This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مادر جاویدنام ابوالفضل امیرعطایی روز گذشته در لایو اینستاگرام خود میگوید که به او گواهی فوت فرزندش را ندادهاند و شناسنامه او را هم باطل نکردهاند. او همچنین میگوید که به او میخواستند دیه بدهند، ولی او نپذیرفته است. مادر ابوالفضل همچنین از عدم پیگیری پروندهای که ثابت میکند فرزندش را عوامل حکومت به قتل رساندهاند انتقاد میکند.
ابوالفضل امیرعطایی، نوجوانی بود که در ۳۰ شهریور ۱۴۰۱ در شهرری با شلیک ماموران، نیمی از جمجمه خود را از دست داده بود. در روز واقعه ماموران گلوله گاز اشک آور را از رو به رو و از فاصله یک متری به سر ابوالفضل شلیک کردند.
سمت چپ جمجمه او کاملا از بین رفته بود و بخشی از رگ های عصبی سرش نیز تخلیه شده بود، او توانایی حرکت را از دست داده بود و فقط چشمانش حرکت میکرد. او هیچ گناهی نداشت. مدتها او و خانوادهاش رنگ کشیدند و سرانجام جانش را از دست داد.
#ابوالفضل_امیرعطایی #دادخواهی #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
ابوالفضل امیرعطایی، نوجوانی بود که در ۳۰ شهریور ۱۴۰۱ در شهرری با شلیک ماموران، نیمی از جمجمه خود را از دست داده بود. در روز واقعه ماموران گلوله گاز اشک آور را از رو به رو و از فاصله یک متری به سر ابوالفضل شلیک کردند.
سمت چپ جمجمه او کاملا از بین رفته بود و بخشی از رگ های عصبی سرش نیز تخلیه شده بود، او توانایی حرکت را از دست داده بود و فقط چشمانش حرکت میکرد. او هیچ گناهی نداشت. مدتها او و خانوادهاش رنگ کشیدند و سرانجام جانش را از دست داد.
#ابوالفضل_امیرعطایی #دادخواهی #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
معصومه آذری، مادر جاویدنام حنانه کیا، با نوایی حزنانگیز، برای دختر جوانش لالایی میخواند. دختری که نوعروس بود و تازه میخواست زندگی خود را سر و سامان بدهد، ولی برای آزادی به خیابان رفت و سرکوبگران جانش را گرفتند.
مادر حنانه، ضمن انتشار این ویدیو نوشت:
«شاید دور، شاید دیر
اما، نور از روزنهای که باید،
میتابد و چشمهای ما را روشن میکند.»
#حنانه_کیا
#عروس_ایران
#معصومه_آذری #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
مادر حنانه، ضمن انتشار این ویدیو نوشت:
«شاید دور، شاید دیر
اما، نور از روزنهای که باید،
میتابد و چشمهای ما را روشن میکند.»
#حنانه_کیا
#عروس_ایران
#معصومه_آذری #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آرمان عمادی فرزند مهروش و یونس، متولد ۹ اردیبهشت ۱۳۷۳، یک روز پیش از آنکه در اعتراضها به او شلیک شود، با گلوله ساچمهای به دست او شلیک کرده بودند. به خانه رفت و با همان دست زخمی برای مادرش نوشت: «مادرم الله که یار باشد، بگذار دشمن هزار باشد.»
آرمان ۲۸ ساله بود. فوق لیسانس حقوق داشت. زبان انگلیسی و فرانسه درس میداد، مدتی در داروخانه کار میکرد، مدتی هم کافهای به اسم کالدی داشت. اماکن آنقدر اذیتش کرد که مجبور شد کافهاش را تعطیل کند. خیلی به کافهداری علاقه داشت و دوست داشت کافهداری محبوب و معروف شود.
چند شب قبل از کشته شدنش به دوستانش گفته بود که هرچه از آنها در موبایلش دارد را پاک میکند که اگر دستگیر شد دوستانش به دردسر نیفتند.
آرمان عمادی به گواه نزدیکانش در مورد اعتراضها و کشتار مردم بیتفاوت نبود و مرتب در اعتراضها شرکت میکرد. او ۲۵ آبان در مرودشت استان فارس گلوله خورد.
یک فرد نزدیک به خانواده او به بیبیسی گفت: «آن شب آرمان در اعتراضها بود. ماموران از مسجد محل از فاصله نزدیک چشم آرمان را هدف قرار دادند. جمجمهاش شکست. او را بلافاصله به بیمارستان نبردند. در همان مسجد او را نگهداشتند. شاید اگر زودتر به بیمارستان میرسید زنده میماند. در بیمارستان چشمش را تخلیه کردند، گفتند جمجمهاش شکسته. بعدا گفتند همان موقع دچار مرگ مغزی شده بود با اینحال تا سه روز در بیمارستان به دستگاه وصل بود. بعد از سه روز دستگاه را خاموش کردند.»
به گفته این منبع آگاه، آرمان به حیوانات هم علاقه زیادی داشت. عاشق حیوانات بود خصوصا سگ و گربه. چند تا گربه داشت که برای هرکدامشان یک اسم انتخاب کرده بود. هر ماه برای سگها و گربهها غذا میخرید. اگرگربهای میدید که مریض است تا او را درمان نمیکرد خیالش راحت نمیشد.
آرمان عمادی سه برادر داشت. رابطه او با خانواده بسیار نزدیک بود. با مادرش خیلی دوست بود و به او کمک میکرد. منبع نزدیک به خانواده میگوید:« خانواده خوشحالی بودند. با رفتن آرمان زندگی آنها نابود شد. رفتن آرمان یک طرف، آزار و اذیت خانوادهاش توسط حکومت هم آنها را نابود کرده.
#آرمان_عمادی #نه_به_جمهورى_اسلامى #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
آرمان ۲۸ ساله بود. فوق لیسانس حقوق داشت. زبان انگلیسی و فرانسه درس میداد، مدتی در داروخانه کار میکرد، مدتی هم کافهای به اسم کالدی داشت. اماکن آنقدر اذیتش کرد که مجبور شد کافهاش را تعطیل کند. خیلی به کافهداری علاقه داشت و دوست داشت کافهداری محبوب و معروف شود.
چند شب قبل از کشته شدنش به دوستانش گفته بود که هرچه از آنها در موبایلش دارد را پاک میکند که اگر دستگیر شد دوستانش به دردسر نیفتند.
آرمان عمادی به گواه نزدیکانش در مورد اعتراضها و کشتار مردم بیتفاوت نبود و مرتب در اعتراضها شرکت میکرد. او ۲۵ آبان در مرودشت استان فارس گلوله خورد.
یک فرد نزدیک به خانواده او به بیبیسی گفت: «آن شب آرمان در اعتراضها بود. ماموران از مسجد محل از فاصله نزدیک چشم آرمان را هدف قرار دادند. جمجمهاش شکست. او را بلافاصله به بیمارستان نبردند. در همان مسجد او را نگهداشتند. شاید اگر زودتر به بیمارستان میرسید زنده میماند. در بیمارستان چشمش را تخلیه کردند، گفتند جمجمهاش شکسته. بعدا گفتند همان موقع دچار مرگ مغزی شده بود با اینحال تا سه روز در بیمارستان به دستگاه وصل بود. بعد از سه روز دستگاه را خاموش کردند.»
به گفته این منبع آگاه، آرمان به حیوانات هم علاقه زیادی داشت. عاشق حیوانات بود خصوصا سگ و گربه. چند تا گربه داشت که برای هرکدامشان یک اسم انتخاب کرده بود. هر ماه برای سگها و گربهها غذا میخرید. اگرگربهای میدید که مریض است تا او را درمان نمیکرد خیالش راحت نمیشد.
آرمان عمادی سه برادر داشت. رابطه او با خانواده بسیار نزدیک بود. با مادرش خیلی دوست بود و به او کمک میکرد. منبع نزدیک به خانواده میگوید:« خانواده خوشحالی بودند. با رفتن آرمان زندگی آنها نابود شد. رفتن آرمان یک طرف، آزار و اذیت خانوادهاش توسط حکومت هم آنها را نابود کرده.
#آرمان_عمادی #نه_به_جمهورى_اسلامى #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
رضا صائمی، نویسنده و منتقد سینما، در رابطه با جزییات خبر قتل نیکا شاکرمی، در صفحه اینستاگرام خود نوشت:
«مگر ۱۶ سال چقدر از عمر است که مرگی چنین مخوف و تراژیک در برگ تقویم زندگی یک دختر نوجوان ثبت شود!...چه کردند با او که حتی تصورش در خیال هم به محال می ماند...با این همه اما «نیکا» در شانزده سالگی خود، نه مدفون که گویی مبعوث شد تا میل به رهایی در رگ جامعه برکشیده شود.....غیاب و غم آن تن قلع و قمع شده، حالا روایت یک حضور و مرور ممتد در حافظه تاریخی مردم است که هر بار با روایتهای تازه، تراژیکتر میشود تا وجدان جمعی را به استیضاح احضار کند.....حالا او یک نماد است و آن که به نماد تبدیل شده همواره چیزی را از گذشته به حال می آورد تا روایت کند....ـآنکه روایت میکند و میشود، همیشه رویت پذیر است، نمیمیرد....چطور میتوان آن همه معصومیت و زیبایی را ذبح کرد؟....دهشتناک است!....آنکه سلطان قلبها میخواند، داغی بر قلبها شد!»
فاطمه مجتبایی، مادر غزاله چلابی نیز چنین نوشت:
«گریه امانم نمیدهد 😭😭😭داغم دوباره تازه شده ،،،مثل اولین روزهایی که غزاله را از دست دادم 😭واااای از دل نسرین شاکرمی 💔💔نمیدانم با این همه ظلم و بی عدالتی، با این همه جنایت چگونه زندگی میکنیم 🤔 حتی در تصورم جا نمیدهد این جنایت هولناک 💔غزاله زیبای من 💝تو با اصابت یه گلوله در کسری از ثانیه به آسمان پیوستی 😭امااااا۰۰۰۰۰۰۰نمیدانم چه میشد اگر بدست این جلادان میافتادی 😔😔 معلوم نیست در هزار لای این کشور چه جنایتهای دیگری رخ داده است ۰ آیاااااااا ما را فریاد رسی هست؟ نه میبخشیم نه فراموش میکنیم»
#نیکا_شاکرمی #غزاله_چلابی #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«مگر ۱۶ سال چقدر از عمر است که مرگی چنین مخوف و تراژیک در برگ تقویم زندگی یک دختر نوجوان ثبت شود!...چه کردند با او که حتی تصورش در خیال هم به محال می ماند...با این همه اما «نیکا» در شانزده سالگی خود، نه مدفون که گویی مبعوث شد تا میل به رهایی در رگ جامعه برکشیده شود.....غیاب و غم آن تن قلع و قمع شده، حالا روایت یک حضور و مرور ممتد در حافظه تاریخی مردم است که هر بار با روایتهای تازه، تراژیکتر میشود تا وجدان جمعی را به استیضاح احضار کند.....حالا او یک نماد است و آن که به نماد تبدیل شده همواره چیزی را از گذشته به حال می آورد تا روایت کند....ـآنکه روایت میکند و میشود، همیشه رویت پذیر است، نمیمیرد....چطور میتوان آن همه معصومیت و زیبایی را ذبح کرد؟....دهشتناک است!....آنکه سلطان قلبها میخواند، داغی بر قلبها شد!»
فاطمه مجتبایی، مادر غزاله چلابی نیز چنین نوشت:
«گریه امانم نمیدهد 😭😭😭داغم دوباره تازه شده ،،،مثل اولین روزهایی که غزاله را از دست دادم 😭واااای از دل نسرین شاکرمی 💔💔نمیدانم با این همه ظلم و بی عدالتی، با این همه جنایت چگونه زندگی میکنیم 🤔 حتی در تصورم جا نمیدهد این جنایت هولناک 💔غزاله زیبای من 💝تو با اصابت یه گلوله در کسری از ثانیه به آسمان پیوستی 😭امااااا۰۰۰۰۰۰۰نمیدانم چه میشد اگر بدست این جلادان میافتادی 😔😔 معلوم نیست در هزار لای این کشور چه جنایتهای دیگری رخ داده است ۰ آیاااااااا ما را فریاد رسی هست؟ نه میبخشیم نه فراموش میکنیم»
#نیکا_شاکرمی #غزاله_چلابی #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دردت به جونم، روله، این روزا
بارون میاد یادِ تو میافتم
تو عاشقِ بارون بودی، روله
دیروز اینو به همه گفتم
گفتم غمت یه کوهِ سنگینه
رو شونههای داغدارِ من
گفتم تصور میکنم بارون
میباره رو سنگِ مزارِ من
مادر فدای ضجۀ تلخت
تو لحظههای آخرت... ای وای!
دردت بهجونم، من کجا بودم
وقتی سرت... دستت... نگاهت... آی!
طفلِ دلیرم، قهرمان من!
بیمن کجا رفتی، کجا دختر؟
چی شد که دستات گم شدن؟ من که
نسپردمت دستِ خدا، دختر!
بشکنه دست هرکی زخمت زد
هرکی تو رو از این خیابون برد
اون که تو رو کشت و نمیدونست
مادر همون لحظه کنارت مُرد
تو قهرمانی، زندهای، دختر!
پشتت میآیم و برنمیگردیم
دنیا شهادت میده ما واسه
تاوانِ خونِ تو چها کردیم…
نسيم لطفى
از صفحه اینستاگرام نسیم لطفی، شاعر
naasimlotfi
#نيكا_شاكرمى
#نيكا_شاكرمي
#زن_زندگی_آزادی
#مادر
#مهسا_امینی
#ژينا
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
بارون میاد یادِ تو میافتم
تو عاشقِ بارون بودی، روله
دیروز اینو به همه گفتم
گفتم غمت یه کوهِ سنگینه
رو شونههای داغدارِ من
گفتم تصور میکنم بارون
میباره رو سنگِ مزارِ من
مادر فدای ضجۀ تلخت
تو لحظههای آخرت... ای وای!
دردت بهجونم، من کجا بودم
وقتی سرت... دستت... نگاهت... آی!
طفلِ دلیرم، قهرمان من!
بیمن کجا رفتی، کجا دختر؟
چی شد که دستات گم شدن؟ من که
نسپردمت دستِ خدا، دختر!
بشکنه دست هرکی زخمت زد
هرکی تو رو از این خیابون برد
اون که تو رو کشت و نمیدونست
مادر همون لحظه کنارت مُرد
تو قهرمانی، زندهای، دختر!
پشتت میآیم و برنمیگردیم
دنیا شهادت میده ما واسه
تاوانِ خونِ تو چها کردیم…
نسيم لطفى
از صفحه اینستاگرام نسیم لطفی، شاعر
naasimlotfi
#نيكا_شاكرمى
#نيكا_شاكرمي
#زن_زندگی_آزادی
#مادر
#مهسا_امینی
#ژينا
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مادر جاویدنام حنانه کیا، ضمن انتشار ویدیویی کوتاه از مراسم خواستگاری دخترش در دو سال پیش، نوشت:
«دخترم دو سال از شبی که چند سال منتظرش بودی گذشت اما تو نیستی و من با مرور خاطراتت هر روز وهر ثانیه خودرا دلخوش کردهام که یه روزی برمیگردی. خیلی دلم میسوزه مامان جان هنوز باورش برام غیر ممکنه که نیستی.
از وقتی که رفتی در کوچه پس کوچههای انتظار، واژهای دلتنگی را قدم زدم برای التیام دردم!
اما عاقبت این کوچههای خیالی بن بست بود و همه چیز خلاصه شد
در قاب عکسی،
که در کنج دنج اتاق به جا مانده و خاطرات در ذهن پریشان...💔🕊»
او همچنین در استوری اینستاگرامش نوشته:
«عزیز مامانی دومین سالگرد خواستگاریت هستش و نیستی تا واسه خودت برنامههای زیبا بچینی قشنگممم هر بار به هر مناسبتی که از خودت به جا گذاشتی قلبم تیکه تیکه میشه و کاری از دستم بر نمياد جز اینکه به عکسات و خاطراتت زل بزنم آخه واسه چی ناجوانمردانه دختر بیگناه منو کشتين؟»
- حامیان جمهوری اسلامی چگونه شب سر بر بالین میگذارند؟ چگونه اینهمه قتل و جنایت را نمیبینند؟! چگونه گوش خود را بر صدای دادخواهی مادران و پدران دادخواه بستهاند؟ چگونه چشم بر جنایت بستهاند؟!
#حنانه_کیا
#عروس_ایران
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«دخترم دو سال از شبی که چند سال منتظرش بودی گذشت اما تو نیستی و من با مرور خاطراتت هر روز وهر ثانیه خودرا دلخوش کردهام که یه روزی برمیگردی. خیلی دلم میسوزه مامان جان هنوز باورش برام غیر ممکنه که نیستی.
از وقتی که رفتی در کوچه پس کوچههای انتظار، واژهای دلتنگی را قدم زدم برای التیام دردم!
اما عاقبت این کوچههای خیالی بن بست بود و همه چیز خلاصه شد
در قاب عکسی،
که در کنج دنج اتاق به جا مانده و خاطرات در ذهن پریشان...💔🕊»
او همچنین در استوری اینستاگرامش نوشته:
«عزیز مامانی دومین سالگرد خواستگاریت هستش و نیستی تا واسه خودت برنامههای زیبا بچینی قشنگممم هر بار به هر مناسبتی که از خودت به جا گذاشتی قلبم تیکه تیکه میشه و کاری از دستم بر نمياد جز اینکه به عکسات و خاطراتت زل بزنم آخه واسه چی ناجوانمردانه دختر بیگناه منو کشتين؟»
- حامیان جمهوری اسلامی چگونه شب سر بر بالین میگذارند؟ چگونه اینهمه قتل و جنایت را نمیبینند؟! چگونه گوش خود را بر صدای دادخواهی مادران و پدران دادخواه بستهاند؟ چگونه چشم بر جنایت بستهاند؟!
#حنانه_کیا
#عروس_ایران
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
«روز به روز دلتنگتر میشوم
دلتنگ خنده ها ، دورهمی ها ، دلتنگ وجودت 🖤
دلتنگتم داداش،
از همین سرزمین، از همین دیار
از همین جایی که برایش جان دادی
خون دادی ، برادر پرپرشدهام🕊
روز و شب مینشینیم و گریه میکنیم
به خانه خرابمان،به جای خالیت ،
به سنگ مزار سرددت، به خانه و وسایل عروسیت، به ماشینی که آرزو داشتی ماشین عروسیت بشه، به کت شلوار آویزون شدهی دامادیت، روز و شب برای نبودت، وجودت در زندگیمون و برای آرزوهات اشک میریزیم🥺
اما این را بدان برادرم، مبادا فکر کنی این گریهها ذرهای از خشمی که در وجودمان شعلهور است کم کند🕊🖤»
از صفحه هستی خزائی
#عرفان_خزایی #دلتنگی #دادخواهی #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
دلتنگ خنده ها ، دورهمی ها ، دلتنگ وجودت 🖤
دلتنگتم داداش،
از همین سرزمین، از همین دیار
از همین جایی که برایش جان دادی
خون دادی ، برادر پرپرشدهام🕊
روز و شب مینشینیم و گریه میکنیم
به خانه خرابمان،به جای خالیت ،
به سنگ مزار سرددت، به خانه و وسایل عروسیت، به ماشینی که آرزو داشتی ماشین عروسیت بشه، به کت شلوار آویزون شدهی دامادیت، روز و شب برای نبودت، وجودت در زندگیمون و برای آرزوهات اشک میریزیم🥺
اما این را بدان برادرم، مبادا فکر کنی این گریهها ذرهای از خشمی که در وجودمان شعلهور است کم کند🕊🖤»
از صفحه هستی خزائی
#عرفان_خزایی #دلتنگی #دادخواهی #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دیروز زادروز جاویدنام آریان خوشگوار بود.
خانوادهاش بر سر مزارش تولد ۱۹ سالگیاش را جشن گرفتند.
مادرش ضمن انتشار این ویدیو نوشت:
«آریان عزیزتر از جانم مثل اسمت بزرگ ونامدار
وهمانند ماه تولدت بهشتی شدی ...فرشتهی آسمانی من
امسال دومین تولدت در آسمانهاست ..قلب مادر برایم دعا کن
که تاب بیاورم بدای دیدنت ثانیهشماری میکنم.
اگر آن کفتارهای حرامزاده بر سرت نمیریختند وجان شیرینت را نمیگرفتند
الان ۱۸ سالت را تمام میکردی و ۱۹ ساله میشدی ولی هزاران افسون که آن حرامزاده ها با نامردی جانت را گرفتن.
لعنت برقاتلانت..هزاران لعنت بر باعث وبانی مرگت ..هزاران لعنت بر حکومتی که با کشتن بچه ها پایدار بماند .
نه میبخشیم نه فراموش میکنیم ..روز ماهم میرسد.»
محمد آریان خوشگوار نوجوان ۱۷ سالۀ سنندجی بود که آبان سال ۱۴۰۱ بر اثر ضربههای سخت و متعددی که مأموران در جریان اعتراضات «زن زندگی آزادی» به سرش وارد کردند، به کما رفت و چهار ماه بعد جان باخت.
آریان دانشآموز سال سوم دبیرستان در رشته تأسیسات مدرسه نمونه دولتی «شهریار نمکی» سنندج بود که علاوه بر تحصیل، در یک کارگاه کابینتسازی هم کار میکرد و گاهی اوقات هم در مغازه نان فانتزی کمکحال پدر بود.
پسر نوجوانی که سرش به گوشی موبایلش گرم بود (آریان) وارد کوچه شد که ناگهان تعداد زیادی از نیروهای امنیتی موتورسوار به او حمله کردند. محلی که مورد حمله نیروهای حکومتی قرار گرفت تنها دو کوچه بالاتر از مغازۀ پدر آریان در حاجیآباد بود.
بسیاری از همسایهها شاهد حملۀ این افراد به آریان بودند و حتی یکی از آنها از لحظۀ حمله و ضربوشتم وی فیلمبرداری کرده بود که بعدها در شبکههای اجتماعی دست به دست شد.
بهگفتۀ یکی از نزدیکان آریان خوشگوار، «نیروهای امنیتی آریان ۱۷ ساله را با چاقو، قمه و باتون مورد حمله قرار دادند. توحش آنها در زدن این نوجوان بیدفاع به حدی بود که کسی جرئت نداشت به کمکش برود. آنقدر او را زدند که جای سالم در بدنش باقی نمانده بود».
...
#آریان_خوشگوار #سنندج #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
خانوادهاش بر سر مزارش تولد ۱۹ سالگیاش را جشن گرفتند.
مادرش ضمن انتشار این ویدیو نوشت:
«آریان عزیزتر از جانم مثل اسمت بزرگ ونامدار
وهمانند ماه تولدت بهشتی شدی ...فرشتهی آسمانی من
امسال دومین تولدت در آسمانهاست ..قلب مادر برایم دعا کن
که تاب بیاورم بدای دیدنت ثانیهشماری میکنم.
اگر آن کفتارهای حرامزاده بر سرت نمیریختند وجان شیرینت را نمیگرفتند
الان ۱۸ سالت را تمام میکردی و ۱۹ ساله میشدی ولی هزاران افسون که آن حرامزاده ها با نامردی جانت را گرفتن.
لعنت برقاتلانت..هزاران لعنت بر باعث وبانی مرگت ..هزاران لعنت بر حکومتی که با کشتن بچه ها پایدار بماند .
نه میبخشیم نه فراموش میکنیم ..روز ماهم میرسد.»
محمد آریان خوشگوار نوجوان ۱۷ سالۀ سنندجی بود که آبان سال ۱۴۰۱ بر اثر ضربههای سخت و متعددی که مأموران در جریان اعتراضات «زن زندگی آزادی» به سرش وارد کردند، به کما رفت و چهار ماه بعد جان باخت.
آریان دانشآموز سال سوم دبیرستان در رشته تأسیسات مدرسه نمونه دولتی «شهریار نمکی» سنندج بود که علاوه بر تحصیل، در یک کارگاه کابینتسازی هم کار میکرد و گاهی اوقات هم در مغازه نان فانتزی کمکحال پدر بود.
پسر نوجوانی که سرش به گوشی موبایلش گرم بود (آریان) وارد کوچه شد که ناگهان تعداد زیادی از نیروهای امنیتی موتورسوار به او حمله کردند. محلی که مورد حمله نیروهای حکومتی قرار گرفت تنها دو کوچه بالاتر از مغازۀ پدر آریان در حاجیآباد بود.
بسیاری از همسایهها شاهد حملۀ این افراد به آریان بودند و حتی یکی از آنها از لحظۀ حمله و ضربوشتم وی فیلمبرداری کرده بود که بعدها در شبکههای اجتماعی دست به دست شد.
بهگفتۀ یکی از نزدیکان آریان خوشگوار، «نیروهای امنیتی آریان ۱۷ ساله را با چاقو، قمه و باتون مورد حمله قرار دادند. توحش آنها در زدن این نوجوان بیدفاع به حدی بود که کسی جرئت نداشت به کمکش برود. آنقدر او را زدند که جای سالم در بدنش باقی نمانده بود».
...
#آریان_خوشگوار #سنندج #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
دیروز زادروز جاویدنام مصطفی کریمبیگی بود، جوانی که در دی ماه ۱۳۸۸ توسط سرکوبگران کشته شد.
شهناز اکملی، از مادران پیشتاز در داذخواهی، به همین مناسبت ضمن انتشار این تصاویر نوشت:
«پسرم امسال تولدت بارانی و خنکتر از سالهای پیش است، امسال هنوز باید روی تیشرت سادهای که عادت داشتی بپوشی چیزی کنار دستت داشته باشی تا خدایی نکرده سرما نخوری، میدانی که طاقت مریضیات را ندارم، مخصوصا این روزها که تحملم کمتر شده و نمیتوانم ببینم در سرت درد میپیچد و چشمانت قرمز است پس کاش برایت لباس گرم میاوردم، به جای این همه گل. اخ مادر ۴۱ ساله شدی و حتما دیگر از این حرفها خوشت نمیآید، ببخشید عادت ندارم به ۴۱ سالگیات و احتمالا سفیدی موی شقیقههایت، میدانی که هنوز برایم شکل بیست و شش سالگیات هستی ، هیچ چیز در تو تغییر نکرده ، اصلا خودت بیا روی قاب عکس خانه، خودت را ببین همان جوان بیست و شش سالهی پر حوصلهای که از سفارشهای زیادیام خندهات میگرفت.
عزیز دل مادر که این روزها حتی تصوری ندارم چهرهات چقدر میتوانست عوض شده باشد، تولد ۴۱ سالگیات مبارک»
مرتبط:
شهناز اکملی؛ فرزند را کشتند، مادر را حبس کردند
https://tavaana.org/shahnaz_akmali/
#مصطفی_کریم_بیگی #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#دادخواهی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
شهناز اکملی، از مادران پیشتاز در داذخواهی، به همین مناسبت ضمن انتشار این تصاویر نوشت:
«پسرم امسال تولدت بارانی و خنکتر از سالهای پیش است، امسال هنوز باید روی تیشرت سادهای که عادت داشتی بپوشی چیزی کنار دستت داشته باشی تا خدایی نکرده سرما نخوری، میدانی که طاقت مریضیات را ندارم، مخصوصا این روزها که تحملم کمتر شده و نمیتوانم ببینم در سرت درد میپیچد و چشمانت قرمز است پس کاش برایت لباس گرم میاوردم، به جای این همه گل. اخ مادر ۴۱ ساله شدی و حتما دیگر از این حرفها خوشت نمیآید، ببخشید عادت ندارم به ۴۱ سالگیات و احتمالا سفیدی موی شقیقههایت، میدانی که هنوز برایم شکل بیست و شش سالگیات هستی ، هیچ چیز در تو تغییر نکرده ، اصلا خودت بیا روی قاب عکس خانه، خودت را ببین همان جوان بیست و شش سالهی پر حوصلهای که از سفارشهای زیادیام خندهات میگرفت.
عزیز دل مادر که این روزها حتی تصوری ندارم چهرهات چقدر میتوانست عوض شده باشد، تولد ۴۱ سالگیات مبارک»
مرتبط:
شهناز اکملی؛ فرزند را کشتند، مادر را حبس کردند
https://tavaana.org/shahnaz_akmali/
#مصطفی_کریم_بیگی #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#دادخواهی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
«... آیا والاتر است رنجبردن
از فلاخنها و تیرهای بختِ دُژآهنگ،
یا جنگافزاربرگرفتن در برابر دریایی از آشوبها،
و با رویارویرَزمیدن، آنها را پایان بخشیدن؟...
از اندوه ابدیِ شاهزادههای عصیانزدهی جهان شکسپیرها بیشتر بگو!
چنین مصافی زندهماندنِ هرروزه را تا کجا به شرمی بدل میکند؟
شکوه مرگش را به رخ میکشد،
به بیهودگی اعماق اقیانوسها فکر هم نمیکند،
و آنقدر بهتنهایی زنده است که نهایت سقوط، نهایت شر را به مواجهه بکشد...»
متن و ویدیو از صفحه اینستاگرام محمد رزازیان
mohamad_razazian
مرتبط:
تصور کن – سه: سنگی بر گوری تازه
https://tavaana.org/imagine03/
نیکای ایران، ایران نیکا
https://tavaana.org/nika-shakarami/
#نیکا_شاکرمی #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
از فلاخنها و تیرهای بختِ دُژآهنگ،
یا جنگافزاربرگرفتن در برابر دریایی از آشوبها،
و با رویارویرَزمیدن، آنها را پایان بخشیدن؟...
از اندوه ابدیِ شاهزادههای عصیانزدهی جهان شکسپیرها بیشتر بگو!
چنین مصافی زندهماندنِ هرروزه را تا کجا به شرمی بدل میکند؟
شکوه مرگش را به رخ میکشد،
به بیهودگی اعماق اقیانوسها فکر هم نمیکند،
و آنقدر بهتنهایی زنده است که نهایت سقوط، نهایت شر را به مواجهه بکشد...»
متن و ویدیو از صفحه اینستاگرام محمد رزازیان
mohamad_razazian
مرتبط:
تصور کن – سه: سنگی بر گوری تازه
https://tavaana.org/imagine03/
نیکای ایران، ایران نیکا
https://tavaana.org/nika-shakarami/
#نیکا_شاکرمی #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech