This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
**از قیل و قال مدرسه بگریز**
از قیل و قال مدرسه گریختم، از ترشرویی تختهسیاه و از تلخ وشی درسهایی که به کار نمیآمد.
اوراق را به آب شستم: برگههای امتحانی را، مدرکهای تحصیلی را، نامههای اداری را و بخشنامههای دفتری را…
حالا کلاسی دارم کنار رودخانه، زیر درخت گردو, رو به روی کوه، حالا بر نیمکتی مینشینم که تنش، تنه درخت گیلاس است و جانش از چهل بهار و تابستان.
من آن آموزگارم که از خلاف آمدِ عادت، کام میطلبم و از زلفهای پریشان، کسب جمعیت میکنم.
حالا من دانشآموزانی دارم که همه تن چشماند و سرانگشتهایشان قلم و سرتاسر زمین دفتر مشقشان.
آنها بر آب مینویسند و با خون خویش.
آنها فرسنگ فرسنگ از بیابان میگذرند تا به مشتی آب برسند، همانها که شبان روزان در راهند تا یک گام، فقط یک گام جلوتر بروند…
ما از قفس تنگ چهارجوابیها بیرون آمدیم تا به جواب مفصل و تشریحی چزندگی برسیم.
ما درسی جز زیستن نمیخوانیم…
✍️ #عرفان_نظرآهاری
#مدرسه_نورونار
@erfannazarahari
🆔 @Sayehsokhan
از قیل و قال مدرسه گریختم، از ترشرویی تختهسیاه و از تلخ وشی درسهایی که به کار نمیآمد.
اوراق را به آب شستم: برگههای امتحانی را، مدرکهای تحصیلی را، نامههای اداری را و بخشنامههای دفتری را…
حالا کلاسی دارم کنار رودخانه، زیر درخت گردو, رو به روی کوه، حالا بر نیمکتی مینشینم که تنش، تنه درخت گیلاس است و جانش از چهل بهار و تابستان.
من آن آموزگارم که از خلاف آمدِ عادت، کام میطلبم و از زلفهای پریشان، کسب جمعیت میکنم.
حالا من دانشآموزانی دارم که همه تن چشماند و سرانگشتهایشان قلم و سرتاسر زمین دفتر مشقشان.
آنها بر آب مینویسند و با خون خویش.
آنها فرسنگ فرسنگ از بیابان میگذرند تا به مشتی آب برسند، همانها که شبان روزان در راهند تا یک گام، فقط یک گام جلوتر بروند…
ما از قفس تنگ چهارجوابیها بیرون آمدیم تا به جواب مفصل و تشریحی چزندگی برسیم.
ما درسی جز زیستن نمیخوانیم…
✍️ #عرفان_نظرآهاری
#مدرسه_نورونار
@erfannazarahari
🆔 @Sayehsokhan