Forwarded from گفتوشنود
کتاب ترور به نام خدا نوشته پرویز دستمالچی، اثری مستند، سیاسی و تحلیلی است که به بررسی نقش جمهوری اسلامی ایران در سلسله ترورهای برونمرزی، بهویژه ماجرای معروف میکونوس در آلمان میپردازد. این کتاب روایت فردی است که نهتنها پژوهشگر و فعال سیاسی است، بلکه خود از بازماندگان آن واقعه خونین نیز محسوب میشود. دستمالچی با تکیه بر اسناد دادگاه، گزارشهای امنیتی، و تجربهی شخصی، تصویری روشن و نگرانکننده از استفاده ابزاری از دین برای توجیه خشونت سیاسی ارائه میدهد.
پرویز دستمالچی، متولد ۱۳۲۸ در تهران، از
از فعالان جنبش دانشجویان ایرانی در خارج از (کنفدراسیون) کشور و فعال سیاسی بوده و سالها در تبعید زندگی کرده است. او با حضور فعال در جریان دادگاه میکونوس و تلاش برای افشای نقش مقامات بلندپایه جمهوری اسلامی، به یکی از چهرههای مهم در پروندهی ترور مخالفان ایرانی در خارج بدل شد. کتاب حاضر نهفقط سندی تاریخی، بلکه صدای بازماندهای است که تصمیم گرفت سکوت نکند و حقیقت را با مخاطب در میان بگذارد.
دستمالچی در بخشهای مختلف کتاب به شکل دقیق روند دادگاه میکونوس را شرح میدهد، از جمله شهادتها، مدارک امنیتی، و نقش وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی. او در جایی مینویسد: «ترورها در چارچوب سیاست حذف فیزیکی مخالفان انجام میگرفت و نه تنها مورد تأیید، بلکه مأموریت رسمی برخی مأموران امنیتی بود» (ص. ۱۱۲). این روایتها با زبانی روشن، مستند و بیپرده ارائه شدهاند و خواننده را به عمق یکی از تاریکترین فصول تاریخ معاصر ایران میبرد.
ترور به نام خدا نه فقط گزارشی از یک جنایت سیاسی، بلکه بررسیای عمیق از پیوند خطرناک میان ایدئولوژی دینی و خشونت حکومتی است. دستمالچی با روشنی و شهامت، نقش نهادهای حکومتی ایران را در طراحی و اجرای ترورها به نقد میکشد و همزمان از مسئولیتهای بینالمللی در برابر چنین جنایاتی سخن میگوید. کتاب برای هر مخاطبی که دغدغه آزادی، حقوق بشر، و مسئولیتپذیری حکومتها را دارد، اثری خواندنی و ارزشمند است.
لینک دانلود کتاب:
http://bit.ly/2m0ofgQ
#ترور #حکومت_ایدئولوژیک #جمهوری_اسلامی #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
کتاب ترور به نام خدا نوشته پرویز دستمالچی، اثری مستند، سیاسی و تحلیلی است که به بررسی نقش جمهوری اسلامی ایران در سلسله ترورهای برونمرزی، بهویژه ماجرای معروف میکونوس در آلمان میپردازد. این کتاب روایت فردی است که نهتنها پژوهشگر و فعال سیاسی است، بلکه خود از بازماندگان آن واقعه خونین نیز محسوب میشود. دستمالچی با تکیه بر اسناد دادگاه، گزارشهای امنیتی، و تجربهی شخصی، تصویری روشن و نگرانکننده از استفاده ابزاری از دین برای توجیه خشونت سیاسی ارائه میدهد.
پرویز دستمالچی، متولد ۱۳۲۸ در تهران، از
از فعالان جنبش دانشجویان ایرانی در خارج از (کنفدراسیون) کشور و فعال سیاسی بوده و سالها در تبعید زندگی کرده است. او با حضور فعال در جریان دادگاه میکونوس و تلاش برای افشای نقش مقامات بلندپایه جمهوری اسلامی، به یکی از چهرههای مهم در پروندهی ترور مخالفان ایرانی در خارج بدل شد. کتاب حاضر نهفقط سندی تاریخی، بلکه صدای بازماندهای است که تصمیم گرفت سکوت نکند و حقیقت را با مخاطب در میان بگذارد.
دستمالچی در بخشهای مختلف کتاب به شکل دقیق روند دادگاه میکونوس را شرح میدهد، از جمله شهادتها، مدارک امنیتی، و نقش وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی. او در جایی مینویسد: «ترورها در چارچوب سیاست حذف فیزیکی مخالفان انجام میگرفت و نه تنها مورد تأیید، بلکه مأموریت رسمی برخی مأموران امنیتی بود» (ص. ۱۱۲). این روایتها با زبانی روشن، مستند و بیپرده ارائه شدهاند و خواننده را به عمق یکی از تاریکترین فصول تاریخ معاصر ایران میبرد.
ترور به نام خدا نه فقط گزارشی از یک جنایت سیاسی، بلکه بررسیای عمیق از پیوند خطرناک میان ایدئولوژی دینی و خشونت حکومتی است. دستمالچی با روشنی و شهامت، نقش نهادهای حکومتی ایران را در طراحی و اجرای ترورها به نقد میکشد و همزمان از مسئولیتهای بینالمللی در برابر چنین جنایاتی سخن میگوید. کتاب برای هر مخاطبی که دغدغه آزادی، حقوق بشر، و مسئولیتپذیری حکومتها را دارد، اثری خواندنی و ارزشمند است.
لینک دانلود کتاب:
http://bit.ly/2m0ofgQ
#ترور #حکومت_ایدئولوژیک #جمهوری_اسلامی #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
Forwarded from گفتوشنود
محمدحسن نمازی، دستیار ویژه مدیر حوزههای علمیه گفت: «پاپ فرانسیس تحت تاثیر آموزههای امام خمینی بود و از طریق رسانهها مصاحبههای اورا مشاهده کرده و تحت تاثیر قرار گرفته بود.» او ادامه داد: «پاپ فرانسیس به یک روحانی گفته بود که امام را الگوی خود قرار داده و از او آموخته است.»
⁉️ادعای تأثیرپذیری پاپ فرانسیس از آموزههای خمینی از منظر تاریخی و محتوایی مستند و قابلپذیرش نیست. مواضع خمینی نسبت به واتیکان و پاپ، عمدتاً رویکردی سیاسی و انتقادی بوده و کمتر به جنبههای دینی یا بینالادیانی توجه داشته است. او واتیکان را در چارچوب ساختارهای سلطهگر غرب تحلیل میکرد و پاپ ژان پل دوم را به دلیل عدم حمایت از انقلاب اسلامی یا همراهی با منافع آمریکا و اروپا مورد انتقاد قرار داده بود.
در چنین بستری، دشوار است پاپ فرانسیس که خود را منتقد نظام سرمایهداری، مدافع گفتوگوهای بینالادیانی، و طرفدار صلح جهانی بود، به شکل مستقیم و عمیق تحتتأثیر آموزههای فردی دانست که نگاهش به واتیکان در قالب استعمار و سلطه غرب تبیین میشد.
از سوی دیگر، پاپ فرانسیس در گفتار و رفتار خود به آموزههای چهرههایی چون سنت فرانسیس آسیزی، جنبشهای عدالتخواه آمریکای لاتین، و الگوهای مسیحیِ مبتنی بر محبت، فروتنی و گفتوگو ارجاع داده است. او حتی با وجود مواضع سیاسیاش، همواره کوشیده مرز روشنی میان دین و قدرت نظامی یا سیاسی قائل شود. در حالی که خمینی اسلام سیاسی و حکومت دینی را ترویج میکرد، پاپ فرانسیس بیشتر بر اخلاق، همبستگی انسانی و دوری از رادیکالیسم مذهبی تأکید داشت. بنابراین، نسبت دادن چنین تأثیر عمیقی بدون شواهد مشخص از گفتار یا نوشتار مستقیم پاپ، برداشت ایدئولوژیک و تبلیغاتی به نظر میرسد تا یک واقعیت تاریخی.
پرسش پایانی: اگر پاپ فرانسیس واقعاً از خمینی تأثیر پذیرفته بود، چرا هیچگاه به صورت رسمی یا در آثار و سخنرانیهای خود به او اشاره نکرده و بالعکس همواره با تأکید بر گفتوگوی تمدنها، از دیدگاهی بسیار متفاوت با خمینی سخن گفته است؟
پاسخ شما به این ادعا چیست؟
#پاپ #واتیکان #خمینی #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
محمدحسن نمازی، دستیار ویژه مدیر حوزههای علمیه گفت: «پاپ فرانسیس تحت تاثیر آموزههای امام خمینی بود و از طریق رسانهها مصاحبههای اورا مشاهده کرده و تحت تاثیر قرار گرفته بود.» او ادامه داد: «پاپ فرانسیس به یک روحانی گفته بود که امام را الگوی خود قرار داده و از او آموخته است.»
⁉️ادعای تأثیرپذیری پاپ فرانسیس از آموزههای خمینی از منظر تاریخی و محتوایی مستند و قابلپذیرش نیست. مواضع خمینی نسبت به واتیکان و پاپ، عمدتاً رویکردی سیاسی و انتقادی بوده و کمتر به جنبههای دینی یا بینالادیانی توجه داشته است. او واتیکان را در چارچوب ساختارهای سلطهگر غرب تحلیل میکرد و پاپ ژان پل دوم را به دلیل عدم حمایت از انقلاب اسلامی یا همراهی با منافع آمریکا و اروپا مورد انتقاد قرار داده بود.
در چنین بستری، دشوار است پاپ فرانسیس که خود را منتقد نظام سرمایهداری، مدافع گفتوگوهای بینالادیانی، و طرفدار صلح جهانی بود، به شکل مستقیم و عمیق تحتتأثیر آموزههای فردی دانست که نگاهش به واتیکان در قالب استعمار و سلطه غرب تبیین میشد.
از سوی دیگر، پاپ فرانسیس در گفتار و رفتار خود به آموزههای چهرههایی چون سنت فرانسیس آسیزی، جنبشهای عدالتخواه آمریکای لاتین، و الگوهای مسیحیِ مبتنی بر محبت، فروتنی و گفتوگو ارجاع داده است. او حتی با وجود مواضع سیاسیاش، همواره کوشیده مرز روشنی میان دین و قدرت نظامی یا سیاسی قائل شود. در حالی که خمینی اسلام سیاسی و حکومت دینی را ترویج میکرد، پاپ فرانسیس بیشتر بر اخلاق، همبستگی انسانی و دوری از رادیکالیسم مذهبی تأکید داشت. بنابراین، نسبت دادن چنین تأثیر عمیقی بدون شواهد مشخص از گفتار یا نوشتار مستقیم پاپ، برداشت ایدئولوژیک و تبلیغاتی به نظر میرسد تا یک واقعیت تاریخی.
پرسش پایانی: اگر پاپ فرانسیس واقعاً از خمینی تأثیر پذیرفته بود، چرا هیچگاه به صورت رسمی یا در آثار و سخنرانیهای خود به او اشاره نکرده و بالعکس همواره با تأکید بر گفتوگوی تمدنها، از دیدگاهی بسیار متفاوت با خمینی سخن گفته است؟
پاسخ شما به این ادعا چیست؟
#پاپ #واتیکان #خمینی #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
Forwarded from گفتوشنود
سپاه اعلام کرد در حال ساخت مکانی شبیه جهنم با آتش واقعی برای مردم است
محسن جعفری، فرمانده سپاه پاسداران فومن، اعلام کرد که در پروژهای به نام «ساعت به وقت بهشت» برای شهروندان «وضعیت قبر»، «مواجهه با نکیر و منکر» و «عبور از پل صراط» را با آتش واقعی در مکانی شبیه جهنم میسازد.
به گفته جعفری، در این مکان شهروندان در غرفههای «جهنم» حاضر میشوند که در زیر آن به شکل واقعی روشن است و حس میشود. او گفت مراجع تقلید قم این پروژه را تایید کردهاند.
کانال تلگرامی این پروژه نوشت که در این برنامه، نمایشگاه جذابی از غول پیکرهای نظامی برای بازدیدکنندگان تهیه شده است تا از نزدیک برخی از تجهیزات نظامی روز را تماشا کنند./ایران اینترنشنال
#بهشت #جهنم #سپاه #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
محسن جعفری، فرمانده سپاه پاسداران فومن، اعلام کرد که در پروژهای به نام «ساعت به وقت بهشت» برای شهروندان «وضعیت قبر»، «مواجهه با نکیر و منکر» و «عبور از پل صراط» را با آتش واقعی در مکانی شبیه جهنم میسازد.
به گفته جعفری، در این مکان شهروندان در غرفههای «جهنم» حاضر میشوند که در زیر آن به شکل واقعی روشن است و حس میشود. او گفت مراجع تقلید قم این پروژه را تایید کردهاند.
کانال تلگرامی این پروژه نوشت که در این برنامه، نمایشگاه جذابی از غول پیکرهای نظامی برای بازدیدکنندگان تهیه شده است تا از نزدیک برخی از تجهیزات نظامی روز را تماشا کنند./ایران اینترنشنال
#بهشت #جهنم #سپاه #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
Forwarded from گفتوشنود
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
محسن جعفری، فرمانده سپاه پاسداران فومن، از اجرای پروژهای با عنوان «ساعت به وقت بهشت» خبر داد که در آن، شهروندان تجربهای شبیهسازیشده از مفاهیمی مانند «وضعیت قبر»، «رویارویی با نکیر و منکر» و «عبور از پل صراط» خواهند داشت. به گفته او، این تجربه با استفاده از آتش واقعی و در فضایی طراحیشده مشابه جهنم اجرا میشود.
جعفری توضیح داد که در این برنامه، غرفههایی با عنوان «جهنم» ساخته شدهاند که در زیر آنها شعلههای واقعی روشن است تا حس گرما و ترس بهطور ملموس منتقل شود. او همچنین افزود که این پروژه با تایید برخی مراجع تقلید در قم اجرا شده است.
#جهنم #قبر #نکیر_و_منکر #سپاه #مراجع_تقلید #حوزه_علمیه #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
محسن جعفری، فرمانده سپاه پاسداران فومن، از اجرای پروژهای با عنوان «ساعت به وقت بهشت» خبر داد که در آن، شهروندان تجربهای شبیهسازیشده از مفاهیمی مانند «وضعیت قبر»، «رویارویی با نکیر و منکر» و «عبور از پل صراط» خواهند داشت. به گفته او، این تجربه با استفاده از آتش واقعی و در فضایی طراحیشده مشابه جهنم اجرا میشود.
جعفری توضیح داد که در این برنامه، غرفههایی با عنوان «جهنم» ساخته شدهاند که در زیر آنها شعلههای واقعی روشن است تا حس گرما و ترس بهطور ملموس منتقل شود. او همچنین افزود که این پروژه با تایید برخی مراجع تقلید در قم اجرا شده است.
#جهنم #قبر #نکیر_و_منکر #سپاه #مراجع_تقلید #حوزه_علمیه #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
Forwarded from گفتوشنود
حسن کامشاد، مترجم، پژوهشگر و از چهرههای اثرگذار در ادبیات و اندیشه معاصر ایران، در سن ۱۰۰ سالگی در لندن درگذشت. او در ۴ تیر ۱۳۰۴ در اصفهان به دنیا آمد، تا سطح دیپلم در همانجا تحصیل کرد و سپس وارد دانشکده حقوق شد. پس از پایان تحصیلات، به استخدام شرکت نفت درآمد. در سال۱۳۳۳ برای ادامه تحصیل به دانشگاه کمبریج رفت، زبان انگلیسی را به سطح عالی آموخت و با دریافت مدرک دکترا، به ایران بازگشت و تا سالهای پس از انقلاب، کارمند عالیرتبه شرکت نفت بود.
بازنشستگی زودهنگام کامشاد آغازی شد بر مسیر تازهای در زندگیاش؛ دیداری تصادفی با صادق چوبک او را به سمت ترجمه کشاند. اگرچه چهرههایی چون ابراهیم گلستان و چوبک در برهههایی از زندگی بر او تأثیر داشتند، اما خود او شاهرخ مسکوب را مهمترین تأثیرگذار بر مسیر فکری و نوشتاریاش میدانست. او معتقد بود: «مترجم تا نویسنده نباشد، نمیتواند مترجم باشد» و این باور در آثار دقیق و روان او مشهود است.
از جمله ترجمههای مهم کامشاد میتوان به عیسی نوشته هامفریز کارپنتر، دریای ایمان اثر دانیل کیوپت، دنیای سوفی از یوستین گردر و سرگذشت فلسفه اثر برایان مگی و بسیاری آثار ادبی دیگر اشاره کرد. این ترجمهها سهم مهمی در آشنایی مخاطبان ایرانی با جریانهای فکری و فلسفی جهان غرب داشتند.
#حسن_کامشاد #مترجم #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
حسن کامشاد، مترجم، پژوهشگر و از چهرههای اثرگذار در ادبیات و اندیشه معاصر ایران، در سن ۱۰۰ سالگی در لندن درگذشت. او در ۴ تیر ۱۳۰۴ در اصفهان به دنیا آمد، تا سطح دیپلم در همانجا تحصیل کرد و سپس وارد دانشکده حقوق شد. پس از پایان تحصیلات، به استخدام شرکت نفت درآمد. در سال۱۳۳۳ برای ادامه تحصیل به دانشگاه کمبریج رفت، زبان انگلیسی را به سطح عالی آموخت و با دریافت مدرک دکترا، به ایران بازگشت و تا سالهای پس از انقلاب، کارمند عالیرتبه شرکت نفت بود.
بازنشستگی زودهنگام کامشاد آغازی شد بر مسیر تازهای در زندگیاش؛ دیداری تصادفی با صادق چوبک او را به سمت ترجمه کشاند. اگرچه چهرههایی چون ابراهیم گلستان و چوبک در برهههایی از زندگی بر او تأثیر داشتند، اما خود او شاهرخ مسکوب را مهمترین تأثیرگذار بر مسیر فکری و نوشتاریاش میدانست. او معتقد بود: «مترجم تا نویسنده نباشد، نمیتواند مترجم باشد» و این باور در آثار دقیق و روان او مشهود است.
از جمله ترجمههای مهم کامشاد میتوان به عیسی نوشته هامفریز کارپنتر، دریای ایمان اثر دانیل کیوپت، دنیای سوفی از یوستین گردر و سرگذشت فلسفه اثر برایان مگی و بسیاری آثار ادبی دیگر اشاره کرد. این ترجمهها سهم مهمی در آشنایی مخاطبان ایرانی با جریانهای فکری و فلسفی جهان غرب داشتند.
#حسن_کامشاد #مترجم #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
Forwarded from گفتوشنود
فاطمه سپهری، ترجمان عینی مدرنیته و اخلاق
✍️ عزیز قاسمزاده
فاطمه سپهری در روزگار بیاخلاقیها و بیمرامیها میتواند الگو باشد برای زیستی مدرن و اخلاقمحور، از آن رو که روح مدرنیته را در عمل یافته و عمل او توانسته مبنای نظر او باشد. بسیاری از نظر به عمل میرسند و بسیاری هم عمری در تعارض میان عمل و نظر در رفتوآمدند. بسیاری میخواهند همرنگ جماعت شوند تا از قافله عقب نمانند.
فاطمه سپهری زنی است مسلمان با حجابی تمام و همیشگی، و آن هم با چادر که نوع ماکسیمالیستی حجاب اسلامی است. اما او با همین پوشش حداکثری توانسته تمامقد از حقوق تمامعیار انسانها دفاع کند. بهگونهای که توانسته حتی دینگریزان و دینستیزان را هم که مدام در چالشی همیشگی با هر گونه اصناف دینورزی از سنتی تا مدرن هستند، با رفتار و سلوکش جذب کند و برای این عده نیز پذیرندگی و مقبولیت داشته باشد.
او بهرغم اعتراض بلند به حجاب اجباری، هرگز از مسلمانی و حجاب خود شرمنده نشده است. درک او از حقوق بشر را برای انسان مدرن امروزی باید آنجا به نیکویی دریافت که انسان بماهو انسان را فارغ از رنگ و نژاد و ایدئولوژی و مذهب، دارای حقوق ذاتی میداند که هیچکس نمیتواند و نباید او را از آن محروم کند.
فاطمه سپهری در واقع عصاره و چکیدهی درک عمیق مدرنیته در باب انسان در جامعهی ایرانی است. عدم نگاه آنتاگونیستی او به تفکرات مختلف و متعارض موجود و حتی مخالف ایدهاش، و باور عمیق و درونیاش به اینگونه نگریستن و زیستن، از او شخصیتی مسالمتخو، صلحطلب و اخلاقمدار ساخته است.
به همان نسبت که دربارهی شیوهی حکمرانی در ایران بارها فریاد زده است، اما دربارهی خودش و بیماریاش و محرومیتهایش در زندان، هرگز سخنی نگفته است. کسانی ممکن است با طرز فکر او مخالف باشند، اما هرگز نمیتوانند مدعی شوند او شیوهی سلوک فکری خود را به دیگران تحمیل کرده است یا اینکه در دفاع از حقوق سیاسی دیگران به پرچم سیاسی و فکری آنها نظر میکند و یا دست به گعدهسازی سیاسی زده است.
سپهری زنی است که شجاعت را در کنار صداقت توأمان دارد. این دو صفت در جامعهی استبدادی گوهری نایاب هستند که بهرهمندی از هر کدام میتواند یک نقطهی قوت برای فرد محسوب شود، اما اینکه بتوان این هر دو فضیلت را در کنار رواداری و آنچه برای خود میخواهی برای غیر هم بخواهی، جمعآوری، در معدود انسانها یافت میشود.
فاطمه سپهری یکی از آن گوهرهای ناب انسانی سرزمین ماست که از این فضایل، گنجی شایگان در انبان دارد. دردناک است که جای زنان و مردان آزاده و خیرخواه و حقگو که از درد و رنج و شکنج مردم سرزمین خود در عذابند، زندان و محرومیت باشد.
بهرغم درهم شکستن جدول ارزشها و خرابیهای ممتد، باید به زبان فرخی یزدی متوسل شویم و آرزوی آزادی و عدل را فغان برآوریم:
به زندان قفس مرغ دلم چون شاد میگردد
مگر روزی که از این بند غم آزاد میگردد
تپیدنهای دلها ناله شد آهستهآهسته
رساتر گر شود این نالهها فریاد میگردد
شدم چون چرخ سرگردان که چرخ کجروش تا کی
به کام این جفاجو با همه بیداد میگردد
دلم از این خرابیها بود خوش زانکه میدانم
خرابی چونکه از حد بگذرد آباد میگردد
به ویرانی این اوضاع هستم مطمئن ز آن رو
که بنیان جفا و جور بیبنیاد میگردد
#فاطمه_سپهری #حجاب #مدرنیته #اخلاق #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
✍️ عزیز قاسمزاده
فاطمه سپهری در روزگار بیاخلاقیها و بیمرامیها میتواند الگو باشد برای زیستی مدرن و اخلاقمحور، از آن رو که روح مدرنیته را در عمل یافته و عمل او توانسته مبنای نظر او باشد. بسیاری از نظر به عمل میرسند و بسیاری هم عمری در تعارض میان عمل و نظر در رفتوآمدند. بسیاری میخواهند همرنگ جماعت شوند تا از قافله عقب نمانند.
فاطمه سپهری زنی است مسلمان با حجابی تمام و همیشگی، و آن هم با چادر که نوع ماکسیمالیستی حجاب اسلامی است. اما او با همین پوشش حداکثری توانسته تمامقد از حقوق تمامعیار انسانها دفاع کند. بهگونهای که توانسته حتی دینگریزان و دینستیزان را هم که مدام در چالشی همیشگی با هر گونه اصناف دینورزی از سنتی تا مدرن هستند، با رفتار و سلوکش جذب کند و برای این عده نیز پذیرندگی و مقبولیت داشته باشد.
او بهرغم اعتراض بلند به حجاب اجباری، هرگز از مسلمانی و حجاب خود شرمنده نشده است. درک او از حقوق بشر را برای انسان مدرن امروزی باید آنجا به نیکویی دریافت که انسان بماهو انسان را فارغ از رنگ و نژاد و ایدئولوژی و مذهب، دارای حقوق ذاتی میداند که هیچکس نمیتواند و نباید او را از آن محروم کند.
فاطمه سپهری در واقع عصاره و چکیدهی درک عمیق مدرنیته در باب انسان در جامعهی ایرانی است. عدم نگاه آنتاگونیستی او به تفکرات مختلف و متعارض موجود و حتی مخالف ایدهاش، و باور عمیق و درونیاش به اینگونه نگریستن و زیستن، از او شخصیتی مسالمتخو، صلحطلب و اخلاقمدار ساخته است.
به همان نسبت که دربارهی شیوهی حکمرانی در ایران بارها فریاد زده است، اما دربارهی خودش و بیماریاش و محرومیتهایش در زندان، هرگز سخنی نگفته است. کسانی ممکن است با طرز فکر او مخالف باشند، اما هرگز نمیتوانند مدعی شوند او شیوهی سلوک فکری خود را به دیگران تحمیل کرده است یا اینکه در دفاع از حقوق سیاسی دیگران به پرچم سیاسی و فکری آنها نظر میکند و یا دست به گعدهسازی سیاسی زده است.
سپهری زنی است که شجاعت را در کنار صداقت توأمان دارد. این دو صفت در جامعهی استبدادی گوهری نایاب هستند که بهرهمندی از هر کدام میتواند یک نقطهی قوت برای فرد محسوب شود، اما اینکه بتوان این هر دو فضیلت را در کنار رواداری و آنچه برای خود میخواهی برای غیر هم بخواهی، جمعآوری، در معدود انسانها یافت میشود.
فاطمه سپهری یکی از آن گوهرهای ناب انسانی سرزمین ماست که از این فضایل، گنجی شایگان در انبان دارد. دردناک است که جای زنان و مردان آزاده و خیرخواه و حقگو که از درد و رنج و شکنج مردم سرزمین خود در عذابند، زندان و محرومیت باشد.
بهرغم درهم شکستن جدول ارزشها و خرابیهای ممتد، باید به زبان فرخی یزدی متوسل شویم و آرزوی آزادی و عدل را فغان برآوریم:
به زندان قفس مرغ دلم چون شاد میگردد
مگر روزی که از این بند غم آزاد میگردد
تپیدنهای دلها ناله شد آهستهآهسته
رساتر گر شود این نالهها فریاد میگردد
شدم چون چرخ سرگردان که چرخ کجروش تا کی
به کام این جفاجو با همه بیداد میگردد
دلم از این خرابیها بود خوش زانکه میدانم
خرابی چونکه از حد بگذرد آباد میگردد
به ویرانی این اوضاع هستم مطمئن ز آن رو
که بنیان جفا و جور بیبنیاد میگردد
#فاطمه_سپهری #حجاب #مدرنیته #اخلاق #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
Forwarded from گفتوشنود
وقتی "ناموس اسلام" هم ابزار میشود؛
حجاب، قربانی مصلحت نظام در نمایش ضداسرائیلی
تجمع اخیر در حمایت از فلسطین مقابل سردر دانشگاه تهران، صحنه پر حاشیهای را رقم زد؛ جایی که، حضور دختران بدون حجاب اجباری یا به تعبیر کاربران "چپهای محور مقاومت" نهتنها تحمل شدند، بلکه بنابر آنچه در شبکههای اجتماعی نوشتند با دعوت نهادهای امنیتی و دانشجویی به صحنه آمدند. کاربران شبکههای اجتماعی با بهت و حیرت، این چرخش را نشانهای از ریاکاری و استفاده ابزاری از زنان دانستند؛ امری که پیش از این بارها از سوی نظام جرم تلقی شده و با خشونت سرکوب شده بود. و برخی هم با اشاره به رویدادهای حاکمیتی مثل ۲۲بهمن یا زمان انتخابات این الگوی تکراری را اینبار برخلاف کارکرد داخلی این رفتار در جهت پروپاگاندای بینالمللی نظام ارزیابی کردند.
بسیاری از کاربران با لحنی تند نوشتند: «اگر همین دختران برای اعتراض به گرانی یا دفاع از حقوق معلمان و کارگران تجمع کرده بودند، یا مثلا در محکوم کردن حمله تروریستی ۷اکتبر به خیابان آمده بودند آیا باز هم در امنیت کامل میتوانستند مقابل سردر دانشگاه بایستند؟ یا در کمتر از چند دقیقه با ون و گاز اشکآور روبهرو میشدند؟» این پرسشها بازتاب گستردهای یافت و شکاف عمیق در معیارهای دوگانه نظام جمهوری اسلامی را به رخ کشید.
در بخش بزرگی از واکنشها، تأکید شده که نظام برای پیشبرد پروژههای ایدئولوژیک خود، حتی حاضر است بر خطوط قرمز خود پا بگذارد. کاربران نوشتند: «حجابی که آیتالله خامنهای آن را هم "جرم شرعی" و هم "جرم سیاسی" میداند، حالا در مواجهه با مسئله اسرائیل و یهودیستیزی، بهراحتی از درجه اعتبار ساقط میشود.»
کاربران این اقدام را نشانهای از اباحهگری ساختاری خواندند؛ جایی که ارزشها نه بر مبنای اخلاق یا قانون، بلکه بر اساس مصلحتسنجیهای روز قدرت، تعیین و جابهجا میشوند. یکی از نظرات مورد توجه کاربران این بود: «تا دیروز زن بیحجاب دشمن دین بود، امروز شده ابزار نمایش مقاومت!»
تعدد این واکنشها نشان داد جامعه فراموش نکرده است که همین سیستم، در ماههای گذشته با شدت و خشونت بیسابقهای علیه زنان بیحجاب برخورد کرده و بسیاری از آنها را به زندان، جریمه، و طرد اجتماعی محکوم کرده است. حالا همین زنان، اگر در چارچوب اهداف ایدئولوژیک نظام ظاهر شوند، نهتنها تهدید نیستند، بلکه حتی پذیرفته و دعوت میشوند.
در نهایت، آنچه از دل این واکنشهای اجتماعی بیرون آمد، یک نتیجه روشن بود: در جمهوری اسلامی، وقتی هدف مبارزه با اسرائیل و یهودیستیزی باشد، «وسیله» هرچه باشد، توجیه میشود. حتی «ناموس اسلام» و خطوط قرمز شرعی مانند حجاب، میتوانند بنا بر مصلحت حکومت، جابهجا شوند. و این، نهایت ابزاریسازی دین و زن در خدمت قدرت است.
شما در اینباره چطور فکر میکنید و نظر شما چیست؟
#حکومت_ایدئولوژیک #یهودی_ستیزی #حجاب #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
حجاب، قربانی مصلحت نظام در نمایش ضداسرائیلی
تجمع اخیر در حمایت از فلسطین مقابل سردر دانشگاه تهران، صحنه پر حاشیهای را رقم زد؛ جایی که، حضور دختران بدون حجاب اجباری یا به تعبیر کاربران "چپهای محور مقاومت" نهتنها تحمل شدند، بلکه بنابر آنچه در شبکههای اجتماعی نوشتند با دعوت نهادهای امنیتی و دانشجویی به صحنه آمدند. کاربران شبکههای اجتماعی با بهت و حیرت، این چرخش را نشانهای از ریاکاری و استفاده ابزاری از زنان دانستند؛ امری که پیش از این بارها از سوی نظام جرم تلقی شده و با خشونت سرکوب شده بود. و برخی هم با اشاره به رویدادهای حاکمیتی مثل ۲۲بهمن یا زمان انتخابات این الگوی تکراری را اینبار برخلاف کارکرد داخلی این رفتار در جهت پروپاگاندای بینالمللی نظام ارزیابی کردند.
بسیاری از کاربران با لحنی تند نوشتند: «اگر همین دختران برای اعتراض به گرانی یا دفاع از حقوق معلمان و کارگران تجمع کرده بودند، یا مثلا در محکوم کردن حمله تروریستی ۷اکتبر به خیابان آمده بودند آیا باز هم در امنیت کامل میتوانستند مقابل سردر دانشگاه بایستند؟ یا در کمتر از چند دقیقه با ون و گاز اشکآور روبهرو میشدند؟» این پرسشها بازتاب گستردهای یافت و شکاف عمیق در معیارهای دوگانه نظام جمهوری اسلامی را به رخ کشید.
در بخش بزرگی از واکنشها، تأکید شده که نظام برای پیشبرد پروژههای ایدئولوژیک خود، حتی حاضر است بر خطوط قرمز خود پا بگذارد. کاربران نوشتند: «حجابی که آیتالله خامنهای آن را هم "جرم شرعی" و هم "جرم سیاسی" میداند، حالا در مواجهه با مسئله اسرائیل و یهودیستیزی، بهراحتی از درجه اعتبار ساقط میشود.»
کاربران این اقدام را نشانهای از اباحهگری ساختاری خواندند؛ جایی که ارزشها نه بر مبنای اخلاق یا قانون، بلکه بر اساس مصلحتسنجیهای روز قدرت، تعیین و جابهجا میشوند. یکی از نظرات مورد توجه کاربران این بود: «تا دیروز زن بیحجاب دشمن دین بود، امروز شده ابزار نمایش مقاومت!»
تعدد این واکنشها نشان داد جامعه فراموش نکرده است که همین سیستم، در ماههای گذشته با شدت و خشونت بیسابقهای علیه زنان بیحجاب برخورد کرده و بسیاری از آنها را به زندان، جریمه، و طرد اجتماعی محکوم کرده است. حالا همین زنان، اگر در چارچوب اهداف ایدئولوژیک نظام ظاهر شوند، نهتنها تهدید نیستند، بلکه حتی پذیرفته و دعوت میشوند.
در نهایت، آنچه از دل این واکنشهای اجتماعی بیرون آمد، یک نتیجه روشن بود: در جمهوری اسلامی، وقتی هدف مبارزه با اسرائیل و یهودیستیزی باشد، «وسیله» هرچه باشد، توجیه میشود. حتی «ناموس اسلام» و خطوط قرمز شرعی مانند حجاب، میتوانند بنا بر مصلحت حکومت، جابهجا شوند. و این، نهایت ابزاریسازی دین و زن در خدمت قدرت است.
شما در اینباره چطور فکر میکنید و نظر شما چیست؟
#حکومت_ایدئولوژیک #یهودی_ستیزی #حجاب #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
Forwarded from گفتوشنود
مهدی رحیمی و کیا نورینیا، نوکیشان مسیحی ساکن تبریز، توسط شعبه دادگاه سوم دادگاه انقلاب این شهر در مجموع به ۲۴ سال حبس، بیش از دو میلیارد جزای نقدی و ۳۰ سال محرومیت از حقوق اجتماعی محکوم شدند./هرانا
شعبه سوم دادگاه انقلاب تبریز به ریاست قاضی حسن فتح نژاد بدون حضور این نوکیشان مسیحی و اخذ دفاعیاتشان در تاریخ ۲۷ فروردین ماه آنها را محاکمه کرده است. بر اساس این رای که اخیرا صادر و به این دو نوکیش مسیحی ابلاغ شده، آقای رحیمی و نورینیا هرکدام به ۱۲ سال حبس محکوم شدهاند. از باب مجازاتهای تکمیلی نیز هرکدام به پرداخت یک میلیارد جزای نقدی و ۱۵ سال محرومیت از حقوق اجتماعی محکوم شدهاند.
۱۰ سال از حکم هر یک به ظن «تبلیغ عقاید انحرافی مسیحیت صهیونیستی مخالف با نظام جمهوری اسلامی ایران» و ۲ سال دیگر به دلیل «قاچاق کالای ممنوعه» شامل کتابهای مذهبی بوده است. آنها همچنین به پرداخت جریمهای معادل ده برابر ارزش کتابهای توقیفشده محکوم شدهاند.
#نوکیش #مسیحیان_ایران #حکومت_ایدئولوژیک #رواداری #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
مهدی رحیمی و کیا نورینیا، نوکیشان مسیحی ساکن تبریز، توسط شعبه دادگاه سوم دادگاه انقلاب این شهر در مجموع به ۲۴ سال حبس، بیش از دو میلیارد جزای نقدی و ۳۰ سال محرومیت از حقوق اجتماعی محکوم شدند./هرانا
شعبه سوم دادگاه انقلاب تبریز به ریاست قاضی حسن فتح نژاد بدون حضور این نوکیشان مسیحی و اخذ دفاعیاتشان در تاریخ ۲۷ فروردین ماه آنها را محاکمه کرده است. بر اساس این رای که اخیرا صادر و به این دو نوکیش مسیحی ابلاغ شده، آقای رحیمی و نورینیا هرکدام به ۱۲ سال حبس محکوم شدهاند. از باب مجازاتهای تکمیلی نیز هرکدام به پرداخت یک میلیارد جزای نقدی و ۱۵ سال محرومیت از حقوق اجتماعی محکوم شدهاند.
۱۰ سال از حکم هر یک به ظن «تبلیغ عقاید انحرافی مسیحیت صهیونیستی مخالف با نظام جمهوری اسلامی ایران» و ۲ سال دیگر به دلیل «قاچاق کالای ممنوعه» شامل کتابهای مذهبی بوده است. آنها همچنین به پرداخت جریمهای معادل ده برابر ارزش کتابهای توقیفشده محکوم شدهاند.
#نوکیش #مسیحیان_ایران #حکومت_ایدئولوژیک #رواداری #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
Forwarded from گفتوشنود
صدور حکم حبس تعزیری برای سه شهروند بهایی با وجود صدور حکم برائت در دادگاه بدوی
سه شهروند بهایی ساکن رفسنجان به نامهای النا نعیمی، دیدار احمدی و بشری مصطفوی، که در تاریخ ۱۸ خرداد ۱۳۹۹ منازلشان توسط مامورین اداره ی اطلاعات مورد بازرسی قرار گرفت و بازداشت گردیدند ، در ابتدا توسط قاضی شعبه ۳ کیفری رفسنجان تبرئه شدند اما در پی اعتراض دادستان رفسنجان ، توسط قاضی شعبه ۷ دادگاه تجدیدنظر استان کرمان به تحمل چهار ماه حبس تعزیری محکوم شدند.
دادگاه بدوی در تاریخ ۲۳ بهمن ۱۴۰۳ با بررسی اتهام «تبلیغ به نفع گروهها یا سازمانهای مخالف نظام جمهوری اسلامی» باتوجه به فقدان دلایل محکومیت رای به برائت متهمان داده بود، اما این رای منصفانه قاضی با اعتراض دادستان رفسنجان مواجه شد.
در جلسه رسیدگی دادگاه تجدید نظر که در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴ تشکیل شد رأی محکومیت صادر و در روزهای اخیر به وکلای متهمان ابلاغ گردیده است.
#داستان_ما_یکیست #بهائیان_ایران #بهائی #رواداری #آزادی_دین #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
صدور حکم حبس تعزیری برای سه شهروند بهایی با وجود صدور حکم برائت در دادگاه بدوی
سه شهروند بهایی ساکن رفسنجان به نامهای النا نعیمی، دیدار احمدی و بشری مصطفوی، که در تاریخ ۱۸ خرداد ۱۳۹۹ منازلشان توسط مامورین اداره ی اطلاعات مورد بازرسی قرار گرفت و بازداشت گردیدند ، در ابتدا توسط قاضی شعبه ۳ کیفری رفسنجان تبرئه شدند اما در پی اعتراض دادستان رفسنجان ، توسط قاضی شعبه ۷ دادگاه تجدیدنظر استان کرمان به تحمل چهار ماه حبس تعزیری محکوم شدند.
دادگاه بدوی در تاریخ ۲۳ بهمن ۱۴۰۳ با بررسی اتهام «تبلیغ به نفع گروهها یا سازمانهای مخالف نظام جمهوری اسلامی» باتوجه به فقدان دلایل محکومیت رای به برائت متهمان داده بود، اما این رای منصفانه قاضی با اعتراض دادستان رفسنجان مواجه شد.
در جلسه رسیدگی دادگاه تجدید نظر که در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴ تشکیل شد رأی محکومیت صادر و در روزهای اخیر به وکلای متهمان ابلاغ گردیده است.
#داستان_ما_یکیست #بهائیان_ایران #بهائی #رواداری #آزادی_دین #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
Forwarded from گفتوشنود
در روزگاری که ما بیش از هر زمان دیگر نیازمند انسانیت و اخلاقی همدلانه هستیم، پروژهای مثل «ساعت به وقت بهشت» در فومن – با شبیهسازی قبر و جهنم و استفاده از آتش واقعی با استفاده از صداهای وهمانگیز، قبر، پل صراط و موجودات مذهبی – بهخوبی نشان میدهد چگونه ایدههای مذهبی، اگر از ریشههای انسانی و اخلاقیشان جدا شوند، به یک «نمایش ترسناک» تبدیل میشوند: تئاتری که به جای پرورش ایمان به انسانیت و شفقت و مهربانی به همنوع، ترس و فرمانبرداری کور را در دلها میکارد.
این پروژه عملاً بهوضوح یک تصویرسازی از وحشت است: تجربهای شدید و جسمانی، برای شوکدادن مخاطب و در عین حال حذف هرگونه گفتوگوی صادقانه با دل و وجدان آدمی. هدفش چیزی جز ترویج سرسپردگی مطلق و خفهکردن هر صدای پرسشگر نیست – اما در نهایت، آنچه باقی میماند فقط هیجانزدهگی زودگذر و خلأیی عمیقتر است.
از منظر روانشناسی، چنین تجربههای ترسناک، بهویژه برای نوجوانان و ذهنهای جوان، میتواند به حالت های تجزیه ای و گسست، تروما سازی عمیق و کرختی و بی تفاوتی اخلاقی به رنج دیگراندیشان منجر شود. در جامعهای که باید پرسشگری و حساسیت به رنج انسانها را تقویت کند، چنین پروژههایی دقیقاً برعکس عمل میکنند: ایجاد بیتفاوتی و خونسردی در برابر خشونت – خونسردی در برابر بدنهای ساچمهخورده، در برابر تجاوز به معترضی که در خون خود غلتیده، در برابر اشک و زخم و جانهای شکسته، مادری که می گرید و می سوزد و پسرش زیر تیغ اعدام است.
تاریخچهی ما و جهان، پر است از نمونههای مشابه: از اردوگاههای شستشوی مغزی طالبان و داعش گرفته تا نظامهای توتالیتر مثل کره شمالی یا گروه سفاکی چون بوکوحرام. همهی اینها بهخوبی نشان میدهند که وقتی ترس و نمایشهای خشونتبار، جایگزین گفتگو و تربیت فکری میشوند، نتیجه چیزی جز پرورش نسلی مطیع و مسخشده نیست – نه نسلی متفکر و اخلاقمحور.
چنین پروژههایی، با سلاح ترس و آتش، نهتنها به رشد معنوی یا اخلاقی هیچ کمکی نمیکنند، بلکه زمینهساز افراطگرایی و حتی تربیت نیروهای سرکوب آینده خواهند شد. این تجربهها، بهجای پرورش وجدان اخلاقی، آدمی را به ابزاری برای خشونت و سرکوب بدل میکنند – سربازانی که پیش از هرچیز، در ذهن خود، وحشت و فرمانبرداری را تجربه کردهاند.
ایمان و اخلاق، بهجای آتش و دود، در روابط انسانی، در لمس رنج و امید آدمها، در تأملهای صادقانه و در چشمهایی که درد یکدیگر را میبینند، زنده میمانند – نه در آتشهایی که فقط برای سوزاندن روان انسان طراحی شدهاند.
کانال تلگرام دکتر یزدی
https://t.me/DrARYazdi
#ساعت_به_وقت_بهشت
#بهشت #جهنم #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
این پروژه عملاً بهوضوح یک تصویرسازی از وحشت است: تجربهای شدید و جسمانی، برای شوکدادن مخاطب و در عین حال حذف هرگونه گفتوگوی صادقانه با دل و وجدان آدمی. هدفش چیزی جز ترویج سرسپردگی مطلق و خفهکردن هر صدای پرسشگر نیست – اما در نهایت، آنچه باقی میماند فقط هیجانزدهگی زودگذر و خلأیی عمیقتر است.
از منظر روانشناسی، چنین تجربههای ترسناک، بهویژه برای نوجوانان و ذهنهای جوان، میتواند به حالت های تجزیه ای و گسست، تروما سازی عمیق و کرختی و بی تفاوتی اخلاقی به رنج دیگراندیشان منجر شود. در جامعهای که باید پرسشگری و حساسیت به رنج انسانها را تقویت کند، چنین پروژههایی دقیقاً برعکس عمل میکنند: ایجاد بیتفاوتی و خونسردی در برابر خشونت – خونسردی در برابر بدنهای ساچمهخورده، در برابر تجاوز به معترضی که در خون خود غلتیده، در برابر اشک و زخم و جانهای شکسته، مادری که می گرید و می سوزد و پسرش زیر تیغ اعدام است.
تاریخچهی ما و جهان، پر است از نمونههای مشابه: از اردوگاههای شستشوی مغزی طالبان و داعش گرفته تا نظامهای توتالیتر مثل کره شمالی یا گروه سفاکی چون بوکوحرام. همهی اینها بهخوبی نشان میدهند که وقتی ترس و نمایشهای خشونتبار، جایگزین گفتگو و تربیت فکری میشوند، نتیجه چیزی جز پرورش نسلی مطیع و مسخشده نیست – نه نسلی متفکر و اخلاقمحور.
چنین پروژههایی، با سلاح ترس و آتش، نهتنها به رشد معنوی یا اخلاقی هیچ کمکی نمیکنند، بلکه زمینهساز افراطگرایی و حتی تربیت نیروهای سرکوب آینده خواهند شد. این تجربهها، بهجای پرورش وجدان اخلاقی، آدمی را به ابزاری برای خشونت و سرکوب بدل میکنند – سربازانی که پیش از هرچیز، در ذهن خود، وحشت و فرمانبرداری را تجربه کردهاند.
ایمان و اخلاق، بهجای آتش و دود، در روابط انسانی، در لمس رنج و امید آدمها، در تأملهای صادقانه و در چشمهایی که درد یکدیگر را میبینند، زنده میمانند – نه در آتشهایی که فقط برای سوزاندن روان انسان طراحی شدهاند.
کانال تلگرام دکتر یزدی
https://t.me/DrARYazdi
#ساعت_به_وقت_بهشت
#بهشت #جهنم #گفتگو_توانا
@Dialogue1402