This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🚨 🚨 🚨
#حمید_حسیننژاد_حیدرانلو ، از بند عمومی به قرنطینه منتقل شده است؛ اقدامی که معمولاً در آستانه اجرای حکم اعدام انجام میگیرد. وکیل او گفته قرار است روز جمعه اعدام شود.
دختر او، روناهی حسیننژاد، با چشمانی اشکبار و صدایی لرزان میکوید:
«پدرم کولبر است، نه قاتل هموطنانم!»
او از تمام مردم، وجدانهای بیدار، فعالان حقوق بشر و نهادهای بینالمللی درخواست کمک کرده است تا مانع اجرای این حکم ناعادلانه شوند.
حمید حسیننژاد حیدرانلو، یکی از صدها کولبری است که برای لقمهای نان تن به کار سخت و پرخطر کولبری داده است. به او اتهامی امنیتی زدهاند و تحت شکنجه او را وادار به امضای متنی کردند که از محتوای آن اطلاعی نداشت. حمید حسیننژاد حیدرانلو به گفته خانوادهاش بیسواد است و نمیدانست چه چیزی را امضا کرده است....
#نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
#حمید_حسیننژاد_حیدرانلو ، از بند عمومی به قرنطینه منتقل شده است؛ اقدامی که معمولاً در آستانه اجرای حکم اعدام انجام میگیرد. وکیل او گفته قرار است روز جمعه اعدام شود.
دختر او، روناهی حسیننژاد، با چشمانی اشکبار و صدایی لرزان میکوید:
«پدرم کولبر است، نه قاتل هموطنانم!»
او از تمام مردم، وجدانهای بیدار، فعالان حقوق بشر و نهادهای بینالمللی درخواست کمک کرده است تا مانع اجرای این حکم ناعادلانه شوند.
حمید حسیننژاد حیدرانلو، یکی از صدها کولبری است که برای لقمهای نان تن به کار سخت و پرخطر کولبری داده است. به او اتهامی امنیتی زدهاند و تحت شکنجه او را وادار به امضای متنی کردند که از محتوای آن اطلاعی نداشت. حمید حسیننژاد حیدرانلو به گفته خانوادهاش بیسواد است و نمیدانست چه چیزی را امضا کرده است....
#نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
ساعتی پیش، خانواده #حمید_حسیننژاد_حیدرانلو، زندانی سیاسی محکوم به اعدام، ملاقاتی دهدقیقهای با او در زندان مرکزی ارومیه داشتند. این آخرین ملاقات با حضور نیروهای امنیتی و در شرایط کنترلشده صورت گرفت. حمید حسیننژاد، در این دیدار کوتاه و در حالیکه با دستبند و پابند منتقل شده بود، از احتمال جدی اجرای حکم اعدام خود در بامداد روز جمعه ۲۹ فروردین خبر داد.
او روز گذشته از بند عمومی زندان ارومیه به انفرادی منتقل شد و به گفته وکیلش قرار است روز جمعه اعدام شود.
امروز پنجشنبه ۲۸ فروردین ۱۴۰۴، خانواده و بستگان این زندانی سیاسی در مقابل زندان مرکزی ارومیه تجمع کرده و خواستار توقف اجرای حکم اعدام او شدند.
روز گذشته پس از اطلاع از اعدام قریبالوقوع این زندانی سیاسی، برادرش اقدام به خودکشی کرد.
#نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
او روز گذشته از بند عمومی زندان ارومیه به انفرادی منتقل شد و به گفته وکیلش قرار است روز جمعه اعدام شود.
امروز پنجشنبه ۲۸ فروردین ۱۴۰۴، خانواده و بستگان این زندانی سیاسی در مقابل زندان مرکزی ارومیه تجمع کرده و خواستار توقف اجرای حکم اعدام او شدند.
روز گذشته پس از اطلاع از اعدام قریبالوقوع این زندانی سیاسی، برادرش اقدام به خودکشی کرد.
#نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
نسبت به احکام اعدام سِر شدهایم
نوشته گلرخ ایرایی درباره خبر اعدام قریبالوقوع حمید حسیننژاد
«نسبت به احکام اعدام سِر شدهایم.
نگاه میکنیم. آهی و افسوسی. گاهی چشمی هم تر میشود. برای آسوده کردن وجدان خود پناه میبریم به «که بود؟» و «چه کرد؟» ها.
چیزی پیدا میکنیم و درحالیکه اشکِ گوشهی چشم را با نوک انگشت روی صورت محو میکنیم، حزبی بودن یا عضویتش در گروه یا وابستگیاش به جریان، تفکر یا ایدئولوژی خاصی را مرور میکنیم یا عکسی پیدا میکنیم که پوزیشناش مورد پسندمان نیست و راضی میشویم به اینکه «حقاش نبود ولی نمیبایست میکرد» و نفسی از سر اندوه اما به آسودگی بالا میآید...
ما مخالفان اعدام که در فضایی آزاد، در خانه یا پشت میزهای کارمان از پشت گوشیهایی با سکیوریتیِ بالا هستیم و همهی جوانب را رصد میکنیم مبادا شناسایی بشویم.
غافلیم از آنکه برای لغو مجازات اعدام، برای پایان دادن به چرخهی کشتار سیستماتیک که یکی از ارکان جمهوریاسلامی است، باید پشت در زندانها صف بکشیم و #نه_به_اعدام را رو در روی دیکتاتور فریاد بزنیم. از پشت درهای بستهی خانههای امنمان آنچه میکنیم بیهودگیست.
#حمید_حسیننژاد_حیدرانلو را برای اجرای حکم مرگ به انفرادی میبرند.
جمعه صبح مردی جوان را به دار میآویزند.
جمعه صبح سه کودک بیپدر میشوند.
جمعه صبح یک خانواده عزادار میشوند.
جمعه صبح یک بار دیگر «ما» به جمهوریاسلامی اثبات میکنیم که جامعهای در خواب هستیم.
اثبات میکنیم سحرگاهانش اگر با هزاران چوبهی دار آغاز شود هم سدی بر سر راهش نخواهیم شد. همانطور که از کنار اعدام ۲۱ #بلوچ که طی یک هفته کشته شدند بیتفاوت گذر کردیم و اعتراضی نکردیم.
ما وجدانهای بیدارِ فضای مجازی که خود را در شعرها و شعارهایمان به رخ میکشیم و شهرِ بیدار را وعده میدهیم، نسبت به کشتار رژیم سِر شدهایم.
شب اعدام #محمد_قبادلو فریادهای مادرش از پشت در قتلگاهِ فرزندش، ما را از خانههایمان بیرون نکشید. همچنان کنج امنمان را رها نخواهیم کرد.
گلرخ ایرایی
فروردین ۱۴۰۴
زندان اوین»
#بیانیه #حمید_حسین_نژاد #گلرخ_ایرایی #حمید_حسیننژاد_حیدرانلو #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
نوشته گلرخ ایرایی درباره خبر اعدام قریبالوقوع حمید حسیننژاد
«نسبت به احکام اعدام سِر شدهایم.
نگاه میکنیم. آهی و افسوسی. گاهی چشمی هم تر میشود. برای آسوده کردن وجدان خود پناه میبریم به «که بود؟» و «چه کرد؟» ها.
چیزی پیدا میکنیم و درحالیکه اشکِ گوشهی چشم را با نوک انگشت روی صورت محو میکنیم، حزبی بودن یا عضویتش در گروه یا وابستگیاش به جریان، تفکر یا ایدئولوژی خاصی را مرور میکنیم یا عکسی پیدا میکنیم که پوزیشناش مورد پسندمان نیست و راضی میشویم به اینکه «حقاش نبود ولی نمیبایست میکرد» و نفسی از سر اندوه اما به آسودگی بالا میآید...
ما مخالفان اعدام که در فضایی آزاد، در خانه یا پشت میزهای کارمان از پشت گوشیهایی با سکیوریتیِ بالا هستیم و همهی جوانب را رصد میکنیم مبادا شناسایی بشویم.
غافلیم از آنکه برای لغو مجازات اعدام، برای پایان دادن به چرخهی کشتار سیستماتیک که یکی از ارکان جمهوریاسلامی است، باید پشت در زندانها صف بکشیم و #نه_به_اعدام را رو در روی دیکتاتور فریاد بزنیم. از پشت درهای بستهی خانههای امنمان آنچه میکنیم بیهودگیست.
#حمید_حسیننژاد_حیدرانلو را برای اجرای حکم مرگ به انفرادی میبرند.
جمعه صبح مردی جوان را به دار میآویزند.
جمعه صبح سه کودک بیپدر میشوند.
جمعه صبح یک خانواده عزادار میشوند.
جمعه صبح یک بار دیگر «ما» به جمهوریاسلامی اثبات میکنیم که جامعهای در خواب هستیم.
اثبات میکنیم سحرگاهانش اگر با هزاران چوبهی دار آغاز شود هم سدی بر سر راهش نخواهیم شد. همانطور که از کنار اعدام ۲۱ #بلوچ که طی یک هفته کشته شدند بیتفاوت گذر کردیم و اعتراضی نکردیم.
ما وجدانهای بیدارِ فضای مجازی که خود را در شعرها و شعارهایمان به رخ میکشیم و شهرِ بیدار را وعده میدهیم، نسبت به کشتار رژیم سِر شدهایم.
شب اعدام #محمد_قبادلو فریادهای مادرش از پشت در قتلگاهِ فرزندش، ما را از خانههایمان بیرون نکشید. همچنان کنج امنمان را رها نخواهیم کرد.
گلرخ ایرایی
فروردین ۱۴۰۴
زندان اوین»
#بیانیه #حمید_حسین_نژاد #گلرخ_ایرایی #حمید_حسیننژاد_حیدرانلو #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
خطر اعدام قریبالوقوع حمید حسیننژاد حیدرانلو، واکنش شهروندان را در شبکههای اجتماعی برانگیخته است. تصویر دیوارنویسی جملهای که دختر آقای حسیننژاد در یک ویدیو گفته بود، توسط بسیاری از کاربران، از جمله مونا برزویی، شاعر ایرانی، بازنشر شده است.
حمید حسیننژاد پدر سه فرزند است که دوتا از آنها خردسال هستند و یکی نوجوان.
وکیل او گفته قرار است روز جمعه اعدام شود. خانوادهاش در اضطراب شدیدی قرار گرفتهاند.
نگذاریم جان دیگری توسط جمهوری اسلامی گرفته شود.
#حمید_حسین_نژاد_حیدرانلو #حمید_حسیننژاد_حیدرانلو #نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
حمید حسیننژاد پدر سه فرزند است که دوتا از آنها خردسال هستند و یکی نوجوان.
وکیل او گفته قرار است روز جمعه اعدام شود. خانوادهاش در اضطراب شدیدی قرار گرفتهاند.
نگذاریم جان دیگری توسط جمهوری اسلامی گرفته شود.
#حمید_حسین_نژاد_حیدرانلو #حمید_حسیننژاد_حیدرانلو #نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
نامه سپیده قلیان از زندان اوین به روناهی حسیننژاد در دفاع از حق زندگی و محکومیت اعدام
جان حمید حسیننژاد حیدرانلو در خطر جدی است و شاید اکنون در حال گذراندن آخرین ساعات زندگی خود باشد. دیروز به عنوان آخرین ملاقات، ده دقیقه با خانوادهاش دیدار کرد. خانوادهای که نگران و مضطرب هستند. روناهی، فرزند ارشدش که نوجوان است، در ویدیویی گفته پدرش کولبر است، نه قاتل هموطن. او از مردم برای نجات پدرش کمک خواسته است و حالا از بند زنان اوین، سپیده قلیان در نامهای این دختر نوجوان را خطاب قرار میدهد:
«به نام انسانیت، به نام عدالت
روناهی عزیزم، سلام.
متأسفم که این نامه در چنین شرایط تلخی نوشته میشه، اما برای من افتخار بزرگیه که به خاطر تو، خواهر کوچک و شجاعم، دوباره معنای عدالت و حق حیات رو عمیقتر لمس کردم.
تو همسنوسال برادرزادههام، طهورا و مهرا، هستی؛ همونقدر پر از شور زندگی، همونقدر شیفتهی دنیایی که همهی آدما توش حق حیات داشته باشن. تو با صدای رسا و قلب بزرگت، عدالتخواهی رو به من و خیلیهای دیگه یادآوری کردی. تو این سرزمینی که حکمرانان آن با حق زندگی ما در ستیزند، شنیدن فریاد تو و فرزندان این خاک برای حق حیات، تکاندهندهست؛ اینکه به جای کودکی کردن، پرچم عدالت رو دست بگیری و با شجاعت بگی «نه به مرگ».
روناهی عزیزم، ما همه یه زنجیریم. حق حیاتمون مثل دومینو به هم وصله. اگه یکی از ما این حق رو از دست بده، انگار همهمون یه تیکه از وجودمون رو گم کردیم. تو با ویدیوی پراحساست، با اشکها و کلماتت، بهمون نشون دادی که نباید از این حق ساده بگذریم. من و خیلیهای دیگه کنار تو هستیم، برای پدرت، حمید حسیننژاد حیدرانلو، و برای همهی کسایی که در خطر بالارفتن سرهایشان بر چوبهی دار است.
سلب حق حیات، در هر شکل و لباسی، نکوهیدنیه.
حق حیات و عدالتخواهی ارزشهایی نیستن که بتونیم به سادگی ازشون بگذریم. جامعهی ما به آدمایی مثل تو نیاز داره؛ به کسایی که با شجاعتشون بیدارمون میکنن. امروز شاید سیاه باشه، اما من خیلی امیدوارم. فردایی که تو و امثال تو توش باشین، یعنی جامعهای داریم که هوشیاره، که میگه «نه به اعدام»، «نه به مرگ» در هر هیئت و لباسی.
حق حیات پایهی هر جامعهی سالمه. وقتی حق زندگی کردن رو از یه نفر میگیرن، اعتماد و همبستگی اجتماعی ترک برمیداره. جامعهای که به حق حیات احترام میذاره، نه فقط افرادش رو زنده نگه میداره، بلکه امید، انسانیت و حس تعلق رو تو قلب همهمون تقویت میکنه.
تو، روناهی عزیز، با فریاد عدالتخواهیت، بهمون یادآوری کردی که برای ساختن همچین جامعهای باید کنار هم بایستیم و از حق زندگی هر انسان، مثل پدرت، دفاع کنیم.
امید، روناهی عزیزم، شعلهایه که تو قلب تو زبانه میکشه؛ یه باور ریشهدار که حتی تو سیاهی شب، با هر فریاد عدالت، ستارهای تو آسمون جامعهمون روشن میشه.
روناهی عزیزم، بدون که صدات شنیده شده. من قول میدم داستان تو و پدرت رو با هر راهی که بتونم به گوش بقیه برسونم.
تو تنها نیستی. ما همه پشت تو و خونوادت هستیم.
با تمام قلبم برای تو و پدرت آرزوی آزادی و زندگی میکنم. صدایت رسا عزیزم و سرت سلامت، خواهر کوچکم.
رفیق تو،
سپیده قلیان
از زندان اوین
امید، روناهی عزیزم، شعلهایه که تو قلب تو زبانه میکشه؛ یه باور ریشهدار که حتی تو سیاهی شب، با هر فریاد عدالت، ستارهای تو آسمون جامعهمون روشن میشه.
روناهی عزیزم، بدون که صدات شنیده شده. من قول میدم داستان تو و پدرت رو با هر راهی که بتونم به گوش بقیه برسونم.
تو تنها نیستی. ما همه پشت تو و خونوادت هستیم.
با تمام قلبم برای تو و پدرت آرزوی آزادی و زندگی میکنم. صدایت رسا عزیزم و سرت سلامت خواهر کوچکم.
رفیق تو سپیده قلیان
از زندان اوین»
#حمید_حسین_نژاد_حیدرانلو #حمید_حسیننژاد_حیدرانلو #سپیده_قلیان #بیانیه #حق_حیات #نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
جان حمید حسیننژاد حیدرانلو در خطر جدی است و شاید اکنون در حال گذراندن آخرین ساعات زندگی خود باشد. دیروز به عنوان آخرین ملاقات، ده دقیقه با خانوادهاش دیدار کرد. خانوادهای که نگران و مضطرب هستند. روناهی، فرزند ارشدش که نوجوان است، در ویدیویی گفته پدرش کولبر است، نه قاتل هموطن. او از مردم برای نجات پدرش کمک خواسته است و حالا از بند زنان اوین، سپیده قلیان در نامهای این دختر نوجوان را خطاب قرار میدهد:
«به نام انسانیت، به نام عدالت
روناهی عزیزم، سلام.
متأسفم که این نامه در چنین شرایط تلخی نوشته میشه، اما برای من افتخار بزرگیه که به خاطر تو، خواهر کوچک و شجاعم، دوباره معنای عدالت و حق حیات رو عمیقتر لمس کردم.
تو همسنوسال برادرزادههام، طهورا و مهرا، هستی؛ همونقدر پر از شور زندگی، همونقدر شیفتهی دنیایی که همهی آدما توش حق حیات داشته باشن. تو با صدای رسا و قلب بزرگت، عدالتخواهی رو به من و خیلیهای دیگه یادآوری کردی. تو این سرزمینی که حکمرانان آن با حق زندگی ما در ستیزند، شنیدن فریاد تو و فرزندان این خاک برای حق حیات، تکاندهندهست؛ اینکه به جای کودکی کردن، پرچم عدالت رو دست بگیری و با شجاعت بگی «نه به مرگ».
روناهی عزیزم، ما همه یه زنجیریم. حق حیاتمون مثل دومینو به هم وصله. اگه یکی از ما این حق رو از دست بده، انگار همهمون یه تیکه از وجودمون رو گم کردیم. تو با ویدیوی پراحساست، با اشکها و کلماتت، بهمون نشون دادی که نباید از این حق ساده بگذریم. من و خیلیهای دیگه کنار تو هستیم، برای پدرت، حمید حسیننژاد حیدرانلو، و برای همهی کسایی که در خطر بالارفتن سرهایشان بر چوبهی دار است.
سلب حق حیات، در هر شکل و لباسی، نکوهیدنیه.
حق حیات و عدالتخواهی ارزشهایی نیستن که بتونیم به سادگی ازشون بگذریم. جامعهی ما به آدمایی مثل تو نیاز داره؛ به کسایی که با شجاعتشون بیدارمون میکنن. امروز شاید سیاه باشه، اما من خیلی امیدوارم. فردایی که تو و امثال تو توش باشین، یعنی جامعهای داریم که هوشیاره، که میگه «نه به اعدام»، «نه به مرگ» در هر هیئت و لباسی.
حق حیات پایهی هر جامعهی سالمه. وقتی حق زندگی کردن رو از یه نفر میگیرن، اعتماد و همبستگی اجتماعی ترک برمیداره. جامعهای که به حق حیات احترام میذاره، نه فقط افرادش رو زنده نگه میداره، بلکه امید، انسانیت و حس تعلق رو تو قلب همهمون تقویت میکنه.
تو، روناهی عزیز، با فریاد عدالتخواهیت، بهمون یادآوری کردی که برای ساختن همچین جامعهای باید کنار هم بایستیم و از حق زندگی هر انسان، مثل پدرت، دفاع کنیم.
امید، روناهی عزیزم، شعلهایه که تو قلب تو زبانه میکشه؛ یه باور ریشهدار که حتی تو سیاهی شب، با هر فریاد عدالت، ستارهای تو آسمون جامعهمون روشن میشه.
روناهی عزیزم، بدون که صدات شنیده شده. من قول میدم داستان تو و پدرت رو با هر راهی که بتونم به گوش بقیه برسونم.
تو تنها نیستی. ما همه پشت تو و خونوادت هستیم.
با تمام قلبم برای تو و پدرت آرزوی آزادی و زندگی میکنم. صدایت رسا عزیزم و سرت سلامت، خواهر کوچکم.
رفیق تو،
سپیده قلیان
از زندان اوین
امید، روناهی عزیزم، شعلهایه که تو قلب تو زبانه میکشه؛ یه باور ریشهدار که حتی تو سیاهی شب، با هر فریاد عدالت، ستارهای تو آسمون جامعهمون روشن میشه.
روناهی عزیزم، بدون که صدات شنیده شده. من قول میدم داستان تو و پدرت رو با هر راهی که بتونم به گوش بقیه برسونم.
تو تنها نیستی. ما همه پشت تو و خونوادت هستیم.
با تمام قلبم برای تو و پدرت آرزوی آزادی و زندگی میکنم. صدایت رسا عزیزم و سرت سلامت خواهر کوچکم.
رفیق تو سپیده قلیان
از زندان اوین»
#حمید_حسین_نژاد_حیدرانلو #حمید_حسیننژاد_حیدرانلو #سپیده_قلیان #بیانیه #حق_حیات #نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
رسانههای جمهوری اسلامی، در حال انتشار ویدیویی از اعترافات اجباری حمید حسیننژاد حیدرانلو، زندانی سیاسی محکوم به اعدام هستند.
ویدیویی که ابتدا رسانههای سپاه منتشر کردند و سپس سایر رسانهها، حتی آنها که ادعای مستقل بودن دارند!
تجربه نشان داده که انتشار چنین ویدیوهایی به معنای زمینهسازی برای اجرای حکم اعدام است.
حتی به فرض درست بودن ادعای طرح شده در ویدیوی اعتراف اجباری هم حکم «بغی» برای ابن زندانی سیاسی صادق نیست.
جان #حمید_حسیننژاد_حیدرانلو در خطر است. به خانواده گفتهاند که ممکن است تا ۴۷ ساعت دیگر حکم اعدام اجرا بشود. #روناهی_حسین_نژاد در این ویدیو که دقایقی پیش به دست ما رسید، از اعتراف اجباری از پدرش و همچنین از خودش که باید اعتراف میکرده که پدرش در چند ساعت در ترکیه با خانواده نبوده است، سخن میگوید.
این صحبتهای روناهی را بازنشر کنید و صدای حمید حسین نژاد حیدرانلو باشید.
#نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
ویدیویی که ابتدا رسانههای سپاه منتشر کردند و سپس سایر رسانهها، حتی آنها که ادعای مستقل بودن دارند!
تجربه نشان داده که انتشار چنین ویدیوهایی به معنای زمینهسازی برای اجرای حکم اعدام است.
حتی به فرض درست بودن ادعای طرح شده در ویدیوی اعتراف اجباری هم حکم «بغی» برای ابن زندانی سیاسی صادق نیست.
جان #حمید_حسیننژاد_حیدرانلو در خطر است. به خانواده گفتهاند که ممکن است تا ۴۷ ساعت دیگر حکم اعدام اجرا بشود. #روناهی_حسین_نژاد در این ویدیو که دقایقی پیش به دست ما رسید، از اعتراف اجباری از پدرش و همچنین از خودش که باید اعتراف میکرده که پدرش در چند ساعت در ترکیه با خانواده نبوده است، سخن میگوید.
این صحبتهای روناهی را بازنشر کنید و صدای حمید حسین نژاد حیدرانلو باشید.
#نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
آرش صادقی، فعال مدنی و زندانی سیاسی سابق، با توجه به انتشار ویدئوی اعترافات اجباری حمید حسیننژاد، در پستی در شبکه اکس نوشت:
«وقتی سناریو ساختهشده دربارهی حمید حسیننژاد را میشنوم، یاد زانیار و لقمان مرادی میافتم؛ دو انسان شریفی که با هم همبند بودیم، و بیگناه، قربانی همان سناریوسازیهای نخنما و اعترافات اجباری شدند. همانطور که آن روزها میدانستیم این بچهها بیگناهاند، امروز هم هیچ تردیدی نیست که حمید فقط یک کولبر بوده، نه مسلح، نه خطرناک. فقط یک پدر بوده، یک نانآور.
ویدیویی که از تحصن خانوادهی او بیرون آمده، قلب آدم را میفشارد. مادر خمیدهاش که مویه میکند، همسرش با نوزاد شیرخوار در آغوش، و کودکی که معنای بی عدالتی را نمیداند و فقط اضطراب اطرافش را حس میکند. این صحنهها نشانهی ظلمی بی بدیلند.
مسولین این پرونده نشان دادند که تا کجا حاضرند بروند برای گرفتن یک اعتراف، برای بستن پروندهای که از اولش هم فقط یک هدف داشته: حذف یک نفر دیگر از حاشیه، با اتهامی ساختگی.
آنها حتی به کودکان هم رحم نمیکنند. روناهی، دختر ده سالهی حمید، را ساعتها بازجویی کردهاند که فقط بگوید پدرش چند ساعت در ترکیه با خانوادهاش نبوده. اینهمه فشار، فقط برای اینکه، پازل تکمیل شود.
ما زانیار و لقمان را از دست دادیم. نگذاریم حمید هم به آن لیست سیاه اضافه شود.»
صدای ایران باشیم
#حمید_حسیننژاد_حیدرانلو #یاری_مدنی_توانا
#نه_به_اعدام #نه_به_جمهوری_اسلامی
@Tavaana_TavaanaTech
«وقتی سناریو ساختهشده دربارهی حمید حسیننژاد را میشنوم، یاد زانیار و لقمان مرادی میافتم؛ دو انسان شریفی که با هم همبند بودیم، و بیگناه، قربانی همان سناریوسازیهای نخنما و اعترافات اجباری شدند. همانطور که آن روزها میدانستیم این بچهها بیگناهاند، امروز هم هیچ تردیدی نیست که حمید فقط یک کولبر بوده، نه مسلح، نه خطرناک. فقط یک پدر بوده، یک نانآور.
ویدیویی که از تحصن خانوادهی او بیرون آمده، قلب آدم را میفشارد. مادر خمیدهاش که مویه میکند، همسرش با نوزاد شیرخوار در آغوش، و کودکی که معنای بی عدالتی را نمیداند و فقط اضطراب اطرافش را حس میکند. این صحنهها نشانهی ظلمی بی بدیلند.
مسولین این پرونده نشان دادند که تا کجا حاضرند بروند برای گرفتن یک اعتراف، برای بستن پروندهای که از اولش هم فقط یک هدف داشته: حذف یک نفر دیگر از حاشیه، با اتهامی ساختگی.
آنها حتی به کودکان هم رحم نمیکنند. روناهی، دختر ده سالهی حمید، را ساعتها بازجویی کردهاند که فقط بگوید پدرش چند ساعت در ترکیه با خانوادهاش نبوده. اینهمه فشار، فقط برای اینکه، پازل تکمیل شود.
ما زانیار و لقمان را از دست دادیم. نگذاریم حمید هم به آن لیست سیاه اضافه شود.»
صدای ایران باشیم
#حمید_حسیننژاد_حیدرانلو #یاری_مدنی_توانا
#نه_به_اعدام #نه_به_جمهوری_اسلامی
@Tavaana_TavaanaTech
«شما که هنوز از این حکومت دفاع میکنید، به این کودک چه خواهید گفت؟
وقتی دختر خردسال حمید حسیننژاد را به بهانهی دیدار با پدرش به بازجویی بردند،
وقتی او را تهدید کردند که «اگر نگویی بابایت در ترکیه رهایت کرده، او را میکشیم»،
وقتی گفتند: «اگر این حرفها را به کسی بگویی، بابایت را میکشیم» —
آن لحظهها، چیزی فراتر از نقض حقوق بشر اتفاق افتاد.
این حکومت، پردهای از انسانیت را پاره کرد.
البته این نخستین بار نبود که چنین کاری انجام شد.
بهراستی، شما که هنوز از این رژیم دفاع میکنید،
چه توضیحی دارید برای اینکه بازجویان یک حکومت با فشار بر یک کودک، با تهدید مرگ پدر، تلاش میکنند، حقیقت را وارونه میسازند؟
شما که این دستگاه را «حافظ دین»، «امنیت» یا «منافع ملی» مینامید،
آیا هنوز هم حمایت یا سکوت را ترجیح میدهید، وقتی میبینید ابزار قدرت، به یک کودک هم رحم نمیکند؟
حمایت از حکومتی که برای پروندهسازی علیه یک مخالف، دخترش را قربانی میکند،
نه حمایت از کشور است، نه مصلحت، نه غیرت.
این فقط همدستی با جنایتیست که روزی گریبان همهمان را خواهد گرفت.
وقت آن نرسیده که بپرسید:
ـ «اگر این کودک، دختر من بود، باز هم سکوت میکردم؟»
وقت آن نرسیده که مرز بین دروغ و وجدان را بازتعریف کنید؟
وقت آن نرسیده که از خود بپرسید:
ـ «در کدام آیین، در کدام مذهب، در کدام قانون، شکنجهی روانی یک کودک پذیرفته است؟»
ما فراموش نمیکنیم.
نه این اعترافات جعلی را،
نه اشکهای پنهان یک کودک را.
و شما... اگر وجدان دارید، شما هم فراموش نکنید.»
ـ پیام بالا را یکی از مخاطبان توانا ارسال کرده است.
#حمید_حسیننژاد_حیدرانلو
#نه_به_اعدام
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
وقتی دختر خردسال حمید حسیننژاد را به بهانهی دیدار با پدرش به بازجویی بردند،
وقتی او را تهدید کردند که «اگر نگویی بابایت در ترکیه رهایت کرده، او را میکشیم»،
وقتی گفتند: «اگر این حرفها را به کسی بگویی، بابایت را میکشیم» —
آن لحظهها، چیزی فراتر از نقض حقوق بشر اتفاق افتاد.
این حکومت، پردهای از انسانیت را پاره کرد.
البته این نخستین بار نبود که چنین کاری انجام شد.
بهراستی، شما که هنوز از این رژیم دفاع میکنید،
چه توضیحی دارید برای اینکه بازجویان یک حکومت با فشار بر یک کودک، با تهدید مرگ پدر، تلاش میکنند، حقیقت را وارونه میسازند؟
شما که این دستگاه را «حافظ دین»، «امنیت» یا «منافع ملی» مینامید،
آیا هنوز هم حمایت یا سکوت را ترجیح میدهید، وقتی میبینید ابزار قدرت، به یک کودک هم رحم نمیکند؟
حمایت از حکومتی که برای پروندهسازی علیه یک مخالف، دخترش را قربانی میکند،
نه حمایت از کشور است، نه مصلحت، نه غیرت.
این فقط همدستی با جنایتیست که روزی گریبان همهمان را خواهد گرفت.
وقت آن نرسیده که بپرسید:
ـ «اگر این کودک، دختر من بود، باز هم سکوت میکردم؟»
وقت آن نرسیده که مرز بین دروغ و وجدان را بازتعریف کنید؟
وقت آن نرسیده که از خود بپرسید:
ـ «در کدام آیین، در کدام مذهب، در کدام قانون، شکنجهی روانی یک کودک پذیرفته است؟»
ما فراموش نمیکنیم.
نه این اعترافات جعلی را،
نه اشکهای پنهان یک کودک را.
و شما... اگر وجدان دارید، شما هم فراموش نکنید.»
ـ پیام بالا را یکی از مخاطبان توانا ارسال کرده است.
#حمید_حسیننژاد_حیدرانلو
#نه_به_اعدام
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
آبان۱۳۹۶، هشت نیروی مرزبانی جمهوری اسلامی در یک درگیری با چند نیروی مسلح در حوالی چالدران کشته شدند. ۶ سال بعد، روز ۲۴فروردین۱۴۰۲، حمید حسیننژاد حیدرانلو»، کولبر کُرد اهل چالدران در آذربایجان غربی، به اتهام «قاچاق» بازداشت شد.او که ابتدا قرار بود با قرار وثیقه آزاد شود، یازده ماه و ۱۲ روز را در بازداشتگاه اطلاعات و تحتفشار بود تا به مشارکت در واقعه ای که شش سال پیش اتفاق افتاده بود و طبق گزارش خبرگزاری فارس همه مهاجمین کشته شدند اعتراف کند.
گزارش زیر تناقضات این پرونده را بررسی میکند.
بخش اول: یک کولبر،فاقد سواد خواندن و نوشتن در آستانه اعدام؛ اعترافی که با فریب و شکنجه ساخته شد
۲۴ فروردین ۱۴۰۲ #حمید_حسیننژاد_حیدرانلو کولبر کُرد اهل چالدران، در حالی بازداشت شد که قرار بود با قرار وثیقه آزاد شود. اما آنچه در ادامه رخ داد، روایتی است از ظلم پنهان در سلول های انفرادی؛ یازده ماه شکنجه جسمانی، روانی، فریب. مردی فاقد سواد خواندن و نوشتن، ناآشنا با زبان فارسی، مجبور شد برگههایی را انگشت بزند که بازجویان نوشته بودند.
در پروندهای که به اتهام مشارکت در کشته شدن هشت مرزبان در آبان ۱۳۹۶ شکل گرفته، روایتهای متناقضی وجود دارد. دادگاه ادعا میکند حمید در آن روز نیروهای پژاک را به داخل ایران هدایت کرده، اما منابع موثق میگویند او در همان روز با خانوادهاش در ترکیه بوده است. پاسپورت، مهر ورود، دوربینهای مدار بسته و حتی مسیر صعب العبور جغرافیایی دشوار منطقه همه با این ادعا در تضادند.
او در دادگاهی بدون حضور نماینده دادستان، بدون امکان دفاع واقعی، و بدون نمایش فیلمی که ادعا شده شواهد جرم در آن است، به اعدام محکوم شد. تنها دو تماس تلفنی در طول دو سال بازداشت، محرومیت از وکیل در دوران بازجویی و بازپرسی و فشارهایی غیرانسانی، بخشی از سرگذشت مردیست که پیشتر، فقط کولبر بود تا نانی برای سه فرزند و مادرش فراهم کند.
بخش دوم: «فیلمی که ندیدهایم»؛ روایت وکیل از یک پرونده
وقتی عدالت با فیلمی نامرئی و برگههایی امضا نشده جاری میشود، آیا هنوز نامش عدالت است؟
عثمان مزین، وکیل حمید حسیننژاد، یکی از معدود صداهاییست که میکوشد حقیقت این پرونده را به گوش افکار عمومی برساند. او با مستنداتی قوی و ایرادهای حقوقی دقیق، به تشریح روند ناقص و غیرقانونی محاکمه موکلش پرداخته است.
مزین میگوید رأی دیوان عالی بر اساس فیلمی صادر شده که نه در دادگاه نمایش داده شده و نه به وکیل یا متهم ارائه شده است. فیلمی که گفته میشود «نیسان آبی» متعلق به حمید را در آن دیدهاند، در حالیکه او در سال ۱۳۹۶ اصلاً چنین خودرویی نداشته است.
بیش از نیمی از دادنامه، صرف توصیف گروه پژاک شده، بدون آنکه ارتباط اثباتشدهای با متهم وجود داشته باشد. هیچ بررسی فنیای از مسیر جغرافیایی که مدعیاند او در چند ساعت طی کرده، انجام نشده است.
بازجوها میگویند سهساعته مسیر را طی کرده و بعد دوباره برگشته و از مرز قانونی رد شده است.این ادعا درحالی مطرح میشود که این مسیر،محل حضور حمید و خانواده اش در ترکیه تا منطقه مورد ادعایی دستگاه امنیتی، به خاطر کوهستانی بودن،که حتی قاطر هم نمیتواند از آن عبور کند و حتماً باید پیاده رفت،حداقل ۱۴ ساعت زمان میبرد تا حمید به این منطقه برسد. حتی پیشنهاد خانواده به دادگاه برای تأمین هزینه بررسی میدانی این مسیر طولانی برای اثبات دروغ بودن ادعای دستگاه امنیتی نیز نادیده گرفته شد.
مزین تصریح میکند که حکم اعدام باید طبق قانون به وکیل ابلاغ میشد، اما چنین ابلاغی صورت نگرفت. او تنها با پیگیری شخصی از صدور رأی مطلع شد، در حالیکه زندانی به سلول انفرادی منتقل شده بود و خانوادهاش در اضطراب اجرای قریبالوقوع حکم بودند.
این پرونده نهتنها یک سناریو حکومتی را به تصویر میکشد، بلکه نشان میدهد چگونه در غیاب شفافیت، زندگی انسانی در آستانه نابودی قرار میگیرد. اگر امروز این صدا شنیده نشود، فردا دیگر نخواهد بود.
این گزارش بر گرفته از سایت ایران وایر است.
#حمید_حسین_نژاد_حیدرانلو #نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
گزارش زیر تناقضات این پرونده را بررسی میکند.
بخش اول: یک کولبر،فاقد سواد خواندن و نوشتن در آستانه اعدام؛ اعترافی که با فریب و شکنجه ساخته شد
۲۴ فروردین ۱۴۰۲ #حمید_حسیننژاد_حیدرانلو کولبر کُرد اهل چالدران، در حالی بازداشت شد که قرار بود با قرار وثیقه آزاد شود. اما آنچه در ادامه رخ داد، روایتی است از ظلم پنهان در سلول های انفرادی؛ یازده ماه شکنجه جسمانی، روانی، فریب. مردی فاقد سواد خواندن و نوشتن، ناآشنا با زبان فارسی، مجبور شد برگههایی را انگشت بزند که بازجویان نوشته بودند.
در پروندهای که به اتهام مشارکت در کشته شدن هشت مرزبان در آبان ۱۳۹۶ شکل گرفته، روایتهای متناقضی وجود دارد. دادگاه ادعا میکند حمید در آن روز نیروهای پژاک را به داخل ایران هدایت کرده، اما منابع موثق میگویند او در همان روز با خانوادهاش در ترکیه بوده است. پاسپورت، مهر ورود، دوربینهای مدار بسته و حتی مسیر صعب العبور جغرافیایی دشوار منطقه همه با این ادعا در تضادند.
او در دادگاهی بدون حضور نماینده دادستان، بدون امکان دفاع واقعی، و بدون نمایش فیلمی که ادعا شده شواهد جرم در آن است، به اعدام محکوم شد. تنها دو تماس تلفنی در طول دو سال بازداشت، محرومیت از وکیل در دوران بازجویی و بازپرسی و فشارهایی غیرانسانی، بخشی از سرگذشت مردیست که پیشتر، فقط کولبر بود تا نانی برای سه فرزند و مادرش فراهم کند.
بخش دوم: «فیلمی که ندیدهایم»؛ روایت وکیل از یک پرونده
وقتی عدالت با فیلمی نامرئی و برگههایی امضا نشده جاری میشود، آیا هنوز نامش عدالت است؟
عثمان مزین، وکیل حمید حسیننژاد، یکی از معدود صداهاییست که میکوشد حقیقت این پرونده را به گوش افکار عمومی برساند. او با مستنداتی قوی و ایرادهای حقوقی دقیق، به تشریح روند ناقص و غیرقانونی محاکمه موکلش پرداخته است.
مزین میگوید رأی دیوان عالی بر اساس فیلمی صادر شده که نه در دادگاه نمایش داده شده و نه به وکیل یا متهم ارائه شده است. فیلمی که گفته میشود «نیسان آبی» متعلق به حمید را در آن دیدهاند، در حالیکه او در سال ۱۳۹۶ اصلاً چنین خودرویی نداشته است.
بیش از نیمی از دادنامه، صرف توصیف گروه پژاک شده، بدون آنکه ارتباط اثباتشدهای با متهم وجود داشته باشد. هیچ بررسی فنیای از مسیر جغرافیایی که مدعیاند او در چند ساعت طی کرده، انجام نشده است.
بازجوها میگویند سهساعته مسیر را طی کرده و بعد دوباره برگشته و از مرز قانونی رد شده است.این ادعا درحالی مطرح میشود که این مسیر،محل حضور حمید و خانواده اش در ترکیه تا منطقه مورد ادعایی دستگاه امنیتی، به خاطر کوهستانی بودن،که حتی قاطر هم نمیتواند از آن عبور کند و حتماً باید پیاده رفت،حداقل ۱۴ ساعت زمان میبرد تا حمید به این منطقه برسد. حتی پیشنهاد خانواده به دادگاه برای تأمین هزینه بررسی میدانی این مسیر طولانی برای اثبات دروغ بودن ادعای دستگاه امنیتی نیز نادیده گرفته شد.
مزین تصریح میکند که حکم اعدام باید طبق قانون به وکیل ابلاغ میشد، اما چنین ابلاغی صورت نگرفت. او تنها با پیگیری شخصی از صدور رأی مطلع شد، در حالیکه زندانی به سلول انفرادی منتقل شده بود و خانوادهاش در اضطراب اجرای قریبالوقوع حکم بودند.
این پرونده نهتنها یک سناریو حکومتی را به تصویر میکشد، بلکه نشان میدهد چگونه در غیاب شفافیت، زندگی انسانی در آستانه نابودی قرار میگیرد. اگر امروز این صدا شنیده نشود، فردا دیگر نخواهد بود.
این گزارش بر گرفته از سایت ایران وایر است.
#حمید_حسین_نژاد_حیدرانلو #نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
حمید حسیننژاد حیدرانلو، مخفیانه اعدام شد
دقایقی پیش، خبرگزاری فارس خبر اعدام این کولبر را اعلام کرد و البته طبق روایت حکومت او را تروریست خواند.
پرونده آقای حیدرانلو پر از تناقض است. واقعهای در سال ۱۳۹۶ اتفاق افتاد، همه عوامل آن کشته شدند.
۲۴ فروردین ۱۴۰۲ #حمید_حسیننژاد_حیدرانلو کولبر کُرد اهل چالدران، در حالی بازداشت شد که قرار بود با قرار وثیقه آزاد شود. اما آنچه در ادامه رخ داد، روایتی است از ظلم پنهان در سلول های انفرادی؛ یازده ماه شکنجه جسمانی، روانی، فریب. مردی فاقد سواد خواندن و نوشتن، ناآشنا با زبان فارسی، مجبور شد برگههایی را انگشت بزند که بازجویان نوشته بودند.
در پروندهای که به اتهام مشارکت در کشته شدن هشت مرزبان در آبان ۱۳۹۶ شکل گرفته، روایتهای متناقضی وجود دارد. دادگاه ادعا میکند حمید در آن روز نیروهای پژاک را به داخل ایران هدایت کرده، اما منابع موثق میگویند او در همان روز با خانوادهاش در ترکیه بوده است. پاسپورت، مهر ورود، دوربینهای مدار بسته و حتی مسیر صعب العبور جغرافیایی دشوار منطقه همه با این ادعا در تضادند.
در روزهای اخیر ویدیویی توسط حکومت منتشر شد که خود آن ویدیو پر از نکات مبهم بوده و به نوعی اثبات میکند که شواهد لازم برای مجرم جلوه دادن آقای حسیننژاد وجود نداشته است.
حالا یک مادر دیگر فرزندش را از دست داد، سه کودک، یتیم شدند و یک زن بیوه...
اعدام قتل حکومتی است، جمهوری اسلامی از اعدام به عنوان حربهای برای گستراندن فضای رعب و وحشت استفاده میکند. در دادرسی غیر عادلانه، پروندهای مبتنی بر اعترافات اجباری و در نهایت با استدلال مبهمی به عنوان «علم قاضی» حق حیات شهروندان بیگناه را سلب میکنند.
تا وقتی که این حکومت برقرار است، هیچ جانی در امان نیست...
#نه_به_جمهوری_اسلامی #نه_به_اعدام #حمید_حسیننژاد_حیدرانلو #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
دقایقی پیش، خبرگزاری فارس خبر اعدام این کولبر را اعلام کرد و البته طبق روایت حکومت او را تروریست خواند.
پرونده آقای حیدرانلو پر از تناقض است. واقعهای در سال ۱۳۹۶ اتفاق افتاد، همه عوامل آن کشته شدند.
۲۴ فروردین ۱۴۰۲ #حمید_حسیننژاد_حیدرانلو کولبر کُرد اهل چالدران، در حالی بازداشت شد که قرار بود با قرار وثیقه آزاد شود. اما آنچه در ادامه رخ داد، روایتی است از ظلم پنهان در سلول های انفرادی؛ یازده ماه شکنجه جسمانی، روانی، فریب. مردی فاقد سواد خواندن و نوشتن، ناآشنا با زبان فارسی، مجبور شد برگههایی را انگشت بزند که بازجویان نوشته بودند.
در پروندهای که به اتهام مشارکت در کشته شدن هشت مرزبان در آبان ۱۳۹۶ شکل گرفته، روایتهای متناقضی وجود دارد. دادگاه ادعا میکند حمید در آن روز نیروهای پژاک را به داخل ایران هدایت کرده، اما منابع موثق میگویند او در همان روز با خانوادهاش در ترکیه بوده است. پاسپورت، مهر ورود، دوربینهای مدار بسته و حتی مسیر صعب العبور جغرافیایی دشوار منطقه همه با این ادعا در تضادند.
در روزهای اخیر ویدیویی توسط حکومت منتشر شد که خود آن ویدیو پر از نکات مبهم بوده و به نوعی اثبات میکند که شواهد لازم برای مجرم جلوه دادن آقای حسیننژاد وجود نداشته است.
حالا یک مادر دیگر فرزندش را از دست داد، سه کودک، یتیم شدند و یک زن بیوه...
اعدام قتل حکومتی است، جمهوری اسلامی از اعدام به عنوان حربهای برای گستراندن فضای رعب و وحشت استفاده میکند. در دادرسی غیر عادلانه، پروندهای مبتنی بر اعترافات اجباری و در نهایت با استدلال مبهمی به عنوان «علم قاضی» حق حیات شهروندان بیگناه را سلب میکنند.
تا وقتی که این حکومت برقرار است، هیچ جانی در امان نیست...
#نه_به_جمهوری_اسلامی #نه_به_اعدام #حمید_حسیننژاد_حیدرانلو #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech