💫مسیح و خورشید
اشاره است به این عقیده که قدما جای خورشید را در آسمان چهارم یا فلکِ چهارم فرض میکردهاند و از سوی دیگر عقیده داشتهاند که خدای تعالی عیسی را _ پس از آنکه دشمنان او بر دار کشیدند و پیش خود پنداشتند که او را مصلوب کردهاند و کشتهاند_ به آسمانِ چهارم بُرد و در آنجا سکونت داد و این نکته یکی از وسیعترین زمینههای اشاراتِ شعرِ فارسی است که یکی از نمونههای آن این بیت خواجه حافظ است:
گر روی پاک و مجرّد چو مسیحا به فلک
از چراغِ تو به خورشید رسد صد پرتو
به چارم آسمان، پهلوی خورشید
تو ما را چون مسیحا داری امروز
این کیمیای هستی، محمدرضا شفیعی کدکنی
@shekoftandaraftab
🆔 @sayehsokhan
اشاره است به این عقیده که قدما جای خورشید را در آسمان چهارم یا فلکِ چهارم فرض میکردهاند و از سوی دیگر عقیده داشتهاند که خدای تعالی عیسی را _ پس از آنکه دشمنان او بر دار کشیدند و پیش خود پنداشتند که او را مصلوب کردهاند و کشتهاند_ به آسمانِ چهارم بُرد و در آنجا سکونت داد و این نکته یکی از وسیعترین زمینههای اشاراتِ شعرِ فارسی است که یکی از نمونههای آن این بیت خواجه حافظ است:
گر روی پاک و مجرّد چو مسیحا به فلک
از چراغِ تو به خورشید رسد صد پرتو
به چارم آسمان، پهلوی خورشید
تو ما را چون مسیحا داری امروز
این کیمیای هستی، محمدرضا شفیعی کدکنی
@shekoftandaraftab
🆔 @sayehsokhan
🎙#کتاب_صوتی: #وقتی_نیچه_گریست
✍ نویسنده: #اروین_د_یالوم
👩🏻🏫مترجم: سپیده حبیب
👨🏻💼گوینده: آرمان سلطان زاده
📻ناشر صوتی: آوانامه
📔ناشر متنی: نشر قطره
#قسمت_بیست_و_سوم
@bankema
🆔 @Sayehsokhan
⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️
✍ نویسنده: #اروین_د_یالوم
👩🏻🏫مترجم: سپیده حبیب
👨🏻💼گوینده: آرمان سلطان زاده
📻ناشر صوتی: آوانامه
📔ناشر متنی: نشر قطره
#قسمت_بیست_و_سوم
@bankema
🆔 @Sayehsokhan
⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️
🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
تو از هر در که بازآیی، بدین خوبی و زیبایی
دری باشد که از رحمت به روی خلق بگشایی
ملامتگوی بیحاصل، ترنج از دست نشناسد
در آن معرض که چون یوسف، جمال از پرده بنمایی
به زیورها بیارایند وقتی خوبرویان را
تو سیمین تن چنان خوبی که زیورها بیارایی
چو بلبل روی گل بیند زبانش در حدیث آید
مرا در رویت از حیرت فروبستهست گویایی
تو با این حسن نتوانی که روی از خلق درپوشی
که همچون آفتاب از جام و حور از جامه پیدایی
گزیدهای از غزل۵۰۱- سعدی
🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
🆔 @sayehsokhan
تو از هر در که بازآیی، بدین خوبی و زیبایی
دری باشد که از رحمت به روی خلق بگشایی
ملامتگوی بیحاصل، ترنج از دست نشناسد
در آن معرض که چون یوسف، جمال از پرده بنمایی
به زیورها بیارایند وقتی خوبرویان را
تو سیمین تن چنان خوبی که زیورها بیارایی
چو بلبل روی گل بیند زبانش در حدیث آید
مرا در رویت از حیرت فروبستهست گویایی
تو با این حسن نتوانی که روی از خلق درپوشی
که همچون آفتاب از جام و حور از جامه پیدایی
گزیدهای از غزل۵۰۱- سعدی
🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
🆔 @sayehsokhan
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
☑️مرگ؛ برابرکننده همه انسانها
#مصطفی_ملکیان
🎥سازنده ویدیو: خانم مولود شاگشتاسبی
@mostafamalekian
🆔 @sayehsokhan
#مصطفی_ملکیان
🎥سازنده ویدیو: خانم مولود شاگشتاسبی
@mostafamalekian
🆔 @sayehsokhan
✍️ خدای تعالی را در خواب دیدم
پرسیدم: راه به تو چگونه است؟
گفت: از خود در آیی،
رسیدهای!
👤 بایزید بسطامی
🆔 @sayehsokhan
پرسیدم: راه به تو چگونه است؟
گفت: از خود در آیی،
رسیدهای!
👤 بایزید بسطامی
🆔 @sayehsokhan
Forwarded from سخنرانیها
Telegram
attach 📎
#توران_میرهادی؛
سال 1330 بود.
بعد از کنگرۀ زنان در بلغارستان به دوستان فدراسیون گفتم که میخواهم به ایران برگردم.
به من پیشنهاد کردند که پیش از رفتن به ایران به کنگرۀ زنان در چین بروم.
سال 1949 م بود.
همراه با دو دختر جوان نمایندۀ هند و ویتنام از راه مسکو به چین رفتیم.
دوازده روز در ترن بودیم.
وقتی به مرز چین رسیدیم 24 ساعت طول کشید تا به پکن وارد شویم. چین تازه آرام شده بود. بخش جنوبیاش هنوز در حال جنگ به سر میبرد. نیروهای مائوتسه تونگ با چان کای چک میجنگیدند. آثار و علائم استوار جمهوری خلق چین در پکن دیده میشد. برنامۀ ما در کنگرۀ زنان بسیار پرهیجان بود. از من خواستند که دربارۀ ایران صحبت کنم. من دربارۀ وضعیت دختران قالیباف در ایران صحبت کردم. تجربۀ سفر چین هم تجربۀ جالبی شد. در کنگره دربارۀ موقعیت زنان در کشورهای آسیایی خیلی حرف زدند. از سفر چین که برگشتیم من تصمیم داشتم به ایران بیایم. به من پیشنهاد کردند قبل از آن، سازمان زنان سوریه و سازمان زنان لبنان را ببینم و من قبول کردم! در زمستان سال 1331 به تهران رسیدم.
"فرصتهای استثنایی"
@tooranmirhadi
🆔 @sayehsokhan
سال 1330 بود.
بعد از کنگرۀ زنان در بلغارستان به دوستان فدراسیون گفتم که میخواهم به ایران برگردم.
به من پیشنهاد کردند که پیش از رفتن به ایران به کنگرۀ زنان در چین بروم.
سال 1949 م بود.
همراه با دو دختر جوان نمایندۀ هند و ویتنام از راه مسکو به چین رفتیم.
دوازده روز در ترن بودیم.
وقتی به مرز چین رسیدیم 24 ساعت طول کشید تا به پکن وارد شویم. چین تازه آرام شده بود. بخش جنوبیاش هنوز در حال جنگ به سر میبرد. نیروهای مائوتسه تونگ با چان کای چک میجنگیدند. آثار و علائم استوار جمهوری خلق چین در پکن دیده میشد. برنامۀ ما در کنگرۀ زنان بسیار پرهیجان بود. از من خواستند که دربارۀ ایران صحبت کنم. من دربارۀ وضعیت دختران قالیباف در ایران صحبت کردم. تجربۀ سفر چین هم تجربۀ جالبی شد. در کنگره دربارۀ موقعیت زنان در کشورهای آسیایی خیلی حرف زدند. از سفر چین که برگشتیم من تصمیم داشتم به ایران بیایم. به من پیشنهاد کردند قبل از آن، سازمان زنان سوریه و سازمان زنان لبنان را ببینم و من قبول کردم! در زمستان سال 1331 به تهران رسیدم.
"فرصتهای استثنایی"
@tooranmirhadi
🆔 @sayehsokhan
🌕 ژاپنیها بهعنوان سمبل والای خویش طلوع آفتاب، گل (داوودی) و ماهی (کپور) را برگزیدند.
آفتاب نشانهٔ سه فضیلت بزرگ است: دانش، مهربانی و شجاعت. گل داوودی در برف دوام میآورد و میشکفد و کپور برخلاف جریان رود به پیش میرود و بر نیرویی که او را پس میراند غلبه میکند... ژاپنیها نژادی استوار، قوی و شجاعاند.
🌕 #نیکوس_کازانتزاکیس
🌕#چین_و_ژاپن
🌕#ترجمه_ی_محمد_دهقانی
@dmdehghani
🆔 @sayehsokhan
آفتاب نشانهٔ سه فضیلت بزرگ است: دانش، مهربانی و شجاعت. گل داوودی در برف دوام میآورد و میشکفد و کپور برخلاف جریان رود به پیش میرود و بر نیرویی که او را پس میراند غلبه میکند... ژاپنیها نژادی استوار، قوی و شجاعاند.
🌕 #نیکوس_کازانتزاکیس
🌕#چین_و_ژاپن
🌕#ترجمه_ی_محمد_دهقانی
@dmdehghani
🆔 @sayehsokhan
🎙#کتاب_صوتی: #وقتی_نیچه_گریست
✍ نویسنده: #اروین_د_یالوم
👩🏻🏫مترجم: سپیده حبیب
👨🏻💼گوینده: آرمان سلطان زاده
📻ناشر صوتی: آوانامه
📔ناشر متنی: نشر قطره
#قسمت_بیست_و_چهارم
@bankema
🆔 @Sayehsokhan
⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️
✍ نویسنده: #اروین_د_یالوم
👩🏻🏫مترجم: سپیده حبیب
👨🏻💼گوینده: آرمان سلطان زاده
📻ناشر صوتی: آوانامه
📔ناشر متنی: نشر قطره
#قسمت_بیست_و_چهارم
@bankema
🆔 @Sayehsokhan
⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️
🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸
عهد همه بشکستم در بستن پیمانت
دامن مکش از دستم، دست من و دامانت
حسرت خورم از خونی کش ریخته شمشیرت
غیرت برم از چاکی کش دوخته پیکانت
بس جبهه که بر خاک است از طلعت فیروزت
بس جامه که صد چاک است از چاک گریبانت
بس خانه که ویران است از لشگر بیدادت
بس دیده که گریان است از غنچهٔ خندانت
همخون خریداران پیرایهٔ بازارت
هم جای طلب کاران پیرامن دکانت
از کشتن مظلومان عاجز شده بازویت
وز کثرت مشتاقان تنگ آمده میدانت
امید نظربازان از چشم سیه مستت
تشویق سحرخیزان از جنبش مژگانت
دیباچهٔ زیبایی رخسار دلآرایت
مجموعهٔ دلبندی گیسوی پریشانت
خون همه در مستی خوردی به زبر دستی
دست همه بربستی گرد سر دستانت
آن روز قیامت را بر پای کند ایزد
کایی پی دل جویی بر خاک شهیدانت
الهام توان گفتن اشعار فروغی را
تا چشم وی افتادهست بر لعل سخن دانت
#فروغی_بسطامی
- غزل شمارهٔ ۱۴۱
🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸
🆔 @sayehsokhan
عهد همه بشکستم در بستن پیمانت
دامن مکش از دستم، دست من و دامانت
حسرت خورم از خونی کش ریخته شمشیرت
غیرت برم از چاکی کش دوخته پیکانت
بس جبهه که بر خاک است از طلعت فیروزت
بس جامه که صد چاک است از چاک گریبانت
بس خانه که ویران است از لشگر بیدادت
بس دیده که گریان است از غنچهٔ خندانت
همخون خریداران پیرایهٔ بازارت
هم جای طلب کاران پیرامن دکانت
از کشتن مظلومان عاجز شده بازویت
وز کثرت مشتاقان تنگ آمده میدانت
امید نظربازان از چشم سیه مستت
تشویق سحرخیزان از جنبش مژگانت
دیباچهٔ زیبایی رخسار دلآرایت
مجموعهٔ دلبندی گیسوی پریشانت
خون همه در مستی خوردی به زبر دستی
دست همه بربستی گرد سر دستانت
آن روز قیامت را بر پای کند ایزد
کایی پی دل جویی بر خاک شهیدانت
الهام توان گفتن اشعار فروغی را
تا چشم وی افتادهست بر لعل سخن دانت
#فروغی_بسطامی
- غزل شمارهٔ ۱۴۱
🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸
🆔 @sayehsokhan