهی متعجب نشست و به من خیره شد.
با صدایی بلند و پرانرژی گفتم:" خوشحالم که اینجا هستید. برای تعیین وقت ملاقات مشکلی نداشتید؟"
انتظار چنین پرسشی را نداشت. توقع داشت داستانی طولانی را به همراه احساس وحشتناکش شرح دهد. اندکی گذشت تا توانست خود را با این وضعیت هماهنگ کند. فقط لبخند زدم و منتظر ماندم.
"نه! واقعا نه. سه هفته انتظار کشیدم، ولی ژانت که مددکار من است، گفت از این طولانی تر نخواهد شد."
📚 #برشی_از_کتاب : #تئوری_انتخاب_در_اتاق_مشاوره
📘#نام_اصلی:
#Counseling_with_choice_theory #the_new_reality_therapy
✍️ اثر: #دکتر_ویلیام_گلسر
👌 ترجمه: #دکتر_علی_صاحبی و #دکتر_عاطفه_سلطانی_فر
📖 صفحه: 220
📇 انتشارات: #سایه_سخن
🆔 @Sayehsokhan
با صدایی بلند و پرانرژی گفتم:" خوشحالم که اینجا هستید. برای تعیین وقت ملاقات مشکلی نداشتید؟"
انتظار چنین پرسشی را نداشت. توقع داشت داستانی طولانی را به همراه احساس وحشتناکش شرح دهد. اندکی گذشت تا توانست خود را با این وضعیت هماهنگ کند. فقط لبخند زدم و منتظر ماندم.
"نه! واقعا نه. سه هفته انتظار کشیدم، ولی ژانت که مددکار من است، گفت از این طولانی تر نخواهد شد."
📚 #برشی_از_کتاب : #تئوری_انتخاب_در_اتاق_مشاوره
📘#نام_اصلی:
#Counseling_with_choice_theory #the_new_reality_therapy
✍️ اثر: #دکتر_ویلیام_گلسر
👌 ترجمه: #دکتر_علی_صاحبی و #دکتر_عاطفه_سلطانی_فر
📖 صفحه: 220
📇 انتشارات: #سایه_سخن
🆔 @Sayehsokhan