احادیث و سنت نبوی ﷺ
667 subscribers
821 photos
24 videos
1 link
Download Telegram
74- «فَالأوَّل: عَن ابْن عَبَّاسٍ ب قال: قال رسولُ اللَّه صلی الله علیه وسلم : «عُرضَت عليَّ الأمَم، فَرَأيْت النَّبِيَّ وَمعَه الرُّهيْطُ والنَّبِيَّ ومَعهُ الرَّجُل وَالرَّجُلان، وَالنَّبِيَّ وليْسَ مَعهُ أحدٌ إذ رُفِعَ لِى سوادٌ عظيمٌ فظننتُ أَنَّهُمْ أُمَّتِي، فَقِيلَ لِى: هذا موسى وقومه ولكن انظر إلى الأفق فإذا سواد عظيم فقيل لى انظر إلى الأفق الآخر فإذا سواد عظيم فقيل لي: هَذه أُمَّتُك، ومعَهُمْ سبْعُونَ أَلْفاً يَدْخُلُونَ الْجَنَّة بِغَيْرِ حِسَابٍ ولا عَذَابٍ» ثُمَّ نَهَض فَدَخَلَ منْزِلَه، فَخَاض النَّاسُ في أُولَئِكَ الَّذينَ يدْخُلُون الْجنَّةَ بِغَيْرِ حسابٍ وَلا عذاب، فَقَالَ بعْضهُم: فَلَعَلَّهُمْ الَّذينَ صَحِبُوا رسول اللَّه صلی الله علیه وسلم ، وقَال بعْضهُم: فَلعَلَّهُمْ الَّذينَ وُلِدُوا في الإسْلام، فَلَمْ يُشْرِكُوا باللَّه شيئاً وذَكَروا أشْياء فَخرجَ عَلَيْهمْ رسول اللَّه صلی الله علیه وسلم فَقال: «مَا الَّذي تَخُوضونَ فِيه؟» فَأخْبَرُوهُ فَقال: «هُمْ الَّذِينَ لا يرقُونَ، وَلا يَسْتَرْقُون، وَلاَ يَتَطيَّرُون، وَعَلَى ربِّهمْ يتَوكَّلُونَ» فقَامَ عُكَّاشةُ بنُ مُحْصِن رضی الله عنه فَقال: ادْعُ اللَّه أنْ يجْعَلَني مِنْهُم، فَقال: «أنْت مِنْهُمْ» ثُمَّ قَام رَجُلٌ آخَرُ فَقال: ادْعُ اللَّه أنْ يَجْعَلَنِي مِنْهُمْ فقال: «سَبَقَكَ بِهَا عُكَّاشَةُ»» متفقٌ علیه.

اما احادیث وارده:
74- «از ابن عباس ب روایت است که:
رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود: امت‌های سابقه بر من عرضه شدند، و دیدم پیامبری را با گروه بسیار کوچکی، کمتر از ده نفر، دیدم پیامبری را با یک نفر یا دو نفر، و پیامبری را در حالیکه با او یک نفر نبود، ناگهان گروه بسیاری را دیدم و گمان کردم که آنها امت من هستند، به من گفتند که این موسی و قوم او هستند، لیکن به آن کرانهء دیگر ببین و دیدم و سیاهی بزرگی را مشاهده کردم باز به من گفته شد، به آن سوی دیگر ببین، دیدم گروه زیادی را، باز به من گفته شد این امت تو است و با آنها هفتاد هزار نفر وجود دارد که بدون حساب و عذاب به بهشت داخل می‌شوند. بعداً برخاسته به خانه داخل شدند. مردم در مورد این اشخاصی که بدون حساب و عذاب به بهشت داخل می‌شوند بحث کردند. بعضی گفتند: شاید آنها اصحاب پیامبر صلی الله علیه وسلم باشند. بعضی گفتند: شاید آنها کسانی باشند که در اسلام متولد شده‌اند و به خدا شریک نیاورده‌اند، و از این قبیل چیزها. پیامبر صلی الله علیه وسلم بر ایشان برآمده و فرمود: در بارهء چه بحث می‌نمائید؟ آنها آنحضرت صلی الله علیه وسلم را با خبر ساختند. بعداً ایشان فرمودند: آنها کسانی هستند که تعویذ و افسون (رقیه) نمی‌کنند، دیگران را و خود هم (طلب رقیه و تعویذ و افسون نمی‌نمایند)، و بد فالی نمی‌نمایند و بر خدای خویش توکل و اعتماد می‌کنند. عکاشه بن محصن رضی الله عنه برخاسته و گفت: یا رسول الله دعا کن که خداوند مرا از جملهء آنها بگرداند. آنحضرت صلی الله علیه وسلم فرمود: تو از جملهء آنها هستی. بعداً مرد دیگری برخاسته گفت: دعا کن که خداوند جل جلاله مرا از آنها بحساب آورد. ایشان فرمودندکه: عکاشه بر تو سبقت جسته است».
@THEHADIIS
76- «الثَّالِث: عن ابْنِ عَبَّاس ب أيضاً قال: «حسْبُنَا اللَّهُ ونِعْمَ الْوكِيلُ قَالَهَا إبْراهِيمُ سلام الله علیه حينَ أُلْقِى في النَّار، وَقالهَا مُحمَّدٌ صلی الله علیه وسلم حيِنَ قَالُوا: «إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمعُوا لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزَادَهُمْ إيماناً وقَالُوا: حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوكِيلُ»» رواه البخارى.
وفي رواية له عن ابْنِ عَبَّاسٍ ب قال: «كَانَ آخِرَ قَوْل إبْراهِيمَ سلام الله علیه حِينَ ألْقِي في النَّارِ «حسْبي اللَّهُ وَنِعمَ الْوَكِيلُ»».

76- «از ابن عباس ب روایت شده که فرمود:
حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوكِیلُ، ابراهیم سلام الله علیه هنگامی که در آتش انداخته شد، آنرا گفت. محمد صلی الله علیه وسلم هم هنگامی که گفته شد "مردم برای مقابله با شما جمع شده‌اند، پس از آنها بترسید، پس ایمان افزوده شده" حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوكِیلُ گفتند».
و در روایتی از ابن عباس ب آمده که گفت:
«سخن آخر ابراهیم سلام الله علیه هنگامی که در آتش انداخته شد، این بود که گفت: حسْبی اللَّهُ وَنِعمَ الْوَكِیلُ. کافیست الله برای من و نیکو نگهبانی است».

@THEHADIIS
رسول الله ﷺفرموده

@THEHADIIS
1371- «وعَنْ أبي مسْعُودٍ البدْرِي رضی الله عنه ، قَال: قَالَ رَسُولُ اللَّه صلی الله علیه وسلم : «حُوسب رَجُلٌ مِمَّنْ كَانَ قبلكم فَلَمْ يُوجدْ لَهُ مِنَ الخَيْرِ شَيَّءٌ، إلاَّ أَنَّهُ كَان يَُخَالِطُ النَّاس، وَكَانَ مُوسِرا، وَكَانَ يأْمُرُ غِلْمَانَه أن يَتَجَاوَزُوا عن المُعْسِر. قال اللَّه، عزَّ وجَل: «نَحْنُ أحقُّ بِذَلكَ مِنْه، تَجاوَزُوا عَنْهُ»» رواه مسلم.

1371- «از ابو مسعود بدری رضی الله عنه روایت است که:
رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود: مردی از آنانیکه پیش از شما بودند، مورد محاسبه قرار گرفت و برای او چیزی خیر دیده نشد، غیر از اینکه او با مردم معامله می‌نمود و مردی آسان گیر بود و خدمتگاران خود را امر می‌کرد که از ناتوان درگذرند. خدای عزوجل فرمود: ما بر این کار از وی سزاوار‌تریم، از او درگذرید».
@THEHADIIS
1372- «وعنْ حُذَيْفَة، رضی الله عنه ، قَال: أُتِى اللَّه تَعالى بِعَبْد من عِبَادِهِ آتاهُ اللَّه مَالا، فَقَالَ لَه: ماذَا عمِلْتَ في الدُّنْيَا؟ قَال: ¬ وَلا يَكْتُمُونَ اللَّه حديثاً ¬ قَال: يَاربِّ آتَيْتَنِي مالَكَ فَكُنْتُ أُبايِعُ النَّاس، وَكانَ مِنْ خُلُقي الجواز، فكُنْتُ أَتَيَسرُ عَلى المُوسِرِ، وأُنْظِرُ المُعْسِر. فَقَالَ اللَّه تَعَالى: «أَنَا أَحقُّ بذا مِنْك، تجاوزُوا عَنْ عبْدِي» فقال عُقْبَةُ بنُ عامر، وأَبو مَسْعُودٍ الأنصاري، ب: هكذا سَمِعْنَاهُ مِنْ في رَسولِ اللَّهِ صلی الله علیه وسلم ». رواهُ مسلم.

1372- «از حذیفه رضی الله عنه روایت شده که گفت:
بنده‌ای نزد خدای تعالی آورده شد که خدای تعالی به او مال داده بود و به او فرمود: در دنیا چه عمل کردی؟
گفت: و خداوند چیزی را پنهان نمی‌کند.
گفت: ای پروردگارم تو مالت را بمن دادی و من عادت گذشت را داشتم و با سرمایه دار و ثروتمند آسانگیری نموده و نادار را مهلت می‌دادم.
خداوند تعالی فرمود: من به اینکار از تو سزاوارترم از بنده‌ام در گذرید.
سپس عقبه بن عامر و ابو مسعود انصاری ب گفتند: ما آن را از دهان رسول الله صلی الله علیه وسلم شنیدیم».

@THEHADIIS
رسول الله ﷺفرموده

@THEHADIIS
1751- «عنْ أَبي هُريْرَةَ رضی الله عنه أَنَّ النَّبِيَّ صلی الله علیه وسلم قََال: «أَمَا يَخْشَى أَحَدُكُمْ إِذا رفَعَ رأْسَهُ قَبْلَ الإِمَامِ أَنْ يَجْعلَ اللَّه رأْسَهُ رأْسَ حِمار، أَوْ يَجْعلَ اللَّه صُورتَهُ صُورَةَ حِمارٍ»» متفقٌ علیه.

1751- «از ابو هریره رضی الله عنه روایت است که:
رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود: آیا نمی‌ترسد یکی از شما هرگاه سرش را پیش از امام بالا کند از اینکه خداوند سرش را سر الاغ گرداند، و یا اینکه شکل او را شکل الاغ سازد».
ش: مراد آنست که خداوند او را همچون الاغ نفهم و نادان می‌سازد.

@THEHADIIS
1499- « ابو هریره رضی الله عنه أَنَّ رَسُول اللَّهِ صلی الله علیه وسلم قَال: يُسْتجَابُ لأَحَدِكُم ما لَم يعْجل: يقُولُ قَد دَعوتُ رَبِّي، فَلم يسْتَجبْ لي»». متفقٌ علیه.
وفي رِوَايَةٍ لـمُسْلِم: «لا يزَالُ يُسْتَجَابُ لِلعَبْدِ مَا لَم يدعُ بإِثم، أَوْ قَطِيعةِ رَحِم، ما لَمْ يَسْتعْجِلْ» قِيل: يا رسُولَ اللَّهِ مَا الاسْتِعْجَال؟ قَال: «يَقُول: قَدْ دعَوْت، وَقَدْ دَعَوْتُ فَلَم أَرَ يَسْتَجِيبُ لي، فَيَسْتَحْسِرُ عِنْد ذلك، ويَدَعُ الدُّعَاءَ».

1499- «از ابو هریره رضی الله عنه روایت است که:
رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود: اجابت می‌شود برای یکی از شما تا مادامیکه شتاب نکند و بگوید به پروردگارم دعاء کردم و مرا اجابت نکرد.
و در روایتی از مسلم آمده که: همیشه برای بنده اجابت می‌شود، تا به گناه و قطع صلهء رحم دعاء نکند، بشرطیکه شتاب و عجله ننماید. گفته شد: یا رسول الله صلی الله علیه وسلم شتاب خواهی چیست؟
فرمود: می‌گوید: همانا دعاء کردم و دعاء کردم و ندیدم که برایم اجابت شود، پس در این اثناء خسته شده و دعاء را ترک می‌کند».
@THEHADIIS
رسول الله ﷺفرموده

@THEHADIIS
باب(6): جمع میان دو نماز هنگام مقیم بودن


439- عَنْ ابْنِ عَبَّاسٍ ب قَالَ: جَمَعَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله وسلم) بَيْنَ الظُّهْرِ وَالْعَصْرِ، وَالْمَغْرِبِ وَالْعِشَاءِ، بِالْمَدِينَةِ فِي غَيْرِ خَوْفٍ وَلا مَطَرٍ فِي حَدِيثِ وَكِيعٍ قَالَ: قُلْتُ لاِبْنِ عَبَّاسٍ: لِمَ فَعَلَ ذَلِكَ؟ قَالَ: كَيْ لا يُحْرِجَ أُمَّتَهُ، وَفِي حَدِيثِ أَبِي مُعَاوِيَةَ: قِيلَ لاِبْنِ عَبَّاسٍ: مَا أَرَادَ إِلَى ذَلِكَ؟ قَالَ: أَرَادَ أَنْ لاَ يُحْرِجَ أُمَّتَهُ. (م/705)


ترجمه: ابن عباس ب می‌گوید: رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) در مدینه بدون هیچگونه ترس و بارانی، نمازهای ظهر و عصر را با هم، و مغرب و عشا را نیز با هم خواند. د ر روایت وکیع آمده است که وکیع به ابن عباس گفت: چرا پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) این کار را انجام داد؟ ابن عباس گفت: برای اینکه امتش را در تنگنا قرار ندهد. و در روایت ابومعاویه آمده است که از ابن عباس پرسیدند: هدف پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) از این کار، چه بود؟ گفت: هدفش این بود که امتش را در تنگنا قرار ندهد.
ارسال از طریق برنامه موبایل صحیح مسلم به زبان فارسی

@THEHADIIS
باب(8): ترک نمازهای نفلی در سفر


441- عن حَفْصِ بْنِ عَاصِمٍ قَالَ: صَحِبْتُ ابْنَ عُمَرَ ب فِي طَرِيقِ مَكَّةَ، قَالَ: فَصَلَّى لَنَا الظُّهْرَ رَكْعَتَيْنِ، ثُمَّ أَقْبَلَ وَأَقْبَلْنَا مَعَهُ حَتَّى جَاءَ رَحْلَهُ، وَجَلَسَ وَجَلَسْنَا مَعَهُ، فَحَانَتْ مِنْهُ الْتِفَاتَةٌ نَحْوَ حَيْثُ صَلَّى، فَرَأَى نَاسًا قِيَامًا، فَقَالَ: مَا يَصْنَعُ هَؤُلاَءِ؟ قُلْتُ: يُسَبِّحُونَ، قَالَ: لَوْ كُنْتُ مُسَبِّحًا لأََتْمَمْتُ صَلاتِي، يَا ابْنَ أَخِي إِنِّي صَحِبْتُ رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله وسلم) فِي السَّفَرِ فَلَمْ يَزِدْ عَلَى رَكْعَتَيْنِ حَتَّى قَبَضَهُ اللَّهُ، وَصَحِبْتُ أَبَا بَكْرٍ فَلَمْ يَزِدْ عَلَى رَكْعَتَيْنِ حَتَّى قَبَضَهُ اللَّهُ، وَصَحِبْتُ عُمَرَ فَلَمْ يَزِدْ عَلَى رَكْعَتَيْنِ حَتَّى قَبَضَهُ اللَّهُ، ثُمَّ صَحِبْتُ عُثْمَانَ فَلَمْ يَزِدْ عَلَى رَكْعَتَيْنِ حَتَّى قَبَضَهُ اللَّهُ، وَقَدْ قَالَ اللَّهُ: ﴿لَّقَدۡ كَانَ لَكُمۡ فِي رَسُولِ ٱللَّهِ أُسۡوَةٌ حَسَنَةٞ﴾ (م/689)


ترجمه: حفص بن عاصم می‌گوید: در راه مکه، همراه ابن عمر ب بودم. او نماز ظهر را دو رکعت، برگزار نمود. آنگاه ما و ایشان برگشتیم تا اینکه به اقامتگاه خود آمد و نشست. ما نیز همراه او نشستیم. ناگهان، نگاهش به جایی افتاد که نماز خوانده بود. در آنجا افرادی را دید که ایستاده‌اند. پرسید: آنان چکار می‌کنند؟ گفتم: نماز می‌خوانند. گفت: اگر قرار بود نفل بخوانم، فرضم را کامل می‌نمودم. ای برادرزاده‌ام! من در سفر، همراه رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) بوده‌ام. ایشان (صلی الله علیه وآله وسلم) تا زمانی که وفات نمود بیشتر از دو رکعت (فرض) نخواند. همچنین همراه ابوبکر (رضي الله عنه) بوده‌ام. ایشان هم تا هنگام وفات، بیشتر از دو رکعت نخواند. عمر (رضي الله عنه) را نیز همراهی کرده‌ام. وی نیز تا هنگام وفات، بیشتر از دو رکعت نخواند. با عثمان (رضي الله عنه) نیز بوده‌ام. او هم تا هنگام وفات، بیشتر از دو رکعت نخواند. و الله متعال می‌فرماید: «شخص رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) برای شما الگوی خوبی است».
ارسال از طریق برنامه موبایل صحیح مسلم به زبان فارسی

@THEHADIIS
رسول الله ﷺفرموده

@THEHADIIS
باب (1): فرض بودن نماز جمعه

485 عن أبي هُرَيْرَةَ (رض): أَنَّهُ سَمِعَ رَسُولَ اللَّهِ (ص) يَقُولُ: «نَحْنُ الآخِرُونَ السَّابِقُونَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ، بَيْدَ أَنَّهُمْ أُوتُوا الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِنَا، ثُمَّ هَذَا يَوْمُهُمِ الَّذِي فُرِضَ عَلَيْهِمْ، فَاخْتَلَفُوا فِيهِ، فَهَدَانَا اللَّهُ، فَالنَّاسُ لَنَا فِيهِ تَبَعٌ: الْيَهُودُ غَدًا، وَالنَّصَارَى بَعْدَ غَدٍ». (بخارى:876)

ترجمه: ابوهريره (رض) مي گويد: رسول الله (ص) فرمود: «ما در دنيا، آخرين اُمت هستيم ولي در قيامت، پيشاپيش ساير امتها خواهيم بود با وجودي كه آنها قبل از ما صاحب كتاب آسماني شده اند. سپس، خداوند روز جمعه را براي اهل كتاب، فرض نمود (تا شعائرشان را در آن انجام دهند) ولي آنان در مورد آن، دچار اختلاف نظر شدند. آنگاه، خداوند ما را بدان (روز جمعه) راهنمايي فرمود و بقيه مردم (اهل كتاب) پشت سر ما قرار دارند؛ شنبه روز عبادت يهود و يكشنبه روز عبادت نصارا است».


@THEHADIIS
باب (3): فضيلت روز جمعه

487 عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ (رض) أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ (ص) قَالَ: «مَنِ اغْتَسَلَ يَوْمَ الْجُمُعَةِ غُسْلَ الْجَنَابَةِ ثُمَّ رَاحَ فَكَأَنَّمَا قَرَّبَ بَدَنَةً، وَمَنْ رَاحَ فِي السَّاعَةِ الثَّانِيَةِ فَكَأَنَّمَا قَرَّبَ بَقَرَةً، وَمَنْ رَاحَ فِي السَّاعَةِ الثَّالِثَةِ فَكَأَنَّمَا قَرَّبَ كَبْشًا أَقْرَنَ، وَمَنْ رَاحَ فِي السَّاعَةِ الرَّابِعَةِ فَكَأَنَّمَا قَرَّبَ دَجَاجَةً، وَمَنْ رَاحَ فِي السَّاعَةِ الْخَامِسَةِ فَكَأَنَّمَا قَرَّبَ بَيْضَةً، فَإِذَا خَرَجَ الإِمَامُ حَضَرَتِ الْمَلائِكَةُ يَسْتَمِعُونَ الذِّكْرَ».

ترجمه: ابو هريره (رض) روايت مي كند كه رسول الله (ص) فرمود: «هركس، روز جمعه مانند غسل جنابت، غسل نمايد و اول وقت براي نماز جمعه برود، گويا شتري صدقه نموده است. و هر كس، بعد از آن، برود، گويا گاوي صدقه نموده است. و هر كس، بعد از آن، برود، گويا قوچي صدقه نموده است. و هر كس، بعد ازآن، برود، گويا يك مرغ صدقه نموده است. و هر كس، بعد از آن، برود، گويا يك تخم‏مرغ صدقه نموده است. ولي زماني كه امام براي ايراد خطبه برخيزد، فرشتگان (قلم و كاغذ خود را جمع كرده) به خطبه گوش مي دهند».

@THEHADIIS
رسول الله ﷺفرموده

@THEHADIIS
باب (3): بشارت دهندها


2154- «عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ t قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ r يَقُولُ: «لَمْ يَبْقَ مِنَ النُّبُوَّةِ إِلاَّ الْمُبَشِّرَاتُ» قَالُوا: وَمَا الْمُبَشِّرَاتُ؟ قَالَ: «الرُّؤْيَا الصَّالِحَةُ»». (بخارى: 6990)


ترجمه: «ابوهریره (رض) می‌گوید: شنیدم که رسول الله (ص) می‌فرمود: «از نبوت، چیزی بجز بشارت‌ها، باقی نمانده است». صحابه پرسیدند: بشارتها چه هستند؟ فرمود: «خوابهای خوب»».
ارسال از طریق برنامه موبایل صحیح مسلم به زبان فارسی

@THEHADIIS
باب (5): خواب ديدن در روز


2157- «عَنْ أَنَسِ بْنَ مَالِكٍ t يَقُولُ: كَانَ رَسُولُ اللَّهِ r يَدْخُلُ عَلَى أُمِّ حَرَامٍ بِنْتِ مِلْحَانَ، وَكَانَتْ تَحْتَ عُبَادَةَ بْنِ الصَّامِتِ، فَدَخَلَ عَلَيْهَا يَوْمًا، فَأَطْعَمَتْهُ، وَجَعَلَتْ تَفْلِي رَأْسَهُ، فَنَامَ رَسُولُ اللَّهِ r، ثُمَّ اسْتَيْقَظَ، وَهُوَ يَضْحَكُ، قَالَتْ: فَقُلْتُ: مَا يُضْحِكُكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ؟ قَالَ: «نَاسٌ مِنْ أُمَّتِي، عُرِضُوا عَلَيَّ غُزَاةً فِي سَبِيلِ اللَّهِ، يَرْكَبُونَ ثَبَجَ هَذَا الْبَحْرِ مُلُوكًا عَلَى الأَسِرَّةِ ـ أَوْ مِثْلَ الْمُلُوكِ عَلَى الأَسِرَّةِ». قَالَتْ: فَقُلْتُ: يَا رَسُولَ اللَّهِ، ادْعُ اللَّهَ أَنْ يَجْعَلَنِي مِنْهُمْ. فَدَعَا لَهَا رَسُولُ اللَّهِ r. ثُمَّ وَضَعَ رَأْسَهُ، ثُمَّ اسْتَيْقَظَ، وَهُوَ يَضْحَكُ. فَقُلْتُ: مَا يُضْحِكُكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ؟ قَالَ: «نَاسٌ مِنْ أُمَّتِي عُرِضُوا عَلَيَّ غُزَاةً فِي سَبِيلِ اللَّهِ» كَمَا قَالَ فِي الأُولَى. قَالَتْ: فَقُلْتُ: يَا رَسُولَ اللَّهِ، ادْعُ اللَّهَ أَنْ يَجْعَلَنِي مِنْهُمْ. قَالَ: «أَنْتِ مِنَ الأَوَّلِينَ». فَرَكِبَتِ الْبَحْرَ فِي زَمَانِ مُعَاوِيَةَ بْنِ أَبِي سُفْيَانَ فَصُرِعَتْ عَنْ دَابَّتِهَا حِينَ خَرَجَتْ مِنَ الْبَحْرِ، فَهَلَكَتْ». (بخارى: 7002)


ترجمه: «انس بن مالک (رض) می‌گوید: گاهی رسول خدا (ص) نزد‌‌ام حرام دختر ملحان که همسر عباده بن صامت بود، می‌رفت. روزی، رسول اکرم (ص) به خانه‌ی ایشان رفت و او بعد از پذیرایی، شرو ع به خاراندن سر مبارک رسول اکر م (ص) نمود تا اینکه آنحضرت (ص) خواب رفت. سپس بیدار شد در حالی که می‌خندید. ام حرام می‌گوید: گفتم: ای رسول خدا! چرا می‌خندی؟ فرمود: «گروهی از امتیانم به من عرضه شدند که در راه خدا جهاد می‌کنند. آنان بر پشت این دریا سوار می‌شوند و مانند پادشاهانی هستند که بر تختها نشسته‌اند». ام حرام می‌گوید: گفتم: ای رسول خدا! از خداوند بخواه که مرا جزو آنان قرار دهد. پیا مبر اکرم (ص) هم برایش دعا کرد. دوباره آنحضرت (ص) سرش را گذاشت (خوابید). و هنگامی که بیدار شد، می‌خندید. ام حرام می‌گوید: گفتم: ای رسول خدا! چرا می‌خندی؟ فرمود: «گروهی از امتیانم به من عرضه شدند که در راه خدا جهاد می‌کنند. . . » و همان سخنان اول را تکرار کرد. گفتم: ای رسول خدا! از خداوند بخواه که مرا نیز جزو آنان قرار دهد. فرمود: «تو از گروه نخست هستی». راوی می‌گوید: آنگاه ام حرام در دوران معاویه بن ابی سفیان به دریا سفر کرد و هنگامی که از دریا بیرون آمد از سواری‌اش به زمین افتاد و فوت کرد».
ارسال از طریق برنامه موبایل صحیح مسلم به زبان فارسی

@THEHADIIS
باب (7): جابجا كردن چيزي در عالم خواب


2159- «عَنِ ابْنِ عُمَرَ (رض): أَنَّ النَّبِيَّ r قَالَ: «رَأَيْتُ كَأَنَّ امْرَأَةً سَوْدَاءَ ثَائرَةَ الرَّأْسِ، خَرَجَتْ مِنَ الْمَدِينَةِ حَتَّى قَامَتْ بِمَهْيَعَةَ ـ وَهِيَ الْجُحْفَةُ ـ فَأَوَّلْتُ أَنَّ وَبَاءَ الْمَدِينَةِ نُقِلَ إِلَيْهَا»». (بخارى: 7038)


ترجمه: «از ابن عمر (رض) روایت است که نبی اکرم (ص) فرمود: «در خواب دیدم که زنی سیاه رنگ و ژو لیده مو از مدینه بیرون رفت و در مهیعه که همان جُحفه باشد، سکونت کرد. خوابم را چنین تعبیر کردم که وبای مدینه به جُحفه منتقل می‌شود»».
ارسال از طریق برنامه موبایل صحیح مسلم به زبان فارسی
@THEHADIIS
رسول الله ﷺفرموده
@THEHADIIS
855- «عن أسماء بنتِ يزيد رضی الله عنه أن رسول الله صلی الله علیه وسلم مَرَّ في المَسْجِد يوْماً وَعصْبةٌ مِنَ النِّساء قُعوُدٌ فألوْي بِيده بالتسليم». رواه الترمذي وقال: حديث حسن.

855- «از اسماء بنت یزید رضی الله عنه روایت شده که:
رسول الله صلی الله علیه وسلم روزی از مسجد گذشتند، در حالیکه گروهی از زنان نشسته بودند و بدست خویش به عنوان سلام اشاره فرمودند و آنچه در روایت ابوداود آمده که (فسلم علینا) آن را تأیید می‌کند».

ارسال از طریق نرم افزار موبایل

صحیحین به زبان فارسی
@THEHADIIS