Forwarded from گفتوشنود
بازداشت مریم دلباری، نویسنده و مدرس اندیشه، از پانزدهم اردیبهشت؛ نگرانیها از فشارهای امنیتی
آموزشکده توانا دریافته که خانم مریم دلباری، نویسنده، پژوهشگر و مدرس مستقل حوزه اندیشه، از تاریخ پانزدهم اردیبهشت ۱۴۰۴ بازداشت شده و هماکنون در زندان عادلآباد شیراز نگهداری میشود.
در بیانیهای که به دست توانا رسیده و گفته شده جمعی از نویسندگان، پژوهشگران، استادان دانشگاه و کنشگران فرهنگی آن را امضا کردهاند، نسبت به تداوم فشارهای فراقانونی و روند غیرشفاف بازداشت خانم دلباری ابراز نگرانی شده است.
در این بیانیه، خانم دلباری «مدرسی اندیشهورز» معرفی شده که آثارش در حوزه عرفان، ادبیات و فرهنگ، الهامبخش گفتوگوهای بنیادین میان نسلهای تازه نویسندگان و پژوهشگران مستقل بوده است. او پیشتر ریاست حوزه هنری آبادان را نیز بر عهده داشته است.
طرفداران خانم دلباری معتقدند که او در آثار و کلاسهایش، بدون وابستگی به نهادهای رسمی، مخاطبانش را به تأمل درباره مفاهیم هستیشناسانه، معنا و آزادی دعوت میکرده و همین استقلال فکری، موجب حساسیت نهادهای امنیتی نسبت به فعالیتهای او شده است.
بر اساس اسناد قضایی که در دسترس توانا قرار گرفته، بازداشت اخیر خانم دلباری در چارچوب اجرای حکمی صورت گرفته که پیشتر از سوی دادگاه صادر شده بود. در حکم جلبی که در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴ از سوی اجرای احکام دادگستری شیراز صادر شده، خانم دلباری به اتهام «مشارکت در فعالیت تبلیغی علیه نظام» به ۱۸ ماه حبس تعزیری و دو سال خدمات عمومی در حوزه علمیه خواهران بوشهر محکوم شده و مأموران امنیتی مجاز به ورود به محل سکونت او برای اجرای حکم شدهاند.
با این حال، امضاکنندگان بیانیه، نسبت به نحوه اجرای حکم، از جمله بازداشت بدون اطلاع قبلی، ورود غیرمجاز به منزل از طریق پشتبام، و عدم رسیدگی پزشکی به وضعیت جسمی خانم دلباری در زمان انتقال به زندان، ابراز نگرانی کرده و خواستار نظارت نهادهای مستقل بر روند اجرای حکم شدهاند.
گفته میشود از مصادیق اتهامات خانم دلباری، ارتباط با گروههای دراویش است.
دستگاه امنیتی حکومت ایران و به طور خاص وزارت اطلاعات دارای بخشهایی برای مقابله با ادیان، عرفانها و جمعیتهای فکری-دینی است که در چارچوب پذیرش فکری ایدئولوژی حکومت ایران نیستند.
#مریم_دلباری #آزادی_اندیشه #آزادی_بیان #دراویش #حکومت_ایدئولوژیک #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
بازداشت مریم دلباری، نویسنده و مدرس اندیشه، از پانزدهم اردیبهشت؛ نگرانیها از فشارهای امنیتی
آموزشکده توانا دریافته که خانم مریم دلباری، نویسنده، پژوهشگر و مدرس مستقل حوزه اندیشه، از تاریخ پانزدهم اردیبهشت ۱۴۰۴ بازداشت شده و هماکنون در زندان عادلآباد شیراز نگهداری میشود.
در بیانیهای که به دست توانا رسیده و گفته شده جمعی از نویسندگان، پژوهشگران، استادان دانشگاه و کنشگران فرهنگی آن را امضا کردهاند، نسبت به تداوم فشارهای فراقانونی و روند غیرشفاف بازداشت خانم دلباری ابراز نگرانی شده است.
در این بیانیه، خانم دلباری «مدرسی اندیشهورز» معرفی شده که آثارش در حوزه عرفان، ادبیات و فرهنگ، الهامبخش گفتوگوهای بنیادین میان نسلهای تازه نویسندگان و پژوهشگران مستقل بوده است. او پیشتر ریاست حوزه هنری آبادان را نیز بر عهده داشته است.
طرفداران خانم دلباری معتقدند که او در آثار و کلاسهایش، بدون وابستگی به نهادهای رسمی، مخاطبانش را به تأمل درباره مفاهیم هستیشناسانه، معنا و آزادی دعوت میکرده و همین استقلال فکری، موجب حساسیت نهادهای امنیتی نسبت به فعالیتهای او شده است.
بر اساس اسناد قضایی که در دسترس توانا قرار گرفته، بازداشت اخیر خانم دلباری در چارچوب اجرای حکمی صورت گرفته که پیشتر از سوی دادگاه صادر شده بود. در حکم جلبی که در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴ از سوی اجرای احکام دادگستری شیراز صادر شده، خانم دلباری به اتهام «مشارکت در فعالیت تبلیغی علیه نظام» به ۱۸ ماه حبس تعزیری و دو سال خدمات عمومی در حوزه علمیه خواهران بوشهر محکوم شده و مأموران امنیتی مجاز به ورود به محل سکونت او برای اجرای حکم شدهاند.
با این حال، امضاکنندگان بیانیه، نسبت به نحوه اجرای حکم، از جمله بازداشت بدون اطلاع قبلی، ورود غیرمجاز به منزل از طریق پشتبام، و عدم رسیدگی پزشکی به وضعیت جسمی خانم دلباری در زمان انتقال به زندان، ابراز نگرانی کرده و خواستار نظارت نهادهای مستقل بر روند اجرای حکم شدهاند.
گفته میشود از مصادیق اتهامات خانم دلباری، ارتباط با گروههای دراویش است.
دستگاه امنیتی حکومت ایران و به طور خاص وزارت اطلاعات دارای بخشهایی برای مقابله با ادیان، عرفانها و جمعیتهای فکری-دینی است که در چارچوب پذیرش فکری ایدئولوژی حکومت ایران نیستند.
#مریم_دلباری #آزادی_اندیشه #آزادی_بیان #دراویش #حکومت_ایدئولوژیک #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
Forwarded from گفتوشنود
او با وعدههای رهاییبخش آمد، سخن از عدالت، معنویت و حاکمیت مردم گفت. اما آنچه در پی آمد، نه تحقق آرمانهای والا، که فروپاشی امیدها زیر آوار شعارهای توخالی بود. نسلی در سایهی او زیست که آموخت چگونه بیصدا حیات یابد و چگونه زنده بماند بیآنکه طعم زندگی را بچشد.
خمینی نه صرفاً یک فرد، که معمار یک ساختار بود، ساختاری که بر ستونهای سرکوب، سانسور و اطاعت بیچونوچرا استوار شد. نظامی که آزادی را به مسلخ برد و از تکهتکه شدن اندیشه، اقتدار ساخت. او نه نماد فداکاری بود و نه مظهر نجابت؛ او طراح دیواری شد که میان ملت و حق تعیین سرنوشتش فاصله انداخت، دیواری که پرسش را جرم، اندیشه را تهدید و تفاوت را گناه میشمرد.
در نظام او، حق نه از قانون، که از تفسیر فردی یک رهبر زاده میشد. حکومتی که قرار بود خدمتگزار مردم باشد، به ابزاری برای سلطه بر ایشان بدل شد. خمینی مفهوم حاکمیت را با ایدئولوژی درآمیخت و نتیجه، سیستمی شد که به جای پاسخگویی به ملت، از او طلب فرمانبرداری کرد. هر که آزادانه اندیشید یا به تأمل برخاست، قربانی دستگاهی شد که خمینی بنیانش نهاده بود.
او به جای گشودن افقهای آینده، برای مردم جز حسرت گذشتهای از دسترفته بر جای نگذاشت. به جای آشتی و وحدت، تخم تنش و تفرقه کاشت. آنچه از او به جا مانده، نه میراثی از روشنی و پیشرفت، که زخمهایی عمیق در پیکرهی اجتماعی، سیاسی و فرهنگی ایران است، زخمهایی که هنوز در خیابانها، دانشگاهها، رسانهها و ذهنهای مردم جاری است.
یادآوری خمینی، دعوتی است به تأمل در ماهیت قدرت و رهبری. این یادآوری، هشداری است که برای بازگرداندن ایران به جایگاه راستینش، باید سکوت را شکست و در برابر سرکوب و نابرابری ایستادگی کرد. این بازنگری، نه از سر کینه، که از دغدغهای برای عدالت و کرامت انسانی برمیخیزد؛ دغدغهای که با صدای بلند برای آزادی، حقیقت و ارادهی آزاد ملت طنینانداز میشود.
#خمینی #جمهوری_اسلامی #حکومت_ایدئولوژیک #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
او با وعدههای رهاییبخش آمد، سخن از عدالت، معنویت و حاکمیت مردم گفت. اما آنچه در پی آمد، نه تحقق آرمانهای والا، که فروپاشی امیدها زیر آوار شعارهای توخالی بود. نسلی در سایهی او زیست که آموخت چگونه بیصدا حیات یابد و چگونه زنده بماند بیآنکه طعم زندگی را بچشد.
خمینی نه صرفاً یک فرد، که معمار یک ساختار بود، ساختاری که بر ستونهای سرکوب، سانسور و اطاعت بیچونوچرا استوار شد. نظامی که آزادی را به مسلخ برد و از تکهتکه شدن اندیشه، اقتدار ساخت. او نه نماد فداکاری بود و نه مظهر نجابت؛ او طراح دیواری شد که میان ملت و حق تعیین سرنوشتش فاصله انداخت، دیواری که پرسش را جرم، اندیشه را تهدید و تفاوت را گناه میشمرد.
در نظام او، حق نه از قانون، که از تفسیر فردی یک رهبر زاده میشد. حکومتی که قرار بود خدمتگزار مردم باشد، به ابزاری برای سلطه بر ایشان بدل شد. خمینی مفهوم حاکمیت را با ایدئولوژی درآمیخت و نتیجه، سیستمی شد که به جای پاسخگویی به ملت، از او طلب فرمانبرداری کرد. هر که آزادانه اندیشید یا به تأمل برخاست، قربانی دستگاهی شد که خمینی بنیانش نهاده بود.
او به جای گشودن افقهای آینده، برای مردم جز حسرت گذشتهای از دسترفته بر جای نگذاشت. به جای آشتی و وحدت، تخم تنش و تفرقه کاشت. آنچه از او به جا مانده، نه میراثی از روشنی و پیشرفت، که زخمهایی عمیق در پیکرهی اجتماعی، سیاسی و فرهنگی ایران است، زخمهایی که هنوز در خیابانها، دانشگاهها، رسانهها و ذهنهای مردم جاری است.
یادآوری خمینی، دعوتی است به تأمل در ماهیت قدرت و رهبری. این یادآوری، هشداری است که برای بازگرداندن ایران به جایگاه راستینش، باید سکوت را شکست و در برابر سرکوب و نابرابری ایستادگی کرد. این بازنگری، نه از سر کینه، که از دغدغهای برای عدالت و کرامت انسانی برمیخیزد؛ دغدغهای که با صدای بلند برای آزادی، حقیقت و ارادهی آزاد ملت طنینانداز میشود.
#خمینی #جمهوری_اسلامی #حکومت_ایدئولوژیک #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
Forwarded from گفتوشنود
آرمان بهرامی و مادر او الهام سیادت، دو شهروند بهائی ساکن اصفهان، پس از تفتیش منزلشان توسط اداره اطلاعات این شهرستان احضار و بازجویی شدند.
یک منبع مطلع نزدیک به خانواده آرمان بهرامی، ضمن تایید این موضوع به هرانا گفت: “آقای بهرامی و مادرش الهام سیادت روز سهشنبه ۱۳ خرداد ۱۴۰۴ به اداره اطلاعات اصفهان مراجعه کردند.
این دو شهروند بهائی به مدت ۹ ساعت مورد بازجویی قرار گرفتند و سپس آزاد شدند. پیش از آن، در تاریخ ۷ خرداد، منزل آنها توسط مأموران تفتیش شد و آنها با دریافت ابلاغیهای به اداره اطلاعات احضار شدند. در جریان بازرسی، برخی وسایل منزل آسیب دید و اموال شخصی آنان همچون مقداری وجه نقد، طلا و وسایل الکترونیکی توسط ماموران ضبط شد. این در حالی است که مجوز ضبط این وسایل در حکم تفتیش وجود نداشت.”
این منبع مطلع افزود: “ماموران صراحتا گفتهاند که هدفشان فقط اذیت کردن است. همچنین اعلام کردهاند که در حال تلاش برای پروندهسازی با یافتن شاکی خصوصی هستند. آنها تهدید کردهاند در صورت رسانهای شدن موضوع، با پروندهای سنگینتر روبرو خواهند شد.”
تا لحظه تنظیم این گزارش از جزئیات جلسه بازجویی و عناوین اتهامات منتسب به این شهروندان اطلاعی حاصل نشده است.
آرمان بهرامی و مادر وی الهام سیادت، شهروندان بهائی ساکن اصفهان پیشتر نیز سابقه برخوردهای امنیتی را داشته اند.
جامعه بهائی، بهعنوان بزرگترین اقلیت مذهبی در ایران، از بسیاری از حقوق اساسی از جمله حق تحصیل، اشتغال و آزادی عبادت محروم است. در ماههای اخیر، فشارهای امنیتی و قضایی بر این جامعه شدت گرفته و نگرانیهای فزایندهای در سطح بینالمللی ایجاد کرده است.
نهادهای حقوق بشری بینالمللی با ابراز نگرانی نسبت به این روند، خواستار پایان دادن به آزار و سرکوب بهائیان در ایران شدهاند.
#داستان_ما_یکیست #بهائیان_ایران #بهائی #رواداری #حکومت_ایدئولوژیک #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
آرمان بهرامی و مادر او الهام سیادت، دو شهروند بهائی ساکن اصفهان، پس از تفتیش منزلشان توسط اداره اطلاعات این شهرستان احضار و بازجویی شدند.
یک منبع مطلع نزدیک به خانواده آرمان بهرامی، ضمن تایید این موضوع به هرانا گفت: “آقای بهرامی و مادرش الهام سیادت روز سهشنبه ۱۳ خرداد ۱۴۰۴ به اداره اطلاعات اصفهان مراجعه کردند.
این دو شهروند بهائی به مدت ۹ ساعت مورد بازجویی قرار گرفتند و سپس آزاد شدند. پیش از آن، در تاریخ ۷ خرداد، منزل آنها توسط مأموران تفتیش شد و آنها با دریافت ابلاغیهای به اداره اطلاعات احضار شدند. در جریان بازرسی، برخی وسایل منزل آسیب دید و اموال شخصی آنان همچون مقداری وجه نقد، طلا و وسایل الکترونیکی توسط ماموران ضبط شد. این در حالی است که مجوز ضبط این وسایل در حکم تفتیش وجود نداشت.”
این منبع مطلع افزود: “ماموران صراحتا گفتهاند که هدفشان فقط اذیت کردن است. همچنین اعلام کردهاند که در حال تلاش برای پروندهسازی با یافتن شاکی خصوصی هستند. آنها تهدید کردهاند در صورت رسانهای شدن موضوع، با پروندهای سنگینتر روبرو خواهند شد.”
تا لحظه تنظیم این گزارش از جزئیات جلسه بازجویی و عناوین اتهامات منتسب به این شهروندان اطلاعی حاصل نشده است.
آرمان بهرامی و مادر وی الهام سیادت، شهروندان بهائی ساکن اصفهان پیشتر نیز سابقه برخوردهای امنیتی را داشته اند.
جامعه بهائی، بهعنوان بزرگترین اقلیت مذهبی در ایران، از بسیاری از حقوق اساسی از جمله حق تحصیل، اشتغال و آزادی عبادت محروم است. در ماههای اخیر، فشارهای امنیتی و قضایی بر این جامعه شدت گرفته و نگرانیهای فزایندهای در سطح بینالمللی ایجاد کرده است.
نهادهای حقوق بشری بینالمللی با ابراز نگرانی نسبت به این روند، خواستار پایان دادن به آزار و سرکوب بهائیان در ایران شدهاند.
#داستان_ما_یکیست #بهائیان_ایران #بهائی #رواداری #حکومت_ایدئولوژیک #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
Forwarded from گفتوشنود
استبداد دینی و بازتولید آیین قربانی: روایت یک خشونت دائمی
✍حسن باقرینیا
در سپیدهدم تاریخ، انسانِ ناآگاه و ناتوان، در برابر نیروهای مرموز طبیعت و خدایان نامرئی، دچار وحشت میشد. او برای مهار این اضطراب، راهی جادویی یافت: قربانی کردن. این آیین، محصول ترکیبی از ترس، جهل و نیاز به کنترل بود. انسان باور داشت که اگر خون بدهد، خشمی فرو مینشیند؛ اگر چیزی عزیز را پیشکش کند، خطر دور میشود. و این دقیقاً جوهرهی تفکر جادویی (magical thinking) است که پیاژه در مراحل رشد شناختی کودک از آن سخن گفته است.
تفکر جادویی—از منظر روانشناختی—نوعی مکانیسم دفاعی برای کنار آمدن با بیقدرتی در برابر ناشناختهها هم هست. در این تفکر، فرد میان کنشهای خود (مانند قربانی، دعا، نذر، صدقه...) و رویدادهای بیرونی (مانند بلایا، بیماری، شکست، مرگ) رابطهای خیالی و ماورایی برقرار میکند. چنین باوری، نوعی توهم کنترل ایجاد میکند؛ یعنی حس کاذبِ تسلط بر جهانی که در واقع بیرحمانه و بینظم بهنظر میرسد.
این تفکر، در گذر زمان، تقدس یافت؛ و آیین قربانی، بدل شد به بخش تثبیتشدهای از فرهنگهای دینی و اجتماعی. در جامعهی ما، هنوز هم قربانی کردن حیوانات هنگام خرید خانه یا ماشین، نذر کردن برای سلامت فرزند، یا سر بریدن مرغ برای رفع بلا، مصادیق زندهی همان تفکر جادویی هستند. گرچه ظاهری مذهبی یا سنتی دارند، اما در باطن، بازماندهی ذهنیت اسطورهای بشر در عصر جهل و ترساند.
اما خطرناکترین شکل تداوم این تفکر، زمانیست که حکومت—بهویژه حکومت دینی—آن را نهادینه میکند. در ساختار استبداد دینی، همان منطق قربانیگری، شکل جدید و سازمانیافتهای پیدا میکند:
اعدام به جرم ارتداد، محاربه، افساد فیالارض؛
قتل برای حفظ نظم دینی؛
قربانیکردن انسانها بهعنوان ابزار تطهیر جامعه.
در اینجا نیز، همان تفکر جادویی عمل میکند:
«اگر این معترض را اعدام کنیم، نظم برمیگردد.»
«اگر این بیدین را بکشیم، خدا راضی میشود و بلا نمیآید.»
«اگر این زنِ بیحجاب را مجازات کنیم، امنیت اخلاقی حفظ میشود.»
این نوع تفکر، با آنکه در قالب فقه و شریعت عرضه میشود، اما در بنیان روانشناختی خود، تفاوتی با آیینهای پیشاتاریخی ندارد. تنها تفاوت آن است که امروز، این خشونت نه در غارها و معابد، بلکه در دادگاهها و زندانها اجرا میشود.
استبداد دینی، با سوءاستفاده از این ذهنیت جادویی، آیین قربانی را بازتولید میکند تا بقای خود را تضمین کند. جانِ انسان، تبدیل میشود به ابزار حفظ مشروعیت، نمایش قدرت، و زهرچشم گرفتن از جامعه. همانگونه که در دوران باستان، قربانیکردن یک کودک یا دختر برای «آرام کردن آسمان» رایج بود، امروز نیز جوانی به جرم نوشتن، اندیشیدن یا نافرمانی مدنی، به مرگ محکوم میشود تا خدایگان نظام، نفس راحتی بکشند. (یاد امثال محسن شکاری گرامی)
اما ما بهعنوان انسان مدرن، باید این زنجیرهی خشونت را بشکنیم.
باید از توهم جادویی عبور کنیم؛ از این تصور که ریختن خون، ما را از بلا و ناامنی نجات میدهد.
نه گوسفند، نه انسان، نباید بهای بقای ترس و توهم را بپردازد.
🔴 در جمهوری اسلامی، اعدام فقط یک مجازات نیست؛ بازتولید آیینیست از خشونت مقدس، قربانیگری مقدس، و تفکر جادویی در خدمت قدرت.
نه به اعدام؛ نه به قربانی کردن انسان برای بقای استبداد.
#استبداد_دینی #حکومت_ایدئولوژیک #قربانی #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
✍حسن باقرینیا
در سپیدهدم تاریخ، انسانِ ناآگاه و ناتوان، در برابر نیروهای مرموز طبیعت و خدایان نامرئی، دچار وحشت میشد. او برای مهار این اضطراب، راهی جادویی یافت: قربانی کردن. این آیین، محصول ترکیبی از ترس، جهل و نیاز به کنترل بود. انسان باور داشت که اگر خون بدهد، خشمی فرو مینشیند؛ اگر چیزی عزیز را پیشکش کند، خطر دور میشود. و این دقیقاً جوهرهی تفکر جادویی (magical thinking) است که پیاژه در مراحل رشد شناختی کودک از آن سخن گفته است.
تفکر جادویی—از منظر روانشناختی—نوعی مکانیسم دفاعی برای کنار آمدن با بیقدرتی در برابر ناشناختهها هم هست. در این تفکر، فرد میان کنشهای خود (مانند قربانی، دعا، نذر، صدقه...) و رویدادهای بیرونی (مانند بلایا، بیماری، شکست، مرگ) رابطهای خیالی و ماورایی برقرار میکند. چنین باوری، نوعی توهم کنترل ایجاد میکند؛ یعنی حس کاذبِ تسلط بر جهانی که در واقع بیرحمانه و بینظم بهنظر میرسد.
این تفکر، در گذر زمان، تقدس یافت؛ و آیین قربانی، بدل شد به بخش تثبیتشدهای از فرهنگهای دینی و اجتماعی. در جامعهی ما، هنوز هم قربانی کردن حیوانات هنگام خرید خانه یا ماشین، نذر کردن برای سلامت فرزند، یا سر بریدن مرغ برای رفع بلا، مصادیق زندهی همان تفکر جادویی هستند. گرچه ظاهری مذهبی یا سنتی دارند، اما در باطن، بازماندهی ذهنیت اسطورهای بشر در عصر جهل و ترساند.
اما خطرناکترین شکل تداوم این تفکر، زمانیست که حکومت—بهویژه حکومت دینی—آن را نهادینه میکند. در ساختار استبداد دینی، همان منطق قربانیگری، شکل جدید و سازمانیافتهای پیدا میکند:
اعدام به جرم ارتداد، محاربه، افساد فیالارض؛
قتل برای حفظ نظم دینی؛
قربانیکردن انسانها بهعنوان ابزار تطهیر جامعه.
در اینجا نیز، همان تفکر جادویی عمل میکند:
«اگر این معترض را اعدام کنیم، نظم برمیگردد.»
«اگر این بیدین را بکشیم، خدا راضی میشود و بلا نمیآید.»
«اگر این زنِ بیحجاب را مجازات کنیم، امنیت اخلاقی حفظ میشود.»
این نوع تفکر، با آنکه در قالب فقه و شریعت عرضه میشود، اما در بنیان روانشناختی خود، تفاوتی با آیینهای پیشاتاریخی ندارد. تنها تفاوت آن است که امروز، این خشونت نه در غارها و معابد، بلکه در دادگاهها و زندانها اجرا میشود.
استبداد دینی، با سوءاستفاده از این ذهنیت جادویی، آیین قربانی را بازتولید میکند تا بقای خود را تضمین کند. جانِ انسان، تبدیل میشود به ابزار حفظ مشروعیت، نمایش قدرت، و زهرچشم گرفتن از جامعه. همانگونه که در دوران باستان، قربانیکردن یک کودک یا دختر برای «آرام کردن آسمان» رایج بود، امروز نیز جوانی به جرم نوشتن، اندیشیدن یا نافرمانی مدنی، به مرگ محکوم میشود تا خدایگان نظام، نفس راحتی بکشند. (یاد امثال محسن شکاری گرامی)
اما ما بهعنوان انسان مدرن، باید این زنجیرهی خشونت را بشکنیم.
باید از توهم جادویی عبور کنیم؛ از این تصور که ریختن خون، ما را از بلا و ناامنی نجات میدهد.
نه گوسفند، نه انسان، نباید بهای بقای ترس و توهم را بپردازد.
🔴 در جمهوری اسلامی، اعدام فقط یک مجازات نیست؛ بازتولید آیینیست از خشونت مقدس، قربانیگری مقدس، و تفکر جادویی در خدمت قدرت.
نه به اعدام؛ نه به قربانی کردن انسان برای بقای استبداد.
#استبداد_دینی #حکومت_ایدئولوژیک #قربانی #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
Forwarded from گفتوشنود
مارتا نوسبام، فیلسوف برجسته آمریکایی، یکی از متفکران معاصر در حوزه اخلاق، فلسفه سیاسی و نظریه عدالت است.
او استاد دانشگاه شیکاگو و نویسنده آثار متعددی است که به موضوعات عدالت، احساسات انسانی، و نقش آموزش در پرورش جوامع دموکراتیک میپردازند.
رویکرد او به «قابلیتها» (Capabilities Approach)، که بر ایجاد فرصتهای برابر برای شکوفایی توانمندیهای انسانی تأکید دارد، شهرت جهانی دارد.
نوسبام با تلفیق فلسفه کلاسیک، ادبیات، و تحلیل اجتماعی، دیدگاههایی عمیق و انسانی درباره مسائل پیچیده اجتماعی ارائه میدهد.
نقلقول او درباره ضرورت گفتوگوی باز و صادقانه برای دموکراسی، نشاندهنده اعتقاد عمیقش به اهمیت تعاملات انسانی و تنوع دیدگاهها در ساختن جامعهای عادلانه است.
کتاب نه برای سود: چرا دموکراسی به علوم انسانی نیاز دارد (Not for Profit: Why Democracy Needs the Humanities) که این نقلقول از آن برگرفته شده، استدلالی پرشور در دفاع از نقش علوم انسانی در آموزش است.
#مارتا_نوسبام #اخلاق #فلسفه #دموکراسی #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
مارتا نوسبام، فیلسوف برجسته آمریکایی، یکی از متفکران معاصر در حوزه اخلاق، فلسفه سیاسی و نظریه عدالت است.
او استاد دانشگاه شیکاگو و نویسنده آثار متعددی است که به موضوعات عدالت، احساسات انسانی، و نقش آموزش در پرورش جوامع دموکراتیک میپردازند.
رویکرد او به «قابلیتها» (Capabilities Approach)، که بر ایجاد فرصتهای برابر برای شکوفایی توانمندیهای انسانی تأکید دارد، شهرت جهانی دارد.
نوسبام با تلفیق فلسفه کلاسیک، ادبیات، و تحلیل اجتماعی، دیدگاههایی عمیق و انسانی درباره مسائل پیچیده اجتماعی ارائه میدهد.
نقلقول او درباره ضرورت گفتوگوی باز و صادقانه برای دموکراسی، نشاندهنده اعتقاد عمیقش به اهمیت تعاملات انسانی و تنوع دیدگاهها در ساختن جامعهای عادلانه است.
کتاب نه برای سود: چرا دموکراسی به علوم انسانی نیاز دارد (Not for Profit: Why Democracy Needs the Humanities) که این نقلقول از آن برگرفته شده، استدلالی پرشور در دفاع از نقش علوم انسانی در آموزش است.
#مارتا_نوسبام #اخلاق #فلسفه #دموکراسی #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
Forwarded from گفتوشنود
زخمی شدن ۱۴ هزار نفر در ترکیه حین انجام قربانی !
کمال ممیشاوغلو، وزیر بهداشت ترکیه اعلام کرد در روز عید قربان بیش از ۱۴ هزار و ۳۷۲ نفر به سبب جراحات وارده در حین انجام قربانی به بیمارستان های این کشور مراجعه کرده اند!
آمار مجروحان همین مراسم در سال گذشته بیش از ۱۶هزار نفر بود.
بر اساس دادههای سال ۲۰۲۴، در آن سال حدود ۸۴۶٬۰۰۰ رأس دام بزرگ (مانند گاو) و ۲٬۷۷۱٬۰۰۰ رأس دام کوچک (مانند گوسفند و بز) قربانی شدهاند. با توجه به روند سالهای گذشته، انتظار میرود که ارقام سال ۲۰۲۵ نیز در محدوده مشابهی باشد.
عید قربان از مهمترین اعیاد اسلامی در راه اطاعت از خداوند است. این عید در ترکیه اهمیت خاصی دارد و مسلمانان با ذبح قربانی، به اجرای سنت دینی میپردازند.
#عید_قربان #گوسفند #گاو #قربانی #اسلام #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
زخمی شدن ۱۴ هزار نفر در ترکیه حین انجام قربانی !
کمال ممیشاوغلو، وزیر بهداشت ترکیه اعلام کرد در روز عید قربان بیش از ۱۴ هزار و ۳۷۲ نفر به سبب جراحات وارده در حین انجام قربانی به بیمارستان های این کشور مراجعه کرده اند!
آمار مجروحان همین مراسم در سال گذشته بیش از ۱۶هزار نفر بود.
بر اساس دادههای سال ۲۰۲۴، در آن سال حدود ۸۴۶٬۰۰۰ رأس دام بزرگ (مانند گاو) و ۲٬۷۷۱٬۰۰۰ رأس دام کوچک (مانند گوسفند و بز) قربانی شدهاند. با توجه به روند سالهای گذشته، انتظار میرود که ارقام سال ۲۰۲۵ نیز در محدوده مشابهی باشد.
عید قربان از مهمترین اعیاد اسلامی در راه اطاعت از خداوند است. این عید در ترکیه اهمیت خاصی دارد و مسلمانان با ذبح قربانی، به اجرای سنت دینی میپردازند.
#عید_قربان #گوسفند #گاو #قربانی #اسلام #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
Forwarded from گفتوشنود
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
کاملیا سجادیان، مادر جاوید نام محمد ترکمان جانباخته خیزش سراسری مردم ایران، در واکنش به قتل مظلومانه الهه حسیننژاد توسط یک ولایتمدار مذهبی با انتشار این ویدئو نوشت:
شرط اول انسانیت و آزادگی، نه دین است نه مذهب،، داشتن شرافت و شعور و شجاعت و آزادگی ست،، دین نه لباسی دارد و نه شکل و اندازه ای،، دین یعنی انسان باشیم، همان اشرف مخلوقات بودن است،
#محمدحسن_ترکمان #کاملیا_سجادیان #الهه_حسین_نژاد
#شیعه_گری #ولایت_مدار #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
کاملیا سجادیان، مادر جاوید نام محمد ترکمان جانباخته خیزش سراسری مردم ایران، در واکنش به قتل مظلومانه الهه حسیننژاد توسط یک ولایتمدار مذهبی با انتشار این ویدئو نوشت:
شرط اول انسانیت و آزادگی، نه دین است نه مذهب،، داشتن شرافت و شعور و شجاعت و آزادگی ست،، دین نه لباسی دارد و نه شکل و اندازه ای،، دین یعنی انسان باشیم، همان اشرف مخلوقات بودن است،
#محمدحسن_ترکمان #کاملیا_سجادیان #الهه_حسین_نژاد
#شیعه_گری #ولایت_مدار #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
Forwarded from گفتوشنود
محمدتقی نقدعلی، نایب رییس کمیسیون قضایی مجلس با اشاره به دور جدید فشارها به دارندگان سگ، به سایت دیدهبان ایران گفت: «سگگردانی به عنوان تظاهر به امر حرام و ترویج سبک زندگی غربی و غیراسلامی طبق قانون قابل جرمانگاری است.» او افزود: «اساسا سگگردانی یک عمل غیرشرعی است.»
🔷️اظهارات محمدتقی نقدعلی درباره «سگگردانی» نهتنها پایهای شرعی مستند ندارد، بلکه خلاف سنت نبوی نیز هست. در منابع معتبر اسلامی هیچ روایت صریح و قابل اتکایی دال بر نجس بودن ذاتی سگها وجود ندارد؛ بلکه شواهد تاریخی و روایی نشان میدهد که در زمان پیامبر اسلام، سگها در اماکن عمومی و مسجد آزادانه رفتوآمد داشتند و پیامبر اسلام نیز چنین حضوری را نهی نکردهاند.
بنابراین، جرمانگاری سگگردانی با ادعای «تظاهر به حرام» نهتنها از منظر فقهی محل تردید جدی است، بلکه در تعارض با آزادیهای فردی و حقوق شهروندی نیز قرار دارد. این نوع رویکردها بیشتر بیانگر نگرانی از سبک زندگی مردم است تا دغدغهای واقعی نسبت به ارزشهای دینی.
#سگ #سگ_گرردانی #حرام #فقه_شیعه #حکومت_ایدئولوژیک #رواداری #گفتگو_توانا@Dialogue1402
🔷️اظهارات محمدتقی نقدعلی درباره «سگگردانی» نهتنها پایهای شرعی مستند ندارد، بلکه خلاف سنت نبوی نیز هست. در منابع معتبر اسلامی هیچ روایت صریح و قابل اتکایی دال بر نجس بودن ذاتی سگها وجود ندارد؛ بلکه شواهد تاریخی و روایی نشان میدهد که در زمان پیامبر اسلام، سگها در اماکن عمومی و مسجد آزادانه رفتوآمد داشتند و پیامبر اسلام نیز چنین حضوری را نهی نکردهاند.
بنابراین، جرمانگاری سگگردانی با ادعای «تظاهر به حرام» نهتنها از منظر فقهی محل تردید جدی است، بلکه در تعارض با آزادیهای فردی و حقوق شهروندی نیز قرار دارد. این نوع رویکردها بیشتر بیانگر نگرانی از سبک زندگی مردم است تا دغدغهای واقعی نسبت به ارزشهای دینی.
#سگ #سگ_گرردانی #حرام #فقه_شیعه #حکومت_ایدئولوژیک #رواداری #گفتگو_توانا@Dialogue1402
Forwarded from گفتوشنود
محمدجعفر پوینده، نویسنده، مترجم و جامعهشناس ایرانی، متولد ۱۷ خرداد ۱۳۳۳، از چهرههای برجسته جنبش روشنفکری ایران بود که در آخرین مصاحبه خود پیش از کشته شدنش گفت: «تأیید وضع موجود، توهین به زندگی است» و به دفاع از آزادی، عدالت و حقوق بشر پرداخت.
او با ترجمه آثار مهمی چون تاریخ و آگاهی طبقاتی لوکاچ و فعالیت در کانون نویسندگان ایران، نقشی کلیدی در ترویج اندیشههای انتقادی و دموکراتیک داشت.
پوینده به دلیل تعهدش به آزادی بیان و مبارزه با سانسور، هدف فشارهای سیاسی قرار گرفت و سرانجام در ۱۸ آذر ۱۳۷۷، در جریان قتلهای زنجیرهای، ربوده و به طرز فجیعی به قتل رسید.
مرگ او، که در خیابان فریاد زد «مردم، من محمدجعفر پوینده، نویسندهام»، نمادی از مقاومت روشنفکران ایرانی در برابر سرکوب است.
در سالروز تولدش، یاد او را بهعنوان سمبل شجاعت و شرافت فکری گرامی میداریم
#محمدجعفر_پوینده #قتل_های_زنجیره_ای #نقد_اجتماعی #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
محمدجعفر پوینده، نویسنده، مترجم و جامعهشناس ایرانی، متولد ۱۷ خرداد ۱۳۳۳، از چهرههای برجسته جنبش روشنفکری ایران بود که در آخرین مصاحبه خود پیش از کشته شدنش گفت: «تأیید وضع موجود، توهین به زندگی است» و به دفاع از آزادی، عدالت و حقوق بشر پرداخت.
او با ترجمه آثار مهمی چون تاریخ و آگاهی طبقاتی لوکاچ و فعالیت در کانون نویسندگان ایران، نقشی کلیدی در ترویج اندیشههای انتقادی و دموکراتیک داشت.
پوینده به دلیل تعهدش به آزادی بیان و مبارزه با سانسور، هدف فشارهای سیاسی قرار گرفت و سرانجام در ۱۸ آذر ۱۳۷۷، در جریان قتلهای زنجیرهای، ربوده و به طرز فجیعی به قتل رسید.
مرگ او، که در خیابان فریاد زد «مردم، من محمدجعفر پوینده، نویسندهام»، نمادی از مقاومت روشنفکران ایرانی در برابر سرکوب است.
در سالروز تولدش، یاد او را بهعنوان سمبل شجاعت و شرافت فکری گرامی میداریم
#محمدجعفر_پوینده #قتل_های_زنجیره_ای #نقد_اجتماعی #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
Forwarded from گفتوشنود
محمدجعفر پوینده، نویسنده، مترجم و جامعهشناس ایرانی، متولد ۱۷ خرداد ۱۳۳۳، از چهرههای برجسته جنبش روشنفکری ایران بود که در آخرین مصاحبه خود پیش از کشته شدنش گفت: «تأیید وضع موجود، توهین به زندگی است» و به دفاع از آزادی، عدالت و حقوق بشر پرداخت.
او با ترجمه آثار مهمی چون تاریخ و آگاهی طبقاتی لوکاچ و فعالیت در کانون نویسندگان ایران، نقشی کلیدی در ترویج اندیشههای انتقادی و دموکراتیک داشت.
پوینده به دلیل تعهدش به آزادی بیان و مبارزه با سانسور، هدف فشارهای سیاسی قرار گرفت و سرانجام در ۱۸ آذر ۱۳۷۷، در جریان قتلهای زنجیرهای، ربوده و به طرز فجیعی به قتل رسید.
مرگ او، که در خیابان فریاد زد «مردم، من محمدجعفر پوینده، نویسندهام»، نمادی از مقاومت روشنفکران ایرانی در برابر سرکوب است.
در سالروز تولدش، یاد او را بهعنوان سمبل شجاعت و شرافت فکری گرامی میداریم
#محمدجعفر_پوینده #قتل_های_زنجیره_ای #نقد_اجتماعی #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
محمدجعفر پوینده، نویسنده، مترجم و جامعهشناس ایرانی، متولد ۱۷ خرداد ۱۳۳۳، از چهرههای برجسته جنبش روشنفکری ایران بود که در آخرین مصاحبه خود پیش از کشته شدنش گفت: «تأیید وضع موجود، توهین به زندگی است» و به دفاع از آزادی، عدالت و حقوق بشر پرداخت.
او با ترجمه آثار مهمی چون تاریخ و آگاهی طبقاتی لوکاچ و فعالیت در کانون نویسندگان ایران، نقشی کلیدی در ترویج اندیشههای انتقادی و دموکراتیک داشت.
پوینده به دلیل تعهدش به آزادی بیان و مبارزه با سانسور، هدف فشارهای سیاسی قرار گرفت و سرانجام در ۱۸ آذر ۱۳۷۷، در جریان قتلهای زنجیرهای، ربوده و به طرز فجیعی به قتل رسید.
مرگ او، که در خیابان فریاد زد «مردم، من محمدجعفر پوینده، نویسندهام»، نمادی از مقاومت روشنفکران ایرانی در برابر سرکوب است.
در سالروز تولدش، یاد او را بهعنوان سمبل شجاعت و شرافت فکری گرامی میداریم
#محمدجعفر_پوینده #قتل_های_زنجیره_ای #نقد_اجتماعی #گفتگو_توانا
@Dialogue1402