از درون آشفته و ظاهر چو کوهی استوار
رنج ها اینگونه ما را مَرد بار آوردهاند
شیدا صیادیپور / شـــعر پارسی
رنج ها اینگونه ما را مَرد بار آوردهاند
شیدا صیادیپور / شـــعر پارسی
کوه غم بودم ولی در چهرهام لبخند بود
دختری آسوده اما این دلم در بند بود
هر که من را دید گفتش خوشبحالت ای جوان
در جوانی پیر گشتم، خندهها ترفند بود
یک خزان عاشق شدم در مهرماهی آتشین
چشمِ او هم ظاهراً از دیدنم خرسند بود
آمدم بر خود که دیدم شاعر چشمش شدم
منبع الهامِ اشعارم همان دلبند بود
رفتی اما دلبرم این رسم مجنونها نبود
رفتنت در فصل سردِ مُردنم، اسفند بود
زهرا عسگری / شـــعر پارسی
دختری آسوده اما این دلم در بند بود
هر که من را دید گفتش خوشبحالت ای جوان
در جوانی پیر گشتم، خندهها ترفند بود
یک خزان عاشق شدم در مهرماهی آتشین
چشمِ او هم ظاهراً از دیدنم خرسند بود
آمدم بر خود که دیدم شاعر چشمش شدم
منبع الهامِ اشعارم همان دلبند بود
رفتی اما دلبرم این رسم مجنونها نبود
رفتنت در فصل سردِ مُردنم، اسفند بود
زهرا عسگری / شـــعر پارسی
دلم را دیدی و گفتی عجب عصر غم انگیزی
به چشمم زل زدی گفتی عجب باران زیبایی
سعید صاحبعلم / شـــعر پارسی
به چشمم زل زدی گفتی عجب باران زیبایی
سعید صاحبعلم / شـــعر پارسی
با وصلِ تو دست در کمر، نتوان کرد
با دردِ فراق هم به سر نتوان کرد
چون چارهی کار، غیرِ بیتابی نیست
جز ناله و آهِ بیاثر، نتوان کرد
فیض کاشانی / شـــعر پارسی
با دردِ فراق هم به سر نتوان کرد
چون چارهی کار، غیرِ بیتابی نیست
جز ناله و آهِ بیاثر، نتوان کرد
فیض کاشانی / شـــعر پارسی
لکنت شعر و پریشانی و جنجال دلم
چه بگویم که کمی خوب شود حال دلم؟
کاش میشد که شما نیز خبردار شوید
لحظهای از من و از دردِ کهنسال دلم
از سرم آب گذشته است مهم نیست اگر
غم دنیای شما نیز شود مالِ دلم
عاشقِ نان و زمین نیستم این را حتماً
بنویسید به دفترچهی اعمال دلم
آه! یک عالمه حرف است که باید بزنم
ولی انگار زبانم شده پامال دلم
مردم شهر! خدا حافظتان من رفتم
کسی از کوچهی غم آمده دنبال دلم
نجمه زارع / شـــعر پارسی
چه بگویم که کمی خوب شود حال دلم؟
کاش میشد که شما نیز خبردار شوید
لحظهای از من و از دردِ کهنسال دلم
از سرم آب گذشته است مهم نیست اگر
غم دنیای شما نیز شود مالِ دلم
عاشقِ نان و زمین نیستم این را حتماً
بنویسید به دفترچهی اعمال دلم
آه! یک عالمه حرف است که باید بزنم
ولی انگار زبانم شده پامال دلم
مردم شهر! خدا حافظتان من رفتم
کسی از کوچهی غم آمده دنبال دلم
نجمه زارع / شـــعر پارسی
گفتمش: دل بردى از ما جان من مقصد كجاست؟
گفت: عاشق را نشاید پرس و جو با ما بیا
راحم تبریزی / شـــعر پارسی
گفت: عاشق را نشاید پرس و جو با ما بیا
راحم تبریزی / شـــعر پارسی