آموزشکده توانا
54.1K subscribers
33.2K photos
38.3K videos
2.55K files
19.7K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
تجمع اعتراضی دانش‌آموزان خوزستانی

هم‌زمان با سفر استاندار خوزستان به شهر شادگان، دانش‌آموزان روستای «مکینه صلیحاویه» تجمع اعتراضی بر پا کردند. این دانش‌آموزان با در دست گرفتن پلاکاردهایی نسبت به فرسودگی مدرسه، نبود کولر با وجود گرمای طاقت‌فرسای هوا و دیگر کاستی‌ها اعتراض کردند.

هم‌زمان رئیس‌جمهور جمهوری اسلامی در گوشه دیگری از کشور گفت:
«کار مدرسه‌سازی را مردمی کنید نه دولتی»!!!!
او در ادامه گفت:
«اینکه در ایران ما فضا نداشته باشیم برای آموزش به بچه‌ها به هیچ وجه قابل قبول نیست.»
آیا او پاسخی به این کودکان دارد؟
در حالی که دانشگاه‌ها، مراکز پژوهشی مستقل، نظام آموزشی و زیرساخت‌های حیاتی کشور با کمبود منابع مالی دست‌وپنجه نرم می‌کنند، میلیاردها تومان به سازمان‌هایی اختصاص می‌یابد که عمدتاً به تبلیغات حکومتی، ترویج ایدئولوژی مذهبی رسمی، کنترل افکار عمومی و سرکوب آزادی‌های فکری و اجتماعی مشغول‌اند.
سؤال اساسی این است که تا چه زمانی مردم باید هزینه سرپا نگه داشتن این نهادهای ناکارآمد را بپردازند؟

#بودجه #ایدئولوژی #تبلیغات_اسلامی #نظام_ولایی #رانت #نه_به_جمهورى_اسلامى #فقر_فساد_گرونی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
‏گلرخ ایرایی: برای شکستن چوبه‌های دار، صدای هم بودن کافی نیست

تو زندان سکوت معنایی نداره. همه‌جا پر از صداست اما صدایی که نمی‌شه باهاش رویا رو به تصویر کشید. برای کسی که با صدا، تصور می‌کنه و می‌تونه اون‌چه به ذهنش میاد رو بنویسه، کار سخت می‌شه. این‌جا شبا بهتر می‌شه خودکار رو برداشت و چیزی نوشت. مثلا میشه رفت تو اتاق سیگار. پایین پله‌هایی که مسدود شده و پشتِ در‌ش یه دیوار با بلوکای خاکستری و سیمان کشیدن. اونجا هم وقتی چشمات رو می‌بندی، فقط می‌تونی تو صدای تهویه‌ی صنعتی قراضه‌ای که کنارت زوزه می‌کشه غرق بشی. بیرون کشیدنِ رویا از تو صدای تهویه‌ی صنعتی _که تا قبل از این فکر می‌کردم برای مرغداری مناسبه_ کار سختیه. ولی می‌شه چشما رو بست و تصور کرد.
چند وقت پیش اعلام شده بود جمهوری اسلامی طی یک سال، حدود هزار نفر رو اعدام کرده و رکورد دو دهه‌ی گذشته‌ی خودش رو شکسته. ما رکورد زده بودیم و تونسته بودیم اون‌قدر سکوت کنیم و نگاه کنیم که همچین رتبه‌ای هولناکی رو به‌دست بیاریم.
نشسته بودم رو چارپایه‌ی چوبی و تو صدای تهویه گم شده بودم. چشمام رو بسته بودم و به سیگار پک می‌زدم. نیمه‌شب بود. شاید نزدیک به اذان صبح.
مرور این خبر و وحشتِ نزدیک شدن اذان صبح کافی بود تا صداها ...  _یعنی چند نفر رو، از کجا، برای اعدام منتقل می‌کردن؟
همین کافی بود تا صداها هجوم بیارن
صدای پوتین‌هایی که نزدیک می‌شدن
صدای کلید که تو قفل آهنی می‌چرخید
صدای باز شدن قفل
صدای کشیده و کوبیده شدن قفل کشویی
صدای چرخیدن لولای زنگ زده‌ی درِ سلول
صدای کوبیده شدن دری آهنی به دیواری سیمانی
صدای دو رگه‌ی سربازی مسخ شده: «بلند شو»
و سکوت
صدای افسرنگهبانی که با شغلش عجین شده بود: «پاشو بریم»
و باز سکوت
صدای پوتین‌های سرباز که به همراه افسرنگهبان و چند نیروی کمکی وارد سلول شدن
صدای تَن‌هایی که به هم می‌سابیدن و پیکری که برای «نیامدن» تقلا می‌کرد
صدای کوبیده شدنِ تن‌ها به در آهنی که نیمه‌باز مونده بود
صدای نفس‌های سنگینی که از سلول‌های کناری به گوش می‌رسید
صدای پوتین‌هایی که کوریدور رو به سمت درِ خروج طی می‌کردن و صدای دمپایی پلاستیکی‌ای که از لابه‌لایِ کوبش پوتین‌ها روی سرامیکِ کف راهرو به شکل فریادی کش‌دار و کر کننده در‌ اومده بود
صدای درهایی که پشت هم باز و بسته می‌شدن
صدای تقلای پیکری که حالا دیگه روی زمین کشیده می‌شد و تو صدای خواب‌آلود موذن گم می‌شد
صدای خمیازه‌ی راننده‌ی آمبولانسی که بی‌حوصله به ماشین‌اش تکیه داده بود و منتظر بود همه چی زودتر تموم بشه و بره دنبال کارش
صدای پزشکی! که گزارشی رو از وضعیت محکوم به مرگ، به مردی که کلاسوری در دست داشت اعلام می‌کرد
و صدای سقوط دانه‌های تسبیحِ «مردی که از ملزومات صحنه‌ی اعدام بود» و داشت چیزی رو زیر لب زمزمه می‌کرد
سیگار به انتها رسید. برای رها شدن از صدای تقلای پیکرِ «مردی که می‌خواست زنده بمونه»، ناخودآگاه به صدای تهویه‌ی صنعتی پناه بردم. سعی کردم دوباره بشنومش تا صداهای دیگه محو بشن.
چشمام رو باز کردم.دمپایی‌هام رو روی زمین کشیدم و به اقیانوسی که ویدا روی دیوار کشیده بود چشم دوختم.عادت داشتم وقتی این‌جا تنها می‌شدم صدای آب رو تصور کنم.اما مثل همیشه نبود. قُل‌قُل آب همه‌چیز رو تو خودش خفه کرد. مثل خفگی طناب دار دور گردنِ محکومی که ریتمِ تکون خوردنِ بدن معلق‌اش داره کندتر و کندتر می‌شه. محکومی که آخرین صداهایی که شنید، صدای باز شدن دریچه‌ی مرگ، صدای رها شدن طناب، صدای شکستن گردن و خرخر سختِ آخرین نفس‌هایی بود که تو صدای پرت شدن دمپایی روی زمینِ زیر پاش آروم گرفت.
ما مرگ رو تصور، روایت و زندگی می‌کنیم.
اما اون‌که پشت قتل‌گاه فرزندش شب رو به کور سوی امیدی انتظار می‌کشه، بیش از ما مرگ رو زندگی می‌کنه.
محسن لنگرنشین از ما خواست صداش باشیم. پدر و مادر محسن هم از ما خواستن صداشون باشیم. ما هم از همدیگه خواستیم که صداشون باشیم و در همون حال که همه از هم می‌خواستیم صدای اونا باشیم، کشتنش.
صدا قدرت عجیبی داره برای تصور رویاها و کابوس‌ها. اما برای شکستن چوبه‌های دار، صدای هم بودن کافی نیست. شاید لازم بود بعد از شنیدن صدای هم، بعد از شنیدن صدای مادر محسن، صدای مادر محمد یا صدای آقاماشالله کرمی، بند کفش‌مونو می‌بستیم و در خونه رو به هم می‌کوبیدیم و می‌رفتیم پشت در زندون. دست‌کم کسی که صدامون زده بود رو تو اون گرگ و میش مرگ‌بار تنها نذاشته بودیم و یه «نه» بلند گفته بودیم به اعدام و شده بودیم مثل «صدای خواهش شفاف آب به جاری شدن» که بیشتر از اون‌که فقط یه «صدا» باشه، تداعی اراده‌ست. اراده‌ی جاری شدن.

گلرخ ایرایی
اردیبهشت ۱۴۰۴
زندان اوین

#نه_به_اعدام
#محسن_لنگرنشین
#محمد_قبادلو
#محمدمهدی_کرمی
#محمد_حسینی
و تمامی آنانی که بی حضور «ما» بر دار شدند.

#بیانیه #گلرخ_ایرایی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
نافرمانی، شرط لازم اما ناکافی برای سقوط حکومت
ابوالفضل رحیمی‌شاد

هیچ حکومتی بدون فرمان‌برداری و تبعیت مردم شکل نمی‌گیرد و دوام نمی‌آورد. یعنی هرجا حکومتی استقرار دارد، با قاطعیت می‌توان از فرمان‌برداری مردم از آن صحبت کرد. البته فرمان‌برداری و تبعیت مردم از حکومت به یک نوع و در هر نوع، به یک میزان نیست.
نوع اول، فرمان‌برداری و تبعیت با رضایت است. در این حالت، فرمان‌برداران از عملکرد حاکمیت رضایت دارند و به میزان زیادی حکومت مورد قبول آن‌هاست؛ حتی اگر ضعف و اشکالی باشد، آن را مربوط به عوامل فرعی و نه اصل و اساس حکومت می‌دانند.
اما نوع دوم، فرمان‌برداری و تبعیت، برخلاف نوع اول، بدون رضایت و یا با اجبار و کراهت است. در این حالت، فرمان‌برداران از عملکرد حاکمیت به هیچ عنوان رضایت ندارند، اما مجبور به فرمان‌برداری و تسلیم در برابر اعمال زور و سرکوب از سوی حاکمیت هستند.

یک حکومت تا زمانی که اکثریت جامعه با رضایت از آن فرمان‌برداری و تبعیت می‌کنند، برای بقا و موجودیت خود هیچ‌گونه نگرانی ندارد. اما برعکس، زمانی که درمی‌یابد اکثریت جامعه از عملکرد و اساس حکومت رضایت ندارند، به‌شدت نگران بقا و موجودیت خود می‌شود. به همین دلیل، به زور، خشونت و سرکوب متوسل می‌شود تا از این طریق، کمربند محافظی برای خود ایجاد نماید.

تحولات عمیق سیاسی، و به‌ویژه انقلاب‌ها، در وضعیتی رخ می‌دهند که این اکثریت ناراضی، به هر شکل که می‌تواند، در مقابل سرکوب می‌ایستد و تسلیم آن نمی‌شود. در حقیقت، به‌جای تبعیت با کراهت و فرمان‌برداری بدون رضایت، شیوه‌ی نافرمانی را پیش می‌گیرد. این وضعیت، اگرچه حکومت را متزلزل ساخته و شاید تا لبه‌ی پرتگاه ببرد، اما منجر به سقوط حکومت نمی‌شود.

سقوط حکومت، علاوه بر نافرمانی اکثریت، شرط لازم دیگری نیز دارد؛ و آن، نافرمانی دست‌کم بخشی از نیروهای مسلح (نظامی و انتظامی) است. یعنی بخش قابل توجهی از نیروهای مسلح، حاضر به اعمال زور و خشونت علیه معترضان نشوند و حتی بالاتر از آن، در صف معترضان قرار گرفته و از آن‌ها در برابر حکومت حمایت کنند.

تحقق این شرط نیز به سه شرط دیگر وابسته است:
اول؛ عوامل ایجاد نارضایتی مردم، بر زندگی نیروهای مسلح نیز تأثیر منفی گذاشته باشد.
دوم؛ نیروی بدیل و جانشین برای حکومت وجود داشته باشد.
سوم؛ پایداری و نافرمانی معترضان، چه از نظر کمیت و چه از نظر کیفیت، به میزانی باشد که از سوی نیروهای مسلح، بازگشت‌ناپذیر تلقی شود.
در این حالت، تقریباً همه‌ی شروط لازم جمع است و سقوط حکومت حتمی است. البته حمایت نیروهای خارجی نیز از دیگر شروط لازم است که اگر خود عامل محرک نباشد، معمولاً وقتی گستره و عمق اعتراضات به این میزان برسد، آن‌ها نیز همراهی خواهند کرد.


#نافرمانی_مدنی #انقلاب #فقر_فساد_گرونی #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
دکتر باقری‌نیا: اعدام، ابزار قدرت است نه عدالت | عدالت تنبیهی یا ترمیمی؟

دکتر باقری‌نیا، استاد اخراجی دانشگاه، در ویدیویی با نقد صریح اعدام و تفسیر حاکمیت از مفهوم عدالت گفت:
«آیا عدالت یعنی سپردن انسان به چوبه دار؟ آیا مجازات، تنها راه پاسخ به خطاست؟»
او با اشاره به دو رویکرد در آموزه‌های اسلامی افزود: «عدالت قصاص‌محور همان عدالت تنبیهی است؛ مجازاتی چون قصاص، چشم در برابر چشم، حذف مجرم. اما در برابر آن، عدالت رحمت‌محور یا عدالت ترمیمی قرار دارد؛ عدالتی که به‌جای خشونت، سراغ گفت‌وگو، جبران و بازسازی می‌رود.»
او تأکید کرد که جمهوری اسلامی همواره به بخش خشن‌تر دین تکیه می‌کند، چون این نوع عدالت ابزاری‌تر و ترس‌افکن‌تر است.
«اعدام برای حکومت فقط یک مجازات نیست، ابزاری برای سلطه و سرکوب است.»
باقری‌نیا با انتقاد از اتهام‌های کشدار و مبهم مانند محاربه، افساد فی‌الارض، بغی و سب‌النبی گفت:
«سلطان سکه را اعدام کردید، آیا ارزانی آمد؟ قاچاقچی‌ها را کشتید، آیا قاچاق کم شد؟ مخالفان را به دار آویختید، آیا اعتراضی نمانده؟»
او هشدار داد که اعدام نه‌تنها مشکل را حل نمی‌کند، بلکه تبعات اجتماعی، روانی و فرهنگی گسترده دارد.
«اعدام یک فرد، فقط پایان زندگی او نیست. خانواده‌ای را از هم می‌پاشد، فرزندی را بی‌پدر می‌کند، جامعه‌ای را زخمی‌تر.»
دکتر باقری‌نیا با اشاره به این‌که در دو سوم کشورهای جهان اعدام یا لغو شده یا سال‌هاست اجرا نمی‌شود، گفت:
«ما هم می‌توانیم مسیر دیگری را انتخاب کنیم؛ عدالت ترمیمی، با گفت‌وگو، درک، و بازسازی. عدالتی که دنبال انتقام نیست، بلکه دنبال رشد و خیر جمعی است.»
او در پایان گفت: «سکوت در برابر ماشین کشتار، همراهی با مرگ است. ما باید طرف زندگی را بگیریم.»


ـ می‌توانید «کتابچه عدالت ترمیمی» اثر هوارد زِهر را از طریق وب‌سایت آموزشکده جامعه مدنی توانا به‌صورت رایگان مطالعه و دانلود کنید.

https://tavaana.org/restorativejustice_howardzehr/

#عدالت_ترمیمی #نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
پهلوان رسول خادم، قهرمان سابق کشتی جهان و المپیک، ویدئویی از وضعیت تغذیه دانش‌آموزان دختر در مدرسه‌ای در نزدیکی شهر زاهدان در صفحه اینستاگرامش منتشر کرده است.

آقای خادم نوشته است: «هر روز چند کودک از شدت ضعف در مدرسه از حال می‌رفتند. تلاش کردیم هفته دو یا سه روز میان وعده‌ای میان دانش آموزان تقسیم شود. بخشی از بچه ها میان وعده را خوردند و بهتر شدند ولی جمعی از بچه ها هم با بغض، میان وعده را به خانه میبردند تا با خواهران و برادارنشان بخورند.»


این فقط یک مدرسه است، مدارس بسیاری در نقاط مختلف استان سیستان و بلوچستان، جنوب کرمان، خراسان جنوبی، خوزستان و حتی در استان تهران، چنین وضعیتی دارند. جمهوری اسلامی فقر و محرومیت را در کشور توزیع کرده است! اما همزمان به گروه‌های تروریستی کمک مالی و تسلیحاتی ارائه می‌دهد.
علاوه بر این قسمت بزرگی از بودجه و سرمایه مملکت صرف نهادهای ایدئولوژیک مثل حوزه‌های علمیه و سازمان تبلیغات اسلامی و ... می‌شود.

#فقر_فساد_گرونی #سیستان_و_بلوچستان #محرومیت #سوءتغذیه #نه_به_جمهورى_اسلامى #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
⭕️ تداوم کارزار «سه‌شنبه‌های نه به اعدام» در هفته شصت و هفتم در ۴۱ زندان مختلف

حکومت اعدام و سرکوب در هفته‌ای که گذشت، ۲۹ زندانی را به دار آویخت. روز ۱۰ اردیبهشت، ۱۵ زندانی و روز ۱۴ اردیبهشت، ۹ زندانی اعدام شدند. به این ترتیب از ابتدای سال تاکنون ۱۵۴ تن به دار آویخته شده‌اند.

حاکمان مستبد در اقدامی سبعانه، یک شهروند به نام عظیم فرخ‌وند را که به همراه جمعی از مردم دزفول در تجمع اعتراضی علیه اعدامِ دو زندانی شرکت کرده بود، با شلیک گلوله جنگی به قتل رساند. از نظر کارزار سه‌شنبه‌های نه به اعدام، وی اولین جان‌باخته « #نه_به_اعدام » از ابتدای شروع این کارزار است. یادش را گرامی می‌داریم و تأکید می‌کنیم تا زمانی که این حکومت بر سر قدرت است، به هیچ قیمتی از اعدام کوتاه نمی‌آید.

کارزار «سه‌شنبه‌های نه به اعدام» هشدار می‌دهد در موقعیت کنونی که حکومت ایران در بن‌بست‌های داخلی و بین‌المللی قرار گرفته، از اعدام به‌عنوان اصلی‌ترین عامل سرکوب استفاده می‌کند تا به این ترتیب مانع شکل‌گیری حرکت‌های اعتراضی و قیام مردم به ستوه‌آمده شود. بنابراین ضروری است که نهادها و سازمان‌های حقوق بشری بین‌المللی، دولت‌های خود را ملزم کنند که روابط خود با حکومت ایران را مشروط به لغو اعدام نمایند؛ زیرا حربه اعدام در دست این استبداد از هر سلاحی خطرناک‌تر است.
از طرفی ما همچنان از تمام اقشار اجتماعی می‌خواهیم به هر شکل ممکن متحد و یکصدا علیه اعدام بایستند.

کارزار «سه‌شنبه‌های نه به اعدام »، سه‌شنبه ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، در ۴۱ زندان زیر برای شصت و هفتمین هفته در اعتصاب غذا خواهند بود:

زندان اوین (بند زنان، بند ۴ و ۸)، زندان قزلحصار (واحد ۳ و ۴)، زندان مرکزی کرج، زندان تهران بزرگ، زندان خورین ورامین، زندان چوبیندر قزوین، زندان اراک، زندان خرم‌آباد، زندان اسدآباد اصفهان، زندان دستگرد اصفهان، زندان شیبان اهواز، زندان سپیدار اهواز (بند زنان و مردان)، زندان نظام شیراز، زندان عادل‌آباد شیراز (بند زنان و مردان)، زندان زاهدان (بند زنان)، زندان برازجان، زندان رامهرمز، زندان بهبهان، زندان بم، زندان کهنوج، زندان طبس، زندان مشهد، زندان گنبدکاووس، زندان قائم‌شهر، زندان رشت (بند مردان و زنان)، زندان رودسر، زندان حویق تالش، زندان ازبرم لاهیجان، زندان دیزل‌آباد کرمانشاه، زندان اردبیل، زندان تبریز، زندان ارومیه، زندان سلماس، زندان خوی، زندان نقده، زندان میاندوآب، زندان سقز، زندان بانه، زندان مریوان، زندان سنندج و زندان کامیاران.

هفته شصت و هفتم
۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۴
#کارزار_سه‌شنبه‌های_نه_به_اعدام
#نه_به_اعدام #بیانیه #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
امروز، ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، هم‌زمان با #سه‌شنبه‌های_نه_به_اعدام، تعدادی از خانواده‌های زندانیان سیاسی محکوم به اعدام با در دست داشتن تصاویر عزیزانشان و نوشته‌های #نه_به_اعدام، خواستار لغو احکام اعدام این زندانیان سیاسی شدند. زندگی، حق همه است.

پنج زندانی سیاسی محکوم به اعدام، #وحید_بنی‌عامریان، #بابک_علیپور، #پویا_قبادی، #اکبر_دانشورکار و #سید_محمد_تقوی، برای انتقال اجباری به زندان قزل‌حصار، محل اجرای اعدام‌ها، تحت فشار قرار دارند. تلفن و کارت بانکی این افراد قطع شده که موجب نگرانی خانواده‌ها شده است.

#ابوالحسن_منتظر
#منوچهر_فلاح
#محمد_جواد_وفایی_ثانی
#مهدی_حسنی
#بهروز_احسانی_اسلاملو
#نه_به_اعدام
#یاری_مدنی_توانا


@Tavaana_TavaanaTech
محسنی اژه‌ای رئیس قوه قضاییه گفت: در سال ۱۴۰۱ حدود ۹۰ هزار پرونده تشکیل شد؛ متهمان و محکومان این پرونده‌ها از اقشار مختلفی بودند؛ در میان آنها بعضاً معلم و دانش‌آموز و دانشجو نیز بود.

رئیس قوه قضاییه گفت: در سال ۱۴۰۱ فضایی ایجاد شد (خیزش سراسری در اعتراض به قتل مهسا امینی) که منجر به تشکیل حدود ۹۰ هزار پرونده شد.

اژه‌ای در اشاره به فشارها به بازداشتی گفت: "متهمان و محکومان این پرونده‌ها از اقشار مختلفی بودند؛ در میان آنها بعضاً معلم و دانش‌آموز و دانشجو نیز بود؛ چنانچه برای همه آنها حکم محکومیت صادر می‌شد، یا پرونده قضایی شکل می‌گرفت بستر سوء‌استفاده دشمنان فراهم می‌آمد؛ در اینجا ما از حوزه‌های علمیه، بسیج، دانشگاهیان و معلمین کمک گرفتیم و با حضور آنها در ندامتگاه‌ها، قاطبه محکومین سال ۱۴۰۱ متنبه و ارشاد شدند و بستر برای عفو آنها فراهم شد".

در جریان خیزش سراسری در اعتراض به قتل مهسا امینی و بازداشت‌های معترضین، بسیاری از بازداشت‌شدگان گزارش‌های متعددی از برخوردهای فراقانونی اعم از شکنجه و اعتراف‌گیری‌های اجباری و اعمال فشارهای روحی و جسمی منتشر کردند که بسیاری از آن‌ها در رسانه‌های آزاد و بین‌المللی بازتاب گسترده داشت.

بسیاری از بازداشت‌شدگان، از جمله نوجوانان و دانش‌آموزان، از تهدید به اخراج از مدرسه، صدور حکم‌های سنگین و حتی اعدام خبر داده‌اند. همچنین، فشارهای روانی واردشده هنگام بازداشت، برخی را دچار فروپاشی روانی کرد و شماری نیز در پی این فشارها دست به خودکشی زده یا دچار مرگ‌های مشکوک شدند.

#مهسا_امینی #خیزش_سراسری #حوزه_علمیه #شکنجه #نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
هفت روز از قتل حکومتی محسن لنگرنشین گذشته است، حکومت نه پیکرش را تحویل خانواده داده و نه محل دفن او را گفته است. گزارش‌ها حاکی از فشار و سرکوب خانواده است.

ریما شیرمحمدی، فعال حقوق بشر، که پیش‌تر جزئیات مهمی درباره پرونده محسن لنگرنشین منتشر کرده است، نوشته:

‏«قتل حکومتیِ #محسن_لنگرنشین نه تحویل پیکر، نه حق سوگواری، حالا خانواده‌اش را سرکوب می‌کنند.

هفت روز از قتل حکومتی محسن لنگرنشین می‌گذرد و به گفته یکی از دوستان، خانواده‌ وی همچنان با مشکلات جدی روبه‌رو هستند.

تاکنون نه تنها پیکر او به خانواده تحویل داده نشده، بلکه محل دفن او نیز برایشان مشخص نشده است.

طبق گفته این منبع موثق، پدر محسن تحت فشارهای شدید امنیتی، تمامی پست‌های خود[درباره پسرش] را از صفحه اینستا حذف کرده است. همچنین، یکی از همسایگان خانواده لنگرنشین اشاره کرده که ماموران امنیتی به طور مداوم، در شعاعی گسترده در اطراف محله و منزل خانواده لنگرنشین حضور دارند.

این شرایط نگران‌کننده نیازمند توجه و حمایت عمومی است.»

عدم تحویل دادن پیکر افراد کشته شده، مصداق بارز ناپدیدسازی قهری است. جمهوری اسلامی در این خصوص سابقه‌ای طولانی و خونبار دارد. هنوز پیکر بهائیان اعدام شده در سال‌های اول استقرار جمهوری اسلامی، به خانواده‌ها تحویل داده نشده است. هنوز بسیاری از اعدامی‌های دهه شصت مزارشان معلوم نیست، هنوز مزار فرزاد کمان‌گر، شیرین علم‌هولی، رامین حسین‌پناهی، زانیار مرادی، لقمان مرادی، حسین سعیدی، ابول کورکور، مصطفی احمدزاده، محمود احمدی، سعید زینالی و ... نامشخص است.

#ناپدیدسازی_قهری #نه_به_اعدام #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
پیمان (امین) فرح‌آور، شاعر اهل گیلان که در زندان لاکان رشت محبوس است، توسط شعبه اول دادگاه انقلاب این شهر به ریاست قاضی احمد درویش‌گفتار، به اعدام محکوم شد. بر اساس حکم صادره، او به اتهام "بغی" و "محاربه" مجرم شناخته شده است.

گفته می‌شود که این اتهامات بر پایه سروده‌ها و فعالیت‌های اعتراضی او در زمینه عدالت اجتماعی و حقوق شهروندی مطرح شده‌اند. جلسه رسیدگی به پرونده، روز یازدهم اردیبهشت‌ماه سال جاری بدون حضور وکیل انتخابی و به صورت غیرعلنی برگزار شده و روند دادرسی فاقد شفافیت بوده است.

فرح‌آور در شهریور ۱۴۰۳ توسط نیروهای امنیتی بازداشت و ابتدا به بازداشتگاه اداره اطلاعات منتقل شد. او پس از پایان بازجویی‌ها به زندان لاکان انتقال یافت. وی پدر یک کودک ۱۰ ساله است و پیش‌تر نیز به دلیل فعالیت‌های مدنی و هنری خود با برخوردهای امنیتی مواجه شده بود.

در حال حاضر، مصادیق دقیق اتهامات مطروحه علیه او به طور رسمی منتشر نشده است.

این حکم توسط همان قاضی صادر شد که برای منوچهر فلاح حکم اعدام صادر کرده است!

#پیمان_فرح_آور #امین_فرح_آور #نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا


@Tavaana_TavaanaTech