خلل از این است
که خدا را به نظرِ محبت نمی نگرند،
به نظرِ علم می نگرند
و به نظرِ معرفت
و به نظرِ فلسفه!
نظرِ محبّت کارِ دیگر است.
#شمس_تبریزی
#مقالات
@rahi_be_rahaei
🆔 @SayehSokhan
که خدا را به نظرِ محبت نمی نگرند،
به نظرِ علم می نگرند
و به نظرِ معرفت
و به نظرِ فلسفه!
نظرِ محبّت کارِ دیگر است.
#شمس_تبریزی
#مقالات
@rahi_be_rahaei
🆔 @SayehSokhan
اگر معشوقی نیافتی چوبی بتراش و معشوقت کن
Mostafa Malekian
🔹اگر معشوق نیافتی چوبی را بتراش و معشوقِ خود قرار بده ( #شمس_تبریزی)
#مصطفی_ملکیان 👤
#منیت
#ایگو
#دیگر_گزینی
#ایثار
#اخلاقی_زیستن
@rahi_be_rahaei
🆔 @SayehSokhan
#مصطفی_ملکیان 👤
#منیت
#ایگو
#دیگر_گزینی
#ایثار
#اخلاقی_زیستن
@rahi_be_rahaei
🆔 @SayehSokhan
پیش ما کسی یک بار مسلمان نشود
مسلمان می شود و کافر می شود
و باز مسلمان...
و هر بار از او چیزی بیرون می آید
تا آنوقت که کامل شود
#شمس تبریزی
@noktehaymanavi
🆔 @sayehsokhan
مسلمان می شود و کافر می شود
و باز مسلمان...
و هر بار از او چیزی بیرون می آید
تا آنوقت که کامل شود
#شمس تبریزی
@noktehaymanavi
🆔 @sayehsokhan
مرد آن باشد که در ناخوشی خوش باشد و در غم شاد
زیرا که داند که آن مراد در بی مرادی همچنان پیچیده است
در آن بی مرادی امید مراد است و در آن مراد غصه رسیدن بی مرادی
#شمس تبریزی
(بر قامت آفتاب)
@noktehaymanavi
🆔 @SayehSokhan
زیرا که داند که آن مراد در بی مرادی همچنان پیچیده است
در آن بی مرادی امید مراد است و در آن مراد غصه رسیدن بی مرادی
#شمس تبریزی
(بر قامت آفتاب)
@noktehaymanavi
🆔 @SayehSokhan
او را که از "خود" پُر است، صدهزار پیغامبر نتوانند تُهی کردن.
📓مقالات شمس
#سروش_مولانا
#مولانا
#شمس_تبریزی
#مقالات_شمس
@sorooshemewlana
🆔 @Sayehsokhan
📓مقالات شمس
#سروش_مولانا
#مولانا
#شمس_تبریزی
#مقالات_شمس
@sorooshemewlana
🆔 @Sayehsokhan
این که شخصی, شخصی را دوست می دارد و از او مدد می گیرد, آخر این مدد از لطف و احسان و علم و فکر و ذکر و از شادی و غم او می گیرد, این جمله در عالم لامکان است و او دم به دم از این معانی مدد می گیرد و متاثر می شود.
#فیه_ما_فیه مولانا
مولانای جان در این جمله ظاهرا ساده ولی باطنا عمیق, در مورد خاصیتی در عالم معنا و روح سخن می گویند و آن هم نوعی تاثیرگذاری روحی ناشی از ارتباط فکری و عاطفی می باشد.
اگر بخواهیم با مثال این قضیه را توضیح دهیم:
در شیمی پدیده ای داریم به نام "اسمز". بدین صورت که دو مایع با غلظت های متفاوت که با یک حائل جزئی در کنار هم قرار می گیرند, کم کم شروع به تبادل فیزیکی می کنند تا جایی که غلظت دو مایع با هم یکسان می شود.
این اتفاق در مورد حوزه فکری و عاطفی انسان ها نیز رخ می دهد. بدین صورت که دو نفر که نزدیک هم باشند یا حتی دور باشند ولی به هم فکر کنند و نسبت به هم احساسات شدید داشته باشند, امواج فکری و سطح آگاهی یکدیگر را تحت تاثیر قرار می دهند.
این در مورد انسان هایی که از دنیا رفته اند نیز صادق است زیرا روح و حوزه فکری و آگاهی آنها همواره در هستی وجود دارد.
جالب تر اینکه حتی همسران و دوستان خیلی قدیمی که مدت زیادی در این حوزه با هم بوده اند, به راحتی می توانند تشخیق دهند همسر خود یا دوست خود در چه وضعیتی قرار دارد.
این حالت را والدین نسبت به فرزندان خود نیز دارند.
#شمس_تبریزی نیز در این رابطه می فرمایند:
"همنشین, تو را در عالم خویش کشد".
پس آگاه باشیم با چه کسانی زندگی میکنیم, چه کسانی را دوست داریم, به چه کسانی فکر میکنیم,
زیرا
کم کم شبیه آنها می شویم.
🆔 @Sayehsokhan
#فیه_ما_فیه مولانا
مولانای جان در این جمله ظاهرا ساده ولی باطنا عمیق, در مورد خاصیتی در عالم معنا و روح سخن می گویند و آن هم نوعی تاثیرگذاری روحی ناشی از ارتباط فکری و عاطفی می باشد.
اگر بخواهیم با مثال این قضیه را توضیح دهیم:
در شیمی پدیده ای داریم به نام "اسمز". بدین صورت که دو مایع با غلظت های متفاوت که با یک حائل جزئی در کنار هم قرار می گیرند, کم کم شروع به تبادل فیزیکی می کنند تا جایی که غلظت دو مایع با هم یکسان می شود.
این اتفاق در مورد حوزه فکری و عاطفی انسان ها نیز رخ می دهد. بدین صورت که دو نفر که نزدیک هم باشند یا حتی دور باشند ولی به هم فکر کنند و نسبت به هم احساسات شدید داشته باشند, امواج فکری و سطح آگاهی یکدیگر را تحت تاثیر قرار می دهند.
این در مورد انسان هایی که از دنیا رفته اند نیز صادق است زیرا روح و حوزه فکری و آگاهی آنها همواره در هستی وجود دارد.
جالب تر اینکه حتی همسران و دوستان خیلی قدیمی که مدت زیادی در این حوزه با هم بوده اند, به راحتی می توانند تشخیق دهند همسر خود یا دوست خود در چه وضعیتی قرار دارد.
این حالت را والدین نسبت به فرزندان خود نیز دارند.
#شمس_تبریزی نیز در این رابطه می فرمایند:
"همنشین, تو را در عالم خویش کشد".
پس آگاه باشیم با چه کسانی زندگی میکنیم, چه کسانی را دوست داریم, به چه کسانی فکر میکنیم,
زیرا
کم کم شبیه آنها می شویم.
🆔 @Sayehsokhan
اگر طبیبی را گویند که
علاج این رنجور میکنی،
چرا علاج پدرت نکردی که بمُرد؟
و علاج فرزندت نکردی؟
و مصطفی را گویند
چرا عمت را که بولهب است،
از تاریکی برون نیاوردی؟
جواب گوید:
که رنجهایی است که قابل علاج نیست؛
مشغول شدنِ طبیب بدان جهل باشد.
و رنجهایی است که قابل علاج است؛
ضایع گذاشتن آن بیرحمی باشد.
یکی در زمینی چیزی میکارد،
او را گویند چرا در آن زمینها که پهلوی خانه تست نکاشتی؟
زیرا شوره بود، لایق نبود.
#شمس_تبریزی🌸🌸🌸🌸🌸
🆔@Sayehsokhan
علاج این رنجور میکنی،
چرا علاج پدرت نکردی که بمُرد؟
و علاج فرزندت نکردی؟
و مصطفی را گویند
چرا عمت را که بولهب است،
از تاریکی برون نیاوردی؟
جواب گوید:
که رنجهایی است که قابل علاج نیست؛
مشغول شدنِ طبیب بدان جهل باشد.
و رنجهایی است که قابل علاج است؛
ضایع گذاشتن آن بیرحمی باشد.
یکی در زمینی چیزی میکارد،
او را گویند چرا در آن زمینها که پهلوی خانه تست نکاشتی؟
زیرا شوره بود، لایق نبود.
#شمس_تبریزی🌸🌸🌸🌸🌸
🆔@Sayehsokhan
#صرفا_جهت_اندیشیدن
پرسید شرط دوستی با تو چیست؟
فرمود: هر آن که بر آستان ما شود پرسمش تو کیستی؟
اگر گوید من فلانی هستم به حال خود رهایش کنم
و اگر گوید من نمیدانم کیستم، راهنمایش باشم
و اگر گوید من خود نیستم کلامش را میشنوم و اورا به کردارش مینگرم
و چون اورا هیچ یافتم تنهایش گذارم
چرا که هیچ را، نه یار باشد نه نیاز
#شمس_تبریزی
🆔 @Sayehsokhan
پرسید شرط دوستی با تو چیست؟
فرمود: هر آن که بر آستان ما شود پرسمش تو کیستی؟
اگر گوید من فلانی هستم به حال خود رهایش کنم
و اگر گوید من نمیدانم کیستم، راهنمایش باشم
و اگر گوید من خود نیستم کلامش را میشنوم و اورا به کردارش مینگرم
و چون اورا هیچ یافتم تنهایش گذارم
چرا که هیچ را، نه یار باشد نه نیاز
#شمس_تبریزی
🆔 @Sayehsokhan
نخستین نشست از مجموعه درسگفتارهایی دربارهی #شمس_تبریزی
✅ در جامعهای زندگی میکنیم که کارخانه معصومسازی و مقدسبافی است
ایرج شهبازی گفت: از شروط تحقیقات بازخوانی ادبیات و عرفان پرهیز از قداستبخشی و معصومسازی و ستایشگری افراطی است. متاسفانه ما در جامعهای زندگی میکنیم که کارخانه معصومسازی و مقدسبافی است. در این جامعه انسانها به سرعت مقدس میشوند، در طاقچه قرار میگیرند و دیگر دست هیچ کسی به آنها نمیرسد.
در جامعهای زندگی میکنیم که کارخانه معصومسازی و مقدسبافی است
به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، نخستین نشست از سلسله درسگفتارهایی درباره شمس تبریزی با سخنرانی غلامرضا خاکی، مهدی محبتی، و ایرج شهبازی بعد از ظهر چهارشنبه سوم مهر ماه در مرکز فرهنگی شهر کتاب برگزار شد.
در ابتدای این نشست، که قرار است به مدت یک سال، هر چهارشنبه برگزار شود، غلامرضا خاکی به عنوان دبیر نشست، ضمن اشاره به سابقه برگزاری ۱۱ ساله درسگفتارهای مختلف در شهر کتاب، عنوان کرد: درسگفتارهایی که در شهر کتاب برگزار میشود، یک سخنرانی نیست؛ بلکه نحوه بررسی و کندوکاو متنمحور است. یعنی تلاش میشود تا بزرگی از طریق انعکاسی که در متنی از او به یادگار مانده است، بررسی و تحلیل شود.
شناخت شمس تبریزی دشوار است
خاکی ضمن اشاره به شروع درس گفتارهایی درباره شمس تبریزی، در اهمیت این شاعر و عارف گفت: شمس تبریزی از آن جهت که شکلدهنده شخصیت مولانا و به تعبیر دیگری خلقکننده شخصیت مولانا در فرهنگ اسلامی-ایرانی ما است، برای همه ما اهمیت دارد و لازم است که او را بشناسیم. منصفانه، عادلانه و عالمانه حرفهایش را بشنویم و تا آنجا که میسر است، با ترازوی خرد او را مورد سنجش قرار دهیم.
او ادامه داد: شناخت شمس تبریزی دشوار است؛ زیرا متن مستقیم و مرتبط و مستند از او به جای نمانده است و از سوی دیگر شمس تبریزی خود میگوید: «من عادت به نوشتن نداشتم. هرگز. چون نمینویسم، در من میماند و هر لحظه مرا روی دگر میدهد. سخن بهانه است»
دبیر نشست در ادامه به نگاه شمس نسبت به عارفان و بزرگان اشاره کرد و افزود: شمس میگوید شناخت عارفان مشکلتر از شناخت حق است. او این پیام را به ما میدهد که بزرگان را نمیشود در حدود فکری خلاصه کرد و تمامی شناخت از آنها را محدود به برداشتهای شخصی خود دانست. بنابراین شناختن شمس تبریزی که چنین باوری دارد، خیلی دشوار است. طبیعتاً شناخت فردی که ما نمیدانیم کی به دنیا آمده، سرنوشت او چگونه است؟ و تنها مجموعهای از جملات را از او به نام مقالات داریم، یا تنها گزارشی از حضور او در قونیه موجود است، کار بسیار دشواری است.
پس از اشاره خاکی به توجهی که در نیم قرن اخیر در ایران به شمس شده و کتابهایی که درباره او نوشته شده، مهدی محبتی به عنوان اولین سخنران نشست، در مقدمه بحث خود گفت: ما برخی از بزرگان و ادیبان خود را آنقدر بزرگ کردهایم، که عملا خاصیت عملبخشی را از آنها گرفتهایم. نگاه ما باید این باشد که در جهان آشفتهای مثل امروز، که همه روایتهای کلان شکسته شده و هیچ کلانروایتی مثل قدیم بر زندگی و ذهن بشر سلطه ندارد، ما از شمس و مقالات او چگونه میتوانیم برای زندگی امروزمان بهره ببریم. در یک کلام سادهتر شمس تبریزی و مقالات، در این من تنها، با شخصیتی متعارض در جهان امروز، چه پیغامی دارد؟
هنجارشکنیهای شمس فوقالعاده ممتاز است
محبتی در ادامه گفت: اگرچه بیشتر مولانا نور چشم همه ما است، که طبیعی هم هست و ممکن از ۱۰۰ دلیل داشته باشیم که مولانا را بیشتر دوست داشته باشیم، اما بنده به دو دلیل شخصی شمس را بیشتر دوست دارم. یکی اینکه برخلاف مولانا، شمس در گفتن آنچه که فکر میکند درست است، از هیچ چیز نمیترسد؛ یعنی وقتی به حقیقتی میرسد که فکر میکند درست است، هرگز به مخاطب و برداشت او نمیاندیشد. این برخلاف روحیه ملایم مولانا است، که همیشه مخاطب و احتمال رنجش او او را در نظر دارد.
او ادامه داد: نکته دیگری که در شمس هست و در مولانا کمتر دیده میشود، هنجارشکنیها و هنجارستیزیهایی است، که در شمس فوقالعاده ممتاز است، که ما آنها را در ساحت هنجارگریزیهای عرفانی، دینی و عرفی و اجتماعی دستهبندی کردهایم.
🆔 @Sayehsokhan
نخستین نشست از مجموعه درسگفتارهایی دربارهی #شمس_تبریزی
✅ در جامعهای زندگی میکنیم که کارخانه معصومسازی و مقدسبافی است
ایرج شهبازی گفت: از شروط تحقیقات بازخوانی ادبیات و عرفان پرهیز از قداستبخشی و معصومسازی و ستایشگری افراطی است. متاسفانه ما در جامعهای زندگی میکنیم که کارخانه معصومسازی و مقدسبافی است. در این جامعه انسانها به سرعت مقدس میشوند، در طاقچه قرار میگیرند و دیگر دست هیچ کسی به آنها نمیرسد.
در جامعهای زندگی میکنیم که کارخانه معصومسازی و مقدسبافی است
به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، نخستین نشست از سلسله درسگفتارهایی درباره شمس تبریزی با سخنرانی غلامرضا خاکی، مهدی محبتی، و ایرج شهبازی بعد از ظهر چهارشنبه سوم مهر ماه در مرکز فرهنگی شهر کتاب برگزار شد.
در ابتدای این نشست، که قرار است به مدت یک سال، هر چهارشنبه برگزار شود، غلامرضا خاکی به عنوان دبیر نشست، ضمن اشاره به سابقه برگزاری ۱۱ ساله درسگفتارهای مختلف در شهر کتاب، عنوان کرد: درسگفتارهایی که در شهر کتاب برگزار میشود، یک سخنرانی نیست؛ بلکه نحوه بررسی و کندوکاو متنمحور است. یعنی تلاش میشود تا بزرگی از طریق انعکاسی که در متنی از او به یادگار مانده است، بررسی و تحلیل شود.
شناخت شمس تبریزی دشوار است
خاکی ضمن اشاره به شروع درس گفتارهایی درباره شمس تبریزی، در اهمیت این شاعر و عارف گفت: شمس تبریزی از آن جهت که شکلدهنده شخصیت مولانا و به تعبیر دیگری خلقکننده شخصیت مولانا در فرهنگ اسلامی-ایرانی ما است، برای همه ما اهمیت دارد و لازم است که او را بشناسیم. منصفانه، عادلانه و عالمانه حرفهایش را بشنویم و تا آنجا که میسر است، با ترازوی خرد او را مورد سنجش قرار دهیم.
او ادامه داد: شناخت شمس تبریزی دشوار است؛ زیرا متن مستقیم و مرتبط و مستند از او به جای نمانده است و از سوی دیگر شمس تبریزی خود میگوید: «من عادت به نوشتن نداشتم. هرگز. چون نمینویسم، در من میماند و هر لحظه مرا روی دگر میدهد. سخن بهانه است»
دبیر نشست در ادامه به نگاه شمس نسبت به عارفان و بزرگان اشاره کرد و افزود: شمس میگوید شناخت عارفان مشکلتر از شناخت حق است. او این پیام را به ما میدهد که بزرگان را نمیشود در حدود فکری خلاصه کرد و تمامی شناخت از آنها را محدود به برداشتهای شخصی خود دانست. بنابراین شناختن شمس تبریزی که چنین باوری دارد، خیلی دشوار است. طبیعتاً شناخت فردی که ما نمیدانیم کی به دنیا آمده، سرنوشت او چگونه است؟ و تنها مجموعهای از جملات را از او به نام مقالات داریم، یا تنها گزارشی از حضور او در قونیه موجود است، کار بسیار دشواری است.
پس از اشاره خاکی به توجهی که در نیم قرن اخیر در ایران به شمس شده و کتابهایی که درباره او نوشته شده، مهدی محبتی به عنوان اولین سخنران نشست، در مقدمه بحث خود گفت: ما برخی از بزرگان و ادیبان خود را آنقدر بزرگ کردهایم، که عملا خاصیت عملبخشی را از آنها گرفتهایم. نگاه ما باید این باشد که در جهان آشفتهای مثل امروز، که همه روایتهای کلان شکسته شده و هیچ کلانروایتی مثل قدیم بر زندگی و ذهن بشر سلطه ندارد، ما از شمس و مقالات او چگونه میتوانیم برای زندگی امروزمان بهره ببریم. در یک کلام سادهتر شمس تبریزی و مقالات، در این من تنها، با شخصیتی متعارض در جهان امروز، چه پیغامی دارد؟
هنجارشکنیهای شمس فوقالعاده ممتاز است
محبتی در ادامه گفت: اگرچه بیشتر مولانا نور چشم همه ما است، که طبیعی هم هست و ممکن از ۱۰۰ دلیل داشته باشیم که مولانا را بیشتر دوست داشته باشیم، اما بنده به دو دلیل شخصی شمس را بیشتر دوست دارم. یکی اینکه برخلاف مولانا، شمس در گفتن آنچه که فکر میکند درست است، از هیچ چیز نمیترسد؛ یعنی وقتی به حقیقتی میرسد که فکر میکند درست است، هرگز به مخاطب و برداشت او نمیاندیشد. این برخلاف روحیه ملایم مولانا است، که همیشه مخاطب و احتمال رنجش او او را در نظر دارد.
او ادامه داد: نکته دیگری که در شمس هست و در مولانا کمتر دیده میشود، هنجارشکنیها و هنجارستیزیهایی است، که در شمس فوقالعاده ممتاز است، که ما آنها را در ساحت هنجارگریزیهای عرفانی، دینی و عرفی و اجتماعی دستهبندی کردهایم.
🆔 @Sayehsokhan
Forwarded from سخنرانیها
🔊 فایل صوتی
سومین درسگفتارهایی دربارهی #شمس_تبریزی
با عنوان «چهرهی متناقضنمای شمس در مقالات»
سخنران: دکتر قدرتالله طاهری
چهارشنبه ۱۷ مهر ۱۳۹۸
.
🆔 @sokhanranihaa
🆑کانال سخنرانی ها
🌹
سومین درسگفتارهایی دربارهی #شمس_تبریزی
با عنوان «چهرهی متناقضنمای شمس در مقالات»
سخنران: دکتر قدرتالله طاهری
چهارشنبه ۱۷ مهر ۱۳۹۸
.
🆔 @sokhanranihaa
🆑کانال سخنرانی ها
🌹
Telegram
attach 📎
"
✍ ببینیم حضرت مولانا در ديوان شمس با غزل
شماره ٣٦٥ چگونه پیر و مراد خود (#شمس_تبریزی) را مخاطب قرار داده و توصیف میکند:
پيش شمع نور جان دل هست چون پروانهاي
در شعاع شمع جانان دل گرفته خانهاي
سرفرازي شيرگيري مست عشقي فتنهاي
نزد جانان هوشياري نزد خود ديوانهاي
خشمشکلي صلحجاني تلخرويي شکري
من بدين خويشي نديدم در جهان بيگانهاي
با هزاران عقل بينا چون ببيند روي شمع
پر او در پاي پيچد درفتد مستانهاي
خرمن آتش گرفته صحن صحراهاي عشق
گندم او آتشين و جان او پيمانهاي
نور گيرد جمله عالم بر مثال کوه طور
گر بگويم بيحجاب از حال دل افسانهاي
شمع گويم يا نگاري دلبري جانپروري
محض روحي سروقدي کافري جانانهاي
پيش تختش پيرمردي پايکوبان مستوار
ليک او درياي علمي حاکمي فرزانهاي
دامن دانش گرفته زير دندانها وليک
کلبتين عشق نامانده در او دندانهاي
من ز نور پير واله پير در معشوق محو
او چو آيينه يکي رو من دوسر چون شانهاي
پير گشتم در جمال و فر آن پير لطيف
من چو پروانه در او او را به من پروانهاي
گفتم آخر اي به دانش اوستاد کائنات
در هنر اقليمهايي لطف کن کاشانهاي
گفت گويم من تو را اي دوربين بسته چشم
بشنو از من پند جاني محکمي پيرانهاي
دانش و دانا حکيم و حکمت و فرهنگ ما
غرقهبين تو در جمال گلرخي دردانهاي
چون نگهکردم چه ديدم آفت جان و دلي
اي مسلمانان ز رحمت ياريي يارانهاي
اين همه پوشيده گفتي آخر اين را برگشا
از حسودان غم مخور تو شرح ده مردانهاي
شمس حق و دين تبريزي خداوندي کز او
گشت اين پسمانده اندر عشق او پيشانهاي
حضرت مولانا
🆔 @Sayehsokhan
✍ ببینیم حضرت مولانا در ديوان شمس با غزل
شماره ٣٦٥ چگونه پیر و مراد خود (#شمس_تبریزی) را مخاطب قرار داده و توصیف میکند:
پيش شمع نور جان دل هست چون پروانهاي
در شعاع شمع جانان دل گرفته خانهاي
سرفرازي شيرگيري مست عشقي فتنهاي
نزد جانان هوشياري نزد خود ديوانهاي
خشمشکلي صلحجاني تلخرويي شکري
من بدين خويشي نديدم در جهان بيگانهاي
با هزاران عقل بينا چون ببيند روي شمع
پر او در پاي پيچد درفتد مستانهاي
خرمن آتش گرفته صحن صحراهاي عشق
گندم او آتشين و جان او پيمانهاي
نور گيرد جمله عالم بر مثال کوه طور
گر بگويم بيحجاب از حال دل افسانهاي
شمع گويم يا نگاري دلبري جانپروري
محض روحي سروقدي کافري جانانهاي
پيش تختش پيرمردي پايکوبان مستوار
ليک او درياي علمي حاکمي فرزانهاي
دامن دانش گرفته زير دندانها وليک
کلبتين عشق نامانده در او دندانهاي
من ز نور پير واله پير در معشوق محو
او چو آيينه يکي رو من دوسر چون شانهاي
پير گشتم در جمال و فر آن پير لطيف
من چو پروانه در او او را به من پروانهاي
گفتم آخر اي به دانش اوستاد کائنات
در هنر اقليمهايي لطف کن کاشانهاي
گفت گويم من تو را اي دوربين بسته چشم
بشنو از من پند جاني محکمي پيرانهاي
دانش و دانا حکيم و حکمت و فرهنگ ما
غرقهبين تو در جمال گلرخي دردانهاي
چون نگهکردم چه ديدم آفت جان و دلي
اي مسلمانان ز رحمت ياريي يارانهاي
اين همه پوشيده گفتي آخر اين را برگشا
از حسودان غم مخور تو شرح ده مردانهاي
شمس حق و دين تبريزي خداوندي کز او
گشت اين پسمانده اندر عشق او پيشانهاي
حضرت مولانا
🆔 @Sayehsokhan
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
معنی ولایت چه باشد؟
آنکه او را لشكرها باشد و شهرها و دیهها؟
نی.
بلکه ولایت آن باشد که او را ولایت باشد بر نفس خویشتن،
و بر احوال خویشتن،
و بر صفات خویشتن،
و بر کلام خویشتن،
و سکوت خویشتن،
و قهر در محل قهر،
و لطف در محل لطف.
#شمس-تبریزی🌹
#سلام_صبحتون_به_خیر
هفتهی نیکویی را آغاز کرده باشید!
🆔 @Sayehsokhan
آنکه او را لشكرها باشد و شهرها و دیهها؟
نی.
بلکه ولایت آن باشد که او را ولایت باشد بر نفس خویشتن،
و بر احوال خویشتن،
و بر صفات خویشتن،
و بر کلام خویشتن،
و سکوت خویشتن،
و قهر در محل قهر،
و لطف در محل لطف.
#شمس-تبریزی🌹
#سلام_صبحتون_به_خیر
هفتهی نیکویی را آغاز کرده باشید!
🆔 @Sayehsokhan
Tasnife Saman Booyan
Mohammadreza Shajarian - Homayoun Shajarian
سمن بویان
استاد شجریان
آن همه مرغان به خدمت سیمرغ رفتند. هفت دریا در راه آب پیش آمد ، بعضی از سرما هلاک شدند و بعضی از بوی دریا فرو افتادند . از آنهمه دو مرغ بماندند ،
منی کردند که همه فرو رفتند ، ما خواهیم رسیدن به سیمرغ .
همین که سیمرغ را بدیدند دو قطره خون از منقارشان فرو چکید ، و جان بدادند.
آخر این سیمرغ آن سوی کوه قاف ساکن است ، اما پرواز او از آن سو خدا داند تا کجاست ، اینهمه مرغان جان بدهند تا گرد کوه قاف دریابند.
دعوی حالت میکنند ، اگر در همه عالم یک روز بوی حالت به او رسیده باشد ، حال او دگرگون شده باشد.
#شمس_تبریزی
🆔 @Sayehsokhan
استاد شجریان
آن همه مرغان به خدمت سیمرغ رفتند. هفت دریا در راه آب پیش آمد ، بعضی از سرما هلاک شدند و بعضی از بوی دریا فرو افتادند . از آنهمه دو مرغ بماندند ،
منی کردند که همه فرو رفتند ، ما خواهیم رسیدن به سیمرغ .
همین که سیمرغ را بدیدند دو قطره خون از منقارشان فرو چکید ، و جان بدادند.
آخر این سیمرغ آن سوی کوه قاف ساکن است ، اما پرواز او از آن سو خدا داند تا کجاست ، اینهمه مرغان جان بدهند تا گرد کوه قاف دریابند.
دعوی حالت میکنند ، اگر در همه عالم یک روز بوی حالت به او رسیده باشد ، حال او دگرگون شده باشد.
#شمس_تبریزی
🆔 @Sayehsokhan