مارتین لوتر کینگ: مبارزه برای حقوق برابر
به بهانهی زادروز مارتین لوترکینگ
goo.gl/21tgQ2
در چهارم آوریل ۱۹۶۸، کینگ زمانی که در بالکن هتل خود در ممفیس تنسی ایستاده بود، ترور شد. سفر او برای حمایت از حقوق کارگران سیاهپوست بخش بهداشت بود. مرگ او منجر به آشوب و ناآرامی در سراسر کشور شد اما جنبش حقوق مدنی از خط خارج نشد و کماکان به مبارزه برای برابری سیاهان ادامه داد. دهها سال پس از ترور کینگ، فعالین مدنی، برای پایان دادن به تبعیض نژادی در آمریکا مبارزه کردند. کار آنها بر مبنای میراث ارزنده کینگ و عمدتا به روش بدون خشونت بود و علیرغم مخالفت بیرحمانه، توانستند قوانین تبعیضآمیز را از بین برده و کشوری بسازند که بر برابری و عدالت بنا شده باشد.
اگرچه بردهداری در اواخر قرن نوزدهم در آمریکا ملغی شد، ولی نژادپرستی نهادینه شده تا دهها سال بعد ادامه داشت و سیاهان مورد ستم بودند. تا نیمه قرن بیستم سیاهان مجبور بودند از مکانهای عمومی و مدارس جداگانه استفاده کنند و البته بهترینها در انحصار سفیدپوستان بود. آنها به طور معمول از تبعیض در استخدام و مسکن رنج میبردند و حتی توسط بعضی سفیدپوستان مورد آزار قرار گرفته و نمیتوانستند از حق رای خود به طور کامل استفاده کنند.
فعالین حقوق مدنی، دهها سال برای برابری شهروندان آمریکایی مبارزه کردند و پیروزیهای چشمگیری نیز به دست آوردند که از جمله آنها رای دادگاه عالی آمریکا در سال ۱۹۵۴ در مورد پرونده معروف «براون علیه شورای آموزش» بود که جداسازی دانشآموزان سیاه و سفید را مخالف قانون اساسی تشخیص داد.1 اگرچه این پیروزیها نتوانست تبعیضی را که جامعه آمریکا گرفتار آن بود از بین ببرد، ولی شرایطی را به وجود آورد که در آن امکان برابری حقیقی سیاه و سفید در آمریکا دیده میشد. در چنین شرایطی مارتین لوتر کینگ به جنبش مبارزه برای احقاق حقوق مدنی سیاهپوستان آمریکا پیوست. ...
بیشتر بخوانید:
http://bit.ly/1BJsVeT
تلگرام کلاس و کتاب توانا را دنبال کنید و انواع کتابهای الکترونیکی رایگان، کیس استادی ها، فایل های ویدیویی کلاسها را از آنجا به راحتی دریافت کنید:
https://t.me/Tavaana
#مطالعه_موردی
@Tavaana_TavaanaTech
به بهانهی زادروز مارتین لوترکینگ
goo.gl/21tgQ2
در چهارم آوریل ۱۹۶۸، کینگ زمانی که در بالکن هتل خود در ممفیس تنسی ایستاده بود، ترور شد. سفر او برای حمایت از حقوق کارگران سیاهپوست بخش بهداشت بود. مرگ او منجر به آشوب و ناآرامی در سراسر کشور شد اما جنبش حقوق مدنی از خط خارج نشد و کماکان به مبارزه برای برابری سیاهان ادامه داد. دهها سال پس از ترور کینگ، فعالین مدنی، برای پایان دادن به تبعیض نژادی در آمریکا مبارزه کردند. کار آنها بر مبنای میراث ارزنده کینگ و عمدتا به روش بدون خشونت بود و علیرغم مخالفت بیرحمانه، توانستند قوانین تبعیضآمیز را از بین برده و کشوری بسازند که بر برابری و عدالت بنا شده باشد.
اگرچه بردهداری در اواخر قرن نوزدهم در آمریکا ملغی شد، ولی نژادپرستی نهادینه شده تا دهها سال بعد ادامه داشت و سیاهان مورد ستم بودند. تا نیمه قرن بیستم سیاهان مجبور بودند از مکانهای عمومی و مدارس جداگانه استفاده کنند و البته بهترینها در انحصار سفیدپوستان بود. آنها به طور معمول از تبعیض در استخدام و مسکن رنج میبردند و حتی توسط بعضی سفیدپوستان مورد آزار قرار گرفته و نمیتوانستند از حق رای خود به طور کامل استفاده کنند.
فعالین حقوق مدنی، دهها سال برای برابری شهروندان آمریکایی مبارزه کردند و پیروزیهای چشمگیری نیز به دست آوردند که از جمله آنها رای دادگاه عالی آمریکا در سال ۱۹۵۴ در مورد پرونده معروف «براون علیه شورای آموزش» بود که جداسازی دانشآموزان سیاه و سفید را مخالف قانون اساسی تشخیص داد.1 اگرچه این پیروزیها نتوانست تبعیضی را که جامعه آمریکا گرفتار آن بود از بین ببرد، ولی شرایطی را به وجود آورد که در آن امکان برابری حقیقی سیاه و سفید در آمریکا دیده میشد. در چنین شرایطی مارتین لوتر کینگ به جنبش مبارزه برای احقاق حقوق مدنی سیاهپوستان آمریکا پیوست. ...
بیشتر بخوانید:
http://bit.ly/1BJsVeT
تلگرام کلاس و کتاب توانا را دنبال کنید و انواع کتابهای الکترونیکی رایگان، کیس استادی ها، فایل های ویدیویی کلاسها را از آنجا به راحتی دریافت کنید:
https://t.me/Tavaana
#مطالعه_موردی
@Tavaana_TavaanaTech
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. مارتین لوتر کینگ: مبارزه برای حقوق برابر به بهانهی زادروز #مارتین_لوترکینگ در چهارم آوریل ۱۹۶۸، کینگ زمانی که در بالکن هتل خود در ممفیس تنسی ایستاده بود، ترور شد. سفر او برای حمایت از حقوق کارگران سیاهپوست بخش بهداشت بود. مرگ او منجر به آشوب و ناآرامی…
نامه مارتین لوتر کینگ از زندان بیرمنگام
goo.gl/5Etmqr
مارتین لوتر کینگ این نامه را در سال ۱۹۶۳ از زندان شهر بیرمنگام - آلاباما، جایی که او به دلیل رهبری جنبش مبارزه مسالمتآمیز حقوق مدنی زندانی شده بود، نوشت. در این نامه، او استدلال کرده است که راه دستیابی به حقوق مدنی، مبارزه مسالمتآمیز است.
قسمتهایی از این نامه را بخوانید، انگار خطاب به جامعهی کنونی ایران نوشته است:
به دلیل تجربههای دردناکی که از سر گذراندهایم میدانیم که ستمگران هرگز آزادی را داوطلبانه عطا نمیکنند؛ ستمدیدگان باید آن را طلب کنند. صادقانه بگویم، من هنوز در هیچ مبارزهی رو در رویی شرکت نکردهام که از جانب آنانی که خود
قربانی بیماری تبعیض نژادی نبودهاند "بهنگام" ارزیابی شده باشد. سالهاست که این واژهی "صبر کن" را میشنوم. این واژه در گوش هر سیاهی انعکاسی آشنا دارد. این "صبر کن" تقریباً همیشه معنای "هرگز" داشته است. همراه یکی از معتبرترین قاضیهامان، باید به این شناخت برسیم که "عدالتی که به تأخیر افتاده باشد، عدالتی است که دریغ شده است."
ما بیش از سیصد و چهل سال برای قانون اساسی و حقوق خداداد خود صبر کردیم. کشورهای افریقا و آسیا با سرعت برق به سوی کسب استقلال سیاسی پیش میتازند، اما ما سوار گاری لنگ لنگان برای یک لیوان قهوه میرویم به طرف
پیشخوان قهوهخانه. شاید برای آنانی که هیچگاه تیرگی گزندهی تبعیض نژادی را حس نکردهاند آسان باشد که بگویند "صبر کن".
دو گونه قانون از زمین سر زده است، عادلانه و غیر عادلانه. من آن حرامزادهای هستم که پیروی از قانون عادلانه را تبلیغ میکنم. پیروی از قانون عادلانه نه تنها مسئولیتی قانونی، بلکه مسئولیتی اخلاقی است. درست خلاف آن، هر شخص مسئولیتی اخلاقی دارد که از قوانین غیر عادلانه سرپیچی کند. من اینجا با سنت آگوستین هم عقیدهام که میگوید: "قانون غیر عادلانه اصالا قانون نیست."
هر قانونی که حرمت انسانی را خدشه دار کند غیرعادلانه است. تبعیض نژادی به تمامی غیر عادلانه است زیرا تبعیض نژادی شخصیت فرد را تخریب میکند و روح او را مچاله میسازد. به آنکه تبعیض نژادی را اعمال میکند قدرت کاذب میبخشد و به آنکه مورد تبعیض قرار گرفته فرو دستی کاذب.
.
کسی که قانون غیر عادلانهای را بشکند باید این عمل را آشکارا، با عشق، و با آمادگی برای تحمل مجازات صورت دهد. اذعان میکنم که شخصی که قانونی را که وجدانش به او گفته است غیر عادلانه است میشکند و کسی که با روی باز مجازات زندان را میپذیرد تا وجدان عمومی را بیدار کند و بیعدالتی را مقابل چشمش بنشاند، در واقع بیشترین احترام را به قانون میگذارد.
هیچگاه نباید از نظر دور داشت که هر چه آدولف هیتلر در آلمان کرد مطابق قانون بود و هر چه مبارزان آزادیخواه مجار در مجارستان کردند، غیر قانونی. در آلمان هیتلری کمک رساندن و دلجویی کردن از یک یهودی غیرقانونی بود. با وجود این، اطمینان دارم که اگر من در آن زمان آلمان میزیستم به برادران یهودیام کمک میکردم و از آنان دلجویی میکردم.
او در قسمتهایی خطاب به سفیدپوستان میانه رو که مدام میگفتند حالا وقتش نیست و نگران به آشوب کشیده شدن جامعه بودند، میگوید:
من امیدوار بودم که سفیدان میانه رو بفهمند که ناآرامیهای موجود در جنوب مرحلهای ناگزیر در گذار از دوران صلح منفی است، از مرحلهای که در آن سیاهان در سکوت به سرنوشت ظالمانهای گردن نهادند، به دوران صلح مثبت و پربار که در آن تمام مردم به انسان و حرمت انسانی احترام میگذارند. در واقع، ما که دست به مبارزهی رو در روی مسالمتآمیز زدهایم عامل آشوب نیستیم. ما به سادگی آشوب نهفتهی موجود را به لایههای رویی میآوریم. آنچه هست را آشکار میکنیم، در جایی قرارش میدهیم که مقابل چشم باشد و درمانش آسان باشد. مثل دملی چرکین که با تمام زشتیاش باید در معرض داروهای طبیعت، یعنی هوا و نور عدالت شکافته شود، با وجود تمام اضطرابی که مشاهدهاش در نور وجدان آدمی و هوای تازه افکار عمومی ملت، تا پیش از آنکه مداوا شود، میآفریند.
در بیانیهی خود تصریح کردهاید که عملیات ما، هر چند مسالمتآمیز، باید محکوم شود زیرا تولید خشونت میکند. آیا این نظر معقول است؟ به محکوم کردن مرد غارت شدهای نمیماند که به دلیل جذاب بودن اموالش در تحریک عمل شنیع دزدی، محکوم میشود؟
باید چشم باز کنیم و همچنان که دادگاههای کشوری همواره تأکید کردهاند، تصدیق کنیم که این اشتباه است اگر از افراد بخواهیم از حقوق پایهای خود در قانونی اساسی چشم بپوشند زیرا این خواست به حق آنان ممکن است منجر شود به بروز خشونت. جامعه موظف است غارت شده را در پناه حمایت خود بگیرد و غارتگر را مجازات کند.
این نامهی جالب و آموزنده را از اینجا دانلود کنید:
goo.gl/y9eQsn
@tavaana
@Tavaana_TavaanaTech
goo.gl/5Etmqr
مارتین لوتر کینگ این نامه را در سال ۱۹۶۳ از زندان شهر بیرمنگام - آلاباما، جایی که او به دلیل رهبری جنبش مبارزه مسالمتآمیز حقوق مدنی زندانی شده بود، نوشت. در این نامه، او استدلال کرده است که راه دستیابی به حقوق مدنی، مبارزه مسالمتآمیز است.
قسمتهایی از این نامه را بخوانید، انگار خطاب به جامعهی کنونی ایران نوشته است:
به دلیل تجربههای دردناکی که از سر گذراندهایم میدانیم که ستمگران هرگز آزادی را داوطلبانه عطا نمیکنند؛ ستمدیدگان باید آن را طلب کنند. صادقانه بگویم، من هنوز در هیچ مبارزهی رو در رویی شرکت نکردهام که از جانب آنانی که خود
قربانی بیماری تبعیض نژادی نبودهاند "بهنگام" ارزیابی شده باشد. سالهاست که این واژهی "صبر کن" را میشنوم. این واژه در گوش هر سیاهی انعکاسی آشنا دارد. این "صبر کن" تقریباً همیشه معنای "هرگز" داشته است. همراه یکی از معتبرترین قاضیهامان، باید به این شناخت برسیم که "عدالتی که به تأخیر افتاده باشد، عدالتی است که دریغ شده است."
ما بیش از سیصد و چهل سال برای قانون اساسی و حقوق خداداد خود صبر کردیم. کشورهای افریقا و آسیا با سرعت برق به سوی کسب استقلال سیاسی پیش میتازند، اما ما سوار گاری لنگ لنگان برای یک لیوان قهوه میرویم به طرف
پیشخوان قهوهخانه. شاید برای آنانی که هیچگاه تیرگی گزندهی تبعیض نژادی را حس نکردهاند آسان باشد که بگویند "صبر کن".
دو گونه قانون از زمین سر زده است، عادلانه و غیر عادلانه. من آن حرامزادهای هستم که پیروی از قانون عادلانه را تبلیغ میکنم. پیروی از قانون عادلانه نه تنها مسئولیتی قانونی، بلکه مسئولیتی اخلاقی است. درست خلاف آن، هر شخص مسئولیتی اخلاقی دارد که از قوانین غیر عادلانه سرپیچی کند. من اینجا با سنت آگوستین هم عقیدهام که میگوید: "قانون غیر عادلانه اصالا قانون نیست."
هر قانونی که حرمت انسانی را خدشه دار کند غیرعادلانه است. تبعیض نژادی به تمامی غیر عادلانه است زیرا تبعیض نژادی شخصیت فرد را تخریب میکند و روح او را مچاله میسازد. به آنکه تبعیض نژادی را اعمال میکند قدرت کاذب میبخشد و به آنکه مورد تبعیض قرار گرفته فرو دستی کاذب.
.
کسی که قانون غیر عادلانهای را بشکند باید این عمل را آشکارا، با عشق، و با آمادگی برای تحمل مجازات صورت دهد. اذعان میکنم که شخصی که قانونی را که وجدانش به او گفته است غیر عادلانه است میشکند و کسی که با روی باز مجازات زندان را میپذیرد تا وجدان عمومی را بیدار کند و بیعدالتی را مقابل چشمش بنشاند، در واقع بیشترین احترام را به قانون میگذارد.
هیچگاه نباید از نظر دور داشت که هر چه آدولف هیتلر در آلمان کرد مطابق قانون بود و هر چه مبارزان آزادیخواه مجار در مجارستان کردند، غیر قانونی. در آلمان هیتلری کمک رساندن و دلجویی کردن از یک یهودی غیرقانونی بود. با وجود این، اطمینان دارم که اگر من در آن زمان آلمان میزیستم به برادران یهودیام کمک میکردم و از آنان دلجویی میکردم.
او در قسمتهایی خطاب به سفیدپوستان میانه رو که مدام میگفتند حالا وقتش نیست و نگران به آشوب کشیده شدن جامعه بودند، میگوید:
من امیدوار بودم که سفیدان میانه رو بفهمند که ناآرامیهای موجود در جنوب مرحلهای ناگزیر در گذار از دوران صلح منفی است، از مرحلهای که در آن سیاهان در سکوت به سرنوشت ظالمانهای گردن نهادند، به دوران صلح مثبت و پربار که در آن تمام مردم به انسان و حرمت انسانی احترام میگذارند. در واقع، ما که دست به مبارزهی رو در روی مسالمتآمیز زدهایم عامل آشوب نیستیم. ما به سادگی آشوب نهفتهی موجود را به لایههای رویی میآوریم. آنچه هست را آشکار میکنیم، در جایی قرارش میدهیم که مقابل چشم باشد و درمانش آسان باشد. مثل دملی چرکین که با تمام زشتیاش باید در معرض داروهای طبیعت، یعنی هوا و نور عدالت شکافته شود، با وجود تمام اضطرابی که مشاهدهاش در نور وجدان آدمی و هوای تازه افکار عمومی ملت، تا پیش از آنکه مداوا شود، میآفریند.
در بیانیهی خود تصریح کردهاید که عملیات ما، هر چند مسالمتآمیز، باید محکوم شود زیرا تولید خشونت میکند. آیا این نظر معقول است؟ به محکوم کردن مرد غارت شدهای نمیماند که به دلیل جذاب بودن اموالش در تحریک عمل شنیع دزدی، محکوم میشود؟
باید چشم باز کنیم و همچنان که دادگاههای کشوری همواره تأکید کردهاند، تصدیق کنیم که این اشتباه است اگر از افراد بخواهیم از حقوق پایهای خود در قانونی اساسی چشم بپوشند زیرا این خواست به حق آنان ممکن است منجر شود به بروز خشونت. جامعه موظف است غارت شده را در پناه حمایت خود بگیرد و غارتگر را مجازات کند.
این نامهی جالب و آموزنده را از اینجا دانلود کنید:
goo.gl/y9eQsn
@tavaana
@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from آموزشکده توانا
درخیابانهای ایران افراد دارای معلولیت کم میبینید؟نباید فکرکرد که تعداد معلولان کم است.درایران شرایط شهرسازی وامکانات دیگر شهری طوری است که #معلولان کمترمیتوانند وارد اجتماع بشوند وترجیح میدهند در خانه بمانند.
در این #مطالعه_موردی درمورد لایحه معلولان آمریکایی میخوانیم.
جنیفرکیلان ۸ساله درحال تلاش برای بالارفتن ازساختمان ۸۲ پلهای محوطه ساختمان کنگره،هنگامی که دوربینها روی صورتش زوم بود فریادزد:«اگرتمام شب طول بکشد،انجامش میدهم.»او با رهاکردن صندلی چرخدارش درصبح گرم ماه مارس۱۹۸۹ به ۶۰تن دیگر پیوست تا در یک نافرمانی آشکار ازپلهها بالا بخزد.
در اتاقهای بالا، سیاستمداران بر سر #لایحه_معلولان_آمریکایی (اِی.دی.اِی) بحث میکردند، اما معترضان صبرشان را از دست داده بود.
معترضان شعار میدادند «ما چه میخواهیم؟ اِی.دی.اِی!»، و در حالی که مصممتر میشدند، بلندتر فریاد میزدند: «چه زمانی این را میخواهیم؟ الان!
اِی.دی.اِی، که برای جلوگیری از تبعیض علیه افراد معلول طراحی شده بود، خواهان مناسبسازی ناوگان حملونقل عمومی و ساختمانهای عمومی برای #معلولان، استخدام بدون تبعیض و خدمات سراسری تلفنی برای افرادِ با اختلال شنوایی یا گفتاری، بود.
.
قوانین آن زمان، وجود صندلی چرخدار در اتوبوسها، مناسبسازی ساختمانهای دولتی برای معلولانو اقدام مثبت برای استخدام کارگران #معلول در سازمانهای فدرال را اجباری کرده بود، اما این کافی نبود؛ قوانین هرگز به شکل موثر اجرا نمیشد و #تبعیض به شکل گستردهای باقی ماند.
.
در اوایل دهه ۱۹۷۰ بیش از یکمیلیون #کودک_معلول از مدارس دولتی محروم شدند و در همان حال میلیونها نفر دیگر در نهادهای دولتی غیربهداشتی و بسیار پرجمعیت، رنجور و دلسرد شدند.
.
روز ۲۶ ژوئیه ۱۹۸۹ جورج اچ. بوش در حالی که در محوطه آراسته کاخ سفید ایستاده بود، لبخندی زد و همینطور که دو مترجم زبان اشاره کلماتش را ترجمه میکردند، خطاب به جمعیت سههزارنفری گفت:
.
«امروز با امضای لایحه مهم معلولان آمریکایی، هر مرد، زن و کودک #معلول میتواند از درهایی که زمانی بسته بود به دوران جدیدی از برابری، استقلال و آزادی برسد. ... اجازه دهید که دیوار شرمآور محرومیت در نهایت فرو ریزد.»
.
دریک روز یکشنبه در اوایل سال ۱۹۸۹ بابی سیلوِرِستاین، وکیل حقوق معلولان،همزمان که در کتابخانه تمپل رودف شالوم منتظر فرزندانش بود که درسهایشان را تمام کنند،نخستین پیشنویس اِی.دی.اِی (ADA) را نوشت این سند از نظر مفهومی ساده بود، ولی هر بخش آن مباحثی چالشی را مطرح میکرد.
.
اینکه معلولیت باید تا چه محدودهای تفسیر و تعریف شود؟ آیا بیماریهای واگیردار مثل ایدز و سل تحت پوشش قرار میگرفتند؟ اصلاحات پرهزینه بود؛ آیا کسبوکارهای کوچک برای ارائه خدمت به معلولان باید خطر ورشکستگی مالی را میپذیرفتند؟
.
انتظار میرفت که کارفرمایان برای معلولان «مناسبسازی معقولی» انجام دهند بدون اینکه انجام این کارها «سختیهای بیش از حدی» ایجاد کند، اما مرز آن کجا بود؟
.
برای دانستن اینکه «لایحه معلولان آمریکایی» چگونه پیش رفت و اینکه چگونه برای #حقوق_معلولان در آمریکا تلاش شد خواندن این مطلب را از دست ندهید:
http://bit.ly/304vjNg
نسخهی انگلیسی:
http://bit.ly/303TWtn
#توانا
#معلولیت
کانال کتاب و کلاس توانا:
t.me/tavaana
@Tavaana_TavaanaTech
در این #مطالعه_موردی درمورد لایحه معلولان آمریکایی میخوانیم.
جنیفرکیلان ۸ساله درحال تلاش برای بالارفتن ازساختمان ۸۲ پلهای محوطه ساختمان کنگره،هنگامی که دوربینها روی صورتش زوم بود فریادزد:«اگرتمام شب طول بکشد،انجامش میدهم.»او با رهاکردن صندلی چرخدارش درصبح گرم ماه مارس۱۹۸۹ به ۶۰تن دیگر پیوست تا در یک نافرمانی آشکار ازپلهها بالا بخزد.
در اتاقهای بالا، سیاستمداران بر سر #لایحه_معلولان_آمریکایی (اِی.دی.اِی) بحث میکردند، اما معترضان صبرشان را از دست داده بود.
معترضان شعار میدادند «ما چه میخواهیم؟ اِی.دی.اِی!»، و در حالی که مصممتر میشدند، بلندتر فریاد میزدند: «چه زمانی این را میخواهیم؟ الان!
اِی.دی.اِی، که برای جلوگیری از تبعیض علیه افراد معلول طراحی شده بود، خواهان مناسبسازی ناوگان حملونقل عمومی و ساختمانهای عمومی برای #معلولان، استخدام بدون تبعیض و خدمات سراسری تلفنی برای افرادِ با اختلال شنوایی یا گفتاری، بود.
.
قوانین آن زمان، وجود صندلی چرخدار در اتوبوسها، مناسبسازی ساختمانهای دولتی برای معلولانو اقدام مثبت برای استخدام کارگران #معلول در سازمانهای فدرال را اجباری کرده بود، اما این کافی نبود؛ قوانین هرگز به شکل موثر اجرا نمیشد و #تبعیض به شکل گستردهای باقی ماند.
.
در اوایل دهه ۱۹۷۰ بیش از یکمیلیون #کودک_معلول از مدارس دولتی محروم شدند و در همان حال میلیونها نفر دیگر در نهادهای دولتی غیربهداشتی و بسیار پرجمعیت، رنجور و دلسرد شدند.
.
روز ۲۶ ژوئیه ۱۹۸۹ جورج اچ. بوش در حالی که در محوطه آراسته کاخ سفید ایستاده بود، لبخندی زد و همینطور که دو مترجم زبان اشاره کلماتش را ترجمه میکردند، خطاب به جمعیت سههزارنفری گفت:
.
«امروز با امضای لایحه مهم معلولان آمریکایی، هر مرد، زن و کودک #معلول میتواند از درهایی که زمانی بسته بود به دوران جدیدی از برابری، استقلال و آزادی برسد. ... اجازه دهید که دیوار شرمآور محرومیت در نهایت فرو ریزد.»
.
دریک روز یکشنبه در اوایل سال ۱۹۸۹ بابی سیلوِرِستاین، وکیل حقوق معلولان،همزمان که در کتابخانه تمپل رودف شالوم منتظر فرزندانش بود که درسهایشان را تمام کنند،نخستین پیشنویس اِی.دی.اِی (ADA) را نوشت این سند از نظر مفهومی ساده بود، ولی هر بخش آن مباحثی چالشی را مطرح میکرد.
.
اینکه معلولیت باید تا چه محدودهای تفسیر و تعریف شود؟ آیا بیماریهای واگیردار مثل ایدز و سل تحت پوشش قرار میگرفتند؟ اصلاحات پرهزینه بود؛ آیا کسبوکارهای کوچک برای ارائه خدمت به معلولان باید خطر ورشکستگی مالی را میپذیرفتند؟
.
انتظار میرفت که کارفرمایان برای معلولان «مناسبسازی معقولی» انجام دهند بدون اینکه انجام این کارها «سختیهای بیش از حدی» ایجاد کند، اما مرز آن کجا بود؟
.
برای دانستن اینکه «لایحه معلولان آمریکایی» چگونه پیش رفت و اینکه چگونه برای #حقوق_معلولان در آمریکا تلاش شد خواندن این مطلب را از دست ندهید:
http://bit.ly/304vjNg
نسخهی انگلیسی:
http://bit.ly/303TWtn
#توانا
#معلولیت
کانال کتاب و کلاس توانا:
t.me/tavaana
@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
مارتین لوتر کینگ؛ یک عمر مبارزه برای برابری
«هر کسی مسئولیت اخلاقی دارد که قوانین ناعادلانه را رعایت نکند.» این بخشی از نامهی معروف مارتین لوتر کینگ از زندان بیرمنگام است.
کینگ که رهبر جنبش مدنی آمریکاییهای آفریقاییتبار بود، همراه با دیگر فعالان مدنی، دهها سال تلاش کرد توجه عمومی را به نژادپرستی نهادینهشده در جامعه جلب کند.
سرانجام، علیرغم ترور کینگ، تلاشهای جنبش برابریخواهی نتیجه داد و به جداسازی در سراسر کشور پایان داد و رویای برابری و عدالت به واقعیت تبدیل شد.
https://youtu.be/j2ZOUfWgA3Q?feature=shared
در ساندکلاد
https://bit.ly/39oLnhq
نسخه نوشتاری
https://bit.ly/2xzvtDE
#پادکست #جنبش_ها_و_خیزش_ها
#مارتین_لوترکینگ #نژادپرستی #تبعیض_نژادی
#یاری_مدنی_توانا
@tavaana
@Tavaana_TavaanaTech
«هر کسی مسئولیت اخلاقی دارد که قوانین ناعادلانه را رعایت نکند.» این بخشی از نامهی معروف مارتین لوتر کینگ از زندان بیرمنگام است.
کینگ که رهبر جنبش مدنی آمریکاییهای آفریقاییتبار بود، همراه با دیگر فعالان مدنی، دهها سال تلاش کرد توجه عمومی را به نژادپرستی نهادینهشده در جامعه جلب کند.
سرانجام، علیرغم ترور کینگ، تلاشهای جنبش برابریخواهی نتیجه داد و به جداسازی در سراسر کشور پایان داد و رویای برابری و عدالت به واقعیت تبدیل شد.
https://youtu.be/j2ZOUfWgA3Q?feature=shared
در ساندکلاد
https://bit.ly/39oLnhq
نسخه نوشتاری
https://bit.ly/2xzvtDE
#پادکست #جنبش_ها_و_خیزش_ها
#مارتین_لوترکینگ #نژادپرستی #تبعیض_نژادی
#یاری_مدنی_توانا
@tavaana
@Tavaana_TavaanaTech
مارتین لوتر کینگ؛ یک عمر مبارزه برای برابری
مارتین لوتر کینگ؛ یک عمر مبارزه برای برابری
«هر کسی مسئولیت اخلاقی دارد که قوانین ناعادلانه را رعایت نکند.» این بخشی از نامهی معروف مارتین لوتر کینگ از زندان بیرمنگام است.
کینگ که رهبر جنبش مدنی آمریکاییهای آفریقاییتبار بود، همراه با دیگر فعالان مدنی، دهها سال تلاش کرد توجه عمومی را به نژادپرستی نهادینهشده در جامعه جلب کند.
سرانجام، علیرغم ترور کینگ، تلاشهای جنبش برابریخواهی نتیجه داد و به جداسازی در سراسر کشور پایان داد و رویای برابری و عدالت به واقعیت تبدیل شد.
https://bit.ly/2UufhwI
در ساندکلاد
https://bit.ly/39oLnhq
نسخه نوشتاری
https://bit.ly/2xzvtDE
#پادکست #جنبش_ها_و_خیزش_ها
#مارتین_لوترکینگ #نژادپرستی #تبعیض_نژادی
@tavaana
@Tavaana_TavaanaTech
«هر کسی مسئولیت اخلاقی دارد که قوانین ناعادلانه را رعایت نکند.» این بخشی از نامهی معروف مارتین لوتر کینگ از زندان بیرمنگام است.
کینگ که رهبر جنبش مدنی آمریکاییهای آفریقاییتبار بود، همراه با دیگر فعالان مدنی، دهها سال تلاش کرد توجه عمومی را به نژادپرستی نهادینهشده در جامعه جلب کند.
سرانجام، علیرغم ترور کینگ، تلاشهای جنبش برابریخواهی نتیجه داد و به جداسازی در سراسر کشور پایان داد و رویای برابری و عدالت به واقعیت تبدیل شد.
https://bit.ly/2UufhwI
در ساندکلاد
https://bit.ly/39oLnhq
نسخه نوشتاری
https://bit.ly/2xzvtDE
#پادکست #جنبش_ها_و_خیزش_ها
#مارتین_لوترکینگ #نژادپرستی #تبعیض_نژادی
@tavaana
@Tavaana_TavaanaTech
مارتین لوتر کینگ؛ یک عمر مبارزه برای برابری
«هر کسی مسئولیت اخلاقی دارد که قوانین ناعادلانه را رعایت نکند.» این بخشی از نامهی معروف مارتین لوتر کینگ از زندان بیرمنگام است.
کینگ که رهبر جنبش مدنی آمریکاییهای آفریقاییتبار بود، همراه با دیگر فعالان مدنی، دهها سال تلاش کرد توجه عمومی را به نژادپرستی نهادینهشده در جامعه جلب کند.
سرانجام، علیرغم ترور کینگ، تلاشهای جنبش برابریخواهی نتیجه داد و به جداسازی در سراسر کشور پایان داد و رویای برابری و عدالت به واقعیت تبدیل شد.
https://bit.ly/2UufhwI
در ساندکلاد
https://bit.ly/39oLnhq
نسخه نوشتاری
https://bit.ly/2xzvtDE
فرمت mp3 در کانال کلاس و کتاب:
https://t.me/Tavaana/1926
فرمت mp4 در کانتل کلاس و کتاب:
https://t.me/Tavaana/1925
#پادکست #جنبش_ها_و_خیزش_ها
#مارتین_لوترکینگ #نژادپرستی #تبعیض_نژادی
@tavaana
@Tavaana_TavaanaTech
«هر کسی مسئولیت اخلاقی دارد که قوانین ناعادلانه را رعایت نکند.» این بخشی از نامهی معروف مارتین لوتر کینگ از زندان بیرمنگام است.
کینگ که رهبر جنبش مدنی آمریکاییهای آفریقاییتبار بود، همراه با دیگر فعالان مدنی، دهها سال تلاش کرد توجه عمومی را به نژادپرستی نهادینهشده در جامعه جلب کند.
سرانجام، علیرغم ترور کینگ، تلاشهای جنبش برابریخواهی نتیجه داد و به جداسازی در سراسر کشور پایان داد و رویای برابری و عدالت به واقعیت تبدیل شد.
https://bit.ly/2UufhwI
در ساندکلاد
https://bit.ly/39oLnhq
نسخه نوشتاری
https://bit.ly/2xzvtDE
فرمت mp3 در کانال کلاس و کتاب:
https://t.me/Tavaana/1926
فرمت mp4 در کانتل کلاس و کتاب:
https://t.me/Tavaana/1925
#پادکست #جنبش_ها_و_خیزش_ها
#مارتین_لوترکینگ #نژادپرستی #تبعیض_نژادی
@tavaana
@Tavaana_TavaanaTech