#بهاالدین_ویسی ۱۶ ساله پسر حاج عبدالله ویسی صاحب پاساژ صلاح الدین جوانرود امشب ۲۹ آبان در اعتراضات #جوانرود با شلیک مستقیم نیروهای امنیتی رژیم کشته شد.
یکشنبه ۲۹ آبان ماه ۱۴۰۱
#سڪـــــــوت_ممنــــــوع
🚫@Silence_Forbidden
یکشنبه ۲۹ آبان ماه ۱۴۰۱
#سڪـــــــوت_ممنــــــوع
🚫@Silence_Forbidden
⚜#آلان_ویسی دانشآموز ۱۶ ساله اهل شهر #جوانرود در جریان دستگیریهای گسترده اخیر روز چهارشنبه ۱۴ دیماه ۱۴۰۱ توسط نیروهای امنیتی شهر جوانرود بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شده است.
📌آلان ویسی پسر دایی #بهاالدین_ویسی دانشآموز ۱۶ ساله از جانباختگان خیزش سراسری در شهر جوانرود است.
#سڪـــــــوت_ممنــــــوع
🚫@Silence_Forbidden
📌آلان ویسی پسر دایی #بهاالدین_ویسی دانشآموز ۱۶ ساله از جانباختگان خیزش سراسری در شهر جوانرود است.
#سڪـــــــوت_ممنــــــوع
🚫@Silence_Forbidden
بیش از ۷۰ کودک در جریان خیزش سراسری جان شیرینشان را از دست دادند که یکی از آنها بهاالدین ویسی، ۱۶ ساله است.
بهاالدین با شلیک گلوله ماموران جان باخت و پیکرش از ترس سرقت وباجگیری حکومت تا خاکسپاری، زیر آواری از یخ نگه داشته شد
#بهاالدین_ویسی فقط ۱۶ سال داشت، آن شب که برادرش نجمالدین استوری گذاشت که «یک نفر را در بیمارستان کشتند»، نمیدانست که برادر نوجوانش است که کشته شده.
بهاالدین، معترضی از بوکان بود، او روز ۲۹ آبان ۱۴۰۱، با شلیک گلوله ماموران امنیتی کشته شد، در همان شب، شبکههای مجازی به نقل از خاله او، عکسی را منتشر کردند و به نقل از او نوشتند: «این جنازه بهاالدین است زیر آواری از یخ تا زمان خاکسپاری.»
نجمالدین برادر بهاالدین آن شب غصههایش را با نواختن دف تقسیم کرد، مینواخت و به پهنای صورت اشک اشک میریخت. اما به او و حجم سنگین غصههایش رحم نکردند، همان شب نجمالدین را بازداشت و یک ماه بعد آزاد کردند.
#علیه_فراموشی
♡ ㅤ ❍ㅤ ⎙ㅤ ⌲
ˡᶦᵏᵉ ᶜᵒᵐᵐᵉⁿᵗ ˢᵃᵛᵉ ˢʰᵃʳᵉ
#سڪـــــــوت_ممنــــــوع
🚫 @Silence_Forbidden
بهاالدین با شلیک گلوله ماموران جان باخت و پیکرش از ترس سرقت وباجگیری حکومت تا خاکسپاری، زیر آواری از یخ نگه داشته شد
#بهاالدین_ویسی فقط ۱۶ سال داشت، آن شب که برادرش نجمالدین استوری گذاشت که «یک نفر را در بیمارستان کشتند»، نمیدانست که برادر نوجوانش است که کشته شده.
بهاالدین، معترضی از بوکان بود، او روز ۲۹ آبان ۱۴۰۱، با شلیک گلوله ماموران امنیتی کشته شد، در همان شب، شبکههای مجازی به نقل از خاله او، عکسی را منتشر کردند و به نقل از او نوشتند: «این جنازه بهاالدین است زیر آواری از یخ تا زمان خاکسپاری.»
نجمالدین برادر بهاالدین آن شب غصههایش را با نواختن دف تقسیم کرد، مینواخت و به پهنای صورت اشک اشک میریخت. اما به او و حجم سنگین غصههایش رحم نکردند، همان شب نجمالدین را بازداشت و یک ماه بعد آزاد کردند.
#علیه_فراموشی
♡ ㅤ ❍ㅤ ⎙ㅤ ⌲
ˡᶦᵏᵉ ᶜᵒᵐᵐᵉⁿᵗ ˢᵃᵛᵉ ˢʰᵃʳᵉ
#سڪـــــــوت_ممنــــــوع
🚫 @Silence_Forbidden