تَلخندسیاسی‌ اجتماعی
210K subscribers
63K photos
37.8K videos
83 files
24K links
✌️تنها رسانه طنز سیاسی نزدیک به مردم✌️
ارتباط مستقیم با مدیر رسانه
@s_abedi315

تنها صفحه رسمی #تلخندسیاسی در اینستاگرام
https://www.instagram.com/talkhand_Siyasi2

کانال رسمی در پیام‌رسان ایتا
https://eitaa.com/talkhand_siyas2
Download Telegram
📛 #تلخندستان / فردی به دکتر مراجعه کرده بود، در حین معاینه، یک نفر بازرس از راه میرسه و از دکتر میخواهد که مدارک نظام پزشکی اش را ارائه دهد.
دکتر بازرس را به کناری میکشد و پولی دست بازرس میذاره و میگه: من دکتر واقعی نیستم !
شما این پول رو بگیر بی خیال شو!
بازرس که پولو میگیره از در خارج میشه؟!
مریض یقه ی بازرس رو میگیره و اعتراض میکنه
بازرس میگه منم بازرس واقعی نیستم و فقط برای اخاذی اومده بودم ولی توی مریض میتونی از دکتر قلابی شکایت کنی!!
مریض لبخند تلخی میزنه و میگه: اتفاقأ من هم مريض نيستم اومدم كه چند روز استراحت استعلاجی بگيرم برای مرخصی محل كارم!

و این است حکایت ما در جامعه ؟‼️

قصه ها
برای "بیدار کردن" ما
نوشته شدند ؛
اما تمام عمر
ما برای "خوابیدن"
از آن ها استفاده کردیم ...

🔴 #تلخندسیاسی 👇
https://t.me/joinchat/AAAAAEH61tobvgZswGJ2TQ
📛 #تلخندستان /مکالمه یک نفر ایرانی با یک آلمانی

ایرانی: شما ماهیانه چقدر حقوق می گیرید؟
آلمانی: 3600 یورو
ایرانی: اونوقت مخارجتون چقدره؟
آلمانی: 1800 یورو ، 400 یورو هم مالیات میدیم

ایرانی: بقیه‌اش رو چکار میکنید ؟
آلمانی: بقیه‌اش رو دولت آزاد گذاشته هر جوری دلمون بخواد خرج میکنیم

آلمانی: شما چی؟ حقوق ماهیانه چقدر میگیرید؟
ایرانی: ۸میلیون تومان تقریبا
آلمانی: اونوقت مخارج شما چقدره؟
ایرانی: کم کمش ۱۵ میلیون تومان
آلمانی: مگه میشه؟؟ اون وقت بعدش چکار میکنید؟!
ایرانی: ما را هم آزاد گذاشتن هر جوری دلمون بخواد از هر جا شده بقیه‌اش را در بیآریم:))))))))))

🔴 با #تلخندسیاسی به‌روز باشید 👇
https://t.me/joinchat/AAAAAEH61tobvgZswGJ2TQ
📛 #تلخندستان / فعالیت مردم کشورهای مختلف پس از بازنشستگی:

1) آلمان: آموزش دوره های نوین رانندگی و سپس خرید بنز و سفر به تمامی اروپا به همراه خانواده

2) آمریکا: شرکت در کلیه کنسرت ها و جشن ها به همراه خانواده

3) کانادا: آموزش شنا و سپس تفریح و نشاط به همراه خانواده

4) چین: آموزش دوره های رزمی و سپس ورزش و نشاط به همراه خانواده

5) انگلیس: تیراندازی، شکار و تفریح در جنگلها به همراه خانواده

6) ژاپن: خرید هواپیمای شخصی و تفریح و نشاط بر فراز اسمان به همراه خانواده

7) ایران: خرید یک پراید قسطی با چهار ضامن معتبر و کار تاکسی اینترنتی به صورت تمام وقت!

🔴 #تلخندسیاسی 👇
https://t.me/joinchat/AAAAAEH61tobvgZswGJ2TQ
📛 #تلخندستان /حکایت سیاست و کش شلوار

یارو نشسته بوده پشت بنز آخرین سیستم، داشته صد و هشتاد تا تو اتوبان میرفته، یهو میبینه یک موتور گازی ازش جلو زد! خیلی شاکی میشه، پا رو میگذاره رو گاز، با سرعت دویست از بغل موتوره رد میشه.
یک مدت واسه خودش خوش و خرم میره، یهو میبینه متور گازیه غیییییژ ازش جلو زد! دیگه پاک قاط میزنه، پا رو تا ته میگذاره رو گاز، با دویست و چهل تا از موتوره جلو میزنه.
همینجور داشته با آخرین سرعت میرفته، یهو میبینه، موتور گازیه مثل تیر از بغلش رد شد!! طرف کم میاره، راهنما میزنه کنار به موتوریه هم علامت میده بزنه کنار.
خلاصه دوتایی وامیستن کنار اتوبان، یارو پیاده میشه، میره جلو موتوریه، میگه: من مخلصتم، فقط بگو چطور با این موتور گازی کل مارو خوابوندی؟!
موتوریه با رنگ پریده، نفس زنان میگه: والله ... داداش.... خدا پدرت رو بیامرزه واستادی... آخه ... کش شلوارم گیر کرده به آینه بغلت:)

👈نتیجه اخلاقی

اگه می بینید بعضی ها در کمال بی استعدادی پیشرفت های قابل ملاحظه ایی دارند ببینید کش شلوارشان به کجا گیر کرده؟!

🔴 #تلخندسیاسی 👇
https://t.me/joinchat/AAAAAEH61tobvgZswGJ2TQ
📛 #تلخندستان / مردی برای اعتراف نزد کشیش رفت.
«پدر مقدس، مرا ببخش. در زمان جنگ جهانی دوم من به یک یهودی پناه دادم»

«مسلماً تو گناه نکرده ای پسرم»

«اما من ازش خواستم برای ماندن در انباری من هفته ای بیست شیلینگ بپردازد»

«خوب البته این یکی زیاد خوب نبوده. اما بالاخره تو جون اون آدم رو نجات دادی، بنابر این بخشیده می شوی»

«اوه پدر این خیلی عالیه. خیالم راحت شد. حالا میتونم یه سئوال دیگه هم بپرسم؟»

«چی می خوای بپرسی پسرم؟»

«به نظر شما باید بهش بگم که جنگ تموم شده؟»

🔴 با #تلخندسیاسی به‌روز باشید 👇
https://t.me/joinchat/AAAAAEH61tobvgZswGJ2TQ
📛 #تلخندستان / ناصرالدین شاه در بازدید از اصفهان با کالسکه سلطنتی از میدان کهنه عبور می‌کرد که چشمش به ذغال‌فروشی افتاد. مرد ذغال‌فروش فقط یک شلوارک به پا داشت و مشغول جدا کردن ذغال از خاکه ذغال‌ها بود و در نتیجه گرد ذغال با بدن عرق کرده و عریان او منظره وحشتناکی را بوجود آورده بود. ناصرالدین‌شاه سرش را از کالسکه بیرون آورده و ذغال‌فروش را صدا کرد. ذغال فروش بدو آمد جلو و گفت: «بله قربان.»

ناصرالدین شاه با نگاهی به سر تا پای او گفت: «جنهم بوده‌ای؟»

ذغال فروش زرنگ گفت: «بله قربان!»

شاه از برخورد ذغال‌فروش خوشش آمده و گفت: «چه کسی را در جهنم دیدی؟»

ذغال‌فروش حاضرجواب گفت: «اینهائیکه در رکاب اعلاحضرت هستند همه را در جهنم دیدم.»

شاه به فکر فرورفته و بعد از مکث کوتاهی گفت: «مرا آنجا ندیدی؟»

ذغال‌فروش فکر کرد اگر بگوید شاه را در جهنم دیده که ممکن است دستور قتلش صادر شود، اگر هم بگوید که ندیدم که حق مطلب را اداء نکرده است.

پس گفت: «اعلاحضرتا، حقیقش این است که من تا ته جهنم نرفتم!»

🔴 #تلخندسیاسی 👇
https://t.me/joinchat/AAAAAEH61tobvgZswGJ2TQ
📛 #تلخندستان / کشاورزی مشغول پاشیدن بذر بود، ثروتمند مغروری به او رسید و با تکبر گفت:
بکار، که از تو کاشتن است و از ما خوردن!

کشاورز نگاه معناداری به او انداخت و گفت:
دارم یونجه میکارم...!


🔴 #تلخندسیاسی 👇
https://t.me/joinchat/AAAAAEH61tobvgZswGJ2TQ
📛 #تلخندستان / حاكمی به مردمش گفت: صادقانه مشكلات را بگویید.
حسنک بلند شد و گفت: گندم و شیر كه گفتی چه شد؟
مسكن چه شد؟
كار چه شد؟
حاكم گفت: ممنونم كه مرا آگاه كردی همه چیز درست میشود.
یكسال گذشت و دوباره حاكم گفت: صادقانه مشكلاتتان را بگویید،
كسی چیزی نگفت، كسی نگفت گندم و شیر چه شد، كار و مسكن چه شد!
از میان جمع یک نفر زیر لب گفت:
حسنک چه شد؟!

🔴 #تلخندسیاسی 👇
https://t.me/joinchat/AAAAAEH61tobvgZswGJ2TQ
📛 #تلخندستان / دو تا دوست صمیمی به اتفاق هم مشغول دیدن یک فیلم سینمایی بودند در بکی از صحنه های فیلم که مربوط میشد به یک مسابقه اسب دوانی اونا تصمیم میگیرند هر کدوم یک اسب انتخاب کنن و روی اون شرط ببندن . یکیشون یک اسب سیاه رو انتخاب میکنه و اون یکی یه اسب سفید. آخر فیلم اونی که اسب سیاه رو انتخاب کرده بود برنده میشه و از رفیقش که اسب سفید و انتخاب کرده بود بازنده شده بود شرط میبره و مبلغ شرط دریافت میکنه.

ولی بعد از یه مدتی برمیگرده پیش دوست بازنده اش و میگه، این مبلغ پولتو برادر، رفیق بازنده میپرسه چرا؟

میگه آخه این پول حق من نیست من تقلب کردم من این فیلم قبلا دو مرتبه دیده بودم میدونستم اسب سیاه برنده میشه رفیق بازنده میگه این پول از شیر مادر به تو حلالتر آخه منم قبلا این فیلم سه مرتبه دیده بودم میدونستم اسب سفید بازنده میشه گفتم شاید شاید شاید این بار اسب سفید برنده شه.

👈خیلی وقتا ما میدونیم یه راهی که رفتیم چنبار هیچ نتیجه ای نداره ولی میگیم بذار یه بار دیگه بهش فرصت بدم .یه بار دیگه امتحان کنم. یه چیزایی تهش مثل روز روشنه

🔴 #تلخندسیاسی 👇
https://t.me/joinchat/AAAAAEH61tobvgZswGJ2TQ
📛 #تلخندستان / شاید ضرب المثل “ارزن عثمانی، خروس ایرانی” رو شنیده باشید. در جریان نبرد نادر شاه با عثمانی ها روزی فرستاده دولت عثمانی با دو گونی ارزن نزد نادرشاه شرفیاب می‏شود و آنها را در مقابل نادرشاه بر روی زمین می‏گذارد و می‏گوید : لشکر ما این تعداد است و از جنگ با ما صرفنظر بکنید.

نادرشاه دستور می‏دهد دو خروس بیاورند و دو خروس را در برابر دو گونی ارزن قرار دهند و خروس ها شروع به خوردن ارزنها می‏کنند. در این هنگام نادرشاه رو به فرستاده عثمانی می‏کند و می‏گوید: برو به سلطانت بگو که دو خروس همه لشگریان ما را خوردند !

این ضرب‌المثل زمانی به کار می رود که کسی از کری خوانی رقیب باک نداشته باشد و آن را با کری قوی تری پاسخ بدهد و این گونه دو طرف با به رخ کشیدن قدرت خود بخواهند باج بگیرند.

🔴 #تلخندسیاسی 👇
https://t.me/joinchat/AAAAAEH61tobvgZswGJ2TQ
📛 #تلخندستان / کرگدنی پیر را پرسیدند آیا از خودت ،
پوست کلفت تر دیده ای یاشنیده ای ؟!!
گفت :آری !در گوشه اى از این عالم ،در جایی
به نام ایران ، مردمی یافت شدست ،
که نه از برنج آرسنیک دار سرطان گیرند ،
و نه از سبزیجات فاضلاب داده بمیرند،
نه روغن پالم بیمارشان کند،و نه مرغ هورمونی تبدار
نه از سوسیس و کالباس مریض شوند،
و نه از تصادف با پراید،ساقط...
تا مرگ بارها روند و باز گردند و عزرائیل
را جواب کنند...!
در طياره هاى بی بال نشینند،
و در خودروهای کبریت سان مأوا گیرند.
دخلشان نیمی از خرجشان باشد، و خرجشان
پنج برابر دخلشان!!
فلاسفه از حساب زندگیشان اسهال گیرند!!

و با این حال پیوسته برای هر موضوعی جوک ساخته و جوک گویند و از اینکار بسیار خوشنود گشته و در اینستاگرام و تويتر و واتساپ و تلگرام ...
راه پویند ! آری من ایشان را از خود
پوست کلفت تر دیده ام ، و یقین دارم که سه پوسته اند!!

🔴 #تلخندسیاسی 👇
https://t.me/joinchat/AAAAAEH61tobvgZswGJ2TQ
📛 #تلخندستان /مردی نابینا زیر درختی نشسته بود!
پادشاهی نزد او آمد، ادای احترام کرد و گفت:
قربان، از چه راهی میتوان به پایتخت رفت؟
پس از او نخست وزیر همین پادشاه نزد مرد نابینا آمد و بدون ادای احترام گفت:
آقا، راهی که به پایتخت می رود کدام است؟
‌ سپس مردی عادی نزد نابینا آمد، ضربه ای به سر او زد و پرسید:‌‌
احمق،‌راهی که به پایتخت می رود کدامست؟
هنگامی که همه آنها مرد نابینا را ترک کردند، او شروع به خندیدن کرد.
مرد دیگری که کنار نابینا نشسته بود، از او پرسید:
به چه می خندی؟
نابینا پاسخ داد: اولین مردی که از من سوال کرد، پادشاه بود.
مرد دوم نخست وزیر او بود
و مرد سوم فقط یک نگهبان ساده بود.
مرد با تعجب از نابینا پرسید:
چگونه متوجه شدی؟ مگر تو نابینا نیستی؟
نابینا پاسخ داد:
فرق است میان آنها … پادشاه از بزرگی خود اطمینان داشت و به همین دلیل ادای احترام کرد…
ولی نگهبان به قدری از حقارت خود رنج می برد که حتی مرا کتک زد.
طرز رفتار هر کس نشانه شخصیت اوست...!

🔴 #تلخندسیاسی 👇
https://t.me/joinchat/AAAAAEH61tobvgZswGJ2TQ
📛 #تلخندستان /ناصرالدّین شاه، در ماه رمضان نامه‌ای به زعیم شیعیان آن زمان، میرزای شیرازی نوشت که:

▫️من وقتی روزه می‌گیرم  از شدت گرسنگی و تشنگی عصبانی‌ می‌شوم و ناخودآگاه دستور به قتل افراد بی گناه می‌دهم؛ لذا جواز روزه نگرفتن مرا صادر فرمایید !

👈میرزای شیرازی در پاسخ نوشت:
حکم خدا قابل تغییر نیست ولی حاکم قابل تغییر است، اگر نمی‌توانی بر اعصابت مسلط شوی از مسند حکومت پایین بیا تا شخص باایمانی در جایگاه تو قرار گیرد و خون بیگناهان بیهوده ریخته نشود. :))

🔴 #تلخندسیاسی 👇
https://t.me/joinchat/AAAAAEH61tobvgZswGJ2TQ
📛 #تلخندستان / در ماه رمضان پیرمردی دور از چشم مردم، غذا میخورد. چند جوان به او گفتند: ای پیرمرد مگر روزه نیستی؟ پیرمرد گفت: چرا روزه‌ام، فقط آب و غذا میخورم. جوانان خندیدند. پیرمرد گفت: بلی، دروغ نمیگویم، کسی را مسخره نمیکنم، به کسی دشنام نمیدهم، کسی را آزرده نمیکنم، چشم به مال کسی ندارم و ...
ولی چون بیماری خاصی دارم متاسفانه نمیتوانم معده را هم روزه دارش کنم، آیا شما هم روزه هستید؟

یکی از جوانان در حالی که سرش را از خجالت پایین انداخته بود، به آرامی گفت: خیر ما فقط غذا نمیخوریم.

👈ماه رمضان برای همه ی آنان که چشم و دل و زبان و رفتار و کردارشان، در خدمت خلق خداست، و زمین را، آب را، و گل و سبزه را و دیگر موجودات را آسیب نمی رسانند پر برکت باد....

🔴 #تلخندسیاسی 👇
https://t.me/joinchat/AAAAAEH61tobvgZswGJ2TQ
📛 #تلخندستان /در قرون وسطا کشيشان بهشت را به مردم می فروختند و مردم نادان هم با پرداخت مقدار زیادی پول قسمتی از بهشت را از آن خود می کردند.

فرد دانايی که از اين نادانی مردم رنج ميبرد دست به هر عملی زد نتوانست مردم را از انجام اين کار احمقانه باز دارد تا اينکه فکری به
سرش زد
به کليسا رفت و به کشيش مسئول فروش بهشت گفت:
قيمت جهنم چقدره؟
کشيش تعجب کرد و گفت: جهنم؟!
مرد دانا گفت: بله جهنم.

کشيش بدون هيچ فکری گفت: ۳ سکه.
مرد سراسيمه مبلغ را پرداخت کرد و گفت: لطفا سند جهنم را هم بدهيد.
کشيش روی کاغذ پاره ای نوشت: سند جهنم. مرد با خوشحالی آن را گرفت از کليسا خارج شد.

به ميدان شهر رفت و فرياد زد: من تمام جهنم رو خريدم اين هم سند آن است و هيچ کس را به آن راه نمیدهم.
ديگر لازم نيست بهشت را بخريد چون من هيچ کس را داخل جهنم راه نمیدهم.
اين شخص "مارتين لوتر" بود که با اين حرکت، توانست مردم را از گمراهی رها سازد.

در جهان یک فضیلت مهم وجود دارد و آن آگاهی‌ است...

🔴 #تلخندسیاسی 👇
https://t.me/joinchat/AAAAAEH61tobvgZswGJ2TQ
📛 #تلخندستان / به بهلول گفتند که فلانی هنگام تلاوت قرآن چنان از خود بیخود میشود که نقش بر زمین شده و غش میکند
بهلول گفت: او را بر سر دیوار بگذارید تا تلاوت کند،اگر غش کرد در عمل خود صالح است

🔴 #تلخندسیاسی 👇
https://t.me/joinchat/AAAAAEH61tobvgZswGJ2TQ
📛 #تلخندستان / ﺩﺭ ﺷﻬﺮﯼ ﺩﺭ ﺁﻣﺮﯾﻜﺎ، ﺁﺭﺍﯾﺸﮕﺮﯼ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯽﻛﺮﺩ ﻛﻪ ﺳﺎﻟﻬﺎ ﺑﭽﻪﺩﺍﺭ ﻧﻤﯽﺷﺪ.
ﺍﻭ ﻧﺬﺭ ﻛﺮﺩ ﻛﻪ ﺍﮔﺮ ﺑﭽﻪﺩﺍﺭ ﺷﻮﺩ، ﺗﺎ یک ﻣﺎﻩ ﺳﺮ ﻫﻤﻪ ﻣﺸﺘﺮﯾﺎﻥ ﺭﺍ ﺭﺍﯾﮕﺎﻥ ﺍﺻﻼﺡ ﻛﻨﺪ!
ﺑﺎﻻﺧﺮﻩ ﺧﺪﺍ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﻭ ﺍﻭ ﺑﭽﻪﺩﺍﺭ شد
ﺭﻭﺯ ﺍﻭﻝ یک ﺷﯿﺮﯾﻨﯽ ﻓﺮﻭﺵ ﺍﯾﺘﺎﻟﯿﺎیی ﻭﺍﺭﺩ ﻣﻐﺎﺯﻩ ﺷﺪ، ﭘﺲ ﺍﺯ ﭘﺎﯾﺎﻥﻛﺎﺭ ﻫﻨﮕﺎمی که ﻗﻨﺎﺩ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﭘﻮﻝ ﺑﺪﻫﺪ، ﺁﺭﺍﯾﺸﮕﺮ از گرفتن پول امتناع کرد و ﻣﺎﺟﺮﺍی نذرش ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺖ.
ﻓﺮﺩﺍﯼ ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﻭﻗﺘﯽ ﺁﺭﺍﯾﺸﮕﺮ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﻣﻐﺎﺯﻩﺍﺵ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﻛﻨﺪ، یک ﺟﻌﺒﻪ ﺑﺰﺭﮒ ﺷﯿﺮﯾﻨﯽ ﻭ یک ﻛﺎﺭﺕ ﺗﺒﺮیک ﻭ ﺗﺸﻜﺮ ﺍﺯ ﻃﺮﻑ ﻗﻨﺎﺩ ﺩﻡ ﺩﺭ ﺑﻮﺩ

ﺭﻭﺯ ﺩﻭﻡ یک گلﻓﺮﻭﺵ ﻫﻠﻨﺪﯼ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻣﺮﺍﺟﻌﻪ ﻛﺮﺩ ﻭ ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﻛﻪ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﺣﺴﺎﺏ ﻛﻨﺪ، ﺁﺭﺍﯾﺸﮕﺮ ﻣﺎﺟﺮﺍ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﻭ گفت.
ﻓﺮﺩﺍﯼ ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﻭﻗﺘﯽ ﺁﺭﺍﯾﺸﮕﺮ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﻣﻐﺎﺯﻩﺍﺵ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﻛﻨﺪ، یک ﺩﺳﺘﻪ ﮔﻞ ﺑﺰﺭﮒ ﻭ یک ﻛﺎﺭﺕ ﺗﺒﺮیک ﻭ ﺗﺸﻜﺮ ﺍﺯ ﻃﺮﻑ ﮔﻞ ﻓﺮﻭﺵ ﺩﻡ ﺩﺭ ﺑﻮﺩ

ﺭﻭﺯ ﺳﻮﻡ یک تاجر ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻣﺮﺍﺟﻌﻪ ﻛﺮﺩ
ﺩﺭ ﭘﺎﯾﺎﻥ ﺁﺭﺍﯾﺸﮕﺮ ﻣﺎﺟﺮﺍ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺖ ﻭ ﺍﺯ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﭘﻮﻝ ﺍﻣﺘﻨﺎﻉ ﻛﺮﺩ
ﻓﺮﺩﺍﯼ ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﻭﻗﺘﯽ ﺁﺭﺍﯾﺸﮕﺮ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﻣﻐﺎﺯﻩﺍﺵ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﻛﻨﺪ، ﭼﻬﻞ ﺗﺎ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﺩﻡ ﺩﺭ ﺻﻒ ﻛﺸﯿﺪﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻭ ﻏﺮ ﻣﯽﺯﺩند که ای بابا چرا انقدر دیر سرکار میای😂

🔴 #تلخندسیاسی 👇
https://t.me/joinchat/AAAAAEH61tobvgZswGJ2TQ
😎 #تلخندستان / پسر ملانصرالدین از او پرسید: پدر، فقر چند روز طول می‌کشد؟
ملا گفت: چهل روز پسرم
پسرش گفت: بعد از چهل روز ثروتمند می‌شویم؟
ملا جواب داد: نه پسرم، عادت می‌کنیم!!

🔴 با #تلخندسیاسی به‌روز باشید 👇
https://t.me/joinchat/AAAAAEH61tobvgZswGJ2TQ
📛 #تلخندستان / در ماه رمضان پیرمردی دور از چشم مردم، غذا میخورد. چند جوان به او گفتند: ای پیرمرد مگر روزه نیستی؟ پیرمرد گفت: چرا روزه‌ام، فقط آب و غذا میخورم. جوانان خندیدند. پیرمرد گفت: بلی، دروغ نمیگویم، کسی را مسخره نمیکنم، به کسی دشنام نمیدهم، کسی را آزرده نمیکنم، چشم به مال کسی ندارم و ...
ولی چون بیماری خاصی دارم متاسفانه نمیتوانم معده را هم روزه دارش کنم، آیا شما هم روزه هستید؟

یکی از جوانان در حالی که سرش را از خجالت پایین انداخته بود، به آرامی گفت: خیر ما فقط غذا نمیخوریم.

👈ماه رمضان برای همه ی آنان که چشم و دل و زبان و رفتار و کردارشان، در خدمت خلق خداست، و زمین را، آب را، و گل و سبزه را و دیگر موجودات را آسیب نمی رسانند پر برکت باد....

🙈 با #تلخندسیاسی به‌روز باشید 👇
https://t.me/joinchat/AAAAAEH61tobvgZswGJ2TQ
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
📛 #تلخندستان /ناصرالدّین شاه، در ماه رمضان نامه‌ای به زعیم شیعیان آن زمان، میرزای شیرازی نوشت که:

▫️من وقتی روزه می‌گیرم  از شدت گرسنگی و تشنگی عصبانی‌ می‌شوم و ناخودآگاه دستور به قتل افراد بی گناه می‌دهم؛ لذا جواز روزه نگرفتن مرا صادر فرمایید !

👈میرزای شیرازی در پاسخ نوشت:
حکم خدا قابل تغییر نیست ولی حاکم قابل تغییر است، اگر نمی‌توانی بر اعصابت مسلط شوی از مسند حکومت پایین بیا تا شخص باایمانی در جایگاه تو قرار گیرد و خون بیگناهان بیهوده ریخته نشود. :))

🙈 #تلخندسیاسی 👇
https://t.me/joinchat/AAAAAEH61tobvgZswGJ2TQ
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM