من راه خانهی تو را گم کردهام
در کنار دریا میمانم
سالیان است
که من قطرهقطره
دریا را از یاد میبرم
راستی
پارچههای آغشته به دریا را
در ستایش ابر
در خانهی تو گم میکنم
راستی
خانهی تو در بیداری کجاست؟
احمدرضا احمدی / شـــعر پارسی
در کنار دریا میمانم
سالیان است
که من قطرهقطره
دریا را از یاد میبرم
راستی
پارچههای آغشته به دریا را
در ستایش ابر
در خانهی تو گم میکنم
راستی
خانهی تو در بیداری کجاست؟
احمدرضا احمدی / شـــعر پارسی
چه کسی گفته که مستی فقط از جامِ شراب است؟
من از میخانه چشمان تو هر لحظه خرابم...
فرشته هراتی / شـــعر پارسی
من از میخانه چشمان تو هر لحظه خرابم...
فرشته هراتی / شـــعر پارسی
ماییم که از بادهٔ بیجام خوشیم
هر صبح منوریم و هر شام خوشیم
گویند سرانجام ندارید شما
ماییم که بی هیچ سرانجام خوشیم
مولانا / شـــعر پارسی
هر صبح منوریم و هر شام خوشیم
گویند سرانجام ندارید شما
ماییم که بی هیچ سرانجام خوشیم
مولانا / شـــعر پارسی
نگاهت میكنم، خاموش و خاموشی زبان دارد
زبانِ عاشقان، چشم است و چشم، از دل نشان دارد.
هوشنگ ابتهاج / شـــعر پارسی
زبانِ عاشقان، چشم است و چشم، از دل نشان دارد.
هوشنگ ابتهاج / شـــعر پارسی
تو را گُم میکنم هر روز
و پیدا میکنم هر شب
بدینسان خوابها را
با تو زیبا میکنم هر شب
محمدعلی بهمنی / شـــعر پارسی
و پیدا میکنم هر شب
بدینسان خوابها را
با تو زیبا میکنم هر شب
محمدعلی بهمنی / شـــعر پارسی
وقتی که دیدم زندگی من دیگر
چیزی نبود
هیچ چیز
بجر تیک تاک ساعت دیواری
آنگاه دانستم که باید، باید،
باید
دیوانه وار دوست
بدارم...
فروغ فرخزاد / شـــعر پارسی
چیزی نبود
هیچ چیز
بجر تیک تاک ساعت دیواری
آنگاه دانستم که باید، باید،
باید
دیوانه وار دوست
بدارم...
فروغ فرخزاد / شـــعر پارسی